• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبیدالله بن عباس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبیدالله فرزند عباس بن عبدالمطلب بن هاشم و پسر عموی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امام علی (علیه‌السّلام) است؛ نخستین عامل علی (علیه‌السّلام) عبیدالله بن عباس بود که او را به یمن فرستاد؛ در پیکار امام حسن (علیه‌السّلام) و معاویه جزء یاران امام بود و فرماندهی سپاه ایشان را بر عهده داشت که معاویه یک میلیون درهم را برای عبیدالله فرستاد و وی با هشت هزار نفر از سپاهیانش نزد معاویه رفت.



عبیدالله فرزند عباس بن عبدالمطلب بن هاشم و پسر عموی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امام علی (علیه‌السّلام) است. پدر ایشان، عباس عموی پیامبر و مادرش لبابه دختر حارث بن حزن هلالی است. کنیه وی ابا محمد است و یک سال از برادرش عبدالله کوچکتر است. وی پیامبر را زیارت کرده و مانند برادرش عبدالله از ایشان حدیث نقل کرده است؛ ولی در علم و فقاهت به پای برادرش عبدالله نمی‌رسد.


پسران عباس عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زمان خلافت علی (علیه‌السّلام) از جانب ایشان به امارت نواحی مختلف منصوب شدند، چنان که عبدالله حاکم بصره بود و عبیدالله حاکم یمن و قثم بن عباس عامل علی (علیه‌السّلام) بر مکه، طائف و توابع آن بود.
[۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۶، ص۲۶۹۷، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ه. ش، چاپ پنجم.
در تاریخ آمده است که نخستین عاملی که علی (علیه‌السّلام) فرستاد عبیدالله بن عباس بود که او را به یمن فرستاد و یعلی بن امیه حاکم پیشین آن دیار را برکنار کرد.
[۴] بلعمی، تاریخ نامه طبری، تحقیق محمد روشن، ج۳، ص۶۱۰، تهران، البرز، ۱۳۷۳ه. ش، چاپ سوم.

عبیدالله علاوه بر امارت یمن در سال‌های ۳۶ و ۳۷ و ۳۸ هجری به طور پیاپی از طرف امام علی (علیه‌السّلام) به امارت حج منصوب شد. معاویه در سال ۳۸ هجری برای مقابله و رقابت با علی (علیه‌السّلام) شخص دیگری به نام یزید بن شجره الرهاوی را به امارت حج برگزید و مردم در این سال برای انجام مناسک حج دو امیر داشتند. گروهی به تبعیت از علی (علیه‌السّلام) امارت عبیدالله را برگزیدند و گروهی به امارت یزید بن شجره مناسک حج را به جا آوردند.
در برخی منابع نیز آمده است که چون دو امیر حج در مکه منازعه کردند و هیچ یک تسلیم دیگری نشد، همگی درباره شیبه بن عثمان بن ابی طلحه توافق کردند. درباره کسی که در این سال امارت حج را بر عهده داشت نیز اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی گفته‌اند علی در این سال عبیدالله را به امارت حج برگزید و برخی نام عبدالله را به عنوان نماینده ایشان در این سال آورده‌اند. ابن اثیر معتقد است در این سال به طور قطع عبیدالله امیر حجاج بوده است، چرا که عبدالله بن عباس اصلا در مدت زمان خلافت علی (علیه‌السّلام) به حج نرفته است.

۲.۱ - حمله بسر بن ابی ارطاه

در زمان امارت عبیدالله بر یمن گروهی به خونخواهی عثمان دست به شورش زدند؛ ولی در یمن کسی نبود که از ایشان حمایت کند و یا برای ایشان تشکیلات نظامی ایجاد کند. این گروه با علی (علیه‌السّلام) بیعت کرده بودند؛ ولی در باطن با او مخالفت می‌کردند. در پی بروز مخالفت‌های گسترده و ایجاد اجتماعات و استنکاف از پرداخت صدقات و بیت المال از جانب این گروه، عبیدالله با ایشان به گفتگو پرداخت و چون بر مواضع خود در انتقام از قاتلین عثمان پافشاری کردند، ایشان را به زندان افکند.
[۹] ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۰۹، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.
طرفداران این گروه با شنیدن خبر محبوس شدن ایشان شورش کردند و طی نامه‌ای از معاویه درخواست کمک کردند.
[۱۰] ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۱۳، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.
معاویه نیز در سال ۴۰ هجری لشکری به فرماندهی بسر بن ارطاه عامری که مردی خون ریز و بی رحم بود به یاری ایشان فرستاد و به بسر دستور داد تا از راه حجاز و مدینه و مکه به یمن برود و در مسیر حرکتش مردمی را که از علی (علیه‌السّلام) حمایت می‌کنند به جانب معاویه دعوت کند و اگر نپذیرفتند و اطاعت نکردند ایشان را از دم تیغ بگذراند.
[۱۱] ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۱۳، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.

عبیدالله با شنیدن خبر حمله بسر از یمن خارج شد و نزد علی (علیه‌السّلام) رفت و عبدالله بن عبدالمدان حارثی را به عنوان جانشین خود در آن سرزمین منصوب کرد.
بسر بن ابی ارطاه، عبدالله بن عبدالمدان حارثی جانشین عبیدالله در یمن و فرزندش مالک را به قتل رساند.
[۱۲] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۰۷، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.


۲.۲ - قتل دو فرزند عبیدالله

عبیدالله بن عباس دو فرزند خود عبدالرحمن و قثم را نیز در یمن نزد مادرشان جویریه دختر قارظ کنانی گذاشت. بسر در حمله به یمن دو فرزند عبیدالله را به همراه دایی آنان که از مردم ثقیف بود به قتل رساند.
[۱۳] مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۲۵، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۶۵.
در تاریخ طبری آمده است که دو پسر عبیدالله نزد یکی از مردم بادیه نشین کنانه بودند. هنگامی که بسر می‌خواست ایشان را بکشد، مرد کنانی گفت: به چه جرمی کودکانی را که گناهی ندارند، می‌کشی؟ اگر می‌خواهی ایشان را بکشی مرا نیز بکش. بسر گفت چنین می‌کنم و از مرد کنانی آغاز کرد و او را کشت و پس از او دو کودک عبیدالله را نیز کشت.
[۱۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۶، ص۲۶۷۶، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ه. ش، چاپ پنجم.

زنان بنی کنانه با مشاهده این اتفاق به بسر اعتراض کردند و گفتند: ‌ای بسر، مردان را می‌کشی، تو را با کودکان چه کار است؟ به خدا قسم جاهلیت اینان را نمی‌کشت! به خدا قسم سلطنتی که جز با کشتن کودکان و برداشتن رحم محکم نگردد سلطنت بدی است.
[۱۵] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۰۷، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.

در تاریخ آمده است که چون خبر مرگ این دو کودک به مادرشان رسید در سوگ ایشان مرثیه سرایی کرد.
[۱۶] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۰۸، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.

آمده است که سال‌ها بعد روزی بسر بن ابی ارطاه و عبیدالله بن عباس نزد معاویه نشسته بودند. عبیدالله گفت: ‌ای معاویه! شما دستور دادی که این مرد قطع رحم کند و فرزندان مرا بکشد؟ معاویه گفت: من در این مورد به او دستوری نداده بودم و دوست هم نداشتم که بسر کودکان شما را بکشد. بسر از شنیدن این سخنان ناراحت شد، شمشیر خود را پرتاب کرد و رو به معاویه گفت: تو این شمشیر را به من دادی و گفتی با این مردم را سرکوب کن! حالا که کار بدین جا رسیده می‌گویی من دستور ندادم و دوست هم نداشتم که آن‌ها را بکشد! معاویه به بسر گفت: شمشیرت را بردار! به جان خودم سوگند اگر شمشیرت را مقابل مردی از عبدمناف بیندازی ناتوان خواهی شد؛ مگر تو نبودی که فرزندان او را کشتی؟ عبیدالله گفت: ‌ای معاویه! گمان می‌کنی من او را به جای دو فرزند خود خواهم کشت؟ یکی از فرزندان عبیدالله که در مجلس حضور داشت گفت: ما باید به جای بسر یزید و عبدالله فرزندان معاویه را بکشیم.
[۱۷] ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۴۵، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.


۲.۳ - باز پس گیری یمن از بسره

در پی حمله سپاه شام لشکری از جانب امام علی (علیه‌السّلام) به فرماندهی حارثه بن قدامه سعدی برای مقابله با بسر ارسال شد و بسر بن ارطاه با شنیدن خبر حمله ایشان فراری شد و با فرار وی عبیدالله به یمن بازگشت و تا زمان شهادت امام علی (علیه‌السّلام) والی یمن بود.
[۱۸] مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۲۶، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۶۵.
گفته می‌شود، وی یکی از افرادی بود که علاوه بر این که والی علی (علیه‌السّلام) در یمن بود هنگام تدفین امام علی بر مزار ایشان حضور داشت.
[۱۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۶، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.



عبیدالله در پیکار امام حسن (علیه‌السّلام) و معاویه جزء یاران امام بود و فرماندهی سپاه ایشان را بر عهده داشت. به احتمال زیاد علت انتخاب وی به فرماندهی سپاه از جانب امام حسن (علیه‌السّلام)، حسن سابقه وی در زمان خلافت امام علی (علیه‌السّلام) است.

۳.۱ - فرمانده جنگ

امام حسن (علیه‌السّلام)، عبیدالله را با دوازده هزار نفر سپاه برای نبرد با معاویه فرستاد و قیس بن سعد انصاری را همراه وی ساخت.
[۲۰] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۴۱، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.
برخی معتقدند امام حسن (علیه‌السّلام) عبیدالله را به فرماندهی سپاه انتخاب کرد و برخی دیگر قیس بن سعد را فرمانده اولیه سپاه امام حسن (علیه‌السّلام) می‌دانند.
[۲۱] واقدی، محمد بن سعد، طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۵، ص۳۲، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ه. ش.


۳.۲ - خیانت عبیدالله بن عباس

معاویه یک میلیون درهم نزد قیس بن سعد فرستاد تا همراه وی شود. قیس مال را نزد معاویه فرستاد و گفت: مرا در مقابل دینم فریب می‌دهی؟ معاویه یک میلیون درهم را برای عبیدالله فرستاد و وی با هشت هزار نفر از سپاهیانش نزد معاویه رفت.
[۲۲] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۴۱، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.


۳.۳ - صلح عبیدالله‌بن عباس با معاویه

معاویه در مسکن با عبیدالله بن عباس صلح کرد و هنگامی که عبیدالله وارد دستگاه معاویه شد مورد تکریم و احترام او قرار گرفت و هر چه با او قرار گذاشته بود به آن عمل کرد.
[۲۳] ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۳۸، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.
عبیدالله هم چون پدرش عباس فرد ثروتمند و مرفهی بود و شاید بتوان علت گرویدن عبیدالله به معاویه و پیمان شکنی وی با امام حسن (علیه‌السّلام) را زهد و ساده زیستی امام دانست.
[۲۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۶، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.



عبیدالله در تاریخ به سخاوت و بخشندگی مشهور است. وی سهم خود را از خانه مشترکی که داشت به برادرش عبدالله بخشید.
[۲۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۲، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
آمده است عبدالله علم مردم را گسترش داد و عبیدالله طعام ایشان را..
[۲۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۳، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.

روزی مردی اعرابی وارد خانه عباس شد و عبدالله را دید که مردم را گرد آورده و برای ایشان فتوا می‌دهد و تفسیر قرآن به ایشان می‌آموزد و به سوال‌های ایشان پاسخ می‌دهد و در قسمت دیگری از خانه عبیدالله گروه دیگری از مردم را گرد آورده بود و به ایشان غذا می‌داد. اعرابی با مشاهده این منظره گفت: هر کس طالب دنیا و آخرت است به خانه عباس بیاید که در آن یکی قرآن تفسیر می‌کند و دیگری به مردم غذا می‌دهد.
[۲۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۳، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.

بلاذری در انساب الاشراف با ذکر وقایع مختلف تاریخی بر سخاوت عبیدالله بن عباس تاکید می‌کند و سخاوت او را در برابر بخل افرادی نظیر عبدالله بن زبیر می‌ستاید. در یکی از این وقایع آمده است که مردی از روی دشمنی با عبیدالله در مدینه شایع کرد که عبیدالله همه را برای اطعام به منزل خود دعوت کرده است تا عبیدالله با مواجهه ناگهانی و بدون هماهنگی مهمانان شرمنده و سرشکسته شود. مردم به منزل عبیدالله آمدند به طوری که منزل او پر از مهمان شد. هنگامی که عبیدالله با انبوه مهمانان روبرو شد فردی را به بازار فرستاد تا هر آن چه از خوردنی و نوشیدنی و نان و حلوا و غذاهای خوش طعم بود خریداری کند و به منزل آورد و همگان خوردند و سیراب شدند و عبیدالله خدا را شکر کرد.
[۲۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۳، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.

صاحب انساب الاشراف در حکایتی دیگر از قول محمد بن اعرابی نقل می‌کند که روزی عبیدالله در سفر بود و مهمان یک عرب بیابان گرد شد. اعرابی جز یک بزغاله از مال دنیا چیزی نداشت و آن را هم برای عبیدالله ذبح کرد. عبیدالله از یکی از موالی که همراهش بود پرسید: چقدر پول همراه داریم؟ وی پاسخ داد پانصد دینار. عبیدالله گفت: آن را به اعرابی بده. وی پرسید: او برای شما گوساله‌ای ذبح کرده که قیمتش فقط پنج درهم می‌باشد و شما را نمی‌شناسد که توقع کرم و بخشش خاصی از شما داشته باشد. عبیدالله پاسخ داد: او مرا نمی‌شناسد ولی من خود که به شان و جایگاه خودم در سخاوت واقفم. او برای ما هر چه در توان داشت انجام داد، ما هم باید هر آنچه داریم به او ببخشیم.
[۲۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۴، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.

در تاریخ آمده است: هر کس خواستار زیبایی و فقه و سخاوت است به خاندان عباس رجوع کند، چرا که زیبایی در فضل، فقه در عبدالله و سخاوت در عبیدالله مشهود است.
هم چنین آمده است که وی پیوسته در حال قربانی کردن و اطعام مردم بود و به همین منظور در بازار دکان قصابی داشت که به نام ابن عباس مشهور بود.
[۳۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۶، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.



وی از همسرش عایشه دختر عبدالمدان حارثی سه پسر به نام‌های عباس، عبدالله و جعفر دارد و از همسر دیگرش جویریه دو پسر به نام‌های عبدالرحمن و قثم دارد که پسران جویریه همان طور که بیان شد در حمله بسر بن ابی ارطاه به یمن کشته شدند.
[۳۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۷، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.

قثم بن عباس بن عبیدالله یکی از نوادگان اوست که منصور دومین خلیفه عباسی او را به امارت مکه و یمامه گماشت.
[۳۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۷، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.

از دیگر نوادگان او حسین بن عبدالله بن عبیدالله است که مادرش اسماء دختر عبدالله بن عباس است. حسین بن عبدالله از فقها و شعرای مشهور است. کنیه اش ابا عبدالله است و مرگ او را در سال ۱۴۰ یا ۱۴۱ هجری دانسته‌اند.
[۳۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۹، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.

عالیه یکی از پنج دختر عبیدالله، مادر محمد بن علی بن عبدالله بن عباس پدر سفاح و نیای خلفای عباسی است.
[۳۵] واقدی، محمد بن سعد، طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۶، ص۱۷۸، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ه. ش.

عبیدالله بن عباس به روایتی در سال ۵۸ هجری در دوران حکومت یزید، در مدینه یا در یمن فوت کرد. برخی به روایت حسن بن عثمان، مرگ او را در سال ۸۷ و در دوران خلافت عبدالملک دانسته‌اند.


۱. ابن عبد البر، عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۰۰۹، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی.    
۲. ابن عبد البر، عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۰۰۹، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی.    
۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۶، ص۲۶۹۷، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ه. ش، چاپ پنجم.
۴. بلعمی، تاریخ نامه طبری، تحقیق محمد روشن، ج۳، ص۶۱۰، تهران، البرز، ۱۳۷۳ه. ش، چاپ سوم.
۵. ابن عبد البر، عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۰۰۹، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی.    
۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۱۰۵.    
۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۱۰۵.    
۸. ابن اثیر، عز الدین، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۹۶۵م، ج۳، ص۳۷۷.    
۹. ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۰۹، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.
۱۰. ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۱۳، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.
۱۱. ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۱۳، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.
۱۲. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۰۷، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.
۱۳. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۲۵، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۶۵.
۱۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۶، ص۲۶۷۶، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ه. ش، چاپ پنجم.
۱۵. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۰۷، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.
۱۶. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۰۸، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.
۱۷. ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۴۵، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.
۱۸. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۲۶، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۶۵.
۱۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۶، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۲۰. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۴۱، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.
۲۱. واقدی، محمد بن سعد، طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۵، ص۳۲، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ه. ش.
۲۲. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۴۱، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ه. ش.
۲۳. ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۳۳۸، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش.
۲۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۶، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۲۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۲، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۲۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۳، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۲۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۳، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۲۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۳، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۲۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۴، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۳۰. ابن عبد البر، عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۰۱۰، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی.    
۳۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۶، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۳۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۷، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۳۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۷، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۳۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، ج۳، ص۶۹، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م.
۳۵. واقدی، محمد بن سعد، طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۶، ص۱۷۸، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ه. ش.
۳۶. ابن عبد البر، عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۰۱۰، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی.    
۳۷. ابن عبد البر، عمر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۰۱۰، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبیدالله بن عباس»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۰۶.    





جعبه ابزار