• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مهر المثل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مراد از مهر المثل کابین امثال و اقران و اقارب زوجه است و مراد از امثال زنانی است که از حیث جمال و بکارت و شرف و ثروت و عقل و ادب و حسن تدبیر در منزل و بالاخره کلیه صفات و خصوصیاتی که در مقدار مهر تأثیر دارد نظیر و مانند او باشد.
[۱] حدائق الناضره، ج۴، ص۲۲۴.




غرض از اقارب بر حسب قول مشهور نزد امامیه خویشان و بستگان زن از طرفین (پدر و مادر) است.


ملاک و معیار در مهر المثل صفات و خصوصیات زن (از قبیل شرافت و جمال و بکارت) و عادت زنان نزدیک وی (مانند مادر و خواهر و عمه و خاله) می‌باشد.
[۲] مسالک الافهام، ج۱، کتاب نکاح.
[۳] ریاض المسائل، ج۲، کتاب نکاح.

در کشاف آورد: مراد از «مثل» امثال و نظائر زن از اقوام پدری وی می‌باشد یعنی معیار و مقیاس عصبات و خویشان پدری است نه مادری.
[۴] کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۳۲۸.

چنان‌که عقیده شافعی و نیز احمد و ابو حنیفه (طبق یک روایت) چنین است.
و مالک معتقد است که ملاک در مهر المثل امثال و نظائر زن است اعم از خویشان و بیگانگان.
[۵] المغنی، ابن قدامه، ج۷، ص۲۴۷.
[۶] میزان الکبری، شعرانی، ج۲، ص۱۱۷.



مهر المثل در موارد متعدد ثابت می‌شود.
از جمله موردی است که تسمیه صداق فاسد باشد مثل این‌که خمر یا خنزیر صداق قرار داده شود. در این‌جا به قول اکثر اهل علم از جمله مالک و شافعی و اصحاب رأی مهر المثل واجب است.
[۷] المغنی، ابن قدامه، ج۷، ص۲۲۳.

و نیز در صورت تفویض بضع اگر مرد پس از دخول طلاق دهد مهر المثل واجب است.
[۸] حدائق الناضره، ج۶، ص۲۲۵.


۳.۱ - موارد اثبات مهر المثل از دیدگاه امام خمینی

در موارد ذیل مهر المثل موضوعیت پیدا می‌کند.

۳.۱.۱ - مهریه قرار دادن چیزی که ملک مسلمان نمی‌شود

اگر چیزی که به ملک مسلمان در نمی‌آید، مهر قرار داده شود، مانند شراب و خوک، عقد صحیح است ولی مهر باطل است؛ پس زن چیزی را با عقد مالک نمی‌شود، ولی با دخول، مستحق مهر المثل می‌شود، البته در موردی که شوهر غیر مسلمان باشد، تفصیل است.

۳.۱.۲ - مبهم بودن مهریه

مهر باید طوری تعیین شود که از ابهام خارج شود، پس اگر یکی از این دو چیز را، یا خیاطی یکی از دو پارچه را مثلًا مهر قرار دهد، مهر باطل می‌شود، نه عقد. و برای زن با دخول به او، مهر المثل ثابت است، البته تعیینی که در بیع و مانند آن از معاوضات معتبر است، در مهر معتبر نمی‌باشد. پس مشاهده چیز حاضر کفایت می‌کند؛ اگر چه کیل یا وزن یا تعداد یا ذرع آن را نداند مانند یک کپّه گندم و یک تکه طلا و یک طاقه از پارچه که مشاهده شده است و یک کپّه حاضر از گردو و امثال این‌ها.

۳.۱.۳ - عدم ذکر مهریه در ازدواج دایم

ذکر مهر در ازدواج موقت شرط است، پس اگر اخلال به آن نماید باطل است. ولی «ذکر مهر در صحت عقد دائم شرط نیست، پس اگر زنی را عقد کند و اصلًا مهری برایش ذکر نکند عقد صحیح است، بلکه اگر تصریح به عدم مهر کند صحیح است و به این، یعنی به واقع ساختن عقد بدون مهر «تفویض بضع» گفته می‌شود و به زنی که مهری در عقدش ذکر نشده، «مفوّضة البضع» گفته می‌شود. اگر عقد بدون مهر واقع شود، زن قبل از دخول چیزی را مستحق نمی‌شود، مگر اینکه او را طلاق دهد؛ پس زن استحقاق دارد که مرد به حسب حالش از غنا و فقر و باز بودن دست و تهی بودن آن، چیزی را از دینار یا درهم یا لباس یا چهارپا یا غیر این‌ها به او بدهد و به این چیز، «متعه» گفته می‌شود. و اگر عقد قبل از دخول با چیزی غیر از طلاق فسخ شود، مستحق چیزی نمی‌باشد. و همچنین است اگر یکی از آن‌ها قبل از دخول بمیرد. و اما اگر به او دخول نموده باشد به سبب آن، مستحق مهر امثال خودش می‌باشد.»

۳.۱.۴ - کشف بطلان عقد و بی اطلاعی زن

اگر فساد عقد معلوم شود، به اینکه روشن شود که شوهر دارد یا مثلًا خواهر زوجه یا مادر زوجه می‌باشد و به او دخول ننماید مهری ندارد. و اگر زن، مهر را گرفته باشد، مرد حق دارد که آن را از زن برگرداند، بلکه اگر تلف شود بر زن است که عوض آن را بدهد. و همچنین است اگر به او دخول نماید و زن فساد آن را بداند. و اما اگر زن جاهل باشد حق مهر المثل را دارد، پس اگر آنچه را که گرفته است بیشتر از مهر المثل باشد زیادی را برمی‌گرداند و اگر کمتر باشد آن را کامل می‌کند.


۱. حدائق الناضره، ج۴، ص۲۲۴.
۲. مسالک الافهام، ج۱، کتاب نکاح.
۳. ریاض المسائل، ج۲، کتاب نکاح.
۴. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۳۲۸.
۵. المغنی، ابن قدامه، ج۷، ص۲۴۷.
۶. میزان الکبری، شعرانی، ج۲، ص۱۱۷.
۷. المغنی، ابن قدامه، ج۷، ص۲۲۳.
۸. حدائق الناضره، ج۶، ص۲۲۵.
۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج‌۲، ص۳۱۹، کتاب النکاح، فصل فی المهر، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج‌۲، ص۳۱۹، کتاب النکاح، فصل فی المهر، مسالة۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج‌۲، ص۳۱۰، کتاب النکاح، القول فی النکاح المنقطع، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج‌۲، ص۳۲۰، کتاب النکاح، فصل فی المهر، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج‌۲، ص۳۲۰، کتاب النکاح، فصل فی المهر، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج‌۲، ص۳۱۱، کتاب النکاح، القول فی النکاح المنقطع، مسالة۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    



• جابری عرب‌لو، محسن، فرهنگ فقه اصطلاحات اسلامی، ص۱۷۱-۱۷۲.
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    


رده‌های این صفحه : دیدگاه های فقهی امام خمینی




جعبه ابزار