• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مارتین بوسر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کشیش اصلاحگر پروتستانی در ویزمبورگ بود که به علت تبلیغات اصلاح‌گری پروتستانی، توسط کلیسای کاتولیک، تکفیر و مجبور به مهاجرت به استراسبورگ شد.



مسیحیت در ده قرن نخست حیات خود غیر از انشعاب آریانیزم که قائل به پیامبری عیسی بودند و در قرن هشتم جذب اسلام شدند تقریبا انشعاب قدرتمندی در خود ندید.
اما از قرن یازدهم بود که مسیحیت شرقی به سبب باور نداشتن به رهبری پاپ و چند مناقشه الهیاتی دیگر
[۱] ناس، جان بی، تاریخ جامع ادیان، ص۶۴۷-۶۴۹، اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ ۱۳، ۱۳۸۲.
از مسیحیت غربی روم جدا شد و در نتیجه کلیسای ارتدکس (به معنای راست کیش) پدیدار شد و این در حالی بود که اکثریت با کاتولیک‌ها بود.
این وضع نزدیک به پنج قرن ادامه داشت اما کلیسای کاتولیک نتوانست پیروان پر شمارش را از خود راضی نگاه دارد. زیرا در نتیجه روی آوردن مسئولین کلیسا به دنیا و غافل‌شدن از وضعیت روحانی پیروان و یک سری عوامل دیگر اعتراض‌هایی در گوشه و کنار دنیای کاتولیک شنیده شد و مارتین لوتر به عنوان سرآمد این اعتراض‌گران شناخته می‌شد. با توجه به اینکه این گروه به وضعیت موجود کلیسای کاتولیک معترض بودند به ایشان نام پروتستان (معترضان) اطلاق شد.
از رهبران بنام این اعتراض‌ها شخصی به نام مارتین بوسر بود که او نیز خود را تا حدی مُلهم از‌ اندیشه‌های مارتین لوتر می‌دانست.


مارتین بوسر
[۲] لین، تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ص۲۸۶ - ۲۹۰، روبرت آسریان، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ سوم.
[۳] مک گراث، آلیستر، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص۲۰۷، بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
در سال ۱۴۹۱ در منطقه اشلتستاد ایالت آلزاس دیده به جهان گشود. با توجه به رشد گسترده مطالعات دینی در اواخر قرن پانزده بوسر به الهیات دینی علاقه‌مند شد و در پانزده سالگی در سلک راهبان دومینیکن در آمد. (البته عده‌ای ورود او به تشکیلات دومینیکن را به خاطر استفاده از امکانات و فرصت‌های آموزشی ایشان می‌دانند.) او در مکتب فکری توماس آکویناس پرورش یافت و به انسان‌گرایی اراسموس و شوق او به اصلاح کلیسا احترام فوق‌العاده‌ای می‌گذاشت.
در سال ۱۵۱۷ برای تحقیقات بیشتر در زمینه الهیات به ‌هایدلبرگ رفت. در نتیجه در مجمع سالیانه راهبان آگوستینی که در سال ۱۵۱۸ در آنجا برقرار بود شرکت کرد.
اینجا بود که برای نخستین بار او با‌ اندیشه‌های لوتر آشنایی یافت. زیرا در مناظره‌ هایدلبرگ عمیقا تحت تاثیر سخنرانی لوتر قرار گرفت و پیرو عقائد او گشت. زیرا او در ضمن مباحثات دریافت که لوتر با دقت و صراحت همان چیزی (اصلاحات در کلیسا) را شرح می‌دهد که اراسموس به طور ضمنی به آن اشاره کرده بود.


در ماه مه سال ۱۵۲۳ بوسر به شهر امپراتوری استراسبورگ نقل مکان کرد. در این زمان نهضت اصلاح به شکلی ضعیف و به رهبری ماتئو رل در این شهر آغاز شده بود و گروهی از اصلاح‌گران معروف نیز در آنجا ساکن شده بودند اما در میان همه این مارتین بوسر بود که رهبری این نهضت را به عهده گرفت.
بوسر بیشترین تاثیر را بر استراسبورگ داشت به طوری که در دهه ۱۵۳۰ توانست کلیسای اصلاح شده ماندگاری را تثبیت کند که به الگوی دیگر شهرهای اصلاح طلب تبدیل شود. او برای رسیدن به هدفش تشکیل گروه‌های کوچک در هر کلیسا را پیشنهاد کرد که از نظر او می‌توانست باعث رشد روحانی تمام اعضا شود.


با اشغال استراسبورگ در سال ۱۵۴۶، امپراتور فرمان داد که تمامی اهل شهر باید به مذهب کاتولیک در آیند. اما بوسر از پذیرش و مصالحه سرباز زد. بنابراین برای اینکه با مشکلاتی که چندی پیش ملانکتون نیز گریبانگیر آن شده بود روبرو نشود ترجیح داد که به سمت انگلستان فرار کند.
با مهاجرت بوسر به انگلستان ادوارد ششم او را به عنوان استاد الهیات در دانشگاه کمبریج منصوب کرد و بوسر نیز از فرصت استفاده کرده و به نگارش و تحقیقات در زمینه الهیات مشغول شد.


مارتین بوسر سرانجام در سال ۱۵۵۱ در حالی درگذشت که به اصلاحات مورد نظرش دست نیافته بود و این پایان شکست‌های او نبود؛ زیرا سال‌ها پس از اینکه فرمان امپراتور مبنی بر تحمیل مذهب کاتولیک در استراسبورگ باطل گشت تقریبا تمام شهر استراسبورگ پیرو آیین لوتر شده بودند و بوسر مثل گذشت در آنجا مورد احترام نبود.
[۴] لین، تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ص۲۸۷، روبرت آسریان، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ سوم.



مارتین بوسر در کوران اعتراض به کلیسای کاتولیک می‌زیست و در منازعه‌های دوران خویش صاحب‌ اندیشه‌های نوینی بود. او همانند اراسموس شقاق و جدایی بین کلیساها را نمی‌پسندید و مانند ملانکتون روحیه بسیار سازگاری داشت. همین مساله سبب شده بود تا بسیاری به او بی‌اعتماد شوند.
به عنوان نمونه در جلسه مذاکره‌ای که در شهر رگنسبورگ و در مورد عادل شمردگی برگزار شد بوسر در ایجاد توافق بین دو طرف نقش بسزایی داشت اما همین‌که لوتر احساس کرد که بوسر برای ایجاد توافق از دیدگاه‌های خود عقب‌نشینی کرده، در مورد او گفت: «مذاکرات رگنسبورگ باعث شده که بوسر بوی تعفن بدهد!»
[۵] لین، تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ص۲۸۸، روبرت آسریان، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ سوم.



برخی از مهم‌ترین نظریات بوسر از این قرار است:
۱- برخورداری از مسیح بدون حضور واقعی در عشای ربانی:
بوسر در مورد آیین عشای ربانی و چگونگی حضور مسیح خود را بین دو تفکر مخالف می‌دید. از طرفی لوتری‌ها معتقد بودند که خود بدن و خون خداوند در این آیین حضور دارند و از طرفی تسوینگلی معتقد بود که نان و شراب فی نفسه هیچ تغییری نمی‌کنند و نمادی از حضور مسیح هستند.
[۶] مک گراث، آلیستر، درس‌نامه الهیات مسیحی، ص۱۴۵، بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴.

او مطابق با تفکر آشتی جوی خود بر آن شد تا راه مصالحه‌ای بین دو تفکر ایجاد کند. بنابراین او معتقد شد که بدن و خون مسیح واقعی هستند اما حضور واقعی او را در نان و شراب نپذیرفت. در نتیجه لوتر در سال ۱۵۲۹ به او گفت: «من نمی‌توانم تو را از شاگردان خود بدانم... کاملا روشن است روحی که در من است با روحی که در توست، همسان نیست.»
۲- پذیرش آناباپتیست‌ها:
تقریبا در تمام کلیساهای مسیحی نهضت آناباپتیست مورد سرکوب قرار می‌گرفت اما بوسر در استراسبورگ با ایشان به مهربانی برخورد می‌کرد و همین امر سبب جذب بسیاری از ایشان به بوسر شد. برخی توجه بوسر به انضباط کلیسا را ناشی از برخورد او با آناباپتیست‌ها می‌دانند.
۳- آمرزیدگی:
[۷] مک گراث، آلیستر، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص۲۵۶، بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، ۱۳۸۷.

بوسر استدلال می‌کرد که آمرزیدگی دارای دو مرحله است؛ مرحله نخست بخشیدن گناه بشر توسط خدای مهربان است (آمرزیدگی) و مرحله دوم عبارت است از پاسخ انقیادآمیز بشر به خواسته‌های اخلاقی انجیل (تولد دوباره/ تقدیس)
۴- فرمانروا و کشیش:
[۸] مک گراث، آلیستر، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص۴۳۸، بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، ۱۳۸۷.

بوسر معتقد بود که وظیفه کشیش فقط موعظه کلام خداست اما وظیفه حاکم اداره امور مطابق با کلام خداست و کشیش و موعظه‌گر نیز توسط حاکم تعیین می‌شود؛ بنابراین کم‌ترین تنشی به وجود نخواهد آمد.
به نظر او حاکمان که در ابتدای بشارت انجیل غیر مسیحی بودند و اکنون مسیحی شده‌اند در خدمت خدا هستند و خداوند با تغییر آیین ایشان، مقام و قدرت ایشان را برای خدمت به کلیسای مسیح به ایشان داده است.


از بوسر آثار برجسته‌ای برجا مانده که برخی از آنها سبب تحولات شگرفی در میان پیروان او گردید. برخی از مهم‌ترین رساله‌های او عبارتند از:
۱- مراقبت‌ شبانی حقیقی:
یکی از مهم‌ترین آثار قرن شانزده این کتاب بوسر است. او در این کتاب به مراقبت‌های شبانی و وظیفه شبانان در این مورد و اصلاح آموزه‌های کلیسایی توجه نشان داد. او در قسمتی از این کتاب آورده است: «... بدین‌طریق پنج وظیفه مراقبت شبانی به انجام می‌رسند که عبارتند از: جستجو و یافتن همه گمشدگان، گردهم آوردن همه کسانی که منقسم و پراکنده هستند، شفادادن مجروحان، تقویت ضعیفان و بیماران و حفاظت از اشخاص سالم و تغذیه صحیح آنان...»
۲- پادشاهی مسیح:
این کتاب را بوسر هنگامی که به انگلستان مهاجرت کرده بود تحریر کرد و از آن به عنوان الگوی انگلستان که دارای یک حکومت مسیحی بود، یاد کرد. اما با مرگ ادوارد ششم که به بوسر علاقه‌مند بود این الگو جامه عمل نپوشید.


۱. ناس، جان بی، تاریخ جامع ادیان، ص۶۴۷-۶۴۹، اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ ۱۳، ۱۳۸۲.
۲. لین، تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ص۲۸۶ - ۲۹۰، روبرت آسریان، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ سوم.
۳. مک گراث، آلیستر، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص۲۰۷، بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
۴. لین، تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ص۲۸۷، روبرت آسریان، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ سوم.
۵. لین، تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ص۲۸۸، روبرت آسریان، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ سوم.
۶. مک گراث، آلیستر، درس‌نامه الهیات مسیحی، ص۱۴۵، بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴.
۷. مک گراث، آلیستر، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص۲۵۶، بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
۸. مک گراث، آلیستر، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص۴۳۸، بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، ۱۳۸۷.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مارتین بوسر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۲۸.    



جعبه ابزار