• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابزار تفسیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مراد از ابزارها در این بحث، دانش‌ها و فنونی‌اند که برای بهره گیری از منابع و به کارگیری قواعد تفسیر ضروری‌اند، زیرا مفسر در شرح و بیان مقصود خداوند با الفاظ و عبارات قرآن سر و کار دارد و کالبد شکافی و شرح و تبیین آن‌ها بدون بهره گیری از ابزار لازم میسر نمی‌گردد.



راغب اصفهانی در مقدمه جامع التفاسیر
[۱] الراغب (م ۴۲۵ ق)، مقدمة جامع التفاسیر، ج۱، ص۹۳-۹۷، به کوشش احمد حسن، کویت، دارالدعوة، ۱۴۰۵ ق.
ذیل عنوان «آلالات التی یحتاج إلیها المفسر» به بحث درباره ابزارهای مورد نیاز مفسر پرداخته است. برخی دیگر از دانشمندان از آن به «دانش‌های مورد نیاز تفسیر» یاد کرده‌اند.
[۲] محمد بن لطیفی الصباغ، بحوث فی اصول التفسیر، ج۱، ص۵۲، بیروت، المکتبة الاسلامی، ۱۴۰۸ ق.
برخی دیگر ضمن بیان شروط و آداب مفسر بدان پرداخته‌اند.
[۴] ابوالفتوح رازی (م ۵۵۴ ق)، روض الجنان، ج۱، ص۱-۲، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش.
میبدی نیز در مؤخره تفسیر کشف الاسرار اشارتی به این دانش‌ها کرده است.
[۵] میبدی (م ۵۲۰ ق)، کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۷۹، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش.



پیشینیان در باب محدوده ابزارهای تفسیر، دیدگاه واحدی نداشته‌اند؛ برخی شمارگان خاصی برای آن بیان نکرده؛ ولی بعضی دیگر به بیان محدوده این دانش‌ها پرداخته‌اند و دامنه آن‌ها را به ۱۵ و برخی به ۲۴ علم محدود کرده‌اند.
[۶] محمد بن سلیمان الکافیجی، التیسیر فی قواعد علم التفسیر، ج۱، ص۱۴۴، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۰ ق.



مهم ‌ترین دانش‌های موسوم به ابزار تفسیر از این قرارند: علوم ادبی و بلاغی شامل لغت ، صرف ، نحو ، معانی ، بیان و بدیع، علوم قرآنی شامل قرائات، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه ، اسباب نزول، تاریخ قرآن و غیر آن، علوم حدیث شامل درایه و رجال و فقه الحدیث، و همچنین علم فقه ، اصول فقه ، کلام ، تاریخ و علم موهبت .
ابزارهای تفسیر با پیشرفت دانش‌های بشری توسعه یافته و اکنون علوم تجربی، اعم از طبیعی و انسانی نیز در شمار آن‌ها جای گرفته‌اند.
[۹] محمد بن لطیفی الصباغ، بحوث فی اصول التفسیر، ج۱، ص۶۲، بیروت، المکتبة الاسلامی، ۱۴۰۸ ق.
[۱۰] صلاح عبد الفتاح الخالدى، تصويبات فى فهم بعض الآيات، ص۲۵، بيروت، ۱۴۱۶ ق.
برخی از فقیهان نیز در بحث از پیش نیازهای فهم قرآن که از منابع احکام شرعی است، به دانش‌هایی مانند صرف، نحو، علوم بلاغی و اصول فقه اشاره کرده‌اند.
مفسر قرآن را چاره‌ای جز آگاهی از علوم پیشگفته نیست و به هر میزان که بهره او از آن‌ها کم باشد، دیدگاه‌های تفسیری او نیز آسیب پذیرند. اکنون درباره مهم ‌ترین دانش‌های مورد نیاز در تفسیر به اختصار توضیح خواهیم داد.


مقصود از علوم ادبی در اینجا، علومی است که به نوعی درباره زبان عربی بحث می‌کنند؛ چه درباره واژه‌ها و چه درباره قواعد دستوری و ساختار جمله‌ها و نیز ویژگی‌های بلاغی.

۴.۱ - لغت شناسی

نخستین دانش ادبی لغت شناسی است که از معنای واژگان بحث می‌کند و ابزار فهم الفاظ قرآن است. راز تأثیر لغت شناسی در تفسیر آن است که آیات قرآن متشکل از واژه‌های گسترده موجود در زبان عربی است که افزون بر لزوم آشنایی با مفاد اولیه آن‌ها، به سبب وجود ترادف و اشتراک و کاربردهای مجازی و استعاری و کنایی گونه گون، تشخیص معنای مراد از آن‌ها در آیات قرآن تبحر و دقت خاصی می‌طلبد و افزون بر مراجعه به کتاب‌های واژه شناسی، غریب القرآن و متون نثر و نظم
منسوب به دوران نزول قرآن ، باید به تأثیر ساختارهای مختلف واژه توجه داشت و در کاربردهای قرآنی آن نیز دقت کرد، از این رو افزون بر دانش لغت شناسی‌ به‌طور عام، مفسر باید از مفردات قرآنی و غریب القرآن نیز آگاهی داشته باشد.

۴.۲ - صرف

دانش صرف در ادبیات عرب جایگاهی مهم دارد و از ساختارهای متنوع واژه‌ها و چگونگی تبدیل و تغییر آن‌ها از ریشه اصلی به هیئت‌های گوناگون سخن می‌گوید. این اهمیت از آن روست که واژه‌ها در عین ارتباط با ریشه اصلی، در هر ساختاری معنایی خاص دارند، بنابراین افزون بر دانش لغت شناسی، مفسر به دانشی نیاز دارد که از چگونگی تشکیل ساختارهای مختلف واژه‌ها و تفاوت معنایی آن‌ها بحث می‌کند، اگرچه برخی از مفسران چندان ضرورتی برای آگاهی از دانش صرف در تفسیر ندیده اند.
[۱۴] السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، ج۱، ص۳۲۸، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
شاید از آن رو که لغت شناسی پاسخگوی چنین نیازی است؛ ولی باید توجه داشت که علم صرف افزون بر نشان دادن ساخت‌های مختلف واژه‌ها، از تأثیر معنایی این ساخت‌ها نیز بحث می‌کند.
[۱۵] حاجی خلیفه (م ۱۰۶۷ ق)، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۷۸، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ ق.


۴.۳ - نحو

نحو یا دستور زبان عربی در فهم ترکیب‌های مختلف جمله‌های قرآن نقش منحصر به فرد دارد و با آن می‌توان احوال مختلف کلمات را از جهت اعراب و بنا در ترکیب جمله‌ها مشخص کرد و در نتیجه به معنای صحیح جمله‌ها و عبارت‌ها پی برد؛ همچنین در جایی که عبارتی ترکیب‌هایی متنوع را برمی تابد، باید شکل‌های ترکیبی گزینش شده یا قرائت آیات به گونه‌ای باشد که سخن خداوند را از اوج استواری اعجازآمیزش فرود نیاورد، زیرا از میان وجوه گوناگون اعرابی، ساختاری ترجیح دارد که با اعجاز قرآن سازگار بوده، مفاد فاخر قرآن در آن محفوظ بماند.


دانش‌های بلاغی عبارت‌اند از معانی، بیان و بدیع. علم معانی اصول و قواعدی است که با رعایت آن‌ها، کلام به اقتضای حال و متناسب با هدفی که برای آن بیان شده شکل می‌گیرد.
[۱۶] احمد امین الشیرازی، فروغ قرآن، ج۱، ص۳۵، ۱۴۲۲ ق.
علم بیان نیز قواعدی است که با آن‌ها، شکل‌ها و اسلوب‌های بیان یک معنا باز شناخته می‌شوند. زمخشری دو علم معانی و بیان را ویژه قرآن دانسته، شرط راهیابی به فهم قرآن را تبحر در این دو دانش می‌داند.
[۱۷] الزمخشری (م ۵۳۸ ق)، الکشاف، ج۱، ص۲، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق.



کلام دانشی است که با بیانی استدلالی از عقاید اسلامی دفاع می‌کند و با دامنه گسترده‌ای از آیات قرآن ارتباط دارد.
[۱۸] مرتضی مطهری (م ۱۳۵۸ ش)، آشنایی با علوم اسلامی (منطق و فلسفه)، ج۱، ص۹، قم، صدرا.
[۱۹] علی بن محمد الجرجانی (م ۸۱۶ ق)، شرح المواقف الایجی، ج۱، ص۳۴، قم، منشورات الرضی، ۱۳۲۵ ق.
اکنون کلام وارد عرصه‌هایی نوپدید شده و شاخه‌ای تازه به نام «کلام جدید» شکل گرفته است. مفسر باید به این افق‌های نو و تازه ‌ترین موضوعات مطرح در آن آگاه و به ویژه در برابر شبهاتی که از این ناحیه پدید آمده‌اند هوشیاری کافی داشته باشد.
بسیاری از دانشمندان، آگاهی از علم کلام را که گاه از آن با عنوان علم اصول دین یاد می‌شود،
[۲۰] السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، ج۲ ص۴۷۸، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
برای مفسر ضروری می‌دانند.
[۲۱] الراغب (م ۴۲۵ ق)، مقدمة جامع التفاسیر، ج۱، ص۹۴، به کوشش احمد حسن، کویت، دارالدعوة، ۱۴۰۵ ق.
[۲۳] سید حیدر آملی (م ۷۸۲ ق)، تفسیر المحیط الاعظم، ج۱، ص۲۱، به کوشش موسوی تبریزی، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق.
در بسیاری از آیات قرآن از توحید ربوبی و اوصاف پیامبران و معجزات آن‌ها و دیگر محورهای اساسی عقیدتی سخن به میان آمده است. فهم این آیات بر پیش فرض‌هایی مبتنی است که علم کلام عهده دار بررسی و مستدل کردن آن‌هاست. چنانچه مفسری پیش فرض های فهم صحیح این آیات را نداند یا به آن‌ها توجه نکند دچار تفسیر به رأی خواهد شد و ره به مقصود نخواهد برد.
در پاره‌ای موارد نیز آگاهی از مباحث کلامی به فهم و تبیین بهتر از آیه مورد تفسیر می‌انجامد؛ مثلا در آیه ۲۲ انبیاء : «لَو کانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا» که برای اثبات توحید برهان اقامه کرده و در آن، ملازمه‌ای میان تعدد معبود (آلهه) و فساد جهان برقرار شده است، آشنایی با مباحث کلامی می‌تواند در تبیین این ملازمه نقشی اساسی داشته باشد و با روشن شدن ملازمه مزبور مقصود خداوند از این آیه دقیق تر فهمیده می‌شود.


دانش منطق ، ابزاری برای جلوگیری از خطا در تفکر است که فراگیری آن برای آگاهی از روش‌های درستِ استدلال و استنتاج و پرهیز از انواع مغالطه‌های رهزن، لازم است ، بر این اساس آگاهی از دانش منطق، پیش نیاز هر دانشی مانند تفسیر است که در آن حرکت از معلوم برای کشف مجهول صورت می‌گیرد و جز آنچه گفته شد تفسیر نیازی به دانش منطق ندارد و چنانچه مفسر به جزئیات آن آشنا نباشد زیانی نخواهد دید.
از این بیان بی نیازی تفسیر از فلسفه نیز روشن می‌شود. اگرچه آشنایی با مباحث فلسفی و سروکار داشتن با برهان‌های عقلی ورزیدگی ذهنی خوبی برای مفسر به بار می‌آورد و در نتیجه در نقد و بررسی آرای تفسیری توانایی بیشتری خواهد یافت؛ ولی با این همه نمی‌توان از برهان‌های پیچیده عقلی که مقدمات بدیهی یا قریب به بدیهی ندارند در تفسیر قرآن بهره برد و کشف مراد خداوند را از آن‌ها انتظار داشت.


صدها آیه از قرآن کریم بیانگر کلیات احکام فرعی‌اند و از آن‌ها به « آیات الاحکام » یاد می‌شود. بررسی تفصیلی این آیات و استنباط حکم فقهی از آن‌ها نیازمند بررسی ادله و قراین دیگر از جمله روایات فقهی مربوط است. فقه که تلاشی فکری برای دستیابی به احکام فروع دین بر اساس ادله و منابع دینی است
[۲۶] حسن بن زین الدین العاملی (م ۱۰۱۱ ق)، معالم الدین، ج۱، ص۲۸، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۰۶ ق.
زمینه بهره گیری از این آیات را فراهم می‌آورد،
[۲۷] محمد بن لطیفی الصباغ، بحوث فی اصول التفسیر، ج۱، ص۶۱، بیروت، المکتبة الاسلامی، ۱۴۰۸ ق.
زیرا دانش فقه خود بر اساس قرآن و سنت تنظیم شده و تفسیر آیات نمی‌تواند با مبانی حتمی فقه متناقض باشد. بازگشت چنین تناقضی به تباین قرآن با قرآن یا قرآن با سنت است که هیچ‌یک پذیرفتنی نیست، با این حال برخی مفسران، علم فقه را از دایره علوم مورد نیاز تفسیر خارج دانسته‌اند، به این دلیل که فهم قرآن بر مسائل علم فقه متوقف نبوده، اساساً علم فقه متأخر از تفسیر و از فروع آن است.
[۲۹] ابن عاشور (م ۱۳۹۳ ق)، تفسیر التحریر والتنویر، ج۱، ص۲۴، مؤسسة التاریخ.



دانش اصول فقه از قواعدی بحث می‌کند که نتایج آن‌ها در راه استنباط حکم شرعی قرار می‌گیرند. بخشی از این قواعد نیز برای دستیابی به فهم و تفسیر متون از جمله کتاب و سنت‌اند و ازاین‌رو می‌توان حاصل آن‌ها را در تفسیر قرآن به کار بست، زیرا قرآن متنی است دارای ویژگی‌هایی مانند ظاهر و نص، مطلق و عام، مقید و مخصِّص، محکم و متشابه ، ناسخ و منسوخ و سیاق و برای فهم آن باید به انواع دلالت‌ها توجه داشت و اموری مانند عام و خاص و ناسخ و منسوخ را از هم بازشناخت. راه دستیابی به مفاد واژگان متن، آشنایی با قراین پیوسته و ناپیوسته و حجیت آن‌ها و میزان تأثیرشان همگی در دانش اصول فقه بررسی می‌شوند. از طرفی علم اصول فقه درباره قواعد استنباط بحث می‌کند و این از ابزارهای مورد نیاز مفسر در استنباط معانی شرعی از آیات قرآن است.
[۳۱] ابن عاشور (م ۱۳۹۳ ق)، تفسیر التحریر والتنویر، ج۱، ص۲۵ - ۲۶، مؤسسة التاریخ.



علوم تجربی اعم از طبیعی و انسانی از دیگر ابزارهای تفسیر قرآن کریم‌اند. مقصود از علوم تجربی طبیعی دانش‌هایی است که از پدیده‌های طبیعی و تحولات آن‌ها بحث می‌کنند و بر مشاهده و آزمون تکیه دارند. آگاهی از این گونه دانش‌ها در شرح و تفسیر آیاتی سودمندند که پدیده‌های مختلف جهان هستی را به عنوان نشانه‌های قدرت خداوند مطرح ساخته، به پرورش عقیده و اخلاق مردم پرداخته‌اند. به کارگیری علوم تجربی در فهم این آیات به معنای بی نیازی از دیگر علوم نیست، بلکه افزون بر علوم دیگری که در ابزارهای تفسیر مطرح شدند، دانش‌های تجربی نیز در تبیین روشن تر مفاد این گونه آیات سهمی خواهند داشت.
[۳۲] معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۶، ص۶-۱۸۴، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق.
[۳۳] معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۱۹-۴۳۱، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق.
آگاهی از این دانش‌ها و از جمله علوم تجربی، ظرفیت فکری مفسر را در کشف اشارات قرآنی توسعه می‌دهد؛ يعنى سؤال‌هاى فراوانى پيش روى او قرار مى دهد كه مفسر با آن پرسش‌ها به خدمت قرآن مى رود و در قرآن تصريحى يا اشاره اى به پاسخ آن‌ها خواهد يافت نیز راز طرح برخی تعبیرهای خاص قرآنی روشن می‌شود؛ مثلاً درباره ابر تعبیرهای مختلف در قرآن هست که دانش تجربی می‌تواند راز و رمز برخی از آن‌ها را نشان دهد.


علوم تجربی انسانی که « علوم اجتماعی » نیز نامیده می‌شوند، بخش دیگری از علوم تجربی‌اند که با روش تجربی از شئون گوناگون آدمی سخن می‌گویند. اهمیت این علوم از آن روست که مقصد قرآن تربیت انسان بوده، در آن از زوایای مختلف به او نگریسته می‌شود؛ به عبارت دیگر آیات فراوانی درباره مسائل فردی و اجتماعی و شخصیت و استعداد و گرایش‌ها و دیگر ابعاد وجودی انسان سخن گفته‌اند. دستاوردهای علوم تجربی‌ به‌طور عام و علوم انسانی‌ به‌طور خاص چنانچه از حد فرضیه گذشته و به مرحله جزم و قطعیت رسیده باشند می‌توانند در تفسیر به کار آیند و گرنه نباید بر آن‌ها اعتماد کرد. به نظر بعضی مفسران، ثابت را که قرآن کریم است نمی‌توان با متغیر که فرضیه‌های زودگذر علمی‌اند تفسیر کرد یا بر آن تطبیق داد.
[۳۴] جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱، ص۳۹۹، تهران، اسراء، ۱۳۷۳ ش.
[۳۵] محمود رجبى، روش شناسى تفسير قرآن، ۳۶۹-۳۷۳، تهران، الهادى، ۱۳۷۹ ش.
هرچند رهاورد قطعی علوم انسانی نسبت به دیگر علوم تجربی کم تر است، ولی افزون بر استفاده از قطعیات، می توان از مباحث غیر قطعی نیز برای طرح مسئله بهره برد و با پرسش‌هایی نو به سراغ آیات قرآن رفت و از این رهگذر به نکات بیشتری دست یافت.
[۳۶] محمود رجبى، روش شناسى تفسير قرآن، ص۳۷۱، تهران، الهادى، ۱۳۷۹ ش.



چنان که در بحث از منابع تفسیر گذشت، حدیث معصومان (علیهم‌السلام) از منابع مهم تفسیر است. بهره گیری از این منبع بدون ابزار شناخت آن یعنی دانش‌های درایه ، رجال و فقه الحدیث ، میسر نیست، بنابراین مفسر باید هم نسبت به انواع و اقسام حدیث آگاه باشد و هم راه اثبات صدور آن از معصومان (علیهم‌السلام) را بشناسد؛ همچنین با ادبیات کلام معصومان (علیهم‌السلام) انس داشته و بر قراین فهم آن اشراف داشته باشد. در غیر این صورت ممکن است حدیث ضعیف یا موضوع را در فهم قرآن قرینه قرار دهد یا با فهم نادرست از آن، آیه قرآن را نیز نادرست تفسیر کند.


(۱) قرآن کریم.
(۲) الراغب (م ۴۲۵ ق)، مقدمة جامع التفاسیر، به کوشش احمد حسن، کویت، دارالدعوة، ۱۴۰۵ ق.
(۳) محمد بن لطیفی الصباغ، بحوث فی اصول التفسیر، بیروت، المکتبة الاسلامی، ۱۴۰۸ ق.
(۴) السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
(۵) میبدی (م ۵۲۰ ق)، کشف الاسرار، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش.
(۶) محمد بن سلیمان الکافیجی، التیسیر فی قواعد علم التفسیر، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۰ ق.
(۷) الزرکشی (م ۷۹۴ ق)، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۶ ق.
(۸) الشهید الثانی (م ۹۹۵ ق)، منیة المرید، به کوشش المختاری، الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ ق.
(۹) الآلوسی (م ۱۲۷۰ ق)، روح المعانی، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ ق.
(۱۰) حاجی خلیفه (م ۱۰۶۷ ق)، کشف الظنون، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ ق.
(۱۱) احمد امین الشیرازی، فروغ قرآن، ۱۴۲۲ ق.
(۱۲) الزمخشری (م ۵۳۸ ق)، الکشاف، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق.
(۱۳) مرتضی مطهری (م ۱۳۵۸ ش)، آشنایی با علوم اسلامی (منطق و فلسفه)، قم، صدرا.
(۱۴) علی بن محمد الجرجانی (م ۸۱۶ ق)، شرح المواقف الایجی، قم، منشورات الرضی، ۱۳۲۵ ق.
(۱۵) محمدرضا مظفر (م ۱۳۸۸ ق)، المنطق، قم، النشر الاسلامی.
(۱۶) حسن بن زین الدین العاملی (م ۱۰۱۱ ق)، معالم الدین، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۰۶ ق.
(۱۷) محمد رضا مظفر (م ۱۳۸۸ ق)، اصول الفقه، قم، النشر الاسلامی.
(۱۸) ابن عاشور (م ۱۳۹۳ ق)، تفسیر التحریر والتنویر، مؤسسة التاریخ.
(۱۹) معرفت، التمهید فی علوم القرآن، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق.
(۲۰) جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، تهران، اسراء، ۱۳۷۳ ش.
(۲۱) سید محمد باقر الحکیم، تفسیر سورة الحمد، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۲۰ ق.
(۲۲) سید حیدر آملی (م ۷۸۲ ق)، تفسیر المحیط الاعظم، به کوشش موسوی تبریزی، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق.
(۲۳) ابوالفتوح رازی (م ۵۵۴ ق)، روض الجنان، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش.
(۲۴)محمود رجبى، روش شناسى تفسير قرآن، تهران، الهادى، ۱۳۷۹ ش.
(۲۵)صلاح عبد الفتاح الخالدى، تصويبات فى فهم بعض الآيات، بيروت، ۱۴۱۶ ق.


۱. الراغب (م ۴۲۵ ق)، مقدمة جامع التفاسیر، ج۱، ص۹۳-۹۷، به کوشش احمد حسن، کویت، دارالدعوة، ۱۴۰۵ ق.
۲. محمد بن لطیفی الصباغ، بحوث فی اصول التفسیر، ج۱، ص۵۲، بیروت، المکتبة الاسلامی، ۱۴۰۸ ق.
۳. السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، ج۲، ص۴۶۵-۴۶۷، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.    
۴. ابوالفتوح رازی (م ۵۵۴ ق)، روض الجنان، ج۱، ص۱-۲، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش.
۵. میبدی (م ۵۲۰ ق)، کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۷۹، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش.
۶. محمد بن سلیمان الکافیجی، التیسیر فی قواعد علم التفسیر، ج۱، ص۱۴۴، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۰ ق.
۷. الزرکشی (م ۷۹۴ ق)، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۳، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۶ ق.    
۸. السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، ج۲، ص۴۷۸-۴۷۹، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.    
۹. محمد بن لطیفی الصباغ، بحوث فی اصول التفسیر، ج۱، ص۶۲، بیروت، المکتبة الاسلامی، ۱۴۰۸ ق.
۱۰. صلاح عبد الفتاح الخالدى، تصويبات فى فهم بعض الآيات، ص۲۵، بيروت، ۱۴۱۶ ق.
۱۱. الشهید الثانی (م ۹۹۵ ق)، منیة المرید، ج۱، ص۳۷۷، به کوشش المختاری، الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ ق.    
۱۲. الزرکشی (م ۷۹۴ ق)، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۳، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۶ ق.    
۱۳. الآلوسی (م ۱۲۷۰ ق)، روح المعانی، ج۱، ص۷، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ ق.    
۱۴. السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، ج۱، ص۳۲۸، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
۱۵. حاجی خلیفه (م ۱۰۶۷ ق)، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۷۸، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ ق.
۱۶. احمد امین الشیرازی، فروغ قرآن، ج۱، ص۳۵، ۱۴۲۲ ق.
۱۷. الزمخشری (م ۵۳۸ ق)، الکشاف، ج۱، ص۲، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق.
۱۸. مرتضی مطهری (م ۱۳۵۸ ش)، آشنایی با علوم اسلامی (منطق و فلسفه)، ج۱، ص۹، قم، صدرا.
۱۹. علی بن محمد الجرجانی (م ۸۱۶ ق)، شرح المواقف الایجی، ج۱، ص۳۴، قم، منشورات الرضی، ۱۳۲۵ ق.
۲۰. السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، ج۲ ص۴۷۸، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
۲۱. الراغب (م ۴۲۵ ق)، مقدمة جامع التفاسیر، ج۱، ص۹۴، به کوشش احمد حسن، کویت، دارالدعوة، ۱۴۰۵ ق.
۲۲. الآلوسی (م ۱۲۷۰ ق)، روح المعانی، ج۱، ص۶، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ ق.    
۲۳. سید حیدر آملی (م ۷۸۲ ق)، تفسیر المحیط الاعظم، ج۱، ص۲۱، به کوشش موسوی تبریزی، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق.
۲۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.    
۲۵. محمدرضا مظفر (م ۱۳۸۸ ق)، المنطق، ص۷-۸، قم، النشر الاسلامی.    
۲۶. حسن بن زین الدین العاملی (م ۱۰۱۱ ق)، معالم الدین، ج۱، ص۲۸، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۰۶ ق.
۲۷. محمد بن لطیفی الصباغ، بحوث فی اصول التفسیر، ج۱، ص۶۱، بیروت، المکتبة الاسلامی، ۱۴۰۸ ق.
۲۸. الآلوسی (م ۱۲۷۰ ق)، روح المعانی، ج۱، ص۷، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ ق.    
۲۹. ابن عاشور (م ۱۳۹۳ ق)، تفسیر التحریر والتنویر، ج۱، ص۲۴، مؤسسة التاریخ.
۳۰. محمد رضا مظفر (م ۱۳۸۸ ق)، اصول الفقه، ج۱، ص۸، قم، النشر الاسلامی.    
۳۱. ابن عاشور (م ۱۳۹۳ ق)، تفسیر التحریر والتنویر، ج۱، ص۲۵ - ۲۶، مؤسسة التاریخ.
۳۲. معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۶، ص۶-۱۸۴، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق.
۳۳. معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۱۹-۴۳۱، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق.
۳۴. جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱، ص۳۹۹، تهران، اسراء، ۱۳۷۳ ش.
۳۵. محمود رجبى، روش شناسى تفسير قرآن، ۳۶۹-۳۷۳، تهران، الهادى، ۱۳۷۹ ش.
۳۶. محمود رجبى، روش شناسى تفسير قرآن، ص۳۷۱، تهران، الهادى، ۱۳۷۹ ش.
۳۷. سید محمد باقر الحکیم، تفسیر سورة الحمد، ج۱، ص۶۱، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۲۰ ق.    



دائرة المعارف قرآن، برگرفته از مقاله «منابع و ابزارهای تفسیر».    



جعبه ابزار