• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احمد بن طیب سرخسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: سرخسی (ابهام‌زدایی).

اَحْمَدِ بْنِ طَیِّبِ سَرَخْسی، ابوالعباس، معروف به ابن فرائقی، فیلسوف، منطقی، ادیب، اهل حدیث، متفنن در علوم مختلف، موسیقی‌شناس ایرانی و مترجم كتاب‌های یونانی به عربی می‌باشد. وی برای كسب علم و استفاده از دانش فیلسوف معاصر خود کندی به عراق رفت و خود را منتسب به او ساخت و از بزرگ‌ترین و مخلص‌ترین شاگردان وی شد. احمد به علوم دوران خود واقف بود و در تمام ابواب معارف و فنون ازجمله فلسفه و منطق، طب، نجوم، حساب، جبر و مقابله، موسیقی، صرف و نحو، احداث الجو (هواشناسی)، رنگرزی، سیاست، جغرافیا و جز آنها تألیف و تصنیف داشت و در علم نحو و شعر یگانۀ دوران بود. وی دارای قریحۀ سرشار، بیانی رسا، طبعی ظریف بوده، و از فصحا و بلغای مسلم و از كبار علمای عصر عباسی به شمار می‌آمده است.



احمد بن طیب در سرخس خراسان به دنیا آمد و برای كسب علم و استفاده از دانش فیلسوف معاصر خود کندی (د ۲۵۸ ق / ۸۷۲ م) به عراق رفت و خود را منتسب به او ساخت و از بزرگ‌ترین و مخلص‌ترین شاگردان وی شد
[۴] شهرستانی، محمد، توضیح الملل، ص۲۴.
.
سال ولادت احمد در هیچ منبعی ذكر نشده، فقط هانری کربن آن را حدود سال ۲۱۸ ق / ۸۳۳ م آورده است
[۵] .۲۲۱p ،Corbin، H.، Histoire de la philosophie islamique
. این تاریخ با توجه به برخی شواهد، قابل قبول است، زیرا بنا به اظهار خود احمد، وی به هنگام تألیف كتاب اللهو و الملاهی، برای معتضد بالله خلیفۀ عباسی، ۶۱ سال داشته است و چون مدت خلافت معتضد (۲۷۹- ۲۸۹ ق / ۸۹۲-۹۰۲ م) ۱۰ سال بوده، و مرگ احمد در ۲۸۶ ق / ۸۹۹ م اتفاق افتاده است. می‌توان گفت كه اگر احمد آن كتاب را در نخستین سال خلافت معتضد نوشته باشد كه ۶۱ ساله بوده، پس تولد وی در ۲۱۸ ق بوده است.


احمد به علوم دوران خود واقف بود و در تمام ابواب معارف و فنون ازجمله فلسفه و منطق، طب، نجوم، حساب، جبر و مقابله، موسیقی، صرف و نحو، احداث الجو (هواشناسی)، رنگرزی، سیاست، جغرافیا و جز آنها تألیف و تصنیف داشت و در علم نحو و شعر یگانۀ دوران بود. وی دارای قریحۀ سرشار، بیانی رسا، طبعی ظریف بوده، و از فصحا و بلغای مسلم و از كبار علمای عصر عباسی به شمار می‌آمده است
[۸] ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ص۱۵۳.
. احمد را از فلاسفۀ اسلام شمرده‌اند
[۱۰] قفطی، علی، تاریخ الحكماء، ص۳۵.
[۱۱] ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ص۱۵۳.
و نام او را جزو مفسران و شارحان فلسفه و منطق و در ردیف ابن مقفع، كندی، اسحاق ابن حنین و رازی آورده‌اند. از منطق ارسطویی باب قضایا (باری ارمینیاس) و باب جدل (طوبیقا) را نقل كرده
[۱۲] قفطی، علی، تاریخ الحكماء، ص۳۵-۳۶.
، و ابن ندیم باب خطابه (ریطوریقا) را به خط احمد در حدود ۱۰۰ صفحه دیده است
[۱۴] قفطی، علی، تاریخ الحكماء، ص۳۷-۳۸.
.


از آثار احمد چیزی بر جای نیست كه تصویری از شخصیت علمی او به دست دهد، اما در این باره می‌توان از منابع، اطلاعاتی در خور ذكر به دست آورد. حمزه اصفهانی
[۱۵] اصفهانی، حمزه، التنبیه علی حدوث التصحیف، ص۳۵-۳۶.
به نقل از نوشبحان بن عبدالمسیح گفته است كه احمد به سبب نیاز در به كار بردن واژه‌های ایرانی، سریانی، رومی و یونانی، الفبایی شامل ۴۰ حرف اختراع كرد كه به سبب تمایز میان شكلهای آنها و نیز متصل نبودن حرفهای آن به یكدیگر، ضبط و تلفظ واژه‌ها بر او آسان شده بود. وی می‌افزاید كه «این است صورتهای آن حروف چهل گانه ... ». در نسخۀ خطی كتاب او پس از این عبارت جای ۳ سطر خالی مانده است
[۱۶] طلس، محمد اسعد، حاشیه بر التنبیه، ص۳۶، حاشیۀ ۲.
. این گزارش هر چند اطلاع مفیدی از نوع كار احمد به دست نمی‌دهد، اما از یك سو حاكی از آشنایی او با میراث تمدنهای بیگانه است و از سوی دیگر می‌تواند نمونه‌ای باشد از كوشش دانشمندانی كه اصلاحاتی را در خط عربی لازم می‌دیده‌اند.


حمزۀ اصفهانی در جایی دیگر
[۱۷] اصفهانی، حمزه، التنبیه علی حدوث التصحیف، ص۱۲۹.
این مطلب را از احمد نقل می‌كند كه دانشهای مغرب زمین در ۵ گروه جمع آمده است: اصحاب رواق در اسکندریه، اصحاب اصطوان در بعلبک، اصحاب مظال در انطاکیه، اصحاب برابی در مصر و مشائیان در مقدونیه. از نظر كربن «اصحاب اصطوان» و «اصحاب مظال» هم نامهای معادلی برای رواقیان به شمار می‌آمده‌اند و احمد نخستین با میان این سه تسمیۀ رواقیان فرق نهاد و هریك را به مكتبی از فلسفۀ رواقی مربوط دانست. این آگاهی تاریخی او ابهامی را از اخبار مربوط به این گروه برداشته است
[۱۸] اصفهانی، حمزه، التنبیه علی حدوث التصحیف، ص۲۲۲.
.


احمد بن طیب بر علم حدیث احاطه داشت . ابن ابی اصیبعه دو حدیث به روایت از احمد نقل كرده است. وی همچنین راوی سخنانی است كه از كندی در مضامین حکمت و اندرز
[۲۱] ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوان الحكمة، ص۲۸۶.
.


ذهبی درباب وسعت معلومات او گفته كه او از دریاهای علم بوده كه خشك نمی‌شد ؛ اما در اغلب منابع علم او را غالب بر عقلش وصف كرده‌اند . همین ذخایر علمی و اشتهار، او را به دربار خلافت نزدیك كرد. ابتدا معلم معتضد شد
[۲۵] ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ص۱۵۳.
، سپس در ۲۸۲ ق / ۸۹۵ م كه محتسب بغداد شد ، كم كم به دربار راه یافت و از خاصان معتضد و ندیم و حافظ اسرار و طرف مشاورۀ او در مسائل مملكتی گردید و در سفری با خلیفه، كتابی دربارۀ مشاهدات خود نگاشت كه عبارات محكم و مطالب صحیحی دارد و یاقوت بارها آن را مورد اشاره و استناد قرار داده است .


او در همین سال در بغداد صاحب مناصب و عزت و جاه بود، اما اقبال وی در امور سیاسی و درباری طولانی نشد و پنجم جمادی‌الاول ۲۸۳ متعضد بر او غضبناك شد، چنانكه ۱۰۰ ضربه شلاق بر او نواختند و سپس او را به زندان بردند تا اینكه در ۲۸۶ ق / ۸۹۹ م مقتول گردید .

۷.۱ - سبب غضب معتضد

در باب علت و چگونگی مرگ و سبب غضب معتضد بر او، روایات گوناگون گفته شده است:

۷.۱.۱ - ابن ابی اصیبعه

ابن ابی اصیبعه می‌نویسد علت مرگ او به سبب افشای رازی دربارۀ قاسم بن عبدالله و بدر، غلامان معتضد بود كه خلیفه آن را به احمد بیان كرده بود. قاسم با استفاده از خدعه و حیله آن راز را از او گرفت و وقتی معتضد از این امر آگاه شد، احمد بن طیب را به آن دو سپرد و اموال او مصادره شد . ثروت احمد به هنگام مصادرۀ اموال وی، ۱۵۰ هزار دینار بوده است
[۳۴] مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۸، ص۱۷۹.
.

۷.۱.۲ - ذهبی

ذهبی علت مرگ او را به نحوی دیگر نقل می‌كند و می‌گوید كه معتضد، احمد را به سبب فلسفه‌اش و نیز ناپاكی اعتقاد وی، برای رضای خدا كشت. گفته شده كه احمد از وی درخواست عفو كرد و اظهار داشت كه من كتابهای فلسفه، نجوم و کلام خود را فروخته‌ام و جز كتابهای فقه و حدیث، كتابی ندارم؛ اما هنگامی كه او از نزد معتضد بیرون رفت، معتضد به اطرافیان گفت: من كاملاً آگاهم كه او زندیق است و آنچه را هم ادعا می‌كند، از سر دورویی است . در باب كیفیت مرگ وی آمده است كه معتضد به او گفت: تو قبلاً خدماتی كرده‌ای، پس نوع مرگ خود را انتخاب كن تا همان طور ترا بكشیم. او تناول كباب گوشت و نوشیدن شراب كهنه را برگزید تاكاملاً مست شود و سپس رگ دستهای او را پاره كنند تا بمیرد؛ اما برخلاف آنچه گمان می‌كرد، با این كار به وضعی دچار شد كه به سختی و درد بسیار جان داد .

۷.۲ - جواب معتضد

وقتی كه معتضد به سبب قتل احمد مورد انتقاد قرار می‌گیرد، پاسخ می‌دهد: احمد مرا به الحاد می‌خواند، به او گفتم من پسر عم صاحب شریعت هستم و منصوب به جای او می‌باشم، كفر بورزم تا چه كسی باشم؟ احمد قبلاً به من می‌گفت خلفا غضبناك نمی‌شوند، ولی اگر غضبناك شدند، رضایت نمی‌دهند، پس من نیز آزادی او را مصلحت ندیدم .


ابن حجر از اخبار المعتضد عبدالله بن احمد بن ابی طاهر نقل می‌كند كه احمد بن طیب كسی بود كه به معتضد توصیه كرد تا در منابر معاویه را لعن كنند و در این باره نامه به شهرها بنویسند . این گزارش می‌تواند احتمال تشیع وی را میان آورد .
اما اخبار دیگری مبنی بر شهرت او به الحاد، احتمال قتل او را به این اتهام تقویت می‌كند.

۸.۱ - نظر بیرونی

بیرونی از احمد بن طیب نكوهش سختی می‌كند و می‌گوید كه هر چند از همۀ معاصرانش به الحاد مشهورتر بوده، از روی فریبكاری تظاهر به دیانت می‌كرده است. او همچنین مطلبی را از كتاب احمد بن طیب در باب قران نحسین (زحل و مریخ) نقل می‌كند كه در آنجا وی كوشیده است با توسل به احكام نجوم نشان دهد كه روزگار دولت اسلام بیش از ۶۹۳ سال نمی‌پاید و برای پیشگویی خود تأییدی نیز از قرآن برپایۀ حساب جمل و جست‌وجو كرده است
[۴۳] بیرونی، ابوریحان، ساقطات الآثار الباقیة، ص۳۴.
. بیرونی سپس بر بی‌پایگی سخن احمد بن طیب دلیل می‌آورد و می‌افزاید كه نمی‌دانم وی از چه هنگام بنا را بر استشهاد به آیات قرآنی نهاده است، در حالی كه پیش از آن در كتابها و مقالاتی كه در فاش ساختن رازهای اهل تزویر نوشته بود، كنایه‌ای به پیامبران داشت
[۴۴] بیرونی، ابوریحان، ساقطات الآثار الباقیة، ص۳۴-۳۵.
.

۸.۲ - نظر صفدی

صفدی نیز ماجرایی را می‌آورد كه احمد بن طیب برای معتضد خلیفه بازگو نموده، و متعضد حكایت او را تعریضی به عقاید دینی قلمداد كرده بود . وی سپس شعری نیز در ذمّ آیین احمد بن طیب نقل می‌كند .


وسعت معلومات احمد بن طیب نیز در بیان گیرا و شیرین او مؤثر بوده است
[۴۷] ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ص۱۵۳.
و همین امر موجب توجه بیش از حد مردم به وی می‌شده كه از طرف معتضد خوش آیند نبوده است، چرا كه در مجلس احمد بن طیب مردم جمع می‌شدند و با وی به بحث و گفت‌وگو می‌پرداختند .


چنانكه گفته شد، احمد بن طیب در زمینه‌های گوناگون آثاری داشته است كه اكنون جز اندكی از آنها چیزی در دست نیست، اما به سبب تنوع موضوعات این آثار، عناوین برخی از آنها در اینجا ذكر می‌شود و نیز به سبب اهمیتی كه آثار وی در موسیقی داشته، بخش دوم مقاله به آثار او در موسیقی اختصاص داده شده است:
۱. اللهو و الملاهی.
۲. المدخل الی صناعة النجوم
[۴۹] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
.
۳. كتاب الموسیقی الكبیر.
۴. كتاب الموسیقی الصغیر.
۵. الماسلك و الممالك، در جغرافیای عملی
[۵۰] .GAL، S، I ، p۳۷۵

۶. الارثما طیقی فی الاعداد و الجبر و المقابلة.
۷. المدخل الی صناعة الطب، كه در رد نظر حنین بن اسحاق نوشته شده است
[۵۱] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
.
۸. فضائل بغداد و اخبارها، كه شامل سفرنامۀ وی به بغداد همراه معتضد است.
۹. الطبیخ، كه برحسب ماهها و روزهای مختلف برای معتضد تألیف كرده است
[۵۲] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
. نسخه‌ای از این كتاب در كتابخانۀ نور عثمانیه موجود است و آن را عبدالعزیز بن فارس نوروزی در ۸۸۸ ق درمكه نوشته است
[۵۳] احسان اوغلی، اكمل‌ الدین، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی فی مكتبات تركبا، ص۲۴۹.
[۵۴] حاجی خلیفه، مصطفی، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۳۵.
.
۱۰. المدخل الی علم الموسیقی.
۱۱. رسالة فی جواب ثابت بن قرة.
۱۲. كتاب فی الشطرنج العالیة
[۵۵] ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
.
۱۳. كتاب فی ادب النفس، برای معتضد. نسخه‌ای از این كتاب در كتابخانۀ برلین موجود است
[۵۶] .شم‌۵۴۰۸ ،Ahlwardt
.
۱۴. كتاب فی الفرق بین نحو العرب و المنطق.
نیز اختصارات وی در منطق كه شامل این كتابهاست:
۱۵. كتاب ایساغوجی لفرفوریوس. ۱۶. كتاب قاطیغوریاس. ۱۷. كتاب باری ارمینیاس. ۱۸. انالوطیقا الاولی. ۱۹. انالوطیقا الثانی. ۲۰. كتاب سوفسطیقا لارسطوطالیس. ۲۱. كتاب فی قرآن النحسین فی برج السرطان
[۵۷] بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیة، ص۱۳۶.
[۵۸] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
.


۱و۲. كتاب الموسیقی الكبیر و كتاب الموسیقی الصغیر، كه اولی به گفتۀ ابن ندیم در دو مقالۀ بی‌نظیر بوده است
[۵۹] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
[۶۰] .p۱۷۲ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century

. این كتاب ظاهراً اثری مفصل در موسیقی بوده، چه كتاب الموسیقی الکبیر فارابی كه خوشبختانه مصون از حوادث ایام باقی مانده است، چنین ساختاری دارد و دور نیست كه با الهام از كتاب احمد ابن طیب تألیف شده باشد. بنابراین كتاب الموسیقی الصغیر نیز ظاهراً كتابی مختصرتر بوده است.
۳. اللهو و الملاهی
[۶۱] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
، یا به گفتۀ ابن ابی اصیبعه: اللهو و الملاهی و نزهة المفكر الساهی، كه مؤلف در ۶۱ سالگی برای خلیفه تألیف كرده
[۶۲] ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
و دربارۀ غنا و خوانندگان و انواع اخبار نمكین در زمینۀ مجلس‌آرایی بوده است
[۶۳] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
[۶۴] ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
.
۴. المدخل الی علم الموسیقی، كه ابن ندیم و ابن ابی اصیبعه
[۶۵] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
[۶۶] ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
از آن یاد كرده‌اند. این كتاب درآمدی بر موسیقی نظری است
[۶۷] .p۱۷۲ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
.
۵. ابن ابی اصیبعه اثر دیگری به نام كتاب القیان از احمد بن طیب نام برده
[۶۸] ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
كه هرچند دربارۀ آن توضیحی نداده است، ولی با توجه به پیشینۀ واژۀ قیان و نیز نقشی كه قیان یا دوشیزگان خنیاگر در دوران پیش از اسلام، و حتی مدتها در دوران اسلامی داشته‌اند
[۶۹] .p۳ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
[۷۰] .p۱۰ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
[۷۱] .p۴۰ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
می‌توان تاحدی به موضوع و محتوای این كتاب پی برد.


چنین به نظر می‌رسد كه تا مدتها بعد از احمد بن طیب نسخه‌هایی از آثار او در موسیقی وجود داشته، و مورد استفادۀ اهل فن قرار می‌گرفته است، زیرا در نسخۀ منحصر به فرد مورخ ۶۲۵ ق كتاب كمال ادب الغناء تألیف حسن بن احمد بن علی کاتب، نمونه‌هایی از اقوال احمد بن طیب آمده است و چون آن اقوال در زمینۀ فلسفۀ موسیقی یا موسیقی از دیدگاه فسلفه است، احتمال دارد از كتاب الدلالة علی اسراز الغناء كه فارمر آن را از احمد بن طیب دانسته است، برگرفته شده باشد
[۷۲] .p۱۷۲ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
. حسن كاتب در بابهای اول، پنجم و هفتم از كتاب خود به نقل بخشی از اقوال احمد سرخسی پرداخته است كه در آن میان آنچه در باب اول آن كتاب تحت عنوان «الطرب» آورده است، جالب توجه به نظر می‌رسد.


اینكه احمد بن طیب دریافته است كه درك ارزش موسیقی به وسیلۀ «تمییز» و به كمك قدرت شنوایی امكان‌پذیر خواهد بود، شایان توجه است
[۷۳] كاتب، حسن، كمال ادب الغناء، ص۲۰.
. او می‌گوید اشخاص معمولی خیلی زود و به آسانی از شنیدن موسیقی احساس نشاط می‌كنند، در صورتیكه التذاذ حقیقی و كامل از این هنر مستلزم شناخت دقایق هنری یا آشنایی با ریزه‌كاریها، داشتن طبع سلیم، یعنی استعداد و خبرگی و نیوشیدن به دقت است
[۷۴] كاتب، حسن، كمال ادب الغناء، ص۲۰.
. از دیدگاه او هنر موسیقی را تنها با علاقه نمی‌توان فراگرفت، زیرا این امر نیاز به آموختن از استادی ماهر و متخصص دارد كه بتواند نكته‌های مهم و بنیادی موسیقی، نظیر نسبتهای صداها، نغمه‌ها، پرده‌ها و شدها ــ كه شامل ادوار مشهور یا بحور
[۷۵] مراغی، عبدالقادر، جامع الالحان،‌ ص۹۷- ۹۹.
می‌شود ــ و ایقاعها (وزنها) را بشناسد. از این رو فراگیری موسیقی بدون داشتن استعداد و آموزش امكان‌پذیر نخواهد بود
[۷۶] كاتب، حسن، كمال ادب الغناء، ص۲۱.
.
از سوی دیگر احمد دانش موسیقی، یا موسیقی نظری را برتر از حساب، هندسه و نجوم می‌داند و به این نكته اشاره می‌كند كه فلاسفه آن را بر دیگر رشته‌ها مقدم می‌شمرده‌اند
[۷۷] كاتب، حسن، كمال ادب الغناء، ص۳۲.
.


در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
(۱) ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به كوشش آگوست مولر، قاهره، ۱۲۹۹ ق / ۱۸۸۲ م.
(۲) ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباددكن، ۱۳۵۷ ق / ۱۹۳۸ م.
(۳) ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دكن، ۱۳۲۹ ق / ۱۹۱۱ م.
(۴) ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، بیروت، ۱۹۵۸ م.
(۵) ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست.
(۶) ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوان الحكمة، به كوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۹۷۴ م.
(۷) احسان اوغلی، اكمل‌ الدین، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی فی مكتبات تركبا، استانبول، ۱۴۰۴ ق / ۱۹۸۴ م.
(۸) امین، محسن، اعیان الشیعة، به كوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ ق / ۱۹۸۳ م.
(۹) بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیة، به كوشش ادوارد زاخاو، لایپزبگ، ۱۹۲۳ م.
(۱۰) بیرونی، ابوریحان، ساقطات الآثار الباقیة، تهران، ۱۹۶۹ م.
(۱۱) حاجی خلیفه، مصطفی، کشف الظنون.
(۱۲) اصفهانی، حمزه، التنبیه علی حدوث التصحیف، به كوشش محمد اسعد طلس، دمشق، ۱۳۸۸ ق / ۱۹۶۸ م.
(۱۳) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ ق / ۱۹۸۴ م.
(۱۴) شهرستانی، محمد، توضیح الملل، ترجمۀ مصطفی خالق‌داد هاشمی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
(۱۵) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به كوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۹ ق / ۱۹۶۱ م.
(۱۶) طلس، محمد اسعد، حاشیه بر التنبیه (نك‌: هم‌، حمزه اصفهانی).
(۱۷) قفطی، علی، تاریخ الحكماء، قاهره، مكتبة خانجی.
(۱۸) كاتب، حسن، كمال ادب الغناء، به كوشش غطاس عبدالملك خشبه، قاهره، ۱۹۷۵ م.
(۱۹) مراغی، عبدالقادر، جامع الالحان، به كوشش تقی بینش، تهران، ۱۳۶۶ ش.
(۲۰) مسعودی، علی، مروج الذهب، به كوشش باربیه دومنار، پاریس، ۱۹۱۴ م.
(۲۱) حموی، یاقوت، معجم الادبا.
(۲۲) حموی، یاقوت، معجم البلدان.
(۲۳) .Ahlwardt
(۲۴) .Corbin، H.، Histoire de la philosophie islamique، Paris، ۱۹۶۴
(۲۵) .Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century، London، ۱۹۶۷
(۲۶) .GAL، S


۱. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۹۳.    
۲. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۲.    
۳. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۱، ص۲۸۷.    
۴. شهرستانی، محمد، توضیح الملل، ص۲۴.
۵. .۲۲۱p ،Corbin، H.، Histoire de la philosophie islamique
۶. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۹۴.    
۷. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۹۳-۲۹۴.    
۸. ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ص۱۵۳.
۹. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۱، ص۲۸۷.    
۱۰. قفطی، علی، تاریخ الحكماء، ص۳۵.
۱۱. ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ص۱۵۳.
۱۲. قفطی، علی، تاریخ الحكماء، ص۳۵-۳۶.
۱۳. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۰۹.    
۱۴. قفطی، علی، تاریخ الحكماء، ص۳۷-۳۸.
۱۵. اصفهانی، حمزه، التنبیه علی حدوث التصحیف، ص۳۵-۳۶.
۱۶. طلس، محمد اسعد، حاشیه بر التنبیه، ص۳۶، حاشیۀ ۲.
۱۷. اصفهانی، حمزه، التنبیه علی حدوث التصحیف، ص۱۲۹.
۱۸. اصفهانی، حمزه، التنبیه علی حدوث التصحیف، ص۲۲۲.
۱۹. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۵.    
۲۰. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۹۳.    
۲۱. ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوان الحكمة، ص۲۸۶.
۲۲. ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۴۴۹.    
۲۳. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۲.    
۲۴. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۹۳.    
۲۵. ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ص۱۵۳.
۲۶. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۹۳.    
۲۷. ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۷۱.    
۲۸. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۱، ص۲۸۷.    
۲۹. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۲.    
۳۰. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۱، ص۱۳۲.    
۳۱. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۱، ص۲۹۰.    
۳۲. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۵.    
۳۳. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۹۴.    
۳۴. مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۸، ص۱۷۹.
۳۵. ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۷۱.    
۳۶. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۵.    
۳۷. ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۷۱.    
۳۸. حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۱، ص۲۸۸.    
۳۹. ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۱۲، ص۳۰۷.    
۴۰. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۵-۶.    
۴۱. ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، ج۱، ص۱۹۰.    
۴۲. امین، محسن، اعیان الشیعة، ج۳، ص۱۵۳.    
۴۳. بیرونی، ابوریحان، ساقطات الآثار الباقیة، ص۳۴.
۴۴. بیرونی، ابوریحان، ساقطات الآثار الباقیة، ص۳۴-۳۵.
۴۵. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۵-۶.    
۴۶. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۶-۷.    
۴۷. ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ص۱۵۳.
۴۸. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۵.    
۴۹. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
۵۰. .GAL، S، I ، p۳۷۵
۵۱. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
۵۲. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
۵۳. احسان اوغلی، اكمل‌ الدین، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی فی مكتبات تركبا، ص۲۴۹.
۵۴. حاجی خلیفه، مصطفی، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۳۵.
۵۵. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
۵۶. .شم‌۵۴۰۸ ،Ahlwardt
۵۷. بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیة، ص۱۳۶.
۵۸. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
۵۹. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
۶۰. .p۱۷۲ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
۶۱. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
۶۲. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
۶۳. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
۶۴. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
۶۵. ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۲۱.
۶۶. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
۶۷. .p۱۷۲ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
۶۸. ابن ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، ج۱، ص۲۱۵.
۶۹. .p۳ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
۷۰. .p۱۰ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
۷۱. .p۴۰ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
۷۲. .p۱۷۲ ،Farmer، H. G.، A History of Arabian Music to the XIIIth Century
۷۳. كاتب، حسن، كمال ادب الغناء، ص۲۰.
۷۴. كاتب، حسن، كمال ادب الغناء، ص۲۰.
۷۵. مراغی، عبدالقادر، جامع الالحان،‌ ص۹۷- ۹۹.
۷۶. كاتب، حسن، كمال ادب الغناء، ص۲۱.
۷۷. كاتب، حسن، كمال ادب الغناء، ص۳۲.



تقی بینش، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد بن طیب سرخسی».    






جعبه ابزار