• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احکام القرآن (ابن عربی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




احکام القرآن ابن عربی، نوشته ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد معافری‌ اندلسی خاتم علمای‌ اندلس و آخرین حلقه از سلسله علما و حافظان قرآن در این منطقه است.
این کتاب نزد پیروان مذهب مالکی مرجعی مهم در تفسیر فقهی به‌شمار می‌رود، همچنین کتاب سرشار از نکات ادبی و لغوی و متضمن آرای مذاهب مختلف گذشته در استنباط از آیات قرآن است. آنچه این کتاب را ممتاز و برجسته می‌سازد دوری جستن مولف از ذکر اسرائیلیات است.



ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد معافری‌ اندلسی، خاتم علمای‌ اندلس و آخرین حلقه از سلسله علما و حافظان قرآن در این منطقه می‌باشد. در علوم مختلف تبحر داشت و در جمع‌آوری و آموختن آن حریص بود. وی در سال ۵۴۳ درگذشت.


این کتاب نزد پیروان مذهب مالکی مرجعی مهم در تفسیر فقهی به‌شمار می‌رود؛ زیرا مولف آن مالکی مذهب بود و گرایش او به این مذهب و دفاع از آن در تفسیر وی آشکار است. و حتی گاه حملات ناروا و بدون دلیلی علیه مخالفان خود انجام داده است؛ حملاتی که شایسته و متناسب فقهای والا مقام نیست.
به هر حال، کتابی است سرشار از نکات ادبی و لغوی و متضمن آرای مذاهب مختلف گذشته در استنباط از آیات قرآن.
این کتاب به صورتی زیبا در چهار مجلد چاپ شده است.


وی در این کتاب، بیهوده بحث را با ذکر اقوال مختلف در رد نظر مخالفان، طولانی کرده است؛ مثلا هنگام تفسیر آیه وضو، در مورد وجوب نیت در وضو به شافعیان اعتراض می‌کند و می‌گوید: عده‌ای از شافعیان که نیت را از واجبات وضو می‌دانند گمان کرده‌اند که چون وضو در هنگام اقامه نماز واجب است نیت هم واجب است. این (ادعا) صحیح نیست؛ زیرا خداوند سبحان وضو را به منظور رفع حدث واجب کرده است و لازم نیست وضوی رافع حدث برای اقامه نماز و به نیت آن باشد؛ بلکه وضو بدون قصد تعلیق آن به نماز و سایر عبادات، صحیح است. او در اینجا کلام را به درازا می‌کشاند و در نهایت می‌گوید: فقیهانی بیهوده‌گو بر آن پای فشرده و سخن کسی را آورده‌اند که میان گمان و یقین، فرق نمی‌گذارد!.
پس از آن به توضیح و ایدیکم می‌پردازد و می‌گوید: ید عبارت است از حد فاصل بین شانه و سر انگشت که اجزا و اعضای مانند شانه و کف دست و انگشتان دارد و مظهر قدرت و کانون نیروی آدمی است و در وضو باید دو بار شسته شود: اول در آغاز وضو که سنت است و دوم در اثنای وضو که واجب است. درباره الی المرافق می‌گوید: مفسران سه نظر دارند:
اول اینکه، الی به معنای مع است؛ همان‌طور که خداوند می‌فرماید: «ولا تاکلوا اموالهم الی اموالکم؛ و اموال آنان را همراه با اموال خود مخورید.» که الی در اینجا به معنای مع می‌باشد یعنی مع اموالکم.
دوم اینکه الی حد است و حد اگر از جنس محدود باشد جزو آن است.
سوم اینکه مرافق حد ساقط است نه مفروض؛ که نظر قاضی عبدالوهاب است و چنین نظری را در جایی دیگر ندیده‌ام.
امام حقیقت مطلب این است که و ایدیکم به طور مطلق از سر انگشت تا شانه را در بر می‌گیرد. پس هنگامی که می‌گوید: الی المرافق، آنچه بین شانه و سر انگشت است ساقط می‌شود و مرافق تا سر انگشت شسته می‌گردد و اصولا سخن صحیح (طبق لغت و معنای آیه) همین است.
اما نظری که بر اساس آن الی به معنای مع است صحیح نیست؛ چون دلیلی نداریم که حرفی را به معنای حرفی دیگر بگیریم و اصل آن است که هر حرفی در معنای اصلی خود به‌کار رود. حروف فقط معانی افعال را تغییر می‌دهند و تاویل و تغییر در معانی افعال روی می‌دهد. نه در حروف؛ و معنای الی المرافق بنابر تاویل اول چنین است: اغسلوا ایدیکم مضافة الی المرافق؛ یعنی دستان خود را علاوه بر آرنج‌ها بشویید. در آیه ولا تاکلوا اموالهم الی اموالکم نیز الی اموالکم یعنی مضافة الی اکوالکم؛ یعنی اموال یتیمان را همراه با اموال خود نخورید.
دارقطنی و دیگران از جابر بن عبدالله روایت کرده‌اند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) موقع وضو گرفتن آب را بر آرنج‌های خود می‌ریخت.

۳.۱ - دوری از ذکر اسرائیلیات

آنچه این کتاب را ممتاز و برجسته می‌سازد دوری جستن مولف از ذکر اسرائیلیات است. وی از پرداختن به اسرائیلیات، بشدت متنفر است؛ مثلا وقتی آیه «ان الله یامرکم ان تذبحوا بقرة؛ خدا به شما فرمان می‌دهد که ماده گاوی را سر ببرید». را بررسی می‌کند می‌گوید:
مساله دوم در مورد احادیث بنی اسرائیل است که علما در نقل احادیث و اخبار درست، سستی ورزیده و در موارد بسیاری به نقل حدیث و روایت از طریق آنان پرداخته‌اند. البته از پیامبر نقل کرده‌اند که فرمود: حدثوا عن بنی اسرائیل و لا حرج و معنای آن این است که نقل حدیث از آنان باید در مورد اخبار مربوط به خودشان باشد نه درباره مسائل دیگر؛ زیرا بیان خبر آنان درباره دیگران مستلزم عدالت و ثبوت مصدر آن است؛ اما بیان خبر در مورد خودشان، از باب اقرار کسی است در مورد خود و قومش که خود شخص نسبت به آن آگاه‌تر است؛ (پس) اگر در مورد حکمی از احکام شرع نیز خبری را بیان نمودند نباید آن را پذیرفت. مالک از عمر چنین روایت می‌کند: پیامبر مرا در حالی که کتابی که (حاشیه‌های آن فرسوده و پاره شده بود) در دست گرفته بودم دید؛ پرسید: این چیست؟ گفتم: بخشی از تورات است! پیامبر عصبانی شد و گفت: به خدا قسم اگر موسی زنده بود جز پیروی از من راهی نداشت.


۱. مائده/سوره۵، آیه۶.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۲.    
۳. ابن العربی، محمد بن ابوبکر، احکام القرآن، ج۲، ص۵۹.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۶۷.    
۵. جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، ج۱، ص۳۷.    



معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۲۴۰-۲۴۲.    






جعبه ابزار