• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احکام برادر (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برادر، فرد مذکری است که از طرف پدر و مادر یا یکی از والدین با شخص مشترک باشد.



برادر، مجاز به تصرف و خوردن خوراکی‌های منزل برادر را دارد:
... و لا علی انفسکم ان تاکلوا من... بیوت اخونکم...
..... و بر شما نیز گناهی نیست که از خانه‌های خودتان (خانه‌های فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب می‌شود بدون اجازه خاصی)غذا بخورید...و یا خانه‌های برادرانتان.
از آنجا که در آیات سابق سخن از اذن ورود در اوقات معین یا به طور مطلق به هنگام داخل شدن در منزل اختصاصی پدر و مادر بود، آیه مورد بحث در واقع استثنایی بر این حکم است که گروهی می‌توانند در شرائط معینی بدون اجازه وارد منزل خویشاوندان و مانند آن شوند و حتی بدون استیذان غذا بخورند.خداوند در قرآن مجید می‌فرماید: بر خود شما نیز گناهی نیست که از این خانه‌ها بدون گرفتن اجازه غذا بخورید: خانه‌های خودتان، (منظور فرزندان یا همسران است که از آن تعبیر به خانه خود شده است) (و لا علی انفسکم ان تاکلوا من بیوتکم).
یا خانه‌های پدرانتان (او بیوت آبائکم).
یا خانه‌های مادرانتان (او بیوت امهاتکم).
یا خانه‌های برادرانتان (او بیوت اخوانکم).
در اینکه خانه‌هایتان را با خانه‌های خویشاوندانتان و بقیه نامبردگان آورده، اشاره است به اینکه در دین اسلام خانه‌های نامبردگان با خانه خود شما فرقی ندارد، چون در این دین مؤمنین، اولیای یکدیگرند، و در حفظ خانه و زندگی یکدیگر فرقی با خانه و زندگی خودشان نمی‌گذارند، آن طور که صاحب اختیار و سرپرست خانه خویشند، خانه‌های اقرباء و کسانی که شما قیم و سرپرستی آنان را دارید و دوستان خویش را نیز سرپرستی می‌کنید.
علاوه بر این کلمه، بیوتکم شامل خانه فرزند و همسر انسان نیز می‌شود هم چنان که روایت هم به این معنا دلالت دارد.


ازدواج برادر با دختر برادر حرمت دارد:
حرمت علیکم... وبنات الاخ...
حرام شده است بر شما، ..... و دختران برادر.
ازدواج برادر با خواهر نیز حرام است:
حرمت علیکم... واخوتکم...
حرام شده است بر شما، ....خواهران....
ازدواج برادر با خواهر رضاعی نیز حرام است:
حرمت علیکم... واخوتکم من الرضـعة...
حرام شده است بر شما، .....و خواهران رضاعی شما.

در این آیه به محارم یعنی زنانی که ازدواج با آنها ممنوع است اشاره شده است و بر اساس آن محرمیت از سه راه ممکن است پیدا شود:
۱. ولادت که از آن تعبیر به، ارتباط نسبی می‌شود.
۲. از طریق ازدواج که به آن، ارتباط سببی می‌گویند.
۳. از طریق شیرخوارگی که به آن، ارتباط رضاعی گفته می‌شود.
نخست اشاره به محارم نسبی که هفت دسته هستند کرده و می‌فرماید:
حرمت علیکم امهاتکم و بناتکم و اخواتکم و عماتکم و خالاتکم و بنات الاخ و بنات الاخت: مادران شما و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌ها و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهرانتان بر شما حرام شده‌اند.
باید توجه داشت که منظور از مادر فقط آن زنی که انسان بلا‌واسطه از او تولد شده، نیست بلکه جده و مادر جده و مادر پدر و مانند آنها را شامل می‌شود همانطور که منظور از دختر، تنها دختر بلا‌واسطه نیست بلکه دختر و دختر پسر و دختر دختر و فرزندان آنها را نیز در بر می‌گیرد و همچنین در مورد پنج دسته دیگر.
ناگفته پیدا است که همه افراد طبعا از این گونه ازدواج‌ها تنفر دارند و به همین دلیل همه اقوام و ملل (جز افراد کمی) ازدواج با محارم را ممنوع می‌دانند و حتی مجوسی‌ها که در منابع اصلی خود قائل به جواز این گونه ازدواج‌ها بوده‌اند، امروز آن را انکار می‌کنند.
گرچه بعضی کوشش دارند که این موضوع را ناشی از یک عادت و رسم کهن بدانند ولی می‌دانیم عمومیت یک قانون در میان تمام افراد بشر، در قرون و اعصار طولانی، معمولا حکایت از فطری بودن آن می‌کند، زیرا رسم و عادت نمی‌تواند عمومی و دائمی گردد.
از این گذشته امروز این حقیقت ثابت شده که ازدواج افراد همخون با یکدیگر خطرات فراوانی دارد یعنی بیماری نهفته و ارثی را آشکار و تشدید می‌کند (نه این که خود آن تولید بیماری کند) حتی بعضی، گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبتا دورتر را مانند عموزاده‌ها را با یکدیگر خوب نمی‌دانند و معتقدند خطرات بیماری‌های ارثی را تشدید می‌نماید. (البته در اسلام ازدواج عموزاده‌ها و مانند آن با یکدیگر تحریم نشده زیرا همانند ازدواج با محارم نیست و احتمال بروز حوادثی از این گونه ازدواج‌ها کمتر است و ما خود شاهد موارد زیادی از این گونه ازدواج‌ها بوده‌ایم و فرزندانی که ثمرات این ازدواج‌ها بوده‌اند سالم و از نظر فکری پر استعداد بوده‌اند.) ولی این مسئله اگر در خویشاوندان دور مشکلی ایجاد نکند (همانطور که غالبا نمی‌کند) در خویشان نزدیک که، همخونی شدیدتر است مسلما تولید اشکال خواهد کرد.
بعلاوه در میان محارم جاذبه و کشش جنسی معمولا وجود ندارد زیرا محارم غالبا با هم بزرگ می‌شوند و برای یکدیگر یک موجود عادی و معمولی هستند و موارد نادر و استثنایی نمی‌تواند مقیاس قوانین عمومی و کلی گردد و می‌دانیم که جاذبه جنسی، شرط استحکام پیوند زناشویی است، بنابراین اگر ازدواجی در میان محارم صورت گیرد، ناپایدار و سست خواهد بود.
سپس به محارم رضاعی اشاره کرده و می‌فرماید: و امهاتکم اللاتی ارضعنکم و اخواتکم من الرضاعة: و مادرانی که شما را شیر می‌دهند و خواهران رضاعی شما بر شما حرامند.
گرچه قرآن در این قسمت از آیه تنها به دو دسته یعنی خواهران و مادران رضاعی اشاره کرده ولی طبق روایات فراوانی که در دست است، محارم رضاعی منحصر به اینها نیستند، بلکه طبق حدیث معروف که از پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده : یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب. تمام کسانی که از نظر ارتباط نسبی حرامند از نظر شیرخوارگی نیز حرام می‌شوند.
البته مقدار شیرخوارگی که تاثیر در محرمیت می‌کند و همچنین شرائط و کیفیت آن، ریزه کاری‌های فراوانی دارد که در کتاب‌های فقهی آمده است.
فلسفه تحریم محارم رضاعی این است که با پرورش گوشت و استخوان آنها با شیر شخص معینی شباهت به فرزندان او پیدا می‌کند، مثلا زنی که کودکی را به اندازه‌ای شیر می‌دهد که بدن او با آن شیر نمو مخصوصی می‌کند یک نوع شباهت در میان آن کودک و سایر فرزندان آن زن پیدا می‌شود و در حقیقت هر کدام جزئی از بدن آن مادر محسوب می‌گردند و همانند دو برادر نسبی هستند.


زنان مؤمن، مجاز به آشکار کردن زینت‌های خویش و مواضع آنها بر برادر خود هستند:
... ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن... او اخونهن...
و به آنان با ایمان بگو .... و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا ....یا برادرانشان.

این سوره در حقیقت سوره عفت و پاکدامنى و پاکسازى از انحرافات جنسى است، و بحث‌هاى مختلف آن از این نظر انسجام روشنى دارد، آیات مورد بحث که احکام نگاه کردن و چشم چرانی و حجاب را بیان مى دارد نیز کاملا به این امر مربوط است و نیز ارتباط این بحث با بحث‌هاى مربوط به اتهامات ناموسى بر کسى مخفى نیست .
در این آیه به مساله حجاب که از ویژگی زنان است ضمن چند جمله اشاره فرموده:
۱. آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است (و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها).
در اینکه منظور از زینتی که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکاری که در اظهار آن مجازند چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است.
حق این است که ما آیه را بدون پیشداوری و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم که ظاهر آن این معنی است: که بعضی دیگر آن را به معنی خود، زینت آلات گرفته‌اند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته، و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توام با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد.
و بنابراین زنان حق ندارند زینت‌هایی که معمولا پنهانی است آشکار سازند هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباس‌های زینتی مخصوصی را که در زیر لباس عادی یا چادر می‌پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینت‌هایی نهی کرده است.
در روایات متعددی که از ائمه اهل بیت علیهم‌السلام نقل شده نیز همین معنی دیده می‌شود که زینت باطن را به، قلاده (گردنبند)، دملج (بازوبند)، خلخال
(پای برنجن همان زینتی که زنان عرب در مچ پاها می‌کردند) تفسیر شده است.
و چون در روایات متعدد دیگری زینت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسیر شده می‌فهمیم که منظور از زینت باطن نیز خود زینت‌هایی است که نهفته و پوشیده است.
۲. در حکم دیگر مواردی را که زنان می‌توانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح می‌دهد:
آنها نباید زینت خود را آشکار سازند (و لا یبدین زینتهن). مگر (در دوازده مورد):
۱. برای شوهرانشان (الا لبعولتهن). ۲. یا پدرانشان (او آبائهن) ۳. یا پدران شوهرانشان (او آباء بعولتهن). ۴. یا پسرانشان (او ابنائهن). ۵. یا پسران همسرانشان (او ابناء بعولتهن). ۶. یا برادرانشان (او اخوانهن). ۷. یا پسران برادرانشان (او بنی اخوانهن). ۸. یا پسران خواهرانشان (او بنی اخواتهن). ۹. یا زنان هم کیششان (او نسائهن). ۱۰. یا بردگانشان (کنیزانشان) (او ما ملکت ایمانهن). ۱۱. یا پیروان و طفیلیانی که تمایلی به زن ندارند (افراد سفیه و ابلهی که میل جنسی در آنها وجود ندارد) (او التابعین غیر اولی الاربة من الرجال). ۱۲. یا کودکانی که از عورات زنان (امور جنسی) آگاه نیستند (او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء).


۱. نور/سوره۲۴، آیه۶۱.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۴۹.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۲۲۸.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۲۳.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۲۳.    
۶. نساء/سوره۴، آیه۲۳.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۶۳-۳۶۷.    
۸. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۹. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۰۱.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۳۶-۴۳۸.    

==منبع=
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۱۸۷، برگرفته از مقاله «احکام برادر».    


رده‌های این صفحه : برادر | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار