• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اخلاق کانتی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در مباحث فلسفه‌ی اخلاق ، نظریۀ اخلاقی کانت از سه منظر مورد توجه واقع شده است. گاهی این نظریه به طور مستقل و به عنوان یک نظریۀ اخلاقی درکنار نظریات دیگر مورد کاوش قرار گرفته است.
[۱] اونی، بروس، نظریه اخلاقی کانت، ترجمه علیرضا آل بویه، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱.
[۲] سالیوان، راجر، اخلاق در فلسفه کانت، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، طرح نو، چ اول، ۱۳۸۰.
[۳] محمد رضایی، محمد، تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹.




گاهی نیز در مباحث اخلاق هنجاری آنجا که از معیار‌های کلی درستی یا نادرستی افعال از نظر اخلاقی بحث می‌شود پس از آن که آنها را به دو قسم وظیفه گرا و غایت گرا تقسیم می‌کنند؛ به طرح نظریه ی اخلاقی کانت به عنوان نافذترین نظریه‌های اخلاقی وظیفه گرایانه می‌پردازند.
[۴] پالمر، مایکل، مسائل اخلاقی، ص۱۹۲، ترجمه علیرضا آل بویه، قم، انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ۱۳۸۶.
و بالاخره از این نظر که آیا مفاهیم اخلاقی حکایت از امور واقعی دارد یا نه؛ نظریه‌ی اخلاقی کانت جزء آن دسته از نظریات مطرح شده که قائل‌اند مفاهیم اخلاقی حاکی از واقعیات خارجی است و از واقعیات مافوق طبیعی سرچشمه می‌گیرد. از این رو نظریه اخلاقی کانت را نظریه‌ای واقع گرایانه می‌دانند که تاکید فراوانی بر عنصر وظیفه و تکلیف دارد.
[۵] مصباح یزدی، محمد تقی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۲۷۵، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴.



اگر بخواهیم به طور کاملا خلاصه ترسیمی ازفضای کار کانت در اخلاق ارائه دهیم، باید نگاهی به نظریات غربی‌ها در زمینه ی ریشه اخلاقی بودن انسان داشته باشیم. در این باره برخی که نگاه‌های دینی دارند و از اخلاق دینی دفاع می‌کنند به صراحت معتقدند اخلاق ریشه ی دینی و الاهیاتی دارد. این دیدگاه‌ها بر این باورند که باید اخلاقی بود چون خدا گفته است.
[۶] جمعی از نویسندگان، فلسفه اخلاق، ص۷۰، قم، نشر معارف، چ اول، ۱۳۸۰.
اما بعضی بر طبیعت و سرشت انسان تکیه می‌کنند و معتقدند طبع انسان به گونه‌ای آفریده شده که اخلاقی بودن را دوست دارد. هاچسون در اخلاق از این نظر دفاع می‌کند. اما برخی دیگر نه طبیعت انسان بلکه عقل عملی او را منشا اخلاق می‌دانند. در نگاه اینان عقل عملی یعنی آن بعد از عقل انسان که به شناخت احکام رفتاری، بایدها و نبایدها می‌پردازد. در این فضا دو دیدگاه به چشم می‌خورد یک دیدگاه معتقد است احکام اخلاقی در عالم وجود دارند و عقل عملی آن‌ها را کشف می‌کند. ریشه اخلاق در خود عقل عملی نیست. ساموئل کلارک از مدافعان این دیدگاه است. کلارک بر این باوراست که احکام اخلاقی در عالم هستند و عقل عملی آن‌ها را کشف می‌کند. اما اعتقاد کانت این است که ریشه احکام اخلاقی در خود عقل عملی است عقل عملی واضع احکام اخلاقی است. کانت معتقد است یک سری احکام عملی بدیهی داریم که اصول اخلاق را تشکیل می‌دهد.
[۷] کانت، ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعۀ اخلاق، ص۵۳، ترجمۀ حمید عنایت و علی قیصری، تهران، خوارزمی.



اعتقاد کانت در اخلاق این بود که به یک مابعدالطبیعه اخلاق احتیاج است که جدا و منفک از همه عوامل تجربی باشد.
[۸] کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۰، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران، شرکت علمی فرهنگی سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۵.
ما بعدالطبیعه یعنی یک امر غیرتجربی و حقیقی که قبل از مراجعه به طبیعت انسان و هر امری مربوط به طبیعت انسانی مانند لذت ، سود و اموری از این دست بتواند منشاء حکم اخلاقی باشد. این امر غیرتجربی به نظر کانت همان عقل عملی است. گاهی گفته می‌شود کار کانت در اخلاق، یافتن مبنای عنصر پیشینی حکم اخلاقی در خود عقل است.
[۹] کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۱.
معنای این سخن آن است که اگر ما یک حکم اخلاقی داریم ریشه ی این حکم اخلاقی قاعده‌ای کلی است. اما این قاعده از کجا بدست می‌آید؟ کانت می‌گوید این قاعده را عقل عملی جعل می‌کند و یک عنصر اولا غیر تجربی و مابعدالطبیعی است و ثانیا پیشینی است به این معنا که پیش از مراجعه به طبیعت انسانی یا هر امر مرتبط به آن در نظر گرفته می‌شود. کانت کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق را در اثبات همین نکته نگاشته است.


چه چیزی در زندگی هست که بدون هیچ قید و شرطی خوب است و بدون مقایسه با چیز دیگری می‌توان آن را خوب دانست؟ اگر بگوئیم ثروت خوب است بلافاصله باید گفت به شرط این که در راه خیر استفاده شود پس ثروت، خوب بدون شرط نیست. یا اگر بگوئیم استعدادهای ذهنی خوب‌اند باز باید گفت به شرط این که در اختیار یک مجرم و دزد نباشد. پس این هم نمی‌تواند خوب بدون قید و شرط باشد. کانت کار خود را برای یافتن ریشه احکام اخلاقی از همین نقطه شروع می‌کند و معتقد است اگر بتوانیم چیزی را بیابیم که ذاتا خوب است نه بخاطر پیامدها و چیز دیگری غیر از خودش توانسته‌ایم به یک پایگاه مناسب به عنوان بنیاد احکام اخلاقی دست یابیم. کانت می‌گوید اراده خوب یگانه چیز خوبی است که فقط و فقط برای خودش خوب است. حتی اگر کسی با اراده‌ی خوب کاری انجام دهد و نتیجه‌ی بدی بدست آید نمی‌توان گفت شخص اراده ی بدی داشته بلکه باز باید گفت اراده وی خوب بود ولی به خاطر شرایط و اوضاع مادی به انجام نیک نرسید. اما گفتیم این، نقطه آغاز استدلال کانت برای یافتن بنیاد اخلاق است.

۴.۱ - معنای نیک در کنار اراده

در ادامه او باید روشن کند نیک هنگامی که در کنار اراده می‌آید دقیقا به چه معنا است. کانت برای پاسخ به این پرسش توجه خود را به تکلیف معطوف می‌کند. و می‌گوید اراده‌ای که تنها برای تکلیف عمل می‌کند اراده‌ی نیک است.
[۱۰] کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۴.
اما باز می‌پرسیم تکلیف چیست؟ برای فهم دقیق معنای تکلیف این مثال راه گشاست کاسبی را در نظر بگیرید که گران فروشی نمی‌کند اما فقط به خاطر ترس از ماموران مالیاتی در این صورت رفتار او مطابق با تکلیف است. اما انگیزه او ادای تکلیف نیست پس برای ادای تکلیف نیست. کانت این دو مفهوم را برای روشن شدن تکلیف از هم تفکیک می‌کند.
[۱۱] کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۴.
تنها اعمالی که به اراده ی ادای تکلیف انجام می‌گیرد ارزش اخلاقی دارد. در اینجا یک مفهوم دیگر از تکلیف جدا می‌شود یعنی تمایل، اگر کسی عملی را برای این که بدان تمایل دارد انجام دهد نمی‌توان گفت اخلاقی عمل کرده است. حتی اگر شخصی به عملی اخلاقی تمایل داشته باشد تمایل باعث می‌شود ملاحظات خود محورانه به عمل راه یابد و این مخالف اخلاقی بودن است. پس انگیزه عمل باید تنها و تنها ادای وظیفه و تکلیف باشد. تا اینجا گفتیم رفتار برای ادای تکلیف به معنای صرفا رفتار مطابق با تکلیف نیست و رفتار برطبق تمایل هم نیست. اما حالا لازم است بدانیم رفتار برای ادای تکلیف چه چیزی هست؟ کانت می‌گوید عمل برای ادای تکلیف یعنی عمل بخاطر احترام به قانون اخلاقی تکلیف، لزوم عمل کردن ناشی از احترام به قانون است.
[۱۲] کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۶.
اینجا از قانون محتوای خاص یا قانون خاصی مراد نیست بلکه قانون بما هو قانون منظور است. عمل بخاطر احترام به قانون چون قانون است. اما چه زمانی می‌توان به قانون احترام گذاشت؟ اگر به ویژگی کلی قانون که کلیت و استثنا ناپذیری باشد دقت شود این نتیجه بدست می‌آید که تنها زمانی می‌توان به قانون احترام گذاشت که کلیت آن خدشه وارد نکرد و آنرا نقض نکرد با این مقدمات کانت به یک قانون کلی برای تشخیص اخلاقی بودن رفتار می‌رسد.

۴.۲ - قاعده امر مطلق

کانت نام این قاعده را امر مطلق می‌نهد و می‌گوید: «تنها یک امر مطلق وجود دارد و آن این است که فقط بر طبق قاعده‌ای عمل کنید که به وسیله ی آن می‌توانید در عین حال اراده کنید قاعده مزبور قانون کلی و عمومی شود.»
[۱۳] کانت، ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعۀ اخلاق، ص۶۰، ترجمۀ حمید عنایت و علی قیصری.
امر مطلق کانت را در قالب مثال می‌توان چنین بیان کرد اگر شما درباره‌ی دیگری کاری را انجام بدهید باید از خود بپرسید آیا می‌توانید اراده کنید این کار شما قانون کلی شود و نسبت به همه کس معتبر باشد حتی خود شما. اگر بتوانید چنین اراده کنید این عمل یک عمل اخلاقی است.
بنابراین کانت یک معیار شکلی و صوری برای عمل اخلاقی که متخذ از عقل عملی است بیان می‌کند. شکلی به این جهت که او درباره محتوای عمل اخلاقی چیزی نمی‌گوید فقط یک قاعده در قالب یک اصل بیان می‌کند که هرگاه عمل به لحاظ منطقی بتواند در این قالب ریخته شود اخلاقی است. به این اصل اصل تعمیم پذیری نیز می‌گویند. برخی همین نکته که کانت تنها به ارائه یک قالب و معیار صوری برای اخلاق بسنده کرده است را یکی از ضعف‌های نظریه اخلاقی کانت می‌دانند.


توجه به این نکته که از نگاه کانت اراده خوب را نمی‌توان بر اساس نتایج و غایات اعمال تعریف کرد. و خوبی نتایج را نمی‌توان منشا خوبی اراده خوب دانست. نشان می‌دهد کانت در اخلاق یک وظیفه گرای تمام عیار است.
[۱۴] مصباح یزدی، محمد تقی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۲۷۸، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴.
کانت از آن رو یک وظیفه گراست که معتقد است درستی اخلاقی یک رفتار تنها و تنها به خاطر مطابقت آن با تکلیف است. در واقع از نظر او معنای درستی یک عمل در درون خود عمل است نه چیزی خارج از آن و این دقیقیا رویکردی وظیفه گرایانه است.

۵.۱ - دیدگاه وظیفه گرایان درباره درستی عمل

وظیفه گرایان معتقدند درستی یک عمل به دلیل طبیعت خود عمل است نه چیزی ورای آن.
[۱۵] فانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ص۴۷، ترجمه هادی صادقی، قم، کتاب طه، ۱۳۸۳.
گفتنی است در میان وظیفه گرایان برخی مانند کلارک و پرایس اخلاق را دستگاهی از قواعد اخلاقی می‌دانند
[۱۶] اتکینسون، آر اف، فلسفه اخلاق، ص۲۰، ترجمه سهراب علوی نیا، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۹.
اینان وظیفه گرایان قاعده نگرند که معتقدند معیار صواب و خطا مشتمل بر یک یا چند قاعده است. کانت نیز جزء برجسته‌ترین وظیفه گرایان قاعده‌نگر است که می‌گوید تنها یک قاعده است که درستی یا نادرستی اعمال را معین می‌کند و آن مطابقت عمل با وظیفه است. اگر او را یک وظیفه گرای قاعده نگر یگانه انگار خوانده‌اند از همین روست.

۵.۲ - مطلق گرایی کانت در قوانین اخلاقی

نکته دیگری که در نظریه اخلاقی کانت بسیار برجسته است مطلق گرایی او در قوانین اخلاقی است. قوانین اخلاقی در نگاه او قواعدی مطلق‌اند. بدین معنا که هیچ چیزی نمی‌تواند کلیت این قواعد را نقض کند. ریشه‌های دیدگاه مطلق گرایی اخلاقی که معتقد است برخی کارها را باید به طور مطلق ترک کرد به کتاب مقدس بازمی گردد.
[۱۷] بکر، لارنس، مجموعه مقالات فلسفه اخلاق، ص۸۳، ترجمه گروهی از مترجمان، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چ اول، ۱۳۸۰.
در یک تقسیم بندی، مطلق گرایی به دو شق حداکثری و حد اقلی تقسیم می‌شود. مطلق گرایی حداکثری معتقد است احکام و ارزش‌های اخلاقی تحت هیچ شرایطی استثنا برنمی دارند. کانت از این نظر دفاع می‌کند.
[۱۸] جمعی از نویسندگان، فلسفه اخلاق، ص۹۰، قم، نشر معارف، چ اول، ۱۳۸۰.

اما چرا کانت به چنین مطلق گرایی خشک و بی روحی معتقد است؟ بدون تردید جامعه‌ای که در آن دروغ رواج دارد، جامعه‌ای است که در آن قانون و قرارداد‌ها و قول‌ها اعتبار خود را از دست می‌دهد. اما گاهی ضرورت ایجاب می‌کند دروغ بگوییم. پس گاهی لازم است به دلائل خوب، دروغ گفت. کانت در پاسخ می‌گوید قانون اخلاقی از آن جهت که قانون است بی قید و شرط است. پس منع دروغ هر قدر هم که دروغ گفتن ضروری باشد استثناء بردار نیست. کانت اعتقاد راسخ دارد ضرورت‌ها قانون ستیزند و به محض این که ضرورت، عذری برای کوچکترین استثناء در قانون اخلاق دانسته شود؛ سرانجام جوازی برای نقض همه قواعد اخلاق خواهد بود.
[۱۹] سالیوان، راجر، اخلاق در فلسفه کانت، ص۹۸.
لذا کانت معتقد است در هر شرائطی باید راست گفت حتی اگر منجر به کشته شدن انسانها شود.


بنابراین کار کانت در اخلاق را می‌توان به اختصار در چهار بخش زیر بیان کرد:
[۲۰] سالیوان، راجر اخلاق در فلسفه کانت، ص۵۲-۵۳، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، انشارات طرح نو، چ اول، ۱۳۸۰.

۱. این که بنای هنجارهای اخلاقی را نمی‌توان بر تجربه گذاشت. انسانها آن قدر تجربه‌های گوناگون دارند که نمی‌توان به استناد تجربه به یک نظریه اخلاقی واحد رسید.
۲. اخلاق به نحو قابل توجهی عمومی است. اگر ضابطه‌ای نتواند به قوانین عمومی تبدیل شود نمی‌تواند اخلاقی باشد.
۳. ضرورت هیچ گاه نمی‌تواند عذری برای نقض شاخص‌های اخلاقی باشد. زیرا شاخص‌های اخلاقی عمومی و مطلق‌اند.
۴. کارآیی، تاثیر و نتایج معیار خوبی برای سنجش منش‌های اخلاقی نیستند زیرا اینها جنبه ی دوراندیشی و مصلحت بینی دارند. و اخلاق مصلحت بینی نیست.
نظریه اخلاقی کانت نقدهایی را نیز در میان اندیشمندان در بر انگیخته است. از جمله تردید جدی در این که آیا می‌توان قائل شد که ما یک سری احکام پیشینی عقل عملی مستقل از تجربه داریم؟ یا این که مطلق گرایی کانتی بیش از اندازه افراطی است.
[۲۱] مصباح یزدی، محمد تقی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۲۹۱، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴.



۱. اونی، بروس، نظریه اخلاقی کانت، ترجمه علیرضا آل بویه، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱.
۲. سالیوان، راجر، اخلاق در فلسفه کانت، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، طرح نو، چ اول، ۱۳۸۰.
۳. محمد رضایی، محمد، تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹.
۴. پالمر، مایکل، مسائل اخلاقی، ص۱۹۲، ترجمه علیرضا آل بویه، قم، انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ۱۳۸۶.
۵. مصباح یزدی، محمد تقی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۲۷۵، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴.
۶. جمعی از نویسندگان، فلسفه اخلاق، ص۷۰، قم، نشر معارف، چ اول، ۱۳۸۰.
۷. کانت، ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعۀ اخلاق، ص۵۳، ترجمۀ حمید عنایت و علی قیصری، تهران، خوارزمی.
۸. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۰، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران، شرکت علمی فرهنگی سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۵.
۹. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۱.
۱۰. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۴.
۱۱. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۴.
۱۲. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۶، ص۳۲۶.
۱۳. کانت، ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعۀ اخلاق، ص۶۰، ترجمۀ حمید عنایت و علی قیصری.
۱۴. مصباح یزدی، محمد تقی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۲۷۸، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴.
۱۵. فانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ص۴۷، ترجمه هادی صادقی، قم، کتاب طه، ۱۳۸۳.
۱۶. اتکینسون، آر اف، فلسفه اخلاق، ص۲۰، ترجمه سهراب علوی نیا، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۹.
۱۷. بکر، لارنس، مجموعه مقالات فلسفه اخلاق، ص۸۳، ترجمه گروهی از مترجمان، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چ اول، ۱۳۸۰.
۱۸. جمعی از نویسندگان، فلسفه اخلاق، ص۹۰، قم، نشر معارف، چ اول، ۱۳۸۰.
۱۹. سالیوان، راجر، اخلاق در فلسفه کانت، ص۹۸.
۲۰. سالیوان، راجر اخلاق در فلسفه کانت، ص۵۲-۵۳، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، انشارات طرح نو، چ اول، ۱۳۸۰.
۲۱. مصباح یزدی، محمد تقی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۲۹۱، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله«اخلاق کانتی».    


رده‌های این صفحه : مقالات پژوهه




جعبه ابزار