• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ازدواج عثمان با دختران پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اهل‌سنت یکی از فضیلت‌هایی که برای عثمان بن عفان نقل کرده‌اند، ازدواج با دو دختر پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، اما از طرف دیگر برخی از محققین شیعه بر این اعتقاد هستند که همسران عثمان هیچ کدامشان دختر پیامبر نبودند؛ در اینجا دلایل را بررسی می‌کنیم تا حقیقت روشن شود.



یکی از فضیلت‌هایی که برای عثمان بن عفان نقل کرده‌اند، ازدواج با دو دختر نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به نام‌های رقیه و‌ ام‌کلثوم است. در این‌باره نظریات مختلفی وجود دارد، اهل‌سنت با قاطعیت تمام بر آن پافشاری می‌کنند؛ اما از طرف دیگر برخی از محققین شیعه بر این اعتقاد هستند که همسران عثمان هیچ کدامشان دختر پیامبر نبودند؛ بلکه ربیبه آن حضرت و دختران خواهر حضرت خدیجه بوده‌اند و برای این احتمال دلایلی نیز ذکر کرده‌اند که ما بدون هیچگونه اظهار نظر این دلایل را به صورت مختصر نقل و قضاوت به عهده خوانندگان گرامی وا می‌گذاریم.
دوستان عزیزی که مایل به تحقیق بیشتر در این‌باره هستند می‌توانند به این کتاب‌ها مراجعه بفرمایند: ازواج النبی و بناته، تالیف الشیخ نجاح الطائی و الصحیح من سیرة النبی الاعظم نوشته سید جعفر مرتضی و....


اما دلایلی که در این‌باره آورده شده است.

۲.۱ - عدم وجود رابطه صمیمانه بین پیامبر و دیگر دختران آن حضرت

با رجوع به سیره نبی مکرم اسلام و دقت در آن، در می‌یابیم که روایات بسیاری از رابطه بسیار صمیمانه نبی مکرم اسلام و دختر بزرگوارش صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها) حکایت می‌کند؛ تا جایی هر زمانی پیامبر اسلام به سفر می‌رفت، آخرین کسی که با او خدا حافظی می‌کرد، فاطمه زهرا بود و وقتی از سفر بر می‌گشت، قبل از هر کاری به دیدار فاطمه می‌رفت و در خانه او را می‌زد. روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه و سنی این رابطه بسیار صمیمانه را ثابت می‌کند؛ از جمله بسیاری از علمای شیعه و سنی یکی از القاب آن حضرت را «ام ابیها» نقل کرده‌اند. ابن‌حجر عسقلانی در تهذیب و الاصابه، ذهبی در سیر اعلام النبلاء و الکاشف خود نوشته‌اند:
فاطمة الزهراء... کانت تکنی‌ ام ابیها.

اما هیچ روایتی؛ حتی یک روایت ضعیف نیز در کتاب‌های شیعه و سنی نقل نشده است که پیامبر اسلام حتی یکبار درِ خانه رقیه و‌ ام‌کلثوم را زده باشد. چرا پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این رابطه بسیار صمیمانه را با دیگر دختران خود نداشته است؛ نه در مدینه و نه حتی در مکه؟ مگر نه این‌که به ادعای اهل سنت آن‌ها نیز یادگار خدیجه بودند؟
هر چند که فاطمه زهرا از هر نظر از تمامی زنان عالم متمایز بوده است؛ ولی اگر پیامبر دختری غیر از فاطمه داشت، شایسته بود که این رابطه صمیمانه بین آن‌ها نیز وجود داشته باشد.

و یا در زمانی که کفار قریش پیامبر اسلام را آزار و اذیت می‌کردند، دیگر دختران رسول خدا کجا بودند که از پدر حمایت کنند؟ بخاری و مسلم در صحیحشان نوشته‌اند:
عَنْ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی عِنْدَ الْبَیْتِ وَاَبُو جَهْلٍ وَاَصْحَابٌ لَهُ جُلُوسٌ وَقَدْ نُحِرَتْ جَزُورٌ بِالْاَمْسِ فَقَالَ اَبُو جَهْلٍ اَیُّکُمْ یَقُومُ اِلَی سَلَا جَزُورِ بَنِی فُلَانٍ فَیَاْخُذُهُ فَیَضَعُهُ فِی کَتِفَیْ مُحَمَّدٍ اِذَا سَجَدَ فَانْبَعَثَ اَشْقَی الْقَوْمِ فَاَخَذَهُ فَلَمَّا سَجَدَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَضَعَهُ بَیْنَ کَتِفَیْهِ قَالَ فَاسْتَضْحَکُوا وَجَعَلَ بَعْضُهُمْ یَمِیلُ عَلَی بَعْضٍ وَاَنَا قَائِمٌ اَنْظُرُ لَوْ کَانَتْ لِی مَنَعَةٌ طَرَحْتُهُ عَنْ ظَهْرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَالنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سَاجِدٌ مَا یَرْفَعُ رَاْسَهُ حَتَّی انْطَلَقَ اِنْسَانٌ فَاَخْبَرَ فَاطِمَةَ فَجَاءَتْ وَهِیَ جُوَیْرِیَةٌ فَطَرَحَتْهُ عَنْهُ ثُمَّ اَقْبَلَتْ عَلَیْهِمْ تَشْتِمُهُمْ.

از ابن‌مسعود روایت شده است که گفت: هنگامی که پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در برابر خانه کعبه نماز می‌گزارد، ابوجهل و همدستانش در نزدیکی خانه نشسته بودند و یک روز قبل از آن، بچه شتری نحر شده بود. ابوجهل به همدستان خود گفت: کدامیک از شما حاضر است برود و شکمبه آن شتر را بیاورد و هنگامی که محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سجده است، آن‌ها را روی شانه او بیفکند؟ بدترین آنها پیشقدم شد و دستور ابوجهل را عملی ساخت. در حالی که پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سجده بود، آن شکمبه آلوده را روی شانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) افکند. ابوجهل و همدستانش از مشاهده این منظره بسیار خندیدند به‌طوری که بعضی از آن‌ها از شدت خنده به روی دیگری می‌افتاد!
ابن‌مسعود می‌گوید: من در این هنگام گوشه‌ای ایستاده بودم و جریان را مشاهده می‌کردم، لیکن جرئت آن را نداشتم که شکمبه را از روی شانه حضرتش بردارم. پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همچنان در حال سجده بود و سر از سجده بر نمی‌داشت تا این که مردی به حضور حضرت زهرا (علیهاالسّلام) شتافت و جریان را به عرض رسانید. حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) در حالی که از شنیدن این سخن به شدت ناراحت شده بود، آمد و آن را از روی دوش حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برداشت و آن‌ها را مورد شماتت و ملامت قرار داد.

در تمامی گرفتاری‌هایی که برای نبی مکرم اسلام پیش می‌آمد، تنها کسی که می‌آمد پدر را دلداری می‌داد، زخم‌های او را مداوا می‌کرد، فاطمه زهرا بود. اگر آن‌ها نیز دختر رسول خدا بودند، شایسته بود که آن‌ها نیز فاطمه را در دفاع از پدر یاری کنند.
بعد از جنگ احد که صورت نبی مکرم زخمی شده بود، رقیه و‌ ام‌کلثوم کجا بودند که همانند فاطمه بیایند و زخم‌های پدر را شستشو بدهند؟
مگر نه این‌که به قول آن‌ها، آن دو نیز دختران پیامبر بودند؛ پس چرا هیچ نوع رابطه‌ای بین پیامبر اسلام با دختران دیگرش نقل نشده است؟

۲.۲ - عدم وجود دختران پیامبر در مباهله

در قضیه مباهله که پیامبر تمام بستگان درجه یک خود را انتخاب کرد، چرا دیگر دختران خود را نبرد و از بین «نساء» خود فقط فاطمه را انتخاب کرد؟
مسلم در صحیح خود می‌نویسد:
عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ اَبِی وَقَّاصٍ عَنْ اَبِیهِ قَالَ اَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ اَبِی سُفْیَانَ سَعْدًا فَقَالَ مَا مَنَعَکَ اَنْ تَسُبَّ اَبَا التُّرَابِ فَقَالَ اَمَّا مَا ذَکَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَلَنْ اَسُبَّهُ لَاَنْ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ... وَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ {فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ اَبْنَاءَنَا وَاَبْنَاءَکُمْ} دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلِیًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَیْنًا فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ اَهْلِی.

عامر بن سعد بن ابی‌وقاص از پدرش (سعد بن ابی‌وقاص) نقل کرده است که معاویه سعد را امر کرد و گفت: تو را چه مانع است که ابوتراب (علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)) را دشنام دهی؟ (سعد) گفت: من سه چیز (سه فضیلت) را از او در خاطر دارم، که رسول خدا ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم ـ درباره وی فرموده است، هرگز وی را دشنام نخواهم داد. چنانچه من یکی از این سه فضیلت را می‌داشتم از شتران سرخ مو برایم محبوب‌تر بود... وقتی این آیه نازل گردید: (... فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم...) پیامبر ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ـ علی و فاطمه و حسن و حسین ـ (علیهم‌السّلام) ـ را فراخواند و فرمود: «خدایا، اینان اهل من هستند».
آیا «نساءنا» شامل دیگر دختران پیامبر نمی‌شد، یا پیامبر دختر دیگری غیر از صدیقه طاهره نداشت؟

۲.۳ - خواستگاری نکردن از دختران پیامبر

قضیه دیگری که بطلان این قضیه را روشن می‌کند، این است که در هیچ جایی از تاریخ ثبت نشده است که در مدینه، احدی از مهاجرین و یا انصار به خواستگاری‌ ام‌کلثوم رفته باشد؛ با این‌که برای خواستگاری از فاطمه زهرا و رسیدن به افتخار دامادی پیامبر، بر یکدیگر پیش دستی می‌کردند و هر کس دوست داشت این افتخار نصیب او شود. آیا‌ ام‌کلثوم دختر پیامبر نبود یا اصلاً چنین دختری وجود خارجی نداشت؟

۲.۴ - حرمت جمع بین دختران رسول خدا و دختران دشمن خدا

علما و محدثین اهل سنت برای خرده‌گیری از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نقل کرده‌اند که آن حضرت در زمانی که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) همسر او بود، دختر ابوجهل را نیز خواستگاری کرد. این امر باعث شد که صدیقه طاهره ناراحت شده و شکایت خود را پیش پیامبر ببرد! ! پیامبر اسلام وقتی از این قضیه با خبر شدند، با عصبانیت به مسجد آمد و فرمود:
وَاِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَاِنِّی اَکْرَهُ اَنْ یَسُوءَهَا وَاللَّهِ لَا تَجْتَمِعُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَبِنْتُ عَدُوِّ اللَّهِ عِنْدَ رَجُلٍ وَاحِدٍ.

فاطمه پاره تن من است، من دوست ندارم کسی او را ناراحت کند، به خدا قسم نباید دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا در نزد یک نفر جمع شود.

و در روایت دیگری نوشته‌اند که آن حضرت فرمود:
اِلَّا اَنْ یُرِیدَ ابْنُ اَبِی طَالِبٍ اَنْ یُطَلِّقَ ابْنَتِی وَیَنْکِحَ ابْنَتَهُمْ فَاِنَّمَا هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی یُرِیبُنِی مَا اَرَابَهَا وَیُؤْذِینِی مَا آذَاهَا.

علی (علیه‌السّلام) اگر می‌خواهد دختر ابوجهل را بگیرد، باید دختر من را طلاق بدهد. فاطمه پارهء تن من است، آن چه که موجب رنجش فاطمه بشود، مرا می‌رنجاند....
از آن جایی که بحث تنقیص مقام امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در میان است، علمای اهل سنت این قضیه را با آب و تاب فراوانی نقل کرده‌اند؛ غافل از این‌که عثمان بن عفان نیز عملاً بین دختران پیامبر و دختران دشمان خدا نه یکبار که چندین بار جمع کرده است.

رملة بنت شیبه، یکی از همسران عثمان است که در مکه با او ازدواج کرد و از کسانی بود که همراه عثمان به مدینه مهاجرت کرد.
ابن‌عبدالبر در این زمینه می‌نویسد:
رملة بنت شیبة بن ربیعة کانت من المهاجرات‌ هاجرت مع زوجها عثمان بن عفان.

رملة، دختر شیبه از کسانی بود که همراه همسرش عثمان به مدینه مهاجرت کرد.

و شیبة از دشمنان پیامبر اسلام است که در جنگ بدر به هلاکت رسیده است؛ چنانچه ابن‌حجر می‌نویسد:
رملة بنت شیبة بن ربیعة بن عبد شمس العبشمیة قتل ابوها یوم بدر کافرا.

رمله، دختر شیبه... پدرش در جنگ بدر کشته شد، در حالی که کافر بود.

در حالی که نوشته‌اند در همان زمان رقیه دختر رسول خدا! نیز همسر عثمان بوده است.
ابن‌اثیر در اسد الغابه می‌نویسد:
ولما اسلم عثمان زوجّه رسول الله صلی الله علیه وسلم بابنته رقیة وهاجرا کلاهما الی ارض الحبشة الهجرتین ثم عاد الی مکة وهاجر الی المدینة.

زمانی که عثمان اسلام آورد، رسول خدا دخترش رقیه را به همسری او درآورد، هر دوی آن‌ها به سرزمین حبشه مهاجرت کردند، سپس وقتی از آن جا بازگشتند، به مدینه مهاجرت کردند.

علاوه براین، عثمان با‌ ام‌البنین بنت عیینه و فاطمة بنت الولید بن عبد شمس نیز ازدواج کرده است؛ در حالی که پدر هر دوی آن‌ها نیز در آن زمان از دشمنان خدا بوده‌اند.
اگر واقعاً جمع بین دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا، حرام بوده است، چرا عثمان این عمل حرام را بارها و بارها مرتکب شده است؟ و اگر حرام نبوده، چرا پیامبر اسلام به قول اهل سنت اجازه چنین کاری را به امیرالمؤمنین نداد و نعوذ بالله می‌خواست حلال خدا را حرام کند؟ پس معلوم می‌شود که یا قضیه خواستگاری از دختر ابوجهل از اختراعات بنی‌امیه و برای تنقیص مقام امیرالمؤمنین است، یا پیامبر اسلام دختری غیر از صدیقه طاهره نداشته است؟

۲.۵ - بررسی زمان تولد فرزندان پیامبر

از دلایلی که دروغ بودن این قضیه را روشن می‌سازد، این است که بسیاری از علمای اهل سنت و از جمله ضیاء المقدسی گفته‌اند:
عن قتادة، قال: ولدت خدیجة لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): عبد مناف فی الجاهلیة، وولدت له فی الاسلام غلامین، واربع بنات: القاسم، وبه کان یکنی: ابا القاسم، فعاش حتی مشی، ثم مات، و عبدالله، مات صغیرا. وام کلثوم. وزینب. ورقیة. وفاطمة....

قتاده گفته است: خدیجه برای نبی مکرم اسلام، در عهد جاهلیت، عبد مناف را به دنیا آورد و بعد از اسلام، دو پسر و چهار دختر به نام‌های: قاسم ـ به خاطر او کنیه پیامبر را «ابوالقاسم» گذاشتند، آن‌قدر زنده بود که می‌توانست راه برود بعد از آن فوت کرد ـ و عبدالله که خردسال فوت کرد، و‌ ام‌کلثوم، زینب، رقیه و فاطمه را به دنیا آورد.

شهاب‌الدین قسطلانی بعد از نقل سخن مقدسی می‌نویسد:
وقیل: ولد له ولد قبل المبعث، یقال له: عبد مناف، فیکونون علی هذا اثنی عشر، وکلهم سوی هذا ولد فی الاسلام بعد المبعث.

گفته‌اند که که خدیجه قبل از مبعث یک پسر برای او به دنیا آورد که به او عبدمناف می‌گفتند، غیر از عبدمناف بقیه فرزندان پیامبر بعد از مبعث متولد شده است.
و ابن‌عبدالبر در الاستیعاب می‌نویسد:
وقال الزبیر ولد لرسول الله صلی الله علیه وسلم القاسم وهو اکبر ولده ثم زینب ثم عبدالله وکان یقال له الطیب ویقال له الطاهر ولد بعد النبوة ثم‌ام کلثوم ثم فاطمة ثم رقیة.

زبیر گفته: نخستین فرزند رسول خدا که به دنیا آمد، قاسم بود و او از همه بزرگ‌تر بود، پس او زینب، و پس از وی عبدالله که به وی طیب و یا طاهر نیز می‌گفتند بعد از نبوت متولد شد، پس از آن‌ ام‌کلثوم، سپس فاطمه و پس از وی رقیه به دنیا آمدند.

از طرف دیگر نوشته‌اند که رقیه، کوچک‌ترین دختر رسول خدا و حتی از حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) نیز کوچک‌تر بوده است.
چنانچه ابن‌کثیر دمشقی می‌نویسد:
اکبر ولده علیه الصلاة والسلام القاسم، ثم زینب، ثم عبدالله، ثم‌ام کلثوم ثم فاطمة ثم رقیة...

بزرگ‌ترین فرزند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قاسم، و پس از آن، زینب، عبدالله، ‌ام‌کلثوم، فاطمه و پس از آن رقیه بوده است.

با این تفصیل، چگونه می‌توان این سخن اهل سنت را تصدیق کرد که رقیه با عثمان ازدواج کرده، بعد با او به حبشه مهاجرت نموده و حتی در داخل کشتی فرزندی از او سقط شده است! !!. با این‌که می‌دانیم، هجرت اول به حبشه در سال پنجم بعد از بعثت بوده است.

و همچنین بسیاری از علمای اهل سنت نوشته‌اند که‌ ام‌کلثوم رقیه قبل از این‌که با عثمان ازدواج کند در عقد پسران ابی‌لهب بوده‌اند و بعد از آن که سوره تبّت در حق ابی‌لهب نازل شد، وی به فرزندانش دستور داد که دختران رسول خدا را طلاق بدهند.
ابن‌اثیر در اسد الغابه می‌نویسد:
قد زوج ابنته رقیة من عتبة بن ابی لهب وزوج اختها‌ ام کلثوم عتیبة بن ابی لهب فلما نزلت سورة تبت قال لهما ابوهما ابو لهب وامهما‌ام جمیل بنت حرب بن امیة حمالة الحطب فارقا ابنتی محمد ففارقاهما...

رسول خدا، دخترش رقیه را به عتبه پسر ابی‌لهب و‌ ام‌کلثوم را به عتیبه پسر دیگر ابولهب داد، وقتی سوره تبت نازل شد، ابولهب و همسرش‌ ام‌جمیل که همان «حمالة الحطب» باشد، به پسرانش دستور دادند که دختران محمد را طلاق دهند. پس آن‌ها را طلاق دادند...

در حالی که می‌دانیم، سوره تبت در زمانی نازل شده است که مسلمین در شعب ابی‌طالب در محاصره بودند.
سیوطی در الدر المنثور می‌نویسد:
واخرج ابو نعیم فی الدلائل عن ابن عباس قال ما کان ابو لهب الا من کفار قریش ما هو حتی خرج من الشعب حین تمالات قریش حتی حصرونا فی الشعب وظاهرهم فلما خرج ابو لهب من الشعب لقی هندا بنت عتبة ابن ربیعة حین فارق قومه فقال یا ابنت عتبة هل نصرت اللات والعزی قالت نعم فجزاک الله خیرا یا ابا عتبة قال ان محمدا یعدنا اشیاء لا نراها کائنة یزعم انها کائنة بعد الموت فما ذاک وصنع فی یدی ثم نفخ فی یدیه ثم قال تبا لکما ما اری فیکما شیئا مما یقول محمد فنزلت تبت یدا ابی لهب قال ابن عباس فحصرنا فی الشعب ثلاث سنین وقطعوا عنا المیرة حتی ان الرجل.

و محاصره در شعب ابی‌طالب در سال ششم بعثت و بعد از هجرت به حبشه بوده است.
با این حال چگونه می‌توان تصدیق کرد که همسر عثمان دختر پیامبر بوده است؟

۲.۶ - مقایسه عثمان و حضرت علی در کلام عبدالله بن عمر

محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد، شخصی پیش عبدالله بن عمر آمد و از او سؤالاتی کرد؛ از جمله نظر او را درباره عثمان و امام علی (علیه‌السّلام) پرسید، وی در مقایسه بین عثمان و حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌گوید:
اَمَّا عُثْمَانُ فَکَاَنَّ اللَّهَ عَفَا عَنْهُ وَاَمَّا اَنْتُمْ فَکَرِهْتُمْ اَنْ تَعْفُوا عَنْهُ وَاَمَّا عَلِیٌّ فَابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَخَتَنُهُ....

اما عثمان، خداوند از گناه او (فرار عثمان در جنگ احد) درگذشت؛ ولی شما دوست ندارید که او را ببخشید، اما علی (علیه‌السّلام) پس او پسر عموی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و داماد او است.

ملاحظه می‌فرمایید که دفاع عبدالله بن عمر از عثمان فقط در این مطلب خلاصه می‌شود که خداوند از گناه فرار وی در جنگ احد درگذشته است؛ ولی صحابه‌ای که علیه او خروج کردند، او را نبخشیده و عثمان را کشتند؛ ولی این‌که عثمان داماد پیامبر نیز باشد، متذکر نمی‌شود. اما نسبت به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) استدلال می‌کند که او پسر عموی پیامبر و داماد آن حضرت است.
اگر عثمان داماد پیامبر بود، باید ابن‌عمر به آن استدلال می‌کرد؛ زیرا وی تمام تلاش خود را می‌کند که در برابر هر نوع تهمتی را از عثمان دفع کند و معنا ندارد که وقتی دلیل قویتری همانند دامادی پیامبر وجود دارد، وی به دلیل سخیف و ضعیف استدلال کند؛ زیرا عفو خداوند فقط شامل کسانی می‌شود که بعد از فهمیدن زنده بودن پیامبر از فرار دست کشیده و برگشتند و شامل عثمان که بعد از سه روز برگشت، نمی‌شود. حتی اگر فرض کنیم که عفو خداوند شامل عثمان نیز می‌شود، سبب نخواهد شد که خداوند تمامی گناهان او را که حتی بعد از آن نیز انجام داده بخشیده باشد؛ بلکه حداکثر شامل فرار او در همان جنگ می‌شود.
بنابراین شایسته بود که اگر دامادی عثمان صحت داشت، به آن استناد می‌کرد.

۲.۷ - عدم اعتراض عثمان به خطبه فدک

حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بعد از غصب فدک توسط ابوبکر به مسجد آمد و خطبه غرائی خواند که بسیاری از علمای اهل سنت آن را نقل کرده‌اند.
آن حضرت در بخش‌های از این خطبه می‌فرماید:
انا فاطمة بنت محمد اقول عودا علی بدء، وما اقول ذلک سرفا ولا شططا... فان تعزوه تجدوه ابی دون نسائکم وآخا ابن عمی دون رجالکم، فبلغ الرسالة صادعا بالرسالة ناکبا عن سنن مدرجة المشرکین، ضاربا لثجهم آخذا باکظامهم، داعیا الی سبیل ربه بالحکمة والموعظة الحسنة.

‌ای مردم آگاه باشید که من فاطمه و پدرم محمّد است، گفتارم تماما یک نواخت از سر صدق بوده و از غلط و نادرستی به دور است... اگر تحقیق کنید (پیامبر اسلام) پدر من بود نه پدر زنان شما، و در عقد اخوّت پسر عموی من بود نه شما.
اگر زنان عثمان دختران پیامبر بودند، نباید فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) که سرور زنان بهشت است، چنین سخنی بگوید و از طرف دیگر عثمان نیز می‌توانست به این سخن حضرت اعتراض کند که زنان من نیز دختران پیامبر بودند.

۲.۸ - انحصار پدر زنی پیامبر در امام علی

ابن الدمشقی و محب‌الدین طبری می‌نویسند:
ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قال لعلی: اوتیت ثلاثا لم یؤتهن احد ولا انا، اوتیت صهرا مثلی ولم اوت انا مثلی، واوتیت زوجة صدیقة مثل بنتی ولم اوت مثلها زوجة، واوتیت الحسن والحسین من صلبک ولم اوت من صلبی مثلهما، ولکنکم منی وانا منکم.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به علی (علیه‌السّلام) فرمود: یا علی خدای تعالی سه گونه موهبت به تو عنایت فرموده است که به من و هیچ‌یک از مردم، عنایت نفرموده است:
۱. پدر زنی مانند من به تو ارزانی داشته است که به من عنایت نکرده است.
۲. همسر پاکیزه گوهر راستگو و راست رو به تو مرحمت داشته که به من عنایت نفرموده است.
۳. حسن و حسینی از پشت تو به وجود آورده است که چنان دو فرزندی از پشت من بوجود نیاورده است؛ آری! من از شمایم و شما از من می‌باشد.
در این روایت پیامبر اسلام به صراحت می‌گوید که به احدی غیر از علی (علیه‌السّلام) پدر زنی مثل من داده نشده است، معلوم می‌شود که پیامبر دختر دیگری نداشته است وگرنه چنین سخنی نمی‌فرمود.


۱. ابن‌حجر، احمد بن علی، الاصابة، ج۸، ص۲۶۲.    
۲. الذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۸ - ۱۱۹.    
۳. الذهبی، محمد بن احمد، الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ج۲، ص۵۱۴.    
۴. المزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۳۵، ص۲۴۷.    
۵. ابن الاثیر، علی بن ابی‌الکرم، اسد الغابة، ج۶، ص۲۲۰.    
۶. ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۹۹.    
۷. البخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۱۰.    
۸. مسلم النیسابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۱۸.    
۹. مسلم النیسابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۱، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل علی بن ابی طالب، ح ۳۲.    
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۶۱.    
۱۱. البخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۲.    
۱۲. البخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری ج۷، ص۳۷.    
۱۳. مسلم النیسابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۹۰۲.    
۱۴. ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۴۶ رقم ۳۳۴۵.    
۱۵. ابن‌حجر، احمد بن علی، الاصابة، ج۸، ص۱۴۲ - ۱۴۳ رقم ۱۱۱۹۲.    
۱۶. ابن الاثیر، علی بن ابی‌الکرم، اسد الغابة، ج۳، ص۵۷۸.    
۱۷. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، ج۵، ص۱۶.    
۱۸. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، ج۴، ص۱۳۹.    
۱۹. قسطلانی، احمد بن محمد، المواهب اللدنیه، ج۱، ص۴۷۸.    
۲۰. ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۸.    
۲۱. ابن الاثیر، علی بن ابی‌الکرم، اسد الغابة، ج۶، ص۱۱۴.    
۲۲. جلال الدین السیوطی، الدر المنثور، ج۸، ص۶۶۵.    
۲۳. البخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶.    
۲۴. ابن مردویه الاصفهانی، ابی بکر احمد بن موسی، مناقب علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) وما نزل من القرآن فی علی (علیه‌السّلام)، ص۲۰۲.    
۲۵. الجوهری، ابوبکر، السقیفة وفدک، ص۱۴۰.    
۲۶. ابن الدمشقی باعونی، محمد بن احمد، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۲۰۹.    
۲۷. طبری، احمد بن عبدالله، الریاض النضرة، ج۳، ص۱۷۳.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا ازدواج دو دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با عثمان صحت دارد؟».    






جعبه ابزار