• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسوه‌های محمد (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند هر که را بخواهد به درجاتى بالا مى‌برد، یعنی هر که را بخواهد، به مراتبى از کمالات معنوى و فضایل واقعى رسانیده و اگر مانند علم و تقوا کسبى باشد، توفیق تحصیل آن را روزیش مى‌کند، و اگر مانند نبوت، رسالت و رزق غیر کسبى و غیر اختیارى باشد، به مقتضاى مصالحى که خودش مى‌داند، اختصاصش مى‌دهد؛ و پیامبران پیشین، در زمره همین هدایت یافتگان‌اند.





۱.۱ - هدایت پیامبران پیشین

پیامبران پیشین هدایت یافته، برای محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله اسوه و الگویی ممتاز بودند:
• «وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ؛ اينها دلايل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش داديم! درجات هر کس را بخواهيم (و شايسته بدانيم،) بالا مى‌بريم؛ پروردگار تو، حکیم و داناست».

۱.۱.۱ - علت کاربرد تلک

اینکه در اشاره به حجت، لفظ ((تلک)) را که مخصوص اشاره به دور است به کار برده، براى تعظیم و احترام آن حجت بوده است؛ چون حجت مذکور حجتى است قاطع که مقدمات آن همه از فطریات اخذ شده است.

۱.۱.۲ - مراد از درجات

به‌طورى‌که از کلمات اهل لغت استفاده مى‌شود، ((درجه)) در اصل لغت به معناى پله‌هاى نردبان بوده و سپس به‌طور مجاز در مراتب کمالات معنوى مانند علم، ایمان، کرامت، شوکت و جاه و امثال آن استعمال شده است.
لفظ ((درجات)) در این آیه گرچه نکره در سیاق ایجاب (یعنى در کلام غیر منفى) است و نکره در سیاق ایجاب مهمله است (یعنى نسبت به شمول همه اقسام کمالات و عدم شمول آن ساکت است) و خلاصه اینکه از آن استفاده اطلاق نمى‌شود؛ ولیکن قدر متیقن از معناى آن از نظر خصوصیت مورد، همان علم و هدایت است. بنابراین هرچه هم که آیه اطلاق نداشته باشد، دلالتش نسبت به اینکه خداى تعالى ابراهیم را به درجاتى از علم بالا برده، مسلم است؛ زیرا هدایت و ارائه ملکوت آسمان‌ها و زمین و یقین قلبى و حجت قاطعه، همه از درجات و مراتب علم مى‌باشند. بنابراین آیه مورد بحث ابراهیم (علیهالسلام) را از مصادیق آیه ((یرفع الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات)) معرفى مى‌کند.
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و یعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدایت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و يوسف و موسی و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!
• «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ؛ و (هم‌چنين) زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را؛ همه از صالحان بودند».
• «وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ؛ و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را؛ و همه را بر جهانيان برترى داديم».

۱.۱.۳ - بیان آیه

ظاهر آیه این است که مراد از اسماعیل همان فرزند ابراهیم (علیهالسلام) و برادر اسحاق است. ((یسع)) به فتح یا و سین بر وزن ((اءسد)) و به قرائتى دیگر (( لیسع)) بر وزن (( ضیغم)) اسم یکى از انبیاى بنى اسرائیل است. قرآن کریم در این آیه و همچنین در آیه ((و اذکر اسمعیل و الیسع و ذا الکفل و کل من الاخیار)) نام او را با اسماعیل ذکر فرمود؛ و اما اینکه این پیغمبر در چه زمانى مى‌زیسته و خاطرات زندگیش چه بوده؟ قرآن چیزى از آن را بیان نکرده است.
ملاک تفصیل و برترى انبیا علیهم‌السلام بر دیگر مردم، داشتن هدایت فطرى و بهره‌مندى از هدایت خاص و بى‌واسطه الهى است.
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».
• «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا؛ در اين کتاب، ابراهیم را ياد کن، که او بسيار راستگو، و پيامبر (خدا) بود»!
• «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا؛ و در اين کتاب (آسمانى) از موسى ياد کن، که او مخلص بود، و رسول و پيامبرى والا مقام»!
• «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا؛ و در اين کتاب (آسمانى) از اسماعيل (نيز) ياد کن، که او در وعده‌هايش صادق، و رسول و پيامبرى (بزرگ) بود»!

۱.۱.۴ - مراد از اسماعیل

مفسرین در اینکه این اسماعیل کیست اختلاف کرده‌اند، بیشتر آنها گفته‌اند که او فرزند ابراهیم خلیل الرحمان است و اگر او را تنها نام برده و از اسحاق و یعقوب نام نبرد، براى این بوده که نسبت به خصوص او عنایت داشته است؛ و بعضى گفته‌اند: اسماعیل بن حزقیل یکى از انبیاى بنى‌اسرائیل است؛ چون اگر فرزند ابراهیم بود، مى‌بایست اسحاق و یعقوب را هم نام مى‌برد.
دلیلى که بیشتر مفسرین براى نظریه خود آورده‌اند ((که به خصوص ‌ اسماعیل عنایت داشته)) حرف صحیحى نیست؛ زیرا اگر چنین بود، جا داشت که نام وى را بعد از نام ابراهیم و قبل از داستان موسى ذکر کند، نه بعد از داستان او.
• «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا؛ و در اين کتاب، از ادریس (نيز) ياد کن، او بسيار راستگو و پيامبر (بزرگى) بود».

۱.۱.۵ - مراد از ادریس

مفسرین گفته‌اند: نام ادریس پیغمبر ((اخنوخ)) بود، و او به طورى که تورات در سفر تکوین نوشته، یکى از اجداد نوح (علیه السلام) است و اگر به ادریس معروف شده، بدین جهت بوده که بسیار مشغول به درس ‌دادن بوده است.

۱.۲ - پیامبران اولواالعزم

پیامبران اولوالعزم، برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله اسوه صبر و شکیبایی بودند:
• «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ؛ پس صبر کن آن‌گونه که پیامبران «اولوا العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعده‌هايى را که به آنها داده مى‌شود ببينند، احساس مى‌کنند که گويى فقط ساعتى از يک روز (در دنیا) توقف داشتند؛ اين ابلاغى است براى همگان؛ آيا جز قوم فاسق هلاک مى‌شوند»؟!


۱. انعام/سوره۶، آیه۸۳.    
۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۱، ص۵۰۴.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۸۵، ترجمه موسوی همدانی.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۸۵، ترجمه موسوی همدانی.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۶. انعام/سوره۶، آیه۸۵.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۸۶.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۳۸، ترجمه موسوی همدانی.    
۹. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۹ ۵۹۰.    
۱۱. مریم/سوره۱۹، آیه۴۱.    
۱۲. مریم/سوره۱۹، آیه۵۱.    
۱۳. مریم/سوره۱۹، آیه۵۴.    
۱۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۸۴، ترجمه موسوی همدانی.    
۱۵. مریم/سوره۱۹، آیه۵۶.    
۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۸۴، ترجمه موسوی همدانی.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۰.    
۱۸. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۵.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۵۷.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۳۶۷، برگرفته از مقاله «اسوه‌های محمد».    






جعبه ابزار