• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصول قرائت کسائی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصول قرائت کسائی به ضوابط و روش‌های عام قرائت کسائی اطلاق می‌شود وی یکی از قاریان هفت گانه می‌باشد.



امام القراءة ابو الحسن علی بن حمزة بن عبدالله الاسدی معروف به کسائی (۱۱۹-۱۸۹ هـ ق) سومین قراء از کوفه ، قرائت خود را از حمزة بن حبیب و محمد بن ابی لیلی اخذ کرد. وی در دوره خلافت هارون الرشید می‌زیسته، و معلم امین و مامون فرزندان او بود، و بعد از حمزه ریاست اقراء کوفه را داشته است. بعضی از مورخین او را شیعه شمرده‌اند.


راویان او عبارتند از: ۱. ابو الحارث عیسی بن وردان مدنی (م۲۶۰ هـ ق)؛ ۲. ابو عمر حفص بن عمر بن عبدالعزیز الدوری بغدادی معروف به الدوری که راوی ابو عمرو هم می‌باشد (م ۲۴۶ هـ ق). این دو بدون واسطه از کسائی روایت کرده‌اند.


اصول قرائت کسائی به شرح ذیل است:

۳.۱ - بسمله

در وصل تمام سوره‌ها (جز توبه) بسم الله را خوانده است.

۳.۲ - در ضمائر

در وصل کلماتی مانند: علیهم القول، الیهم اثنین قلوبهم العجل، قتلهم الانبیاء که ماقبل ضمیر مکسور، یا یاء ساکنه باشد، به ضم هاء و میم، و در وقف بر آنها به کسر هاء و سکون میم خوانده است.

۳.۳ - در هاء کنایه

یتقه به کسر قاف و هاء با اشباع آن (یتقهی)، و فالقه را بکسر هاء با صله (فالقهی)، ولی در وقف، هر دو را به سکون هاء خوانده است. کلمه یرضه را با اشباع ضمه هاء (یرضهو)، و ارجه را به کسر هاء با اشباع آن (ارجهی)، و در وقف به سکون هاء، و فیه مهانا را به قصر هاء، و ما انسانیه و علیه الله را به کسر هاء در هر دو خوانده است.
کسائی، هاء ضمیر هو و هی را وقتی بعد از (واو، فاء، لام) واقع شوند، به سکون خوانده است، مثل: و هو، و هی، لهی، لهو، فهی، فهو. و در ثم هو هم چنین کرده است.
هرگاه ماقبل افعالی که همزه وصل در ابتدای آنها به ضم خوانده می‌شود، حرف ساکنی باشد. مثل: فمن اضطر، کسائی برای رفع التقاء ساکنین ، ساکن ماقبل را به ضم خوانده است، مثل: فمن اضطر، ان اعبدالله، او ادعوا، فتیلان انظر.

۳.۴ - مد

مد متصل و منفصل را به توسط کشیده است، و در سایر مدها هم مثل حفص عمل کرده است.

۳.۵ - همزه ها

ائنکم لتاتون، ائن لنا، ءامنتم، ءاعجمی، تمامی را با دو همزه به استفهام و تحقیق هر دو خوانده است. یضاهون را به ضم هاء بدون همزه، و ترجی را به کسر یاء بدون همزه خوانده است.
لفظ استفهام که در ۱۱ موضع از ۹ سوره قرآن کریم تکرار شده، کسائی به استفهام در لفظ اول، و اخبار (بدون همزه استفهام: انا) در لفظ دوم خوانده و در موضع عنکبوت (۲۸-۲۹) هر دو را به استفهام، و در موضع نمل به استفهام در اول و با افزودن نون بدون همزه استفهام (اننا) در دومی خوانده است.
کلمه الذیب را هر جا آمده و یاجوج و ماجوج و موصدة به ابدال همزه به حرف مدی مجانس حرکت ماقبل خوانده است.
فعل امر مشتق از سؤال مانند: فسئل، فسئلوهن، و اسئلو الله را در هر حال با حذف همزه عین الفعل: فسل، فسلوهن، و سلوا الله خوانده است.
فعل ارایت را نیز در هر حال با حذف همزه دوم آن اریتک، اریتم، افریت تلاوت کرده است.
در چهار موردی که حفص با سکت خوانده، عوجا قیما، مرقدنا هذا، من راق، بل ران به ادغام و بدون سکت خوانده است.

۳.۶ - ادغامات

الف. ذال اذ را فقط در پنج حرف (ت، د، ز، س، ص) ادغام کرده است، مثل: اذ تخلق، اذ صرفنا. همچنین، ذال ساکنه را در تاء، مثل عذت، فنبذتها، و اتخذتم و بقیه صیغ آن ادغام نموده است.
ب. دال قد را در هشت حرف (ج، ذ، ز، س، ش، ص، ض، ظ) ادغام نموده، و دال ساکنه را در ثاء، یرد ثواب الدنیا ، و دال ملفوظ از صاد را در کهیعص ذکر (مریم) به ادغام خوانده است.
ج. تاء تانیث را در شش حرف (ث، ج، ز، س، ص، ظ) ادغام نموده: کذبت ثمود، نضجت جلودهم، خبت زدناهم.
د. و لام بل و هل را در تمامی حروف هشت گانه (ت، ث، ز، س، ض، ط، ظ، ن) ادغام کرده است، و‌ام هل تستوی را چون مثل حمزه به یاء مغایب خوانده، موردی برای ادغام ندارد.
هـ. باء را در فاء (مثل خلاد) که در پنج موضع قرآن نزد میم قرار گرفته‌اند: ان تعجب فعجب، اذهب فمن، فاذهب فان لک، من لم یتب فاولئک، یغلب فسوف، و همچنین فاء را در باء: ان نشاء نخسف بهم الارض ادغام نموده است.
و به روایت ابوالحارث از کسائی لام ساکنه در ذال در شش موضع قرآن کریم به ادغام است: من یفعل ذلک، من یفعل ذلک یلق اثاما، و در بقیه مواضع. و به روایت الدوری و بقیه قراء به اظهار در همه مواضع.
ز: کسائی ثاء را در تاء اورثتموها، لبثتم، لبثت و سایر صیغ آن، و همچنین یلهث ذلک و ارکب معنا و یعذب من یشاء را که به سکون باء خوانده، ادغام نموده است.

۳.۷ - در حروف مقطعه

نون یس را در و القران و نون را در و القلم و نون طسم ( شعراء ، قصص ) را در میم، ادغام کرده، و نون طس را نزد تاء تلک (نمل) به اخفاء خوانده است.

۳.۸ - اشمام

کسائی اشمام حرکت به حرکت را درافعال قیل (هرجا باشد) غیض، وجئ، حیل، سیق، سیئ، سیئت، اجرا نموده است و طریقه انجام این اشمام چنین است، که کسره اول را به جزئی از ضمه، و بعد کسره ترکیب کنیم. که جزء ضمه کم و مقدم، و جزء کسره زیادتر و بعد از آن بیاید. تبصره: این اشمام فقط در افعال است و در قیله و قیلا که اسم هستند اشمام نیست.

۳.۸.۱ - اشمام حرف به حرف

و در اشمام حرف به حرف: (مانند حمزه) تمام صادهای ساکن که قبل از دال واقع شده‌اند، اشمام به زاء کرده، مثل: من اصدق، تصدیة، فاصدع و امثال آن. و طریقه انجام آن این است که صدای صاد با زاء چنان مخلوط شود، که حرف دیگری متولد گردد که نه صاد و نه زاء خالص باشد ولی بایستی صدای صاد غالب بر زاء باشد.

۳.۹ - فتح و اماله

کسائی کلیه الف‌های منقلب از یاء را در اسم یا در فعل در هر حال اماله کبری نموده، مثل: الهدی، اتی، سعی، استعلی. و الف منقلب از یاء در اسماء به تثنیه آن شناخته می‌شود: مولی، مولیان، فتی، فتیان. و در افعال وقتی اسناد به متکلم یا مخاطب داده شود، اگر یاء ظاهر شد، یائی است، مثل: رمی، رمیت، اشتری، اشتریت، استعلی، استعلیت و در این صورت اماله لازم می‌آید، و اگر واوی باشد، اماله جایز نیست. از آنها چند مورد که واوی است کسائی اماله کرده است: العلی، القوی، الضحی، دحیها، طحیها، تلیها، الربا. و کلمات واوی وقتی از سه حرف بیشتر باشند، مانند: یرضی، ادنی، مرضی، تزکی، زکیها، نجانا، انجاه، یدعی، یتلی، اعتدی، فتعالی داخل در اماله می‌شوند.
و الف‌های تانیث مقصوره مثلث الفاء (فعلی، فعلی، فعلی) مثل: تقوی، اسری، احدی، ذکری، قربی، اخری و آنچه بر وزن فعالی و فعالی آید، مثل: اساری، کسالی، یتامی، نصاری اماله نموده است.
و هر الفی که در رسم الخط مصاحف به یاء نوشته شده باشد مثل: متی، بلی، یا اسفی، عسی، انی (استفهامیه) اماله کرده است.
تبصره: در پنج کلمه آن مثل بقیه قراء به فتح خوانده: لدی، الی، حتی، علی، ما زکی.
اماله کلمات آخر آیات ۱۱ سوره از قران کریم ( طه ، نجم ، معارج ، قیامه ، نازعات ، عبس ، اعلی ، شمس ، لیل ، ضحی ، علق ) را به هر تقدیر (واوی، یائی، اصلی، زائده، و در اسماء یا افعال) باشد فرقی در اماله آنها نمی‌کند، و غرض یکسان بودن آنهاست.
تبصره: اگر الف آنها، بدل از تنوین باشد، مثل: همسا، ضنکا، نسفا، علما اماله نمی‌شوند.
کسائی کلمه احیا را اماله می‌دهد و اگر این لفظ قرین به (ف، و، ثم) هم باشد اماله داده است. همچنین کلمه محیاهم کلمات تقیة و حق تقاته و هدینی، هدین و انسانیه، من عصانی، اوصینی، اتینی الکتاب، اتینی الله اماله از کسائی است.

۳.۱۰ - کلمات

ضحیها (شمس، ذاریات ) والضحی، سجی (ضحی) و مثویکم، مثواهم، مثواه را کسائی اماله داده، و در مثوای اماله به روایت الدوری است. در کلمه نابجانبه کسائی الف بعد از همزه را با همزه اماله کرده است، و کلمه انیه الف و نون آن را با هم، و کلاهما، الف بل ران، کلمه التوریة (هرجا باشد) و کلمه رؤیای و کلمه مرضات اماله از کسائی است. کلمه خطایا، خطایاکم، خطایانا، خطایاهم (در همه قرآن) اماله الف بعد از یاء از کسائی است. کلمه رءا هر جا قبل از متحرک باشد در هفت موضع آمده رءا کوکبا، رء ایدیهم، و دیگر رءاک، رءاها و غیره که قبل از ضمیر واقع شده اماله راء و همزه با هم قرائت کسائی است، و در وصل آن رءا الشمس، رءا القمر، رءا الذین دو موضع، و در سایر موارد کسائی اماله ندارد.
کسائی الف را در لفظ البوار، القهار (هر جا باشد) و الف متوسطه واقع بین دو راء که اولی مفتوح و دومی در آخر کلمه مکسور باشد، مثل: الابرار، من قرار، من الاشرار، والف هار اماله داده است.
تبصره: الفی که به لحاظ کسره راء بعدش اماله یا تقلیل می‌شود، در وقف هم که راء ساکن می‌گردد، باز اماله یا تقلیل به قوت خود باقی است. در وقف به روم بر این کلمات، که ثلثی از حرکت کسره راء باقی می‌ماند، نیز همین حکم را دارد.

۳.۷ - در حروف مقطعه

راء درالمر، الر، و‌ها و یاء در کهیعص یاء در یس، طا و‌ها در طه، و طا در طسم و طس، حاء در حم، اماله آنها از کسائی است.
اما کلماتی که اماله آنها به روایت الدوری از کسائی است: کلمه الرءیا، مثل للرءیا تعبرون، رؤیاک، قد صدقت الرءیا، رسوله الرءیا، کلمات روءیاک و مثوای، محیای، مشکاة، هدای، لفظ کافرین (در هر جا)، جبارین و الجار را الدوری از کسائی اماله روایت کرده است.
اماله الف انصاری، سارعوا، نسارع، یسارعون (هر جا باشد)، اذانهم (الف بعد از ذال)، اذاننا، طغیانهم (هرجا باشد)، بارئ، بارئکم روایت الدوری از کسائی است.

۳.۱۱.۱ - تبصره

الف یواری، فاواری از الدوری به فتح و اماله روایت شده ولی اصح فتح است، مثل یواری که خلافی در فتح آن نیست.
الف وسط کلمه که قبل از راء مکسور آخر کلمه واقع شده، کسائی- به روایت الدوری- اماله کرده است، مثل: ابصار، و الدار، و الحمار، من الکفار، اگر چه به این کلمات ضمیر متصل شود، مثل ابصارهم، الی حمارک. در این قاعده راء مکسور بایستی در آخر کلمه باشد. پس در لاتمار فیهم، که در اصل تماری بوده، و به علت لاء نهی یاء حذف شده، اماله نیست. ولی در الجوار که یاء از باب منقوص یا برای التقاء ساکنین حذف شده اماله آمده.

۳.۱۱.۲ - اماله، نزدیکی فتحه به کسره

کسائی تاء تانیث، اگر مدور (ة) مثل رحمة، یا کشیده نوشته شده باشد، مثل: ان رحمت الله، و همچنین بر کلماتی که لفظا مؤنث آمده و مقصود دلالت بر تانیث آن نبوده، اماله داده است.
در کلماتی مثل: کاشفة، بصیرة، همزة، لمزة، همه را در هنگام وقف به هاء وقف نموده (و در وصل، به تاء). و در موقع وقف، حروف قبل آنها را اماله می‌دهد (نزدیکی فتحه به کسره) به این شرح:
از حروف هجائیه ده حرف (حق ضغاط عص ـ خظا) استثناء است. یعنی قبل از هاء تانیث اماله نمی‌شود. و چهار حرف (اکهر) اگر ماقبل آن یاء ساکنه یا کسره باشد اماله می‌شوند.
تبصره: اگر بین کسره و یکی از حروف چهارگانه (اکهر) حرف ساکن دیگری واقع شد، این حرف مانع اماله نمی‌شود، مثل لعبرة، سدرة، وجهة (در فطرت چون ساکن قبل آن حرف استعلاست اختلاف است).
و در پانزده حرف باقیمانده از مجموع حروف که قبل از تاء تانیث واقع شده باشند، بدون هیچ قید وشرطی اماله آنها از کسائی قولی واحد است و آنها عبارتند از (فجثت زینب لذود شمس).
و قولی دیگر اماله همه حروف هجائیه قبل از تاء تانیث است. مگر الف ماقبل هاء تانیث که در آن اماله به هیچ وجه نیست، و قول اول ارجح است.

۳.۱۲ - وقف به مرسوم الخط

کسائی تاء تانیث را چه مدور و چه کشیده نوشته شده باشد به هاء وقف می‌کند. وقف بر ذات، ذات بهجة، هیهات، مرضات، لات حین، واللات همه را به هاء وقف کرده، ولی مثل همه قراء، ذات را در ذات بینکم و ذات الیمین و ذات الشمال به تاء وقف نموده، و کلمه یا ابت را به تاء وقف کرده است.
در وقف بر کلمات مال از کسائی به دو وجه: وقف بر ما یا وقف بر لام، و در وقف بر ایه (زخرف، نور، رحمن) به الف ایها وقف کرده، در وقف بر کلمات ویکان، ویکانه (قصص) کسائی روی یاء وقف نموده و به قرائت او ابتدا به کاف بعدش صحیح است. در ایا ما کسائی بر ایا (ابدال تنوین) وقف کرده است.

۳.۱۳ - یاءات اضافه

بیتی، وجهی، یدی الیک، و امی الهین، اجری الا، یا عبادی الذین، قل لعبادی الذین و معی، ما کان لی، لی فیها، لی نعجة، لی دین به سکون یاء خوانده است، و عهدی الظالمین را به فتح یاء. در یاءات، یوم یات، ما کنا نبغ به اثبات یاء در حال وصل خوانده، و در فما اتین الله به حذف یاء در حال وقف و وصل خوانده است.
[۱۶۶] حرز الامانی و وجه التهانی فی القراءات السبع، شاطبی، قاسم بن فیره.
[۱۶۷] التیسیرفی القراءات السبع، دانی، عثمان بن سعید.
[۱۶۸] النشرفی القراءات العشر، ابن جزری، محمد بن محمد.
[۱۶۹] الکشف عن وجوه القراءات السبع و عللها و حججها، مکی بن حموش.
[۱۷۰] السبعة فی القراءات، ابن مجاهد، احمد بن موسی.
[۱۷۱] الحجة فی القراءات السبع، ابن خالویه، حسین بن احمد.
[۱۷۲] حجة القراءات، ابو زرعه، عبد الرحمان بن محمد.



اصول قرائت ابن قعقاعاصول قرائت ابن کثیراصول قرائت ابوعمرواصول قرائت حمزهاصول قرائت ابن عامراصول قرائت خلف


۱. نور/سوره۲۴، آیه۵۲.    
۲. نمل/سوره۲۷، آیه۲۸.    
۳. زمر/سوره۳۹، آیه۷.    
۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۱۱.    
۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۳۱.    
۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۹.    
۷. کهف/سوره۱۸، آیه۶۳.    
۸. فتح/سوره۴۸، آیه۱۰.    
۹. قصص/سوره۲۸، آیه۶۱.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۸۱.    
۱۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۹.    
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۳.    
۱۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۳.    
۱۴. طه/سوره۲۰، آیه۷۱.    
۱۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۴۹.    
۱۶. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۴.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۳۰.    
۱۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۱.    
۱۹. کهف/سوره۱۸، آیه۹۴.    
۲۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۶.    
۲۱. بلد/سوره۹۰، آیه۲۰.    
۲۲. همزه/سوره۱۰۴، آیه۸.    
۲۳. کهف/سوره۱۸، آیه۱-۲.    
۲۴. یس/سوره۳۶، آیه۵۲.    
۲۵. قیامة/سوره۷۵، آیه۲۷.    
۲۶. مطففین/سوره۸۳، آیه۱۴.    
۲۷. غافر/سوره۴۰، آیه۲۷.    
۲۸. دخان/سوره۴۴، آیه۲۰.    
۲۹. طه/سوره۲۰، آیه۹۶.    
۳۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۵.    
۳۱. رعد/سوره۱۳، آیه۱۶.    
۳۲. رعد/سوره۱۳، آیه۵.    
۳۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۳.    
۳۴. طه/سوره۲۰، آیه۹۷.    
۳۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    
۳۶. نساء/سوره۴، آیه۷۴.    
۳۷. سبا/سوره۳۴، آیه۹.    
۳۸. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.    
۴۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۸.    
۴۱. آل عمران/سوره۳، آیه۲۸، نساء:۳۰.    
۴۲. نساء/سوره۴، آیه۱۱۴.    
۴۳. منافقون/سوره۶۳، آیه۹.    
۴۴. اعراف/سوره۷، آیه۴۳.    
۴۵. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۲.    
۴۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۶.    
۴۷. هود/سوره۱۱، آیه۴۲.    
۴۸. بقره/سوره۲، آیه۲۸۴.    
۴۹. هود/سوره۱۱، آیه۴۴.    
۵۰. زمر/سوره۳۹، آیه۶۹.    
۵۱. فجر/سوره۸۹، آیه۲۳.    
۵۲. سبا/سوره۳۴، آیه۵۴.    
۵۳. زمر/سوره۳۹، آیه۷۱.    
۵۴. زمر/سوره۳۹، آیه۷۳.    
۵۵. هود/سوره۱۱، آیه۷۷.    
۵۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۳.    
۵۷. ملک/سوره۶۷، آیه۲۷.    
۵۸. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۸.    
۵۹. نساء/سوره۴، آیه۱۲۲.    
۶۰. واقعه/سوره۵۶، آیه۲۶.    
۶۱. مزمل/سوره۷۳، آیه۶.    
۶۲. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۱.    
۶۳. آل عمران/سوره۳، آیه۲۸.    
۶۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۲.    
۶۵. انعام/سوره۶، آیه۱۶۱.    
۶۶. زمر/سوره۳۹، آیه۵۷.    
۶۷. انعام/سوره۶، آیه۸۰.    
۶۸. کهف/سوره۱۸، آیه۶۳.    
۶۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۶.    
۷۰. مریم/سوره۱۹، آیه۳۱.    
۷۱. مریم/سوره۱۹، آیه۳۰.    
۷۲. نمل/سوره۲۷، آیه۳۶.    
۷۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۳.    
۷۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۳.    
۷۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۵۱.    
۷۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۷۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳.    
۷۸. مطففین/سوره۸۳، آیه۱۴.    
۷۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۳.    
۸۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰.    
۸۱. انعام/سوره۶، آیه۷۶.    
۸۲. هود/سوره۱۱، آیه۷۰.    
۸۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۶.    
۸۴. نمل/سوره۲۷، آیه۱۰.    
۸۵. قصص/سوره۲۸، آیه۳۱.    
۸۶. انعام/سوره۶، آیه۷۸.    
۸۷. انعام/سوره۶، آیه۷۷.    
۸۸. نحل/سوره۱۶، آیه۸۵ ۸۶.    
۸۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۸.    
۹۰. توبه/سوره۹، آیه۱۰۹.    
۹۱. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۵.    
۹۲. فتح/سوره۴۸، آیه۲۷.    
۹۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۵.    
۹۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۳.    
۹۵. انعام/سوره۶، آیه۱۶۲.    
۹۶. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۹۷. بقره/سوره۲، آیه۳۸.    
۹۸. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۳.    
۹۹. مائده/سوره۵، آیه۲۲.    
۱۰۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۳۰.    
۱۰۱. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۱۰۲. آل عمران/سوره۳، آیه۵۲.    
۱۰۳. صف/سوره۶۱، آیه۱۴.    
۱۰۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۳.    
۱۰۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۶.    
۱۰۶. فصلت/سوره۴۱، آیه۵.    
۱۰۷. حشر/سوره۵۹، آیه۲۴.    
۱۰۸. بقره/سوره۲، آیه۵۴.    
۱۰۹. مائده/سوره۵، آیه۳۱.    
۱۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۲۶.    
۱۱۱. کهف/سوره۱۸، آیه۲۲.    
۱۱۲. شوری/سوره۴۲، آیه۳۲.    
۱۱۳. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۴.    
۱۱۴. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۶.    
۱۱۵. نمل/سوره۲۷، آیه۶۰.    
۱۱۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳۶.    
۱۱۷. بقره/سوره۲، آیه۲۰۷.    
۱۱۸. بقره/سوره۲، آیه۲۶۵.    
۱۱۹. نساء/سوره۴، آیه۱۱۴.    
۱۲۰. تحریم/سوره۶۶، آیه۱.    
۱۲۱. ص/سوره۳۸، آیه۳.    
۱۲۲. نجم/سوره۵۳، آیه۱۹.    
۱۲۳. فرقان/سوره۲۵، آیه۷.    
۱۲۴. کهف/سوره۱۸، آیه۴.    
۱۲۵. معارج/سوره۷۰، آیه۳۶.    
۱۲۶. نساء/سوره۴، آیه۷۸.    
۱۲۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۱۲۸. بقره/سوره۲، آیه۱۲۵.    
۱۲۹. حج/سوره۲۲، آیه۲۶.    
۱۳۰. نوح/سوره۷۱، آیه۲۸.    
۱۳۱. آل عمران/سوره۳، آیه۲۰.    
۱۳۲. انعام/سوره۶، آیه۷۹.    
۱۳۳. مائده/سوره۵، آیه۲۸.    
۱۳۴. مائده/سوره۵، آیه۱۱۶.    
۱۳۵. یونس/سوره۱۰، آیه۷۲.    
۱۳۶. هود/سوره۱۱، آیه۵۱.    
۱۳۷. هود/سوره۱۱، آیه۲۹.    
۱۳۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۹.    
۱۳۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۷.    
۱۴۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴۵.    
۱۴۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۴.    
۱۴۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۰.    
۱۴۳. سبا/سوره۳۴، آیه۴۷.    
۱۴۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵۶.    
۱۴۵. زمر/سوره۳۹، آیه۵۳.    
۱۴۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۱.    
۱۴۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۰۵.    
۱۴۸. توبه/سوره۹، آیه۸۳.    
۱۴۹. کهف/سوره۱۸، آیه۶۷.    
۱۵۰. کهف/سوره۱۸، آیه۷۲.    
۱۵۱. کهف/سوره۱۸، آیه۷۵.    
۱۵۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۴.    
۱۵۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۲.    
۱۵۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۸.    
۱۵۵. قصص/سوره۲۸، آیه۳۴.    
۱۵۶. ملک/سوره۶۷، آیه۲۸.    
۱۵۷. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۴.    
۱۵۸. ص/سوره۳۸، آیه۲۲.    
۱۵۹. طه/سوره۲۰، آیه۱۸.    
۱۶۰. ص/سوره۳۸، آیه۶.    
۱۶۱. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۶.    
۱۶۲. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۱۶۳. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۵.    
۱۶۴. کهف/سوره۱۸، آیه۶۴.    
۱۶۵. نمل/سوره۲۷، آیه۳۶.    
۱۶۶. حرز الامانی و وجه التهانی فی القراءات السبع، شاطبی، قاسم بن فیره.
۱۶۷. التیسیرفی القراءات السبع، دانی، عثمان بن سعید.
۱۶۸. النشرفی القراءات العشر، ابن جزری، محمد بن محمد.
۱۶۹. الکشف عن وجوه القراءات السبع و عللها و حججها، مکی بن حموش.
۱۷۰. السبعة فی القراءات، ابن مجاهد، احمد بن موسی.
۱۷۱. الحجة فی القراءات السبع، ابن خالویه، حسین بن احمد.
۱۷۲. حجة القراءات، ابو زرعه، عبد الرحمان بن محمد.



فرهنگ نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله«اصول قرائت کسائی».    



جعبه ابزار