• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعتدال اهل‌بیت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم می فرماید، اهل بیت علیهم السلام، امتی میانه رو بوده اند، و چون امت وسط، شاهد اعمال مردم می‌شوند و باید از حقایق آن‌ها آگاه باشند، در نتیجه آنان افرادی ویژه از امت اسلام ، یعنی اهل بیت معصومین علیهم ‌السلام هستند.



قرآن کریم می فرماید، اهل بیت علیهم السلام، امتی میانه رو بوده اند: «وکذلک جعلنـکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس...» (در روایات، از جمله در روایتی از امام صادق علیه ‌السلام «امة وسطا» اهل بیت علیهم ‌السلام معرفی شده‌اند. ) چون امت وسط، شاهد اعمال مردم می‌شوند و باید از حقایق آن‌ها آگاه باشند، در نتیجه آنان افرادی ویژه از امت اسلام، یعنی اهل بیت معصومین علیهم ‌السلام هستند.


و اما امت اسلام ، خدا آن را امتی وسط قرار داد، یعنی برای آنان دینی قرار داد، که متدینین به آن دین را بسوی راه وسط و میانه هدایت می‌کند، راهی که نه افراط آن طرف را دارد، و نه تفریط این طرف را، بلکه راهی که هر دو طرف را تقویت می‌کند، هم جانب جسم را، و هم جانب روح را البته بطوریکه در تقویت جسم از جانب روح عقب نمانند، و در تقویت روح از جانب جسم عقب نمانند، بلکه میانه هر دو فضیلت جمع کرده است.
(و این روش مانند همه آنچه که اسلام بدان دعوت نموده، بر طبق فطرت و ناموس خلقت است، ) چون انسان دارای دو جنبه است، یکی جسم، و یکی روح، نه جسم تنها است، و نه روح تنها، و در نتیجه اگر بخواهد به سعادت زندگی برسد، به هر دو کمال، و هر دو سعادت نیازمند است، هم مادی و هم معنوی. امتی که از هر نظر در حد اعتدال باشد، الگو و نمونه است.


اما چرا قبله مسلمانان، قبله میانه است زیرا مسیحیان تقریبا به سمت مشرق می‌ایستادند به خاطر اینکه بیشتر ملل مسیحی در کشورهای عربی زندگی می‌کردند و برای ایستادن به سوی محل تولد عیسی که در بیت المقدس بود ناچار بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق قبله آنان محسوب می‌شد ولی یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر می‌بردند رو به سوی بیت المقدس که برای آنان تقریبا در سمت غرب بود می‌ایستادند، و به این ترتیب نقطه غرب قبله آنان بود.
اما کعبه که نسبت به مسلمانان آن روز (مسلمانان مدینه ) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت یک خط میانه محسوب می‌شد. گویا قرآن می‌خواهد رابطه‌ای میان همه برنامه‌های اسلامی ذکر کند و آن اینکه نه تنها قبله مسلمانان یک قبله میانه است که تمام برنامه هایشان این ویژگی را دارا است.
شهادتی که در آیه آمده، خود یکی از حقایق قرآنی است، که منحصرا در اینجا ذکر نشده، بلکه در کلام خدای سبحان مکرر نامش برده شده است.


پر واضح است که حواس عادی و معمولی که در ما است، و نیز قوای متعلق به آن حواس، تنها و تنها میتواند شکل ظاهری اعمال را ببیند، و گیرم که ما شاهد بر اعمال سایر امتها باشیم در صورتیکه بسیاری از اعمال آنها در خلوت انجام میشود تازه تحمل شهادت ما از اعمال آنها تنها مربوط به ظاهر و موجود آن اعمال میشود، نه آنچه که برای حس ما معدوم، و غایب است، و حقایق و باطن اعمال، و معانی نفسانی از کفر و ایمان و فوز و خسران و بالاخره هر آنچه که از حس آدمی پنهان است، که راهی برای درک و احساس آن نیست احوالی درونی است، که مدار حساب و جزای رب العالمین در قیامت و روز بروز سریره‌ها بر آنست، همچنانکه خودش فرمود: «ولکن یؤآخذکم بما کسبت قلوبکم» (خدا شما را بآنچه در دلهایتان پیدا شده مؤاخذه می‌کند).


پس این احوال چیزی نیست که انسان بتواند آنرا درک نموده، و بشمارد، و از انسانهای معاصر تشخیص دهد، تا چه رسد به انسانهای غایب، مگر کسی که خدا متولی امر او باشد، و بدست خود اینگونه اسرار را برای او کشف کند، که وجود چنین فردی از آیه «و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعة الا من شهد بالحق و هم یعلمون» (این خدایان دروغین که مشرکین بجای خدا میخوانند، مالک شفاعت نیستند، تنها مالک شفاعت کسی است که به حق شاهد باشد، و هم علم داشته باشند) استفاده میشود که عیسی علیه ‌السلام بطور قطع از این افراد است، که خدایتعالی درباره اش فرموده که از شهیدان است، پس او شهید بحق است، و عالم به حقیقت .


(پس) معنای صحیح شهادت در آیات قرآنی، تحمل (دیدن) حقائق اعمال مردم است و مراد از شهید بودن امت، این است که شهداء نامبرده و دارای آن خصوصیات، در این امت هستند، همچنانکه در قضیه تفضیل بنی اسرائیل بر عالمیان معنایش اینست که افرادی که بر همه عالمیان برتری دارند، در این امتند، نه اینکه تک تک بنی اسرائیلیان بر عالمیان برترند، بلکه وصف بعض را به کل نسبت داده، برای اینکه این بعض در آن کل هستند، و از آن جمعیتند، پس شهید بودن امت اسلام به همین معناست، که در این امت کسانی هستند که شاهد بر مردم باشند، و رسول، شاهد بر آنان باشد.


تعبیر به (گواه بودن) امت اسلامى بر مردم جهان و همچنین (گواه بودن) پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم نسبت به مسلمانان ، ممکن است اشاره به اسوه و الگو بودن ، بوده باشد، چرا که گواهان و شاهدان را همیشه از میان افراد نمونه انتخاب مى کنند.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۹۰.    
۲. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۱۳۴.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۳۱۹.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۵. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۱۹۷.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۱۷.    
۷. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور، ج۱، ص۳۴۸- ۳۴۹.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۴۸۱.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص ۴۸۳.    
۱۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۴۸۲.    
۱۱. نساء/سوره۴، آیه۴۱.    
۱۲. نحل/سوره۱۶، آیه۸۴.    
۱۳. زمر/سوره۳۹، آیه۶۹.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۱۱۷.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۲۲۵.    
۱۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۶.    
۱۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۴۸۳- ۴۸۵.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۸۳- ۴۸۴.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۳۳۴، برگرفته از مقاله «اعتدال اهل‌بیت».    


رده‌های این صفحه : اعتدال | اهل بیت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار