• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعداد (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عدد، اسم مصدر به معنای شماره و مصدر آن عد به معنای شمردن است و جمع آن اعداد می‌باشد. منظور از اعداد در این جا، شماره‌ها و عددهایی است که در قرآن آمده است.



اعداد جمع عدد و عدد اسم و مشتق از «ع ـ د ـ د» است. واژه عدد در لغت غالبا به معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد، یا به معنای معدود (شمرده و مقدار) است. لغت شناسان عدد را به یکیهای ترکیب شده یا ترکیب آحاد تعریف کرده‌اند. عدد در اصطلاح فلسفه، از مقوله کم به حساب می‌آید که یکی از مقولات عشر است. برخی فلاسفه عدد را از مفاهیم ماهوی و بعضی آن را از مفاهیم اعتباری می‌دانند.
[۹] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۸۳.



شمارش، در تاریخ بشر پیشینه‌ای کهن دارد و بشر پیش از اختراع خط به آن آگاهی داشته است. انسانهای نخستین برای نشان دادن اعداد و ارقام، خطوطی را رسم می‌کردند. مورخان با توجه به اسناد تاریخی، بابلیها را نخستین واضعان حساب و عدد می‌دانند؛ ایشان با وضع حساب و عدد، سال را به ۱۲ ماه و ماه را به ۳۰ شبانه روز، و شبانه روز را به ساعات، دقایق و ثانیه‌ها تقسیم کردند و عدد را تا ۶۰ به توان ۴ می‌شمردند. تقسیمات شمارشی آنها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب ستینی» نامیده می‌شود.
[۱۳] فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، ص۲۴۴.
[۱۴] منير البعلبكي، موسوعة المورد، ج۱، ص۹۹.
برخی نیز بر این باورند که اعداد و مسمیات آنها و ارقام و مدلولاتشان از علم اسماء است که خداوند به حضرت آدم علیه‌السّلام آموخت:
[۱۵] معجزة الارقام والترقیم، ص۵۷.
«و علم ءادم الاسماء کلها» استفاده از عدد و حساب در همه شئون زندگی و رشته‌های علمی گوناگون، شاخص و صفت علمی غالب عصر ماست. کشف اتم، فضانوردی و کاوش در کرات آسمانی، طب، اقتصاد و بسیاری دیگر از رشته‌های علمی و حتی اداره یک زندگی ساده، همگی، عرصه‌های استفاده از اعداد، ارقام و حساب است. در خواندن برخی ادعیه و اذکار مستحب وارده از سوی معصومان علیهم‌السّلام عدد و روز خاصی سفارش شده است که رعایت آن طبق دستور لازم است؛ امام صادق علیه‌السّلام فرمود: بدانید که اسماءالله به منزله گنج‌اند و عدد به منزله ذراع، اگر ذراع را کمتر بگیری به گنج نمی‌رسی و اگر فزون تر بگیری از آن درمی گذری،
[۱۷] حسن زاده آملی، حسن، نور علی نور، ص۵۳.
ازاین رو عرفا برای اعداد، اسرار، ارواح و منازلی قائل‌اند و عدد را سری از اسرار الهی در عالم وجود می‌دانند.
[۱۸] ابن عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۴۹.



ریاضی دانان اعداد را به حقیقی، صحیح، طبیعی، کسری، گویا، مخلوط، موهومی، مثبت، منفی و... تقسیم می‌کنند.
[۱۹] فرهنگ بزرگ سخن، ج۵، ۴۹۷۹، «عدد».



گفته شده در تعدادی از آیات قرآن ۴ عمل اصلی حساب ذکر شده است:
[۲۰] الریاضیات فی القرآن، ص۵۹.


۴.۱ - جمع

•«وَ واعَدْنا مُوسى‌ ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْر...:ما با موسى، سى شب وعده گذاشتيم؛ سپس آن را با ده شب (ديگر) تكميل نموديم‌»
•«وَ لَبِثُوا في‌ كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً...:آنها در غارشان سيصد سال درنگ كردند، و نه سال (نيز) بر آن افزودند.»

۴.۲ - تفریق

•«ِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاما...:او در ميان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ كرد»
•«إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في‌ كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُم‌...:يقيناً شماره ماه‌ها در پيشگاه خدا از روزى كه آسمان‌ها و زمین را آفريده در كتاب علم‌ خدا دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماهش ماه حرام است»

۴.۳ - ضرب

•«أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في‌ كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء...:مانند دانه‌اى است كه هفت خوشه بروياند، در هر خوشه صد دانه باشد؛ و خدا براى هر كه بخواهد چند برابر مى ‌كند»

۴.۴ - تقسیم

•«فَنِصْفُ ما فَرَضْتُم‌...:بر شما واجب است‌ نصف آنچه تعيين كرده ‌ايد به آنان بپردازيد...»
•«يُوصيكُمُ اللَّهُ في‌ أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي‌ بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا...:خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش مى‌ كند كه سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد؛ و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بيش از دو دختر باشند، دو سوم ميراث از آن آنهاست؛ و اگر يكى باشد، نيمى (از ميراث،) از آن اوست. و براى هر يك از پدر و مادر او، يك ششم ميراث است، اگر (میت) فرزندى داشته باشد؛ و اگر فرزندى نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براى مادر او يك سوم است (و بقيه از آن پدر است)؛ و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش يك ششم مى‌برد (و پنج ششم باقيمانده، براى پدر است)...»
•«وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُع...:و براى شما، نصف ميراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند؛ و اگر فرزندى داشته باشند، يك چهارم از آن شماست؛...»


در آیات قرآن کریم ارقام و اعداد فراوانی به چشم می‌خورند که قرآن در آیاتی پرشمار با ذکر اعداد و ارقام، توجه انسان را به شمارش و حساب جلب کرده است مانند: «و ان یومـا عند ربک کالف سنة مما تعدون...:و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهايى است كه شما مى‌شمريد»؛همچنین انسان را متوجه عناصر زمان کرده که با محاسبه، به ساعات، ایام، ماهها و سالها منتهی می‌شود: «هو الذی جعل الشمس ضیاء والقمر نورا وقدره منازل لتعلموا عدد السنین والحساب...: او كسى است كه خورشید را روشنايى، و ماه را نور قرار داد؛ و براى آن منزلگاه‌هايى مقدّر كرد، تا عدد سالها و حساب (كارها) را بدانيد؛...» تاریخ، مبتنی بر گردش ماه و خورشید طبیعی و همگانی است. واژه عدد شش بار در قرآن به صورت اسم و به دو معنا آمده است:
[۳۱] واژگان پژوهی قرآنی، ص۲۳۶، «عد».


۵.۱ - تعداد، شماره، شمارش

• «لتعلموا عدد السنین...»
• «لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنين...»
• «...ِ عَدَدَ سِنينَ»
• «...َ أَقَلُّ عَدَدا»
• «...أَحْصى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ عَدَدا»

۵.۲ - زیاد و معین

زیاد، بسیار و در عین حال معین و مشخص:
• «فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنينَ عَدَدا:ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زديم، و سالها در خواب فرو رفتند.»
مصادیق اعدادی که در قرآن ذکر شده ۳۰ عدد صحیح است که بعضی از آنها بارها تکرار شده
[۴۰] عجائب العدد و المعدود، ص۱۰۷.
و با احتساب عدد ۹۵۰ که ضمنا از آن یاد شده: «فلبث فیهم الف سنة الا خمسین عامـا»، ۳۱ عدد صحیح و ۸ عدد کسری است
[۴۲] موسوعة الاعداد، ص۲۹.
که به ترتیب از کوچک به بزرگ، آنها را ذکر می‌کنیم:


عدد از لحاظ دلالت بر مفهوم بر چهار قسم است:

۶.۱ - قسم اول

عددی که نسبت به نقیصه و زیاده حساس نیست. این قسم مفهوم ندارد. مثلا خداوند به پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُم‌ سبعین در این آیه مفهوم ندارد بلکه صرفا برای بیان کثرت است.

۶.۲ - قسم ثانی

عددی است که بشرط لا است و نسبت به زیاده و نقیصه حساس است. مثلا خداوند می‌فرماید: الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني‌ فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ در جای دیگر می‌فرماید: وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَة در آیه‌ی سوم می‌خوانیم: وَ الَّذينَ يَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقينَ کسی که زنش را به کار زشت متهم می‌کند و شاهد ندارد می‌تواند چهار بار قسم بخورد و این جایگزین چهار شاهد می‌شود. این قسم عدد مفهوم دارد.

۶.۳ - قسم ثالث

نسبت به نقیصه حساسیت دارد ولی نسبت به زیاده حساسیت ندارد. مثلا از امام علیه‌السلام می‌پرسند: کر چیست؟ می‌فرماید: أَنَّ الْكُرَّ هُوَ مَا يَكُونُ ثَلَاثَةَ أَشْبَارٍ طُولًا فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ عَرْضاً فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ عُمْقاً واضح است که کر نسبت به نقیصه حساسیت دارد یعنی کمتر از این مقدار نباید باشد ولی بیش‌تر از آن اشکال ندارد. در این صورت، عدد نسبت به اقل مفهوم دارد ولی نسبت به اکثر مفهوم ندارد.

۶.۴ - قسم رابع

عکس مورد قبل به این معنا که نسبت به زیاده حساسیت دارد ولی نسبت به نقیصه حساسیت ندارد. مثلا زنی است که عادتش شش روز است. او اگر بیش‌تر از آن خون ببیند، تا ده روز محکوم به حیض است و اگر از ده روز بگذرد از شش روز به بعد همه استحاضه حساب می‌شود. در اینجا، عدد از ده به بالاتر حساسیت دارد و اگر از ده بیش‌تر شود از شش به بعد را استحاضه می‌کند. در این حال فقط نسبت به اکثر مفهوم دارد.


اعداد صحیح
اعداد اعشاری
اعداد وصفی


۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۳، ص۲۸۱.    
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۳، ص۲۸۵.    
۳. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۵۳، «عدد».    
۴. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۴۹.    
۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القران، ج۱، ص۵۵۰.    
۶. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲۹۹، «عدد».    
۷. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القران، ج۱، ص۵۵۰.    
۸. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحاشیة علی إلهیات الشفاء، ج۱، ص۱۰۰.    
۹. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۸۳.
۱۰. مطهری، مرتضی، درسهای الهیات شفا، ج۱، ص۲۹۰.    
۱۱. ذهنی تهرانی، محمدجواد، فصول الحکمة، ج۲، ص۱۰۲۴.    
۱۲. دفتر تبلیغات اسلامی قم، آیینه پژوهش، ج۱، ص۶.    
۱۳. فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، ص۲۴۴.
۱۴. منير البعلبكي، موسوعة المورد، ج۱، ص۹۹.
۱۵. معجزة الارقام والترقیم، ص۵۷.
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۳۱.    
۱۷. حسن زاده آملی، حسن، نور علی نور، ص۵۳.
۱۸. ابن عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۴۹.
۱۹. فرهنگ بزرگ سخن، ج۵، ۴۹۷۹، «عدد».
۲۰. الریاضیات فی القرآن، ص۵۹.
۲۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۲.    
۲۲. کهف/سوره۱۸، آیه۲۵.    
۲۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۴.    
۲۴. توبه/سوره۹، آیه۳۶.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۲۶۱.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۲۳۷.    
۲۷. نساء/سوره۴، آیه۱۱.    
۲۸. نساء/سوره۴، آیه۱۲.    
۲۹. حج/سوره۲۲، آیه۴۷.    
۳۰. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۳۱. واژگان پژوهی قرآنی، ص۲۳۶، «عد».
۳۲. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۳۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۲.    
۳۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۲.    
۳۵. جن/سوره۷۲، آیه۲۴.    
۳۶. جن/سوره۷۲، آیه۲۸.    
۳۷. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱.    
۳۸. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۷، ص۱۳.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۳۱۲.    
۴۰. عجائب العدد و المعدود، ص۱۰۷.
۴۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۴.    
۴۲. موسوعة الاعداد، ص۲۹.
۴۳. توبه/سوره۹، آیه۸۰.    
۴۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۹، ص۴۷۵.    
۴۵. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۴۶. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۴۷. نور/سوره۲۴، آیه۶.    
۴۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۸۰، ص۱۸.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۵۸، برگرفته از مقاله «اعداد ».    


رده‌های این صفحه : عدد | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار