• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

افکندن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



افکندن یعنی انداختن و از آن به تناسبِ چیزهایی که بدان اضافه می‌شود درباب حج و قصاص سخن رفته است.



به قول مشهور، انداختن شپش بی آزار از بدن در حال احرامحرام است. در ثبوت حکم یاد شده نسبت به دیگر حشرات، مانند پشه، کک و کنه اختلاف است.


اگر کسی به عمد خود را از بلندی روی دیگری بیفکند و او بمیرد، در صورتی که با این کار قصد کشتن او را داشته یا نحوه افکندن به طور غالب، کشنده باشد قصاص می‌شود؛ چنانچه خود او نیز هلاک شود، خونش هدر است.


بر کسی که دیگری را جلوی حیوان درنده‌ای افکنده و او ـ به جهت آنکه راه نجات، هرچند گریختن نداشته است ـ به وسیله آن حیوان کشته شده، قصاص ثابت می‌گردد.


جسد کسی که در کشتی مرده و قبل از فاسد شدن انتقال آن به خشکی ناممکن و یا دشوار است، پس از تجهیز (غسل، کفن و نماز) به دریا افکنده می‌شود.


اگر کسی، دیگری را به عمد در آتش یا دریا افکند و او توان رهایی داشته باشد، امّا بیرون نرود تا بمیرد، بر افکننده نه دیه ثابت است و نه قصاص. امّا اگر توان رهایی نداشته باشد، افکننده قصاص می‌شود.
امام خمینی در تحریرالوسیله در این باره می‌نویسد: «اگر او را به آتش بیندازد پس نتواند بیرون بیاید تا بمیرد، یا او را از بیرون آمدن از آتش‌ جلوگیری کند تا بمیرد، به‌واسطه این کار کشته می‌شود. و درصورتی‌که طرف عمداً و از روی سهل‌انگاری از آتش‌ بیرون نیاید، نه قودی هست و نه دیه قتلی، ولی دیه جنایت انداختن در آتش‌ بر او می‌باشد. و اگر حال معلوم نشود و هر دو امر محتمل باشد، قود و دیه‌ای ثابت نمی‌شود.» همچنین «اگر او را در دریا و مانند آن بیندازد پس نتواند که بیرون بیاید تا بمیرد یا نگذارد که خارج شود تا بمیرد، به‌واسطه این کار کشته می‌شود. و درصورتی‌که عمداً و از روی کوتاهی خارج نشود یا شک در آن باشد حکم او مانند مساله گذشته است. و اگر معتقد باشد که بر خروج توانا است، زیرا او از اهل‌فن شنا می‌باشد پس او را بیندازد سپس معلوم شود که چنین نبوده است و پرتاب‌کننده هم نتواند او را نجات دهد، عمد نمی‌باشد.»


اگر فردی را در محل درنده‌ها مانند بیشه شیر و امثال آن بیندازد، پس درنده‌ها او را بکشند این قتل عمد است و بر او قود است. و همچنین است اگر او را به طرف شیر درنده پرت کند پس شیر او را پاره کند درصورتی‌که برای طرف حفظ کردن خود از شیر به شکلی ولو به فرار کردن ممکن نباشد؛ ولی اگر این کار برایش ممکن باشد؛ اما از روی سستی و عمد آن را ترک کند، نه قود دارد و نه دیه. و اگر شیر درنده نباشد پس کسی را نه به قصد قتل او، پرت کند، پس اتفاقاً شیر او را بکشد از عمد نمی‌باشد و اگر او را به رجاء قتل بیندازد پس شیر او را به قتل برساند این عمد است و بر او قود است. و اگر حال شیر مجهول باشد و او را نزد این شیر بیندازد پس او را بکشد درصورتی‌که قصد قتل او را داشته، این عمد است، بلکه اگر قصد قتل او را هم نداشته باشد ظاهراً چنین است. همچنین «اگر شخصی را درحالی‌که کتف بسته است در زمین درنده‌ها بیندازد پس با علم او به تردّد درنده‌ها نزد او بدون اشکال قتل عمد است، بلکه با احتمال تردّد درنده‌ها و‌انداختن‌ او - ولو رجاءً - به قصد دریدن او، از عمد می‌باشد. البته اگر می‌داند یا اطمینان دارد که درنده‌ها رفت‌وآمد ندارند پس اتفاقاً چنین شود عمد نیست؛ ولی ظاهراً دیه ثابت است.»


۱. جواهر الکلام،نجفی جواهری، محمد حسن، ج۱۸، ص۳۶۴-۳۶۸.    
۲. جواهر الکلام، نجفی جواهری، محمد حسن، ج۴۲، ص۲۹-۳۰.    
۳. جواهر الکلام، نجفی جواهری، محمد حسن، ج۴۲، ص۴۲-۴۳.    
۴. جواهر الکلام، نجفی جواهری، محمد حسن، ج۴،‌ص۲۹۳.    
۵. مبانی تکملة المنهاج، خویی، سید ابوالقاسم، ج۲، ص۵.    
۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۵، کتاب القصاص، القول فی الموجب، مسالة۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۵، کتاب القصاص، القول فی الموجب، مسالة۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۷، کتاب القصاص، القول فی الموجب، مسالة۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۸، کتاب القصاص، القول فی الموجب، مسالة۲۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱،‌ص۶۲۸.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار