• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الثاء

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ث، از صامتها، پنجمین حرف از الفبای فارسی، چهارمین حرف از الفبای عربی (اَبْتَثْ)، در ترتیب ابجدی حرف بیست وسوم (در شکل ثَخِذْ، با ارزش عددی پانصد) و در اختصارات نشانه « حدیث » است.



در نوشتار به صورتهای ث (در اول)، ث (در وسط)، ث (در آخر) و ث (جداگانه) می‌آید.
تلفظ آن در فارسی مانند سین است و تنها در وامواژه ها (کلمات دخیل) دیده می‌شود.


ث در زبانهای ایرانی باستان (فارسی باستان و اوستایی ) وجود داشته است و زبان شناسان
[۱] پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی، ج۱، ص۳۴۷، تهران ۱۳۶۵ ش.
معمولاً آن را با تتای یونانی به شکل th آوانویسی می‌کنند.


دگرگونیهای ث از دوره باستان تا امروز به این ترتیب است:
ث آغازی فارسی باستان (در اوستایی s) غالباً در دوره میانه و نو به S بدل شده است.
ث میانی ایرانی باستان، در ایرانی میانه غربی به h بدل شده و به همین شکل به فارسی امروز رسیده است.
[۲] پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی، ج۱، ص۳۴۸، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۳] محسن ابوالقاسمی، دستور تاریخی زبان فارسی، ج۱، ص۱۱، تهران ۱۳۷۵ ش.

گروه باستانی r در دوره میانه و نو در زبانهای ایرانی شمال غربی به r) h) و در زبانهای ایرانی جنوب غربی به s بدل شده است.
[۴] پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی، ج۱، ص۳۵۳، تهران ۱۳۶۵ ش.

r باستانی، بندرت در دوره میانه و نو، به fr بدل شده است.


از نظر آواشناسی، ث در اصل صامتی است شُشی، بُرونسُو، سخت، بی واک، سایشی، میان دندانی.
ثاء، به نوشته ابن سینا ،
[۵] ابن سینا، مخارج الحروف، ج۱، ص۸۸ ـ۸۹، یا، اسباب حدوث الحروف، دو روایت از متن رساله با مقابله و تصحیح وترجمه از پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۴۸ ش.
«از آن پدید می‌آید که در جایگاه تاء به هوا تکیه کنند، بی‌آنکه هوا حبس کرده شود.
سپس هوا را در سر دندانها حبس کنند تا رخنه تنگتر گردد و اندک صفیری با کَندَن ( زبان ) حادث شود و گویی ثاء، سینی است با تفاوت حبس و تنگ کردن رخنه‌های گذرگاه هوایی که صفیر زننده است».
به عبارت دیگر، «از دمیدن ( نفوذ هوا به فشار) در چیزی مانند دندانه‌های شانه، صوت سین شنیده می‌شود و اگر (دندانه‌ها) بسیار تنگ شود، ثاء شنیده می‌شود» و «نسبت ذال به زای، مانند نسبت ثاء به سین است».


ث در عربی از آواهای لثوی و واجگاهش نزدیک به مخرج ذ است و از بیخ دندانها ادا می‌شود.
در بعضی از کلمات عربی مبدّل از ف است، مانند فُمَّ / ثُمَّ، فُومٌ / ثُومٌ، جَدَفٌ / جَدَثٌ.
گاهی به صورت ثاء عجز یا ضرورت آورده می‌شود، مانند: اثاث به جای اساس و عبّاث به جای عباس.
[۶] محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، ج۲، ص۳۳۲ـ۳۳۳، چاپ محمدعلی نجار، قاهره ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.



(۱) ابن سینا، مخارج الحروف، یا، اسباب حدوث الحروف، دو روایت از متن رساله با مقابله و تصحیح وترجمه از پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۲) محسن ابوالقاسمی، دستور تاریخی زبان فارسی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۳) پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۴) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، ج ۲، چاپ محمدعلی نجار، قاهره ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.


۱. پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی، ج۱، ص۳۴۷، تهران ۱۳۶۵ ش.
۲. پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی، ج۱، ص۳۴۸، تهران ۱۳۶۵ ش.
۳. محسن ابوالقاسمی، دستور تاریخی زبان فارسی، ج۱، ص۱۱، تهران ۱۳۷۵ ش.
۴. پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی، ج۱، ص۳۵۳، تهران ۱۳۶۵ ش.
۵. ابن سینا، مخارج الحروف، ج۱، ص۸۸ ـ۸۹، یا، اسباب حدوث الحروف، دو روایت از متن رساله با مقابله و تصحیح وترجمه از پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۴۸ ش.
۶. محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، ج۲، ص۳۳۲ـ۳۳۳، چاپ محمدعلی نجار، قاهره ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «الثاء»، شماره۴۲۰۰.    






جعبه ابزار