• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: اله (مقالات مرتبط).

واژه إله ۱۴۷ بار در قرآن کریم آمده است
[۲] نگرش وحی بر خداشناسی، ج ۲، ص ۱۱.
که به‌جز ۳۳ مورد، دیگر موارد کاربرد آن در کلمه اخلاص به‌صورت «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» یا همراه با ضمایر منفصل است مانند:«لا اِلهَ اِلاّ هُو»، «لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ» ، «لا اِلهَ اِلاّ اَنا».
[۶] اسماء و صفات الهی، ج ۱، ص ۴۳




بیشتر دانشمندان مسلمان إله را واژه‌ای بالاصاله عربی و خالص می‌دانند؛ ولی برخی از خاورشناسان براساس رأی دانشمندان غربی مبنی بر لزوم جستوجوی سر منشأ آن در ادیان کهن ، آن‌را یک واژه اصیل و کهن سامی معرفی کرده‌اند
[۷] واژه‌های دخیل، ص ۱۲۵، ۱۲۶.
برخی نیز از احتمال اشتقاق آن از واژه عبری اِلُوَه که جمع آن در عبری «اِلوهیم» است سخن گفته‌اند.
[۸] الفرقان، ج ۱، ص ۸۳.



واژه إله در لغت از ریشه أَلِهَ یأْلَهُ اُلوهَةً عبادت کردن و به معنای معبود است.
[۱۰] لسان‌العرب، ج ۱، ص ۱۸۸، «اله».
[۱۱] جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۸۲.

و از باب غلبه استعمال در «معبود به حق» به‌کار می‌رود.
[۱۲] تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۷.

«اللّه» که اسم مختص خدای متعالی است نیز بنابر قول مشهور در اصل «الإله» بوده و همزه آن برای تخفیف حذف شده است.
[۱۳] اقرب‌الموارد، ج ۱، ص ۶۶.
[۱۴] مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۹۰.
[۱۵] کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۶.



احتمالات دیگر در مورد ریشه و معنای إله و اللّه بدین شرح است:
از ریشه أَلِهَ یألَهُ اَلَهاً مشتق شده و اَلِهَ نیز در اصل وَلَهَ بوده؛ ولی واو آن به همزه تبدیل گشته است در این صورت می‌توان إله را به معانی زیر تفسیر کرد:

۳.۱ - حیران

الف -کسی که عقلها در شناسایی او حیران و سرگردان است.

۳.۲ - شیدا

ب -کسی که همه شیدای او بوده و در فراق او بی‌تاب‌اند.
[۱۶] لسان‌العرب، ج ۱، ص ۱۹۰.
[۱۷] التحقیق، ج ۱، ص ۱۰۶، «اله».


۳.۳ - ملجاء

ج- کسی که ملجاء و پناه همگان است.
[۱۹] لسان‌العرب، ج ۱، ص ۱۸۹ ۱۹۰، «اله».
[۲۰] کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۴۳۲.


۳.۴ - عظمت

د- کسی که اگر مردم به عظمت وی پی ببرند از او پروا کرده و حرمتش را نگاه می‌دارند سرّ اینکه در صورت مذکور واژه إله معانی یاد شده را برمی‌تابد این است که همه آن معانی برای وَلَهَ ذکر شده است.

۳.۵ - پوشیده از چشمها

از ریشه لاهَ یَلیه گرفته شده است.
[۲۲] لغت‌نامه، ج ۲، ص ۲۷۸۱.
در این صورت می‌توان آن را به معنای «پوشیده از چشمها» یا «بلند مرتبه» دانست؛ لاهَ یَلیه به هر دو معنا آمده است.
[۲۳] المنجد، ص ۷۴۳، «لیه».
[۲۴] التبیان، ج ۱، ص ۲۸.
[۲۵] کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۴۳۲.

از ریشه لاهَ یَلُوه و در این صورت نیز به معنای پوشیده از چشمهاست.
برابر تصریح برخی، واژه إله از نظر ادبی اسم است و به همین جهت صفت می‌پذیرد؛ مانند:«اِلهٌ واحِد» ؛ ولی هیچ‌گاه برای اسمی دیگر صفت قرار نمی‌گیرد و شیءٌ إله گفته نمی‌شود
[۲۹] التبیان، ص ۳۳.
وزن «فِعال» در إله به معنای «مفعول» است
[۳۰] المصباح، ص ۱۹ ۲۰.
[۳۱] الاسماء الحسنی، ص ۵۹.
؛ اما برخی آن را به گونه حقیقی برنمی‌تابند، بلکه افاده معنای مفعولی را از باب غلبه استعمال معرفی می‌کنند.
[۳۲] التحقیق، ج ۱، ص ۱۲۰، «اله».



برای إله در اصطلاح دو اعتبار ذکر شده است۱ : إله ذاتی که مانند اللّه ذاتی اسم ذات بدون در نظر گرفتن اسما و صفات است ۲: إله وصفی که مانند اللّه وصفی اسم ذات جامع همه صفات کمال است
[۳۳] شرح فصوص الحکمه، ص ۵۷۹.
إله در صورت اول از ریشه وَلَه به معنای ذاتی است که عقول و اذهان در شناخت او متحیرند؛ نه از ریشه اَلَه به معنای معبود، زیرا ذات غیبی با قطع نظر از اسما و صفات، مشهود و معروف نیست و در نتیجه امکان ندارد که معبود باشد، ولی در صورت دوم از این ریشه مشتق و به معنای معبود است.
[۳۴] شرح فصوص الحکمه، ص ۵۷۹.



فخر رازی واژه إله را از اسمای جامعی می‌داند که بر این معانی دلالت دارد۱: ذات خداوند ۲ : صفات ذاتی او همچون واجب‌الوجود ، ازلی و ابدی ۳ : صفات سلبی و تنزیهی وی ۴ صفات اضافیه خداوند؛ مانند:ایجاد و تکوین.


به گفته‌ای واژه إله مشتق و به معنای خدا، آفریدگار و مدبّر جهان
[۳۶] مفاهیم القرآن، ج ۶، ص ۱۱۰.
و صاحب نعمتهایی است که جز او کسی دیگر بر آن توانایی ندارد
[۳۷] مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۴۵.
برخی نیز با استشهاد به آیات ، آن را در دوران نزول همسان لفظ جلاله دانسته و معانی دیگر را بر فرض صحت، مربوط به قبل از عصر نزول یا احتمالاً از لوازم و آثار معانی إله نه موضوعٌ له آن معرفی کرده‌اند.
[۳۸] مفاهیم‌القرآن، ج ۶، ص ۱۱۰.

برخی اسم الله را مرتبه خاصی از اسم إله و در نتیجه مرتبه إله را بالاتر از مرتبه الله دانسته‌اند، از آن جهت که إله را اسم مرتبه‌ای از وجود خداوند معرفی کرده‌اند که ادراک آن مرتبه وجودی جز به همین مقدار که آن را از حد ابطال و عدم خارج سازیم ممکن نیست؛ ولی‌الله را اسم مرتبه‌ای دانسته‌اند که می‌توان آفرینش و افعال دیگر را بدو منتسب کرد و نسبت دادن آفرینش ، رزق ، زنده ساختن و میراندن به الله و نه به إله را در آیات قرآن کریم نشانه‌ای بر همین نکته گرفته‌اند.
[۳۹] شرح اسماءالحسنی، ص ۴۱.



در قرآن‌مجید واژه إله هم در معبود راستین و حقیقی خداوند:«واِلهُکُم اِلهٌ واحِد» و هم در معبودهای پنداری و دروغین
[۴۱] قاموس قرآن، ج ۱، ص ۹۷.
:«اَلَّذینَ یَجعَلونَ مَعَ اللّهِ اِلهًا ءاخَر» به‌کار رفته است، بلکه بر آنچه مورد عبادت قرار گرفته و نزد او خضوع می‌شود، اعم از عاقل و غیر عاقل اطلاق شده است.
[۴۳] التحقیق، ج ۱، ص ۱۲۰.


۷.۱ - بیشترین کاربرد اله

بیشترین کاربرد واژه إله در ضمن کلمه اخلاص است که مفاد آن همان محور کلی و بنیادین پیام قرآن، یعنی توحیددر عبادت است ، زیرا از یک سو از منظر قرآن کریم اصل وجود خداوند مسلّم و تردیدناپذیر است:«اَفِی اللّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّموتِ والاَرض» و توحید ذاتی او نیز با اندک توجه عقلی روشن است، زیرا خداوند وجودی نامحدود است و فرض دو یا چند وجود غیر محدود ممکن نیست از سویی دیگر بت‌پرستان با اقرار به وجود خداوند گرفتار شرک در عبادت بوده و بتها را شفیع قرار داده و برای نزدیک شدن به خداوند آن‌ها را پرستش می‌کرده‌اند:«ما نَعبُدُهُم اِلاّ لِیُقَرِّبونا اِلَی اللّهِ زُلفی»

۷.۲ - توحید عبادی در قرآن

قرآن توحید عبادی و نفی هر معبودی غیر از خداوند را بر مسئله توحید در خالقیت و ربوبیت مبتنی ساخته:«ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُم خلِقُ کُلِّ شَیء لا اِلهَ اِلاّ هُوَ» ، «هَل مِن خلِق غَیرُ اللّهِ یَرزُقُکُم مِنَ السَّماءِ والاَرضِ لا اِلهَ اِلاّ هُو» و پرستش هرگونه إله دیگری را فاقد برهان و به کلی مردود دانسته:«و مَن یَدعُ مَعَ اللّهِ اِلهًا ءاخَرَ لابُرهنَ لَهُ بِهِ» و آن را مستوجب عذاب الهی معرفی کرده است:«ولا تَجعَل مَعَ اللّهِ اِلهًا ءاخَرَ فَتُلقی فی جَهَنَّمَ» به گفته راغب حق آن بود که واژه إله جمع بسته نشود، زیرا جز خداوند معبودی نیست، ولی عربها به سبب اعتقاد به معبودهای متعدد آن را جمع بسته‌اند.


۱. مفاهیم القرآن، ج ۶، ص ۱۰۹.    
۲. نگرش وحی بر خداشناسی، ج ۲، ص ۱۱.
۳. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.    
۵. نحل/سوره۱۶، آیه۲.    
۶. اسماء و صفات الهی، ج ۱، ص ۴۳
۷. واژه‌های دخیل، ص ۱۲۵، ۱۲۶.
۸. الفرقان، ج ۱، ص ۸۳.
۹. مفردات، ص ۸۲.    
۱۰. لسان‌العرب، ج ۱، ص ۱۸۸، «اله».
۱۱. جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۸۲.
۱۲. تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۷.
۱۳. اقرب‌الموارد، ج ۱، ص ۶۶.
۱۴. مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۹۰.
۱۵. کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۶.
۱۶. لسان‌العرب، ج ۱، ص ۱۹۰.
۱۷. التحقیق، ج ۱، ص ۱۰۶، «اله».
۱۸. مفردات، ص ۸۳.    
۱۹. لسان‌العرب، ج ۱، ص ۱۸۹ ۱۹۰، «اله».
۲۰. کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۴۳۲.
۲۱. الصحاح، ج ۶، ص ۲۲۴۸.    
۲۲. لغت‌نامه، ج ۲، ص ۲۷۸۱.
۲۳. المنجد، ص ۷۴۳، «لیه».
۲۴. التبیان، ج ۱، ص ۲۸.
۲۵. کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۴۳۲.
۲۶. مفردات، ص ۸۳، «اله»    
۲۷. بقره/سوره۲، آیه۱۶۳.    
۲۸. الکشاف، ج ۱، ص ۶.    
۲۹. التبیان، ص ۳۳.
۳۰. المصباح، ص ۱۹ ۲۰.
۳۱. الاسماء الحسنی، ص ۵۹.
۳۲. التحقیق، ج ۱، ص ۱۲۰، «اله».
۳۳. شرح فصوص الحکمه، ص ۵۷۹.
۳۴. شرح فصوص الحکمه، ص ۵۷۹.
۳۵. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۴۳.    
۳۶. مفاهیم القرآن، ج ۶، ص ۱۱۰.
۳۷. مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۴۵.
۳۸. مفاهیم‌القرآن، ج ۶، ص ۱۱۰.
۳۹. شرح اسماءالحسنی، ص ۴۱.
۴۰. بقره/سوره۲، آیه۱۶۳.    
۴۱. قاموس قرآن، ج ۱، ص ۹۷.
۴۲. حجر/سوره۱۵، آیه۹۶.    
۴۳. التحقیق، ج ۱، ص ۱۲۰.
۴۴. نمونه، ج ۲۰، ص ۱۱    
۴۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۴۶. زمر/سوره۳۹، آیه۳.    
۴۷. غافر/سوره۴۰، آیه۶۲.    
۴۸. فاطر/سوره۳۵، آیه۳.    
۴۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۷.    
۵۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۹.    
۵۱. مفردات، ص ۸۳، «اله»    

دائرة المعارف قران کریم جلد چهارم، برگرفته از مقاله«إله»    



جعبه ابزار