• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الیسع در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَلیَسَع از پیامبران بنی اسرائیل می باشد که از او در قرآن کریم یاد شده است.



«الیسع» واژه‌ای معرّب و اصل آن در عبری «الیشع» یا «الیشاع» uwqx به معنای «خدا می‌بیند» یا «خدا نجات می‌دهد» است، زیرا در زبان عبری «إل» uw به معنای « خدا » و «یشع» qx به معنای «نجات دادن» یا «دیدن» است
[۱] قاموس کتاب مقدس، ص۹۸.
[۲] واژه های دخیل، ص۱۲۸.
[۳] التحقیق، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱، «الیسع».
گرچه برخی آن را واژه ای عربی و از ریشه «وَسِعَ، یَسَعُ» گرفته، و دلیل آن را وسعت علم آن حضرت یا تلاش وی در طلب حق و طاعت خدا دانسته اند
[۴] جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۳۴۱.
[۵] مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۹.
.
جماعتی از کوفیان آن را با دو لام و به صورت مشدّد «اللّیسع» قرائت کرده اند
[۶] جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۳۴۱.
[۷] مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۷.
[۸] لسان العرب، ج۱۵، ص۴۴۹.
؛ ولی هر دو قول ضعیف است، زیرا در زبان عربی «ال» بر اسمی که بر وزن «یفعل» آمده مانند یزید و یَعْمر، داخل نمی‌شود؛ همچنین هیچ اسمی در این زبان به صورت «یسع» نیامده است، تا با ورود «ال» بر آن این کلمه مشدد شود
[۹] مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۹.
[۱۰] تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۳.



در قرآن کریم نام الیسع دو بار آمده است: در آیه ۸۶ سوره انعام در میان نام چند پیامبرِ برتری یافته و در آیه ۴۸ سوره ص در میان پیامبرانی با وصف «اخیار» (نیکان)؛ اما درباره این‌که او در چه زمانی می‌زیسته و حوادث زندگیش چه بوده، قرآن سخنی نگفته است.


برخی مفسران او را از نسل حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) می‌دانند
[۱۴] مجمع البیان، ج۴، ص۱۰۳.
نسب او در کتاب مقدس و منابع یهود ، «الیشع بن شافاط»
[۱۵] کتاب مقدس، پادشاهان اول، ۱۹:۱۶.
[۱۶] قاموس الکتاب المقدس، ص۱۱۱.
و در بیش‌تر منابع اسلامی «الیسع بن اخطوب بن العجوز» ذکر شده است
[۱۷] تاریخ طبری، ج۱، ص۲۷۴.
[۱۸] مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰.
[۱۹] عرائس المجالس، ص۲۲۴.
.
البته عده ای می‌گویند: بین منابع اسلامی و منابع یهودی تفاوتی نیست، زیرا «شافاط» در زبان عبری به معنای قاضی است و چون در آن زمان اساس کار قاضی بر خطابه و فن سخن بوده، «اخطوب» از آن اشتقاق یافته است
[۲۰] قاموس کتاب مقدس، ص۵۰۷.
[۲۱] اعلام قرآن، ص۲۲۵.
برخی از کتب تاریخی او را «الیسع بن عزی بن نشوتلخ بن افرایم بن یوسف» دانسته اند
[۲۳] قصص الانبیاء، ص۴۹۱.
.


در کتاب مقدس، سفر پادشاهان اول و دوم به صورت مبسوط درباره الیسع و ارتباط وی با الیاس سخن به میان آمده، و داستان زندگی او، کیفیّت جانشینی وی برای الیاس و انتقال نبوت به او از جانب خدا بیان شده است؛ همچنین معجزاتی از قبیل سالم کردن آب شهر اریحا (که شور بوده و از آن محصولات کشاورزی به دست نمی‌آمده)، برکت بخشیدن به کوزه روغن پیرزنی که قرض زیادی داشته است، زنده کردن مردگان، سیر کردن افراد فراوان با غذای کم و شفای نُعمان، فرمانده سپاه سوریه ، به او نسبت داده شده است
[۲۴] کتاب مقدس، پادشاهان دوم، ۲:۳-۸، ۱۹-۲۲.
.


از کتب تاریخی و تفسیری اسلامی چنین برمی آید که الیسع با الیاس پیامبر، معاصر و شاگرد وی بوده است و درباره آن دو، داستان های فراوانی نقل کرده‌اند که بعید نیست برخی از آن‌ها از کتاب مقدس و منابع یهود اقتباس شده باشد.
در کتاب عرائس المجالس فی قصص الانبیاء آمده است که الیاس پیامبر وقتی بر زنی از زنان بنی اسرائیل وارد شد که فرزندی بنام «الیسع بن اخطوب» داشت، آن زن وی را در منزل جای داد و ورودش را از دشمنان پنهان کرد. الیاس به پاس این خدمت، در حق فرزندش الیسع که به بیماری سختی مبتلا بود، دعا کرد الیسع چون بر اثر دعای او بهبودی یافت، با دیدن این معجزه ، به او ایمان آورد و ملازمتش را اختیار کرد از آن به بعد هرجا که الیاس می‌رفت الیسع نیز وی را همراهی می‌کرد.
ثعلبی پس از بیانِ تفصیلی داستان عروج الیاس به آسمان ادامه می‌دهد: در این هنگام الیسع او را صدا زد: ای الیاس حال که تو قصد رفتن داری تکلیف مرا معلوم کن و برای روزگار تنهاییم دستوری بده. الیاس کسایش را بر سر الیسع انداخت که به عنوان نشانه ای برای جانشینی در میان بنی اسرائیل بود خداوند به فضل خود الیسع را به نبوت و رسالت به سوی بنی اسرائیل فرستاد و با فرستادن وحی به وی مانند الیاس او را نیز تأیید کرد. بنی اسرائیل نیز با ایمان به وی به تعظیم و تکریمش پرداخته و تا زمانی که الیسع در میان آنان زنده بود، حکم خدای متعالی در بین بنی اسرائیل نافذ بود
[۲۵] عرائس المجالس، ص۷۹-۸۰.
[۲۶] عرائس المجالس، ص ۲۳۰-۲۳۱.
[۲۷] تاریخ طبری، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۴.
.


در بحار الانوار روایتی طولانی از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده که آن حضرت در احتجاجی برابر جاثلیق مسیحی فرمود: الیسع نیز مانند حضرت عیسی (علیه‌السلام) بر روی آب راه می‌رفت، مرده را زنده می‌کرد و کور مادرزاد و جذامیان را شفا می‌داد و جز خدای متعالی هیچ‌کس را عبادت نکرد، و امتش نیز او را نپرستیدند
[۳۰] عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.
.


در قرآن به صورت صریح در دو جا درباره الیسع سخن به میان آمده است:
۱. «واِسمعیلَ والیَسَعَ ویونُسَ ولوطًا وکُلاًّ فَضَّلنا عَلَی العلَمین» در این آیه خداوند می‌فرماید: حضرت اسماعیل و الیسع و چند پیامبر دیگر را بر عالمیان برتری دادیم. شکی نیست که نمی‌توان گفت آن‌ها بر همه عالمیان برتری دارند، زیرا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و معصومین (علیهم‌السلام) و حتی برخی از پیامبران دیگر بر آنان برتری دارند، ازاین رو گفته شده: آیه بدین معناست که خداوند به وسیله نبوت آن‌ها را بر افراد روزگار خودشان برتری داده است
[۳۲] جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۳۴۲.
[۳۳] مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰.
[۳۴] روح المعانی، مج ۵، ج۷، ص۳۱۱.
.
علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌فرماید: «عالَم» در اینجا جماعتی از مردم است؛ مانند این‌که گاهی گفته می‌شود:«عالَم عرب» و «عالَم عجم» و معنای برتری دادن بر عالمیان، برتری به حسب مقام و منزلت است، چون هدایت خاصه الهی آن‌ها را بدون واسطه شامل می‌شود، در حالی که دیگران به وسیله آن‌ها هدایت می‌شوند. البته احتمال دارد برتری آنان از این جهت باشد که انبیا (علیهم‌السلام) در میان سلسله بنی نوع بشر، این ویژگی را داشته‌اند که هدایتشان بر خلاف سایر افراد، فطری بوده و به راهنمایی کسی هدایت نشده اند، ازاین رو همه انبیا (علیهم‌السلام) مجموعه ای هستند که بر سایر مجموعه های بشری فضیلت دارند ، بنابراین آن گونه که برخی مفسران
[۳۶] روح المعانی، مج ۵، ج۷، ص۳۱۱.
خواسته‌اند با استدلال به این آیه برتری انبیا را بر فرشتگان ، اثبات کنند، درست نیست .
همچنین برخی دیگر از مفسران
[۳۸] تفسیر المنار، ج۷، ص۵۸۷-۵۸۸.
با توجه به ترتیب ذکر اسمای انبیا در این آیه و آیات قبل و بعد از آن خواسته اند، به ترتیب زمانی یا مقامی و رتبی پیامبران برسند؛ ولی چنین تمسکی درست نیست، چون برخی از انبیایی که از نظر زمانی پیش از حضرت اسماعیل بوده اند، بعد از وی ذکر شده اند؛ همچنین با این‌که حضرت نوح و حضرت موسی و حضرت عیسی (علیهم‌السلام) از برترین پیامبران اند؛ ولی عده ای بر آن‌ها مقدم شده اند .
۲. «واذکُر اِسمعیلَ والیَسَعَ وذَا الکِفلِ وکُلٌّ مِنَ الاَخیار» از این آیه که حضرت اسماعیل و الیسع و ذا الکفل را از اخیار و نیکان دانسته است، می توان به بطلان قول کسانی که الیسع را همان ذا الکفل می‌دانند، پی برد، زیرا ذا الکفل بر الیسع عطف شده است، پس نمی‌تواند خود او باشد
[۴۱] اعلام القرآن، ص۱۰۵۳.
.
برخی گفته اند: مراد از «عبداً» در آیه «فَوَجَدا عَبدًا مِن عِبادِنا ءاتَینهُ رَحمَةً مِن عِندِنا وعَلَّمنهُ مِن لَدُنّا عِلما» نیز الیسع است
[۴۳] مفحمات الاقران، ص۱۴۱.
[۴۴] روح المعانی، مج۹، ج۱۵، ص۴۶۰.
؛ ولی بیش‌تر مفسران آن را به حضرت خضر تفسیر کرده اند
[۴۵] مجمع البیان، ج۶، ص۷۴۵.
[۴۶] روح المعانی، مج۹، ج۱۵، ص۴۶۰.
.
همچنین قرطبی در ذیل آیه «و زُلزِلوا حَتّی یَقولَ الرَّسولُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتی نَصرُ اللّهِ» مراد از «الرسول» را الیسع می‌داند
[۴۸] تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۵.
قرطبی و آلوسی در ذیل آیه «فَاصبِر کَما صَبَرَ اولوا العَزمِ مِنَ الرُّسُلِ» از حسن بن فضل روایت کرده‌اند که مراد از «اُولواالعَزم مِنَ الرُسُل» در این آیه ۱۸ پیامبر برگزیده ای هستند که نامشان در سوره انعام آمده و یکی از آنان الیسع است، زیرا در آن سوره بعد از ذکر نام این پیامبران و ویژگی های آنان می‌فرماید: خدا این پیامبران را هدایت کرده، پس تو نیز به هدایت آنان اقتدا کن: «اُولئِکَ الَّذینَ هَدَی اللّهُ فَبِهُدهُمُ اقتَدِهُ» ، پس آنان باید از پیامبران اولواالعزم باشند
[۵۱] تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۴۵.
[۵۲] روح المعانی، مج ۱۴، ج۲۶، ص۵۳.
.
ولی علامه طباطبایی با این استدلال که در آیات ۸۳-۹۰ سوره انعام بعد از ذکر اسم آن پیامبران فرموده است:«و مِن ءابائِهِم وذُرِّیّتِهِم و» و بعد آیه «فَبِهُدهُمُ اقتَدِه» را آورده، این استدلال را مردود دانسته است، زیرا اگر مراد از اولواالعزم پیامبران نامبرده باشند باید آیه «فَبِهُدهُمُ اقتَدِه» بلافاصله پس از ذکر نام آنان بیاید .


درباره این‌که الیسع کی و چگونه از دنیا رفت و جانشین او چه کسی بوده در قرآن کریم چیزی بیان نشده است؛ ولی در برخی از کتب تاریخی و تفسیری آمده است که وقتی الیسع خواست برای خود جانشینی برگزیند، گفت: کسی می‌تواند این وظیفه را بپذیرد که روز را روزه بگیرد و شب را به عبادت بپردازد و در هنگام قضاوت هرگز خشمگین نشود الیسع سه بار این شرایط را برای قوم خویش بیان کرد و در هر سه بار جوانی که در نظر قوم، خوار و زبون می‌نمود این شرایط را پذیرفت و در روز سوم الیسع او را به جانشینی برگزید و چون او به عهد خود وفا کرد خداوند او را ستود و ذا الکفل نامیده شد
[۵۸] قصص الانبیاء، ص۲۲۷.
[۵۹] اعلام قرآن، ص۳۳۴.
.


۱) اعلام قرآن؛
۲) اعلام القرآن؛
۳) بحارالانوار؛
۴) تاج العروس من جواهرالقاموس؛
۵) تاریخ الامم و الملوک، طبری؛
۶) التبیان فی تفسیرالقرآن؛
۷) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛
۸) تفسیرالتحریر و التنویر؛
۹) تفسیر المنار؛
۱۰) جامع البیان عن تأویل آیات القرآن؛
۱۱) الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛
۱۲) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛
۱۳) الطبقات الکبری؛
۱۴) عرائس المجالس فی قصص الانبیاء؛
۱۵) عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)؛
۱۶) قاموس کتاب مقدس؛
۱۷) قاموس الکتاب المقدس؛
۱۸) قصص الانبیاء، ابن کثیر؛
۱۹) کتاب مقدس؛
۲۰) لسان العرب؛
۲۱) مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛
۲۲) مفحمات الاقران فی مبهمات القرآن؛
۲۳) المیزان فی تفسیرالقرآن.


۱. قاموس کتاب مقدس، ص۹۸.
۲. واژه های دخیل، ص۱۲۸.
۳. التحقیق، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱، «الیسع».
۴. جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۳۴۱.
۵. مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۹.
۶. جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۳۴۱.
۷. مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۷.
۸. لسان العرب، ج۱۵، ص۴۴۹.
۹. مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۹.
۱۰. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۳.
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۸۶.    .
۱۲. ص/سوره۳۸، آیه۴۸.    .
۱۳. التبیان، ج۴، ص۱۹۴.    
۱۴. مجمع البیان، ج۴، ص۱۰۳.
۱۵. کتاب مقدس، پادشاهان اول، ۱۹:۱۶.
۱۶. قاموس الکتاب المقدس، ص۱۱۱.
۱۷. تاریخ طبری، ج۱، ص۲۷۴.
۱۸. مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰.
۱۹. عرائس المجالس، ص۲۲۴.
۲۰. قاموس کتاب مقدس، ص۵۰۷.
۲۱. اعلام قرآن، ص۲۲۵.
۲۲. الطبقات، ج۱، ص۴۶.    
۲۳. قصص الانبیاء، ص۴۹۱.
۲۴. کتاب مقدس، پادشاهان دوم، ۲:۳-۸، ۱۹-۲۲.
۲۵. عرائس المجالس، ص۷۹-۸۰.
۲۶. عرائس المجالس، ص ۲۳۰-۲۳۱.
۲۷. تاریخ طبری، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۴.
۲۸. بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۹۶.    
۲۹. بحارالانوار، ج۱۰، ص۳۰۳.    
۳۰. عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.
۳۱. انعام/سوره۶، آیه۸۶.    .
۳۲. جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۳۴۲.
۳۳. مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۰.
۳۴. روح المعانی، مج ۵، ج۷، ص۳۱۱.
۳۵. المیزان، ج۷، ص۲۴۳.    
۳۶. روح المعانی، مج ۵، ج۷، ص۳۱۱.
۳۷. المیزان، ج۷، ص۲۴۴.    
۳۸. تفسیر المنار، ج۷، ص۵۸۷-۵۸۸.
۳۹. المیزان، ج۷، ص۲۴۴.    
۴۰. ص/سوره۳۸، آیه۴۸.    .
۴۱. اعلام القرآن، ص۱۰۵۳.
۴۲. کهف/سوره۱۸، آیه۶۵.    .
۴۳. مفحمات الاقران، ص۱۴۱.
۴۴. روح المعانی، مج۹، ج۱۵، ص۴۶۰.
۴۵. مجمع البیان، ج۶، ص۷۴۵.
۴۶. روح المعانی، مج۹، ج۱۵، ص۴۶۰.
۴۷. بقره/سوره۲، آیه۲۱۴.    .
۴۸. تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۵.
۴۹. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۵.    .
۵۰. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    .
۵۱. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۴۵.
۵۲. روح المعانی، مج ۱۴، ج۲۶، ص۵۳.
۵۳. انعام/سوره۶، آیه۸۳-۹۰.    .
۵۴. انعام/سوره۶، آیه۸۷-۸۹.    .
۵۵. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    .
۵۶. المیزان، ج۱۸، ص۲۱۹.    
۵۷. التحریر والتنویر، ج۱۷، ص۱۲۹.    
۵۸. قصص الانبیاء، ص۲۲۷.
۵۹. اعلام قرآن، ص۳۳۴.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «الیسع».    



جعبه ابزار