• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امیة بن خلف در شأن نزول

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امیة بن خلف جُمَحی قریشی از مخالفان برجسته پیامبر اسلام می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - طایفه
۲ - در جاهلیت
۳ - بعد از بعثت
۴ - امیه و ازار مسلمین
۵ - امیه از مستهزئین
۶ - بعد از هجرت
۷ - در جنگ بدر
۸ - وفات
۹ - أمیّه در شأن نزول
       ۹.۱ - آیات در شآن امیه تنها
              ۹.۱.۱ - آیه اول
              ۹.۱.۲ - آیه دوم
              ۹.۱.۳ - آیه سوم
              ۹.۱.۴ - آیه چهارم
              ۹.۱.۵ - آیه پنجم
              ۹.۱.۶ - آیه ششم
              ۹.۱.۷ - آیه هفتم
              ۹.۱.۸ - آیه هشتم
              ۹.۱.۹ - آیه نهم
       ۹.۲ - آیات در شآن امیه و دیگران
              ۹.۲.۱ - آیه اول
              ۹.۲.۲ - آیه دوم
              ۹.۲.۳ - آیه سوم
              ۹.۲.۴ - آیه چهارم
              ۹.۲.۵ - آیه پنجم
              ۹.۲.۶ - آیه ششم
              ۹.۲.۷ - آیه هفتم
              ۹.۲.۸ - آیه هشتم
              ۹.۲.۹ - آیه نهم
              ۹.۲.۱۰ - آیه دهم
              ۹.۲.۱۱ - آیه یازدهم
              ۹.۲.۱۲ - آیه دوازدهم
              ۹.۲.۱۳ - آیه سیزدهم
              ۹.۲.۱۴ - آیه چهاردهم
              ۹.۲.۱۵ - آیه پانزدهم
              ۹.۲.۱۶ - آیه شانزدهم
              ۹.۲.۱۷ - آیه هفدهم
              ۹.۲.۱۸ - آیه هجدهم
              ۹.۲.۱۹ - آیه نوزدهم
              ۹.۲.۲۰ - آیه بیستم
              ۹.۲.۲۱ - آیه بیست و یکم
              ۹.۲.۲۲ - آیه بیست و دوم
۱۰ - فهرست منابع
۱۱ - پانویس
۱۲ - منبع


وی از اشراف طایفه بنی جُمَح
[۱] النسب، ص۲۱۲.
[۳] اللباب، ج۱، ص۱۹۸.
و از سروران آن به شمار می‌رفت و به «غِطریف» یعنی بزرگ بزرگان اشتهار داشت.
[۵] جمهرة انساب‌العرب، ص۱۵۹.



گفته‌اند که او در عصر جاهلی دیگ سنگی می‌فروخته
[۶] المعارف، ص۵۷۶.
[۷] المفصل، ج۴، ص۱۲۵.
و در جنگ فجار دوم (یا چهارم) فرماندهی تیره بنی جُمح را عهده‌دار بوده است
[۹] الاغانی، ج۲۲، ص۶۷.
؛ همچنین برخی او، پدر، برادر و فرزندش را از سخاوتمندان عصر جاهلی برشمرده‌اند.


پس از بعثت پیامبر اکرم او از مخالفان سرسخت آن حضرت شد و برای جلوگیری از گسترش اسلام با سخت‌کوشی و پشتکار فراوان در تمامی مراحل برخورد قریش با پیامبر، همراه آنان بود و به شیوه‌های گوناگون در آزار حضرت کوشید. استهزا و عیبجویی از پیامبر
[۱۳] الدرالمنثور، ج۳، ص۲۵۲.
و مجادله با آن حضرت
[۱۴] التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۱۷۵.
، تحریک دیگران به بازگشت ازاسلام و رها کردن پیامبر
[۱۵] جامع البیان، مج ۱۱، ج۱۹، ص۱۱ ۱۲.
در دستور کار وی قرار داشت.
به گفته مورخان وی چندین بار به سراغ ابوطالب (علیه‌السلام) رفت یا دیگران را نزد وی فرستاد و از او خواست تا برادرزاده‌اش را از تبلیغ رسالت خویش باز دارد. وی از جمله ۷ نفری بود که پس از جسارت ابوجهل به پیامبر در مقام ابراهیم حضرت رو به کعبه آنان را نفرین کرد ؛ همچنین وی از عوامل مؤثر در توطئه‌های مشرکان مکه بر ضدّ رسول خدا بود؛ از جمله در نشست مشورتی دارالندوه، در سال سیزدهم بعثت و اتخاذ تصمیم به قتل آن حضرت
[۱۸] مجمع‌البیان، ج۲، ص۸۲۶.
، محاصره خانه پیامبر در لیلة المبیت و تعقیب آن حضرت تا دهانه غار ثور حضور داشت.


امیه در آزار مسلمانان از هیچ کوششی فرو گذار نکرد؛ از جمله برای بازگرداندن برده مسلمان شده خود بلال حبشی از اسلام روزها او را روی ریگ‌های داغ زیر تابش شدید خورشید به پشت می‌خوابانید و سنگ بزرگی بر سینه‌اش می‌نهاد و می‌گفت:تا از مسلمانی دست برنداری همین‌گونه خواهی ماند و او با تکرار «اَحَد اَحَد» بر اعتقاد توحیدی خود پای می‌فشرد.
[۲۲] السیرة‌النبویه، ج۱، ص۳۱۸.
او یکی از پسرعموهای خود ( عثمان بن مظعون ) را نیز به سبب اسلام آوردن آزار می‌داد.
[۲۳] السیرة‌النبویه، ج۱، ص۳۳۲.



تاریخنگاران و مفسّران او را از مصادیق « مستهزئین » برشمرده‌اند که همراه با ولید بن مغیره و ابوجهل‌بن‌هشام پیامبر را مسخره می‌کردند
[۲۵] الدرالمنثور، ج۳، ص۲۵۲.
و نیز از « مقتسمین » دانسته‌اند که هر ساله در موسم حجّ با تقسیم ورودی‌های مکه مردم را از گرایش به پیامبر باز می‌داشتند.
[۲۷] تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۳۹.
به گفته ابن اثیر، امیّه و برادرش ابیّ بن خلف بدترین آزار دهندگان پیامبر و تکذیب کنندگان وی بودند.
سرانجام سران مشرک قریش از جمله امیّة بن خلف، ابوجهل، عتبه، شیبه و شماری دیگر به منظور یافتن راه چاره‌ای برای جلوگیری از گسترش اسلام در دارالندوه جمع شدند و در این جلسه پیشنهادهایی مانند تبعید، حبس و قتل پیامبر ارائه شد و در نهایت تصمیم به کشتن پیامبر گرفتند.
خداوند پیامبرش را به وسیله جبرئیل از این توطئه آگاه کرد. علی (علیه‌السلام) در بستر پیامبر خوابید و حضرت شبانه به سوی غار ثور از مکه خارج شد
[۳۰] الصحيح من السيره، ج۵، ص۱۵.
و این‌چنین مکر الهی در مورد مشرکان تحقق یافت.
[۳۱] مجمع البیان، ج۲، ص۸۲۶.
[۳۲] مبهمات القرآن، ج۱، ص۵۱۲.



پس از هجرت پیامبر نیز امیّه همچنان بر این شیوه ماند. او در غزوه بواط در کاروان تجاری قریش که مورد تهدید پیامبر قرار گرفته بود حضور داشت.
[۳۳] المغازی، ج۱، ص۱۲
در سال دوم هجرت، هنگام آماده شدن سپاه مشرکان برای شرکت در جنگ بدر، به سبب آگاهی از پیشگویی پیامبر در مورد کشته شدنش نخست از همراهی با سپاه خودداری می‌کرد.
[۳۵] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۵‌۳۶.

آورده‌اند که سعد بن معاذ برای انجام عمره به مکه رفت و چون با امیّه دوست بود بر او وارد شد و به او گفت:به خدا سوگند که از پیامبر شنیدم که تو را خواهند کشت. امّیه پرسید:در مکّه؟ سعد اظهار داشت:نمی‌دانم. امیّه گفت:به خدا سوگند، محمد دروغ نمی‌گوید و چنان ترسید که تصمیم گرفت همراه سپاه خارج نشود.
[۳۶] الصحیح من السیره، ج۵، ص۱۵.
برخی هم معتقدند انگیزه این تصمیم آن بوده که وی برای تعیین نیک و بد شرکت در جنگ بدر نزد بت هُبَل تفأل زد و چون پاسخ منفی گرفت منصرف شد.


به گفته واقدی وی پس از آگاهی از به سلامت رفتن کاروان تجاری قریش از جمله مخالفان ادامه حرکت سپاه قریش برای جنگ بدر بود که بر اثر متهم شدن به ترس از سوی ابوجهل و دیگران، مخالفتش بی‌نتیجه ماند
[۳۸] المغازی، ج۱، ص۳۷.
و با اصرار ابوجهل و عُقبه و نضر بن حارث، به ناچار همراه آنان به سوی مدینه رفت.
[۳۹] السیرة‌النبویه، ج۲، ص۶۱۰.
[۴۰] المغازی، ج۱، ص۳۷.
، هنگام ورود سپاه قریش به جُحفه، جهیم بن صلت ادعا کرد که به صورت مکاشفه یا رؤیا کسی را مشاهده کرده که از مرگ امیّه و عده‌ای از بزرگان مکه خبر می‌دهد.
[۴۱] السیرة‌النبویه، ج۲، ص۶۱۸ .

در جنگ بدر، امیه با کشتن ۹ شتر در یک وعده و اطعام تمامی سپاه شرک
[۴۳] السیرة النبویه، ج۲، ص۶۶۵.
[۴۴] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵.
از اطعام کنندگان سپاه شرک شناخته شده است.
[۴۷] المعارف، ص۱۵۴.
کنیز او نیز به همراه ساره و عزّه کنیزان عمرو بن هاشم و اسود بن مطّلب، برای ترغیب سپاه قریش به رویارویی با مسلمانان آواز می‌خواند و دایره می‌نواخت.
[۴۸] المغازی، ج۱، ص۳۹.



سرانجام امیّه به همراه پسرش به اسارت دوست قدیمی خود عبدالرحمان بن عوف که به گردآوری غنیمت و باز کردن زره کشتگان مشغول بود درآمد. امیّه گفت:اگر من و فرزندم را به اسارت بگیری و مانع کشته شدن ما شوی برای آزادی خود شتران پر شیر فدیه خواهیم داد که از جمع‌آوری زره برای تو سودمندتر است.
[۴۹] المغازی، ج۱، ص۸۲.
[۵۰] السیرة النبویه، ج۲، ص۶۳۱ ۶۳۲.

عبدالرحمان آن دو را به طرف ستاد فرماندهی پیامبر می‌برد که ناگهان چشم بلال به وی افتاد و با فریاد به این‌که او همان امیّه سردمدار کفر است انصار را به کشتن آن دو تحریک کرده، مکرّر می‌گفت:نجات نیابم اگر او زنده بماند. گزارشها در خصوص قتل و قاتل وی متفاوت است؛ به موجب گزارشی حُباب بن مُنذر و خُبَیبَ بن یساف (اساف) به تحریک بلال بدانها حمله‌ور شده، و بدون اطلاع پیامبر آن دو را از پای درآوردند و تلاش عبدالرحمان عوف برای زنده ماندن آنان بی‌نتیجه ماند.
[۵۱] المغازی، ج۱، ص۸۳
[۵۲] السیرة‌النبویه، ج۲، ص۶۳۲.

ضمن آن‌که هنوز درباره اسیران تصمیم قطعی گرفته نشده بود.
[۵۳] الصحیح من سیرة النبی، ج۵، ص۱۱۶-۱۱۹.
شاید وی در لحظات پایانی جنگ کشته شده باشد. پیامبر دست خبیب قاتل امیّه را که در درگیری با وی از شانه قطع شده بود التیام بخشید و او بعدها با دختر امیّه ازدواج کرد.
[۵۴] المغازی، ج۱، ص۸۳.

برخی نیز قتل امیّه و فرزندش علی را به بلال و مردی انصاری نسبت داده‌اند. با کشته‌شدن آن دو عبدالرحمان عوف اظهار تأسف کرده، می‌گفت:زره‌هایم از دست رفت و اسیرم نیز کشته شد. ، هنگام دفن اجساد مشرکان، جنازه امیّه در داخل زره باد کرده بود و بر اثر جابه‌جایی متلاشی می‌شد، ازاین‌رو بدن او را همان‌جا با سنگ و خاک پوشاندند.
[۵۷] السیرة‌النبویه، ج۲، ص۶۳۸.





۹.۱ - آیات در شآن امیه تنها

مفسّران در ذیل آیاتی پر شمار از وی یاد کرده‌اند که در بیش‌تر موارد نام امیه به همراه گروهی از سران قریش یا سردمداران شرک ذکر شده؛ ولی در چند مورد مفاد آیات تنها بر وی تطبیق شده است که بدین شرح است:

۹.۱.۱ - آیه اول

مفسران در ذیل آیه ۲۸ سوره کهف /۱۸ که پیامبر را موظف می‌سازد تا همواره با کسانی باشد که هر صبح و شام پروردگار خویش را خوانده و تنها رضای او را می‌طلبند و از آنان چشم برنتابد، گفته‌اند که امیّه از آن حضرت می‌خواست تا یاران بی‌بضاعت خود را از گرد خویش بپراکند تا بزرگان مکه و در پی آن سایر مردم به حضرت بگروند. خداوند پیامبرش را از پیروی کسانی که قلبشان از یاد خدا غافل گشته و مطیع هوای نفس خویش گردیده و دچار افراط‌اند باز می‌دارد
[۵۸] کشف الاسرار، ج۵، ص۶۸۰ ۶۸۱-
[۵۹] تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۲۵۵.
:«واصبِر نَفسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَدوةِ والعَشیِّ یُریدونَ وَجهَهُ ولا تَعدُ عَیناکَ عَنهُم تُریدُ زینَةَ الحَیوةِ الدُّنیا ولا تُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا واتَّبَعَ هَوهُ وکانَ اَمرُهُ فُرُطا).

۹.۱.۲ - آیه دوم

طبرسی براساس نقلی از حسن، آیات پایانی سوره یس /۳۶ را درباره امیّة بن خلف شمرده، سپس در صحت آن تردید کرده است. او تکّه استخوانی پوسیده را از گورستان برداشت و نزد پیامبر آورد و به استهزا و انکار گفت:چه کسی این استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند:«اَوَ لَم یَرَ الاِنسنُ اَنّا خَلَقنهُ مِن نُطفَة فَاِذا هُوَ خَصیمٌ مُبین • وضَرَبَ لَنا مَثَلاً ونَسِیَ خَلقَهُ قَالَ مَن یُحیِ العِظمَ وهِیَ رَمیم» ( خداوند در پاسخ او به پیامبرش می‌فرماید:بگو همان کسی که آن را نخستین بار آفرید دوباره زنده خواهد کرد و او به هر آفریده‌ای داناست:«قُل یُحییهَا الَّذی اَنشَاَها اَوَّلَ مَرَّة وهُوَ بِکُلِّ خَلق عَلیم».
[۶۳] مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۷۸.
[۶۴] مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۳۹۷.
[۶۵] زادالمسیر، ج۷، ص۴۱.


۹.۱.۳ - آیه سوم

پس از گزارش پیامبر از زندگی پس از مرگ و حشر مردگان برخی از مشرکان از جمله امیّه این سخن را برنتافته و به انکار آن برخاستند. خداوند در آیات ۶۶ ۶۷ سوره مریم /۱۹ در نقل گفته آنان فرمود:«ویَقولُ الاِنسنُ اَءِذا ما مِتُّ لَسَوفَ اُخرَجُ حَیّا • اَوَ لا یَذکُرُ الاِنسنُ اَنّا خَلَقنهُ مِن قَبلُ ولَم یَکُ شَیا = و انسان می‌گوید:آیا وقتی بمیرم راستی زنده (از قبر) بیرون آورده می‌شوم؟ آیا انسان به یاد نمی‌آورد که ما او را قبلا آفریده‌ایم و حال آن‌که چیزی نبوده است؟» بلنسی براساس نقلی از جرجانی احتمال داده است که مراد از انسان در این آیه امیّة بن خلف باشد.
[۶۷] مبهمات القرآن، ج۲، ص۱۹۸.


۹.۱.۴ - آیه چهارم

به گفته مقاتل امیّة بن خلف، یتیمی به نام قُدامَة بن مظعون در خانه خود نگه می‌داشت که از دادن حق او خودداری می‌کرد، ازاین‌رو آیات ۱۵ ۱۷ سوره فجر /۸۹ در نکوهش او فرود آمد:«فَاَمَّا الاِنسنُ اِذا مَا ابتَلهُ رَبُّهُ فَاَکرَمَهُ و نَعَّمَهُ فَیَقولُ رَبّی اَکرَمَن • و اَمّا اِذا ما ابتَلهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزقَهُ فَیَقولُ رَبّی اَهنَن • کَلاّ بَل لا تُکرِمونَ الیَتیم» گفته‌اند:مراد از انسان در این آیات امیّه است که خداوند پندار او را تخطئه کرده و می‌فرماید:شما یتیمان را گرامی نمی‌دارید.
[۶۹] مبهمات القرآن، ج۲، ص۷۱۲.
[۷۰] کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۴۸۸.

در ادامه همین آیات، میبدی براساس قرائتی، نزول آیات ۲۵ ۲۶ همین سوره را درشأن امیّة بن خلف نقل کرده است:«فَیَومَئِذ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ اَحَد • و لا یوثِقُ وثاقَهُ اَحَد = در آن روز خداوند کسی را همانند عذاب وی معذّب نسازد و هیچ‌کس را چون او دربند نکشد».
[۷۱] کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۴۸۹.


۹.۱.۵ - آیه پنجم

برخی از مفسران مراد از آیه «و اَمّا مَن بَخِلَ واستَغنی • وکَذَّبَ بِالحُسنی • فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسری» را که درباره بخیلان و تکذیب‌کنندگان پاداش الهی است، امیّة بن خلف دانسته‌اند که بخل میورزید و از ایمان به پیامبر اظهار بی‌نیازی و بلال را شکنجه می‌کرد.
[۷۴] مبهمات القرآن، ج۲، ص۷۲۳.
[۷۵] التحریر والتنویر، ج۱۵، ص۳۸۲.


۹.۱.۶ - آیه ششم

همچنین به گزارش زمخشری آیات ۱۵ ۱۶ همین سوره به امیه اشاره دارد که پیامبر را تکذیب می‌کرد و از گرایش به اسلام روی می‌گرداند:«لا یَصلها اِلاَّ الاَشقی • اَلَّذی کَذَّبَ و تَوَلّی = جز بدبخت‌ترین مردم کسی وارد آن( آتش) نمی‌شود؛ کسی که (آیات خدا را) تکذیب و به آن پشت کرد)».

۹.۱.۷ - آیه هفتم

طبرسی بنابه نقلی آیه ۱۷ سوره عبس /۸۰ را نیز درباره أمیّة بن خلف دانسته است که بر اثر ناسپاسی و شدّت کفر، نفرین شده است
[۷۸] مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۶۵.
:«قُتِلَ الاِنسنُ ما اَکفَرَه = کشته باد انسان، چه ناسپاس است».

۹.۱.۸ - آیه هشتم

بیشتر مفسران، در آیه «اَرَءَیتَ الَّذی یَنهی • عَبدًا اِذا صَلّی = آیا دیدی کسی را که هنگامی که بنده‌ای به نماز می‌ایستد او را باز می‌دارد» مراد از این آیه را ابوجهل دانسته‌اند که مانع نماز پیامبر می‌شد؛ ولی زمخشری بر پایه سخنی از حسن بصری این آیه را درباره امیّة بن خلف گزارش کرده است که سلمان را از نماز باز می‌داشت و چون مرگ امیّه پیش از گرایش سلمان به پیامبر بوده است، این گزارش نمی‌تواند صحیح باشد.

۹.۱.۹ - آیه نهم

بلنسی براساس نقلی خطاب در «یاَیُّهَا الاِنسنُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الکَریم = هان ای انسان ! چه چیزی تو را درباره پروردگار کریمت مغرور ساخته است» را نیز بر امیّة‌بن خلف تطبیق داده؛ ولی خود به سبب عمومیّت عنوان، این احتمال را ضعیف شمرده است.
[۸۲] مبهمات القرآن، ج۲، ص۶۸۵.


۹.۲ - آیات در شآن امیه و دیگران

امّا آیاتی که در ذیل آن از امیّه به همراه دیگران یاد شده بدین شرح است:

۹.۱.۱ - آیه اول

طبری و میبدی آورده‌اند که مراد از «فُلان» در آیه ۲۸ سوره فرقان /۲۵ امیّة بن خلف و مقصود از « ظالم » در آیه قبل از آن عقبة بن ابی‌معیط از دوستان صمیمی اوست. هنگامی که عقبه پیامبر را به طعامی مهمان کرد آن حضرت پذیرش دعوت وی را به ایمان آوردن او مشروط کرد و او بدین منظور شهادتین گفت. چون امیّه مطلع شد عقبه را واداشت تا برای جبران کرده خویش به صورت آن حضرت آب دهان بیفکند. آیات ۲۷ ۲۸ فرقان/۲۵ زبان حال عقبه در قیامت است که از شدت حسرت دست به دندان گزیده، می‌گوید:ای وای بر من! کاش فلان (شخص گمراه)را به دوستی برنمی‌گزیدم
[۸۴] مبهمات القرآن، ج۲، ص۲۶۹.
[۸۵] جامع‌البیان، مج۱۱، ج۱۹، ص۱۲
[۸۶] کشف الاسرار، ج۷، ص۲۷-۲۸.
:«ویَومَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلی یَدَیهِ یَقولُ یلَیتَنِی اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبیلا • یوَیلَتی لَیتَنی لَم اَتَّخِذ فُلانًا خَلیلا» قرطبی نیز آیه «الاَخِلاّءُ یَومَئِذ بَعضُهُم لِبَعض عَدُوٌّ» را بنا به قولی درباره این دو می‌داند که در دنیا دوستانی صمیمی بوده‌اند و در آخرت دوستی آنان به دشمنی خواهد گرایید.
[۸۸] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۷۳.


۹.۱.۲ - آیه دوم

چون امیّة بن خلف با مسخره کردن و استهزای پیوسته پیامبر و مسلمانان قلب آن حضرت را می‌آزرد، مفسران و مورخان او را از مصادیق بارز « مستهزئین » در آیات پایانی سوره حجر دانسته‌اند
[۹۰] مبهمات القرآن، ج۲، ص۹۶.
:«اِنّا کَفَینکَ المُستَهزِءین • اَلَّذینَ یَجعَلونَ مَعَ اللّهِ اِلهًا ءاخَرَ فَسَوفَ یَعلَمون = ما (شرّ) ریشخندکنندگان را از تو برطرف خواهیم کرد؛ همانان که با خدا معبودی دیگر قرار می‌دهند، پس به زودی( حقیقت را)درخواهند یافت».

۹.۱.۳ - آیه سوم

بر پایه نقل سیوطی، روزی پیامبر بر امیّة بن خلف، ولید بن مغیرة و ابوجهل‌بن هشام می‌گذشت. آنان با استهزا و تمسخر آن حضرت خشم ایشان را برانگیختند. خداوند آیه ۱۰ سوره انعام /۶ را فرو فرستاد
[۹۲] الدرالمنثور، ج۳، ص۲۵۲.
و آنان را به سرنوشت شوم پیشینیان تهدید کرد:«و لَقَدِ استُهزِئَ بِرُسُل مِن قَبلِکَ فَحاقَ بِالَّذینَ سَخِروا مِنهُم ما کانوا بِهِ یَستَهزِءون = و (با این حال نگران نباش) جمعی از پیامبران پیش از تو نیز به استهزا گرفته شدند، پس سرانجام آنچه را که ریشخند می‌کردند (عذاب الهی) دامنگیرشان گردید».

۹.۱.۴ - آیه چهارم

به گفته میبدی نیز مرجع ضمیر «یَأتیهِم» در آیه پنجم همین سوره امیّة بن خلف و دو تن دیگر از سران قریش‌اند که پیامبر را به مسخره می‌گرفتند
[۹۴] کشف الأسرار، ج۳، ص۲۹۳.
:«فَقَد کَذَّبوا بِالحَقِّ لَمّا جاءَهُم فَسَوفَ یَأتیهِم اَنبؤُا ما کانوا بِهِ یَستَهزِءون = آنان هنگامی که حقّ به سراغشان آمد تکذیب کردند؛ ولی به زودی ( حقیقت ) خبرهای آنچه را که به ریشخند می‌گرفتند به آنان خواهد رسید».

۹.۱.۵ - آیه پنجم

همچنین گفته‌اند:امیّه از جمله بزرگان مشرکی بود که چون قرآن را می‌شنید از آن چیزی درنمی‌یافت و آن را افسانه پیشینیان می‌شمرد. خداوند آیه ۲۵ سوره انعام /۶ را درباره آنان نازل کرد
[۹۶] کشف الأسرار، ج۳، ص۳۲۶
[۹۷] روض‌الجنان، ج۷، ص۲۵۷.
و از سنگینی گوش‌های وی و بسته بودن قلبش خبر داد:«و مِنهُم مَن یَستَمِعُ اِلَیکَ وجَعَلنا عَلی قُلوبِهِم اَکِنَّةً اَن یَفقَهوهُ وفی ءاذانِهِم وقرًا واِن یَرَوا کُلَّ ءَایَة لا یُؤمِنوا بِها حَتّی اِذا جاءوکَ یُجدِلونَکَ یَقولُ الَّذینَ کَفَروا اِن هذا اِلاّ اَسطیرُ الاَوَّلین»

۹.۱.۶ - آیه ششم

به روایت سدّی امیّة بن خلف از کسانی بود که در واپسین روزهای زندگانی ابوطالب نزد وی رفتند از پیامبر به او شکایت کردند و از وی خواستند تا حضرت را از رسالتش باز دارد. چون پیامبر خواسته‌های آنان را شنید فرمود:اگر شهادتین بر زبان جاری سازید دست از شما برمی‌دارم؛ امّا آن‌ها گفتند:خدایانمان پاسخ دشنام‌های تو را خواهند داد و ما نیز تو و خدایت را دشنام خواهیم داد. به گفته طبری آیه ۱۰۸ انعام/۶ در این باره نازل شد
[۹۸] جامع‌البیان، مج ۵، ج۷، ص۴۰۴.
و مسلمانان را از دشنام دادن به معبودان آن‌ها باز داشت:«ولا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدعونَ مِن دونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدوًا بِغَیرِ عِلم کَذلِکَ زَیَّنّا لِکُلِّ اُمَّة عَمَلَهُم ثُمَّ اِلی رَبِّهِم مَرجِعُهُم فَیُنَبِّئُهُم بِما کانوا یَعمَلون».

۹.۱.۷ - آیه هفتم

برخی مفسران نزول آیه ۳۰ سوره انفال را مربوط به نشست مشورتی قریش در دارالندوه می‌دانند که در سال سیزدهم بعثت در آستانه هجرت پیامبر به مدینه امیّة بن خلف و چند تن دیگر از سران قریش گرد هم جمع شدند تا برای جلوگیری از پیشرفت سریع اسلام تدبیری بیندیشند. خداوند پیامبرش را از این توطئه آگاه کرد. علی (علیه‌السلام) در بستر پیامبر خوابید و مکر الهی دامنگیر مشرکان گردید
[۱۰۰] مجمع‌البیان، ج۲، ص۸۲۶
[۱۰۱] مبهمات‌القرآن، ج۱، ص۵۱۲.
:«و اِذ یَمکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَروا لِیُثبِتوکَ اَو یَقتُلوکَ اَو یُخرِجوکَ ویَمکُرونَ ویَمکُرُ اللّهُ واللّهُ خَیرُ المکِرین».

۹.۱.۸ - آیه هشتم

به گفته گروهی از مفسران مراد از « مقتسمین » در آیات ۹۰ ۹۱ سوره حجر /۱۵ «کَما اَنزَلنا عَلَی المُقتَسِمین • اَلَّذینَ جَعَلوا القُرءانَ عِضین» ۱۲، ۱۶ یا ۱۷ نفر از قریش از جمله امیّة بن خلف هستند که از سوی ولید بن مغیره مأموریت داشتند تا در موسم حجّ در ورودی‌های مکه بایستند و با متهم کردن پیامبر به کهانت ، جنون ، سحر ، شعر و دیگر تهمت‌ها مردم را از گرایش به اسلام بازدارند.
[۱۰۴] تفسیر قرطبی، ج۵، ص۳۹.
[۱۰۵] روض‌الجنان، ج۱۱، ص۳۴۶.


۹.۱.۹ - آیه نهم

همچنین برخی مراد از «اَئِمَةَ • الکُفر» در آیه ۱۲ سوره توبه را امیّة و دیگر سران شرک دانسته‌اند؛ ولی قرطبی و بلنسی به دلیل نزول سوره برائت پس از فتح مکه یعنی زمانی که بزرگان قریش اسلام آورده بودند و امیّه ۶ یا ۷ سال پیش از آن کشته شده بود، این گفته را نمی‌پذیرند.
[۱۰۷] تفسیر قرطبی، ج۴، ص۵۴
[۱۰۸] مبهمات القرآن، ج۱، ص۵۳۶ ۵۳۵.


۹.۲.۱۰ - آیه دهم

سیوطی براساس روایتی از ابن عباس می‌نویسد:امیّة بن خلف و ابوجهل و برخی دیگر از قریش به فتنه نزد پیامبر آمده خواستند که حضرت بت‌ها را استلام کند تا آنان نیز اسلام آورند. خداوند در پاسخ درخواست آنان آیه ۷۳ سوره اسراء /۱۷ را فرو فرستاد
[۱۱۰] الدرالمنثور، ج۵، ص۳۱۸.
:«و اِن کادوا لَیَفتِنونَکَ عَنِ الَّذی اَوحَینا اِلَیکَ لِتَفتَرِیَ عَلَینا غَیرَهُ واِذًا لاَ تَّخَذوکَ خَلیلا = نزدیک بود آن‌ها تو را (با وسوسه‌های خود) از آنچه بر تو وحی کرده‌ایم بفریبند تا غیر آن را به ما نسبت دهی و در آن صورت تو را به دوستی خود برمی‌گزینند».
امام رضا (علیه‌السلام) در حدیثی این آیه را از تعابیر رمزی قرآن شمرده است که گرچه خطاب به پیامبر است؛ ولی دیگران منظورند. علامه طباطبایی نیز این گزارش سیوطی را مورد نقد قرار داده است.

۹.۲.۱۱ - آیه یازدهم

براساس آیات ۹۰ ۹۳ اسراء/۱۷ مشرکان مکه از جمله امیّة بن خلف پس از ناکامی در بازداشتن پیامبر از رسالت خود با آن حضرت به گفتوگو نشسته و برای اسلام آوردن خود شرایطی نامعقول همانند روان ساختن چشمه‌ای، رفتن پیامبر به آسمان و داشتن خانه‌ای از طلا و مانند آن قرار دادند
[۱۱۳] جامع‌البیان، مج ۹، ج۱۵، ص۲۰۵.
[۱۱۴] مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۱۳۶ ۱۳۷.
:«و قالوا لَن نُؤمِنَ لَکَ حَتّی تَفجُرَ لَنا مِنَ الاَرضِ یَنبوعا... قُل سُبحانَ رَبّی هَل کُنتُ اِلاّ بَشَرًا رَسولا» پیامبر در پاسخ آنان به فرمان خداوند می‌گوید:بگو:منزّه است پروردگار من. مگر من جز انسانی فرستاده خدا هستم؟

۹.۲.۱۲ - آیه دوازدهم

از ابن عباس روایت شده که پیامبر به لحاظ عدم بهره‌گیری بزرگان قوم خود از جمله امیّة بن خلف از خیرخواهیهای او و پافشاری بر بدفرجامی خویش به‌سختی دچار غم و اندوه می‌شد که خداوند با فرو فرستادن آیه ۶ سوره کهف /۱۸ آن حضرت را تسلّی داد
[۱۱۶] روح‌المعانی، مج ۹، ج۱۵، ص۲۹۶.
:«فَلَعَلَّکَ بخِعٌ نَفسَکَ عَلی ءاثرِهِم اِن لَم یُؤمِنوا بِهذا الحَدیثِ اَسَفا = گویی که می‌خواهی به سبب اعمال آنان خود را از شدت اندوه هلاک سازی، اگر به این گفتار ایمان نیاورند».

۹.۲.۱۳ - آیه سیزدهم

همچنین برخی از مفسران مراد از «مِنَ الناس» در آیه ذیل را امیّة بن خلف و چند تن از مشرکان همفکرش دانسته‌اند
[۱۱۷] التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۱۷۵.
:«اَلَم تَرَوا اَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُم ما فِی‌السَّموتِ وما فِی الاَرضِ واَسبَغَ عَلَیکُم نِعَمَهُ ظهِرَةً وباطِنَةً ومِنَ النّاسِ مَن یُجدِلُ فِی اللّهِ بِغَیرِ عِلم ولا هُدًی ولا کِتب مُنیر» خداوند با اشاره به نعمت‌های ظاهری و باطنی و در اختیار انسان قرار دادن آنچه در آسمان‌ها و زمین است می‌فرماید:ولی بعضی از مردمان بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگری، درباره خدا مجادله می‌کنند».

۹.۲.۱۴ - آیه چهاردهم

در ذیل آیه ۵۱ سوره فصّلت /۴۱، و اِذا اَنعَمنا عَلَی‌الاِنسنِ اَعرَضَ ونَا بِجانِبِهِ واِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذو دُعاء عَریض = هرگاه به انسان ( غافل و بی‌خبر) نعمت دهیم، روی می‌گرداند و با حال تکبّر از حق دور می‌شود؛ ولی هرگاه اندک ناراحتی به او برسد تقاضای فراوان و مستمر (برای برطرف شدن آن) دارد» قرطبی ازابن عباس روایت کرده که مراد این آیه عتبه و شیبه (فرزندان ربیعه) و امیّة بن خلف است که از اسلام روی گردانده و دوری گزیدند.
[۱۲۰] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۴۳.


۹.۲.۱۵ - آیه پانزدهم

همچنین در ذیل آیه ۵۰ همین سوره نام این سه تن به نکوهش در شماری از تفاسیر آمده است
[۱۲۱] مبهمات القرآن، ج۲، ص۴۶۰.
:«ولَئِن اَذَقنهُ رَحمَةً مِنّا مِن بَعدِ ضَرّاءَ مَسَّتهُ لَیَقولَنَّ هذا لی و ما اَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً و لَئِن رُجِعتُ اِلی رَبّی اِنَّ لی عِندَهُ لَلحُسنی = و اگر از جانب خود رحمتی پس از زیانی که به او رسیده است بچشانیم قطعاً خواهد گفت:من سزاوار آنم و گمان ندارم که رستاخیز بر پا شود و اگر هم به سوی پروردگارم باز گردانیده شوم، قطعاً نزد او برایم خوبی (بهتر) خواهد بود...».

۹.۲.۱۶ - آیه شانزدهم

به گفته برخی از مفسران مراد از کافران در آیه ذیل، سران قریش از جمله امیّه‌اند:«و قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنوا لَو کانَ خَیرًا ما سَبَقونا اِلَیهِ واِذ لَم یَهتَدوا بِهِ فَسَیَقولونَ هذا اِفکٌ قَدیم = و کسانی که کافر شدند به آنان که ایمان آورده‌اند گفتند:اگر (این دین ) خوب بود اینان بر ما پیشی نمی‌گرفتند، و چون بدان هدایت نیافته‌اند به زودی خواهند گفت:این دروغی کهنه است».
میبدی در بیان شأن نزول این آیه در تفسیر سوره لیل می‌نویسد:زنیره زنی بود که چشمانی کم‌سو داشت. هنگامی که مسلمان شد، عتبه و شیبه و امیّه و دیگر اشراف مشرک مکه به استهزای او پرداخته و به خنده می‌گفتند:اگر دین محمد خیری داشت، زنیره در گرایش به آن از ما سبقت نمی‌گرفت! سرانجام او بینایی خود را از دست داد و سران قریش به وی گفتند: لات و عزّی نور چشم تو را از بین بردند، چون با دین آنان مخالفت ورزیدی. او پاسخ داد: سوگند به خدا آن‌ها به من زیانی نرسانیده و نابینایم نساخته‌اند. پس از این خداوند بینایی او را باز گرداند.
[۱۲۴] کشف الاسرار، ج۱۰، ص۵۱۷.


۹.۲.۱۷ - آیه هفدهم

چون امیّه از مطعمان (= طعام دهندگان) لشکر کفر در جنگ بدر بود، آیه آغازین سوره محمد درباره او و دیگر مطعمان نازل گشت:«اَلَّذینَ کَفَروا وصَدّوا عَن سَبیلِ اللّهِ اَضَلَّ اَعملَهُم» ( و آنان را بازدارندگان مردم از راه خدا نامید و به تباهی و نابودی اعمالشان تهدید کرد. در روایتی از ابن عباس نام هر ۱۲ نفر این مطعمان از جمله امیّه آمده است.
[۱۲۶] کشف الاسرار، ج۹، ص۱۷۶ ۱۷۷.


۹.۲.۱۸ - آیه هجدهم

فخر رازی یکی از وجوه « مدثّر » نامیده شدن پیامبر را در آغاز سوره ۷۴ این دانسته که مشرکان مکّه از جمله امیّه برای جلوگیری از دعوت پیامبر پس از اجتماع و گفتوگو نزد ولید بن مغیره، سرانجام تصمیم گرفتند آن حضرت را ساحر بخوانند. چون این گفته رواج یافت پیامبر اندوهگین به خانه آمد و سر در گریبان فرو برد، پس این آیات فرود آمد:«یاَیُّهَا المُدَّثِّر • قُم فَاَنذِر... = هان ای ردا کشیده بر سر! برخیز و انذار کن...»
[۱۲۸] التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۶۹۶.
؛ ولی چون سوره مدثّر در ماه‌های نخست بعثت (دوره دعوت غیر علنی) و پیش از واکنش مشرکان نازل شده است این تطبیق بعید می‌نماید.

۹.۲.۱۹ - آیه نوزدهم

پیامبر اکرم از گمراهی مردم رنج می‌برد و هرکس را که امید هدایتش می‌رفت برای نجات او از کفر و شرک از هیچ کوششی دریغ نمیورزید و آیات متعددی در قرآن بیانگر این معناست، ازاین‌رو برخی مفسران برآن‌اند که آیات آغازین سوره عبس /۸۰ نیز در مورد آن حضرت نازل شده است که برای هدایت امیّه و دیگر سران مشرک گرم گفتوگو با آنان بود و به عبدالله بن امّ مکتوم که به مسجد درآمد توجّهی نکرد
[۱۲۹] جامع‌البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۶۵.
[۱۳۰] مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۶۴.
[۱۳۱] مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۶۷۷.
، ازاین‌رو میبدی آیات ۵ ۷ همین سوره را بر امیّه و دیگر سران شرک منطبق دانسته است:«اَمّا مَنِ استَغنی • فَاَنتَ لَهُ تَصَدّی • و ما عَلَیکَ اَلاّ یَزَّکّی = کسی که خود را بی‌نیاز می‌پندارد تو بدو می‌پردازی، در حالی‌که اگر پاک نگردد بر تو(مسئولیتی) نیست».
[۱۳۲] کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۳۸۲.

برخی مفسران ظاهر آیات را دال بر عتاب پیامبر ندانسته و عبوس را از صفات آن حضرت نمی‌دانند.

۹.۲.۲۰ - آیه بیستم

در شأن نزول سوره‌همزه /۱۰۴ می‌نویسند:این سوره در شأن کافران مکّه فرود آمد. ولید بن مغیره، اُمیّة بن خلف و أخنس بن شریق که بر رهگذر مصطفی و یاران او می‌نشستند و ناسزا می‌گفتند و با چشم و ابرو اشاره می‌کردند، گاه رویاروی طعن زده و گاهی از پشت سر عیب می‌جستند. خداوند با فرو فرستادن این سوره به نکوهش آنان پرداخت و فرجام شوم آنان را بیان کرد
[۱۳۴] کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۰۹.
:«ویلٌ لِکُلِّ هُمَزَة لُمَزَه • اَلَّذی جَمَعَ مالاً و عَدَّدَه • یَحسَبُ اَنَّ مالَهُ اَخلَدَه • کَلاّ لَیُنبَذَنَّ فِی الحُطَمَه» = وای بر هر بدگوی عیبجویی که مالی گرد آورده و بر شمردش. پندارد که مالش او را جاوید کرده؛ ولی نه، قطعاً در آتش خُرد کننده فرو افکنده خواهد شد». ابوحیّان به نقل از سهیلی و ابن اسحاق این سوره را تنها در مورد امیّة بن خلف دانسته و تأکید کرده است که هرچند لفظ آیه عامّ است؛ ولی خداوند در این آیات به بیان اوصاف شخصی معیّن پرداخته و از او خبر داده است.
[۱۳۷] مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۷۴۱.


۹.۲.۲۱ - آیه بیست و یکم

مفسران و تاریخنگاران در شأن نزول سوره کافرون /۱۰۹ از ابن اسحاق روایت کرده‌اند که امیّة بن خلف به همراه گروهی از سران شرک نزد پیامبر آمده از وی خواستند تا بتهای آنان را بپرستد و در عوض آنان هم خدا را بپرستند و بدین وسیله در امور عبادی همدیگر شریک شوند. خداوند این سوره را که پاسخ منفی و صریحی به خواسته آنان بود فرو فرستاد
[۱۳۸] جامع‌البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۴۳۰.
[۱۳۹] تاریخ طبری، ج۱، ص۵۵۰.
:«قُل یاَیُّهَا الکفِرون • لا اَعبُدُ ما تَعبُدون • و لا اَنتُم عبِدونَ ما اَعبُد • و لا اَنا عابِدٌ ما عَبَدتُم • ولا اَنتُم عبِدونَ ما اَعبُد • لَکُم دینُکُم ولِیَ دین» = بگو:هان ای کافران! آنچه را شما می‌پرستید من نمی‌پرستم و نه شما آنچه را می‌پرستم می‌پرستید و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده‌اید می‌پرستم و نه شما آنچه را من می‌پرستم پرستش می‌کنید. (اکنون که چنین است) آیین شما برای خودتان و آیین من برای خودم».

۹.۲.۲۲ - آیه بیست و دوم

همچنین به گفته برخی مورخان و مفسران، آیات نخستین سوره ص /۳۸ که درباره انکار معاد توسط سران قریش است نیز به همین جریان اشاره دارد و گفته‌اند که امیّه جزو آنان بوده است:«وانطَلَقَ المَلاَُ مِنهُم اَنِ امشوا واصبِروا عَلی ءالِهَتِکُم اِنَّ هذا لَشَیءٌ یُراد • ما سَمِعنا بِهذا فِی‌المِلَّةِ الأخِرَةِ اِن هذا اِلاَّ اختِلق = و بزرگانشان روان شدند (و گفتند:)بروید و بر خدایانتان ایستادگی کنید که این چیزی است که خواسته‌اند (تا شما را گمراه سازند). ما چنین چیزی را هرگز در آیین واپسین نشنیده‌ایم. این تنها یک آیین ساختگی است».
[۱۴۳] مجمع‌البیان، ج۴، ص۷۲۵.
[۱۴۴] مبهمات القرآن، ج۲، ص۴۲۳.



(۱) الاشتقاق.
(۲) الاغانی.
(۳) البحر المحیط فی التفسیر.
(۴) تاریخ الامم و الملوک، طبری.
(۵) تاریخ الیعقوبی.
(۶) تفسیر التحریر و التنویر.
(۷) التفسیر الکبیر.
(۸) تفسیر مبهمات القرآن.
(۹) جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن.
(۱۰) الجامع لاحکام القرآن، قرطبی.
(۱۱) جمهرة انساب العرب.
(۱۲) الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور.
(۱۳) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم.
(۱۴) روض الجنان و روح الجنان.
(۱۵) زادالمسیر فی علم التفسیر.
(۱۶) سبل الهدی و الرشاد.
(۱۷) السیرة النبویة، ابن هشام.
(۱۸) السیر والمغازی.
(۱۹) الصحیح من سیرة النبی الاعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم).
(۲۰) الطبقات الکبری.
(۲۱)الکامل فی‌التاریخ.
(۲۲) مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن.
(۲۳) المعارف.
(۲۴) المغازی.
(۲۵) المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام.
(۲۶) المنجد فی اللغه.
(۲۷) المنمق فی اخبارالقریش.
(۲۸) المیزان فی تفسیر القرآن.


۱. النسب، ص۲۱۲.
۲. المحبر، ص۱۴۰.    
۳. اللباب، ج۱، ص۱۹۸.
۴. المنمق، ص۳۳۲.    
۵. جمهرة انساب‌العرب، ص۱۵۹.
۶. المعارف، ص۵۷۶.
۷. المفصل، ج۴، ص۱۲۵.
۸. المنمق، ص۱۷۱.    
۹. الاغانی، ج۲۲، ص۶۷.
۱۰. المحبر، ص‌۱۴۰.    
۱۱. السیرة‌النبویه، ج۱، ص۳۵۶.    
۱۲. السیرة‌النبویه، ج۱، ص۳۵۶.    
۱۳. الدرالمنثور، ج۳، ص۲۵۲.
۱۴. التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۱۷۵.
۱۵. جامع البیان، مج ۱۱، ج۱۹، ص۱۱ ۱۲.
۱۶. السیر والمغازی، ص۲۳۶.    
۱۷. السیر والمغازی، ص۲۱۱.    
۱۸. مجمع‌البیان، ج۲، ص۸۲۶.
۱۹. سبل الهدی، ج۳، ص۲۳۱.    
۲۰. الطبقات، ج۱، ص۱۷۶.    
۲۱. سبل الهدی، ج۳، ص۲۴۱.     .
۲۲. السیرة‌النبویه، ج۱، ص۳۱۸.
۲۳. السیرة‌النبویه، ج۱، ص۳۳۲.
۲۴. السیر والمغازی، ص۲۱۱.    
۲۵. الدرالمنثور، ج۳، ص۲۵۲.
۲۶. المحبر، ص۱۶۰.    
۲۷. تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۳۹.
۲۸. الکامل، ج۲، ص۷۲.    
۲۹. سبل الهدی، ج۳، ص۲۳۱.    
۳۰. الصحيح من السيره، ج۵، ص۱۵.
۳۱. مجمع البیان، ج۲، ص۸۲۶.
۳۲. مبهمات القرآن، ج۱، ص۵۱۲.
۳۳. المغازی، ج۱، ص۱۲
۳۴. الطبقات، ج۲، ص۶ -۵.    
۳۵. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۵‌۳۶.
۳۶. الصحیح من السیره، ج۵، ص۱۵.
۳۷. سبل الهدی، ج۴، ص۲۱.    
۳۸. المغازی، ج۱، ص۳۷.
۳۹. السیرة‌النبویه، ج۲، ص۶۱۰.
۴۰. المغازی، ج۱، ص۳۷.
۴۱. السیرة‌النبویه، ج۲، ص۶۱۸ .
۴۲. المنمق، ص۳۳۸.    
۴۳. السیرة النبویه، ج۲، ص۶۶۵.
۴۴. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵.
۴۵. المحبر، ص۱۶۲.    
۴۶. المنمق، ص۳۸۹.    
۴۷. المعارف، ص۱۵۴.
۴۸. المغازی، ج۱، ص۳۹.
۴۹. المغازی، ج۱، ص۸۲.
۵۰. السیرة النبویه، ج۲، ص۶۳۱ ۶۳۲.
۵۱. المغازی، ج۱، ص۸۳
۵۲. السیرة‌النبویه، ج۲، ص۶۳۲.
۵۳. الصحیح من سیرة النبی، ج۵، ص۱۱۶-۱۱۹.
۵۴. المغازی، ج۱، ص۸۳.
۵۵. الاشتقاق، ص۱۲۹.    
۵۶. الاشتقاق، ص۱۲۹.    
۵۷. السیرة‌النبویه، ج۲، ص۶۳۸.
۵۸. کشف الاسرار، ج۵، ص۶۸۰ ۶۸۱-
۵۹. تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۲۵۵.
۶۰. کهف/سوره۱۸، آیه۲۸.    
۶۱. یس/سوره۳۶، آیه۷۷ ۷۸.    
۶۲. یس/سوره۳۶، آیه۷۹.    
۶۳. مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۷۸.
۶۴. مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۳۹۷.
۶۵. زادالمسیر، ج۷، ص۴۱.
۶۶. مریم/سوره۱۹، آیه۶۶ ۶۷.    
۶۷. مبهمات القرآن، ج۲، ص۱۹۸.
۶۸. فجر/سوره۸۹، آیه۱۵-۱۷.    
۶۹. مبهمات القرآن، ج۲، ص۷۱۲.
۷۰. کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۴۸۸.
۷۱. کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۴۸۹.
۷۲. فجر/سوره۸۹، آیه۲۵ ۲۶.    
۷۳. لیل/سوره۹۲، آیه۸ ۱۰.    
۷۴. مبهمات القرآن، ج۲، ص۷۲۳.
۷۵. التحریر والتنویر، ج۱۵، ص۳۸۲.
۷۶. الکشاف، ج۴، ص۷۶۴.    
۷۷. لیل/سوره۹۲، آیه۱۵ ۱۶.    
۷۸. مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۶۵.
۷۹. علق/سوره۹۶، آیه۹ ۱۰.    
۸۰. الکشاف، ج۴، ص۷۷۸.    
۸۱. انفطار/سوره۸۲، آیه۶.    
۸۲. مبهمات القرآن، ج۲، ص۶۸۵.
۸۳. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۷-۲۸.    
۸۴. مبهمات القرآن، ج۲، ص۲۶۹.
۸۵. جامع‌البیان، مج۱۱، ج۱۹، ص۱۲
۸۶. کشف الاسرار، ج۷، ص۲۷-۲۸.
۸۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۶۷.    
۸۸. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۷۳.
۸۹. السیر والمغازی، ص۲۱۱.    
۹۰. مبهمات القرآن، ج۲، ص۹۶.
۹۱. حجر/سوره۱۵، آیه۹۵- ۹۶.    
۹۲. الدرالمنثور، ج۳، ص۲۵۲.
۹۳. انعام/سوره۶، آیه۱۰.    
۹۴. کشف الأسرار، ج۳، ص۲۹۳.
۹۵. انعام/سوره۶، آیه۵.    
۹۶. کشف الأسرار، ج۳، ص۳۲۶
۹۷. روض‌الجنان، ج۷، ص۲۵۷.
۹۸. جامع‌البیان، مج ۵، ج۷، ص۴۰۴.
۹۹. انفال/سوره۸، آیه۳۰.    
۱۰۰. مجمع‌البیان، ج۲، ص۸۲۶
۱۰۱. مبهمات‌القرآن، ج۱، ص۵۱۲.
۱۰۲. حجر/سوره۱۵، آیه۹۰-۹۱.    
۱۰۳. المحبر، ص۱۶۰.    
۱۰۴. تفسیر قرطبی، ج۵، ص۳۹.
۱۰۵. روض‌الجنان، ج۱۱، ص۳۴۶.
۱۰۶. توبه/سوره۹، آیه۱۲.    
۱۰۷. تفسیر قرطبی، ج۴، ص۵۴
۱۰۸. مبهمات القرآن، ج۱، ص۵۳۶ ۵۳۵.
۱۰۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۳.    
۱۱۰. الدرالمنثور، ج۵، ص۳۱۸.
۱۱۱. المیزان، ج۱۳، ص۱۷۸.    
۱۱۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۹۰-۹۳.    
۱۱۳. جامع‌البیان، مج ۹، ج۱۵، ص۲۰۵.
۱۱۴. مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۱۳۶ ۱۳۷.
۱۱۵. کهف/سوره۱۸، آیه۶.    
۱۱۶. روح‌المعانی، مج ۹، ج۱۵، ص۲۹۶.
۱۱۷. التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۱۷۵.
۱۱۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۱.    
۱۱۹. فصّلت/سوره۴۱، آیه۵۱.    
۱۲۰. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۴۳.
۱۲۱. مبهمات القرآن، ج۲، ص۴۶۰.
۱۲۲. فصّلت/سوره۴۱، آیه۵۰.    
۱۲۳. احقاف/سوره۴۶، آیه۴۶.    
۱۲۴. کشف الاسرار، ج۱۰، ص۵۱۷.
۱۲۵. محمّد/سوره۴۷، آیه۱.    
۱۲۶. کشف الاسرار، ج۹، ص۱۷۶ ۱۷۷.
۱۲۷. مدثّر/سوره۷۴، آیه۱ ۷.    
۱۲۸. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۶۹۶.
۱۲۹. جامع‌البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۶۵.
۱۳۰. مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۶۴.
۱۳۱. مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۶۷۷.
۱۳۲. کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۳۸۲.
۱۳۳. المیزان، ج۲۰، ص۲۰۳.    
۱۳۴. کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۰۹.
۱۳۵. همزه/سوره۱۰۴، آیه۱ ۴.    
۱۳۶. البحرالمحیط، ج۱۰، ص۵۴۰-۵۴۱.    
۱۳۷. مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۷۴۱.
۱۳۸. جامع‌البیان، مج ۱۵، ج۳۰، ص۴۳۰.
۱۳۹. تاریخ طبری، ج۱، ص۵۵۰.
۱۴۰. البحرالمحیط، ج۱۰، ص۵۵۸.    
۱۴۱. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۱-۶.    
۱۴۲. السیر والمغازی، ص۲۳۶ -۲۳۷.    
۱۴۳. مجمع‌البیان، ج۴، ص۷۲۵.
۱۴۴. مبهمات القرآن، ج۲، ص۴۲۳.
۱۴۵. ص/سوره۳۸، آیه۶ ۷.    



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «امیّة بن خلف».    



جعبه ابزار