• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اکثریت فرعونیان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اکثریت آل فرعون از نقش اراده الهی در بلاها و مصیبت‌ها ناآگاه بودند.



و لقد اخذنآء ال فرعون بالسنین ونقص من الثمرت لعلهم یذکرون(و در حقیقت، ما فرعونيان را به خشکسالی و كمبود محصولات دچار كرديم باشد كه عبرت گيرند.)... وان تصبهم سیئة یطیروا بموسی ومن معه الآ انما طـئرهم عند الله ولـکن اکثرهم لایعلمون.(پس هنگامى كه نيكى (و نعمت‌) به آنان روى مى‌آورد مى‌گفتند: «اين براى (شايستگى‌) خود ماست» و چون گزندى به آنان مى‌رسيد، به موسی و همراهانش شگون بد مى‌زدند. آگاه باشيد كه (سرچشمه) بدشگونى آنان تنها نزد خداست (كه آنان را به بدى اعمالشان کیفر مى‌دهد)، ليكن بيشترشان نمى‌دانستند.) معناي آیه این است که بهره‌اى كه ايشان از شر و شامت دارند نزد خداست، و آن عذابى است كه خداوند براى آنان تهيه ديده، و ليكن بيشتر ايشان از اين عذاب غافلند، و خيال مى‌كنند از گناهان و جناياتى كه مرتكب مى‌شوند اثرى باقى نمى‌ماند، و در دفترى بايگانى نمى‌شود. البته براى كلمه" طائر" معانى ديگرى هم از قبيل نامه اعمال و غير آن ذكر كرده‌اند، و ليكن مناسب با سياق همان معنايى است كه ما ذكر كرديم.


تحلیل اکثریت آل فرعون از رخدادهای نیک و بد جاهلانه و از روی ناآگاهی بود.
و لقد اخذنآ ءال فرعون بالسنین ونقص من الثمرت... فاذا جائتهم الحسنة قالوا لنا هذه وان تصبهم سیئة یطیروا بموسی ومن معه الآ انما طـئرهم عند الله ولـکن اکثرهم لایعلمون. "آل فرعون" به جاى اينكه از اين درسهاى الهی پند بگيرند، و از خواب خرگوشى بيدار شوند، از اين موقعيت سوء استفاده كرده و جريان‌ حوادث را به ميل خود تفسیر مى‌كردند،" هنگامى كه اوضاع بر وفق مراد آنها بود، و در آرامش و راحتى بودند مى‌گفتند، اين وضع به خاطر نيكى و پاكى و لياقت ما است!". در حقیقت شايسته چنين موقعيتى بوده‌ايم‌. قرآن در پاسخ آنها مى‌گويد:" بدانيد كه سرچشمه شوميها و ناراحتى هايى كه دامان آنها را مى‌گرفت، از ناحيه پروردگار بوده و خدا مى‌خواسته است كه آنها را گرفتار نتيجه شوم اعمالشان بكند، ولى اكثر آنها نمى‌دانند. قابل توجه اينكه اين طرز تفكر، مخصوص به فرعونيان نبود، هم اكنون در ميان اقوام خودخواه و گمراه نيز اين موضوع به وضوح ديده مى‌شود كه براى قلب حقائق و گمراه ساختن و جدان خويش يا ديگران، هر زمان پيروزى نصيبشان شود آن را مرهون لياقت و كاردانى خويش مى‌دانند، هر چند لیاقت آنها كمترين اثرى در آن پیروزی نداشته باشد، و به عكس هر بدبختى دامنشان را مى‌گيرد فورا به بيگانگان و دستهاى مرموز و يا آشكار دشمن نسبت مى‌دهند هر چند خودشان عامل اصلى بدبختى بوده باشند.


نسبت دادن خوبی‌ها به خویشتن، و بدی‌ها به موسی علیه‌السّلام و پیروانش از سوی اکثریت آل فرعون انجام می شد.
ولقد اخذنآءال فرعون بالسنین... فاذا جآءتهم الحسنة قالوا لنا هـذه وان تصبهم سیئة یطیروا بموسی ومن معه الآ انما طـئرهم عند الله ولـکن اکثرهم لایعلمون.
شايد هميشه در ميان انسانها و اقوام مختلف، فال نيك و بد رواج داشته است، امورى را به"فال نیک" مى‌گرفتند و دليل بر پیروزی و پيشرفت كار مى‌دانستند، و امورى را به"فال بد" مى‌گرفتند و دليل بر شکست و ناكامى و عدم پيروزى مى‌پنداشتند، در حالى كه هيچگونه رابطه منطقى در ميان پيروزى و شكست با اينگونه امور وجود نداشت، و مخصوصا در قسمت فال بد، غالبا جنبه خرافى و نامعقول داشته و دارد. اين دو گرچه اثر طبيعى ندارند، ولى بدون ترديد اثر روانى مى‌توانند داشته باشند، فال نيك غالبا مايه اميدوارى و حركت است ولى فال بد موجب یاس و نوميدى و سستى و ناتوانى است.
شايد به خاطر همين موضوع است كه در روایات اسلامی از فال نيك نهی نشده، اما فال بد به شدت محكوم گرديده است، در حدیث معروفى از پیامبر ص نقل شده: تفالوا بالخير تجدوه‌ :" كارها را به فال نيك بگيريد (و اميدوار باشيد) تا به آن برسيد" جنبه اثباتى اين موضوع منعكس است و در حالات خود پيغمبر ص و پيشوايان اسلام ع نيز ديده مى‌شود كه گاهى مسائلى را به فال نيك مى‌گرفتند، مثلا در جريان برخورد مسلمانان با کفار مکه در سرزمين‌ "حدیبیة" مى‌خوانيم هنگامى كه" سهيل بن عمرو" به عنوان نماينده كفار مكه به سراغ پيامبر ص آمد و حضرت ص از نام او آگاه گرديد، فرمود: قد سهل عليكم و امركم‌ :" يعنى از نام" سهيل" من تفال مى‌زنم كه كار بر شما سهل و آسان مى‌گردد".
دانشمند معروف" دميرى" كه از نويسندگان قرن هشتم هجرى است، در يكى از نوشته‌هاى خود اشاره به همين مطلب كرده و مى‌گويد اينكه پيامبر ص فال نيك را دوست مى‌داشت، به خاطر آن بود كه انسان هر گاه اميدوار به فضل پروردگار باشد در راه خیر گام برمى‌دارد و هنگامى كه امید خود را از پروردگار قطع كند، در راه شر خواهد افتاد و فال بد زدن مايه سوء ظن و موجب انتظار بلا و بدبختى كشيدن است.
[۱۰] قمی، عباس، سفينة البحار، ج۲، ص۱۰۲.


۳.۱ - فال بد

اما در مورد فال بد كه عرب آن را" تطير" و" طيره" مى‌نامد، در روایات اسلامى- همانطور كه گفتيم- شديدا مذمت شده، همانطور كه در قرآن مجید نيز كرارا به آن اشاره گرديده و محكوم شده است. از جمله در حديثى مى- خوانيم كه پيغمبر ص فرمود: الطيرة شرك‌ " فال بد زدن (و آن را مؤثر در سرنوشت آدمى دانستن) يك نوع شرک به خدا است" و نيز مى‌خوانيم: كه اگر فال بد اثرى داشته باشد، همان اثر روانى است، امام صادق علیه‌السلام فرمود: الطيرة على ما تجعلها ان هونتها تهونت و ان شددتها تشددت و ان لم تجعلها شيئا لم تكن شيئا :" فال بد اثرش به همان اندازه است كه آن را مى‌پذيرى، اگر آن را سبك بگيرى كم اثر خواهد بود و اگر آن را محكم بگيرى پر اثر، و اگر به آن اعتنا نكنى، هيچ اثرى نخواهد داشت". در اخبار اسلامى از پيامبر ص نقل شده است كه راه مبارزه با فال بد بى‌اعتنايى است، از پیغمبر اکرم ص نقل شده كه فرمود: ثلاث لا يسلم منها احد الطيرة و الحسد و الظن قيل فما نصنع قال: اذا تطيرت فامض و اذا حسدت فلا تبغ و اذا ظننت فلا تحقق‌:" سه چيز است كه هيچكس از آن سالم نمى‌ماند (و وسوسه‌هاى آن در درون قلب غالب اشخاص پيدا مى‌شود) فال بد و حسد و سوء ظن است، عرض كردند پس چكنيم؟ فرمود: هنگامى كه فال بد زدى اعتنا مكن و بگذر و هنگامى كه حسد در دلت پيدا شد عملا كارى بر طبق آن انجام مده و هنگامى كه سوء ظن پيدا كردى آن را ناديده بگير".


اکثریت آل فرعون به حقانیت وعده‌های الهی درباره موسی علیه‌السّلام ناآگاه بودند.
فالتقطه ءال فرعون لیکون لهم عدوا وحزنا...(پس خاندان فرعون، او را (از آب‌) برگرفتند تا سرانجام دشمنِ (جانِ‌) آنان و مايه اندوهشان باشد. آرى، فرعون و هامان و لشكريان آنها خطاكار بودند.) فرددنـه الی امه کی تقر عینها ولاتحزن ولتعلم ان وعد الله حق ولـکن اکثرهم لایعلمون.(پس او را به مادرش بازگردانيديم تا چشمش (بدو) روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خدا درست است، ولى بيشترشان نمى‌دانند.)


اکثریت فرعونیان در اثر کفر و بی ایمانی نابود شدند.
واذ نادی ربک موسی ان ائت القوم الظـلمین(و (ياد كن‌) هنگامى را كه پروردگارت موسی را ندا درداد كه به سوى قوم ستمكار برو:)قوم فرعون الایتقون(قوم فرعون؛ آيا پروا ندارند؟!) وانجینا موسی ومن معه اجمعین(و موسى و همه كسانى را كه همراه او بودند نجات داديم؛) ثم اغرقنا الاخرین(آنگاه ديگران را غرق كرديم.) ان فی ذلک لایة و ما کان اکثرهم مؤمنین.(مسلماً در اين (واقعه‌) عبرتى بود، و(لى‌) بيشترشان ايمان‌آورنده نبودند.)


قوم فرعون الایتقون ان فی ذلک لایة و ما کان اکثرهم مؤمنین.در آیات قبلی داستان غرق شدن فرعونیان آمده و در این آیه می فرماید که با وجود اینکه این بلای عظیم را دیدند ولی اکثر آنها باز ایمان نیاوردند.


۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۰.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۱.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۸، ص۲۹۰.    
۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۰.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۱.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۶، ص۳۱۵-۳۱۶.    
۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۰.    
۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۱.    
۹. محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱۹، ص۱۶.    
۱۰. قمی، عباس، سفينة البحار، ج۲، ص۱۰۲.
۱۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۷۸.    
۱۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۷۸.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۱۷-۳۱۹.    
۱۴. قصص/سوره۲۸، آیه۸.    
۱۵. قصص/سوره۲۸، آیه۱۳.    
۱۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰.    
۱۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱.    
۱۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۵-۶۷.    
۱۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱.    
۲۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۷.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۱۵، ص۲۴۶.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۱۸۱، برگرفته از مقاله «اکثریت فرعونیان».    


رده‌های این صفحه : آل فرعون | اکثریت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار