• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ایمان اکثریت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اکثریت مردم به خدا ایمان نمی آورند. و اگر هم ایمان بیاورند ایمانشان آمیخته به شرک است.



بیش تر مردم دارای ایمانی آمیخته به شرک است.
ومآ اکثر الناس ولو حرصت بمؤمنین(و بیشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشی، ایمان نمی‌آورند!) وما یؤمن اکثرهم بالله الا وهم مشرکون.(و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند!) این آیات، خاتمه سوره یوسف است، و در آن این معنا را خاطرنشان می‌سازد که ایمان کامل که همان توحید خالص باشد مقام عزیز، و فضیلت کمیابی است که جز تعداد اندکی از مردم به آن نمی‌رسند، و اما اکثر مردم ایمان آور نیستند، هر چند که تو (رسول خدا) به ایمان ایشان حریص باشی و همه طاقت و توان خود را صرف کنی. و آن اقلیتی هم که ایمان می‌آورند، ایمانشان آمیخته به شرک است، پس برای ایمان محض و توحید خالص باقی نمی‌ماند مگر تعداد اندکی از مردم. و این توحید خالص همان راهی است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و همچنین پیروانش با بصیرت بدان دعوت می‌کردند، و خدا هم ناصر او و نجات دهنده مؤمنین پیرو او از مهالک است، و از مهالکی که توحید و ایمانشان را تهدید می‌کند و از عذاب استیصال و ریشه کنی که (وعده داده بود) بزودی گریبانگیر مشرکین شده مستاصل و منقرضشان می‌کند، نجاتشان می‌دهد هم چنان که سنت خدا درباره انبیای گذشته اش هم بطوری که از داستانهایش برمی آید چنین بوده است. و در داستانهای ایشان عبرت، بیان حقیقت، و هدایت و رحمت است برای مؤمنین.


مراد از این شرک آن شرک جلی (آشکار) بت پرستان نیست زیرا هیچ مومنی اهل پرستش بت نیست و بر آن سجده نمی‌کند؛ بلکه منظور شرک خفی (پنهان) است که امام هادی علیه‌السّلام در توصیف آن فرمود: الاشراک فی الناس اخفی من دبیب النمل علی المسح الاسود فی اللیلة المظلمة؛ نفوذ شرک در ضمیر مردم، پنهان تر از آنست که مورچه سیاهی در شب تیره و تار بر روی گلیم سیاهی راه برود. وقتی انسان در آن شرائط متوجه راه رفتن مورچه نشود قطعا از این شرکی که پنهان تر از آنست آگاه نخواهد شد. پس معنای آیه این است: اکثر مردمی که به خدا ایمان می‌آورند ایمانشان آمیخته به شرک است و از ایمان خالص بی بهره‌اند.


لسان العرب در معنی «شرک» می‌گوید: «الشرک ان یجعل لله شریکا فی ربوبیته» و به این ترتیب شرک را به معنی شریک قرار دادن برای خدا در حاکمیت و ربوبیت تفسیر کرده است. به عبارت دیگر شرک آن است که انسان در اداره امور عالم به منشا اثری غیر از خداوند متعال عقیده پیدا کند و او را شریک خدا قرار دهد.


امام باقر علیه‌السّلام فرمود: المعاصی التی یرتکبون فهی شرک طاعة اطاعوا فیها الشیطان فاشرکوا بالله فی الطاعة لغیره؛ گناهانی که مومنین مرتکب می‌شوند همان شرک طاعت است زیرا با آن کارها، در حقیقت شیطان را اطاعت کرده‌اند پس در زمینه اطاعت، برای خدا شریک قائل شده‌اند.
و این حکم به شرک در صورتیست که فرد متوجه نباشد که کار او تبعیت از شیطان است. عن أبي عبد الله (عليه السلام) في قول الله عز وجل: " وما يؤمن أكثرهم بالله إلا وهم مشركون " قال: يطيع الشيطان من حيث لا يعلم فيشرك.؛ زیرا اگر این اطاعت را با آگاهی و از روی عمد انجام دهد کار او از مرحله شرک گذشته و به کفر می‌رسد.


مالک بن عطیه می‌گوید از امام صادق علیه‌السّلام پرسیدم منظور از شرک اکثریت مومنین که در آیه آمده است چیست؟ امام فرمودند: مقصود مثل این حرفهایی است که گاهی انسان می‌گوید «اگر فلانی نبود من نابود می‌شدم»، «اگر فلان کس نبود من به فلان ناراحتی مبتلا می‌شدم»، «اگر فلانی نبود خاندان من، اهل و عیالم از بین می‌رفتند.» او با این اندیشه اشخاص را موثر در زندگی خود می‌بیند و برای خدا در رازقیت و در تاثیر، شریک قرار می‌دهد. عرض کردم: این چنین بگوید چطور؟ «اگر خداوند به وسیله فلانی بر من لطف و منت نمی‌گذاشت من نابود می‌شدم» آیا باز هم اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر این گونه بگوید مانعی ندارد. چون در این بینش خداوند متعال را مؤثر، مسبب، وسیله ساز و دیگری را وسیله می‌داند.


پس اگر آیه شریفه خبر از شرک اکثر مؤمنین می‌دهد دلیلش آن دسته کارهایست که از ایشان سر می‌زند؛ ایمان آنها را آلوده کرده و خلوص آن را از بین می‌برد.
برای داشتن ایمانی خالص و منزه از شرک هم باید عقیده را خدایی کرد و هم باید رفتار و زبانمان خدایی شود. او را تنها موثر در عالم بدانیم. فقط مطیع او باشیم و باور داشته باشیم که همه کاره اوست و دیگران وسیله‌ای بیش نیستند.
پر واضح است که چنین افرادی در بین مومنین در اقلیت به سر می‌برند و اکثریت گرفتار شرکی پنهانند. امید است که ما در پرتو معارف قرآن و اهل بیت علیهم‌السّلام جزو موحدین واقعی باشیم.


۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۳.    
۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۶.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۱، ص۳۷۴.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۱، ص۳۷۷.    
۵. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی‌الله‌علیه‌وآله، ص۴۸۷.    
۶. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۴۹.    
۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۰۰.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۹۷.    
۹. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، الوافی، ج۴، ص۱۹۳.    
۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۰.    
۱۱. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۰۰.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۱۸۴، برگرفته از مقاله «ایمان اکثریت».    


رده‌های این صفحه : اکثریت | ایمان | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار