• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بایزید پاشا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بایزیدپاشا (متوفی ۸۲۴)، وزیر اعظم سلطان محمّد اوّل و سلطان مراد دوّم در دوره تأسیس دولت عثمانی است و نام پدرش یاخشی است.




چون زادگاهش آماسیه بود، در منابع، آماسیه‌ای خوانده شده است، امّا این احتمال نیز وجود دارد که آلبانیایی تبار بوده باشد.



در دربار پرورش یافت و در زمان ایلدرم بایزید به بعضی مشاغل نظامی منصوب شد.



هنگام امارت (امیر سنجقی) محمّد چلبی
[۱] سجل عثمانی، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵، ج۲، ص ۶ـ۷.
در آماسیه، جزو اطرافیان او درآمد و در دوره فترت نیز وابستگی خود را به او حفظ کرد و به خدمات خود ادامه داد. پس از آن‌ که محمّد چلبی در ۸۱۶ در کشور، وحدت و آرامش برقرار کرد، بایزید وزیراعظم و بیگلربیگی روم ایلی شد.

۳.۱ - همکاری بایزید در قتل موسی چلبی


همان سال (۸۱۶)، در قتل موسی چلبی همکاری کرد.

۳.۲ - معاهده با محمد بیگ قره‌مان


سال بعد، در جریان مناسبات عثمانی ـ قره‌مانی، محمّدبیگ قره‌مان را به امضای معاهده‌ای که شرایطش برای او سنگین بود، وادار کرد.

۳.۳ - حادثه شیخ بدرالدین


بایزیدپاشا که در حادثه شیخ بدرالدّین نیز منشأ خدماتی بود، ابتدا در ۸۲۳، مریدان او را مغلوب، و بعدها به خود شیخ بدرالدّین و طرفدارانش حمله کرد.



بایزید، بنا به وصیّت محمد چلبی، به مدّت چهل روز خبر مرگ او را پنهان داشت تا پسرش، شاهزاده مراد، به پایتخت برسد، و بدین نحو از فتنه‌ای که احتمال بروز آن می‌رفت جلوگیری کرد. زیرا به موجب قرارداد، مصطفی، برادر شاهزاده مراد که در امپراتوری روم شرقی گروگان بود، بعد از مرگ پادشاه می‌بایست آزاد شود.



بایزیدپاشا، که تا نخستین روزهای سلطنت مراد دوّم (جلوس‌‌، جمادی الاولی ۸۲۴) مقام خود را حفظ کرده بود، برای سرکوب مصطفی اعزام شد که پس از اعلام مرگ محمّد چلبی آزاد شده وبا پادشاهِ قانونی به نبرد برخاسته بود.



او که از تنگه استانبول به ساحل روم ایلی وارد شده بود، با سپاهیان اندک خود در محلّ سازلی دره ادرنه با قوای شاهزاده مصطفی روبرو شد، اما چون بخش اعظم سپاهیانش به مصطفی پیوستند، ناچار تسلیم شد و روز بعد به تحریک ازمیراوغلی جُنیدبیگ به قتل رسید (آرامگاه او در سازلی دره است).



بایزیدپاشا که تندخو، ولی  مدبر  و با صلاحیّت بود، از صدراعظم‌های بزرگ عثمانی است. بویژه در اقدامات محمّد چلبی برای سامان بخشیدن به کشور، منشأ خدمات بزرگی شد و اعتبار یافت.



از آن‌جا که این اعتبار موجب حسادت وزیرانی چون چاندارلی ابراهیم و حاجی عیوض پاشا ـ که اصلاً ترک بودند ـ شده بود، او را در اواخر حیات ـ عمداً ـ به مقابله با مصطفی، به روم ایلی فرستادند.



در  وقف‌نامه‌های  مورّخ ۸۲۰، ۸۲۱ و ۸۲۳ مسجد ، عمارت (دار الاطعام) و مدرسه‌ای که بایزید پاشا در آماسیه بنا کرده، فقط نام جلال الدّین آمده است.

۹.۱ - عنوان وزیر کبیر


در کتیبه تعمیر مسجد اورخان غازی بورسه (بروسه) نیز ـ که در ۸۱۶ در غارت قره‌مان اوغلی ویران شده است ـ عنوان وزیر کبیر دیده می‌شود.
بعلاوه، بایزیدپاشا در بورسه هم مدرسه‌ای ساخته است.



(۱) ادریس بدلیسی، هشت بهشت، کتابخانه نور عثمانیه، ش ۳۲۰۹، ص ۷۷ به بعد.
(۲) محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵، ج ۲، ص ۶ـ۷.
(۳) محمد بن حسن سعدالدین، تاج التواریخ، استانبول ۱۲۷۹ـ ۱۲۸۰، ج ۱، ص ۱۰۷، ۱۲۵.
(۴) عاشق پاشازاده، تواریخ آل عثمان، استانبول ۱۳۲۲، ص ۸۳، ۹۷، ۱۹۰.


 
۱. سجل عثمانی، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵، ج۲، ص ۶ـ۷.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بایزید پاشا»، شماره۴۳۵.    






جعبه ابزار