• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بدر الصفراء

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بدر صغرا، از غزوه‌های پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می باشد.



از این غزوه به نامهای بَدْرِ المَوْعِد (۱)، بدرالآخره
[۱] السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۲۰۹؛.
[۲] دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۳۸۴.
بدرالثالثه
[۳] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۸‌؛
[۴] تاریخ الخمیس، ج‌۱، ص‌۴۶۵.
و بدر صُغری
[۶] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۶۷‌؛
یاد‌شده‌است.


برحسب بعضی از نقلها آیات ۱۷۱ ۱۷۵ آل‌عمران و ۸۴ و ۱۰۴ نساء درباره این غزوه ‌نازل شده است.


ابوسفیان پس از نبرد اُحد قرار این غزوه را در منطقه بدر الصَفْراء نهاد
[۱۱] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛
[۱۳] تاریخ‌الخمیس، ج‌۱، ص‌۴۶۵.
تا شکست غزوه بدر کبری را در آن‌جا جبران کند.
[۱۴] الوفاء باحوال المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ص‌۷۱۱.
صفراء بخشی از منطقه بدر در مسیر اصلی مکه به مدینه بود که با مدینه فاصله کمتری داشت و در سال یک بار بازاری ۸ روزه در آن برپا می‌شد.
[۱۶] اطلس تاریخ اسلام، ص‌۷۰.

مشرکان مکه از آن جهت که پیروزمندانه از احد باز گشته بودند و طمع پیروزی دیگری را در بدرالموعد داشتند به تدریج به جمع‌آوری سپاه پرداخته، خود را آماده جنگ کردند. خبرهایی که به مدینه می‌رسید همه گویای توان قریش برای جنگ و کمک گرفتن از همپیمانان عرب خویش در این جنگ بود. ابوسفیان نیز در این مدت آمادگی خویش را به هرکس که آهنگ مدینه داشت اعلام می‌کرد.
[۱۷] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴‌۳۸۵؛

اما گرفتاری مردم مکه در خشکسالی آن سال مایه سستی ابوسفیان گردید، هرچند از طرفی دیگر تمایل نداشت که تخلّف از وعده‌ای که خود قرار آن را گذاشته بود از ناحیه وی صورت گیرد، زیرا چنین امری سبب سرشکستگی قریش و جرأت بیش‌تر مسلمانان می‌شد، بدین جهت مایل بود زمینه‌ای فراهم شود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در وعده‌گاه حاضر نشود.
[۱۹] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛

برخلاف میل ابوسفیان نُعیم‌بن مسعود اشجعی که از مدینه به مکّه آمده بود در دیداری با ابوسفیان و گروهی از سران قریش اوضاع مدینه را به اناری انباشته از دانه تشبیه کرد و مسلمانان را سخت درصدد تهیه سلاح و مرکب و کمک گرفتن از همپیمانهای اوس همچون قبایل بَلِیّ و جُهَیْنَه و دیگر قبایل دانست.
[۲۲] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۵.

ابوسفیان با شنیدن سخنان وی، ۲۰ شتر برای او جایزه قرار داد تا به مدینه بازگردد و مسلمانان را از‌حرکت به سوی بدرالصفراء منصرف‌سازد.
[۲۳] . المغازی، ج‌۱،ص‌۳۸۶؛

بنظر می‌رسید اقدامهای نعیم‌بن مسعود از یک سو و واکنش منافقان و یهود
[۲۶] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۶.
از سوی دیگر رعب و وحشت فراوانی در بین مسلمانان ایجاد کرده باشد؛ اما بر پایه برخی نقلها آیه «اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ‌النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمنًا و قالوا حَسبُنَا اللّهُ ونِعمَ الوَکیل = آنان که مردمان ایشان را گفتند که (سپاهی از) مردم کافران مکه برای (جنگ با) شما گرد آمده‌اند پس از آن‌ها بترسید؛ اما) این‌سخن) بر ایمانشان افزود و گفتند:خدا ما را بس است و نیکوکارگزار و پشتیبانی است» در این باره نازل شد و روحیه مسلمانان را عالی دانست.
[۲۸] جامع‌البیان، مج۳، ج۴، ص۲۴۱‌۲۴۲؛
[۲۹] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۸‌.
مراد از «الناس» نعیم‌بن مسعود است که مسلمانان را از تجمع سپاه عظیم ابوسفیان بیم می‌داد.
[۳۰] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۹‌؛
[۳۱] التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۱۰۲.
بر‌اساس نقلی دیگر مقصودْ منافقان مدینه بودند که مسلمانان را از خروج به سوی بدرالموعد برحذر داشته، خاطره تلخ شکست احد را بازگو می‌کردند.
[۳۲] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۹‌؛
[۳۳] التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۱۰۰.

و نیز مراد از «الشیطان» در آیه «اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولِیاءَهُ فَلا تَخافوهُم و خافونِ اِن کُنتُم‌مُؤمِنین = همانا این شیطان است که دوستان خود را می‌ترساند، پس اگر ایمان دارید از آن‌ها نترسید و از من‌بترسید» نعیم‌بن مسعود است یا آن‌که خود شیطان است که نسبت به جنگ در دل مؤمنان ایجاد ترس و وسوسه می‌کرد.
[۳۵] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۶؛

هرچند اخباری که به گوش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌رسید حکایت از خوف و سستی برخی مسلمانان در این جنگ داشت؛ امّا آن حضرت سوگند یاد کرد که حتی اگر یک نفر با او حرکت نکند رهسپار خواهد‌شد.
[۳۸] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۸۸‌؛

بر اساس نقلی با نزدیک شدن زمان بدر الموعد و کراهت مسلمانان از حرکت به سوی جنگ، خداوند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را به تشویق و تحریض مسلمانان به جنگ فرمان داد
[۴۰] مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۱۲۸؛
«فَقتِل فی سَبیلِ اللّهِ لا تُکَلَّفُ اِلاّ نَفسَکَ وحَرِّضِ المُؤمِنینَ عَسَی اللّهُ اَن یَکُفَّ بَأسَ الَّذینَ کَفَروا واللّهُ اَشَدُّ بَأسًا واَشَدُّ تَنکیلا = پس در راه خدا کارزار کن. جز بر خودت مکلف نیستی و مؤمنان را (به پیکار ) برانگیز. باشد که خدا زور و گزند آنان را که کافر شدند باز دارد و خدا زور آورتر (نیرومندتر) وبه کیفر سخت‌تراست».
نیز به گفته بعضی از مفسران آیه:«ولا تَهِنوا فِی ابتِغاءِ القَومِ اِن تَکونوا تَألَمونَ فَاِنَّهُم یَألَمونَ کَما تَألَمونَ‌و تَرجونَ مِنَ‌اللّهِ ما لا یَرجونَ وکَانَ اللّهُ عَلیمًا‌حَکیما‌= و در جُستن آن گروهِ (کافر) سستی مکنید. اگر شما (از‌زخم و جراحت (دردمندید آن‌ها نیز چنان‌که شما دردمند می‌شوید دردمند می‌شوند و شما چیزی (یاری و بهشت ) را از خدا امید دارید که آنان امید ندارند و خدا دانا و با حکمت است» در همین زمینه نازل شده است.
[۴۴] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۵۹؛



سرانجام به رغم همه تبلیغات سوء، مسلمانان به فرمان رسول خدا عازم نبرد شدند. در تاریخ وقوع این غزوه دو نظر عمده وجود دارد:گروهی بر شعبان سال چهارم تأکید دارند
[۴۷] تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۶۷‌؛
[۴۸] البدایة والنهایه، ج‌۴، ص‌۷۲‌۷۳.
و در مقابل، عده‌ای نیز اول ذیقعده سال چهارم را تاریخ غزوه می‌دانند
[۴۹] . المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛
[۵۰] الطبقات، ج‌۲، ص‌۵۹‌.
که با توجه به آن‌که قرار این غزوه در شوال سال سوم در پایان جنگ احد گذاشته شد
[۵۱] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛
[۵۲] الطبقات، ج‌۲، ص‌۵۹‌.
و از سویی نقل شده که مسلمانان در ایام اقامت در بدر الصفراء در بازار موسمی این منطقه به تجارت پرداختند
[۵۳] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۷؛
[۵۴] السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۲۷.
و این بازار هر ساله از اول ذیقعده به مدت ۸ روز راه‌اندازی می‌شد
[۵۵] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۷؛
[۵۶] الطبقات، ج‌۲، ص‌۶۰‌.
می‌توان نظر دوم را صحیح دانست.
رسول خدا پس از آن‌که عبدالله بن رَواحَه
[۵۸] المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۹۶؛
یا عبدالله بن اُبَیّ
[۶۰] السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۲۰۹؛
[۶۱] تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۲۹.
را جانشین خویش در مدینه قرار داد به همراه ۱۵۰۰ تن از جمله ۱۰‌سواره به سوی بدر الصفراء حرکت کرد
[۶۲] المغازی، ج‌۱، ص‌۲۸۸؛
و پرچم سپاه اسلام را به دست علی‌بن ابی‌طالب سپرد.
[۶۴] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۸؛

سپاه اسلام در حالی وارد بدر شد که هیچ‌کس از سپاه مکه در آن‌جا حضور نداشت.
[۶۶] السیرة الحلبیه، ج‌۲، ص‌۵۸۰‌؛
[۶۷] تاریخ الخمیس، ج‌۱، ص‌۴۶۵.



ابوسفیان پس از فرستادن نعیم به مدینه تصمیم گرفت مدت کوتاهی از مکه خارج شده، چنین وانمود کند که عازم جنگ است تا چنانچه مسلمانان در این جنگ شرکت نکنند برتری خود را نشان داده باشند و در غیر این صورت ضمن توافق با مسلمانان از آنان بخواهند جنگ در سالی پر نعمت انجام شود. قریش رأی ابوسفیان را پسندیدند.
[۶۸] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۷.
ابوسفیان با ۲۰۰۰ تن از قریش که ۵۰ سواره در میان آنان بود از‌مکه خارج شدند. هنگامی‌که به مَجنّه از ناحیه ظَهْران
[۷۰] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۸۷‌.
در نزدیکی مکه و به قولی به عُسْفان
[۷۱] البدایة والنهایه، ج‌۴، ص‌۷۲؛
رسیدند خداوند رعب و وحشتی در قلب ابوسفیان افکند
[۷۳] جامع البیان، مج ۳، ج‌۴، ص‌۲۴۰؛
[۷۴] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۸.
که تصمیم به بازگشت به مکه گرفت و جنگیدن در خشکسالی را به صلاح ندانست
[۷۵] السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۱، ص‌۲۰۹‌۲۱۰.
در نتیجه سپاه قریش به مکه بازگشت و مردم آن‌ها را لشکر سَویق (نوعی خوراکی) نامیدند و گفتند که شما برای نوشیدن سویق بیرون رفته بودید.
[۷۷] السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۳، ص۲۱۰؛
[۷۸] البدایةوالنهایه، ج‌۳، ص‌۷۲.



رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پس از ورود به منطقه بدر‌الصفراء ۸‌روز در آن‌جا منتظر ابوسفیان ماند.
[۷۹] السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۲۱۰؛
[۸۰] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۸۷‌.
مسلمانان در این مدت در بازار موسمی این منطقه به داد و ستد کالاهای تجارتی که به همراه آورده بودند، مشغول بودند و از هر درهمی یک درهم سود بردند
[۸۱] السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۲۷؛
و پس از آن به دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به مدینه بازگشتند.
به گفته بسیاری از مفسران آیه «فَانقَلَبوا بِنِعمَة مِنَ اللّهِ و فَضل لَم یَمسَسهُم سوءٌ واتَّبَعوا رِضونَ اللّهِ واللّهُ‌ذو فَضل عَظیم = پس با نعمت و فزونی و بخششی از خدا (از میدان جنگ) بازگشتند، در حالی که هیچ بدی و گزندی به ایشان نرسید و خشنودی خدا را پیروی کردند و خداوند دارای فزونی و بخشش بزرگ است» بر همین مطلب اشاره دارد و مراد از «نعمت» عافیت و سلامت از برخورد با دشمن است و مراد از « فضل » بهره و سودی است که از راه تجارت به دست آورده بودند.
[۸۴] جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۲۴۲‌۲۴۳؛
[۸۵] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۸‌.

مخشی‌بن عمرو از بزرگان قبیله ضمره ساکن در آن منطقه که در غزوه بدر در سال دوم از طرف بنی‌ضمره قرارداد صلحی با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بسته بود درباره حضور آن‌حضرت و تجمع مسلمانان پرسید. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پاسخ داد که برای دیدار با قریش بدین جا آمده است و اگر خواهان نقض پیمانی هستید که میان ما و شماست آن را نقض می‌کنیم تا خداوند میان ما و شما داوری کند. وی سوگند یاد کرد که چنین نظری ندارد.
[۸۶] المغازی، ‌ج‌۱، ص‌۳۸۸؛
[۸۷] دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۳۸۷؛

معبد‌بن ابی معبد خزاعی که خود در بازار بدر شرکت داشت و تجمع سپاه اسلام را دیده و نیز گفتار رسول خدا با مخشی‌بن عمرو را شنیده بود نخستین کسی بود که اخبار بدر الموعد را به مکه رساند.
[۸۹] المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۸؛
[۹۰] دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۳۸۶‌۳۸۷.
تأثیر حضور سپاه اسلام را می‌توان در سخنان صفوان‌بن امیه دانست که به ابوسفیان گفت:در روز احد تو را از وعده دادن جنگ با مسلمانان نهی کردم. اکنون آن‌ها بر ما جری شده‌اند و می‌پندارند که ما بر اثر ضعف و ناتوانی از رویارویی‌با آنان خلف وعده کرده‌ایم، آنگاه درصدد راه‌اندازی جنگ خندق در سال آینده برآمدند.


اطلس تاریخ اسلام؛ بحارالانوار؛ البدایة والنهایه؛ تاریخ ابن‌خلدون؛ تاریخ الامم و‌الملوک، طبری؛ تاریخ الخمیس؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التفسیر‌الکبیر؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ دلائل النبوه؛ السیرة‌الحلبیه؛ السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر؛ السیرة‌النبویه، ابن‌هشام؛ الطبقات الکبری؛ عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و‌السیر؛ مجمع‌البیان فی‌تفسیرالقرآن؛ المحبر؛ المغازی؛ المنتظم فی تاریخ الملوک و‌الامم؛ الوفاء باحوال المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم). (۱). المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛ السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۲۴.


۱. السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۲۰۹؛.
۲. دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۳۸۴.
۳. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۸‌؛
۴. تاریخ الخمیس، ج‌۱، ص‌۴۶۵.
۵. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۶؛    
۶. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۶۷‌؛
۷. بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۱۸۰.    
۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۱ – ۱۷۵.    
۹. نساء/سوره۴، آیه۸۴.    
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۱۰۴.    
۱۱. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛
۱۲. المنتظم، ج‌۳، ص‌۲۰۴؛    
۱۳. تاریخ‌الخمیس، ج‌۱، ص‌۴۶۵.
۱۴. الوفاء باحوال المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ص‌۷۱۱.
۱۵. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۶؛    
۱۶. اطلس تاریخ اسلام، ص‌۷۰.
۱۷. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴‌۳۸۵؛
۱۸. المنتظم، ج‌۳، ص‌۲۰۵.    
۱۹. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛
۲۰. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۶؛    
۲۱. المنتظم، ج‌۳، ص‌۲۰۵.    
۲۲. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۵.
۲۳. . المغازی، ج‌۱،ص‌۳۸۶؛
۲۴. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۵؛    
۲۵. المنتظم، ج‌۳، ص‌۲۰۵.    
۲۶. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۶.
۲۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷۳.    
۲۸. جامع‌البیان، مج۳، ج۴، ص۲۴۱‌۲۴۲؛
۲۹. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۸‌.
۳۰. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۹‌؛
۳۱. التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۱۰۲.
۳۲. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۹‌؛
۳۳. التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۱۰۰.
۳۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷۵.    
۳۵. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۶؛
۳۶. التبیان، ج‌۳، ص‌۵۴‌.    
۳۷. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۶؛    
۳۸. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۸۸‌؛
۳۹. بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۱۸۲‌۱۸۳.    
۴۰. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۱۲۸؛
۴۱. بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۱۸۲.    
۴۲. نساء/سوره۴، آیه۸۴.    
۴۳. نساء/سوره۴، آیه۱۰۴.    
۴۴. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۵۹؛
۴۵. بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۱۸۲.    
۴۶. المحبر، ص‌۱۱۳؛    
۴۷. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۶۷‌؛
۴۸. البدایة والنهایه، ج‌۴، ص‌۷۲‌۷۳.
۴۹. . المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛
۵۰. الطبقات، ج‌۲، ص‌۵۹‌.
۵۱. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛
۵۲. الطبقات، ج‌۲، ص‌۵۹‌.
۵۳. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۷؛
۵۴. السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۲۷.
۵۵. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۷؛
۵۶. الطبقات، ج‌۲، ص‌۶۰‌.
۵۷. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۶؛    
۵۸. المنتظم، ج‌۲، ص‌۲۹۶؛
۵۹. بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۱۸۳.    
۶۰. السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۲۰۹؛
۶۱. تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۲۹.
۶۲. المغازی، ج‌۱، ص‌۲۸۸؛
۶۳. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۶.    
۶۴. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۸؛
۶۵. الحلبیه، ج‌۲، ص‌۵۷۹‌.    
۶۶. السیرة الحلبیه، ج‌۲، ص‌۵۸۰‌؛
۶۷. تاریخ الخمیس، ج‌۱، ص‌۴۶۵.
۶۸. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۷.
۶۹. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۶؛    
۷۰. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۸۷‌.
۷۱. البدایة والنهایه، ج‌۴، ص‌۷۲؛
۷۲. عیون الاثر، ج‌۲، ص‌۷۹‌۸۰‌.    
۷۳. جامع البیان، مج ۳، ج‌۴، ص‌۲۴۰؛
۷۴. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۸.
۷۵. السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۱، ص‌۲۰۹‌۲۱۰.
۷۶. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۶    
۷۷. السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۳، ص۲۱۰؛
۷۸. البدایةوالنهایه، ج‌۳، ص‌۷۲.
۷۹. السیرة‌النبویه، ابن‌هشام، ج‌۳، ص‌۲۱۰؛
۸۰. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۸۷‌.
۸۱. السیرة‌النبویه، ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۲۷؛
۸۲. بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۱۸۳.    
۸۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷۴.    
۸۴. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۲۴۲‌۲۴۳؛
۸۵. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۸‌.
۸۶. المغازی، ‌ج‌۱، ص‌۳۸۸؛
۸۷. دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۳۸۷؛
۸۸. عیون‌الاثر، ج‌۲، ص‌۷۹.    
۸۹. المغازی، ج‌۱، ص‌۳۸۸؛
۹۰. دلائل النبوه، ج‌۳، ص‌۳۸۶‌۳۸۷.
۹۱. الطبقات، ج‌۲، ص‌۴۶؛    
۹۲. بحارالانوار، ج‌۲۰، ص‌۱۸۳.    



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«بدر الصفراء»    



جعبه ابزار