• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برابره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَرابْرَه (محَّرف بَرابِره، جمعِ بَربَری)، مسلمانانی که به زبان نوبه‌ای سخن می‌گویند و در سواحل نیل ، میان اولین و سومین آبشار ، زندگی می‌کنند.




این لفظ، افراد قبایل کُنوز، سُکّوت و مَحَس را دربر می‌گیرد.
این قبایل خود را به این نام نمی‌خوانند و آن، بنابه گفته لین،
[۱] لین، ج ۱، ص‌۱۷۷، ستون ۳.
استعمال متأخر و جدیدِ لفظی است که مؤلفان قدیمتر بر بربرهای مغرب اطلاق می‌کرده اند.
دَنْقَلیها که در بالای آبشار سوم زندگی می‌کنند، از لحاظ زبان و ساختمان بدنی به کنوز نزدیک‌اند، اما خود را جزئی از برابره به حساب نمی‌آورند.



سرزمینی که اکنون برابره در آن ساکن‌اند بخش شمالی مَقُرّه،
[۲] یاقوت حموی، معجم البلدانج ۴، ص ۶۰۵: مُقُرّی، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ (۱۸۶۶ـ۱۸۷۳).
پادشاهیِ نوبه‌ایِ مسیحی نشین را تشکیل می‌داد که در ۳۱ با عبدالله بن سعد پیمانی منعقد ساخت.
استقرار اعراب در آن نواحی، با مهاجرت قبیله ربیعه به سرزمین آسوان (۲۵۶) آغاز شد.



گویا بعد از شکست اَبِورَقْوه (۳۹۶)، حاکم ، خلیفه فاطمی (۳۸۶ـ۴۱۱)، عنوان «کنزالدّوله» را به شیخ قبیله ربیعه در آسوان عطا کرد.
[۳] مَقریزی، ص‌۴۳۴ـ۴۳۵.
[۴] مَقریزی، ص‌۴۷۵.
به همین سبب است که برابره آن حدود، که نتیجه وصلت نوبه‌ایها و اعراب‌اند، به بنی کَنْز یا کنوز معروف‌اند.
در قرن هشتم، پادشاهی مقری، زیر فشار اعراب متلاشی شد.
وصلتهایی میان دو قوم صورت گرفت و اسلام جانشین مسیحیّت گردید.



پس از فتح مصر به دست سلطان سلیم اول (حک: ۹۱۸ـ۹۲۶)، تعدادی از پادگانهای دستجات نظامی بُسنوی (که در محل، غُزّ نامیده می‌شدند) در آسوان، اِبریم و سای مستقر شدند، در حالی که اداره سرزمین برابره در دست مقامی به نام «کاشف» بود.
غزها با وجود پیوندهای زناشویی و قبول زبان نوبه‌ای، تا قرن سیزدهم به صورت گروه متمایزی باقی ماندند.
در قرن دوازدهم، برابره شمالی زیر سیطرة حُمام ابویوسف، شیخ مقتدر هُوّاره، به سر می‌بردند.
پیش از اشغال سودان به دست محمّدعلی پاشا، منصب کاشفی (کاشفْلیک) مشترکاً از آنِ سه برادر بود که دَرّ را مرکز فرماندهی خود قرار داده بودند.
محدوده‌های غُزنشینِ آسوان، ابریم و سای به دست «آغا» های آن‌ها اداره می‌شدند.
محمد عثمان میرغَنی، موسس فرقه ختمیه، چند سالی قبل از فتح سودان به دست محمدعلی، از آسوان به دُنقُلا رفت و عده‌ای طرفدار گرد خود جمع کرد.



فقر سرزمین برابره خود انگیزه‌ای برای مهاجرت از این نواحی بوده است.
در قرن دهم، مهاجران محسی که به پارسایی شهرت داشتند، در کرانه نیل آبی، جمعیت‌هایی تشکیل دادند و مدارسی هم برای تعلیم قرآن تأسیس کردند.
از قرن دوازدهم، سیّاحان از حضور خدمتگزاران بربری در قاهره خبر می‌دهند.



(۱) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ (۱۸۶۶ـ۱۸۷۳).
(وضعیت برابره در اوائل قرن نوزدهم بتفصیل در این اثر آمده است)
J L Burckhardt, Travels in Nubia , London ۱۸۱۹
(۲) E W Lane, An Arabic-English lexicon , London ۱۸۶۳-۱۸۹۳, repr NewYork ۱۹۵۵-۱۹۵۶;.
(۳) HA MacMichael, A history of the Arabs in the Sudan, Cambridge ۱۹۲۲, I, ۱۲-۳۴, ۱۵۵-۱۹۰ and index;.
(۴) Mak ¤ r ¦ â z ¦ â , al-Baya ¦ n a V Ý l-I ـ ra ¦ b ـ amma ¦ bi-ard ¤ Mis ¤ r min al-A ـ ra ¦ b, ed and tr FWدstenfeld, El-Macrizi's Abhandlung دber die in Aegypten engewanderten arabischen Stجmme , in Gخttinger Studien, â â , v â â , Gخttingen ۱۸۴۷;.
(۵) JS Trimingham, Islam in the Sudan , london ۱۹۴۹.


 
۱. لین، ج ۱، ص‌۱۷۷، ستون ۳.
۲. یاقوت حموی، معجم البلدانج ۴، ص ۶۰۵: مُقُرّی، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ (۱۸۶۶ـ۱۸۷۳).
۳. مَقریزی، ص‌۴۳۴ـ۴۳۵.
۴. مَقریزی، ص‌۴۷۵.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برابره»، شماره۸۴۴.    


رده‌های این صفحه : جغرافیای اسلامی | مصر




جعبه ابزار