• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برهان هوای طلق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برهان «انسان معلق» یا به قول پرفسور ژیلسن «انسان پرنده» از دقیق‌ترین و عمیق‌ترین دلایل تجربی و فلسفی ابن سینا راجع به اثبات وجود نفس و مغایرت آن با بدن بوده و به همین جهت در طی قرون وسطی در اروپا شهرت و نفوذ بسیار داشته و مورد تحسین و اعجاب فلاسفه "اسکولاستیک" واقع شده است. گوئی خود شیخ، به این برهان علاقه و عنایت خاص داشته و برای آن، ارزش و اهمیت فراوان قائل بوده است و به همین مناسبت آن را دو مرتبه در کتاب شفا و یک مرتبه در اشارات به تفصیل بیان کرده و در رساله «اضحویه» و «رساله فی معرفة النفس الناطقة و احوالها» بدان اشاره نموده است.
[۱] رساله نفس، ابن سینا، ص۱۳، با مقدمه و حواشی و تصحیح دکتر موسی عمید، نشر دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ۱۳۸۳ ه ش، چاپ دوم.





این برهان که در مغرب زمین بیشتر از عالم اسلام ، شهرت و نفوذ داشته و عده‌ای از حکمای اسلامی در ضمن دلایلی که برای اثبات وجود نفس ذکر کرده‌اند، به آن نیز استناد نموده‌اند،
[۲] رساله نفس، ابن سینا، مقدمه، ص۱۵.
به دنبال اثبات این مطلب است که نفس، وجود دارد و نفس و بدن جسمانی و مادی، دو موجود هستند که در خارج با هم اتحاد یافته و ارتباط پیدا می‌کنند. بوعلی، قائل به اتحاد بین نفس و بدن است و نفس را صورت نوع بدن می‌داند و می‌گوید سر و کار ما در اینجا با دو ماهیت متمایز نیست بلکه جوهر واقعی، نفس است که به بدن حقیقت می‌بخشد و به حرکت در می‌آورد و با بودن جان در تن، کالبد انسانی به درجه کمال و تمامیت می‌رسد. از اینرو گاهی نفس را به کمال تعبیر کرده‌اند.
[۳] رساله نفس، ابن سینا، ص۹۰.
وی در این نظرش تابع ارسطوست. با این اختلاف که بوعلی بر خلاف ارسطو این اتحاد را کامل نمی‌داند و جدائی و افتراق نفس و بدن را ممکن می‌داند و نفس را موجودی می‌داند که می‌تواند بدون یاری بدن نیز مصدر کارهائی از قبیل درک معقولات شده و پس از مرگ تن، همچنان زنده و باقی می‌ماند و به این ترتیب نفس را از بدن ممتاز و مجزا می‌شمارد.
[۴] علم النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی و تطبیق آن با روانشناسان جدید، واحدی، حسن، ص۹- ۷۸، مرکز انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، سال ۱۳۶۳ش، چاپ دوم.


۱.۱ - علت اصلی توجه شیخ الرئیس

علت اصلی توجه شیخ الرئیس به مسئله نفس و اثبات وجود آن، این است که در عصر شیخ یا کمی پیش از آن، عده‌ای از دانشمندان اسلامی از قبیل اشعری و باقلانی که از طرفداران جوهر فرد بودند،
[۵] الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم، ج۵، ص۴۷- ۴۸، چاپ قاهره، ۱۲۴۷ ه. ق.
منکر وجود نفس یا روح به عنوان یک موجود مجرد و غیر مادی شدند و نفس را بدن مادی انسان معرفی می‌کردند.
[۶] المباحث المشرقیة فی علم الالهیات و الطبیعیات، فخر الدین الرازی، محمد، ج۲، ص۲۲۵، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۱۱ ه ق، چاپ دوم.
به ناچار، وی برای اثبات وجود نفس و مغایرت آن با بدن کوشید تا با دلایل و براهین متقن و محکم از راه تلفیق قواعد و اصول دینی با مبانی فلسفی، حقیقت وجود روح را ثابت کند. بنابراین می‌توان گفت که هدف و منظور واقعی ابن سینا در نگارش آثار و تالیفات متعدد راجع به نفس همان اثبات وجود نفس و بقاء آن و رد دلایل و عقاید طرفداران افراطی فلسفه مادی بوده است.
[۷] رساله نفس، ابن سینا، مقدمه، ص۱۰.
به همین جهت، بوعلی سعی و تلاش وافری انجام داد تا مسئله وجود نفس و اتحاد آن با بدن را مستدل نموده و رابطه میان آن دو را تبیین نماید. یکی از این ادله، برهان انسان معلق است.



مضمون این برهان این است که هر انسانی در بیداری و حتی در حالت خواب و بی هوشی و مستی، خود را می‌شناسد و از واقعیت خویش غافل نیست. اگر انسان را به صورت " معلق در فضا" در نظر بگیریم – به گونه‌ای که به هیچ وجه، توجه او به بدنش امکان نداشته باشد- باز هم از خود و "من" خویش غافل نخواهد بود.
[۸] الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، حسین، ص۸۰، قم، نشر البلاغة، ۱۳۷۵ ه ش، چاپ اول.
این برهان از ابن سینا مبتنی بر این فرض است اگر تصور شود که شخصی با قوای عقلی و جسمی کاملی متولد شده و هیچ گونه تجربه و علم سابقی نداشته است، سپس صورتش پوشیده شود، به طوری که هیچ چیز از آنچه در اطراف او است را نمی‌بیند. این شخص در هوا در خلا نگهداشته شده به نحوی که با هیچ چیز برخوردی ندارد و چون اندامهایش از یکدیگر فاصله دارند، هیچ گونه تماسی و تلاقی با هم نمی‌یابند. وی با چنین حالتی هرگز در موجودیت خودش شک نمی‌کند، هرچند اثبات وجود هر چیزی از اجزایش بر او دشوار است، حتی نمی‌تواند تصور جسم کند. وجودی که او احساس می‌کند، مجرد از مکان و طول و عرض و عمق است. بنابراین تصور او از موجودیت خودش، هرگز از راه حواس یا از طریق جسم نیست. پس باید از مبدا دیگری که غیر از جسم و با جسم مغایرت کامل دارد بوده باشد و آن نفس است.
[۱۰] المباحث المشرقیة فی علم الالهیات و الطبیعیات، فخر الدین الرازی، محمد، ج۲، ص۲۲۵.




در مورد این استدلال دو نکته باقی می‌ماند؛

۳.۱ - نکته اول

ممکن است گفته شود آنچه که درک می‌شود، چیز دیگری غیر از نفس باشد. بوعلی سینا در این زمینه می‌گوید؛ که مدرک ما چیزی جز نفس نیست. چون اگر نفس نباشد، دو احتمال دیگر وجود دارد: یا از سنخ اموری است که قابل مشاهده است مانند پوست . که این درست نیست؛ زیرا اگر از این پوست بیرون بیایی و یا پوست دیگری را بپوشی، باز "تو" خودت هستی و تغییر نکرده‌ای در حالی که آنچه بتوانی لمس کنی، چیزی جز اندام‌های ظاهری تو نیست و حتما اینها حقیقت " تو" را تشکیل نمی‌دهند. علاوه بر اینکه در فرضی که داشتیم، همه حواس از کار افتاده بود و انسانی را فرض کرده بودیم که در فضا معلق است و نه می‌شنود، نه می‌بیند و نه لمس می‌کند. بنابراین روشن است که آنچه به عنوان " خود" درک می‌شود یکی از اندام‌های شخص، مانند قلب و مغز نیست. چگونه می‌توان قلب و مغز را حقیقت شخص دانست، در حالی که اگر جراحی و تشریح در کار نباشد، انسان از وجود آنها بی خبر است. احتمال دوم نیز این است که این موجود که درک می‌شود، مجموعه‌ای از اندامهای انسان است که این احتمال نیز باطل است؛ زیرا بر اساس آنچه گفته شد، می‌توان به عیان دریافت که" تو" مجموعه‌ای از اندام هایت نیستی. بنابراین آنچه درک می‌شود، نفس است.
[۱۱] اشارات و تنبیهات، ابن سینا، حسین، ص۸۱.


۳.۲ - نکته دوم

برخی معتقدند که این برهان، ابتکار شیخ الرئیس نیست و از افلوطین و سنت اگوستین اخذ شده است. پرفسور ژیلسن معتقد به این نظر است و برای تایید و اثبات نظریه خود به استدلال سنت اگوستن درباره اثبات وجود نفس و مغایرت آن با بدن استناد جسته و معتقد است که سنت اگوستن فیلسوف متعصب مسیحی که در قرن پنجم میلادی می‌زیسته، مانند شیخ رئیس تحت تاثیر افکار و عقاید افلاطونیان جدید، مخصوصا فلوطین و بروقلس واقع شده است.
احتمال اینکه ابن سینا برهان مزبور را از آثار حکمای مدرسه اسکندریه و یا بطور مستقیم از تالیفات خود سنت اگوستن اخذ و اقتباس کرده باشد، بنظر بعید می‌رسد، زیرا تا آن حد که اطلاع در دست است، از فلاسفه مدرسه اسکندریه ، کسی متعرض این برهان نگشته و در «کتاب الربوبیه» و «کتاب العلل» نیز که منسوب به افلاطونیان جدید است، اشاره‌ای به آن نشده است. از طرف دیگر تاکنون مسلم نگردیده است که آثار و تالیفات سنت اگوستن، لااقل تا زمان شیخ، به عربی ترجمه شده و یا به وسیله دیگری ابن سینا به آن‌ها دسترسی داشته باشد، تنها وجه مشابهتی که میان فیلسوف اسلامی و فیلسوف مسیحی وجود دارد، این است که این دو دانشمند، هر دو از فلاسفه دینی و روحی بوده و به همین جهت برای اثبات وجود نفس و مغایرت آن با جسم ، کوشش بسیار نموده‌اند.
[۱۲] رساله نفس، ابن سینا، حسین، مقدمه، ص۱۴.


۳.۳ - نکته سوم

مطلب دیگر این است که آیا از طریق افعال و آثار نیز می‌توان به وجود نفس پی برد، استدلالی که دکارت آنرا زیر بنای رهایی از شکاکیت خود قرار داد و عده‌ای از اندیشمندان به اشتباه آنرا برگرفته از برهان انسان معلق بوعلی سینا دانسته‌اند. البته یکی دانستن این دو برهان اشتباه بزرگی است، زیرا ابن سینا از طریق مشاهده بدون واسطه و مستقیم خود نفس که قسم اول از اقسام علم حضوری و بدیهی‌ترین آنهاست وارد شده و دکارت از طریق شهود آثار نفسانی که قسم دوم از این علم است وارد شده و وجود اندیشه را واسطه و مبنا قرار داده و آن را دلیل بر وجود نفس گرفته است.
[۱۳] فرهنگ فلسفی، ص۷۰۴.

ابو علی سینا، پیشاپیش، با اشاره به این اشتباه دکارت و امثال او، می‌گوید چیزی که به واسطه افعال و کارهای انسان برای یک شخص اثبات می‌شود، نفس او نیست؛ زیرا لازمه اینکه از طریق افعال و آثار به وجود نفس پی ببریم این است که باید فعلی باشد تا به واسطه آن شخص خودش را دریابد، در حالی که در فرض این استدلال، انسان در شرایطی فرض می‌شود که از این امور به دور است و در خلا به سر می‌برد. علاوه بر اینکه به طور کلی، افعالی که برای اثبات نفس مطرح می‌شود، اگر کارهایی باشند که آنها را به نحو مطلق در نظر می‌گیری نه به عنوان کارهای خودت، در این صورت آنها به فاعلی مطلق دلالت خواهند داشت نه به همان ذات خودت که فاعلی خاص و متمایز از دیگران است و اگر این افعال به صورت افعال و کارهای متعلق به خود این شخص در نظر گرفته شود، در این صورت، قبل از این افعال باید نفس و ذات برای او اثبات شده و آنرا شناخته باشد، زیرا او می‌خواهد به واسطه افعال این نفس خاص استدلال کند. بنابراین این افعال جزو نفس و ذات او هستند و شناخت مقید، قبل از شناخت قید و جزء لازم است؛ یعنی تو قبل از آنکه فعل را شهود کنی و یا دست کم در حینی که فعل خود را شهود می‌کنی، خود را شهود می‌کنی. پس لااقل در حین اینکه وجود فعل تو بر تو ثابت است وجود خود را ثابت و محقق می‌بینی.
[۱۴] اشارات و تنبیهات، ابن سینا، حسین، ص۸۲.




۱. رساله نفس، ابن سینا، ص۱۳، با مقدمه و حواشی و تصحیح دکتر موسی عمید، نشر دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ۱۳۸۳ ه ش، چاپ دوم.
۲. رساله نفس، ابن سینا، مقدمه، ص۱۵.
۳. رساله نفس، ابن سینا، ص۹۰.
۴. علم النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی و تطبیق آن با روانشناسان جدید، واحدی، حسن، ص۹- ۷۸، مرکز انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، سال ۱۳۶۳ش، چاپ دوم.
۵. الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم، ج۵، ص۴۷- ۴۸، چاپ قاهره، ۱۲۴۷ ه. ق.
۶. المباحث المشرقیة فی علم الالهیات و الطبیعیات، فخر الدین الرازی، محمد، ج۲، ص۲۲۵، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۱۱ ه ق، چاپ دوم.
۷. رساله نفس، ابن سینا، مقدمه، ص۱۰.
۸. الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، حسین، ص۸۰، قم، نشر البلاغة، ۱۳۷۵ ه ش، چاپ اول.
۹. شرح الاشارات و التنبیهات للمحقق الطوسی، خواجة الطوسی، نصیر الدین، ج۲، ص۲۹۳، قم، نشر البلاغة، ۱۳۷۵ ه ش، چاپ اول.    
۱۰. المباحث المشرقیة فی علم الالهیات و الطبیعیات، فخر الدین الرازی، محمد، ج۲، ص۲۲۵.
۱۱. اشارات و تنبیهات، ابن سینا، حسین، ص۸۱.
۱۲. رساله نفس، ابن سینا، حسین، مقدمه، ص۱۴.
۱۳. فرهنگ فلسفی، ص۷۰۴.
۱۴. اشارات و تنبیهات، ابن سینا، حسین، ص۸۲.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «برهان هوای طلق».    



جعبه ابزار