• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی اشجع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




از قبایل عدنانی ساکن حجاز هستند. بنی اشجع به تبار اشجع بن ریث بن غَطَفان بن سعد از قبایل مُضر از عرب عَدْنانی گفته می‌شود.



بکر، سلیم و عمرو
[۴] النسب، ص۲۵۰.
فرزندان اشجع‌اند که از نسل آنان تیره‌هایی پدید آمد. بنوقُنْفُذ بن خلاوه، بنوفتیان بن سُبیع،
[۵] النسب، ص۲۵۱.
بَصّار، دُهمان و عُلَیم
[۹] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۴، ص۲۳۱.
از آن جمله‌اند.
از قبایل همنام اشجعیان می‌توان به تبار اشجع بن عمرو تیره‌ای از کَهْلان از قَحْطانیان و بنواشجع بن عامر بن لیث از کِنانه اشاره کرد که با بنی اشجع مورد نظر متفاوت‌اند.


اشجعی‌ها در همسایگی قبیله بنی ضَمْرَه و در مناطقی چون صهباء، الجَرّ، مروراة، ثاملیه و صَحْن الحیل سکونت داشتند. ضَرْغد، اَکْوام، ایر، اَعیار، ضبع و هومه از کوه‌های قبیله غَطَفان به شمار آمده که اشجعی‌ها به عنوان زیرمجموعه ایشان در آنها سهیم بوده و در این مناطق نیز سکونت داشتند. بکری، سرزمین حجاز را به ۱۲ بخش تقسیم کرده و یکی از آنان را دار اشجع می‌داند. آنان از قبایلی بودند که محل سکونتشان به مدینه نزدیک تر از مکه بود.
آنان همپیمان بنی ضَمْرَه و خزرج بودند و به دعوت خزرجیان در نبرد «بُعاث» ایشان را همراهی کردند و با بنوسُلیم بن منصور نیز نبردی داشته‌اند.


اشجعی‌ها از قبایلی دانسته شده‌اند که در برابر اسلام آوردن قبایل غِفار و اسلم واکنش نشان داده و با استهزا و سرزنش آنان می‌گفتند: اگر در اسلام خیری می‌بود آنان بر ما پیشی نمی‌گرفتند. آیه «و قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنوا لَو کانَ خَیرًا ما سَبَقونا اِلَیهِ» به این مطلب اشاره دارد و مراد از کافران، بنی اشجع و دیگر خرده گیران مشرک هستند.
[۲۳] مبهمات القرآن، ج۲، ص۴۸۹.
با توجه به مکی بودن آیه مورد نظر و اسلام اشجع در دوره مدنی، به نظر می‌رسد تطبیق آیه بر اشجع از سوی مفسران صورت گرفته است، در عین حال این گزارش چنانچه درست باشد حکایت از اسلام غِفار و اَسْلَم پیش از اشجع دارد.


از روابط اشجعی‌ها با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم تا سال پنجم هجرت جز آنچه اشاره شد اخباری در دست نیست. در این سال آنان به فرماندهی مسعود بن رُخَیلَه اشجعی، مسعر بن جبله یا مسعود بن رخیلة بن نویره مشرکان را در نبرد احزاب همراهی کردند. واقدی تعداد ایشان را ۴۰۰ نفر برشمرده است. منابع بسیاری از نقش نُعیم بن مسعود اشجعی تازه مسلمان در پراکنده ساختن سپاه احزاب، به فرماندهی ابوسفیان سخن گفته‌اند که اغراق آمیز به نظر می‌رسد.

۴.۱ - بستن پیمان با پیامبر

آنان پس از غزوه بنی قریظه در سال ششم به تعداد ۱۰۰ و به قولی ۷۰۰ تن به ریاست مسعود بن رخیله به مدینه آمده، در کنار کوه سَلْع فرود آمدند. رسول خدا اُسَید بن حصین را نزد ایشان فرستاد و با خرما از ایشان پذیرایی کرد، آنگاه از علت آمدنشان جویا شد. اشجعی‌ها گفتند: ما از همه به شما از جهت مکانی نزدیکتر هستیم و از نبرد با پیامبر کراهت داریم، از این رو برای بستن پیمان عدم تعرض آمده‌ایم. در پی آن رسول خدا با ایشان پیمان بست و آنان بازگشتند. به نقل برخی، آیات ۸۹-۹۰ نساء، به این ماجرا اشاره دارد و درباره ایشان و برخی قبایل دیگر نازل شده است: «وَدّوا لَو تَکفُرونَ کَما کَفَروا فَتَکونونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذوا مِنهُم اَولِیاءَ حَتّی یُهاجِروا فی سَبیلِ اللّهِ... اِلاَّ الَّذینَ یَصِلونَ اِلی قَوم بَینَکُم و بَینَهُم میثـقٌ اَو جاءوکُم حَصِرَت...». خداوند در این دو آیه برای مسلمانان بیان می‌دارد که برخی از کافران آرزو دارند که شما نیز کافر شوید، تا با آنان برابر باشید، از این رو مسلمانان را از دوستی با آنان برحذر می‌دارد و کشتن آنان را در صورت روی برتافتن از اسلام و هجرت در راه خدا فرمان می‌دهد؛ ولی گروه‌هایی را از این حکم استثنا می‌کند، از آن جمله به قبایلی اشاره دارد که با مسلمانان پیمان صلح بستند. مطابق برخی گزارش‌ها، اشجعی‌ها نیز مانند برخی قبایل دیگر، پس از آنکه اسلام آوردند بر اثر اقدام خود بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم منت گذاشتند و چون برای غزوه حدیبیه فرا خوانده شدند سر پیچیدند و آیه «یَمُنّونَ عَلَیکَ اَن اَسلَموا قُل لا تَمُنّوا عَلَیَّ اِسلـمَکُم بَلِ اللّهُ یَمُنُّ عَلَیکُم اَن هَدکُم لِلایمـنِ اِن کُنتُم صـدِقین» به این مطلب اشاره دارد.
[۴۶] کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۷.
خداوند در این آیه هرگونه منت بر پیامبر را از سوی این بادیه نشینان رد کرده، در مقابل، خود به جهت هدایت کردن آنها به ایمان، بر آنان منّت می‌گذارد.
اشجعی‌ها در غزوه خیبر (سال هفتم) به پرچمداری عوف بن مالک اشجعی شرکت داشتند و یک تن از آنان در آن نبرد به شهادت رسید.
در سال هشتم که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم قبایل پیرامون مدینه را برای شرکت در فتح مکه فرا خواند اشجعی‌ها با اجابت دعوت آن حضرت، به استعداد ۳۰۰ نفر حضور یافتند. در این غزوه نیز عوف بن مالک پرچمدار آنان بود. مطابق گزارش واقدی در غزوه حنین نیز آنان همچون فتح مکه دو پرچم داشتند که یکی را نُعیم بن مسعود اشجعی و دیگری را معقل بن سنان حمل می‌کرد. برخی منابع، شمار ایشان را در این نبرد ۱۰۰۰ تن می‌دانند. اشجعی‌ها در غزوه تبوک (سال نهم) نیز شرکت داشتند.


در جریان مرتد شدن برخی قبایل و سرپیچی از حکومت ابوبکر ، عامه اشجعیان از اسلام بازگشتند؛ ولی پس از آن دوباره به اسلام گرویدند و با گسترش فتوحات، برخی از آنان به شام و برخی به کوفه مهاجرت کرده، در آنجا ساکن شدند. خلیفة بن خیاط نام تعدادی از آنان را بر شمرده است.
در قیام مردم بر ضدّ عثمان در سال ۳۵ هجری، اشجعی‌ها نیز نقش داشتند، از این رو در قیام حرّه (سال ۶۱ هجری)، مسلم بن عقبه فرمانده یزید، معقل بن سنان اشجعی را که بر مهاجران مدینه ریاست داشت گردن زد.
[۶۶] النسب، ص۲۵۱.
در توطئه خوارج ، شبیب بن بَجره اشجعی با همدستی ابن ملجم مرادی ، در به شهادت رساندن امیرمؤمنان ، امام علی علیه‌السّلام، همراه بود.


اسد الغابة فی معرفة الصحابه؛ الاشتقاق؛ اعلام الوری باعلام الهدی؛ الاغانی؛ الانساب؛ انساب الاشراف؛ البدایة و النهایه؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ المدینة المنوره؛ تفسیر القمی؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ الطبقات الکبری؛ کتاب الطبقات؛ کتاب النسب؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ معجم البلدان؛ معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثه؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع؛ المغازی؛ المناقب؛ نهایة الارب فی فنون الادب.


۱. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۲۴۹-۲۵۰.    
۲. نویری، نهایه الارب فی فنون الادب، ج۲، ص۳۴۱.    
۳. کحاله، عمررضا، معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه، ج۱، ص۲۹.    
۴. النسب، ص۲۵۰.
۵. النسب، ص۲۵۱.
۶. کحاله، عمررضا، معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه، ج۳، ص۹۰۸.    
۷. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۵۲۰.    
۸. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۵، ص۴۲۵.    
۹. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۴، ص۲۳۱.
۱۰. کحاله، عمررضا، معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه، ج۱، ص۲۹.    
۱۱. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۱۶، ص۳۱۰.    
۱۲. کحاله، عمررضا، معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه، ج۱، ص۲۹.    
۱۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۳۹۴.    
۱۴. کحاله، عمررضا، معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه، ج۳، ص۸۸۸.    
۱۵. بکری، ابوعبید، معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع، ج۱، ص۱۰.    
۱۶. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۶.    
۱۷. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۱۷، ص۸۳.    
۱۸. کحاله، عمررضا، معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه، ج۱، ص۲۹.    
۱۹. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۱۲۴.    
۲۰. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۱.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۱۴۲.    
۲۲. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۹۰.    
۲۳. مبهمات القرآن، ج۲، ص۴۸۹.
۲۴. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۱.    
۲۵. قرشی دمشقی، اسماعیل بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۵، ص۱۰۶.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۱۲۶.    
۲۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۹، ص۳۰.    
۲۸. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۲۹.    
۲۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۴۳.    
۳۰. حمیری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۷۰۱.    
۳۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۳۴.    
۳۲. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۱.    
۳۳. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۵.    
۳۴. حمیری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۷۱۲.    
۳۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۴۲.    
۳۶. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۶.    
۳۷. قرشی دمشقی، اسماعیل بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۵، ص۱۰۶.    
۳۸. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۶.    
۳۹. نمیری بصری، عمر بن شبه، تاریخ المدینة، ج۱، ص۲۶۷.    
۴۰. نساء/سوره۴، آیه۸۹.    
۴۱. نساء/سوره۴، آیه۹۰.    
۴۲. نمیری بصری، عمر بن شبه، تاریخ المدینة، ج۱، ص۲۶۷.    
۴۳. نساء/سوره۴، آیه۸۹.    
۴۴. نساء/سوره۴، آیه۹۰.    
۴۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۷.    
۴۶. کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۷.
۴۷. نمیری بصری، عمر بن شبه، تاریخ المدینة، ج۳، ص۸۶۸.    
۴۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۰۰.    
۴۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۲۰.    
۵۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۰۱.    
۵۱. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۱۱.    
۵۲. ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۱۵۶.    
۵۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۲۰.    
۵۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۸۹۶.    
۵۵. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور، ج۴، ص۲۳۱.    
۵۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۹۰.    
۵۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۴۷۵.    
۵۸. ابن عساکر، ابوالقاسم، تاریخ دمشق، ج۲، ص۵۳.    
۵۹. کحاله، عمررضا، معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه، ج۱، ص۲۹.    
۶۰. خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۹۵.    
۶۱. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۸۱.    
۶۲. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۱۱.    
۶۳. خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۹۵.    
۶۴. خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۹۶.    
۶۵. خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۲۱۹-۲۲۰.    
۶۶. النسب، ص۲۵۱.
۶۷. خلیفة بن خیاط، الطبقات،، ص۹۶.    
۶۸. ابن درید، محمد بن حسن، الاشتقاق، ص۲۷۶.    
۶۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۹۱.    
۷۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۱۱۱.    
۷۱. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۸۲.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۹۰.    



دانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بنی اشجع».    



جعبه ابزار