• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی‌عدی بن کعب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از تیره‌های قریش و تاثیرگذار در رویدادهای حرمین طائفه بنی عدی بن کعب می باشند.



بنی عدی، خاندان عدی بن کعب بن لؤی بودند. .نسب این تیره با رسول خدا ، در کعب، جد هشتم وی، به هم می‌رسد. بنی عدی قبیله خلیفه دوم عمر بن خطاب است؛ قبایل و تیره‌هایی دیگر نیز از عرب عدنانی و قحطانی با عنوان بنی عدی شناخته می‌شوند که بنی عدی بن عبدمناة، بنی عدی بن رباب، بنی عدی بن اخرم، بنی عدی بن اشرس، بنی عدی بن جناب، بنی عدی بن حارث، بنی عدی بن نجار و بنی عدی بن فزاره از آن جمله هستند.

۱.۱ - نام گذاری روز جمعه

پدر عدی، کعب، نخستین کسی دانسته شده که مردم را در روز عروبه (نام پیشین روز جمعه در جاهلیت) گرد آورد و آن را « جمعه » نامید و در آن روز و د ر ایام حج خطبه خواند.
[۶] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۳۶.
در منابع به محل خطابه وی در حج اشاره نشده است. کعب میان عرب منزلتی بس گران یافت؛ به گونه‌ای که از سوی قریش، سال درگذشت او تا هنگام عام الفیل ، مبدا تاریخ قرار گرفت.
[۸] تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۱۴.


۱.۲ - زندگی عدی

عدی یکی از سه فرزند کعب
[۱۰] انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۴۷.
[۱۱] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۳۶.
از همسرش حبیبه دختر بجالة بن سعد
[۱۲] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۳۶.
بود. خود نیز دو پسر و یک دختر به نام رزاح، عویج و الوف/الود داشت. نسل عدی از هر دو پسر ادامه یافتو فرزندان آن دو، تیره‌های گوناگون بنی عدی را تشکیل دادند؛ نسب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از جانب جدات مادری به عویج بن عدی می‌رسد
[۱۶] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۱۰.
؛ زیرا آمنه بنت وهب ، دختر بره بنت عبدالعزی بن عثمان، و او دختر‌ام حبیبه بنت اسد بن عبدالعزی؛ و‌ام حبیبه دختر بره بنت عوف بن عبید بن عویج بود.

۱.۳ - خانه‌های بنی عدی

خانه‌های بنی عدی در روزگار جاهلیت از کنار باب الصفا که پس از اسلام باب بنی مخزوم خوانده شد، تا کوه صفا امتداد داشت. از این رو، به آن «باب بنی عدی بن کعب» نیز گفته می‌شد.
[۲۰] اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۹۰.
[۲۱] تاریخ مکة المشرفه، محمد ابن الضیاء، ج۱، ص۷۴.
فاکهی گویا این نام گذاری را نپذیرفته؛ زیرا آن را از گمان‌های مکیان شمرده است.
[۲۲] اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۹۱.
بر پایه گزارش فاکهی،قصی بن کلاب هنگام تعیین و وا گذاری بخش‌های گوناگون مکه به تیره‌های قریش «اسفل الثنیه» را به بنی عدی واگذار کرد.
[۲۳] اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۲۶۰.
بنی عدی بعدها به سبب ستیز با بنی عبدشمس منازل خود نزدیک صفا را ترک کردند و به محله بنی سهم در شمال غربی مکه رفته، با آن‌ها هم پیمان شدند و شماری از منازل آن‌ها را خریدند.میان بنی عدی و بنی سهم، قرابت نسبی و پیمانی دو جانبه وجود داشت؛ اما در ستیزی که میان افرادی از این دو قبیله روی داد و به قتل یکی از عدویون انجامید، این پیمان از سوی بنی عدی فسخ شد.
[۲۵] المنمق، ابن حبیب، ص۲۶۶-۲۶۷.
بنی عدی همچنین بعدها سراهایی در مدینه داشتند. ابن شبه بابی به آن‌ها اختصاص داده است.

۱.۴ - هم پیمانان بنی عدی

از هم پیمانان دیگر بنی عدی می‌توان به عامر بن ربیعة بن مالک عنزی و واقد بن عبدالله تمیمی، هم پیمانان خطاب بن نفیل در روزگار جاهلیت، و نیز عاقل/غافل
[۲۸] تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۳۳۹.
بن ابی البکیر (البکیر)از بنی سعد بن لیث، هم پیمان نفیل بن عبدالعزی، جد عمر بن خطاب، اشاره کرد. خطاب پس از هم پیمانی با عامر وی را فرزند خود خواند و از آن پس به عامر بن خطاب شناخته می‌شد تا این که آیه (ادعوهم لآبائهم) نازل شد و عامر به نسب خود بازگشت.وی پیش از ورود پیامبر به خانه ارقم مخزومی مسلمان شد و همراه همسرش لیلی دختر ابی حثمه عدویه به حبشه هجرت کرد.
[۳۵] الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۷۹۰- ۷۹۱.

در ستیز بنی عبدمناف با بنی عبدالدار بر تقسیم مناصب مکه به سال ۳۵
[۳۶] تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۱۶.
[۳۷] تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۲۹۰.
عام الفیل،
[۳۸] المنمق، ابن حبیب، ص۲۷۳.
[۳۹] تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۲۸۹.
بنی عدی و برخی از تیره‌های قریش در پیمان لعقة الدم (حلف الاحلاف)به حمایت از بنی عبدالدار برخاستند. این پیمان از آن رو «لعقة الدم» نام گرفت که بنی عدی به بستن پیمان با خون اصرار کردند وحتی برخی از آن‌ها خون لیسیدند.

۱.۵ - نبردهای قریش با قبایل دیگر

در نبردهای قریش با قبایل دیگر و نیز ستیزهای درونی قریش در جاهلیت، سفارت قریش (نمایندگی در مذاکراتشان میان قبایل گوناگون)بر عهده افرادی از بنی عدی از جمله عمر بن خطاب بود.نیز آورده‌اند که اگر داوری یا مفاخره‌ای رخ می‌داد، وی را به نمایندگی برمی گزیدند.همچنین نفیل بن عبدالعزی بن ریاح، جد عمر، در روزگار جاهلیت یکی از کاهنان و داوران قریش و از جمله کسانی بود که مردم برای رفع اختلافات به او رجوع می‌کردند.
بنی عدی در بازسازیی کعبه (پنج سال پیش از بعثت) همراه بنی عبدالدار و بنی اسد بن عبدالعزی مسؤولیت بنای دیوار برابر حجرالاسود (حد فاصل رکن شامی و یمانی) را بر عهده گرفتند.
[۵۲] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۶.
[۵۴] تاریخ طبری،طبری،ج۲،ص۲۸۸.



با آغاز دعوت رسول خدا ، به تدریج برخی از بنی عدی اسلام را پذیرفتند، هر چند بیشتر آن‌ها مانند دیگر قبیله‌های قریش، بر شرک خود باقی ماندند. در هجرت به حبشه (۵بعثت) افرادی از بنی عدی حضور داشتند. معمر بن عبدالله بن نضله، عروة بن عبدالعزی بن حرثان، و عدی بن نضلة بن عبدالعزی از آن جمله هستند. معمر به سال هفتم ق. همراه جعفر بن ابی طالب به مدینه آمد؛ اما عروه و عدی پیش از بازگشت در حبشه درگذشتند.
[۵۵] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۶۵.
معمر که در حجة الوداع سر مبارک پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را تراشید، یک روایت از او گزارش کرده است: «لا یحتکر الا خاطئ». وی در روزگار خلیفه دوم در حبشه درگذشت.عدی بن نضله نخستین مسلمانی دانسته شده که در اسلام از او ارث بردند.
[۵۹] انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۲۱۷.
واقد بن عبدالله تمیمی از دیگر مسلمانان بود که پیش از ورود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به خانه ارقم مسلمان شد و در آغاز خلافت عمر (۱۳ق.) درگذشت و نسلی باقی نگذاشت.

۲.۱ - بنی عدی در غزوه بدر

آورده‌اند که بنی عدی در غزوه بدر (۲ق.) قریش را همراهی نکرد.
[۶۴] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۶۱۹.
[۶۵] تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۴۳۸.
بر پایه گزارشی، آن‌ها در سپاه قریش بودند؛ ولی در پی آگاهی از نجات کاروان تجاری مکه به ریاست ابوسفیان و اطمینان از سلامتی اموال تجاری شان، همراه بنی زهره، از تیره‌های قریش، از میانه راه (ثنیه لفت) به مکه بازگشتند.
[۶۷] المغازی، الواقدی، ج۱، ص۴۵.
[۶۹] سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی، ج۴، ص۲۹.

بر پایه گزارشی، به سال هفتم ق. هم زمان با فتح خیبر ، ۷۰ تن از بنی عدی به صورت گروهی به مدینه هجرت کردند و مردی از آن‌ها در مکه باقی نماند.در مدینه نقشی برجسته از این تیره گزارش نشده و تنها بعضی از آن‌ها مانند عمر بن خطاب فرمانده سریه‌هایی چون تربه در شعبان سال ششم ق. بوده‌اند.
[۷۲] المغازی، الواقدی، ج۱، ص۵.
آورده‌اند که مهجع غلام سیاه پوست و یمنی عمر بن خطاب، نخستین فردی بود که در بدر به شهادت رسید.
[۷۴] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۶۸۳.



برخی از بنی عدی همانند عمر بن خطاب در دوران خلافت ابوبکر، نقش محوری داشتند.ابوبکر به سبب این خدمت، وی را جانشین خود کرد. عمر در روزگار خلافتش و هنگام تقسیم عطایا، بسیاری از تیره‌های قریش را بر بنی عدی مقدم داشت.
[۷۹] تاریخ طبری، الطبری، ج۴، ص۲۱۰.

بنی عدی در نبردهای رده و فتوحات شرکت داشتند. زید بن خطاب بن نفیل به سال ۱۲ق. پرچم دار نبرد با مسیلمه کذاب در یمامه بود و در این نبرد کشته شد.
[۸۱] تاریخ طبری، الطبری، ج۱۱، ص۵۶۳.
خارجة بن حذافة بن غانم عدوی که از جنگاوران قریش بود، همراه عمرو بن عاص در روزگار عمر، نقشی مهم در فتح مصر ایفا کرد.وی در حکومت عمرو بر مصر، منصب قضاوت آن جا را داشت و در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ق. امامت جماعت صبح را به نیابت از عمرو عاص بر عهده داشت و به اشتباه به دست فردی از خوارج به قتل رسید.از خارجه روایتی به نقل از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در فضیلت نماز وتر وارد شده است.

۳.۱ - نقش بنی عدی در دوران خلافت امام علی

از نقش بنی عدی در دوران خلافت امام علی علیه‌السّلام آگاهی چندان در دست نیست، جز این که در نبرد جمل به حمایت از اصحاب جمل برخاستند
[۸۷] انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۱، ص۲۹۴.
و کشتگانی نیز دادند.عبدالله بن عمر بن خطاب در شمار قاعدین بود و از بیعت با امیرالمؤمنین علیه‌السّلام خودداری نمود
[۸۹] الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری، ص۱۴۱.
و در جنگ‌ها او را یاری نکرد و هنگام فوت از این بابت ابراز ندامت می‌کرد.
[۹۰] الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۵۱.
[۹۱] اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۳۸.
برادرش عبیدالله نیز در صفین در سپاه معاویه بود؛ برخی منابع به ستیز درون قبیله‌ای میان طوایف بنی عدی، از جمله بنی عمر، بنی جهم و بنی مطیع در نیمه سده اول ق. و دوره حکمرانی مروان بن حکم (۴۲-۴۹ق.) بر مدینه اشاره کرده‌اند. زید بن عمر بن خطاب که بعضی مادرش را‌ ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام دانسته‌اند، در این ستیز همراه مادرش کشته شد.
[۹۷] الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۲۴.
علت این حادثه، باور خرافی خوله همسر ابوجهم بن حذافه بود که می‌پنداشت برای درمان پادرد خود و باطل کردن جادوی کنیز همسرش به نام زجاجه، باید پاهایش را با مغز او چرب کند و شوهرش را نیز به این کار متقاعد کرد. اعتراض و مراجعه فرزندان زجاجه به سرشناسان بنی عدی چون عبدالله بن عمر و عبدالله بن مطیع، به اختلاف میان آن‌ها در این زمینه و سرانجام درگیری و ستیز و خونریزی انجامید.


در رخداد حره به سال ۶۳ق. در حمله لشکر یزید به مدینه و کشتار مردم آن شهر، گروهی از بنی عدی نیز به دست شامیان به قتل رسیدند.به سال ۵۴۵ق. در دوران خلافت الفائز فاطمی، جماعتی از بنی عدی به مصر مهاجرت کردند و مورد استقبال صالح طلائع بن رزیک وزیر فاطمیان قرار گرفتند و در برلس، از مناطق ساحلی غرب مصر، سکنا یافتند.برخی از بنی عدی نیز در قزوین ساکن بودند که گویا در رویداد فتوحات و یا پس از آن بدان جا رفته‌اند. جعفر بن ادریس قزوینی که حدود ۳۰سال امام الحرمین بود، از آن جمله است.
[۱۰۶] ضیافة الاخوان، محمد بن الحسن القزوینی، ص۱۳۶.

زید بن عمرو بن نفیل از حنفا بود.
[۱۰۷] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۲، ص۲۳۸.
[۱۰۸] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۲۵.
نعیم بن عبدالله نحام از دیگر چهره‌های عدوی است که او را دهمین مسلمان دانسته و درباره لقبش روایتی را به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نسبت داده‌اند.بنی عدی نعیم را به سبب حمایت هایش درباره بیوه زنان این تیره، در عقیده اش آزاد نهادند و از وی خواستند که در مکه بماند تا این که به سال هفتم ق.یا پس از صلح حدیبیه (۶ق.) به مدینه هجرت کرد.بیشتر منابع وی را از کشته شدگان اجنادین شام در سال ۱۳ق.و برخی در رجب سال ۱۳ق. در یرموک دانسته‌اند.


عمر بن خطاب تا پیش از مسلمان شدن، از سرسخت‌ترین دشمنان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بودو حتی از سوی قریش مامور قتل او شد.
[۱۲۰] سیره ابن اسحق، ابن اسحق، ج۲، ص۱۶۰.
[۱۲۱] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۴۳، ۳۴۸.
اما در پرتو آیاتی از قرآن، اسلام آورد.
[۱۲۳] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۴۵.
حفصه دختر عمر بن خطاب که نخست در نکاح خنیس بن حذافه سهمی قرار داشت، پس از مرگ خنیس به نکاح رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم درآمد.
[۱۲۸] تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۴۹۹.
مادر وی و عبدالله، زینب بنت مظعون جمحی بود.
[۱۲۹] الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۱۱.

عبدالله بن عمر در کودکی و هم زمان با پدر اسلام آورد. پیش از پدر به مدینه هجرت کرد و جز دو نبرد بدر و احد که به دلیل سن کم در آن‌ها اجازه شرکت نیافت، در بیشتر غزوه‌ها حضور داشت.بعدها او به فقه و حدیث به ویژه در زمینه مناسک حج مشغول شد.وی به سال ۷۳ق. در سن ۸۴ سالگی در مکه درگذشت. بر پایه این گزارش و با توجه به خبری که وی را هنگام عزیمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به احد ۱۴ ساله یاد کرده، به سال سوم بعثت زاده شده است. او از چهره‌های برجسته فقه و حدیث اهل سنت است.
[۱۳۶] اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۸.

سعید بن زید بن عمرو بن نفیل، برادر زن و شوهر خواهر عمر بن خطاب که با همسرش فاطمه بنت خطاب پیش از ورود پیامبر به خانه ارقم مسلمان شده و بدان سبب مورد ضرب و شتم عمر نیز قرار گرفته بود، زمینه ساز اسلام آوردن وی شدند.
[۱۳۹] اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۳۵.
سعید به سبب ماموریتی که از سوی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با طلحه به شام رفته بود، در بدر حضور نداشت؛ اما در بیشتر نبردهای اسلام شرکت یافت.
[۱۴۲] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۵۷.
بر پایه برخی از گزارش‌ها، سعید به سال ۵۱ یا ۵۲ق. در وادی عقیق مدینهو بر پایه برخی نقل‌های دیگر، در کوفه درگذشت.برخی منابع اهل سنت وی را از عشره مبشره دانسته‌اند.


عبدالله بن مطیع در قیام مردم مدینه در رخداد حره، فرمانده لشکر مهاجران و امیر مدینه از سوی ابن زبیر شد؛ اما در پی شکست از مسلم (مسرف) بن عقبه، گریخت و جان به سلامت برد. در دوران خلافت عبدالله بن زبیر، کنارش ماند تا این که به سال ۷۳ق.
[۱۴۹] تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۳، ص۵۱.
در محاصره حجاج بن یوسف ثقفی همراه با فرزند زبیر، ضمن مبارزه و رجزخوانی کنار کعبه کشته شد.
عبدالله بن حارث بن عمرو و عبدالرحمن بن زید بن خطاب، برادرزاده و داماد عمر و نوه دختری ابولبابة بن عبدالمنذر، هر دو را پس از ولادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم متبرک کرد و کامشان را برداشت.عبدالرحمن به سال ۶۳ق. از سوی یزید بن معاویه مدتی حکمران مکه شد
[۱۵۹] الاعلام، الزرکلی، ج۳، ص۳۰۷.
؛ اما پس از حرکت عبدالله بن زبیر و ناتوانی عبدالرحمن در مهار وی، برکنار گشت.بنی عدی در دوران خلافت عمر بن خطاب، به برخی از مناصب دست یافتند؛ از جمله نعمان بن عدی کارگزار وی در منطقه میسان از سرزمین‌های بصره شد؛ ولی به سبب سرودن اشعاری غنایی و مبتذل برکنار گشت.
[۱۶۱] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۶۶.

[۱۶۲] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۴.
شفاء دختر عبدالله عاقله زنی بود که از سوی خلیفه به عنوان محتسب بازار مدینه منصوب شد و مورد عنایت وی بود.
[۱۶۵] تخریج الدلالات السمعیه، علی بن محمد الخزاعی، ص۷۴.
پسرش سلیمان بن ابی حثمه در مسجد مدینه در روزگار عمر، امامت نماز تراویح را بر زنان و در روزگار عثمان بر مردان و زنان بر عهده داشت و برخی نیز مقام مادرش، محتسبی بازار مدینه، را برای وی یاد کرده‌اند.


عبدالحمید بن عبدالرحمن بن زید بن خطاب به سال ۹۹ق. از سوی عمر بن عبدالعزیز که خود از جانب مادر نواده عمر بن خطاب و از بنی عدی بود، ولایت کوفه را عهده دار شد.
در دوره عباسیان نیز شماری بسیار از بنی عدی به ویژه فرزندان خلیفه دوم به حکومت و قضاوت شهرهای گوناگون رسیدند. هارون الرشید به رغم شکایت مردم از برخی از اینان اصرار داشت که کارگزاری از نسل عمر بن خطاب داشته باشد.
[۱۷۲] جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۵۰-۱۵۵.



(۱) الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری (م. ۲۸۲ق.) ، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
(۲) اخبار مکه، الازرقی (م. ۲۴۸ق.) ، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
(۳) اخبار مکه، الفاکهی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق.
(۴) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۵) اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۶) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۷) الاعلام، الزرکلی (م. ۱۳۹۶ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م.
(۸) انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۹) الانساب، عبدالکریم السمعانی (م. ۵۶۲ق.) ، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق.
(۱۰) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف.
(۱۱) تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
(۱۲) تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
(۱۳) تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.) ، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۱۴) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۵) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۶) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبه (م. ۲۶۲ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۱۷) تاریخ مکة المشرفه، محمد ابن الضیاء (م. ۸۵۴ق.) ، به کوشش علاء و ایمن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
(۱۸) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۹) تجارب الامم، ابوعلی مسکویه (م. ۴۲۱ق.) ، به کوشش امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
(۲۰) تخریج الدلالات السمعیه، علی بن محمد الخزاعی (م. ۷۸۹ق.) ، به کوشش ابوسلامه، قاهره، وزارة الاوقاف المجلس الاعلی، ۱۴۱۵ق.
(۲۱) التدوین فی اخبار قزوین، عبدالکریم رافعی قزوینی (م. ۶۲۳ق.) ، به کوشش عطاردی، عطارد، ۱۳۷۶ش.
(۲۲) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۳) الرده، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش الجبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۲۴) سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۲۵) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
(۲۶) سیره ابن اسحق (السیر و المغازی)، ابن اسحق (م. ۱۵۱ق.) ، به کوشش محمد حمید الله، معهد الدراسات و الابحاث.
(۲۷) صبح الاعشی، احمد بن علی القلقشندی (م. ۸۲۱ق.) ، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، ۱۹۸۱م.
(۲۸) ضیافة الاخوان، محمد بن الحسن القزوینی، به کوشش حسینی، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۹۷ق.
(۲۹) الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۳۰) المحبر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
(۳۱) معجم قبائل العرب، عمر کحاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۳۲) المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۳۳) المنمق، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۳۴) نسب قریش، مصعب بن عبدالله الزبیری (م. ۲۳۶ق.) ، به کوشش بروفسال، قاهره، دار المعارف.


۱. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۰، ص۲۸۴.    
۲. معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۲، ص۷۶۶    
۳. الانساب، عبدالکریم السمعانی، ج۹، ص۲۵۱-۲۵۷.    
۴. معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۲، ص۷۶۳-۷۶۶.    
۵. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۴۱.    
۶. تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۳۶.
۷. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۴۱.    
۸. تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۱۴.
۹. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۳۹۱.    
۱۰. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۴۷.
۱۱. تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۳۶.
۱۲. تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۳۶.
۱۳. نسب قریش، مصعب بن عبدالله الزبیری، ص۳۴۶.    
۱۴. نسب قریش، مصعب بن عبدالله الزبیری، ص ۳۸۶.    
۱۵. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۵۰-۱۵۹.    
۱۶. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۱۰.
۱۷. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۴۹.    
۱۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۵۳۲.    
۱۹. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۵۳۲.    
۲۰. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۹۰.
۲۱. تاریخ مکة المشرفه، محمد ابن الضیاء، ج۱، ص۷۴.
۲۲. اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۹۱.
۲۳. اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۲۶۰.
۲۴. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۹۰.    
۲۵. المنمق، ابن حبیب، ص۲۶۶-۲۶۷.
۲۶. تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۲۴۷.    
۲۷. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۲۹۸.    
۲۸. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۳۳۹.
۲۹. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۲۹۶.    
۳۰. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۳۵.    
۳۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۵.    
۳۲. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۲۱۸.    
۳۳. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۲۵، ص۳۲۰.    
۳۴. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۲۱۷.    
۳۵. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۷۹۰- ۷۹۱.
۳۶. تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۱۶.
۳۷. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۲۹۰.
۳۸. المنمق، ابن حبیب، ص۲۷۳.
۳۹. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۲۸۹.
۴۰. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۵۶.    
۴۱. المنمق، ابن حبیب،ج۱، ص۱۹۰    
۴۲. المنمق، ابن حبیب، ص ۲۷۳-۲۷۵.    
۴۳. حلف جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۵۸.    
۴۴. المنمق، ابن حبیب، ص۱۹۰    
۴۵. المنمق، ابن حبیب، ص۳۳.     .
۴۶. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۵۸.    
۴۷. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۴۵.    
۴۸. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۴۳.    
۴۹. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۴۳.    
۵۰. المحبر، ابن حبیب، ص۱۳۳.    
۵۱. المنمق، ابن حبیب، ص۳۶۸.    
۵۲. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۶.
۵۳. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۹۹.    
۵۴. تاریخ طبری،طبری،ج۲،ص۲۸۸.
۵۵. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۶۵.
۵۶. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۲۱۷.    
۵۷. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۲۱۷.    
۵۸. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۳۴.    
۵۹. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۲۱۷.
۶۰. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۰۶۱.    
۶۱. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۵۰۲.    
۶۲. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۵۵۰.    
۶۳. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۲۹۸.    
۶۴. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۶۱۹.
۶۵. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۴۳۸.
۶۶. تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۲، ص۵۱.    
۶۷. المغازی، الواقدی، ج۱، ص۴۵.
۶۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۲۹۱.    
۶۹. سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی، ج۴، ص۲۹.
۷۰. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۹۴.    
۷۱. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۰۸.    
۷۲. المغازی، الواقدی، ج۱، ص۵.
۷۳. الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۸۹.    
۷۴. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۶۸۳.
۷۵. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۲۹۶.    
۷۶. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۵۸۰-۵۸۴.    
۷۷. الرده، الواقدی، ص۳۳-۳۵.    
۷۸. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۲۲۴.    
۷۹. تاریخ طبری، الطبری، ج۴، ص۲۱۰.
۸۰. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۳۵۴.    
۸۱. تاریخ طبری، الطبری، ج۱۱، ص۵۶۳.
۸۲. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۳۳.    
۸۳. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۱۸.    
۸۴. الطبقات، ابن سعد، ج۷، ص۳۴۴.    
۸۵. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۱۸.    
۸۶. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۴۳.    
۸۷. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۱، ص۲۹۴.
۸۸. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۴۷۶.    
۸۹. الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری، ص۱۴۱.
۹۰. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۵۱.
۹۱. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۳۸.
۹۲. المنمق، ابن حبیب، ص۱۳.    
۹۳. المنمق، ابن حبیب، ص ۲۹۴-۳۲۴.    
۹۴. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۰، ص۴۸۷.    
۹۵. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۳، ص۶.    
۹۶. المنمق، ابن حبیب، ص۳۱۰.    
۹۷. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۲۴.
۹۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۰، ص۴۸۶.    
۹۹. المنمق، ابن حبیب، ص۲۹۶.    
۱۰۰. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۵۷.    
۱۰۱. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۵۱.    
۱۰۲. صبح الاعشی، احمد بن علی القلقشندی، ج۱، ص۴۰۷.    
۱۰۳. معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۲، ص۷۶۶.    
۱۰۴. التدوین فی اخبار قزوین، عبدالکریم رافعی قزوینی، ج۱، ص۱۷۰.    
۱۰۵. التدوین فی اخبار قزوین، عبدالکریم رافعی قزوینی، ج۲، ص۳۷۵.    
۱۰۶. ضیافة الاخوان، محمد بن الحسن القزوینی، ص۱۳۶.
۱۰۷. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۲، ص۲۳۸.
۱۰۸. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۲۵.
۱۰۹. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۵۰۸.    
۱۱۰. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۵۷۰.    
۱۱۱. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۵۷۰.    
۱۱۲. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۵۷۰.    
۱۱۳. تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۳، ص۱۰۱.    
۱۱۴. تاریخ طبری، الطبری، ج۳، ص۴۱۸.    
۱۱۵. تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۳، ص۱۰۱.    
۱۱۶. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۳.    
۱۱۷. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۵۰۸.    
۱۱۸. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۴۴.    
۱۱۹. تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۱، ص۱۷۷.    
۱۲۰. سیره ابن اسحق، ابن اسحق، ج۲، ص۱۶۰.
۱۲۱. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۴۳، ۳۴۸.
۱۲۲. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۴۴، ص۳۶.    
۱۲۳. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۴۵.
۱۲۴. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۰، ص۲۸۸.    
۱۲۵. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۴۵.    
۱۲۶. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۸۸۹.    
۱۲۷. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۰.    
۱۲۸. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۴۹۹.
۱۲۹. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۱۱.
۱۳۰. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۶۵.    
۱۳۱. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۵۰.    
۱۳۲. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۳۶.    
۱۳۳. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۵۰-۹۵۱.    
۱۳۴. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۵۰.    
۱۳۵. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۶.    
۱۳۶. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۸.
۱۳۷. تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۵، ص۴۶۲.    
۱۳۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۰، ص۲۸۸.    
۱۳۹. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۳۵.
۱۴۰. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۶۱۴-۶۱۵.    
۱۴۱. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۶۱۵.    
۱۴۲. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۵۷.
۱۴۳. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۰، ص۴۷۲     .
۱۴۴. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۶۲۰.    
۱۴۵. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۰، ص۴۷۳.    
۱۴۶. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۲۹۴.    
۱۴۷. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۴۳.    
۱۴۸. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۱، ص۲۴.    
۱۴۹. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۳، ص۵۱.
۱۵۰. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۹۵.    
۱۵۱. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۵، ص۲۲.    
۱۵۲. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۰، ص۴۸۱-۴۸۲.    
۱۵۳. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۹۵    
۱۵۴. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۳۳-۸۸۴.    
۱۵۵. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۱۰۲.    
۱۵۶. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص ۳۴۶.    
۱۵۷. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۵، ص۸.    
۱۵۸. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۵، ص۲۹.    
۱۵۹. الاعلام، الزرکلی، ج۳، ص۳۰۷.
۱۶۰. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۳۸.    
۱۶۱. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۶۶.
۱۶۲. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۴.
۱۶۳. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۲۲، ص۲۱۶.    
۱۶۴. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۵۰.    
۱۶۵. تخریج الدلالات السمعیه، علی بن محمد الخزاعی، ص۷۴.
۱۶۶. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۲۲، ص۲۱۵-۲۲۰.    
۱۶۷. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۲، ص۳۸۲.    
۱۶۸. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۲۶۳.    
۱۶۹. انساب الاشراف، البلاذری، ج۸، ص۱۲۷.    
۱۷۰. تجارب الامم، ابوعلی مسکویه، ج۲، ص۴۶۱.    
۱۷۱. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۲۶۳.    
۱۷۲. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۱۵۰-۱۵۵.



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنی‌ عدی بن کعب».    



جعبه ابزار