• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تبری یوسف (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دستیابی حضرت یوسف علیه‌السلام به علم غیب و تعبیر خواب نتیجه تبری جستن از آئین شرک بود.



دست یابی یوسف علیه‌السّلام به علم غیب و تعبیر رؤیا، نتیجه تبری از آیین شرک بود:
قال لایاتیکما طعام ترزقانه الا نباتکما بتاویله قبل ان یاتیکما ذلکما مما علمنی ربی انی ترکت ملة قوم لا یؤمنون بالله وهم بالاخرة هم کـفرون• واتبعت ملة ءابآءی ابرهیم واسحـق ویعقوب ما کان لنآ ان نشرک بالله من شیء ذلک من فضل الله علینا...
(یوسف) گفت: «پیش از آنکه جیره غذایی شما فرا رسد، شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت. این، از دانشی است که پروردگارم به من آموخته است. من آیین قومی را که به خدا ایمان ندارند، و به سرای دیگر کافرند، ترک گفتم (و شایسته چنین موهبتی شدم)! من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردم! برای ما شایسته نبود چیزی را همتای خدا قرار دهیم این از فضل خدا بر ما و بر مردم است ولی بیشتر مردم شکرگزاری نمی‌کنند!

۱.۱ - تفسیر آیه

جمله «انی ترکت» تعلیل برای «علمنی ربی» می‌باشد و «ذلک» اشاره به توحید و برائت از شرک است.
در این دو آیه این معنا را گوشزد فرموده که علم به تعبیر خواب و خبر دادن از تاویل احادیث از علوم عادی و اکتسابی نیست که هر کس بتواند فرا گیرد، بلکه این علمی است که پروردگارم به من موهبت فرموده، آن گاه علت این معنا را اینطور بیان کرده که: چون من ملت و کیش مشرکین را پیروی نکرده‌ام، بلکه ملت پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروی نموده‌ام، و خلاصه بدان سبب است که من دین شرک را واگذاشته، دین توحید را پیروی نموده‌ام.
و اگر مشرکین را فاقد ایمان به خدا و روز جزا خوانده، نه از این جهت است که مشرکین فاقد ایمان به خدا و معادند، چون مشرکین هم خدا را قبول دارند و هم معاد را، بلکه از این باب است که درباره مبدا شرک می‌ورزند، و درباره معاد هم قائل به تناسخند. و در دین توحید، آن شرکایی که مشرکین قائلند (حال چه شریک در تاثیر بدانند و چه شریک در عبادت) هیچیک خدا نیستند. و همچنین تناسخ و برگشتن ارواح با بدن‌های دیگر و متنعم شدن ارواح پاک و معذب شدن ارواح ناپاک در زندگی دیگر، در دین توحید معاد نیست و به همین جهت بود که یوسف علیه‌السّلام ایمان به خدا و روز جزا را از مشرکین نفی کرد، و کفرشان را نسبت به معاد با تکرار ضمیر، تاکید نمود و فرمود: و هم بالآخرة هم کافرون. آری، کسی که ایمان به خدا ندارد به طریق اولی ایمان به بازگشت به سوی خدا ندارد. و این کلام که خداوند متعال از قول یوسف نقل کرده اولین باری است که یوسف در مصر خود را و نسب خود را معرفی نموده و اظهار کرده که اهل بیت ابراهیم و اسحاق و یعقوب است. ما کان لنا ان نشرک بالله من شیء ذلک من فضل الله علینا و علی الناس و لکن اکثر الناس لا یشکرون، یعنی خدای سبحان برای ما اهل بیت راهی به شرک نگذاشته، و ما را از آن منع کرده و این منع، خود از فضل و نعمت خداست بر ما اهل بیت و بر همه مردم، اما بیشتر مردم شکر این نعمت را بجا نیاورده، بلکه بدان کفر می‌ورزند. اما اینکه خداوند راهی به شرک برای آنان نگذاشته، باید دانست که این از باب جبر و الجاء نیست، بلکه از باب تایید و تسدید است، چون خداوند ایشان را به نعمت نبوت و رسالت اختصاص داده، و خدا داناتر است که رسالت را در چه دودمانی قرار می‌دهد، در نتیجه انبیاء به توفیق و تایید خداوندی از هر خطا و گناهی عصمت می‌ورزند، و به دین توحید می‌گرایند.


۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۷.    
۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۸.    
۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۰۲.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۱، ص۲۳۵-۲۳۶.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۲۹، برگرفته از مقاله «تبری یوسف».    


رده‌های این صفحه : تبری | حضرت یوسف | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار