• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تربیت ایمانی کودک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تربیت به ‌معنای ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص مورد تربیت، تا بتواند استعدادهایش را شکوفا سازد و به‌سوی هدف و کمال مطلوب، به‌تدریج حرکت کند.
بنابر نقل روایات اسلامی، پرورش ایمان به خداوند در روان کودک، بر پدر و مادر واجب است و یکی از حقوق فرزندان و اوّلین اصلی است که والدین کودک موظّف‌اند در راه تعلیم و تربیت صحیح با زبان ساده و قابل فهم، به او بیاموزند.



تربیت در لغت از ماده «ربا» به معنی «زاد و نما»؛ افزایش یافت، نمّو کرد، گرفته شده است. در لسان العرب، می‌نویسد: «ربا الشیئ یربو ربواً و رباءً: ‌ای زاد و نما».
هم‌چنین تربیت از کلمه «ربّ» به معنی مالک، سید و مربّی اشتقاق می‌یابد و این‌گونه معنی می‌شود: انجام وظیفه کردن به شیوه نیکو و پسندیده. «ربّ ولده و الصبی یربّه ربًا»، یعنی کودکِ خود را نیکو تربیت کرد و برای او به نحو شایسته انجام وظیفه نمود.


با درنظر گرفتن مفهوم لغوی، می‌توان تربیت را این‌گونه تعریف کرد: تربیت عبارت است از انتخاب رفتار و گفتار مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص مورد تربیت، تا بتواند استعدادهای نهفته‌اش را در تمام ابعاد وجودی خویش به‌طور هماهنگ پرورش داده و شکوفا سازد و به‌سوی هدف و کمال مطلوب، به‌تدریج حرکت کند.
مقصود از تربیت کودک به‌طور خاص آن است که مربّی، اعم از پدر، مادر، معلّم و ...، طفل را در بُعد روحی و اخلاقی پرورش دهد، به‌گونه‌ای که جسم و جان و عقل و علم او افزایش یابد و در این‌باره به‌طوری انجام وظیفه نماید که آن‌چه به‌مصلحت اوست از امور مربوط به دین و دنیای وی، انجام پذیرد.


کودک پیش از آن‌که عقلش به فعلیت برسد و قادر به درک مطالب علمی گردد، فطرت توحیدی و عواطف اخلاقی در ضمیر او فعلیت دارد و برای پذیرش تربیت آماده است، از این‌رو لازم است پدر و مادر به‌ارزش این فرصت مهم، متوجّه باشند و از بیداری فطرت ایمانی و احساسات کودک، حداکثر استفاده را بنمایند و در روان وی، ایمان به خدا و سجایای اخلاقی را پرورش دهند، تا قبل از آن‌که عقلش به‌خوبی شکفته شود و در راه تحصیل علم و درک حقایق عقلانی قدم بردارد، طفلی پاک نهاد و باایمان، خوش اخلاق و مورد اعتماد، بار آمده باشد.

بنابراین اوّلین اصلی که والدین کودک موظّف‌اند در راه تعلیم و تربیت صحیح با زبان ساده و قابل فهم، به او بیاموزند، ایمان به خدا است؛ باید به او بفهماند، آن‌کس که ما را آفریده، آن‌که به ما رزق و روزی می‌دهد، آن‌که گل و گیاه، پرنده و حیوان را خلق کرده، آن‌که روز و شب را به وجود آورده و...، خداست؛ او همیشه و در تمام لحظات ناظر اعمال ما است، خوبی‌های ما را پادش می‌دهد و در بدی‌ها ما را مجازات می‌نماید.
این‌گونه سخن گفتن در ذهن کودک، آسان و قابل قبول است و در مدّت کوتاهی به خدا دل می‌بندد و به او معتقد می‌شود و با ایجاد این عقیده که اساس اوّلیه سعادتِ بشر است، می‌توان خیلی زود کودک را به نظم و تربیت وا داشت و تمام سجایای اخلاقی و صفات انسانی را به‌تدریج در وی پرورش داد.


پرورش ایمان به خداوند در روان کودک، بر پدر و مادر واجب است و یکی از حقوق فرزندان می‌باشد، در روایات نیز بر آن تاکید شده است. اینک نمونه‌هایی از آن ذکر می‌شود:
۱. امام سجاد (علیه‌السّلام) در ضمن حقوق فرزند، فرموده است: پدر در ولایت و سلطه‌ای که بر فرزند دارد، مسئول است او را مؤدب و با اخلاق پسندیده پرورش دهد و او را نسبت به خداوند بزرگ راهنمایی کند. «وَ اَنَّکَ مَسئُولٌ عَمَّا وَلَّیتَهُ مِن حُسنِ الاَدَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلی رَبَّهِ».

۲. از پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که فرموده است: زبان کودکانتان را با جمله شریفه «لا اِلهَ اِلاَّ الله» بگشایید، اوّلین کلمه‌ای که به آنان یاد می‌دهید، کلمه توحید باشد. «اِفتَحُوا عَلی صِبیانَکُم اَوَّلَ کَلِمَةٍ لا اِلهَ اِلاَّ الله».

۳. و نیز فرموده است: وقتی معلّم به کودک، نام خدا را بیاموزد، خداوند معلّم و کودک و هم‌چنین پدر و مادر طفل را از عذاب مصون می‌دارد.
[۸] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۲۳.
[۹] فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲، ص۱۸۴.


۴ـ شخصی به نام عبدالرحمن سلمی به فرزند امام حسین (علیه‌السّلام) سوره حمد را آموخت، وقتی کودک در حضور پدر، سوره حمد را خواند، حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) علاوه بر پول نقد و پارچه‌ای که به جهت حق‌شناسی به معلم طفل داد، دهان آموزگار از دُر پُر کرد. اطرافیان از این همه بخشش آن حضرت، تعجّب کردند و از حضرت در این‌باره سؤال نمودند، امام حسین (علیه‌السّلام) در جواب فرمودند: کجا پاداش مالی من با عطای آموزش این معلّم برابری می‌کند. یعنی خدمت تعلیم سوره حمد از عطای مالی من ارزنده‌تر است.

۵. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به بعضی از کودکان نظر افکند و فرمود: وای به فرزندان آخر الزمان، از روش ناپسند پدرانشان. عرض شد: یا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از پدران مشرک آنها؟ فرمود: نه، از پدران مسلمان که به فرزندان خود، هیچ‌یک از فرائض دینی را نمی‌آموزند و به ناچیزی از امور مادّی درباره آنان قانع هستند، من از این مردم برئ و بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.


ایمان به خداوند که خود، احیای بزرگترین وجدان فطری بشر است، آثار و نتایج غیرقابل انکار در احیای سایر فطریات اخلاقی و سجایای انسانی دارد و می‌تواند همه آن‌ها را با بهترین وصفی، از قوّه به فعلیت آورد و به عبارت روشن‌تر، ایمان به خداوند دو اثر مهم دارد:
نخست آن‌که، بزرگترین واقعیت روحانی، یعنی فطرت توحیدی را احیا می‌کند و سعادت واقعی بشر را پی‌ریزی می‌نماید. و دیگر آن‌که، فطریات روحانی و سجایای انسانی در سایه نیروی اجرایی ایمان بیدار می‌شود و جامه عمل می‌پوشد.
وجدان اخلاقی با تمام ارزشی که در سعادت بشر دارد، اگر متکی به ایمان نباشد، نمی‌تواند بشر را از سقوط در انحرافات حفظ کند. سایر صفات پسندیده نیز در صورتی‌که پشتیبانی ایمانی نداشته باشد، در صحنه نبرد غرائز و تمایلات ضد فضیلت، شکست خواهد خورد.
بدین‌جهت، کودکانی که از اوّل، با ایمان به‌خدا تربیت می‌شوند، اراده‌ای قوی و روانی نیرومند دارند، از دوران کودکی رشید و با شهامت هستند و نتایج درخشان ایمان از خلال گفتار و رفتارشان به‌خوبی مشهود است.
[۱۳] جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۳، ص۴۳۲ به بعد.


حلیمه سعدیه مادر رضاعی (دایه) رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌گوید: وقتی آن حضرت سه ساله بود، روزی به من گفت: مادر، روزها برادرانم کجا می‌روند؟ جواب دادم: گوسفندان را به صحرا می‌برند، گفت، برای چه مرا با خود به‌همراه نمی‌برند، مادر جواب داد: میل‌داری با آن‌ها باشی؟ آری، صبح فردا پیامبر را شستشو داد و به موهایش روغن زد و به چشمانش سرمه کشید و یک مهره یمانی که در نخ کشیده بود به گردنش آویخت، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مهره را از گردن بیرون آورد و گفت: مادر، خدای من که همواره با من است، نگهدار و حافظ من است. «قالَ لِی: مَهلاً یا اُمّاَهُ فَاِنَّ مَعِی مَن یَحفَظُنِی». ایمان به خدا است که طفل سه ساله را این‌چنین آزاد و نیرومند بار می‌آورد.
هم‌چنین در مورد داستان حضرت یوسف (علیه‌السّلام)، ابوحمزه می‌گوید: از حضرت امام سجاد (علیه‌السّلام) سؤال کردم، روزی که یوسف را برادرانش در چاه افکندند، چند ساله بود؟ حضرت در جواب فرمود: نُه ساله. از کودک نه ساله‌ای که در چنین وضع سخت و شرایط ناراحت کننده، دچار شده، جز اضطراب و جزع، انتظار دیگری نیست، ولی نیروی ایمان در این کودک، اثر عجیب و حیرت‌زایی گذارده است، زیرا موقعی که او را از چاه خارج کردند و به‌عنوان غلام معامله نمودند، یکی از حضّار به وضع کودک دقت کرد و از روی رافت و مهربانی گفت: نسبت به این طفلِ غریب، نیکی کنید. یوسف که این جمله را شنید با اطمینان خاطر و آرامش‌روان گفت: آن کس که با خداست، گرفتار غریب و تنهایی نیست. «فَقالَ لَهُم یوسُف: مَن کانَ مَعَ اللهِ فَلَیسَ لَهُ غُربَةٌ».
[۱۵] ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورّام، ج(۱-۲)، ص۳۳، (باب السفر والسیر).



۱. فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۲۱۷.    
۲. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۱۳۸-۱۳۹.    
۳. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۳۰۴.    
۴. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۳۹۹.    
۵. قلم/سوره۶۸، آیه۴.    
۶. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العُمّال، ج۱۶، ص۴۴۱، ح۴۵۳۳۲.    
۷. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۶، باب۶۰ من ابواب احکام الاولاد، ح۴.    
۸. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۲۳.
۹. فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲، ص۱۸۴.
۱۰. حکیم، سیدمحسن، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۹، ص۲۶۸، ح۳۲۸۱.    
۱۱. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۴، باب۵۹ من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۱۲. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۴، باب۵۹ من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۱۳. جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۳، ص۴۳۲ به بعد.
۱۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۵، ص۳۹۲.    
۱۵. ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورّام، ج(۱-۲)، ص۳۳، (باب السفر والسیر).



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۵۵۱-۵۵۴، برگرفته از بخش «گفتاردوّم:اولویت‌های تعلیم و تربیت اسلامی نسبت به کودکان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۵.    






جعبه ابزار