• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قراقویونلوها

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قراقویونلوها، طایفه‌ای چادرنشین، دارای مذهب تشیع، از حکمرانان ترکمن بودند که برای مدت نزدیک به یک سده بر مناطقی از غرب و شمال غربی ایران فرمانروایی کردند.



در هنگام لشگرکشی مغول به آسیای میانه در اوایل قرن هفتم عده‌ای از ترکمنان صحرا نورد آسیای میانه ساکن شرق دریای خزر به آسیای غربی کوچ کردند و در نواحی شمال بین النهرین حوالی دریاچه وان و حدود آناطولی شرقی به دامداری پرداختند.
آنها در اواخر دوره سلطنت ایلخانان و با فترت قدرت ابوسعید بهادرخان از فرصت استفاده کرده و به سرزمین‌های اطراف یورش برده و به تصرف آن سرزمین‌ها پرداختند.
[۱] گلی، امین‌الله، سیری در تاریخ سیاسی اجتماعی ترکمن‌ها، نشر علم، تهران ۶۶.



مشهورترین این طوایف چادرنشین، دو طایفه "قراقویونلو" و "آق قویونلو" بودند که به معنی گوسفندان سیاه و گوسفندان سفید می‌باشند، در منشا این نامگذار‌ی‌ها چند نظر وجود دارد؛ بعضی محققان گفته‌اند شاید به نوعی "توتم" دلالت دارد و برخی هم گفته‌اند بدلیل تصویر پرچم‌های آنها که نقش گوسفند سیاه یا سفید داشت.
[۲] زرین کوب، عبدالحسین، روزگاران، تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی تهران، انتشارات سخن، ۷۸، ص۶۲۵.



قراقویونلوها تقریباً نیم قرن زودتر از آق قویونلوها روی کار آمدند و پیرو مذهب شیعه و آق قویونلوها سنی مذهب بودند. قراقویونلوها به یکی از بیست و چهار تیره از ترکان غز (اوغوز) منسوبند و یکی از مورخان عثمانی به نام مولانا شکرالله، آنها را اولاد شخصی به نام "دنیز خان" می‌داند، او اشاره می‌کند که این را از زبان "جهانشاه" یکی از مشهورترین پادشاهان قراقویونلوها شنیدم.
[۳] سومر، فاروق، قراقویونلوها، موسسه مطالعات و تحقیقات، وهاب ولی، تهران، ۶۹، ص۱۴.



اولین نفر از خاندان قراقویونلوها که در صحنه سیاسی، قدرتی کسب کرد "بیرام خواجه" (م. ۷۸۲) بود که در زمان سلطان اویس جلایری (۷۷۶-۷۵۷ هـ. ق) بر موصل دست یافت و در جنگ مهمی که با سلطان اویس داشت شکست خورد و اطاعت او را پذیرفت.
[۴] میر جعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران در دوره ترکمانان و تیموریان، سمت، تهران، ۷۹، ص۲۳۵-۲۳۳.



"قرا محمد" (۷۹۰ هـ. ق) یکی دیگر از قراها، که گفته می‌شود فرزند برادرِ "بیرام خواجه" است که در زمان حکومت بیرام خواجه با او در جنگ "اویس جلایری" همراه بود، بعد از به قدرت رسیدن احمد جلایری، قرامحمد متحد جلایری‌ها در نبرد با عادل آقا حاکم السلطنه گشت و آنها را شکست داد و قدرت خود را به نمایش گذاشت.
از حوادث دیگر زمان قرامحمد مقابله با هجوم تیمور و نیز پیروزی بر آق‌ قویونلوها بود، قرامحمد سرانجام در نبرد با شخصی به نام پیر حسن ترکمان کشته شد.


"قرا یوسف" یکی از فرزندان قرا محمد که فردی شجاع و صاحب اراده بود بعد از پدر، صاحب اعتبار و شوکت و مکنت شد، قرا یوسف در زمان تیمور دوباره آذربایجان را تصرف کرد اما وقتی خبر رسید که تیمور در راه آذربایجان است از ترس او همراه احمد جلایری به مصر گریخت و سلطان مصر، "الملک الامر فرج" از ترس تیمور آنها را به زندان‌ انداخت.


بعد از مرگ تیمور در سال ۸۰۶ هـ. ق آن دو از زندان آزاد شدند، قرا یوسف به آذربایجان آمده و آنجا را تصرف کرد و پسر خود "پیر بُداق" را در ۸۱۰ هـ. ق به عنوان سلطان معرفی کرد و به نام او شمشیر زنی و کشورگشایی می‌کرد.
[۵] میر جعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران در دوره ترکمانان و تیموریان، سمت، تهران، ۷۹، ص۲۳۵-۲۳۳.

پیر بوداق بنابر قول و قرارهایی که قرا یوسف و احمد جلایری در زندان مصر با هم گذاشتند، فرزند خوانده احمد جلایری بود چرا که بنابر مراسم معمول و مرسوم مغول‌ها تنها کسی می‌توانست سلطان شود که وابسته جلایریان و از خاندان چنگیز خان باشد.


قرا یوسف با از سر راه برداشتن قرا عثمان با یُندُری رئیس آق قویونلوها و نیز سلطان احمد جلایری بر دیار بکر و عراق عرب مسلط شد و از مغرب تا حلب پیش راند، بنابر گفته بسیاری از مورخان، قرا یوسف را موسس سلسله قراقویونلوها می‌دانند.


گفتیم بعد از مرگ تیمور، قرا یوسف بر آذربایجان مسلط گشت اما "شاهرخ" فرزند "تیمور" نتوانست این را قبول کند و بعد از چندین بار جنگ با قرا یوسف، سرانجام هنگامیکه شاهرخ در سال ۸۲۳ هـ. ق به جنگ او رفت، در اوجان آذربایجان به مرگ ناگهانی درگذشت.


بعد از مرگ قرا یوسف، از میان پسران او، اسکندر، بر رقیبان پیشی گرفته و بر آذربایجان مسلط گشت و شاهرخ مجبور شد دوباره به آذربایجان لشگرکشی کند، شاهرخ علی‌رغم پیروز شدن بر اسکندر متوجه شد که قادر به از میان برداشتن او نیست، این بار شاهرخ از سیاست اختلاف میان فرزندان یوسف استفاده کرد و به برادران اسکندر وعده داد در صورتی که از او تبعیت کنند آنها را حکمران همان منطقه‌ای که هستند، باقی خواهد گذاشت.


اولین کسی که پیشنهاد شاهرخ را قبول کرد ابو سعید برادر کوچک اسکندر بود و اسکندر حکمرانی آذربایجان را به او سپرد و هنگام بازگشت اسکندر به آذربایجان، اسکندر ابو سعید را دستگیر کرد و به قتل رساند و در نوبت بعدی، جهانشاه برادر دیگر اسکندر و دست‌نشانده شاهرخ در برابر برادر قد علم کرد و او را شکست داد و اسکندر به ناچار به نخجوان گریخت و در همانجا بدست پسر خود قباد که عاشق یکی از کنیزان پدر شده بود به قتل رسید.


بعد از اسکندر برادرش جهانشاه (۸۳۹-۸۷۲) که به دستور شاهرخ حکمرانی آذربایجان را داشت جای برادر را گرفت، جهانشاه از بهترین و مشهورترین امرای قراقویونلوهاست او با شجاعت و کیاست خود تمام ایران را زیر سلطه خود گرفت و تنها خراسان را برای سلطان ابوسعید تیموری گذاشت، او در سال ۸۴۴ طی جنگ با گرجیان آنها را شکست داده و نیز عراق عرب را از دست برادر خود درآورد، میل به جهانگشایی این بار او را متوجه دیار بکر قلمرو اوزون حسن با یُندُری کرد که در همین لشگرکشی جان خود را از دست داد.
[۶] مشکور، محمد جواد، تاریخ ایران زمین، انتشارات اشراقی، تهران، ۶۳، ص۲۵۹.



جهانشاه پادشاهی با ذوق، هنرپرور و مشوق دانشمندان بود و بنای به یادگار مانده از او مسجد کبود (گوی مسجد) در تبریز است که هنوز کاشی‌کاری‌های آن از بهترین آثار معماری اسلامی است.


"حسنعلی" میرزا (۸۷۲-۸۷۳) پسر جهانشاه آخرین امیر قراهاست که در عصر پدر به دلیل طغیان علیه او دو سال در قلعه ماکو زندانی بود او فردی سبک مغز و دیوانه بود که خزائن پدر را تلف کرد و بسیاری از امرا را کشت، از جمله برادرش "ابوالقاسم" را که حاکم کرمان و داماد اوزون حسن بود، از ترس اینکه مبادا سپاهیان و امرا را دور خود جمع کند.
هنگامیکه حسنعلی به قصد یورش به همدان روی آورد اغورلو محمد، پسر اوزون حسن، یکباره بر او حمله کرده و او را کشت و به همین ترتیب سلسله قراقویونلو در سال ۸۷۲ خاتمه یافت.
[۷] میر جعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران در دوره ترکمانان و تیموریان، سمت، تهران، ۷۹، ص۲۶۴.



دوره حاکمیت این ترکمانان چندان طولانی نبود اما در همین مدت بدلیل آرامش نسبی‌ای که ایجاد شده بود فعالیت‌های قراقویونلوها قابل توجه و شایان تقدیر است. آنها منسوبان مغول و دوستداران آنها بودند و در این عصر مانند عصر ایلخانان و تیموریان کلمات و ترکیبات ترکی و مغولی وارد کتاب‌های منظوم و منشور شد، و حتی طبق نظر فاروق سومر یکی از محققان ترک قراقویونلوها در پذیرش زبان ترکی توسط مردم آذربایجان و به فراموشی سپردن زبان آذری باستان تاثیر مهمی داشتند. اما به سهم خود و حتّی بیشتر از حد انتظار به ادب فارسی نیز علاقه نشان داده و منشیان زیر دست پارسی‌نویس و مورخان و ادبای پارسی را دور خود در دربار گرد آورده و با آنها معاشرت و مصاحبت می‌کردند و به خاطر همین عنایت خاص به ادبیات و زبان فارسی، تبریز به یکی از مراکز مهم ادب فارسی تبدیل شده بود و بعضی از امرا مثل جهانشاه و پیر بوداق خود به دو زبان فارسی و ترکی شعر سروده‌اند.


قراقویونلو‌ها علاقه زیادی به مذهب تشیع داشتند و آنرا مبنایی برای ایجاد وحدت می‌دانستند، از آثار تاریخی این عصر همانطور که اشاره کردیم مسجد کبود و نیز سر در اصلی مسجد امام اصفهان را می‌توان بر شمرد، بخصوص کاشی‌کاری مسجد کبود از شاهکارهای معماری اسلامی است که متاسفانه از زلزله آسیب بسیاری دیده است.
[۸] میر جعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران در دوره ترکمانان و تیموریان، سمت، تهران، ۷۹، ص۲۷۶.



۱. گلی، امین‌الله، سیری در تاریخ سیاسی اجتماعی ترکمن‌ها، نشر علم، تهران ۶۶.
۲. زرین کوب، عبدالحسین، روزگاران، تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی تهران، انتشارات سخن، ۷۸، ص۶۲۵.
۳. سومر، فاروق، قراقویونلوها، موسسه مطالعات و تحقیقات، وهاب ولی، تهران، ۶۹، ص۱۴.
۴. میر جعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران در دوره ترکمانان و تیموریان، سمت، تهران، ۷۹، ص۲۳۵-۲۳۳.
۵. میر جعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران در دوره ترکمانان و تیموریان، سمت، تهران، ۷۹، ص۲۳۵-۲۳۳.
۶. مشکور، محمد جواد، تاریخ ایران زمین، انتشارات اشراقی، تهران، ۶۳، ص۲۵۹.
۷. میر جعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران در دوره ترکمانان و تیموریان، سمت، تهران، ۷۹، ص۲۶۴.
۸. میر جعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران در دوره ترکمانان و تیموریان، سمت، تهران، ۷۹، ص۲۷۶.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قراقویونلوها»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۲۹.    






جعبه ابزار