• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تزیین اعمال مسرفان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



زیاده روی در تزیین، عامل محرومیت از محبت خداوند و عامل اعراض آنان از خداوند می شود.



زیاده روی در تزیین، عامل محرومیت از محبت خداوند می باشد: «یـبنی ءادم خذوا زینتکم عند کل مسجد... انه لایحب المسرفین» ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید... خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد. راغب می‌گوید: کلمه سرف به معنای تجاوز از حد است در هر عملی که انسان انجام می‌دهد و لیکن این معنا در انفاق مشهورتر است.

۱.۱ - آرایش معنوی

معنای به همراه برداشتن زینت در موقع رفتن به سوی مسجد آرایش ظاهری نیست، بلکه آرایشی است معنوی که مناسب با نماز و طواف و سایر عبادات باشد. پس معنای آیه برمی‌گردد به امر به زینت کردن نیکو برای نماز و غیر آن و اطلاق آن شامل نماز اعیاد و جماعات و نمازهای یومیه و سایر وجوه عبادت و ذکر می‌شود.


در این آیه سخن از مساله پوشش تن و سایر مواهب زندگی و چگونگی استفاده صحیح از آنها است. نخست به همه فرزندان آدم به عنوان یک قانون همیشگی که شامل تمام اعصار و قرون می‌شود دستور می‌دهد که زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید. این آیه می‌تواند هم اشاره به زینتهای جسمانی باشد که شامل پوشیدن لباس‌های مرتب و پاک و تمیز، و شانه زدن موها، و به کار بردن عطر و مانند آن می‌شود، و هم شامل زینتهای معنوی، یعنی صفات انسانی و ملکات اخلاقی و پاکی نیت و اخلاص .


و اگر می‌بینیم در بعضی از روایات اسلامی تنها اشاره به لباس خوب یا شانه کردن موها شده، و یا اگر می‌بینیم تنها سخن از مراسم نماز عید و نماز جمعه به میان آمده است، دلیل بر انحصار نیست بلکه هدف بیان مصداق‌های روشن است. و همچنین اگر می‌بینیم که در بعضی دیگر از روایات، زینت به معنی رهبران و پیشوایان شایسته تفسیر شده دلیل بر وسعت مفهوم آیه است که همه زینت‌های ظاهری و باطنی را در بر می‌گیرد.


گر چه این حکم مربوط به تمام فرزندان آدم در هر زمان است، ولی ضمنا نکوهشی است از عمل زشت جمعی از اعراب در زمان جاهلیت که به هنگام آمدن به مسجدالحرام و طواف خانه خدا کاملا عریان و برهنه می‌شدند، و هم اندرزی است به آنها که به هنگام نماز و یا رفتن به مساجد لباس‌های کثیف و مندرس و یا لباس‌های مخصوص منزل را در تن می‌کنند و در مراسم عبادت خدا به همان هیئت شرکت می‌نمایند، که متاسفانه هم اکنون نیز در میان جمعی از بی خبران مسلمانان معمول و متداول است، در حالی که طبق آیه فوق و روایاتی که در این زمینه وارد شده است دستور داریم بهترین لباس‌های خود را به هنگام شرکت در مساجد بپوشیم.


تزیین عمل برای مسرفان، عامل اعراض آنان از خداوند می شود: «واذا مس الانسـن الضر دعانا لجنـبه او قاعدا او قائمـا فلما کشفنا عنه ضره مر کان لم یدعنا الی ضر مسه کذلک زین للمسرفین ما کانوا یعملون» و هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) برسد ما را (در همه حال) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است می‌خواند، اما هنگامی که ناراحتی او را بر طرف ساختیم چنان می‌رود که گوئی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده نخوانده، اینگونه برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده است.


کلمه ضر - به ضم ضاد - به معنای حوادث و اموری است که به جان آدمی ضرر برساند. و معنای جمله «دعانا لجنبه او قاعدا او قائما» این است که وقتی به انسان ضرری می‌رسد ما را می‌خواند در حالی که به پهلو افتاده و یا نشسته و یا ایستاده است. و ظاهرا این تردید به منظور تعمیم می‌باشد و می‌خواهد بفرماید: چه به پهلو و چه نشسته و چه ایستاده و چه در هر حال دیگری که فرض شود بر دعا و خواندن ما اصرار می‌ورزد، و در هیچ حالی ما را فراموش نمی‌کند. ممکن هم هست هر سه کلمه «لجنبه او قاعدا او قائما» همگی حال از کلمه «الانسان» باشد، نه حال از فاعل «دعانا»، در این صورت عامل در این سه حال کلمه «مس» می‌باشد، و معنای جمله چنین می‌شود: وقتی که ناملایمی به انسان برسد، او در حالی که خوابیده یا نشسته و یا ایستاده در همان حال ما را می‌خواند.
و این معنا در بعضی از روایات بی سند وارد شده. و جمله «دعانا لجنبه» مربوط به بیماری است که قدرت برخاستن ندارد، و جمله «او قاعدا» مربوط به مریضی است که نمی‌تواند بایستد، و جمله «او قائما» مربوط به افراد سالم است. و جمله «مر کان لم یدعنا الی ضر مسه» کنایه است از فراموشی و غفلت از چیزی که فراموش نمی‌شود.


و معنای آیه این است که: وقتی بلاء و ناملایمی جانکاه به انسان می‌رسد مدام و بدون وقفه ما را به منظور رفع آن بلا می‌خواند و برخواندن خود اصرار می‌ورزد، و همینکه بلای او را برطرف می‌کنیم به کلی ما را فراموش می‌کند، و دلش به سوی همان کارهائی که قبلا داشت کشیده می‌شود، آری، این چنین اعمال که اسرافگران و مفرطان در تمتع به زخارف دنیوی دارند، در نظرشان زیبا جلوه می‌کند، آنقدر زیبا که جانب ربوبیت پروردگار را بکلی از یاد می‌برند، و به فرضی هم که کسی آنان را یاد آوری کند اصلا از یاد خدا روی بر می‌گردانند.


سبب ضلالت و طغیان کافران و غفلت ورزیدنشان از خدای تعالی؛ و در این آیه علت اینکه منکرین معاد به ضلالت و غی خود ادامه می‌دهند بیان شده، و خصوصیات آن سبب ذکر شده، و آن این است که اینگونه افراد مثلشان مثل انسانی است که گرفتار بلاء و ضری جانکاه شده، و به خاطر این گرفتاری خدای تعالی را می‌خواند، و یکسره، ‌ای خدا‌ ای خدا می‌کند، و اصرار می‌ورزد تا آنکه خدا گرفتاریش را - که به خاطر رفع آن خدا خدا می‌کرد - برطرف سازد، و ناگهان دنبال همان نافرمانیها که قبلا داشت بگیرد، و فراموش کند که همو بود که آن همه خدا خدا می‌کرد، همچنانکه علت این فراموشی این است که بعد از نجات از گرفتاری شیطان گناهان و شهوات را در نظر او جلوه می‌دهد آنچنانکه یاد آن شهوات جای خالی در دل او برای یاد خدا باقی نمی‌گذارد، و خدا را بعد از مدتها خدا خدا کردن از یادش می‌برد.


همچنین این اسرافگران و منکرین معاد علت انکارشان این است که شیطان اعمال زشت آنان را در نظر آنان زینت داده، در نتیجه دلهایشان به سوی آن اعمال کشیده شد؛ به طوری که جائی برای یاد خدا در آن نماند، و قهرا خدا از یادشان رفت، و با اینکه خدای تعالی با فرستادن رسولان پیشین و با معجزاتی روشن مقام خود را به آنان یادآوری کرد و توجهشان داد به اینکه اقوام پیشین را به جرم اینکه ایمان نیاوردند و به جرم اینکه ظلم کردند هلاکشان ساخت مع ذلک ایمان نیاوردند، و این سنتی است از خدای تعالی که مردم مجرم را این طور جزاء می‌دهد.
در اینکه چه کسی اعمال این‌گونه افراد را در نظرشان جلوه و زینت می‌دهد، اجمال سخن این است که: زینت دهنده خداوند است؛ اما از این طریق که این خاصیت را در اعمال زشت و آلوده آفریده که هر قدر انسان به آنها بیشتر آلوده شود، بیشتر خو می‌گیرد و نه تنها قبح و زشتی آنها تدریجا از میان می‌رود بلکه کم کم به صورت عملی شایسته در نظرشان مجسم می‌گردد!


این خاصیت تکرار یک عمل زشت است که تدریجا از قبح آن در نظر کاسته می‌شود و حتی به جائی می‌رسد که به عنوان یک کار خوب در نظر او جلوه می‌کند و همچون زنجیری بر دست و پای او می‌افتد و اجازه خروج از این دام به او نمی‌دهد، یک مطالعه ساده در حال تبهکاران این حقیقت را به خوبی روشن می‌سازد.
نسبت اینگونه افعال به خداوند به خاطر آن است که او مسبب الاسباب و سرچشمه تمام قدرت‌هاست و هر کس هر کاری انجام می‌دهد با استفاده از امکاناتی است که خداوند در اختیار او قرار داده اگرچه جمعی از آن حسن استفاده و بعضی سوء استفاده می‌کنند.


۱. اعراف/سوره۷، آیه۳۱.    
۲. اصفهانی، راغب، مفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۲۳۰.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۸، ص۹۸.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۴۷.    
۵. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر صافی، ج۲، ص۱۸۹.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۲۴۴.    
۷. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۱۹.    
۸. سیوطی، عبدالرحمن بن ابوبکر، الدر المنثور، ج۳، ص۴۳۹.    
۹. یونس/سوره۱۰، آیه۱۲.    
۱۰. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۸.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۳۸.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۲۸.    
۱۳. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر صافی، ج۲، ص۳۹۶.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۱۶۳.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تزیین اعمال مسرفان».    


رده‌های این صفحه : اسراف | تزیین اعمال | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار