• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تشکیلات اداری امویان اندلس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خلفای بنی‌امیه دو گروه بودند، یک گروه از آن‌ها در شام حکومت کردند و با کشته شدن مروان بن محمد معروف به مروان حمار منقرض شدند و گروه دیگر آن‌ها در مغرب‌زمین (اندلس) حکومت کردند. حکومت امویان ‌اندلس پیوسته از پدران به پسران منتقل شده تا آغاز قرن پنجم دولت بنی‌امیه ساکن ‌اندلس منقرض گردید.



فتح ‌اندلس به دست مسلمانان در سال ۹۲ توسط طارق بن زیاد غلام موسی بن نصیر صورت گرفت.


وقتی که مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی کشته شد، بنی‌امیه از بیم جان خود در شهرها پراکنده شدند.
عبدالرحمن بن معاویة بن هشام بن عبدالملک به طرف مغرب فرار کرد و بر دیار‌ اندلس استیلا یافت. ‌اندلس مملکتی بزرگ است و وسعت آن چهل روز در چهل روز راه است و شهرهای بسیار و آبادی‌های پیوسته دارد. عبدالرحمن ۳۴ سال و چهار ماه حکومت کرد و پس از او پسرش هشام بن عبدالرحمن بن معاویه هفت سال و ۹ ماه حکومت کرد و پس از او برادرش عبدالله بن عبدالرحمن ۲۵ سال و ۱۵ روز حکومت کرد. پس از او نیز، نوه‌اش عبدالرحمن بن محمد بن عبدالله حکومت را به دست گرفت.
حکومت امویان ‌اندلس پیوسته از پدران به پسران منتقل شده تا آغاز قرن پنجم دولت بنی‌امیه ساکن ‌اندلس منقرض گردید.


خلیفه در تشکیلات حکومتی بالاترین جایگاه را داراست. در حکومت امویان‌ اندلس عنوان خلیفه وجود ندارد و آن‌ها را بنی‌الخلائف گویند؛ زیرا به اعتقاد آن‌ها کسی که فرمان‌روای حرمین نباشد، حق خلافت ندارد.
[۴] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۱۸۳، قم، دارالهجره‌، ۱۴۰۹ ه.

در بین خلفای اموی تا زمان عبدالرحمن بن محمد بن عبدالله هیچ کدام نام امیرالمؤمنین نداشته‌اند و عنوانشان بنی‌الخلائف بود تا وی به حکومت رسید و به نام امیرالمؤمنین خوانده شد و نامه‌های صادره از او به این عنوان بود و بر منبرها هنگام خطبه خواندن از او به عنوان امیرالمؤمنین یاد می‌شد.
بر خلیفه اموی این‌گونه سلام می‌شد: السلام علیک یابن الخلائف؛ چون نام خلیفه تنها بر کسی اطلاق می‌شد که بر حرمین (مکه و مدینه) حکم می‌راند.


طرز حکومت عرب در ‌اندلس همان طرزی بوده است که در تمدن بغداد مرسوم بوده است. اختیارات مالی و مذهبی تمام دست شخص خلیفه بود که او را شاهنشاه و سایه یزدان می‌خواندند. علاوه بر آن، مجلس شورایی و جود داشت که انتخاب اعضای آن با شخص خلیفه بوده است.
در هر ایالتی یک نفر والی از سوی خلیفه مشخص می‌شد که دارای تمام اختیارات خلیفه بود.
[۷] گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص۳۵۹، ترجمه سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، چاپ‌خانه علمی، ۱۳۱۸ ه. ش.



دومین مقام در دستگاه امویان‌ اندلس، مقام حاجبی بوده است. عبدالرحمن بن معاویه که معروف به عبدالرحمن اول است، در رأس حکومت و معاون خود را به نام حاجب قرار داد. حاجب بر همه مناصب از جمله وزرا و مشاوران امیر مقدم بود. او در رأس دستگاه اجرایی قرار داشت و نائب امیر و در دوره‌های بعد نائب خلیفه بود. این نظم در طول دولت اموی ‌اندلس ادامه داشت و با قدرت گرفتن دولت و ارتقای جایگاه امارت قدرت و اختیارات حاجب افزایش یافت.
[۸] عبدالمجید نعنعی، دولت امویان در‌ اندلس، ص۱۴۷، ترجمه محمد سپهری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۰، ه. ش.



در دولت اموی ‌اندلس حاجبی به کسی تعلق داشت که سلطان را از دیدار خواص و عوام مخفی می‌کرد و میان سلطان و وزیران و پایین‌تر از آن‌ها واسطه‌ای به شمار می‌رفت و به خاطر همین، مقام حاجبی در دولت اموی ‌اندلس از جایگاه‌های بلند برخوردار بود. حاجب برای دیدار سلطان مانع می‌شد؛ مگر بر حسب‌اندازه معین و اوقات سلطان، اجازه دیدار به افراد می‌داد.


پس از منصب حاجبی از نظر اهمیت، منصب وزارت قرار داشت و او را امیر تعیین می‌کرد تا در انجام دادن کارهای مهم که به او واگذار می‌کرد، امیر را مساعدت کند. امیر در برخی کارها با او مشورت می‌کرد و در مجالس خود او را شرکت می‌داد.
[۱۰] مقری تلمسانی، نفح الطیب، ج۱، ص۱۷۸، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۹.


۷.۱ - اصناف پایگاه وزارت

پایگاه وزارت در دولت اموی ‌اندلس به اصناف گوناگون تقسیم کردند و برای هر صنفی وزیری جداگانه انتخاب کردند:
۱. وزیری برای محاسبه اموال (وزارت امور مالی
۲. وزیری برای نامه‌نگاری (وزارت پست
۳. وزیری برای رسیدگی به امور مظالم (وزارت دادگستری
۴. وزیری برای نظارت در حال مرزنشینان (وزارت دفاع).

۷.۲ - تعیین خانه ویژه برای وزیران

برای وزیران، خانه مخصوص تعیین می‌کردند و ایشان در این جایگاه خاص می‌نشستند و فرمان سلطان را در موضوعاتی که به هر یک اختصاص داشت، اجرا می‌کردند.

۷.۳ - ارتباط وزرا با خلیفه

برای رفت‌و‌آمد و ارتباط میان وزیران و خلیفه، حاجب که جایگاه بلندی نسب به دیگر وزرا داشت، واسطه بود. و وزرا با اجازه حاجب سلطان را ملاقات می‌کردند.


در زمان عبدالرحمن بن حکم بن هشام (عبدالرحمن دوم) برای انجام دادن امور شهری یک منصب جدید به وجود آمد و یک کارمند به نام صاحب المدینه (شهردار‌) گماشته شد.
[۱۳] عبدالمجید نعنعی، دولت امویان در‌ اندلس، ص۲۲۱، ترجمه محمد سپهری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۰ ه. ش.


۸.۱ - محمد بن مسلم

از کارگزاران قرطبه نزد عبدالرحمن بن حکم بن هشام زیاد شکایت می‌کردند. به همین خاطر عبدالرحمن سوگند یاد کرد کسی از قرطبیان را به شهرداری انتخاب نکند. به خاطر همین به جست‌وجوی مردی از ساکنان ایالت‌های دیگر پرداخت که شخصی را به نام محمد بن مسلم به او معرفی کردند. عبدالرحمن شخصی را به دنبال او فرستاد و شهرداری قرطبه را به او سپرد. در نخستین روزهای شهرداری او در منطقه قصابین کشته‌ای را در سبد بزرگی یافتند و محمد بن مسلم با تدبیر و زیرکی قاتل او را پیدا کرد. عبدالرحمن این خبر را شنید و خوشحال شد. علاوه بر شهرداری قرطبه منصب وزارت را نیز به او داد و وقتی که محمد بن مسلم به شهرداری آمد، همه تابع رأی و نظر او بودند.
[۱۴] ابن قوطیه، تاریخ فتح‌ اندلس، ص۸۶ ـ ۸۷، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸ه. ش.



تعیین قاضی به عهده خلیفه بود. عبدالرحمن بن معاویه منصب قضا را به معاویة بن صالح سپرد و تا زمان حکومت هشام بن عبدالرحمن منصب قضاوت برای او بود تا درگذشت.
[۱۵] ابن قوطیه، تاریخ فتح‌ اندلس، ص۵۵، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸ه. ش.

پس از مرگ معاویة بن صالح، هشام در پی مصعب بن عمران همدانی فرستاد، او را احضار کرد و گفت: خوب گوش کن. به خدایی که جز او نیست سوگند دعوت مرا می‌پذیری؛ و گرنه چنان رفتاری با تو کنم تا زنده هستم نام دادگری و مهربانی از من برداشته شود. آن اخلاقی را که از پدرم ناخوش می‌دانستی، خداوند در من نیز نهاده است؛ اما به خاطر بهبودی در کار مسلمین با تو خوش‌رفتاری می‌کنم تا بدان‌جا که اگر با اره سرم را ببری، به تو خرده نخواهم گرفت و مصعب منصب قضا را بر عهده گرفت و محمد بن بشیر پس از هشام در زمان فرمان‌روایی حکم بن هشام، منصب قضا را بر عهده گرفت.
[۱۶] ابن قوطیه، تاریخ فتح‌ اندلس، ص۶۵ ـ ۶۷، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸ه. ش



منصب شرطه را ابتدا در دولت عباسیان ایجاد کردند. کسی را شرطه می‌نامیدند که جنایات را در مرحله ابتدایی رسیدگی می‌کرد و آن‌گاه کیفرهای شرعی را وقتی که قاضی در آن دخالتی نداشت، اجرا می‌کرد.
امور مربوط به کیفرها و مسائل وابسته به حفظ جان مردم را به طور مطلق به شرطه واگذار می‌کردند و شرطه به صورت مستقل و بدون دخالت قاضی این وظایف را انجام می‌داد.
در دولت امویان‌ اندلس، نفوذ شرطه توسعه یافت و پایگاه شرطه به شرطه بزرگ و شرطه کوچک تقسیم شد.
شرطه بزرگ هم بر طبقات عالی و هم بر عامه مردم تسلط داشت و دارای اختیاراتی بود که می‌توانست در کارهای رجال دستگاه و بارگاه سلطان نیز نظارت کند و آنان را از تجاوز و ستمگری باز دارد. وظیفه شرطه کوچک رسیدگی به امور عامه مردم اختصاص داشت.
کسانی که صاحب منصب شرطه بزرگ بودند، تختی در مدخل بارگاه سلطان به آن‌ها اختصاص یافته بود و چند نفر از رجال در گاه در پیرامون آن‌ها روی صندلی‌ها می‌نشستند و هیچ وظیفه‌ای جز اجرای اوامر شرطه بزرگ را نداشتند. این منصب به رجال بزرگ دولت تفویض می‌شد؛ چنا‌ن‌چه کسانی که نامزد وزارت یا حاجبی بودند، این منصب به آن‌ها تفویض می‌شد.


۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۵۶، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ ه ق.    
۲. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۲۲۸، دارالمکتبه الهلال، ۱۹۹۸ م.    
۳. مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۸۷، قاهر، دارالصاوی، بی‌تا.    
۴. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۱۸۳، قم، دارالهجره‌، ۱۴۰۹ ه.
۵. مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۸۸، قاهر، دارالصاوی، بی‌تا.    
۶. ابن خردادبه، المسالک و الممالک، ص۹۰، بیروت، دارصادر، ۱۸۸۹.    
۷. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص۳۵۹، ترجمه سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، چاپ‌خانه علمی، ۱۳۱۸ ه. ش.
۸. عبدالمجید نعنعی، دولت امویان در‌ اندلس، ص۱۴۷، ترجمه محمد سپهری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۰، ه. ش.
۹. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۲۹۹، ج۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ ه. ق.    
۱۰. مقری تلمسانی، نفح الطیب، ج۱، ص۱۷۸، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۹.
۱۱. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۲۹۸، ج۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ ه. ق.    
۱۲. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۲۹۸، ج۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ ه. ق.    
۱۳. عبدالمجید نعنعی، دولت امویان در‌ اندلس، ص۲۲۱، ترجمه محمد سپهری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۰ ه. ش.
۱۴. ابن قوطیه، تاریخ فتح‌ اندلس، ص۸۶ ـ ۸۷، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸ه. ش.
۱۵. ابن قوطیه، تاریخ فتح‌ اندلس، ص۵۵، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸ه. ش.
۱۶. ابن قوطیه، تاریخ فتح‌ اندلس، ص۶۵ ـ ۶۷، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸ه. ش
۱۷. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۳۱۱ ۳۱۲، ج۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ ه. ق.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تشکیلات اداری امویان اندلس»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۲.    






جعبه ابزار