• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تضاد (فلسفه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تضاد، دو امر وجودی غیر متضایف که در محل واحد، زمان واحد و از جهت واحد با یکدیگر جمع نمی‌شوند.



تضاد از آرایه‌های ادبی است و به معنی آوردن دو کلمه با معنی متضاد است در سخن برای روشنگری، زیبایی ولطافت آن. تضاد قدرت تداعی دارد و از این رو سبب تلاش ذهنی می‌شود.


دو تعریف برای واژه تضاد ذکر شده است:

۲.۱ - تعریف اول

تعریف اول: متقدمین از علمای فلسفه تضاد را "دو امر وجودی غیر متضایف که در محل واحد، زمان واحد و از جهت واحد با یکدیگر جمع نمی‌شوند" تعریف نموده‌اند.
[۱] شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین مسعود، ج۱، ص۱۴۷، پاکستان، نشر دارالمعارف المتعالیه، ۱۴۰۱ق.
لازمه این تعریف این می‌شود که:
اولا: وقوع تضاد، علاوه بر اعراض، در جواهر هم ممکن می‌شود.
ثانیا: طرفین تضاد، می‌تواند از دو تا هم بیشتر شود.
[۲] نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۴، قم، نشر اسلامی، چ شانزدهم، ۱۴۲۲ق.
[۳] ترجمه و شرح نهایه الحکمه، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۱، قم، نشر دارالفکر، اول، ۱۳۸۶.


۲.۲ - تعریف دوم

تعریف دوم: حکمای مشائی به خاطر ایرادات تعریف اول، تضاد را این چنین تعریف نموده‌اند:
" متضادان، دو امر وجودی غیر متضایف هستند که پی درپی بر یک موضوع وارد می‌شوند، تحت یک جنس قریب واقع می‌شوند و میان آنها، نهایت خلاف و جدایی است".
[۴] مباحث مشرقیه، رازی، فخرالدین محمد، ج۱، ص۱۰۴، تهران، نشرموسسه مطالعات اسلامی، ۱۳۶۳ش.
نتیجه این تعریف هم این می‌شود که:
اولا: تضاد، مختص به دو نوع اخیر از اعراض که تحت یک جنس قریب هستند، می‌شود.
[۷] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۲۲، قم، نشر اسراء، سوم، ۱۳۸۶ش.

ثانیا: وقوع تضاد، بین بیش از دو طرف ممتنع است.
[۸] نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۴، قم، نشر اسلامی، چ شانزدهم، ۱۴۲۲ق.
[۹] ترجمه و شرح نهایه الحکمه، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۲، قم، نشر دارالفکر، اول، ۱۳۸۶.



مقصود از تضاد آن نیست که دو مفهوم ، یک مفهوم نمی‌شود و بر یکدیگر صدق نمی‌کنند. زیرا هر مفهومی با مفهوم دیگر، چنین رابطه‌ای را دارد پس همه مفاهیم باید با یکدیگر متضاد باشند. همچنین مقصود این نیست که دو نوع تام، با یک وجود، موجود نمی‌شوند. زیرا هیچ گاه، دو نوع تام، بر یکدیگر صدق نمی‌کنند. بلکه تضاد در جائی است که دو امر وجودی به گونه‌ای باشند که هر کدام با ماهیتش، دیگری را طرد کند و از اجتماع با آن گریزان باشد.


الف) عده‌ای گفته‌اند وقوع تضاد در اجناس ( جوهر ) ممکن است. چون خیر و شر که دارای معنای جنس هستند، با یکدیگر متضاد هستند.
[۱۰] کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷، تعلیقه آیت‌الله حسن زاده، آملی، قم، نشر اسلامی، هفتم، ۱۴۱۷ق.
جواب این نقض این است که:
اولا: خیر و شر، جنس نیستند.
[۱۱] کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷، تعلیقه آیت‌الله حسن زاده، آملی، قم، نشر اسلامی، هفتم، ۱۴۱۷ق.

ثانیا: تقابل میان آنها از نوع عدم و ملکه است چون خیر، کمال وجودی و شر عدم کمال است.
[۱۲] کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷، تعلیقه آیت‌الله حسن زاده، آملی، قم، نشر اسلامی، هفتم، ۱۴۱۷ق.
[۱۳] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۲۱، قم، نشر اسراء، سوم، ۱۳۸۶ش.

ثالثا: دو مفهوم مذکور، از نسخ ماهیات نیستند تا نوع و جنس و... باشند بلکه خیر و شر، به لحاظ واقع و مصداقشان، عدم و ملکه هستند و مفهوم آنها، ماهوی نیست و در قیاس با طبیعت انسان و موافقت و منافرت با طبع او، تصویر می‌شوند.
[۱۴] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۲۲، قم، نشر اسراء، سوم، ۱۳۸۶ش.

ب) گفته شده که؛ چون مقولات عشر با یکدیگر قابل جمع هستند و از طرف دیگر اموری که تحت اجناس متوسط قرار دارند هم با یکدیگر جمع می‌شوند پس میان اجناس عالی و متوسط،، تضاد راه ندارد و چون اموری که تحت جنس قریب هستند نیز با هم از نظر جنس واحد هستند، پی تضاد حقیقی میان فصل‌های این متضادین است و فصل هم تحت جنس قرار نمی‌گیرد.
[۱۵] کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷.
[۱۶] نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۵.
[۱۷] ترجمه و شرح نهایه الحکمه، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۴.
[۱۸] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۳۱.

در حالی که طبق تعریف تضاد، متضادین باید تحت جنس قریب باشند. (والا؛ اولا، دیگر نوع می‌شود. ثانیا آن فصل محتاج به فصل دیگری می‌شود.)
[۱۹] شرح نهایه الحکمه شیروانی، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۴.

جواب این اشکال این است که:
فصل دو نوع متضاد، همانند آن دو نوع، در تحت جنس قریب قرار دارند. زیرا جنس، عرض عام و مقسم نسبت به فصل است و جنس و فصل، در خارج به لحاظ ایجاد و جعل، دارای و جور یگانه و واحدی هستند.
[۲۰] کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷.
[۲۱] شرح نهایه الحکمه شیروانی، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۴.
[۲۲] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۳۲.



الف) تضاد فقط بین دو طرف محقق می‌شود، چون تضاد از اقسام تقابل است و تقابل هم نسبت است و نسبت فقط میان دو طرف قرار می‌گیرد.
[۲۴] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۲۵.
[۲۵] کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷.

ب) چون در تضاد، نهایت خلاف معتبر ا ست، دو شی متضاد، پی درپی بر یک موضوع وارد می‌شوند چه، میان آنها یک واسطه باشد چه چند واسطه. موضوع ضدین هم پذیرای آنهاست چه پی درپی بر آن وارد شوند، چه یکی از آنها، لازمه وجودی موضوع باشد مثل سفیدی برای برف .
[۲۶] نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۷.
[۲۷] شرح نهایه الحکمه شیروانی، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۷.
[۲۸] کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۶.

ج) موضوعی که ضدین بر آن عارض می‌شود، باید واحد شخصی باشد نه واحد عمومی، زیرا وجود ضدیت در دو موضوع محال نیست. اگر چه آن دو در نوع با جنس ، متحد باشند.
[۲۹] نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۷.
[۳۰] شرح نهایه الحکمه شیروانی، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۸.




۱. شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین مسعود، ج۱، ص۱۴۷، پاکستان، نشر دارالمعارف المتعالیه، ۱۴۰۱ق.
۲. نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۴، قم، نشر اسلامی، چ شانزدهم، ۱۴۲۲ق.
۳. ترجمه و شرح نهایه الحکمه، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۱، قم، نشر دارالفکر، اول، ۱۳۸۶.
۴. مباحث مشرقیه، رازی، فخرالدین محمد، ج۱، ص۱۰۴، تهران، نشرموسسه مطالعات اسلامی، ۱۳۶۳ش.
۵. الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، صدرالدین، محمدشیرازی، ج۲، ص۱۱۲، قم، نشر مصطفوی، ۱۳۷۸ هق.    
۶. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۱۲، تعلیقه آیت‌الله ابراهیم زنجانی، قم، نشر شکوی، چهارم ۱۳۷۳ش.    
۷. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۲۲، قم، نشر اسراء، سوم، ۱۳۸۶ش.
۸. نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۴، قم، نشر اسلامی، چ شانزدهم، ۱۴۲۲ق.
۹. ترجمه و شرح نهایه الحکمه، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۲، قم، نشر دارالفکر، اول، ۱۳۸۶.
۱۰. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷، تعلیقه آیت‌الله حسن زاده، آملی، قم، نشر اسلامی، هفتم، ۱۴۱۷ق.
۱۱. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷، تعلیقه آیت‌الله حسن زاده، آملی، قم، نشر اسلامی، هفتم، ۱۴۱۷ق.
۱۲. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷، تعلیقه آیت‌الله حسن زاده، آملی، قم، نشر اسلامی، هفتم، ۱۴۱۷ق.
۱۳. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۲۱، قم، نشر اسراء، سوم، ۱۳۸۶ش.
۱۴. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۲۲، قم، نشر اسراء، سوم، ۱۳۸۶ش.
۱۵. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷.
۱۶. نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۵.
۱۷. ترجمه و شرح نهایه الحکمه، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۴.
۱۸. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۳۱.
۱۹. شرح نهایه الحکمه شیروانی، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۴.
۲۰. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷.
۲۱. شرح نهایه الحکمه شیروانی، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۴.
۲۲. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۳۲.
۲۳. الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، صدرالدین، محمدشیرازی، ج۲، ص۱۲۵.    
۲۴. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۷، ص۲۲۵.
۲۵. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۷.
۲۶. نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۷.
۲۷. شرح نهایه الحکمه شیروانی، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۷.
۲۸. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، حسن بن یوسف، ص۱۶۶.
۲۹. نهایه الحکمه، طباطبائی، محمدحسین، ص۱۹۷.
۳۰. شرح نهایه الحکمه شیروانی، شیروانی، علی، ج۱، ص۵۶۸.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تضاد».    



جعبه ابزار