• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفاوت تجوید با قرائت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تجوید در لغت به معنی تکمیل، تحسین و نیکو گردانیدن است و در اصطلاح به قواعد و دستورهایی گفته می‌شود که به نیکو خواندن قرآن کمک می‌کنند. در تجوید به نحوهٔ صحیح ادای حروف از مخارجشان و نیز صفات آوایی هر حرف به تنهایی و یا در کنار حروف دیگر پرداخته می‌شود.
قرائت از ريشه «قَرَءَ» به معني «جمع كردن و به هم پيوستن» مي‌باشد و مقصود از آن در سخن، «جمع و پيوستنِ حروف و كلمات» مي‌باشد كه با به هم پيوستنِ حروف، كلماتِ با معني و با پيوستنِ كلمات و حروف با هم، جملاتِ مفيد ساخته مي‌شود.



کسی که قواعد قرائات سبعه را فرا گرفته و می‌خواهد قرآن را تلاوت نماید، آیا مخارج حروف را باید در هر یک از قرائت‌های هفت‌گانه و یا ده‌گانه و... به طور یکسان رعایت کند یا مخارج حروف هم طبق قرائات اختلافی است؟ آیا ادغام یرملون را در دیگر قرائت‌ها هم باید عمل نماید یا اینکه ادغام یرملون مخصوص قرائت عاصم است؟ و قواعد دیگر هم‌چنین.
و خلاصه قاری قرآن چه مواردی را باید در همه قرائت‌ها رعایت کند و چه مواردی را باید با اختلاف، تلاوت نماید؟
با تعریف و تشریح جداگانه قرائت و تجوید، تفاوتشان و هم‌چنین جواب سؤالات حاصل می‌شود.


برای بیان مطلب، مقدمتاً باید بگوییم که قرائت بر دو نوع است:
۱. قرائت بالمعنی الأعم.
۲. قرائت بالمعنی الأخص.

۲.۱ - قرائت بالمعنی الأعم

منظور از «قرات بالمعنی الأعم»، همان است که در عرف جامعه قاریان، مقصود می‌شود که مترادف معنای «تلاوت» است؛ یعنی خواندن قرآن، حال به صورت ترتیل یا تحقیق و یا غیره باشد.

۲.۲ - قرائت بالمعنی الأخص

و منظور از «قرائت بالمعنی الأخص» آن است که در کتب تخصصی علوم قرآنی از آن بحث می‌شود که منسوب به یکی از قرّاء سبعه یا عشر و یا... می‌باشد.

۲.۲.۱ - توضیح

به بیان واضح‌تر: وقتی می‌گوییم ابن کثیر آیه چهارم از سوره فاتحه را «مَلِکِ یوم الدّین» قرائت نموده، منظور این است که قرائت ابن کثیر در این آیه چنین است. یا وقتی که می‌گوییم «عاصم» همین آیه را «مالِکِ یوم الدّین» قرائت نموده، منظور همان «قرائت» عاصم است، به بیان دیگر مصادیق واقعیِ «روایت حفص از عاصم» قرائت بالمعنی الأخص است و یا منظور از بالمعنی الأخص، هر یک ار قرائت مختص قرّاء سبعه را گویند که مخصوص آن قاری می‌باشد.


و اما معنای تجوید:

۳.۱ - دیدگاه سرالبیان

سرالبیان می‌نویسد: «تجوید، مصدر باب تفعیل، در لغت به معنای نیکو کردن و در اصطلاح ، علمی است که در آن از شناسایی مخارج و صفات حروف تهجی و محل وقت و وصل و قواعد و دستورها قرائت قرآن مجید و نیکو خواندن آن بحث می‌شود».
[۳] بیگلری، حسن، سرالبیان، ص۱۴۴.


۳.۲ - دیدگاه حلیة القرآن

و حلیة القرآن با بیان واضح‌تر می‌گوید: «تجوید، در لغت به معنای تحسین، تکمیل، نیکو گردانیدن آمده است. بدیهی است آیات الهی با رعایت قواعد ویژه‌ای که ان‌شاء‌الله فرا خواهیم گرفت، زیباتر، نیکوتر و تکمیل‌تر، تلاوت خواهد شد و لذا این قواعد را نامیده‌اند».


«تجوید» در اصطلاحِ قرائت عبارت است از: ادای حرف از مخرجش همراه با اعطای «حق و مستحق» آن حرف.


«حقّ حرف»: عبارت است از صفات لازمه آن حرف.


منظور از صفات لازمه حرف،‌ حالاتی است که حرف در حالت «انفراد» و بدون ترکیب داراست؛ مانند استعلا، استفال، جهر،‌ همس، شدّت و...


«مستحق حرف»: عبارت است از: احکامی که از صفاتِ لازمه آن حرف ناشی می‌شود. منظور از احکام، حالاتی است که برای حرف در «ترکیب» با حروف دیگر و حرکات مختلفه پیش می‌آید. مانند: تفخیم و ترقیق، ادغام و اظهار و...
[۴] موسوی، سید محسن، حلیة‌ القرآن، ص۲۶.



با دقت و تأمل در معنای لغوی تجوید با دو تعریف مذکور که شد، به این نتیجه می‌رسیم که «تجوید» صرفاً جهت «راحتی» و «نیکویی» در تلفظ و ادا نمودن کلمات عربی می‌باشد (همان‌گونه که در تعریف آن این دو قید آورده شده بود.) و با تعمق در معنای اصطلاحیِ تجوید و مقایسه آن با معنای لغوی، نتیجه حاصل می‌شود که «مخارج حروف، صفات حروف و احکامی که در رهگذر ترکیب حروف و کلمات پدید می‌آید مثل: احکام نون ساکنه و تنوین، وقف، ادغام و...» جزو مسائل قرائت قرائتی که منظور از آن مثلاً روایت حفص از عاصم باشد نیست.


خوانندگان محترم تحقیقاً اینجا گمان خواهند نمود که منظور ما این است که کتب تجوید که نوشته شده بر مبنای روایت حفص از عاصم نیست؛ چراکه در تمام کتب تجویدی فقط از همین مسائل (صفات حروف، تفخیم و ترقیق، ادغام و...) به عنوان روایت حفص از عاصم بحث شده که ما این‌ها را جزو تجوید به حساب آوردیم و تجوید را هم جدای از قرائت دانستیم!


در پاسخ گوییم: منظور ما این نیست که تمام مباحث مربوط به ادغام جزو تجوید است نه قرائت؛ بلکه می‌گوییم مباحثی که شامل تعریف تجوید می‌شود، جزو تجوید است و تجوید هم جدای از قرائت می‌باشد، چه بسا که در یکی از ائمة قرائت در باب ادغام، نظر خاصی داشته باشد؛ مثل عاصم که در باب ادغام، نظر مستقلی دارد، هم‌چنین در باب مد و نیز در باب تفخیم و ترقیق و سایر قرّاء نیز همین‌طور.


منظور اینکه: این مسائل مورد نظر ما نیست و ما اینها را جزو تجوید به حساب نمی‌آوریم؛ اگرچه در باب ادغام و وقف یا تفخیم و ترقیق که از ابواب تجویدند، بیان شده باشند؛ بلکه ما این نظریاتِ خاصِّ هر یک از ائمة قرّاء را جزو اصول قرائی به حساب آورده و به آنها هم عنوان قرائت بالمعنی الأخص را اطلاق می‌نماییم.


تفاوت تجوید با قرائت بدین قرار است:

۱۲.۱ - تفاوت اول

به نظر ما تجوید مختص به قرآن نیست؛ بلکه در کلیه کلمات عربی جاری می‌شود؛ ولی قرائت و شیوه تلفظ آن مختص به کلمات قرآن است و مثلاً یک عرب زبان وقتی می‌خواهد دعا بخواند و به طور مثال به کلمه «اللهمّ کُنْ لِوَلیّک» می‌رسد، خواهی نخواهی نون ساکن را در لام ادغام می‌دهد؛ در حالی که کلمه فوق، اصلاً کلمه قرآنی نیست و به قرآن مربوط نمی‌شود، لذا تجوید را نباید جزو اصول مختصه قرآن بشماریم؛ بلکه از آن جهت که قرآن به زبان عربی می‌باشد و زبان عربی هم این خصوصیت و قاعده را دارد که مثلاً اگر نون ساکن یا تنوین به یکی از حروف «ی، ر، م، ل، و، ن» برسد، باید در آن‌ها ادغام شود، به همین جهت است که می‌گوییم قاری، هم اگر بخواهد قرآن را با قرائت «حمزه» بخواند، باید تجوید (ادغام، اظهار، اخفاء، قلب، صفات حروف، مخارج حروف، وقف و...) را رعایت بکند و هم اگر بخواهد به قرائت «عاصم» بخواند.
به بیان دیگر، تجوید مختص قرائت عاصم نیست؛ بلکه برای قرائت قرآن به هر قرائتی (چه عاصم و چه نافع و چه غیره) باید موارد تجویدی رعایت شود و قرائت عاصم فقط مختص آن کلماتی است که در شیوه تلفظِ آن کلمه، عاصم با سایر قرّاء اختلاف دارد (حال این اختلاف چه در اصول قرائت باشد و چه در فروع (فرش الحروف) قرائت).

۱۲.۱.۱ - بیان یک نمونه

برای نمونه، عاصم در سوره اخلاص، آیه چهارم را بدین صورت قرائت کرده «کُفُواً أَحد» (با همزه). (طبق قرآن‌های فعلی که بر اساس روایت حفض از قرائت عاصم نوشته می‌شود) ولی ابن کثیر همین آیه را بدین صورت قرائت نموده است «کفوءاً احدا» (با همزه) منظور ما از قرائت عاصم در این آیه، شیوه تلفظ کلمه «کفواً» است و در هر آیه دیگری هم که اختلاف قرائتی باشد.

۱۲.۲ - تفاوت دوم

«قرائت»، در متن کلمات قرآن است از حیث تلفظ؛ ولی «تجوید» موضوعی است که بعداً عارض بر کلمات قرآن شده، به خاطر عربی بودن قرآن.


ضمناً متذکر می‌شویم که هر کدام از ائمة قرائات، دارای نشانه‌ها و رموز مختص به خود هستند که این علامات در حاشیه بعضی از قرآن‌ها برای ذکر اختلافِ قرائتِ آیات آمده است.


برای اینکه زمان پیدایش و اتمام قرائت‌های هفت‌گانه بهتر مشخص گردد، آنها را با عصر امامت ائمه شیعه (علیهم‌السلام) تطبیق می‌دهیم: اولین فرد از قرّاء سبعه بنا بر تقدم زمانی، «ابن عامر دمشقی» می‌باشد که در سنه نهم هجری متولد شده و گفتیم که اختلاف در قرائت بعد از دوران امامت حضرت علی (علیه‌السلام) به وجود آمد، پس باید گفت قراءات قرآنی تقریباً در دوران امامت امام محمدباقر (علیه‌السلام) جلوه‌گر شد و تا دوران حضرت امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) ادامه داشت و در بین پنجاه نوع قرائتِ به وجود آمده، فقط هفت قرائت مورد تأیید ائمه از جمله امام صادق (علیه‌السلام) بوده است.

از میان قرّاء سبعه پنج نفر اصالتاً ایرانی هستند و دو نفر عرب بوده‌اند و هم‌چنین پنج نفر از بزرگان قراء سبعه (عاصم، نافع، حمزه، کسائی و ابوعمرو) از مذهب تشیع بوده‌اند و دو نفر بقیه «ابن عامر و ابن کثیر) از اهل تسنن می‌باشند.


۱. الدانی الاموی، ابوعمرو عثمان بن سعید، التیسیر فی القراءات السبع، ص‌۱۸.    
۲. الدانی الاموی، ابوعمرو عثمان بن سعید، التیسیر فی القراءات السبع، ص‌۱۸.    
۳. بیگلری، حسن، سرالبیان، ص۱۴۴.
۴. موسوی، سید محسن، حلیة‌ القرآن، ص۲۶.
۵. الدانی الاموی، ابوعمرو عثمان بن سعید، التیسیر فی القراءات السبع، ص‌۲۲۶.    
۶. الدانی الاموی، ابوعمرو عثمان بن سعید، التیسیر فی القراءات السبع، ص‌۲۲۶.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تفاوت تجوید با قرائت».    






جعبه ابزار