• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر صحابه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر صحابه، آرای تفسیری صحابه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و روایات منقول از آنان درباره آیات الهی است. عده‌ای از صحابه در شمار نخستین مفسران قرآن قرار دارند که پس از رحلت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) به امر تفسیر اشتغال داشته‌اند.
این که در طبقه صحابه چه کسانی بار اصلی تفسیر را به دوش کشیده و چه میزانی از قرآن را بر پایه چه مدارکی تفسیر کرده‌اند، بین محققان اختلاف نظر وجود دارد. ده‌ نفر از اصحاب مشهور، در عداد مفسران‌ قرآن‌ ذکر شده‌اند اما چهار نفر از آنان (امام علی (علیه‌السلام)، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، ابی بن کعب) به کثرت روایت در تفسیر ممتاز شده‌اند، اصالت و اعتبار تفسیر صحابه مسأله دیگری است که در آراء صاحب‌نظران فاصله‌ای از اثر تفسیری تا رأی و اجتهاد را به خود اختصاص داده است.
مطلب دیگر اینکه صحابه درک یکسانی از معانی و مفاهیم قرآن نداشتند، بلکه فهم برخی از آنان به سبب تفاوت آن‌ها در استعداد عقلی، میزان حضور علمی نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، شناخت زمان نزول آیات و آگاهی آنان به شعر و زبان، متفاوت بوده است. منابع صحابه در تفسیر قرآن عبارت‌اند از: قرآن کریم، روایات تفسیری پیامبر، اشعار جاهلی، مراجعه به اهل کتاب، گفته‌های صحابه دیگر و اجتهاد و استنباط شخصی آنان.



ده‌ تن‌ از صحابیان‌ مشهور، در عداد مفسران‌ قرآن‌ ذکر شده‌اند که‌ عبارت‌اند از: خلفای چهارگانه‌، عبداللّه ‌بن‌ مسعود، عبداللّه ‌بن‌ عباس‌، ابیّ بن‌ کعب‌، زید بن‌ ثابت، أبوموسی أشعری و عبداللّه ‌بن‌ زبیر.
سیوطی در میان‌ خلفای چهارگانه‌، علی بن‌ ابی‌طالب‌ (علیه‌السلام‌) را دارای بیشترین‌ بیانات‌ تفسیری می‌داند، چرا که‌ سه‌ خلیفه نخست‌ بسیار زودتر از او وفات‌ یافته‌اند.
محمدحسین‌ ذهبی یکی دیگر از اسباب‌ این‌ امر را اشتغال‌ سه‌ خلیفه نخست‌ به‌ امور مهم‌ خلافت‌ و فتوحات‌ اسلامی و کنار بودن‌ علی (علیه‌السلام‌) از این‌ امور در مدتی طولانی می‌داند و تعلیل‌ سیوطی را چنین‌ توضیح‌ می‌دهد که‌ عمر علی (علیه‌السلام‌) تا روزگاری به‌ درازا کشید که‌ مردم‌ نیازی شدید به‌ مفسران‌ قرآن‌ احساس‌ کردند.


تفسیر قرآن کریم در عصر صحابه و برداشت آنان از قرآن، مبتنی بر روایات و احادیث و تقریر نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود؛ لذا به شکلی ساده بیان می‌شد و در حقیقت جزئی از علم الحدیث بود که از نیمه دوم قرن اول هجری بیشتر قوت گرفت.
بعضی از صحابه مانند ابن‌عباس و ابن‌مسعود در تفسیر، اجتهاد و روش ویژه‌ای داشته‌اند؛ لذا بانی و مؤسس مکاتب تفسیری شمرده شده‌اند؛ اما اجتهاد و روش آن‌ها در تفسیر قرآن با یکدیگر هماهنگ، و با تفسیر و تقریر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) موافق بود.
برخی از اهل سنت مانند حاکم نیشابوری و زرقانی معتقدند صحابه خود شاهد وحی و نزول قرآن بوده‌اند و سخن آنان در زمینه تفسیر، حکم روایت مرفوع را دارد و مانند روایات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) معتبر است.
برخی دیگر مانند نووی (م ۶۷۶ ق) و استادش ابن‌صلاح شهرزوری (م ۶۴۳ ق) تفسیر صحابه را درباره اسباب نزول معتبر می‌دانند؛ زیرا در آن، مجالی برای ارائه رای نبوده است.
در مقابل، علمای امامیه، صحابه را مانند مردم دیگر می‌دانند که میان ایشان عادل، فاسق، منافق و… یافت می‌شود، و حدیث مجعول "اصحابی کالنجوم… " را از مفتریات، و بسیاری از اصحاب رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که پس از وفات آن حضرت با بیعت نکردن با علی (علیه‌السّلام) و ضایع کردن حق، به او ظلم کردند، از جاده عدالت منحرف می‌دانند. بنابراین از نظر شیعه، قول صحابه چه در تفسیر و چه غیر تفسیر، اعتباری ندارد؛ مگر آن که به صورت روایت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده باشد.
منابع صحابه در تفسیر قرآن عبارت‌اند از: قرآن؛ سنت؛ گفتار امیر مؤمنان (علیه‌السّلام)؛ اجتهاد و استنباط؛ اخبار اهل کتاب؛ اشعار؛ ادبیات عرب جاهلی.


۱. در زمان صحابه همه قرآن تفسیر نشده بود؛ بلکه آن بخش که تا آن زمان، نیازمند توضیح بود، تفسیر شد و مسلمانان هرچه از عهد رسالت دورتر شدند، حجم پرسش‌ها و کنجکاوی‌های آنان بیشتر و گسترده‌تر شد؛ لذا دامنه تفسیر هم تا زمان تدوین تفسیر گسترش یافت.
۲. اختلاف نظر تفسیری میان صحابه کم بود.
۳. صحابه به معنای اجمالی آیات اکتفا می‌کردند و قرآن به شکلی ساده تفسیر می‌شد.
۴. به توضیح معانی لغوی و احیانا یادکردن سبب نزول بسنده می‌شد.
۵. گاهی از قرآن مجید، استنباط فقهی شده است.
۶. هنوز تفسیر به صورت مدون در نیامده بود. البته برخی از صحابه پاره‌ای از مطالب تفسیری را در مصاحف خود گنجاندند.
۷. تفسیر، بخشی از حدیث بود و شکل منظم و مستقلی نداشت.
۸. به دلیل اطمینان و شناخت سند روایت، تحقیقی صورت نمی‌گرفت و گاهی به شهادت شهود، استناد می‌شد.
۹. در تفسیر صحابه به جز درباره جانشینی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره آرا و عقاید مختلف مذاهب، هیچ تفسیری یافت نمی‌شود.
۱۰. در عهد صحابه از روش تفسیری قرآن به قرآن نیز استفاده شده است.
[۵] کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، ص۳۷۵.
[۶] جلالیان، حبیب‌الله، تاریخ تفسیر قرآن کریم، ص۴۶-۵۹.
[۹] طباطبایی، سیدمحمدحسین، قرآن در اسلام، ص۷۳.
[۱۰] حجتی، محمدباقر، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، ص۲۲.
[۱۱] مصاحب، غلام‌حسین، دائرة المعارف فارسی، ج۲، ص۱۵۵۴.



به‌ گفته ذهبی تنها چهار تن‌ از صحابه‌ (علی بن‌ ابی‌طالب‌، عبداللّه‌ بن‌ عباس‌، عبداللّه‌ بن‌ مسعود و ابيّ بن‌ كعب‌) به‌ کثرت‌ روایت‌ در تفسیر ممتاز گشته‌اند و از شش‌ تن‌ دیگر روایات‌ تفسیری اندکی به‌ جای مانده‌ است‌. در این‌جا به جایگاه تفسیری این مفسران می‌پردازیم:

۴.۱ - صدر المفسرین

زرکشی سرآمد مفسران‌ صحابه‌ را علی (علیه‌السلام‌) و سپس‌ ابن‌عباس‌ می‌داند. به‌ نظر او با آنکه‌ ابن‌عباس‌ تفسیر خود را از علی (علیه‌السلام‌) فراگرفته‌، مقدار تفسیر به‌جای مانده‌ از وی بیش‌ از حضرت‌ علی است‌. امام‌ علی (علیه‌السلام‌) «صدرالمفسرین‌» (سرآمد مفسران‌) لقب‌ گرفته‌ و تفسیر او مورد تأیید صحابه‌ بوده‌ است‌.
[۱۴] جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه ابن‌عطیه، ج۱، ص‌۲۶۲، چاپ‌ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

اعلمیت‌ امام‌ علی در فهم‌ معانی قرآن‌، اسباب‌ نزول‌ و دانش‌ تفسیر و تأویل‌ نزد همگان‌ مسلّم‌ است‌ و در روایات‌ شیعه‌ از او با لقب‌ «کلام‌ اللّه‌ الناطق‌» یاد شده‌ است‌. وی پرورش‌ یافته بیت‌ رسالت‌ و دریافت‌کننده معارف‌ نبوی از سرچشمه اصلی آن‌ بود.
ابن‌عباس‌ که‌ ملازمتش‌ با علی (علیه‌السلام‌) و شاگردی‌اش‌ در محضر وی مسلّم‌ است‌ و بخش‌ اعظم‌ اندوخته‌های تفسیری خود را از او آموخته‌،
[۲۴] جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه ابن‌عطیه، ج۱، ص‌۲۶۳، چاپ‌ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
دانش‌ خود را در برابر دانش‌ حضرت‌ علی هم‌چون‌ قطره بارانی در مقابل‌ اقیانوسی بیکران‌ دانسته‌ است‌.
رسول‌ خدا بارها به‌ همراهی قرآن‌ و علی و جدایی‌ناپذیری آن‌ دو از یکدیگر اشاره‌ کرده‌ و امام‌ علی بارها عبارت‌ «سَلونی عَن‌ کِتابِ اللّهِ» را به‌ کار برده‌ است‌.
از او روایت‌ شده‌ که‌ هیچ‌ آیه‌ای در قرآن‌ نیست‌ مگر اینکه‌ آن‌ را حفظ‌ کرده‌ تأویل‌ آن‌ را از پیامبر آموخته‌ و در جایی دیگر سوگند یاد کرده‌ است‌ که‌ آیه‌ای در قرآن‌ فرو فرستاده‌ نشده‌ مگر اینکه‌ می‌داند در باره چه‌ کسی و در چه‌ مکانی نازل‌ شده‌ است‌.
همچنین‌ ابن‌مسعود از علی (علیه‌السلام‌) به‌ عنوان‌ داناترین‌ فرد پس‌ از پیامبر یاد کرده‌ و او را دانای به‌ ظاهر و باطن‌ قرآن‌ معرفی نموده‌ است‌

۴.۲ - عبدالله بن‌ عباس

پس‌ از علی بن‌ ابی‌طالب‌، مشهورترین‌ صحابی در زمینه تفسیر قرآن‌ ، عبداللّه‌ بن‌ عباس‌ است‌. در عهد صحابه‌ و پس‌ از آن‌، او را «ترجمان‌ القرآن‌» می‌خوانده‌اند که‌ معرف‌ جایگاه‌ رفیع‌ وی در تفسیر و تأویل‌ قرآن‌ است‌. او در دامان‌ پیامبر پرورش‌ یافت‌ و تا زمان‌ رحلت‌ رسول‌ خدا، که‌ نوجوانی بیش‌ نبود، همواره‌ ملازم‌ ایشان‌ بود و حوادث‌ و رخدادهایی را که‌ سبب‌ نزول‌ برخی از آیات‌ می گردید، به‌چشم‌ خود می‌دید.
بنا بر روایتی، پیامبر اکرم‌ در حق‌ او دعا فرمود که‌ فقیه‌ در دین‌ شود و تأویل‌ قرآن‌ و حکمت‌ را فراگیرد. طبق‌ روایتی دیگر حضرت‌ علی نیز مقام‌ تفسیری ابن‌عباس‌ را ستوده‌ است‌.
[۴۴] جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه ابن‌عطیه، ج۱، ص‌۲۶۳، چاپ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

وی پس‌ از رحلت‌ رسول‌ خدا تفسیر قرآن‌ و استنباط‌ معانی آن‌ را وجهه نظر خود قرار داد و به‌منظور جبران‌ آنچه‌ در زمان‌ حیات‌ پیامبر، به‌ جهت‌ کمی سن‌، از کف‌ داده‌ بود، در فراگیری دانش‌ تفسیر از محضر بزرگان‌ صحابه‌ سخت‌ می‌کوشید. ابن‌عباس‌ در تفسیر، علاوه‌ بر مراجعه‌ به‌ خود قرآن‌ و تکیه‌ بر روایات‌ نبوی و توجه‌ به‌ اسباب‌ نزول‌، به‌ دانش‌ ادبی خود در لغت‌ و ادب‌ فصیح‌ عرب‌ استناد می‌کرد، مهمترین‌ نمونه مباحث‌ تفسیری وی پاسخ‌هایش‌ به‌ سؤالات‌ نافع ‌بن‌ ازرق‌ است‌.
یکی از مباحث‌ مطرح‌ شده‌ در روش‌ تفسیری ابن‌عباس‌، مراجعه او به‌ اهل‌ کتاب‌ برای فهم‌ معانی قرآن‌ و محدوده‌ و گستره آن‌ است‌. معرفت‌ با استناد به‌ روایاتی چند، این‌ ادعا را از اساس‌ باطل‌ می‌شمارد و محمدحسین‌ ذهبی مراجعه وی را محدود به‌ مواردی خاص‌ می‌داند.
ابن‌عباس‌ تفسیر قرآن‌ را چهارگونه‌ می‌داند: ۱) گونه‌ای که‌ عرب‌ با بهره‌گیری از زبان‌ خویش‌ در می‌یابد؛ ۲) نوعی که‌ هیچکس‌ در ندانستن‌ آن‌ معذور نیست‌، مانند آیات‌ حلال‌ و حرام‌؛ ۳) گونه‌ای که‌ تنها دانشمندان‌ آن‌ را می‌دانند؛ ۴) نوعی که‌ تنها خداوند از آن‌ آگاه‌ است‌، نظیر آیات‌ متشابه‌.
شیوه تفسیری ابن‌عباس‌ اساس‌ مکتب‌ تفسیری مکه‌ گردیده‌ و همین‌ شهرت‌ علمی سبب‌ شده‌ است‌ که‌ مطالب‌ تفسیری فراوانی به‌ دروغ‌ به‌ او استناد داده‌ شود،
[۵۹] صاوی جوینی، مصطفی، مناهج‌ فی التفسیر، ج۱، ص‌۴۱، اسکندریه‌، منشأه المعارف‌.
به ‌گونه‌ای که‌ تقریباً آیه‌ای در قرآن‌ نیست‌ که‌ از وی سخنی در تفسیر آن‌ نقل‌ نشده‌ باشد. این‌ نکته‌ ناقدان‌ اخبار و آثار را بر آن‌ داشته‌ که‌ این‌ نقل‌های انبوه‌ را به‌ دیده شک‌ و تردید بنگرند. شاید به‌ همین‌ دلیل‌، شافعی فقط‌ حدود یکصد بیان‌ تفسیری منسوب‌ به‌ ابن‌عباس‌ را صحیح‌ دانسته‌ است‌. برخی معاصران‌، برای ارائه طرق‌ صحیح‌ روایات‌ تفسیری ابن‌عباس‌، به‌ نقد و بررسی آن‌ها پرداخته‌اند.
چند اثر تفسیری به‌ ابن‌عباس‌ منسوب‌ است‌ که‌ در میان‌ آنها تنویر المقباس‌ من‌ تفسیر ابن‌عباس‌ از همه‌ مشهورتر است‌. (برای آگاهی بیش‌تر درباره این‌ تفسیر و صحت‌ انتساب‌ آن‌ به‌ ابن‌عباس‌ به این منابع رجوع کنید).

۴.۳ - عبداللّه بن مسعود

عبداللّه ‌بن‌ مسعود نیز از مفسران‌ مشهور این‌ دوره‌ به‌شمار می‌آید. او در روزگار خود فردی آگاه‌ به‌ مفاهیم‌ و معانی قرآن‌ و اسباب‌ نزول‌ آیات‌ شناخته‌ می‌شده‌ است‌. ابن‌مسعود، هم‌ در فهم‌ معانی آیات‌ و نحوه عمل‌ به‌ آنها هم‌ در اهتمام‌ به‌ تفسیر کوشا بوده‌ است‌.
او را پایه‌ گذار مکتب‌ تفسیری عراق‌ (کوفه‌) دانسته‌اند
[۷۲] محمود رامیار، تاریخ‌ قرآن‌، ج۱، ص‌۳۵۵، تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌.
و به‌ نوشته ابن‌کثیر سُدّی در تفسیر خود از روایات‌ ابن‌مسعود نیز غالباً نقل‌ کرده‌ است‌. دیدگاه‌های تفسیری وی در دوره‌های بعد مورد توجه‌ مفسرانی از مکاتب‌ و روش‌های مختلف‌ قرار گرفت‌.
محمدحسین‌ ذهبی از میان‌ طرق‌ روایات‌ تفسیری ابن‌مسعود، تنها طریق‌ روایتی ابوروق‌ از ضحاک‌ از ابن‌مسعود را مرضیّ نمی‌شمارد.

۴.۴ - ابی بن کعب

از دیگر مفسران‌ مشهور این‌ دوره‌ ابیّ بن‌ کعب‌ است‌. او در شمار کاتبان‌ وحی بود و به‌سبب‌ مقام‌ والایش‌ در دانش‌ قرائت‌ به‌ «سیّدالقراء» شهرت‌ یافت‌.
به‌ روایت‌ ابوالعالیه‌ هنگامی که‌ ابوبکر، به‌ منظور تدوین‌ مصحفی، گروهی از کاتبان‌ را گرد آورد، ابیّ بن‌ کعب‌ قرآن‌ را بر آنان‌ املا می‌کرد و نیز در زمان‌ عثمان‌، به‌ هنگام‌ گردآوری و تدوین‌ مصحف‌ عثمانی، وی از برجسته‌ترین‌ افراد این‌ تدوین‌ بود.
برخی او را نخستین‌ مؤلف‌ در موضوع‌ «فضائل‌ القرآن‌» دانسته‌اند.
[۹۰] صدر، حسن‌، تأسیس ‌الشیعة لعلوم‌ الاسلام، ج۱، ص‌۳۱۹، بغداد، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۷۰.

سیوطی از وجود نسخه بزرگی در تفسیر قرآن‌ به‌ روایت‌ ابوجعفر رازی از ربیع‌ بن‌ انس‌ از ابوالعالیه‌ از ابیّ بن‌ کعب‌ خبر داده‌ که‌ طبری و ابن‌ابی‌حاتم‌ در تفاسیر خود، حاکم‌ در المستدرک‌، و احمد بن‌ حنبل‌ در مسند از آن‌ استفاده‌ کرده‌اند.


بی‌گمان‌ صحابه‌ در فهم‌ معانی قرآن‌ و به‌کارگیری آن‌ در زندگی کوشش‌ می کردند
[۹۲] طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌ البیان، ج‌۱، ص‌۲۷.
اما از نظر اطلاعات‌ قرآنی، آگاهی به‌ زبان‌ عربی، استعداد عقلی و زمان‌ مصاحبت‌ با پیامبر با یکدیگر تفاوت‌ داشتند.
در جایی که‌ خلیفه اول‌ در پاسخ‌ سؤال‌ در باره معنای آیه «و فاکِهةً وَ أبّاً» اظهار ناآگاهی می‌کند و خلیفه دوم‌ برای دانستن‌ معنای واژه «أبّ» در این‌ آیه‌ اعتراف‌ به‌ دشواری می‌نماید و نیز معنای واژه «تَخَوُّف‌» را در آیه «أوْیَأخُذَهُمْ عَلَی تَخَوُّفٍ...» از دیگران‌ می پرسد و آن‌جا که‌ ابن‌عباس‌ معنای «فاطِر السَّموات‌» را از مشاجره دو عرب‌ بادیه‌نشین‌ در می‌یابد، وضع‌ صحابیان‌ دیگر در فهم‌ معانی آیات‌ قرآن‌ روشن‌ خواهد بود.


پس‌ از رحلت‌ رسول‌ خدا برخی صحابه‌ از تفسیر قرآن‌ احتراز کردند
[۹۹] جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه کتاب‌المبانی، ج۱، ص‌۱۸۳ـ ۱۸۴، چاپ‌ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
که‌ ظاهراً با سیاست‌ جلوگیری از نقل‌ و نگارش‌ حدیث‌ پیامبر ارتباط‌ داشته‌، زیرا تفسیر قرآن‌ در این‌ دوره‌ غالباً در پرتو سخنان‌ پیامبر بوده‌ است‌.
صحابه‌ در زمان‌ رسول‌ خدا آیات‌ قرآن‌ را همراه‌ با توضیحات‌ پیامبر در مصاحف‌ خود ثبت‌ می کردند اما در اثر سیاست‌ پیراسته‌ ساختن‌ مصاحف‌ از هرگونه‌ افزوده‌های تفسیری و مطالب‌ غیرقرآنی که‌ به‌ هنگام‌ یکسان‌سازی مصاحف‌ اجرا شد و همچنین‌ سختگیری نسبت‌ به‌ برخی کسان‌ که‌ پرسش‌های قرآنی مطرح‌ می کردند، مردم‌ صرفاً به‌ قرائت‌ ظواهر قرآن‌ سوق‌ داده‌ شدند.
تفسیر در دوره صحابه‌ شاخه‌ای از دانش‌ حدیث‌ بود و از محدوده نقل‌ و روایت‌ تجاوز نمی‌کرد. آنان‌ به‌ مفردات‌ قرآن‌ نیز که‌ در حوزه زبان‌ آنان‌ قرار می‌گرفت‌، توجه‌ داشتند. شاید به‌ همین‌ سبب‌ بود که‌ ابن‌تیمیّه‌ نزاع‌ و اختلاف‌ صحابه‌ را در تفسیر قرآن‌ بسیار اندک‌ می‌دانست‌.
سادگی و بی‌پیرایگی، بسنده‌ کردن‌ به‌ معنای لغوی و اجمالی آیه‌، پرهیز از ژرف‌کاوی در مفاهیم‌ و هم‌چنین‌ بسنده‌ کردن‌ به‌ تفسیر آیات‌ مجمل‌ و مبهم‌، به‌ جای پرداختن‌ به‌ همه آیات‌، از دیگر ویژگی‌ها و مشخصات‌ تفسیر در این‌ دوره‌ است‌. اساساً در عهد صحابه‌ تدوین‌ تفسیر به‌ شکل‌ کتابی مستقل‌ صورت‌ نگرفته‌ است‌؛ اگرچه‌ برخی صحابه‌ پاره‌ای از توضیحات‌ تفسیری پیامبر اکرم‌ را در مصاحف‌ خود گنجانده‌ بودند.
[۱۰۴] جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه کتاب‌المبانی، ج۱، ص‌۱۹۳، چاپ‌ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

(برای آگاهی بیش‌تر در باره مشخصات‌ و ویژگی‌های تفسیر در دوره صحابه‌ به این منابع رجوع کنید:
[۱۰۶] شحاته‌، عبداللّه‌ محمود، تاریخ القرآن‌ و التفسیر، ج۱، ص‌۹۳ـ ۹۴، مصر ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۱۰۸] جاسم‌ محمد ابوطبره‌، هدی، المنهج‌ الاثری فی تفسیرالقرآن‌ الکریم‌ حقیقته‌ و مصادره‌ و تطبیقاته‌، ج۱، ص‌۴۴ـ ۴۵، قم‌ ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
).


مصادر عمده صحابه‌ در تفسیر عبارت‌ بوده‌ است‌ از: قرآن‌ کریم‌،
[۱۰۹] طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌ البیان، ج‌۹، ص‌۲۸ـ۲۹.
[۱۱۰] طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌ البیان، ج‌۲۴، ص‌۳۱.
[۱۱۱] طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۵، ص‌۱۲۱.
[۱۱۲] سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج‌۵، ص‌۳۴۷، قم‌ ۱۴۰۴.
بیانات‌ تفسیری پیامبر که‌ یا خود در سینه‌ داشتند یا از دیگر صحابه‌ نقل‌ می‌کردند، و اجتهاد و استنباط‌ شخصی آنان‌.

۷.۱ - اشعار جاهلی

صحابه بر پایه قدرت‌ فهم‌ و گستره ادراک‌ خود و آداب‌ و رسوم‌ عرب‌ جاهلی و فرهنگ‌های دیگر به‌ استنباط‌ از آیات‌ می‌پرداختند. همچنین‌ برخی از صحابه‌ در تفسیر و توضیح‌ معنای مفردات‌ قرآن‌ به‌ شعر جاهلی استناد می‌کرده‌اند. هر چند که‌ در باره استشهاد از آن‌ در تفسیر قرآن‌، میان‌ صاحب‌نظران‌ اختلاف‌ بوده‌ است‌.
[۱۱۶] نظام الاعرج‌، حسن‌ بن‌ محمد، تفسیر غرائب القرآن‌ و رغائب‌ الفرقان‌، ج‌۱، ص‌۱۶، چاپ‌ زکریا عمیرات‌، بیروت‌ ۱۴۱۶/۱۹۹۶.

ابن‌عباس‌ و خلیفه دوم‌ از شعر به‌ عنوان‌ دیوان‌ عرب‌ یاد کرده‌اند.
[۱۱۸] شاطبی، ابراهیم‌ بن‌ موسی، الموافقات‌ فی اصول‌ الشریعه، ج‌۲، ص‌۸۸، چاپ‌ محمدعبداللّه‌ دراز، بیروت‌ ۱۳۹۵/۱۹۷۵.

شاهد دیگر بر اینکه‌ لااقل‌ بخشی از تفاسیر صحابه‌ مبتنی بر رأی و اجتهاد شخصی بوده‌، وجود اختلاف‌ میان‌ آرای تفسیری به‌ جای مانده‌ از آنهاست‌، اگرچه‌ ابن‌تیمیّه‌ این‌ اختلاف‌ را اندک‌ می داند.

۷.۲ - مراجعه به اهل کتاب

مراجعه‌ به‌ اهل‌ کتاب‌ نیز یکی از منابع‌ تفسیری این‌ دوره‌ ــ هرچند در مقایسه‌ با منابع‌ دیگر بسیار اندک‌ ــ بوده‌ است‌. برخی از صحابه‌ به‌ حکم‌ آیه «فَسْئَلوا أهلَ الذِّکْرِ» ــ که‌ شماری از مفسران‌ منظور از «أهل‌ الذّکر» را در آن‌، اهل‌ کتاب‌ و آگاهان‌ از اخبار پیامبران‌ و امت‌های پیشین‌ دانسته‌اند ــ در مواردی محدود، آن‌ هم‌ در اموری که‌ با اصول‌ اسلام‌ منافات‌ نداشته‌ است‌، برای فهم‌ معانی قرآن‌ به‌ اهل‌ کتاب‌ مراجعه‌ می‌کردند، زیرا مواردی نظیر داستان‌های پیامبران‌ و اخبار امت‌های گذشته‌ که‌ در قرآن‌ به‌ پیام‌ اصلی و مواضع‌ عبرت‌آمیز آن‌ها اکتفا شده‌، در عهدین‌ بتفصیل‌ مطرح‌ گردیده‌ است‌.
به‌ عقیده معرفت‌، مراد از حدیث‌ «حَدِّثوا عَن‌ بَنی إسرائیلَ و لاحَرجَ» (به‌ فرض‌ پذیرش‌ صدور آن‌ از پیامبر) همین‌ موارد است‌.
محمدحسین‌ ذهبی به‌ تبع‌ ابن‌حجر عسقلانی با ذکر دلایلی بین‌ این‌ حدیث‌ و گفتار دیگر پیامبر «لاتُصدِّقوا أهلَ الکتابِ ولاتُکذِّبوهم‌» جمع‌ کرده‌ است‌.

۷.۳ - گفته‌های صحابه

به‌طور کلی گفته‌ها و منقولات‌ صحابه‌ در تفسیر قرآن‌ بر دو قسم‌ است‌: مرفوع‌ و موقوف‌. مرفوع‌ در اصطلاح‌ به‌ حدیثی گفته‌ می شود که‌ سلسله راویان‌ آن‌ به‌ پیامبر اکرم‌ می‌رسد و در حکم‌ روایات‌ تفسیری پیامبر است‌.
سیوطی شمار روایات‌ تفسیری مرفوع‌ و در عین‌ حال‌ صحیح‌ را بسیار اندک‌ دانسته‌ و در پایان‌ الاتقان‌ ۲۵۰ مورد از آن‌ها را ذکر کرده‌ است‌. در باره میزان‌ اعتماد به‌ خبر موقوف‌، که‌ نظریات‌ و دیدگاه‌های خود صحابه‌ است‌، میان‌ مفسران‌ شیعه‌ و اهل‌ سنّت‌ اختلاف‌ هست‌.
مفسران‌ شیعه‌ گرچه‌ به‌ اقوال‌ صحابه‌ در تفسیر قرآن‌ استناد می‌کرده‌اند، آن‌ را مستقلاً حجت‌ نمی‌دانند. در میان‌ دانشمندان‌ اهل‌ سنّت‌، گفتار حاکم‌ نیشابوری در المستدرک‌ بعدها مستندی برای حجیّت‌ قول‌ صحابه‌ به‌ طور مطلق‌ شده‌ است‌ اما او در جایی دیگر تنها در صورتی منقولات‌ تفسیریِ موقوف‌ بر صحابه‌ را به‌ منزله حدیث‌ مرفوع‌ می‌داند که‌ بیانگر اسباب‌ نزول‌ باشد.
ابن‌صلاح‌ و نَوَوی نیز همین‌ کلام‌ دوم‌ حاکم‌ را تأیید کرده‌اند، چرا که‌ در آن‌ مجالی برای رأی نیست‌.


(۱) قرآن‌.
(۲) آقابزرگ‌ طهرانی، محمدحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة.
(۳) ابن‌ابی‌الحدید، شرح‌ نهج‌البلاغه، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.
(۴) ابن‌بابویه‌، عیون‌ اخبار الرضا، چاپ‌ حسین‌ اعلمی، بیروت‌ ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۵) ابن‌تیمیّه‌، مقدمه فی اصول‌التفسیر، بیروت‌: دارمکتبه الحیاه.
(۶) ابن‌حجر عسقلانی، فتح‌ الباری: شرح‌ صحیح ‌البخاری، بیروت‌: دارالمعرفه.
(۷) ابن‌حجر عسقلانی، کتاب‌ الاصابه فی تمییز الصحابه، مصر ۱۳۲۸، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.
(۸) ابن‌سعد، الطبقات الکبری.
(۹) ابن‌شعبه‌، تحف‌العقول‌ عن‌ آل‌الرسول‌، چاپ‌ علی اکبر غفاری، قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.
(۱۰) ابن‌صلاح‌، مقدمه ابن‌الصلاح‌ و محاسن‌الاصطلاح‌، چاپ‌ عائشه‌ عبدالرحمن‌ (بنت ‌الشاطی)، قاهره‌ ۱۹۷۴.
(۱۱) ابن‌ طاووس‌، سعدالسعود للنفوس‌، چاپ‌ فارس‌ تبریزیان‌ حسّون‌، قم‌ ۱۳۷۹ ش‌.
(۱۲) ابن‌عساکر، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌ ۱۴۱۵ـ ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۰.
(۱۳) ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌ ۱۴۰۸.
(۱۴) ابن‌کثیر، تفسیرالقرآن‌العظیم‌، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌.
(۱۵) ابن‌ندیم‌، الفهرست.
(۱۶) هدی جاسم‌ محمد ابوطبره‌، المنهج‌ الاثری فی تفسیرالقرآن‌ الکریم‌: حقیقته‌ و مصادره‌ و تطبیقاته‌، قم‌ ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۱۷) احمد بن‌ عبداللّه‌ ابونعیم‌، حلیه الاولیاء و طبقات‌ الاصفیاء، بیروت‌ ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۸) موفق‌ بن‌ احمد اخطب‌ خوارزم‌، المناقب‌، چاپ‌ مالک‌ محمودی، قم‌ ۱۴۱۷.
(۱۹) محمد بن‌ عبداللّه‌ اسکافی، المعیار و الموازنه فی فضائل‌ امیرالمومنین‌ علیبن‌ ابیطالب‌ (صلوات‌ اللّه‌ علیه‌)، چاپ‌ محمدباقر محمودی، بیروت‌ ۱۴۰۲/۱۹۸۱.
(۲۰) احمد بن‌ یحیی بلاذری، انساب ‌الاشراف‌، چاپ‌ محمدباقر محمودی، بیروت‌ ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۲۱) عبدالرحمان‌ بن‌ محمد ثعالبی، الجواهرالحسان‌ فی تفسیرالقرآن‌، چاپ‌ عبدالفتاح‌ ابوسنه‌، علی محمد معوض‌، و عادل‌ احمد عبدالموجود، بیروت‌ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
(۲۲) محمد بن‌ عبداللّه‌ حاکم‌ نیشابوری، کتاب‌ معرفه علوم‌الحدیث‌، چاپ‌ سید معظم‌ حسین‌، حیدرآباد دکن‌ ۱۹۳۷، چاپ‌ افست‌ مدینه‌ ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۲۳) محمد بن‌ عبداللّه‌ حاکم‌ نیشابوری، المستدرک‌ علی الصحیحین‌، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، بیروت‌ ۱۴۰۶.
(۲۴) محمد بن‌ احمد ذهبی، تذکره الحفاظ‌، حیدرآباد دکن‌ ۱۹۵۶ـ ۱۹۵۸، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.
(۲۵) محمدحسین‌ ذهبی، التفسیر و المفسرون‌، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۲۶) محمود رامیار، تاریخ‌ قرآن‌، تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌.
(۲۷) محمد بن‌ بهادر زرکشی، البرهان‌ فی علوم‌ القرآن‌، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، جمال‌ حمدی ذهبی، و ابراهیم‌ عبداللّه‌ کردی، بیروت‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۸) جارالله زمخشری، کشاف.
(۲۹) عبداللّه‌ بن‌ سلیمان‌ سجستانی، کتاب المصاحف‌، بیروت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۰) عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر سیوطی، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، چاپ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.
(۳۱) عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم‌ ۱۴۰۴.
(۳۲) ابراهیم‌ بن‌ موسی شاطبی، الموافقات‌ فی اصول‌ الشریعه، چاپ‌ محمدعبداللّه‌ دراز، بیروت‌ ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۳۳) عبداللّه‌ محمود شحاته‌، تاریخ‌القرآن‌ و التفسیر، مصر ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۳۴) مصطفی صاوی جوینی، مناهج‌ فی التفسیر، اسکندریه‌: منشأه المعارف‌.
(۳۵) حسن‌ صدر، تأسیس ‌الشیعة لعلوم‌ الاسلام، بغداد، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۷۰.
(۳۶) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
(۳۷) طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌ البیان.
(۳۸) طوسی، محمد بن حسن، التبیان.
(۳۹) مرتضی عسکری، القرآن‌ الکریم‌ و روایات‌ المدرستین‌، تهران‌ ۱۳۷۳ـ۱۳۷۶ ش‌.
(۴۰) علی بن‌ ابی‌طالب‌ (علیه‌السلام)، امام‌ اول‌، نهج‌البلاغه، چاپ‌ صبحی صالح‌، بیروت‌۱۳۸۷، چاپ‌ افست‌ قم‌.
(۴۱) محمد بن‌ احمد قرطبی، الجامع‌ لاحکام ‌القرآن‌، بیروت‌: دارالفکر.
(۴۲) کلینی، الاصول من الکافی.
(۴۳) علی بن‌ حسام‌الدین‌ متقی، کنزالعمال‌ فی سنن‌ الاقوال‌ و الافعال‌، چاپ‌ بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۴۴) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار.
(۴۵) محمدهادی معرفت‌، التفسیر و المفسّرون‌ فی ثوبه‌ القشیب‌، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
(۴۶) مقدمتان‌ فی علوم القرآن‌، مقدمه کتاب‌المبانی، چاپ‌ آرتور جفری و عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۴۷) حسن‌ بن‌ محمد نظام‌الاعرج‌، تفسیر غرائب‌القرآن‌ و رغائب‌ الفرقان‌، چاپ‌ زکریا عمیرات‌، بیروت‌ ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۴۸) یحیی بن‌ شرف‌ نووی، التقریب‌ والتیسیرلمعرفه سنن‌البشیر والنذیر، چاپ‌ محمد عثمان‌ خشت‌، بیروت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۴۹) طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر الرآن.
(۵۰) جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم القرآن‌، مقدمه ابن‌عطیه، چاپ‌ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲؛


۱. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۴، ص‌۲۳۳، چاپ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۲. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج۴، ص‌۲۳۳، چاپ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۳. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۴۹، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۴. زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۵۷.    
۵. کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، ص۳۷۵.
۶. جلالیان، حبیب‌الله، تاریخ تفسیر قرآن کریم، ص۴۶-۵۹.
۷. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۶.    
۸. سیوطی، عبد الرحمان بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۰۸.    
۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، قرآن در اسلام، ص۷۳.
۱۰. حجتی، محمدباقر، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، ص۲۲.
۱۱. مصاحب، غلام‌حسین، دائرة المعارف فارسی، ج۲، ص۱۵۵۴.
۱۲. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص۴۹، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۱۳. زرکشی، محمد بن‌ بهادر، البرهان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۲، ص‌۱۵۷.    
۱۴. جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه ابن‌عطیه، ج۱، ص‌۲۶۲، چاپ‌ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۱۵. قرطبی، محمد بن‌ احمد، الجامع‌ لاحکام ‌القرآن‌، ج‌۱، ص‌۳۵، بیروت‌، دارالفکر.    
۱۶. ثعالبی، عبدالرحمان‌ بن‌ محمد، الجواهر الحسان‌ فی تفسیرالقرآن‌، ج‌۱، ص‌۱۴۱، چاپ‌ عبدالفتاح‌ ابوسنه‌، علی محمد معوض‌، و عادل‌ احمد عبدالموجود، بیروت‌ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.    
۱۷. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۶۷، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۱۸. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج‌۲، ص‌۴۹، چاپ‌ حسین‌ اعلمی، بیروت‌ ۱۴۰۴/۱۹۸۴.    
۱۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج‌۳۰، ص‌۵۴۶.    
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج‌۷۹، ص‌۱۹۹.    
۲۱. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۶۷، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۲۲. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ص۳۰۱، چاپ‌ صبحی صالح‌، بیروت‌۱۳۸۷، چاپ‌ افست‌ قم‌.    
۲۳. ابن‌ابی‌الحدید معتزلی، عبدالحمید بن هبةالله، شرح‌ نهج‌البلاغه، ج‌۱، ص‌۱۹، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.    
۲۴. جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه ابن‌عطیه، ج۱، ص‌۲۶۳، چاپ‌ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۲۵. ابن‌ابی‌الحدید معتزلی، عبدالحمید بن هبةالله، شرح‌ نهج‌البلاغه، ج‌۱، ص‌۱۹، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.    
۲۶. حاکم‌ نیشابوری، محمد بن‌ عبداللّه‌، المستدرک‌ علی الصحیحین‌، ج‌۳، ص‌۱۳۴۱۳۷، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، بیروت‌ ۱۴۰۶.    
۲۷. ابن‌سعد بغدادی، محمد، الطبقات الکبری، ج‌۲، ص‌۳۳۸.    
۲۸. بلاذری، احمد بن‌ یحیی، انساب ‌الاشراف‌، ج۲، ص‌۹۹، چاپ‌ محمدباقر محمودی، بیروت‌ ۱۳۹۴/۱۹۷۴.    
۲۹. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج‌۲۷، ص‌۱۰۰، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌ ۱۴۱۵ ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵۲۰۰۰.    
۳۰. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج‌۴۲، ص‌۳۹۸، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌ ۱۴۱۵ ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵۲۰۰۰.    
۳۱. عسقلانی، ابن‌حجر، فتح‌ الباری، شرح‌ صحیح ‌بخاری، ج‌۱۱، ص‌۲۹۱، بیروت‌ دارالمعرفه.    
۳۲. اسکافی، محمد بن‌ عبداللّه‌، المعیار و الموازنه فی فضائل‌ امیرالمومنین‌ علی بن‌ ابی‌طالب‌ (صلوات‌اللّه‌علیه‌)، ج۱، ص‌۳۰۰۳۰۱، چاپ‌ محمدباقر محمودی، بیروت‌ ۱۴۰۲/۱۹۸۱.    
۳۳. خوارزمی، موفق‌ بن‌ احمد، المناقب‌، ج۱، ص‌۹۰، چاپ‌ مالک‌ محمودی، قم‌ ۱۴۱۷.    
۳۴. متقی، علی بن‌ حسام‌الدین‌، کنزالعمال‌ فی سنن‌ الاقوال‌ و الافعال‌، ج‌۱۳، ص‌۱۲۸، چاپ‌ بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۳۵. ابن‌طاووس‌، علی بن موسی، سعد السعود للنفوس‌، ج۱، ص‌۶۳۲، چاپ‌ فارس‌ تبریزیان‌ حسّون‌، قم‌ ۱۳۷۹ ش‌.    
۳۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج‌۹۲، ص‌۱۰۵.    
۳۷. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج‌۴۲، ص‌۴۰۰، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌ ۱۴۱۵ ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵۲۰۰۰.    
۳۸. ثعالبی، عبدالرحمان‌ بن‌ محمد، الجواهر الحسان‌ فی تفسیر القرآن‌، ج‌۱، ص‌۵۳، چاپ‌ عبدالفتاح‌ ابوسنه‌، علی محمد معوض‌، و عادل‌ احمد عبد الموجود، بیروت‌ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.    
۳۹. عسقلانی، ابن‌حجر، فتح‌ الباری شرح‌ صحیح ‌البخاری، ج‌۹، ص‌۳۸۱، بیروت‌، دارالمعرفه.    
۴۰. عسقلانی، ابن‌حجر، فتح‌ الباری شرح‌ صحیح ‌البخاری، ج‌۸، ص‌۳۱۳، بیروت‌، دارالمعرفه.    
۴۱. عسقلانی، ابن‌حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۴، ص‌۱۲۶، مصر ۱۳۲۸، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.    
۴۲. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۵۰، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۴۳. عسقلانی، ابن‌حجر، کتاب‌ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۴، ص‌۱۲۴، مصر ۱۳۲۸، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.    
۴۴. جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه ابن‌عطیه، ج۱، ص‌۲۶۳، چاپ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۴۵. قرطبی، محمد بن‌ احمد، الجامع‌ لاحکام ‌القرآن‌، ج‌۱، ص‌۳۵، بیروت‌، دارالفکر.    
۴۶. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۵۰، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۴۷. قرطبی، محمد بن‌ احمد، الجامع‌ لاحکام ‌القرآن‌، ج‌۱، ص‌۲۶، بیروت‌، دارالفکر.    
۴۸. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج‌۸، ص‌۲۲۰، قم‌ ۱۴۰۴.    
۴۹. طبری، ابن‌جریر، تفسیر جامع البیان، ج‌۱، ص‌۴۴۵.    
۵۰. عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج‌۷، ص‌۲۷۸، قم‌ ۱۴۰۴.    
۵۱. محمد بن‌ احمد قرطبی، الجامع‌ لاحکام ‌القرآن‌، ج‌۱، ص‌۲۶، بیروت‌، دارالفکر.    
۵۲. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج‌۸، ص‌۲۲۰، قم‌ ۱۴۰۴.    
۵۳. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۲، ص‌۶۸۱۰۵، چاپ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۵۴. معرفت‌، محمدهادی، التفسیر و المفسّرون‌ فی ثوبه‌ القشیب‌، ج‌۱، ص‌۲۱۹۲۲۳، مشهد ۱۴۱۸۱۴۱۹.    
۵۵. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۵۴، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۵۶. طبری، ابن‌جریر، تفسیر جامع البیان، ج‌۱، ص‌۷۰.    
۵۷. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص۵۴، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۵۸. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۷۷، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۵۹. صاوی جوینی، مصطفی، مناهج‌ فی التفسیر، ج۱، ص‌۴۱، اسکندریه‌، منشأه المعارف‌.
۶۰. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌ ۱، ص‌ ۷۷، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۶۱. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۴، ص‌۲۳۹، چاپ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۶۲. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۷۷۸۱، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۶۳. معرفت‌، محمدهادی، التفسیر و المفسّرون‌ فی ثوبه‌ القشیب‌، ج‌۱، ص‌۲۳۳، مشهد ۱۴۱۸۱۴۱۹.    
۶۴. ابن‌ندیم‌، محمد بن ابی‌یعقوب، الفهرست، ج۱، ص‌۳۶.    
۶۵. آقابزرگ‌ طهرانی، محمدمحمسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج‌۴، ص‌۲۷۰.    
۶۶. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص۶۲، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۶۷. معرفت‌، محمدهادی، التفسیر و المفسّرون‌ فی ثوبه‌ القشیب‌، ج‌۱، ص‌۲۵۴، مشهد ۱۴۱۸۱۴۱۹.    
۶۸. ابن‌تیمیّه‌، احمد بن عبدالحلیم، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص‌۴۰، بیروت‌ دارمکتبه الحیاه.    
۶۹. ابن‌تیمیّه‌، احمد بن عبدالحلیم، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص‌۴۰۴۱، بیروت‌، دارمکتبه الحیاه.    
۷۰. ابونعیم‌، احمد بن‌ عبداللّه‌، حلیه الاولیاء و طبقات‌ الاصفیاء، ج‌۱، ص‌۱۲۴۱۳۹، بیروت‌ ۱۳۸۷/۱۹۶۷.    
۷۱. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌ ۱، ص‌۶۵، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۷۲. محمود رامیار، تاریخ‌ قرآن‌، ج۱، ص‌۳۵۵، تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌.
۷۳. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن‌ العظیم‌، ج‌۱، ص‌۸، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌.    
۷۴. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۱، ص‌۵۷.    
۷۵. زمخشری، جارالله، کشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‌۱، ص‌۳۸.    
۷۶. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۸۷ ۸۸، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۷۷. ابن‌شعبه‌ حرانی، حسن بن علی، تحف العقول‌ عن‌ آل الرسول‌، ج۱، ص‌ ۴۲۸، چاپ‌ علی اکبر غفاری، قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۷۸. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج‌۵، ص‌۳۶۲، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌ ۱۴۰۸.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱، ص‌۱۱.    
۸۰. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج‌۳، ص‌۳۸۳، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌ ۱۴۰۸.    
۸۱. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج‌۵، ص‌۳۶۲، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌ ۱۴۰۸.    
۸۲. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج‌۷، ص‌۱۱۰، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌ ۱۴۰۸.    
۸۳. عسقلانی، ابن‌حجر، کتاب‌ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۳، ص‌۴۴۶، مصر ۱۳۲۸، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.    
۸۴. عسقلانی، ابن‌حجر، کتاب‌ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۸، ص‌۴۲۴، مصر ۱۳۲۸، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.    
۸۵. عسقلانی، ابن‌حجر، کتاب‌ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۱، ص‌۱۸۱، مصر ۱۳۲۸، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.    
۸۶. سجستانی، عبداللّه‌ بن‌ سلیمان‌، کتاب المصاحف‌، ج۱، ص‌۱۱۲، بیروت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۸۷. سجستانی، عبداللّه‌ بن‌ سلیمان‌، کتاب المصاحف‌، ج۱، ص‌۳۳، بیروت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۸۸. ابن‌ندیم‌، محمد بن ابی‌یعقوب، الفهرست، ج۱، ص‌۵۶.    
۸۹. آقابزرگ‌ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج‌۱۶، ص‌۲۶۲.    
۹۰. صدر، حسن‌، تأسیس ‌الشیعة لعلوم‌ الاسلام، ج۱، ص‌۳۱۹، بغداد، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۷۰.
۹۱. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۴، ص‌۲۴۰، چاپ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۹۲. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌ البیان، ج‌۱، ص‌۲۷.
۹۳. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۴۶-۴۸، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۹۴. عبس‌/سوره۸۰، آیه۳۱.    
۹۵. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۲، ص‌۴، چاپ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۹۶. نحل‌/سوره۱۶، آیه۴۷.    
۹۷. فاطر/سوره۳۵، آیه۱.    
۹۸. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۲۹ ۳۰، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۹۹. جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه کتاب‌المبانی، ج۱، ص‌۱۸۳ـ ۱۸۴، چاپ‌ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۱۰۰. عسکری، مرتضی، القرآن‌ الکریم‌ و روایات‌ المدرستین‌، ج‌۲، ص‌۴۱۴، تهران‌ ۱۳۷۳۱۳۷۶ ش‌.    
۱۰۱. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۳، ص‌۸ ۹، چاپ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۱۰۲. ذهبی، محمد بن‌ احمد، تذکرة الحفاظ‌، ج‌۱، ص‌۹، حیدرآباد دکن‌ ۱۹۵۶ ۱۹۵۸، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.    
۱۰۳. ابن‌تیمیّه‌، احمد بن عبدالحلیم، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص‌۱۰، بیروت‌، دارمکتبه الحیاه.    
۱۰۴. جفری، آرتور، مقدمتان‌ فی علوم‌القرآن‌، مقدمه کتاب‌المبانی، ج۱، ص‌۱۹۳، چاپ‌ عبداللّه‌ اسماعیل‌ صاوی، قاهره‌ ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۱۰۵. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۷۱ ۷۲، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۱۰۶. شحاته‌، عبداللّه‌ محمود، تاریخ القرآن‌ و التفسیر، ج۱، ص‌۹۳ـ ۹۴، مصر ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۱۰۷. معرفت‌، محمدهادی، التفسیر و المفسّرون‌ فی ثوبه‌ القشیب‌، ج‌۱، ص‌۲۶۴۲۶۶، مشهد ۱۴۱۸۱۴۱۹.    
۱۰۸. جاسم‌ محمد ابوطبره‌، هدی، المنهج‌ الاثری فی تفسیرالقرآن‌ الکریم‌ حقیقته‌ و مصادره‌ و تطبیقاته‌، ج۱، ص‌۴۴ـ ۴۵، قم‌ ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
۱۰۹. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌ البیان، ج‌۹، ص‌۲۸ـ۲۹.
۱۱۰. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌ البیان، ج‌۲۴، ص‌۳۱.
۱۱۱. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۵، ص‌۱۲۱.
۱۱۲. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج‌۵، ص‌۳۴۷، قم‌ ۱۴۰۴.
۱۱۳. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۵۶ ۵۸، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۱۱۴. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۲، ص‌۶۷۱۰۵، چاپ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۱۱۵. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۲، ص‌۶۷، چاپ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۱۱۶. نظام الاعرج‌، حسن‌ بن‌ محمد، تفسیر غرائب القرآن‌ و رغائب‌ الفرقان‌، ج‌۱، ص‌۱۶، چاپ‌ زکریا عمیرات‌، بیروت‌ ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
۱۱۷. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۲، ص‌۶۷، چاپ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۱۱۸. شاطبی، ابراهیم‌ بن‌ موسی، الموافقات‌ فی اصول‌ الشریعه، ج‌۲، ص‌۸۸، چاپ‌ محمدعبداللّه‌ دراز، بیروت‌ ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۱۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۱، ص‌۶۲۶۴.    
۱۲۰. ابن‌ تیمیّه‌، احمد بن عبدالحلیم، مقدمه فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص۱۰، بیروت‌، دارمکتبه الحیاه.    
۱۲۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷.    
۱۲۲. زمخشری، جارالله، تفسیر کشاف، ج۲، ص۶۰۸.    
۱۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۵۷.    
۱۲۴. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج۱، ص‌۵۶۵۷، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۱۲۵. معرفت‌، محمدهادی، التفسیر و المفسّرون‌ فی ثوبه‌ القشیب‌، ج‌۱، ص‌۲۲۴۲۲۵، مشهد ۱۴۱۸۱۴۱۹.    
۱۲۶. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۵۶۵۷، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    
۱۲۷. عسقلانی، ابن‌حجر، فتح‌ الباری شرح‌ صحیح ‌البخاری، ج‌۶، ص‌۴۹۸، بیروت‌، دارالمعرفه.    
۱۲۸. شهرزوری، ابن‌صلاح‌، مقدمه ابن‌الصلاح‌ و محاسن‌ الاصطلاح‌، ج۱، ص‌۴۵، چاپ‌ عائشه‌ عبدالرحمن‌ (بنت ‌الشاطی)، قاهره‌ ۱۹۷۴.    
۱۲۹. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۴، ص‌۲۰۸، چاپ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۱۳۰. سیوطی، عبدالرحمان‌ بن‌ ابی‌بکر، الاتقان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌۴، ص‌۲۴۴ ۲۹۸، چاپ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.    
۱۳۱. شهرزوری، ابن‌صلاح‌، مقدمة ابن‌الصلاح‌ و محاسن الاصطلاح‌، ج۱، ص‌۱۲۳، چاپ‌ عائشه‌ عبدالرحمن‌ (بنت ‌الشاطی)، قاهره‌ ۱۹۷۴.    
۱۳۲. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۳، ص‌۸۴.    
۱۳۳. حاکم‌ نیشابوری، محمد بن‌ عبداللّه‌، المستدرک‌ علی الصحیحین‌، ج‌۲، ص‌۲۸۳، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، بیروت‌ ۱۴۰۶.    
۱۳۴. حاکم‌ نیشابوری، محمد بن‌ عبداللّه‌، المستدرک‌ علی الصحیحین‌، ج‌۲، ص‌۲۸۹، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، بیروت‌ ۱۴۰۶.    
۱۳۵. حاکم‌ نیشابوری، محمد بن‌ عبداللّه‌، معرفة علوم‌الحدیث‌، ج۱، ص‌۱۹ ۲۰، چاپ‌ سید معظم‌ حسین‌، حیدرآباد دکن‌ ۱۹۳۷، چاپ‌ افست‌ مدینه‌ ۱۳۹۷/۱۹۷۷.    
۱۳۶. شهرزوری، ابن‌صلاح‌، مقدمه ابن‌الصلاح‌ و محاسن الاصطلاح‌، ج۱، ص‌۱۲۸، چاپ‌ عائشه‌ عبدالرحمن‌ (بنت ‌الشاطی)، قاهره‌ ۱۹۷۴.    
۱۳۷. نووی، یحیی بن‌ شرف‌، التقریب‌ و التیسیر لمعرفة سنن البشیر و النذیر، ج۱، ص‌۳۴، چاپ‌ محمد عثمان‌ خشت‌، بیروت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۱۳۸. ذهبی، محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون‌، ج‌۱، ص‌۹۴۹۶، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر۲»، شماره۵۰۱۰.    
فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «تفسیر صحابه».    






جعبه ابزار