• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر المراغی (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




تفسیر مراغی اثر احمد مصطفی مراغی مفسر مصری و رئیس أسبق دانشگاه الازهر و از شاگردان شیخ محمد عبده است. تفسیر وی از جامع‌ترین تفاسیر معاصر و اسلوب و طریقه نقل مطالب و نظم مباحث آن متناسب با نیاز زمان است و می‌توان آن را تفسیری اجتهادی تحلیلی، تربیتی، اجتماعی نامید که در صدد تقریب بین مذاهب اسلامی نیز بوده است.
از خوش‌خوان‌ترین، زودیاب‌ترین، ساده‌ترین و مفیدترین آثار نگارش یافته در تفسیر قرآن کریم از جانب علمای اهل‌سنت است و به زبان عربی و شامل همه آیه‌ها و سوره‌های قرآن می‌باشد. برای مطالعه عموم مفید و متضمن دانستنی‌های بسیار است.



تفسیر مراغی نوشته شیخ احمد مصطفی مراغی، برادر شیخ محمد مصطفی مراغی (شیخ الازهر در آن زمان) و از شاگردان شیخ محمد عبده صاحب تفسیر المنار؛ او تفسیر خود را به همان سبک المنار و با استفاده از مباحث استادش تالیف کرد. وی در سال ۱۳۷۱ وفات نمود.
ذهبی می‌گوید: در بین شاگردان مکتب شیخ محمد عبده، کسی را همچون استاد مراغی سراغ نداریم که به‌اندازه او از روح استاد و روش وی در تجدید و نوآوری و پرهیز از تقلید و اقدام برای تهذیب اسلام از شوائب و هوشیارسازی غافلان و ارشاد و هدایت آنان، تاثیر پذیرفته باشد. این مرد در مکتب استاد عبده پرورش یافت و دانش آموخت؛ در حالی که درون سینه‌اش، قلبی مملو از شوق به اصلاحات و انقلاب علیه هر چه بر سر راه اسلام و مسلمین قرار داشت، می‌تپید.


تفسیر او از جامعترین تفاسیر معاصر است و اسلوب و طریقه نقل مطالب و نظم مباحث آن متناسب با نیاز زمان می‌باشد. مراغی در این تفسیر از داستان‌های جعلی اسرائیلی و خرافات راه یافته در تفاسیر اجتناب ورزیده و هر کجا لازم بوده برای فهم کتاب خدا به علوم طبیعی متوسل شده و از همین‌رو این تفسیر در نوع خود، تفسیری نیکو و سودمند است.

مراغی در تفسیر خود به سبک استاد عبده عمل کرده است؛ مثلا در مبهمات قرآن به تفصیل سخن نگفته و به جزئیات مسائلی که قرآن درباره آنها سکوت کرده و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم درباره آنها چیزی نگفته است وارد نشده است؛ و روایات مجعول و ضعیف و اخبار و داستان‌های اسرائیلی نیز در مورد چیزهایی که قرآن آنها را اجمالا رها کرده و شرح نداده است در تفسیر وی جایی نیافته است.


مفسر در مقدمه خود قبل از آغاز تفسیر سوره حمد در بیان انگیزه خود می‌آورد که بسیاری از اوقات از خود سؤال می‌نمودم بهترین تفسیری که به‌راحتی و در مدتی اندک مطالب مفید و اصلی را به خواننده ارائه دهد کدام است؟ با وجود مطالعه بسیاری از تفاسیر و اعتقاد به اینکه هر کدام دارای مطالب مفید و علمی فراوانی است اما پاسخی برای سؤال خود نیافتم، به همین‌جهت به خود جرات داده برای رفع نیاز مخاطبان هم عصر خود، تفسیری هم سطح آنان و پاسخ‌گوی مسائل فکری آنها تالیف نمایم.


مقدمه ایشان شامل مطالبی از قبیل
۱- عنایت مسلمانان به تفسیر قرآن،
۲-طبقات مفسران از عصر صحابه و تابعین تا زمان‌های بعد.
۳- شیوه نگارش قرآن،
۴- آراء علماء در التزام به رسم عثمانی در نگارش قرآن
۵- شیوه تفسیری خود،
۶- مصادر تفسیر مراغی در لغت و ادب و تاریخ و علوم قرآنی.
وی مشکلات جوامع و علل انحطاط دولت‌های اسلامی را با استناد به آیات قرآن بیان می‌کند. نسبت به منشا دردها و اسباب درمان آنها آشناست و در درس‌های خود به علاج این مشکلات و ریشه کنی آنها توجه می‌کند و در بسیاری از جاها مسؤولان دولتی را مورد خطاب و عتاب قرار می‌دهد.
مراغی توانسته است بین قرآن و علم توافق و هماهنگی برقرار کند؛ به رغم اینکه معتقد است قرآن همه اصول اساسی‌ای را که شناخت آن برای انسان مهم است آورده است و از اینکه مفسر آیات قرآن را به دنبال علوم بکشاند و یا نظریات علمی را بر قرآن منطبق سازد تا تفسیری علمی و مطابق با علوم جدید ارائه بیزار است؛ ولی در عین‌حال معتقد است که مفسر باید تا حدودی نسبت به علوم جدید آشنایی داشته باشد تا بتواند دلایل لازم را برای نشان دادن قدرت خداوند عرضه کند و برای عبرت و وعظ از آنها الهام بگیرد.


مراغی در تفسیر خود از منابع بسیاری که ۳۰ مورد آن را ذکر می‌کند، استفاده کرده است اما تاکید بیشتری بر برخی منابع داشته که از آن جمله‌اند:
۱-تفسیر طبری ۲-تفسیر کشاف ۳-تفسیر بیضاوی ۴-تفسیر غرائب القرآن نیشابوری ۵-تفسیر ابن کثیر ۶-تفسیر بحر المحیط ابوحیان ۷-تفسیر روح المعانی، ۸- تفسیر المناررشید رضا. ۹- تفسیر محمد عبده، استاد مراغی، با تصریح به اینکه استفاده فراوانی از آن نموده است.


حرکت و همگام بودن تفسیر با زمان موجب شد تا متناسب با تنوع دگرگونی‌ها، تفسیر نیز متنوع و گوناگون گردد، چنانکه می‌توان شیوه‌های تفسیری عصر جدید را از جهتی به چهار دسته تقسیم نمود:
۱. شیوه علمی، که با تاثر از کشفیات جدید علمی پدید آمد و تفسیر را در حوزه‌های علوم مورد بررسی و تحقیق قرار داد، و به افراط گرایید.
۲. شیوه ادبی - اجتماعی، که متاثر از ادبیات معاصر و با توجه به نیازهای اجتماعی روز صورت گرفت.
۳. شیوه سیاسی انحرافی، که بر اثر تحزب و گروه‌بندی‌های سیاسی پدید آمد و در جوامع اسلامی، به وقوع پیوست.
۴. شیوه عقلی افراطی، که بر اثر خودباختگی در مقابل تمدن معاصر و با گرایش‌های الحادی (که میراث علمی قرن نوزده است) به وجود آمد و سعی بر آن شد تا آیات قرآن، طبق نظریات علمی جدید تفسیر یا تاویل شود و بیشتر صبغه تحمیل را داشت تا تفسیر.
دو شیوه نخست به دنبال بیداری نسل جدید و بینش نوگرایانه (با پایبند بودن به مبانی اسلام) پدید آمد و رفته رفته شکوفا گردید، ولی شیوه افراطی علمی پس از مدتی رو به افول نهاد، این شیوه، از ابتدا هم چندان پایه استواری نداشت، جز در بخش اندکی از آیات قرآن که با پدیده‌های طبیعی ارتباط مستقیم دارد.
اما در شیوه سیاسی انحرافی، چیز قابل توجهی در این‌باره نوشته نشده است، جز پاره‌ای نوشته‌های بی‌پایه و حاوی تاویلات غیر منطقی که به دست گروهک‌های انحرافی به‌وجود آمده است. آنان بیشتر به‌سراغ آیات متشابه رفته‌اند تا بتوان از این رهگذر، افکار عمومی را مشوش و چهره دین را مشوه سازند.
در شیوه عقلی افراطی که از روی خود باختگی و گرایش‌های الحادی پدید آمده است، عده‌ای به منظور جلب رضایت بیگانگان و نزدیک ساختن خود به آنان، تا توانسته‌اند از دین مایه گذاشته و مسائل اسلامی را واژگون جلوه دهند، مانند تفسیر سیداحمدخان هندی.


از آنجایی که شیوه ادبی- اجتماعی آمیخته با تحلیل اجتهادی و عقلی و غالبا با رویکرد تربیتی، رایج‌ترین شیوه تفسیری عصر حاضر بوده و تفسیر مورد بحث از آن جمله است، توضیح مختصری درباره آن می‌دهیم.
امتیاز این شیوه تفسیری در دوران معاصر، در آن است که رنگی نو به خود گرفته، با چهره فرهنگ و ادب معاصر و با پرداختن به مسائل جامعه درخشیده است و هرگز تقلید‌گونه به مسائل ظاهری و خسته کننده که موجب دوری مردم از قرآن می‌شود نپرداخته است. این نوع تفسیر، پدیده‌ای نوظهور است که نخست به اظهار دقایق تعابیر قرآنی و سپس بیان آنها با اسلوبی زیبا و ادبی و تطبیق آنها با هستی و حیات و سنن اجتماعی موجود در جامعه پرداخته است. این نهضت ادبی- اجتماعی با تلاش و کوشش فراوانی در راه تفسیر قرآن و تقریب آن بر فهم همگان و انطباق آن با واقعیات موجود آغاز شد.

۷.۱ - پرهیز از تعصبات افراطی و اسرائیلیات

ویژگی این شیوه، این است که در آن به دور از هرگونه تعصبات افراطی به قرآن نگریسته می‌شود و سعی بر آن است که مفاهیم قرآن، آن‌گونه که هست بر مردم عرضه شود، بدین‌جهت از هرگونه تکلف و ضعف مفرط عاری و به رسا بودن و رساندن پیام‌های قرآنی (بدون آلایش) آراسته است. از آن گذشته، از دخالت دادن اسرائیلیات و روایات جعلی و ساختگی در فهم قرآن و تبیین آن پرهیز کرده است.
از جمله آثار فریفته نشدن این مکتب تفسیری به روایات اسرائیلی و احادیث جعلی این است که به محدوده ابهامات قرآن وارد نمی‌شود، ابهاماتی از قبیل حروف مقطعه و برخی الفاظ مبهم قرآن. همچنین به امور غیبی که جز از طریق احادیث صحیح قابل شناخت نیستند وارد نمی‌شوند، بلکه ایمان به آنها را (از آن‌جهت که در قرآن به آنها تصریح شده) به طور اجمال واجب می‌دانند و از وارد شدن به جزئیات مسائلی مانند زندگی برزخی، بهشت، جهنم، حور، قصور، غلمان و نظائر آن خودداری می‌کنند و مانع نفوذ خرافات و مطالب غیرواقعی و جعلی به محدوده آنها می‌گردد، زیرا هدف بیان قرآنی به باز شدن این مبهمات بستگی ندارد.

۷.۲ - پرهیز از اصطلاحات علمی

این مکتب تفسیری، تفسیر را از اصطلاحات علوم و فنون و فلسفه و کلام (که به تدریج وارد محدوده تفسیر شده بود) دور ساخت، چنانکه این مفسران تنها به قدر نیاز و هنگام ضرورت از این اصطلاحات استفاده کرده‌اند.

۷.۳ - طرح مباحث ادبی و ارشادی

از جنبه ایجابی نیز این مکتب، سبکی ادبی- اجتماعی در تفسیر به‌وجود آورد و گوشه‌هایی از بلاغت قرآن و اعجاز بیانی آن را ظاهر ساخت و معانی و جوانب مختلف مفاهیم آنها را مشخص کرد و سنتهای حاکم بر جهان هستی و جامعه را که در قرآن بدان اشاره شده، آشکار گردانید و به‌ویژه به مشکلات جامعه اسلامی و جامعه بشری و طرح ارشادات و راهنمایی‌های قرآن (که در بردارنده سعادت دنیا و آخرت بشر است) پرداخت.

۷.۴ - مطابقت بین قرآن و نظریات صحیح علمی

علاوه بر آن، بین قرآن و نظریات صحیح و ثابت علمی مطابقت و هماهنگی برقرار نمود و برای مردم روشن ساخت که قرآن کتاب جاوید الهی است و می‌تواند همگام با تحولات زمان پیش رود تا اینکه خداوند زمین را به بندگان صالح خود وا گذارد.

۷.۵ - پاسح به شبهات

همچنین به شبهاتی که بر قرآن وارد شده بود پاسخ گفت و شکوک و توهماتی را که در مورد قرآن ایجاد شده بود با استدلالی قوی پاسخ گفت. همه اینها با اسلوبی زیبا و جذاب انجام گرفت بگونه‌ای که خواننده را به خواندن قرآن و اندیشیدن در معانی و اسرار آن برانگیخت.

۷.۶ - تشویق به تدبر و اندیشه

این مکتب در برابر تفسیر دری گشود که از زمان‌هایی دور بسته بود، بدین‌معنا که به عقل انسان آزادی و اختیار گسترده بخشید تا در پهنه‌ای وسیع که خداوند به او داده است به تدبر و اندیشه بپردازد.
عقل رشید را درباره گزاره‌های دینی به قضاوت می‌گذارد و آنچه را با ظواهر شرع منافات دارد تاویل می‌کند و با آزاداندیشی و خرداندیشی با پیروان مکتب عدل همگام است، همان چیزی که علمای هوشمند گذشته (به‌خصوص مفسران شیعه) بر آن بودند. این روش سبب شد تا افکار و تعالیم خشک اشاعره از صحنه خارج شود. بدین ترتیب مجالی برای سخنان و عقاید اهل حشو باقی نگذاشت تا در حوزه تفسیر و حریم اعتقادات مسلمانان (چه در اصول و چه در فروع) وارد شوند، حتی گاه برخی از احادیث مجموعه‌های بزرگ حدیثی مانند بخاری و مسلم را مورد طعن و تضعیف قرار داد.

۷.۷ - پیشروان شیوه ادبی اجتماعی

نخستین پیشوای این مکتب (را در عصر حاضر)، استاد محمد عبده است که اساس این بنیان عظیم را پی افکند و باب اجتهاد در تفسیر را پس از چند قرن گشود. وی روش تقلید از گذشتگان را به کناری نهاد و به عقل، آزادی نقد و تحقیق بخشید. بعد از او هم شاگردان بزرگش، مانند رشید رضا، شیخ محمد قاسمی، شیخ احمد مصطفی مراغی و پس از آنان علمای دیگری مانند،سید قطب، شیخ محمدجواد مغنیه، شیخ محمد صادقی، سیدمحمدحسین فضل‌الله، سیدمحمد شیرازی، شیخ سعید حوی، محمدطاهر بن عاشور، سیدمحمدتقی مدرسی، استاد ناصر مکارم شیرازی و دیگران بر همین منوال حرکت کردند، اما کسی که بر همه آنان برتری دارد و در این راه گوی سبقت را از همگان ربوده است، علامه و فیلسوف بزرگوار مرحوم سیدمحمدحسین طباطبائی است.


در معرفی تفسیر بیان شد که روش کلی ایشان را باید ادبی، اجتماعی، با رویکردی تربیتی و تحلیلی دانست. مراغی از مباحث نحوی، اعراب، اختلاف قرائات و مباحث زبانی جز شرح برخی مفردات، چیزی در تفسیر خود نیاورده و از احادیث موضوع، ضعیف و اسرائیلیات جدا پرهیز کرده است، اگرچه در بسیاری مواقع به احادیث پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اشعار عرب و اقوال اهل لغت استناد کرده است ایشان اذعان داشته که از نظریات تفسیری محمد عبده بسیار در تفسیر خود بهره جسته است.
توجه به اسرار تشریع و فلسفه احکام نیز از امتیازات این تفسیر است. می‌بینیم که مولف اهتمام زیادی به کشف و اظهار اسرار تشریع اسلامی و حکمت‌های تکالیف الهی، نشان می‌دهد تا محاسن اسلام را بیان و مردم را به راه راست هدایت کند.


روش کلی وی بدین‌ترتیب است که ابتدای هر سوره، اطلاعات لازم مربوط به آن، شامل اسم سوره، عدد آیات، محل نزول، ترتیب نزول و مناسبت آن با سوره و آیات قبل را بیان می‌دارد، در انتهای سوره نیز مقاصد آن را در چند بند متعرض می‌شود. سپس آیات را دسته‌بندی کرده، به تفسیر آنها می‌پردازد.
مطالب خود را در سه عنوان «شرح المفردات»، «المعنی الجملی» و «الایضاح»، عنوان می‌کند، در شرح مفردات به تفسیر کلماتی که تا حدودی معنای صریح و آشکاری ندارند پرداخته، به توضیح معنایی آنها با ذکر وجوه و نظائر و اضداد با استفاده از آیات دیگر، همت می‌گمارد. در عنوان «المعنی الجملی» به معنای ترکیبی کلمات که آیه و مقاطع آن را تشکیل می‌دهد به‌طور اجمال می‌پردازد، تناسب آیات با همدیگر را متعرض شده، در صورت وجود اسباب نزول آیه، آن را در همین عنوان ذکر کرده، گاهی به نقد آن می‌پردازد. مانند آیات ۹- ۷ سوره انعام جزء هفت.
در نهایت عنوان «الایضاح»، تفسیر مفصل و تحلیلی آیات مطرح شده را در برمی‌گیرد، در این بخش نیز برای توضیح آیات از آیات دیگر، ماثورات و اقوال مفسرین بهره برده، تناسب بین آیات را بیشتر تشریح می‌کند و خلاصه‌ای از هر مقطع مطرح شده در این بخش را ارائه می‌دهد.
سعی دارد روایاتی که مورد قبول نبوده و یا با قضایای دینی تنافی داشته باشند را، نقل ننماید و از بحث‌هایی که مفسرین پیشین به تناسب عصر خود مطرح کرده بودند، دوری می‌گزیند. وی معتقد به تغییر نوع مباحث و اسلوب مطرح کردن آنها به تناسب عصر خود می‌باشد.
مسائل عقیدتی و کلامی را به تناسب آیات مطرح کرده و بیشتر به دیدگاه اشعری تمایل دارد مانند بحث رؤیت خداوند در آیه ۱۰۳ انعام و آیه ۲۲ سوره قیامت «الی ربها ناظرة» می‌نویسد: یعنی بدون حجاب به خداوند نظر می‌افکنند همان‌گونه که در شب چهاردهم ماه، به ماه می‌نگرند.
در مسائل فقهی نیز احکام فقهی متعلق به آیه را در حد نقل روایات و فتاوای مذاهب چهارگانه و استدلال جزئی بدون بیان تفصیلی احکام و ادله آن، با قصد توضیح و تفسیر آیه، مطرح می‌نماید. سعی دارد اسرار و حکمت‌های احتمالی احکام را نیز از جهت اجتماعی و علمی، متعرض گردد. همانطور که اشاره شد، از روایات اسرائیلی شدیدا پرهیز داشته به کرات مسلمین را از پرداختن به آنها برحذر داشته است.
نسبت به تفسیر علمی، از جهتی از تفصیل در آن پرهیز می‌نماید و معتقد است، پرداختن به آن انسان را از مقاصد عالی قرآنی دور می‌نماید. اما از جهتی دیگر تفکر در آیاتی را که متضمن اسرار خلقت و ظواهر طبیعت می‌باشد به سبب تقویت و ازدیاد ایمان مؤمنین و اینکه بیان وجوهی از اعجاز قرآن است، ترغیب می‌نماید و حقایق علمی را که معتقد است سیزده قرن بعد انسان‌ها بدان دست یافته‌اند، مطرح کرده است. مانند آیات ۷- ۵ سوره طارق «فلینظر الانسان مم خلق...».


نقد اساسی بر مراغی، نقدی مبنایی است که اغلب در مباحث اعتقادی جلوه می‌کند، از آنجایی که ایشان شافعی اشعری است، دیدگاه اعتقادی وی تفاوت اساسی با متفکران معتزلی و علی الخصوص شیعه امامی دارد، بنابراین در مباحث کلامی و فقهی قرآن مبانی ایشان از دیدگاه شیعه قابل قبول نمی‌باشد و در تفاسیر علمای شیعه و کتب مفصل کلامی و فقهی، مورد بحث واقع شده است. از جمله مسئله اعتقاد شیعه به وجود امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، ظهور ایشان و احیای دوباره اسلام است که مراغی با اعلام کلی ضعف روایات مربوطه و نقل کلام ابن خلدون، آن را حمل بر عصبیت قومی نموده به تمسخر می‌کشاند. اینگونه برخوردهای تعصبی از ایشان که ادعای اصلاح فکری و آزادگی در عقیده را دارد، بدور است. ذیل آیه ۱۸۷ سوره اعراف در بحث اشراط الساعة.


تفسیر مراغی که تالیف آن از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵ هجری قمری انجام گرفت از همان اوان چاپ و منتشر گردید، از جمله چاپ‌های آن:
۱. چاپ اول و دوم در چاپخانه مصطفی بابی حلبی در سال ۱۳۶۹ ق/ ۱۹۵۰ و ۱۹۵۳ م/ ۳۰ جزء در ۱۰ مجلد.
۲. افست همین چاپ در لبنان- بیروت دار احیاء التراث العربی به سال ۱۹۸۵ م.
۳. دار الفکر لبنان- بیروت بدون تاریخ.
۴. نسخه حاضر نیز توسط دار احیاء التراث العربی ۳۰ جزء در ۱۰ مجلد به قطع وزیری می‌باشد و بدون تاریخ انتشار یافته است. این نسخه دارای مقدمه‌ای از مفسر و پاورقی‌های جزیی وی می‌باشد.
انتهای هر جزء فهرستی از مطالب و موضوعات آن، ارائه شده که راهنمای محققان می‌باشد.


۱. مقدمه تفسیر مراغی و سایر مجلدات آن.
۲. تفسیر و مفسرون، آیت‌الله معرفت، ج۲ صفحات ۳۱۱ و ۴۸۱ به بعد و ۴۹۵.
۳. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، ج۱ ص۷۵۵ و ج۲ ص۲۰۲۵.
۴. المفسرون حیاتهم و منهجهم، سیدمحمدعلی ایازی، صفحه ۳۵۷.
۵. تفسیر و تفاسیر جدید، بهاء الدین خرمشاهی، صفحه ۲۰۸.


۱. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۴۳۳.    
۲. مراغی، أحمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۳.    
۳. انعام/سوره۶، آیه۷.    
۴. مراغی، أحمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۷، ص۷۸.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۱۰۳.    
۶. مراغی، أحمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۷، ص۲۰۷.    
۷. قیامه/سوره۷۵، آیه۲۲.    
۸. مراغی، أحمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۲۹، ص۱۵۲.    
۹. طارق/سوره۸۶، آیه۵.    
۱۰. مراغی، أحمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۳۰، ص۱۱۲.    
۱۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۷.    
۱۲. مراغی، أحمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۹، ص۱۳۳.    



معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۹۵-۴۹۶.    
نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).






جعبه ابزار