• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تناقض (منطق)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: تناقض (ابهام‌زدایی).

تناقض، اصطلاحی در فلسفه و منطق و از اقسام تقابل می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - نظرات ارسطو درباره تناقض
       ۱.۱ - گستره جریان تناقض
       ۱.۲ - معنای تناقض در قضایا
       ۱.۳ - تعریف منطقیان مسلمان
۲ - نظرات ابن سینا درباره تناقض
۳ - نظرات درباره گستره شمول تناقض
       ۳.۱ - خواجه نصیرالدین طوسی
       ۳.۲ - سهروردی
       ۳.۳ - صدرالدین شیرازی
       ۳.۴ - قوشچی
       ۳.۵ - طباطبائی
       ۳.۶ - ابراهیمی دینانی
       ۳.۷ - بررسی نظرات
۴ - جمع و رفع دو طرف قضیه در تقابل
۵ - شروط تحقق تناقض در قضایا
۶ - نظرات درباره وحدت‌های هشت‌گانه
       ۶.۱ - فخر رازی و کاتبی
       ۶.۲ - قطب‌الدین رازی
       ۶.۳ - صدرالدین شیرازی
۷ - شرط تقابل در قضایای محصوره
۸ - تناقض در قضایا مرکبه موجهه
       ۸.۱ - تعریف قضایای مرکبه موجهه
       ۸.۲ - قاعده طوسی
۹ - اجتماع و ارتفاع نقیضیین
۱۰ - اصل هوهویت
۱۱ - رابطه امتناع تناقض و هوهویت
۱۲ - امکان استقبالی
۱۳ - شبهات اصل امتناع تناقض
۱۴ - جایگاه تناقض در اصول فقه
۱۵ - فهرست منابع
۱۶ - پانویس
۱۷ - منابع




۱.۱ - گستره جریان تناقض

ارسطو تناقض را هم در جملات و هم در مفاهیم جاری دانسته است.
وی در متافیزیک
[۱] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعة)، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرف الدین خراسانی، کتاب چهارم، ص ۹۷، تهران ۱۳۶۶ ش.
و کتاب مقولات،
[۲] ارسطو، منطق ارسطو، ج۱، ص۶۵ـ۶۸، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
در باره تناقض در مفردات و در کتاب عبارت
[۳] ارسطو، منطق ارسطو، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
در باره تناقض در قضایا سخن گفته است.
ارسطو
[۴] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعة)، ج۱، ص۹۷، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرف الدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۵] ارسطو، ج۱، ص۶۳، منطق ارسطو، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
[۶] ارسطو، ج۱، ص۱۰۵ـ۱۰۸، منطق ارسطو، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
تناقض در مفردات را با نام تقابل سلب و ایجاب آورده و آن را از اقسام تقابل و قسیم تقابل تضاد ، عدم و ملکه و تضایف قرار داده و آن را به امتناعِ بودن و نبودن یک چیز در زمان و مکان واحد و از جهت واحد تعریف کرده و تناقض در قضایا را، که همان تناقض در اصطلاح منطق‌دانان است، قسیم تقابل تضاد قرار داده است.

۱.۲ - معنای تناقض در قضایا

به نظر ارسطو
[۷] ارسطو، منطق ارسطو، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
تناقض در قضایا عبارت است از اتفاق دو قضیه در موضوع و محمول و لواحق این دو و اختلاف در سلب و ایجاب ، به نحوی که صدق هر یک، بذاته مستلزم کذب دیگری و کذب هر یک مستلزم صدق دیگری باشد.

۱.۳ - تعریف منطقیان مسلمان

منطقیان مسلمان نیز، به پیروی از ارسطو، همین تعریف را کرده‌اند، از جمله ابن سینا در الاشارات
[۸] ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۷۷، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
و منطق المشرقیین ،
[۹] ابن سینا، منطق المشرقیین، ج۱، ص۷۴، قاهره ۱۳۲۸/۱۹۱۰.
ابن سَهلان ساوی در تبصره،
[۱۰] ابن سهلان ساوی، تبصره و دو رساله دیگر در منطق، ج۱، ص۴۴، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۳۷ ش.
غزالی در مقاصد
[۱۱] محمد بن محمد غزالی، مقدمة تهافت الفلاسفة المسماة مقاصد الفلاسفة، ج۱، ص۶۲، چاپ سلیمان دنیا، قاهره ۱۹۶۱.
و معیار العلم،
[۱۲] محمد بن محمد غزالی، معیارالعلم فی المنطق، ج۱، ص۹۶، چاپ احمد شمس الدین، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
سهروردی در منطق التلویحات ،
[۱۳] یحیی بن حبش سهروردی، منطق التلویحات، ج۱، ص۳۵، چاپ علی اکبر فیاض، تهران ۱۳۳۴ ش.
خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس،
[۱۴] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۹۸، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
قطب الدین رازی در شرح المطالع
[۱۵] محمد بن محمد قطب الدین رازی، شرح المطالع فی المنطق، ج۱، ص۱۶۶، چاپ سنگی (تبریز) ۱۲۹۴، چاپ افست قم (بی تا).
و صدرالدین شیرازی در اللمعات.
[۱۶] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین، ج۱، ص۱۹، مشتمل بر، اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوة الدینی، تهران (بی تا).



ابن سینا
[۱۷] ابن سینا، الشفاء، ج۱، فن ۲، ص۲۴۱ـ۲۴۲، المنطق، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، الفن الثالث: العبارة، چاپ ابراهیم مدکور و محمود خضیری، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
نیز، همانند ارسطو، تناقض را در حوزه مفردات هم جاری دانسته است.
به گفته او
[۱۸] ابن سینا، الشفاء، ج۱، فن ۲، ص۲۴۱ـ۲۴۲، المنطق، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، الفن الثالث: العبارة، چاپ ابراهیم مدکور و محمود خضیری، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
دو متقابل به ایجاب و سلب، اگر حمل صدق و کذب بر آن‌ها ممکن نباشد، بسیط و مفردند (مانند «اسب و نه اسب») و اگر احتمال صدق و کذب در آن‌ها باشد، مرکّب و قضیه‌اند (مانند «زید اسب است و زید اسب نیست»).
هم‌چنین چون احتمال صدق و کذب در مفردات نمی‌رود، به لحاظ «موضوع» سنجیده می‌شوند.
اگر دو مفهوم مفردِ متقابلْ، به مواطات یا به صورت اشتقاقی، بر موضوع واحدی حمل شوند، دو قضیه حاصل می‌شود که یکی از آن دو موجبه محصَّله و دیگری موجبه سالبة المحمول است (مانند «زید سفید است و زید نه سفید است»).
تناقض در این دو قضیه نیست، بلکه در مفردات آن‌هاست؛ بنا بر این، فقط در صدق بر یک موضوع منافی یکدیگرند و در کذب منافی باهم نیستند، زیرا با انتفای موضوع (زید)، هر دو قضیه که موجبه هستند، منتفی شده هیچ‌یک از آن دو صادق نخواهد بود.
[۱۹] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۵ـ۱۰۶، تهران ۱۳۳۷ ش.



در تاریخ منطق اکثریت بر آن بوده‌اند که تناقض، اساساً در قضایاست و در مفردات نیست یا اگر هست، قابل تأویل به قضایا است.

۳.۱ - خواجه نصیرالدین طوسی

از جمله کسانی که تقابل سلب و ایجاب را همان تناقض در قضایا دانسته‌اند، خواجه نصیرالدین طوسی است.
وی در تجرید الاعتقاد
[۲۰] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
تقابل سلب و ایجاب را همان تناقض و ناظر به قول و عقد یا قضیه دانسته اما در اساس الاقتباس
[۲۱] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۵۳، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۲۲] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۹۷ـ۱۰۰، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
تقابل سلب و ایجاب را هم در مفرد و هم در مرکّب جایز شمرده است.

۳.۲ - سهروردی

شهاب الدین سهروردی
[۲۳] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۷، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۲۴] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۳۱۳ـ۳۱۴، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۵۵ ش.
تناقض را در هر دو قسم می‌پذیرد، ولی تناقض در مرکّبات را فرع بر تناقض در مفردات می‌داند.
از نظر او تناقض واقعی میان نفی و اثبات و به عبارتی میان وجود شی ء و عدم آن و در واقع میان مفردات است و تقابل در جملات را نیز می‌توان به تناقض در مفردات تبدیل کرد.
مثلاً در دو قضیه «حسن عالم است» و «حسن عالم نیست»، تقابل واقعی میان «وجود عالمیت حسن» و «عدم عالمیت حسن» است.

۳.۳ - صدرالدین شیرازی

صدرالدین شیرازی نیز در الحکمة المتعالیة
[۲۵] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۶ـ۱۰۷، تهران ۱۳۳۷ ش.
تناقض در مفردات را اصل و تناقض در قضایا را فرع می‌داند، زیرا تقابل سلب و ایجاب عبارت از طرد متقابل و دو جانبه دو طرف است.
در دو قضیه موجبه و سالبه «زید سفید است» و «زید سفید نیست»، دو قضیه از آن جهت که قضیه هستند یکدیگر را طرد نمی‌کنند.
موضوع هر دو قضیه (زید که به صورت یک امر اثباتی به کار رفته) نیز واحد است و طردی در آن نیست.
پس تقابل در حقیقت بین دو محمول است که در آن‌ها سلب و ایجاب نسبت به موضوع واحد جمع شده و به تبع آن، دو قضیه نافیِ یکدیگر شده‌اند.
صدرالدین شیرازی،
[۲۶] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۶ـ۱۰۷، تهران ۱۳۳۷ ش.
با اعم دانستن تقابل سلب و ایجاب نسبت به مفردات و قضایا و اصل دانستن تقابل در مفردات، کلام منقول از خواجه نصیرالدین طوسی را تنها در صورتی قابل دفاع می‌داند که به گونه‌ای توجیه شود که با نظر او سازگار گردد و معتقد است برخی شارحان کتاب تجرید الاعتقاد این توجیه را کرده‌اند.

۳.۴ - قوشچی

قوشچی
[۲۷] علی بن محمد قوشچی، شرح تجرید العقائد، ج۱، ص۱۰۷، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۵.
در توجیه و تفسیر کلام خواجه گفته است که ایجاب، ادراکِ وقوع و سلب، ادراک لاوقوع است و ادراک وقوع و لاوقوع به نسبت میان موضوع و محمول باز می‌گردد و نسبت در ذهن است.
هر یک از این دو ادراک چون در ذهن حاصل شود، عقد و اعتقاد است و چون با عبارت از آن‌ها یاد شود قول است.

۳.۵ - طباطبائی

به نظر طباطبائی
[۲۸] محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
تناقض در حقیقت میان ایجاب و سلب است، ولی این مطلب با تحقق تناقض میان مفردات تنافی ندارد.
به گفته او
[۲۹] محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
انسان بذاته «نه انسان» را طرد می‌کند و نه انسان نیز انسان را.
بدیهی است که اثبات وجود در جانب انسان، نه انسان را طرد می‌کند؛ بنا بر این، انسان و نه انسان از آن‌رو با یکدیگر تناقض دارند که به معنای وجود انسان و عدم انسان هستند و در صورتی متناقض‌اند که منحل به دو قضیه «انسان موجود است» و «نه انسان موجود است» شوند.
هم‌چنین «وجود قیام زید» و «عدم قیام زید»، در صورتی متناقض‌اند که قابل تحویل به دو قضیه «زید قائم است» و «زید قائم نیست» باشند.
بنا بر این، تناقض واقعی، میان وجود و عدم یا وجود شی ء و عدم شی ء است که به تقابل میان دو قضیه با مفاد هلیه بسیطه و یا دو قضیه با مفاد هلیه مرکّبه باز می‌گردد؛ پس، تقابل تناقض اولاً و بالذات میان سلب و ایجاب است و ثانیاً و بالعرض میان غیر آن.

۳.۶ - ابراهیمی دینانی

ابراهیمی دینانی (شعاع اندیشه و شهود...)،
[۳۰] غلامحسین ابراهیمی دینانی، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، ج۱، ص۱۵۳ـ۱۵۴، تهران ۱۳۶۶ ش.
کلام سهروردی را بر اساس هلیه بسیطه و مرکّبه تفسیر می‌کند، ولی اصل در تناقض را تناقض میان مفردات می‌داند، زیرا از نظر او تفاوت هلیه بسیطه با هلیه مرکّبه در این است که در هلیه بسیطه تناقض واقعی و تمانع حقیقی میان وجود استقلالی و عدم آن است، ولی ذهن آدمی موضوع و محمول قضیه را دو چیز اعتبار کرده و میان آن‌ها نوعی نسبت برقرار می‌کند و به همین جهت است که در این‌گونه قضایا تناقض را تنها در مورد نسبت صادق می‌داند، در حالی که وقتی گفته می‌شود «انسان موجود است»، انسان و وجود که موضوع و محمول قضیه را تشکیل می‌دهند یک چیز بیش نیستند؛ بنا بر این، بین قضایای «انسان موجود است» و «انسان موجود نیست»، به اعتبار جهان خارج میان وجود و عدم استقلالی و به اعتبار ذهن بین وجود رابط و عدم آن، یعنی نسبت سلبی و ایجابی، تناقض وجود دارد.
بدین ترتیب در مورد هلیات مرکّبه، تناقض، چه در ذهن چه در جهان خارج ، تنها میان وجود رابط و عدم آن تحقق می‌پذیرد، ولی در مورد هلیات بسیطه ، ذهن با جهان خارج متفاوت است، زیرا در این‌گونه قضایا تناقض خارجی بین وجود استقلالی و عدم آن است.
به این ترتیب، ابراهیمی دینانی تقابل تناقض میان مفردات را تناقض خارجی بین وجود استقلالی و عدم آن می‌داند، بر خلاف طباطبائی که تناقض را، چه میان مفردات و چه میان مرکّبات، امری ذهنی می‌داند.
از نظر وی
[۳۱] محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
تناقض نسبتی است قائم به دو طرف که یکی از دو طرف، عدم است و عدم، اعتبار عقلی است و در خارج مصداقی ندارد.

۳.۷ - بررسی نظرات

نظر ابراهیمی دینانی با نظر منطق‌دانان به لحاظ صدق و کذب در هلیه بسیطه و مرکّبه هماهنگ است، البته او تقابل را میان وجود و عدم شی ء برقرار می‌کند، در حالی که مقصود منطق دانان از تناقض در قضایا، این است که سلب و ایجاب از حیث نسبتی که با مضمونِ قضیه دارند، متقابل‌اند.
[۳۲] محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.

نظر طباطبائی بر خلاف نظر ابن سینا نیز هست، زیرا ابن سینا
[۳۳] ابن سینا، الشفاء، ج۱، فن ۲، ص۲۴۲، المنطق، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، الفن الثالث: العبارة، چاپ ابراهیم مدکور و محمود خضیری، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
رفع کذبی مفردات متناقض را جایز شمرده، ولی طباطبائی
[۳۴] محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
فرقی میان مفرد و مرکّب نگذاشته و در هر دو، جمع صدقی و رفع کذبی را محال می‌داند، زیرا هر دو تبدیل به جملات شده و متعلَّق صدق و کذب می‌شوند.


از احکام تقابل سلب و ایجاب این است که جمع و رفع دو طرف آن به لحاظ واقع ممکن نیست، با این توضیح که واقع، سه مرحله دارد: خارج و ذهن و مقام ذات، و در طرف نقیض ممکن است هر دو از برخی مراتب واقع، مثل مرتبه ذات، سلب شوند.
مثلاً وجود و عدم از مرتبه ذات انسان سلب می‌شود و انسان در مرتبه ذات خود نه موجود است و نه معدوم .
همچنین دو امری که با یکدیگر پیوند ذاتی ندارند و جنس و فصل یکدیگر نیستند، هر دو طرفِ نقیضِ هر یک از آن دو از مرتبه ذات دیگری سلب می‌شود، مانند انسان که درخت و نه درخت از مرتبه ذات آن سلب می‌شود و برعکس.
بر این قیاس، هر امر عرضی چون خارج از ذاتِ معروض خود است، اعم از این‌که عرض لازم یا مفارق باشد، با نقیض خود از ذات معروض سلب می‌شود، مانند زوجیت و نه زوجیت، که از ذات عدد چهار سلب می‌گردند.
[۳۵] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۸ـ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.



از دیگر احکام تقابل سلب و ایجاب این است که تحقق آن در قضایا، شروطی دارد.
بنا بر آن‌چه بین حکما و منطقیان مشهور است، برای تحقق تناقض باید دو قضیه در هشت امر ( موضوع ، محمول ، مکان ، زمان ، شرط ، اضافه ، جزء و کل ، قوه و فعل ) متحد باشند.
[۳۶] ابن سینا، الشفاء، ج۱، فن ۳، ص۴۳ـ۴۴، المنطق، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، الفن الثالث: العبارة، چاپ ابراهیم مدکور و محمود خضیری، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
[۳۷] ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۷۹، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
[۳۸] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۹۷، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۳۹] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین، ج۱، ص۱۹، مشتمل بر، اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوة الدینی، تهران (بی تا).



در مورد وحدت‌های هشت‌گانه اختلاف آرا نیز به چشم می‌خورد.

۶.۱ - فخر رازی و کاتبی

به نظر فخر رازی
[۴۰] ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۸۰، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
و کاتبی قزوینی
[۴۱] علی بن عمر کاتبی قزوینی، الرسالة الشمسیة، ج۱، ص۱۵، در محمداعلی بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
تنها وحدت موضوع و محمول شرط تحقق تناقض است و وحدت شرط و جزء و کل را داخل در وحدت موضوع و وحدت زمان و مکان و اضافه و قوه و فعل را داخل در وحدت محمول دانسته‌اند.

۶.۲ - قطب‌الدین رازی

قطب الدین رازی در شرح المطالع
[۴۲] محمد بن محمد قطب الدین رازی، شرح المطالع فی المنطق، ج۱، ص۱۶۷، چاپ سنگی (تبریز) ۱۲۹۴، چاپ افست قم (بی تا).
به متابعت از سراج الدین اُرمَوی ، اشتراط سه وحدت موضوع و محمول و زمان را به فارابی نسبت داده است، اما همو در شرح الشمسیه می‌گوید که فارابی فقط به اشتراط نسبت حکمیه بسنده کرده است.

۳.۳ - صدرالدین شیرازی

صدرالدین شیرازی وحدت حمل را نیز بر وحدت‌های هشت‌گانه افزوده است.
[۴۳] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین، ج۱، ص۲۰، مشتمل بر، اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوة الدینی، تهران (بی تا).
[۴۴] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.

از نظر او
[۴۵] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین، ج۱، ص۲۰، مشتمل بر، اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوة الدینی، تهران (بی تا).
[۴۶] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.
اگر قضیه طبیعیه باشد، علاوه بر این شروط، شرط وحدت حمل را نیز دارد، زیرا بسیاری از امور در قضایای طبیعی به حمل اَوَلی بر خود صادق‌اند و به حمل شایع بر خود صدق نمی‌کنند، مانند جزئی که به حمل اَوَلی، جزئی و به حمل شایع، کلی است و جزئی نیست.


از احکام دیگر تقابل سلب و ایجاب این است که این تقابل در قضایای محصوره ، مشروط به اختلاف در کمّ ( مقدار ) است، و اگر سور هر دو قضیه کلی باشد، با حفظ همه وحدت‌ها امکان کذب هر دو کلی وجود دارد، نظیر «هر حیوان انسان است» و «هیچ حیوانی انسان نیست».
[۴۷] ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۸۱، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
[۴۸] ابن سهلان ساوی، تبصره و دو رساله دیگر در منطق، ج۱، ص۴۶، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۳۷ ش.
[۴۹] محمد بن محمد غزالی، مقدمة تهافت الفلاسفة المسماة مقاصد الفلاسفة، ج۱، ص۶۳، چاپ سلیمان دنیا، قاهره ۱۹۶۱.
[۵۰] یحیی بن حبش سهروردی، منطق التلویحات، ج۱، ص۳۵، چاپ علی اکبر فیاض، تهران ۱۳۳۴ ش.
[۵۱] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.

هم‌چنین اگر دو قضیه متناقض، موجّهه باشند، در جهت نیز باید مختلف باشند، وگرنه امکان جمع یا رفع هر دو آن‌ها وجود خواهد داشت؛ بنا بر این نقیض ضروریه مطلقه، ممکنه عامه و نقیض مشروطه عامه، حینیه ممکنه، و نقیض دائمه مطلقه و مطلقه عامه و عرفیه عامه، حینیه مطلقه است.
[۵۲] ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۸۳ـ ۱۹۵، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
[۵۳] ابن سینا، منطق المشرقیین، ج۱، ص۷۷ـ۸۳، قاهره ۱۳۲۸/۱۹۱۰.
[۵۴] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.
[۵۵] هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۷۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.



خواجه نصیرالدین طوسی
[۵۶] محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۵۶ـ۱۵۸، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
در تناقض قضایای مرکّبه موجهه ضابطه‌ای به کار برده که امروزه به قاعده دمورگان معروف است.

۸.۱ - تعریف قضایای مرکبه موجهه

قضایای مرکّبه موجهه به قضایایی گفته می‌شود که چند جهت همراه با یک قضیه آمده و هر جهت به لحاظی به آن قضیه یا طرف مقابل آن ملحق می‌شود، مثل قضیه ممکنه خاصه «هر الف ب است لابالضروره، لابالضروره».
لابالضروره اول به جانب موافق (جانب مذکور) و لابالضروره دوم به جانب مخالف (سلب جانب مذکور) ملحق می‌شود.
بنا بر این، خلاصه امکان خاص، سلب ضرورت از جانب موافق و مخالف و به تعبیر دیگر امکان عامِ هر دو جانب است.

۸.۲ - قاعده طوسی

به نظر خواجه نصیرالدین طوسی برای به دست آوردن نقیض قضایای مرکّبه ابتدا باید نقیض دو جزء آن را‌ به طور مجزا به دست آورد و سپس میان دو نقیض یاء مانعة الخلو گذاشت.
بنا بر این، نقیض عبارت ممکنه خاصه مذکور عبارت است از: «برخی الف ب است بالضروره یا برخی الف ب نیست بالضروره».
این دقیقاً همان قاعده معروف دمورگان است که نقیض یک عبارتِ مرکّبِ عطفی یک مرکّب فصلی است:
Q ÚP  (P & Q) (P و Q نماد گزاره، نشانه نقیض و Ú نیز نشانه «یا» و فصل است. عبارت Q ÚP ترکیب فصلی عبارت P & Q ترکیب عطفی است).
از آن‌جا که تناقض دو طرفه است، روشن است که در نظر خواجه نصیرالدین طوسی نقیض عطفیه، فصلیه است و برعکس.


محال بودن اجتماع و ارتفاع نقیضین ، اصلی بدیهی و اولی است و ارسطو آن را اصل الاصول خوانده است.
[۵۷] ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعة)، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرف الدین خراسانی، کتاب چهارم، ص ۹۷، تهران ۱۳۶۶ ش.

قاطبه حکما و متکلمان نیز اجتماع و ارتفاع نقیضین را محال دانسته و آن را « اولی الاوائل » و «ابده بدیهیات» خوانده‌اند.
[۵۸] غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج۱، ص۹۶ـ۱۰۱، ج ۱، تهران ۱۳۶۵ ش.

بنا بر این، کلیه قضایا و تصدیقات ، چه نظری و چه بدیهی، به امتناع اجتماع نقیضین و ارتفاع آن منتهی می‌شوند، به طوری که می‌توان آن را مقوم سایر قضایا دانست.
[۵۹] غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج۱، ص۹۶، ج ۱، تهران ۱۳۶۵ ش.



به گفته پل فولکیه
[۶۰] پل فولکیه، فلسفه عمومی، ج۱، ص۸۸ـ۹۲، یا، مابعدالطبیعه، ترجمه یحیی مهدوی، تهران ۱۳۴۷ ش.
هر چند اصل امتناع تناقض دارای تقدم زمانی است و اصل الاصول شناخته شده، اصل هوهویت هم ساده‌تر است و هم منطقاً مقدّم است.
منطوق اصل هوهویت چنین است: چیزی که هست، هست.
بدین ترتیب، اصل هوهویت اصلی کاملاً تحلیلی است و محمول نه فقط مندرج در موضوع بلکه عین موضوع است، و اصل امتناع تناقض و اصل طرد شق ثالث از متفرعات این اصل هستند.


اصل امتناع تناقض، صورت سلبی اصل هوهویت است و بدین نحو بیان می‌شود که ممکن نیست یک چیز در آن واحد هم باشد و هم نباشد، اما اصل طرد شق ثالث همان اصل امتناع تناقض است که به صورت قضیه شرطیه منفصله بیان شده باشد، به این نحو که یک چیز یا هست یا نیست و چون میان بودن و نبودن حد وسطی متصور نیست، شق ثالث مطرود است.


مطلب مهم دیگری که در خصوص صورت منفصله اصل تناقض، یعنی اصل طرد شق ثالث، مطرح است، بحث امکان استقبالی است.
ارسطو در کتاب عبارت
[۶۱] ارسطو، منطق ارسطو، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۳، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
می‌گوید که قاعده طرد شق ثالث در امور ممکنه مستقبله جاری نیست.
به گفته آکریل، ارسطو قائل به ملازمت میان صدق و وجود است، یعنی اگر ظرف زمانی امری فرا نرسیده باشد نمی‌توان در باره صدق یا کذب آن سخن گفت و چون ظرف امور مستقبله فرا نرسیده و وجود این امور غیرمحصَل است، صدق یا کذب آن‌ها نیز محصَل نخواهد بود.
بنا بر این، در باره امور مستقبله نمی‌توان گفت که جانب ایجاب صادق است یا جانب سلب .
هم‌چنین نمی‌توان گفت هر دو کاذب‌اند یا یکی صادق است و دیگری کاذب.
تفسیر آکریل با نظر فارابی در فلسفه اسلامی مطابق است.
به عقیده فارابی
[۶۲] محمد بن محمد فارابی، المنطقیّات للفارابی، ج۲، ص۱۰۲ـ۱۰۳، چاپ محمدتقی دانش پژوه، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰.
چون واقع محصل نیست، علم ما به واقع نیز محصل نخواهد بود.
بنا بر این، نمی‌توان قاعده طرد شق ثالث را در ظرف حال برای آینده به کار برد، ولی در ظرف زمانی آینده، بالاخره یکی از دو شق، صادق و دیگری کاذب خواهند بود.
بر خلاف فارابی، دیگر فلاسفه مسلمان امکان استقبالی را نسبت به علم انسانی در نظر گرفته‌اند و معتقدند که علم انسان لامحصل و واقع محصل است، یعنی قاعده طرد شق ثالث نسبت به واقع جاری است.
[۶۳] محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.



در تاریخ فلسفه اسلامی ، متکلمان شبهات دیگری را در باره اصل امتناع تناقض مطرح کرده‌اند.
معتزله میان موجود و معدوم به نوعی واسطه قائل شده و آن را « حال » نامیده‌اند که در واقع همان صفات انتزاعیه موجودات‌اند، مانند فوقیت و والدیت، که چون صفات موجودات‌اند، معدوم نیستند و چون وجود مُنْحازی ندارند، موجود نیستند.
[۶۴] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۵۷ـ۵۸، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).

هم‌چنین برخی از معتزله ثبوت را اعم از وجود دانسته و معدومات را بر دو نوع می‌دانند: معدوم ممکن و معدوم ممتنع.
معدوم ممکن هر چند موجود نیست، ثابت است
[۶۵] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۵۳، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
ولی فلاسفه با استناد به بداهت اصل تناقض و متناقض بودن وجود و ثبوت با نفی و عدم، دو نظر فوق را باطل دانسته‌اند.
[۶۶] محمدحسین طباطبائی، بدایة الحکمة، ج۱، ص۲۵، قم ۱۴۰۴/۱۹۸۲.
[۶۷] غلامحسین ابراهیمی دینانی، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۸، تهران ۱۳۶۶ ش.



در علم اصول در موارد زیادى از تناقض بحث شده است ، همانند تنافى و تعارض ادله، زیرا تنافى میان دو دلیل یا به صورت تناقض است یا به صورت تضاد .
در جایى که مدلول دو دلیل، دو حکم متناقض باشد، تنافى به صورت تناقض است ، مانند این که مدلول یک دلیل ، وجوب نماز جمعه و مدلول دلیل دیگر، عدم وجوب آن باشد ، زیرا بین وجوب و عدم وجوب ، رابطه تناقض بر قرار است.
[۶۹] فاضل لنکرانی ، محمد ، ایضاح الکفایة ، ج ۶ ، ص ۱۲۸.
[۷۰] عزیز برزنجی ، عبداللطیف عبدالله ، التعارض و الترجیح بین الادلة الشرعیة ، ج ۱ ، ص ۳۶.



(۱) غلامحسین ابراهیمی دینانی، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲) غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج ۱، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۳) ابن سهلان ساوی، تبصره و دو رساله دیگر در منطق، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۳۷ ش.
(۴) ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
(۵) ابن سینا، الشفاء، المنطق، ج ۱، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، الفن الثالث: العبارة، چاپ ابراهیم مدکور و محمود خضیری، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۶) ابن سینا، منطق المشرقیین، قاهره ۱۳۲۸/۱۹۱۰.
(۷) ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعة)، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرف الدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۸) ارسطو، منطق ارسطو، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
(۹) هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
(۱۰) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۱) یحیی بن حبش سهروردی، منطق التلویحات، چاپ علی اکبر فیاض، تهران ۱۳۳۴ ش.
(۱۲) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ ش.
(۱۳) چاپ افست قم (بی تا).
(۱۴) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین، مشتمل بر، اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوة الدینی، تهران (بی تا).
(۱۵) محمدحسین طباطبائی، بدایة الحکمة، قم ۱۴۰۴/۱۹۸۲.
(۱۶) محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
(۱۷) عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
(۱۸) محمد بن محمد غزالی، معیارالعلم فی المنطق، چاپ احمد شمس الدین، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۹) محمد بن محمد غزالی، مقدمة تهافت الفلاسفة المسماة مقاصد الفلاسفة، چاپ سلیمان دنیا، قاهره ۱۹۶۱.
(۲۰) محمد بن محمد فارابی، المنطقیّات للفارابی، چاپ محمدتقی دانش پژوه، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰.
(۲۱) پل فولکیه، فلسفه عمومی، یا، مابعدالطبیعه، ترجمه یحیی مهدوی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۲۲) محمد بن محمد قطب الدین رازی، تحریرالقواعد المنطقیة: شرح الرسالة الشمسیة، لنجم الدین عمر بن علی کاتبی قزوینی، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۲۳) محمد بن محمد قطب الدین رازی، شرح المطالع فی المنطق، چاپ سنگی (تبریز) ۱۲۹۴، چاپ افست قم (بی تا).
(۲۴) علی بن محمد قوشچی، شرح تجرید العقائد، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۵.
(۲۵) علی بن عمر کاتبی قزوینی، الرسالة الشمسیة، در محمداعلی بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
(۲۶) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
(۲۷) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش؛


۱. ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعة)، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرف الدین خراسانی، کتاب چهارم، ص ۹۷، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲. ارسطو، منطق ارسطو، ج۱، ص۶۵ـ۶۸، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
۳. ارسطو، منطق ارسطو، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
۴. ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعة)، ج۱، ص۹۷، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرف الدین خراسانی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۵. ارسطو، ج۱، ص۶۳، منطق ارسطو، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
۶. ارسطو، ج۱، ص۱۰۵ـ۱۰۸، منطق ارسطو، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
۷. ارسطو، منطق ارسطو، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
۸. ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۷۷، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۹. ابن سینا، منطق المشرقیین، ج۱، ص۷۴، قاهره ۱۳۲۸/۱۹۱۰.
۱۰. ابن سهلان ساوی، تبصره و دو رساله دیگر در منطق، ج۱، ص۴۴، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۳۷ ش.
۱۱. محمد بن محمد غزالی، مقدمة تهافت الفلاسفة المسماة مقاصد الفلاسفة، ج۱، ص۶۲، چاپ سلیمان دنیا، قاهره ۱۹۶۱.
۱۲. محمد بن محمد غزالی، معیارالعلم فی المنطق، ج۱، ص۹۶، چاپ احمد شمس الدین، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱۳. یحیی بن حبش سهروردی، منطق التلویحات، ج۱، ص۳۵، چاپ علی اکبر فیاض، تهران ۱۳۳۴ ش.
۱۴. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۹۸، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۱۵. محمد بن محمد قطب الدین رازی، شرح المطالع فی المنطق، ج۱، ص۱۶۶، چاپ سنگی (تبریز) ۱۲۹۴، چاپ افست قم (بی تا).
۱۶. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین، ج۱، ص۱۹، مشتمل بر، اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوة الدینی، تهران (بی تا).
۱۷. ابن سینا، الشفاء، ج۱، فن ۲، ص۲۴۱ـ۲۴۲، المنطق، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، الفن الثالث: العبارة، چاپ ابراهیم مدکور و محمود خضیری، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
۱۸. ابن سینا، الشفاء، ج۱، فن ۲، ص۲۴۱ـ۲۴۲، المنطق، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، الفن الثالث: العبارة، چاپ ابراهیم مدکور و محمود خضیری، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
۱۹. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۵ـ۱۰۶، تهران ۱۳۳۷ ش.
۲۰. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
۲۱. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۵۳، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۲. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۹۷ـ۱۰۰، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۳. یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۷، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۵۵ ش.
۲۴. یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۳۱۳ـ۳۱۴، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۵۵ ش.
۲۵. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۶ـ۱۰۷، تهران ۱۳۳۷ ش.
۲۶. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۶ـ۱۰۷، تهران ۱۳۳۷ ش.
۲۷. علی بن محمد قوشچی، شرح تجرید العقائد، ج۱، ص۱۰۷، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۵.
۲۸. محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
۲۹. محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
۳۰. غلامحسین ابراهیمی دینانی، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، ج۱، ص۱۵۳ـ۱۵۴، تهران ۱۳۶۶ ش.
۳۱. محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
۳۲. محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
۳۳. ابن سینا، الشفاء، ج۱، فن ۲، ص۲۴۲، المنطق، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، الفن الثالث: العبارة، چاپ ابراهیم مدکور و محمود خضیری، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
۳۴. محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
۳۵. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۸ـ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.
۳۶. ابن سینا، الشفاء، ج۱، فن ۳، ص۴۳ـ۴۴، المنطق، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، الفن الثالث: العبارة، چاپ ابراهیم مدکور و محمود خضیری، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
۳۷. ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۷۹، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۳۸. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۹۷، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۳۹. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین، ج۱، ص۱۹، مشتمل بر، اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوة الدینی، تهران (بی تا).
۴۰. ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۸۰، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۴۱. علی بن عمر کاتبی قزوینی، الرسالة الشمسیة، ج۱، ص۱۵، در محمداعلی بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
۴۲. محمد بن محمد قطب الدین رازی، شرح المطالع فی المنطق، ج۱، ص۱۶۷، چاپ سنگی (تبریز) ۱۲۹۴، چاپ افست قم (بی تا).
۴۳. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین، ج۱، ص۲۰، مشتمل بر، اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوة الدینی، تهران (بی تا).
۴۴. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.
۴۵. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین، ج۱، ص۲۰، مشتمل بر، اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوة الدینی، تهران (بی تا).
۴۶. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.
۴۷. ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۸۱، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۴۸. ابن سهلان ساوی، تبصره و دو رساله دیگر در منطق، ج۱، ص۴۶، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۳۷ ش.
۴۹. محمد بن محمد غزالی، مقدمة تهافت الفلاسفة المسماة مقاصد الفلاسفة، ج۱، ص۶۳، چاپ سلیمان دنیا، قاهره ۱۹۶۱.
۵۰. یحیی بن حبش سهروردی، منطق التلویحات، ج۱، ص۳۵، چاپ علی اکبر فیاض، تهران ۱۳۳۴ ش.
۵۱. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.
۵۲. ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۸۳ـ ۱۹۵، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۵۳. ابن سینا، منطق المشرقیین، ج۱، ص۷۷ـ۸۳، قاهره ۱۳۲۸/۱۹۱۰.
۵۴. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۲، ص ۱۰۹، تهران ۱۳۳۷ ش.
۵۵. هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۷۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
۵۶. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۵۶ـ۱۵۸، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۵۷. ارسطو، متافیزیک (مابعدالطبیعة)، ترجمه بر پایه متن یونانی از شرف الدین خراسانی، کتاب چهارم، ص ۹۷، تهران ۱۳۶۶ ش.
۵۸. غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج۱، ص۹۶ـ۱۰۱، ج ۱، تهران ۱۳۶۵ ش.
۵۹. غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج۱، ص۹۶، ج ۱، تهران ۱۳۶۵ ش.
۶۰. پل فولکیه، فلسفه عمومی، ج۱، ص۸۸ـ۹۲، یا، مابعدالطبیعه، ترجمه یحیی مهدوی، تهران ۱۳۴۷ ش.
۶۱. ارسطو، منطق ارسطو، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۳، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
۶۲. محمد بن محمد فارابی، المنطقیّات للفارابی، ج۲، ص۱۰۲ـ۱۰۳، چاپ محمدتقی دانش پژوه، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰.
۶۳. محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۴۷، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
۶۴. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۵۷ـ۵۸، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
۶۵. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۵۳، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
۶۶. محمدحسین طباطبائی، بدایة الحکمة، ج۱، ص۲۵، قم ۱۴۰۴/۱۹۸۲.
۶۷. غلامحسین ابراهیمی دینانی، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۸، تهران ۱۳۶۶ ش.
۶۸. مکارم شیرازی، ناصر، انوارالاصول، ج ۳، ص ۵۰۰.    
۶۹. فاضل لنکرانی ، محمد ، ایضاح الکفایة ، ج ۶ ، ص ۱۲۸.
۷۰. عزیز برزنجی ، عبداللطیف عبدالله ، التعارض و الترجیح بین الادلة الشرعیة ، ج ۱ ، ص ۳۶.
۷۱. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص ۱۱۳.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تناقض»، شماره۳۹۱۰.    
مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات منطقی | تقابل | منطق




جعبه ابزار