• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تندخوئی‌های عائشه با پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



روایاتی در منابع اهل‌سنت وجود دارد که ثابت می‌کند عائشه همسر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گاهی با آن حضرت برخوردهای شدیدی داشته است؛ به‌طوری که در برخی از موارد منجر به تردید در نبوت آن حضرت شده و این مطلب را با پرخاشگری به اطلاع آن حضرت می‌رسانده است.
این برخوردها آن قدر تند بوده است که حتی پدرش ابوبکر را نیز عصبانی می‌کرد و در مواردی ابوبکر عائشه را کتک می‌زد.
به مواردی بسیاری می‌توان برای اثبات این مطلب اشاره کرد که ما به جهت اختصار تنها به مواردی که علمای اهل‌سنت صحت آن را تایید کرده‌اند اشاره می‌کنیم.



ابویعلی موصلی از بزرگان اهل‌سنت در مسند خود می‌نویسد:
حدثنا الحسن بن عمر بن شقیق بن اسماء الجرمی البصری حدثنا سلمة بن الفضل عن محمد بن اسحاق عن یحیی بن عباد بن عبدالله بن الزبیر عن ابیه عن عائشة انها قالت: وکان متاعی فیه خف وکان علی جمل ناج وکان متاع صفیة فیه ثقل وکان علی جمل ثقال بطیء یتبطا بالرکب. فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: حولوا متاع عائشة علی جمل صفیة وحولوا متاع صفیة علی جمل عائشة حتی یمضی الرکب. قالت عائشة: فلما رایت ذلک قلت یا لعباد الله غلبتنا هذه الیهودیة علی رسول الله. قالت: فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: یا‌ام عبدالله ان متاعک کان فیه خف وکان متاع صفیة فیه ثقل فابطا بالرکب فحولنا متاعها علی بعیرک وحولنا متاعک علی بعیرها.
قالت: فقلت: الست تزعم انک رسول الله؟ قالت: فتبسم قال: او فی شک انت یا‌ام عبدالله؟ قالت: قلت: الست تزعم انک رسول الله؟ افهلا عدلت؟ وسمعنی ابو بکر وکان فیه غرب‌ای حدة فاقبل علی فلطم وجهی. فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: مهلا یا ابا بکر. فقال: یا رسول الله اما سمعت ما قالت؟ فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: ان الغیری لا تبصر اسفل الوادی من اعلاه.

عبدالله بن زبیر از عائشه نقل می‌کند که گفت: (در سفر حجة‌الوداع) توشه من سبک‌تر و شترم نیز تندرو بود؛ ولی توشه صفیه سنگین‌تر و شترش نیز کندروتر بود و سبب شده بود که کاروان آرام حرکت کند، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: توشه عائشه را بر شتر صفیه و توشه صفیه را بر شتر عائشه بار کنید، تا کاروان تندتر حرکت کند. عائشه می‌گوید: وقتی این چنین دیدم گفتم: ‌ای وای این زن یهودی پیش پیامبر از ما عزیزتر شد؟ رسول خدا فرمود: ای‌ ام‌عبدالله (کنیه عائشه) توشه تو سبک و توشه صفیه سنگین است، این سبب شده است که کاروان به آرامی حرکت کند و ما توشه او را بر شتر تو و توشه تو را بر شتر او بار کردیم.
عائشه می‌گوید که من گفتم: آیا تو نیستی که خیال می‌کنی که پیامبر خدا هستی؟ رسول خدا تبسم کرد و فرمود: آیا در این مساله تردید داری؟ عائشه می‌گوید: دوباره گفتم: آیا تو نیستی که خیال می‌کنی رسول خدا هستی! پس چرا عدالت را رعایت نمی‌کنی؟ ابوبکر که بسیار تندخو بود، جلو آمد و به صورتم سیلی زد، رسول خدا فرمود: صبر کن‌ ای ابوبکر!. ابوبکر گفت: ‌ای پیامبر خدا مگر نشنیدی که او چه گفت؟ رسول خدا فرمود: زنان وقتی غیرتشان به جوش می‌آید، ته دره را از بالای آن تشخیص نمی‌دهند.

همین روایت را ابن‌حجر عسقلانی در کتاب المطالب العالیه و حلبی در سیره خود نقل کرده‌اند:
[۳] الحلبی، علی بن برهان الدین (متوفای۱۰۴۴هـ)، السیرة الحلبیة فی سیرة الامین المامون، ج۳، ص۳۱۳، ناشر: دار المعرفة - بیروت - ۱۴۰۰؛
[۴] الغزالی، محمد بن محمد ابوحامد (متوفای۵۰۵هـ، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۴۱۸، ناشر: دار االمعرفة - بیروت.


۱.۱ - صحت سند روایت

عاصمی مکی در سمط النجوم العوالی این روایت را «حسن» دانسته است:
وروی ابو یعلی وابو الشیخ ابن حیان وسنده حسن عن عائشة قالت کان متاعی فیه خفة وکان علی جمل قارح....

ابویعلی و ابوالشیخ ابن‌حیان این روایت را با سند «حسن» از عائشه نقل کرده‌اند که توشه من سبک و بر شتر تندروی بود....

و صالحی شامی نیز درباره این روایت می‌گوید:
وروی ابو یعلی بسند لا باس به وابو الشیخ بن حیان بسند جید قوی عن عائشة - رضی الله تعالی عنها قالت کان فی متاعی خف وکان علی جمل ناج... ورواه الامام احمد بسند لا باس به عن صفیة رضی الله تعالی عنها.

ابویعلی با سندی که هیچ اشکالی ندارد و همچنین ابوالشیخ با سند خوب و قوی از عائشه نقل کرده است که توشه من سبک و بر شتر تندروی بود... این روایت را امام احمد با سندی که هیچ ایرادی ندارد از صفیه نقل کرده است.

و در جای دیگر می‌گوید:
الرابع والثلاثون: فی غیرتها. روی ابو یعلی وابو الشیخ وابن حبان بسند جید عن عائشة رضی الله تعالی عنها قالت: کان متاعی فیه خف، وکان علی جمل ناج....

ابویعلی و ابوالشیخ با سند خوب از عائشه نقل کرده است که گفت: توشه من سبک و بر شتر تندروی بود....

۱.۲ - تحلیل روایت

آنچه این روایت صحیح‌السند ثابت می‌کند، این است که: عائشه همسر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در نبوت آن حضرت تشکیک و تردید کرده و با تندی به آن حضرت گفته است «الست تزعم انک رسول الله؟؛ آیا تو همان کسی نیستی که خیال می‌کنی پیامبر خدائی؟».
این مطلب آن‌قدر ناخوشایند بوده است که پدرش ابوبکر را نیز عصبانی کرده است؛ تا جائی که به عائشه حمله کرده و با سیلی به صورت او می‌زند.

حال سؤال ما از علمای اهل‌سنت این است که حکم تشکیک در نبوت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چیست؟ به ویژه برای کسی که همسر آن حضرت و سال‌ها در کنار ایشان بوده است.

همچنین طبق این روایت، عائشه در عدالت رسول خدا تردید کرده و پیامبر خدا را به بی‌عدالتی متهم می‌کند!!!.
اگر رسول خدا عادل نباشد؛ چه کسی می‌تواند عدالت را اجرا کند؟
اگر کس دیگری پیامبر خدا را متهم به بی‌عدالتی می‌کرد، علما و منصفان اهل سنت درباره او چه قضاوتی می‌کردند؟
و نیز در این روایت آمده است که عائشه، از نام بردن صفیه خودداری و از او با عنوان «یهودیه» تعبیر می‌کند؟

آیا عائشه این آیه قرآن کریم را نشنیده بود که:
«وَلا تَنابَزُوا بِالْاَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْایمانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَاُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون؛ و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!»
مگر نه این که اسلام تمام سابقه یک شخص را پاک می‌کند؟
اگر کسی دیگری به یکی از همسران رسول خدا چنین توهینی می‌کرد، شما درباره او چه قضاوتی می‌کردید؟

۱.۲.۱ - صحبت تند عائشه با رسول خدا

ابوطالب مکی از دانشمندان قرن سوم اهل سنت در کتاب قوت القلوب می‌نویسد:
وقالت له مرة فی کلام غضبت عنده: انت الذی تزعم انک نبی؟ فتبسم رسول اللّه صلی الله علیه وسلم حلماً وکرماً، وکان رسول اللّه صلی الله علیه وسلم یقول لعائشة رضی اللّه عنها: انی لاعرف غضبک من رضاک قالت: وکیف تعرف ذلک؟ قال: انْ رضیت قلت: لا واله محمد واذا غضبت قلت: لا واله ابراهیم قالت: صدقت انما اهجر اسمک.

یک‌بار عائشه که خشمگین شده بود خطاب به رسول خدا گفت: تو کسی هستی که خیال می‌کنی پیامبر خدا هستی؟ رسول خدا به خاطر بردباری و کرمی که داشت در جواب او تبسمّ کرد. رسول خدا به عائشه می‌گفت: من ناراحتی تو را از رضایتت تشخیص می‌دهم، عائشه گفت: چگونه؟ رسول خدا فرمود: وقتی راضی هستی می‌گویی: نه قسم به خدای محمد؛ اما وقتی خشمگین هستی می‌گویی: نه قسم به خدای ابراهیم، عائشه گفت: راست گفتی، این است و جز این نیست که من از بردن نام تو دوری می‌کنم.

غزی شافعی، یکی دیگر از بزرگان اهل سنت نیز این مطلب را این‌گونه نقل کرده است:
وقالت له مرةً وقد غضبت: اَنت الذی تزعم اَنک نبی الله؟ فتبسم رسول الله صلّی الله علیه وسلّم واحتمل ذلک حلماً وکرماً، وکان یقول لها اِنّیِ لاعرِفُ اِذَا کُنتِ عَنّیِ رَاضیَةً وَاِذَا کُنت عَلَیَّ غَضبی قالت: وکیف تعرف ذلک؟ قال: اِذا رَضیِت قُلتِ لاَ وَاِلهِ مُحَمَّدٍ وَاِذَا غَضِبتِ قُلتِ لاَ وَاِلهِ اِبرَاهِیَم.

یک‌بار عائشه در حال خشم به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفت: آیا تو هستی که گمان می‌کنی پیامبر خدا هستی؟! پیامبر لبخندی زده و این سخن او را با بردباری و کرم تحمل کردند.
گاهی نیز حضرت به او می‌فرمودند: من وقتی که تو از من خشنود باشی را از وقتی که بر من خشمگینی تشخیص می‌دهم! پرسید چگونه این را می‌دانی؟
فرمودند: وقتی که از من خشنود باشی می‌گویی: قسم به پرودگار محمد! و وقتی خشم می‌گیری می‌گویی: قسم به پروردگار ابراهیم!

۱.۲.۱.۱ - تحلیل روایت غزی

علاوه بر اثبات تشکیک عائشه در نبوت رسول خدا، همچنین این روایت ثابت می‌کند که عائشه همسر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مواردی از دست رسول خدا خشمگین می‌شده و بر آن حضرت غضب می‌کرده است؛ تا جائی که حتی از بردن نام شریف و مبارک آن حضرت نیز خودداری می‌نموده است!! !
همان پیامبری که تمام گفتار و کردار او مطابق وحی بوده و خداوند او را دارای «خلق عظیم» معرفی می‌کند.
آیا برای همسر رسول خدا و کسی که سال‌ها در کنار آن حضرت بوده، شایسته است که با پیامبر خدا این چنین رفتار کند؟
اگر کسی از علمای اهل سنت سؤال کند که حکم غضب و خشم بر پیامبر خدا چیست؟ چه جوابی خواهند داد؟

۱.۲.۲ - اعتراض عائشه به پیامبر

روایاتی در منابع اهل سنت با سند صحیح وجود دارد که عائشه همسر رسول خدا در مواردی با آواز بلند با آن حضرت صحبت کرده است و علت آن نیز این بوده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را از عائشه و پدرش بیشتر دوست داشته است.

احمد بن حنبل در مسند خود می‌نویسد:
حَدَّثَنَا اَبُو نُعَیْمٍ حَدَّثَنَا یُونُسُ حَدَّثَنَا الْعِیزَارُ بْنُ حُرَیْثٍ قَالَ قَالَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِیرٍ قَالَ اسْتَاْذَنَ اَبُو بَکْرٍ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِیًا وَهِیَ تَقُولُ وَاللَّهِ لَقَدْ عَرَفْتُ اَنَّ عَلِیًّا اَحَبُّ اِلَیْکَ مِنْ اَبِی وَمِنِّی مَرَّتَیْنِ اَوْ ثَلَاثًا فَاسْتَاْذَنَ اَبُو بَکْرٍ فَدَخَلَ فَاَهْوَی اِلَیْهَا فَقَالَ یَا بِنْتَ فُلَانَةَ اَلَا اَسْمَعُکِ تَرْفَعِینَ صَوْتَکِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.

نعمان بن بشیر نقل کرده است که در یکی از روزها، «ابوبکر» برای تشرّف به حضور رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجازه می‌خواست که همزمان صدای «عایشه» را شنید که فریاد می‌زند! به خدا سوگند! اینک متوجه شدم که علی (علیه‌السّلام) از پدر من و از خود من در نزد تو محبوب‌تر است- و این جمله را دو بار یا سه بار تکرار کرد-.
ابوبکر، پس از اذن ورود داخل منزل شد و به «عایشه» حمله برده و گفت: ‌ای دختر فلانه! مبادا بشنوم که صدایت را با فریاد بلند کرده و بر سر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داد می‌زنی!

۱.۲.۲.۱ - اعتراض تند ابوبکر به عائشه

نسائی نقل کرده است که ابوبکر به عائشه حمله کرد و قصد داشت که با سیلی به صورت او بزند:
اخبرنی عبدة بن عبد الرحیم المروزی قال اخبرنا عمرو بن محمد قال اخبرنا یونس بن ابی اسحاق عن العیزار بن حریث عن النعمان بن بشیر قال استاذن ابو بکر علی النبی صلی الله علیه وسلم فسمع صوت عائشة عالیا وهی تقول والله لقد علمت ان علیا احب الیک من ابی فاهوی الیها ابو بکر لیلطمها وقال یا ابنة فلانة اراک ترفعین صوتک علی رسول الله صلی الله علیه وسلم فامسکه رسول الله صلی الله علیه وسلم وخرج ابو بکر مغضبا

نعمان بن بشیر نقل کرده است که در یکی از روزها، «ابوبکر» برای تشرّف به حضور رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجازه می‌خواست که همزمان صدای «عایشه» را شنید که فریاد می‌زند! به خدا سوگند! اینک متوجه شدم که علی (علیه‌السّلام) از پدر من و از خود من در نزد تو محبوب‌تر است.
ابوبکر، به دخترش عایشه حمله برد تا سیلی به رخسارش بزند و به او گفت: ‌ای دختر فلانه! می‌بینم که تو برسر رسول خدا فریاد می‌زنی! رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این حالت جلوی ابوبکر را گرفت. ابوبکر، خشمگین شد و از منزل بیرون رفت.

۱.۲.۲.۲ - صحت سند روایت نعمان

ابن‌حجر عسقلانی درباره این روایت می‌گوید:
واخرج احمد وابو داود والنسائی بسند صحیح عن النعمان بن بشیر قال استاذن ابو بکر علی النبی صلی الله علیه وسلم فسمع صوت عائشة عالیا وهی تقول والله لقد علمت ان علیا احب الیک من ابی الحدیث.

احمد، ابوداود و نسائی با سند صحیح از نعمان بن بشیر نقل کرده است که ابوبکر اجازه ورود می‌خواست تا...

هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید:
رواه البزار ورجاله رجال الصحیح.

دیگر دانشمندان و محدثان اهل سنت نیز همین روایت را نقل کرده‌اند که ما فقط به ذکر آدرس آن‌ها اکتفا می‌کنیم.

۱.۲.۲.۳ - تحریف روایت توسط علمای اهل‌سنت

احمد بن حنبل در جای دیگر و ابوداود سجستانی در سنن خود و دیگر علمای اهل سنت داستان فریادهای عائشه بر سر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را آورده‌اند؛ اما متاسفانه جمله «لقد علمت ان علیا احب الیک من ابی» که دلیل ناراحتی عائشه را بیان می‌کند، حذف کرده‌اند.
[۲۱] الجزری، المبارک بن محمد ابن الاثیر (متوفای۵۴۴هـ)، معجم جامع الاصول فی احادیث الرسول، ج۶، ص۴۹۷، طبق برنامه الجامع الکبیر.
[۲۲] الاشبیلی الازدی، ابو محمد عبد الحق بن عبد الرحمن بن عبدالله (معروف بابن الخراط) (متوفای۵۸۱هـ)، الاحکام الشرعیة الکبری، ج۳، ص۱۶۶، تحقیق: ابو عبدالله حسین بن عکاشة، ناشر: مکتبة الرشد - السعودیة/ الریاض، الطبعة: الاولی، ۱۴۲۲هـ - ۲۰۰۱م.



سؤالی که اهل سنت باید به آن جواب دهند:
طبق روایات صحیح‌السندی که گذشت، عائشه همسر رسول خدا با آن حضرت با آواز بلند و پرخاشگرانه صحبت کرده است؛ از طرف دیگر خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:
«یَاَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَرْفَعُواْ اَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبیِ ِّ وَ لَا تجَْهَرُواْ لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ اَن تحَْبَطَ اَعْمَالُکُمْ وَ اَنتُمْ لَا تَشْعُرُون؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید، صدای خود را از صدای پیامبر بلندتر مکنید و هم‌چنان که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید با او به آواز بلند سخن مگویید، که اعمالتان ناچیز شود و آگاه نشوید.»

حال سؤال ما از دانشمندان و بزرگان اهل‌سنت این است که آیا این بلند صحبت کردن عائشه، مصداق این آیه شریفه نیست؟ آیا بلند صحبت کردن فقط برای دیگر اصحاب جایز نبوده یا همسران آن حضرت را نیز شامل می‌شده است؟
ما انتظار داریم که علما و دانشمندان و متفکران اهل‌سنت تحلیل خود را از این روایات مطرح و پاسخ سؤالات مطرح شده را با منطق و برهان و به صورت مسالمت‌آمیز ارائه دهند.


۱. ابو یعلی الموصلی التمیمی، احمد بن علی بن المثنی (متوفای۳۰۷ ه)، مسند ابی یعلی، ج۸، ص۱۲۹، ح۴۶۷۰، تحقیق:حسین سلیم اسد، ناشر:دار المامون للتراث - دمشق، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۴ ه - ۱۹۸۴م.    
۲. العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ه)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج۸، ص۱۸۸، ح۱۵۹۹، تحقیق:د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر:دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة:الاولی، السعودیة - ۱۴۱۹ه.    
۳. الحلبی، علی بن برهان الدین (متوفای۱۰۴۴هـ)، السیرة الحلبیة فی سیرة الامین المامون، ج۳، ص۳۱۳، ناشر: دار المعرفة - بیروت - ۱۴۰۰؛
۴. الغزالی، محمد بن محمد ابوحامد (متوفای۵۰۵هـ، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۴۱۸، ناشر: دار االمعرفة - بیروت.
۵. العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای۱۱۱۱ه)، سمط النجوم العوالی فی انباء الاوائل والتوالی، ج۱، ص۴۵۱، تحقیق:عادل احمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر:دار الکتب العلمیة.    
۶. الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفای۹۴۲ه)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۹، ص۷۱، تحقیق:عادل احمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۴ه.    
۷. الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفای۹۴۲ه)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۸۲، تحقیق:عادل احمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۴ه.    
۸. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    
۹. الحارثی، محمد بن علی بن عطیة المشهور بابی طالب المکی (متوفای۲۸۶ه)، قوت القلوب فی معاملة المحبوب ووصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۲، ص۴۲۱.    
۱۰. الغزی الشافعی، ابو البرکات بدر الدین محمد بن محمد (متوفای۹۸۴ه)، المراح فی المزاح، ج۱، ص۱۰۸، تحقیق:بسام عبد الوهاب الجابی، ناشر:دار ابن حزم - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۸ه ۱۹۷۷م.    
۱۱. الشیبانی، احمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای۲۴۱ه)، مسند احمد بن حنبل، ج۳۰، ص۳۷۲.    
۱۲. النسائی، ابوعبد الرحمن احمد بن شعیب بن علی (متوفای۳۰۳ ه)، خصائص امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب، ج۱، ص۱۲۶، تحقیق:احمد میرین البلوشی، ناشر:مکتبة المعلا - الکویت الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ ه.    
۱۳. العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱۱، ص۱۴۹.    
۱۴. الهیثمی، ابوالحسن علی بن ابی بکر (متوفای ۸۰۷ ه)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۹، ص۱۲۷، ناشر:دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت - ۱۴۰۷ه.    
۱۵. الطحاوی الحنفی، ابوجعفر احمد بن محمد بن سلامة (متوفای۳۲۱ه)، شرح مشکل الآثار، ج۱۳، ص۳۳۳، تحقیق شعیب الارنؤوط، ناشر:مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۸ه - ۱۹۸۷م.    
۱۶. ابو الحسین عبد الباقی بن قانع (متوفای۳۵۱ه)، معجم الصحابه، ج۳، ص۱۴۴، تحقیق:صلاح بن سالم المصراتی، ناشر:مکتبة الغرباء الاثریة - المدینة المنورة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۸ه.    
۱۷. ابو المحاسن الحنفی، یوسف بن موسی (متوفای۸۰۳ه)، المعتصر من المختصر من مشکل الآثار، ج۲، ص۳۵۵، ناشر:عالم الکتب/ مکتبة المتنبی/ مکتبة سعد الدین - بیروت/ القاهرة/ دمشق.    
۱۸. المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای ۱۰۳۱ه)، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۶۸، ناشر:المکتبة التجاریة الکبری - مصر، الطبعة:الاولی، ۱۳۵۶ه.    
۱۹. الشیبانی، احمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای۲۴۱ه)، مسند احمد بن حنبل، ج۳۰، ص۳۴۱.    
۲۰. السجستانی الازدی، سلیمان بن الاشعث ابوداوود (متوفای ۲۷۵ه)، سنن ابی داوود، ج۴، ص۳۰۰، ح۴۹۹۹، تحقیق:محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر:دار الفکر.    
۲۱. الجزری، المبارک بن محمد ابن الاثیر (متوفای۵۴۴هـ)، معجم جامع الاصول فی احادیث الرسول، ج۶، ص۴۹۷، طبق برنامه الجامع الکبیر.
۲۲. الاشبیلی الازدی، ابو محمد عبد الحق بن عبد الرحمن بن عبدالله (معروف بابن الخراط) (متوفای۵۸۱هـ)، الاحکام الشرعیة الکبری، ج۳، ص۱۶۶، تحقیق: ابو عبدالله حسین بن عکاشة، ناشر: مکتبة الرشد - السعودیة/ الریاض، الطبعة: الاولی، ۱۴۲۲هـ - ۲۰۰۱م.
۲۳. ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی (متوفای۷۷۴ه)، البدایة والنهایة، ج۶، ص۵۲.    
۲۴. الغزی الشافعی، ابو البرکات بدر الدین محمد بن محمد (متوفای۹۸۴ه)، المراح فی المزاح، ج۱، ص۴۷، تحقیق:بسام عبد الوهاب الجابی، ناشر:دار ابن حزم - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۸ه ۱۹۷۷م.    
۲۵. التبریزی، محمد بن عبدالله الخطیب (متوفای۹۹۹۹ه)، مشکاة المصابیح، ج۳، ص۱۳۷۰، تحقیق:محمد ناصر الدین الالبانی، ناشر:المکتب الاسلامی - بیروت، الطبعة:الثالثة، ۱۹۸۵م.    
۲۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۲.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا عائشه، با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برخورد تندی داشته است؟».    





جعبه ابزار