• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تهذیب عرفانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌تهذیب، اصطلاحی عرفانی و اخلاقی است.



تهذیب در لغت به معنای پاکیزه کردن، اصلاح کردن، خالص کردن و شتاب کردن است و مُهذَّب کسی است که پیراسته از عیوب اخلاقی و آراسته به اوصاف نیکو باشد.
[۱] خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ذیل «هَذَّبَ»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
[۳] سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیّة و الشوارد، ذیل «هَذَّبَ»، تهران ۱۳۷۴ ش.

تهذیب در عرفان، از مقامات سلوک و به معنای تبدیل اخلاق مذموم به محمود یا جدا شدن از نفس اماره و شیطان است؛ ازینرو، عبودیت جز با تهذیب به دست نمی‌آید.
[۴] عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۷۱، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۵] روزبهان بقلی، کتاب عبهر العاشقین، ج۱، ص۱۰۴، چاپ هانری کوربن و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۶] روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزار و یک مقام (بِألفِ مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۲۵، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.



تهذیب در متون عرفانی به استقلال، کم به کار رفته و معمولاً نتیجه مقام مجاهدت یا ریاضت دانسته شده است.
[۷] عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۱۷۹، چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۳۷۴ ش.
[۸] علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۵۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
[۹] ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۳۲۴، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر ۷، ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱، سفر ۱۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
[۱۰] ضیاءالدین نخشبی، سِلک السلوک، ج۱، ص۱۲۸، چاپ غلامعلی آریا، تهران ۱۳۶۹ ش.

از این اصطلاح گاه به تصفیه و تنقیه نفس تعبیر کرده‌اند.
[۱۱] منصوربن اردشیر عَبّادی، صوفی نامه: التصفیة فی احوال المتصوفة، ج۱، ص۵۶، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۲] حسین بن حسن خوارزمی، شرح فصوص الحکم محی الدّین بن عربی، ج۱، ص۴۰۶، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ ش.

در برخی منابع تهذیب در کنار تزکیه به کار رفته
[۱۳] محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۶۰، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۱۴] محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۶۱ـ۶۴، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
و گاه در تعریف تزکیه معنایی نزدیک به تهذیب آورده شده است.
[۱۵] احمدبن عمر نجم الدین کبری، الاصول العشرة: رساله در بیان طریقت شطّار، ج۱، ص۳۴، ترجمه و شرح عبدالغفور لاری، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۶] عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصاد العباد، ج۱، ص۱۷۸ـ ۱۷۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۵۲ش.
[۱۷] یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۷۹، ج ۲: فصوص الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.

ظاهراً تنها خواجه عبدالله انصاری از اصطلاح تهذیب به استقلال و بتفصیل سخن گفته است.
وی در منازل السایرین
[۱۸] عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۷۱ـ۷۳، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
تهذیب را بعد از مقام اخلاص و قبل از مقام استقامت آورده و آن را راهی از راههای ریاضت دانسته و گفته است که تهذیب، نیکوییِ (نیکو کردن) ادب و خلق و عمل و علم است.
[۱۹] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۶، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
[۲۰] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.

او آیه «فَلَمّا اَفَلَ قالَ لااُحِبُّ الا'فِلینَ» را دالّ بر مقام تهذیب می‌داند
[۲۲] عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۷۰، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
زیرا ابراهیم علیه‌السلام با دیدن افول ستارگان و ماه و خورشید، علم پیدا کرد که آن‌ها نیز باید آفریده ذات دیگری باشند و به این ترتیب با نفی تعلّق خویش به ممکناتی چون کواکب، رو به خدا کرد و به کمال تهذیب رسید.
[۲۳] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
[۲۴] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.

امام خمینی حقیقت تهذیب نفس را خروج انسان از سلطه ابلیس و حکومت شیطان می‌داند، از این‌رو تهذیب، مهار کردن نفس و دل کندن از غیر خداوند و نوعی تطهیر قلوب از آلودگی‌های باطنی و اخلاقی است. به باور امام خمینی تهذیب نفس، در واقع عمل به طبق شریعت دین و احکام الهی است و از آنجا که تهذیب نفس نوعی جهاد با نفس است، این جهاد همان جهاد اکبر است و اگر انسان در این جهاد‌ها موفق شود، همه جهادهای او الهی خواهد شد و اگر موفق نشود، همه شیطانی خواهند بود.
حضرت امام، راه‌هایی برای تهذیب نفس برمی‌شمارد؛ از جمله:
۱- تحصیل علم؛ ۲- عزم؛ ۳- یادآوری نعمت‌های الهی؛ ۴- حفظ حدود شرع؛ ۵- دوری از محبت‌های دنیا، زیرا بیرون کردن حب دنیا و شهرت‌طلبی از دل از مصادیق مهم تهذیب نفس است، از این‌رو انسانی که می‌خواهد در مسیر تهذیب نفس حرکت کند در آغاز باید شرط کند که خلاف حکم شرع رفتار نکند، سپس همواره مراقبت بر شرط خود کند و در پایان، نفس خود را حسابرسی کند.


در رساله صدمیدان،
[۳۰] منازل السایرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
منسوب به خواجه عبدالله انصاری، تهذیب میدان دهم و پس از میدان ریاضت و قبل از میدان محاسبه ذکر، و در سه چیز دانسته شده است: در نفس، در خوی، در دل.
تهذیب نفس تبدیل شکایت به شکر، بیهوده گویی به هوشیاری و غفلت به بیداری است؛ تهذیب خوی تبدیل دلتنگی به صبر، بخل به بخشش و انتقام به عفو است و تهذیب دل تبدیل اطمینان و اتکای به نفس به ترس از خدا (خوف)، تبدیل ناامیدی از رحمت خدا به امیدواری به خدا و تبدیل پراکندگی خاطر در امور دنیا به آزادی دل است.
[۳۱] احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، ج۵، ص۷۲۸، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش.



خواجه عبدالله انصاری در منازل السایرین
[۳۲] عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۷۱ـ۷۲، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
برای تهذیب سه مرتبه قائل شده است: تهذیب خدمت، تهذیب حال و تهذیب قصد.

۴.۱ - تهذیب خدمت

تهذیب خدمت شامل پیراستن خدمت از جهالت نسبت به شرایط و آداب خدمت در خانقاه و به شیخ و همچنین از عادت کردن به خدمت و سرانجام پیراستن خدمت است از این‌که سالک به آنچه در مقام خدمت می‌کند، قانع و راضی شود.
[۳۳] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۶ـ۱۸۷، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
[۳۴] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۲، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.


۴.۲ - تهذیب حال

تهذیب حال عبارت است از: ۱) پیراستن حال از گرایش به علم.
در سلوک، مرتبه علم قبل از حال است و حال مرتبه ای بعد و فراتر از علم است.
سالکی که از مرتبه علم گذر کرده و صاحب حال شده با اموری مواجه می‌شود که در مرتبه علم نیست؛ ازینرو نباید حال را به میزان و معیار ِ علم بسنجد، زیرا حال، روح عمل و معرفت، روحِ علم است.
بنابراین اگر سالک بعد از به دست آوردن احوال معرفت بخواهد به مرتبه علم بازگردد، سیر قهقرایی خواهد پیمود.
۲) پیراستن حال از رسوم، یعنی سالک نباید بر قلب خود رسمی از رسوم خلق را که مخالف حقیقت باشد، مسلط کند.
۳) پیراستن حال از توقف در حظوظی که در یک مقام حاصل می‌شود.
[۳۵] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۷، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
[۳۶] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۳، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.


۴.۳ - تهذیب قصد

تهذیب قصد به معنای پیراستن نیت از اکراه و اجبار در عمل، پاسداری از نیت در برابر سستی و تنبلی و سرانجام پیراستن قصد از گرایش به اغراض و تمایلاتی است که علم به بار می‌آورد، زیرا علم می‌خواهد که عمل برای جلب سود و دفع ضرر و به مقتضای وعد و وعید باشد، در حالی که سالک در تهذیب باید در نهایت به مرحله‌ای برسد که نه تنها عمل بلکه مقام تهذیب خود را هم نبیند، چه رسد به این‌که مزد و ثوابی از عمل بخواهد.
[۳۷] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۵، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
[۳۸] نعمة الله ولی، رسائل حضرت سیدنورالدین شاه نعمت الهی ولی کرمانی قدس سره، ج۳، ص۱۲۱، ج ۳، چاپ جواد نوربخش: رسالة بیان اصطلاحات، (تهران) ۱۳۴۲ ش.

امام خمینی نیز برای تهذیب نفس مراحل و درجاتی را برمی‌شمارد: درجه اول آن، یقظه، تفکر و محاسبه نفس است که انسان باید مراقب نفس بوده و از آن غفلت نکند. درجه دوم، تهذیب و تطهیر عمل و قوای ظاهری نفس از نافرمانی می‌باشد. درجه سوم، تهذیب باطن از اخلاق ناپسند است و در نهایت تطهیر قلب از آلودگی‌های نفسانی و توجه به حق تعالی است. درجه چهارم، فانی شدن از خود و پیوستن به خداوند است که عالی‌ترین مرتبه تهذیب نفس است. این مرتبه از تهذیب، غایت خلقت و غایت مقصد انبیای الهی بوده است.
[۴۰] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۶۰۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



علمای اخلاق به جای تهذیب، بیشتر از اضافه تهذیب نفس یا تهذیب اخلاق استفاده کرده و کتابهای بسیاری نیز با عنوان تهذیب الاخلاق نوشته‌اند.
[۴۱] حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۵۱۴.
[۴۲] آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۵۰۷.

در کتب اخلاقی، علم تهذیب اخلاق، قسم اول از حکمت عملی
[۴۳] محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۴۰، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
و در‌باره تعدیل قوای غضبیه و شهویه به کمک نفس ناطقه (قوه عاقله) و شرع است.
[۴۴] یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۱، ص۲۴، ج ۲: فصوص الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
[۴۵] یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۱، ص۳۰، ج ۲: فصوص الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
[۴۶] احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۴۷] محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۶۳، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

از نظر علمای اخلاق، این علم شریفترین علم است، زیرا ثمره آن کمال اشرف مخلوقات یعنی انسان است.
[۴۸] محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۴۹] احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، تهران: جاویدان.



موضوع علم تهذیب اخلاق، نفس انسانی است، بنابراین در مبادی این علم، پس از شناخت نفس و اثبات آن، از غایت و کمال نفس و سرانجام از قوای نفسانی سخن گفته می‌شود.
[۵۰] احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۲۹ـ۳۷، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۵۱] محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۴۸ـ ۵۸، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۵۲] محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.



سه قوه‌ای که منشأ رذائل و فضائل‌اند، عبارت‌اند از:قوه شهوانی (نفس بَهیمی) که مبدأ شهوت و طلب غذا و شوق به نکاح است؛ قوه غضبیه (نفس سَبُعی) که مبدأ خشم و دلیری و شوق به تسلط و جاه طلبی است؛ قوه ناطقه (نفس ملکی) که مبدأ فکر و تمییز و شوق توجه به حقایق امور است.
[۵۳] محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۰۸، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۵۴] احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۵۵] احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۲۸، تهران: جاویدان.

هریک از این سه قوه، افراط و تفریط دارند که حد وسط یا اعتدال آن، تهذیب آن قوه نامیده می‌شود.
افراط قوه شهویه «شَرَه» یعنی غرق شدن در لذات جسمانی بدون ملاحظه شریعت و عقل است و تفریط آن «خُمود» یعنی کشتن قوه شهویه است که سلامتی بدن و بقای نسل را به خطر می‌اندازد.
اعتدال و تهذیب این قوه ــ که با پیروی از نفس عاقله به دست می‌آید ــ «عفت» و به دنبال آن سخاوت است.
افراط قوه غضبیه «تهور» است که به معنای روی آوردن به اموری است که عقل به احتراز از آن‌ها حکم می‌کند و تفریط آن «جبن» است که به معنای روی گردانیدن از چیزهایی است که نباید از آن‌ها روی گرداند.
اعتدال این قوه ــ که با پیروی از نفس عاقله به دست می‌آید ــ حلم و به دنبال آن شجاعت است.
افراط قوه ناطقه «جُربُزه» یا «فطانت» است، یعنی به کار بردن فکر در امور زائد و ثابت نبودن فکر در موضوع واحد.
تفریط آن «بلاهت» یا «جهل بسیط» است، یعنی معطل گذاشتن فکر.
تهذیب و اعتدال قوه ناطقه «علم» و به دنبال آن «حکمت» است.
از ترکیب این فضائل حالتی پدید می‌آید که کاملترین فضیلت، یعنی فضیلت عدالت، را به وجود می‌آورد.
[۵۶] احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۳۸، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۵۷] احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۴۰، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۵۸] محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۰، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۵۹] احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، تهران: جاویدان.
[۶۰] محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.



به نظر علمای اخلاق، در تهذیب نفس باید از طبیعت پیروی کرد، یعنی تهذیب را به همان ترتیبی که قوا در بدو خلقت یا تولد در انسان فعال می‌شوند، باید بتدریج شروع کرد؛ بنابراین اول باید قوه شهویه، بعد قوه غضبیه و سپس قوه ناطقه تعدیل شود.
[۶۱] محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۴، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۶۲] احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۶۳] احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۳۶، تهران: جاویدان.
[۶۴] محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۵۸ ـ۶۰، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.



در نظر علمای اخلاق و همچنین عرفا، اصلی‌ترین راه تهذیب، مجاهدت و صبر است اما قبل از آن انسان باید رذائل و فضائل را بخوبی بشناسد تا فضیلتی با رذیلت یا رذیلتی با فضیلت مشتبه نگردد، آنگاه‌ به‌طور مداوم و شدید بر ضد آن رذیلت عمل کند و اگر موفق نشد، باید نفس را با توبیخ و ملامت و مرارت تأدیب کند.
[۶۵] محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۶۶، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۶۶] محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۱، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۶۷] احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۳۱، تهران: جاویدان.
[۶۸] احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، تهران: جاویدان.

البته راههای دیگری نیز در کنار راه اصلی ذکر کرده‌اند، از جمله هم‌نشینی با صالحان، دوری از اشرار، تفکر در تمام اعمال، خوراک حلال، احتراز از هر آنچه موجب تحریک قوای غضبیه و شهویه می‌شود و حتی پرهیز از مباحات تا نفس به محرمات طمع نکند، دقت نظر در حرکات و سکنات و اقوال و افعال، خلوت، عبادت مدام، دوام ذکر و مناجات، شناختن عیوب خود از طریق شنیدن آن از دشمنان و دوستان.
[۶۹] محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۶، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۷۰] ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۳۲۶، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر ۷، ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱، سفر ۱۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
[۷۱] احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۳۸ـ۴۰، تهران: جاویدان.
[۷۲] مسعودبن عیسی وَرّام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج۱، ص۹۴ـ۹۶، (چاپ علی اصغر حامد)، تهرا ن (۱۳۷۶).



تهذیب از نظر عرفا و علمای اخلاق مقدمه سعادت است.
[۷۳] محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۵۴، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.

فرد مهذَّب به علم لَدُنّی دست می‌یابد، از عالم جسمانیات بالاتر می‌رود و در سلک مجردات درمی‌آید؛ بنابراین افلاک نمی‌توانند در احوال او تصرف کنند، بلکه اوست که در افلاک تصرف می‌کند.
[۷۴] احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، ج۵، ص۷۲۸، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۷۵] احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۱۸، تهران: جاویدان.



(۱) آقابزرگ طهرانی.
(۲) ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر ۷، ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱، سفر ۱۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
(۳) ابن منظور.
(۴) عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۵) یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج ۲: فصوص الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۶) سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
(۷) حاجی خلیفه.
(۸) حسین بن حسن خوارزمی، شرح فصوص الحکم محی الدّین بن عربی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۹) روزبهان بقلی، کتاب عبهر العاشقین، چاپ هانری کوربن و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۱۰) روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزار و یک مقام (بِألفِ مقامٍ و مقامٍ)، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.
(۱۱) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیّة و الشوارد، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۲) منصوربن اردشیر عَبّادی، صوفی نامه: التصفیة فی احوال المتصوفة، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۳) عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
(۱۴) محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۵) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۱۶) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۱۷) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۳۷۴ ش.
(۱۸) احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۱۹) احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۲۰) احمدبن عمر نجم الدین کبری، الاصول العشرة: رساله در بیان طریقت شطّار، ترجمه و شرح عبدالغفور لاری، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۱) عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصاد العباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۵۲ش.
(۲۲) ضیاءالدین نخشبی، سِلک السلوک، چاپ غلامعلی آریا، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۲۳) احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، تهران: جاویدان.
(۲۴) محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۲۵) نعمة الله ولی، رسائل حضرت سیدنورالدین شاه نعمت الهی ولی کرمانی قدس سره، ج ۳، چاپ جواد نوربخش: رسالة بیان اصطلاحات، (تهران) ۱۳۴۲ ش.
(۲۶) مسعودبن عیسی وَرّام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، (چاپ علی اصغر حامد)، تهرا ن (۱۳۷۶).
(۲۷) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
(۲۸) یحیی بن عدی، تهذیب الاخلاق، با مقدمه و تصحیح و ترجمه و تعلیق محمد دامادی، تهران ۱۳۶۵ ش.


۱. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ذیل «هَذَّبَ»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۲. ابن منظور،لسان العرب، ذیل «هَذَّبَ».    
۳. سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیّة و الشوارد، ذیل «هَذَّبَ»، تهران ۱۳۷۴ ش.
۴. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۷۱، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۵. روزبهان بقلی، کتاب عبهر العاشقین، ج۱، ص۱۰۴، چاپ هانری کوربن و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ ش.
۶. روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزار و یک مقام (بِألفِ مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۲۵، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.
۷. عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۱۷۹، چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۳۷۴ ش.
۸. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۵۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
۹. ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۳۲۴، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر ۷، ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱، سفر ۱۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
۱۰. ضیاءالدین نخشبی، سِلک السلوک، ج۱، ص۱۲۸، چاپ غلامعلی آریا، تهران ۱۳۶۹ ش.
۱۱. منصوربن اردشیر عَبّادی، صوفی نامه: التصفیة فی احوال المتصوفة، ج۱، ص۵۶، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲. حسین بن حسن خوارزمی، شرح فصوص الحکم محی الدّین بن عربی، ج۱، ص۴۰۶، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۳. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۶۰، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۱۴. محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۶۱ـ۶۴، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۱۵. احمدبن عمر نجم الدین کبری، الاصول العشرة: رساله در بیان طریقت شطّار، ج۱، ص۳۴، ترجمه و شرح عبدالغفور لاری، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۶. عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصاد العباد، ج۱، ص۱۷۸ـ ۱۷۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۵۲ش.
۱۷. یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۷۹، ج ۲: فصوص الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
۱۸. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۷۱ـ۷۳، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۱۹. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۶، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
۲۰. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
۲۱. انعام/سوره۶، آیه۷۶.    
۲۲. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۷۰، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۳. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
۲۴. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
۲۵. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۶۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۲۶. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۳۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۷. خمینی، روح الله، تفسیر سوره حمد، ص۱۲۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۸. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۶، ص۲۸۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۲۹. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۰. منازل السایرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۳۱. احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، ج۵، ص۷۲۸، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش.
۳۲. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۷۱ـ۷۲، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۳۳. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۶ـ۱۸۷، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
۳۴. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۲، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
۳۵. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۷، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
۳۶. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۳، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
۳۷. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۵، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
۳۸. نعمة الله ولی، رسائل حضرت سیدنورالدین شاه نعمت الهی ولی کرمانی قدس سره، ج۳، ص۱۲۱، ج ۳، چاپ جواد نوربخش: رسالة بیان اصطلاحات، (تهران) ۱۳۴۲ ش.
۳۹. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۵۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۰. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۶۰۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۴۱. حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۵۱۴.
۴۲. آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۵۰۷.
۴۳. محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۴۰، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
۴۴. یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۱، ص۲۴، ج ۲: فصوص الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
۴۵. یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۱، ص۳۰، ج ۲: فصوص الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
۴۶. احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۴۷. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۶۳، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۴۸. محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
۴۹. احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، تهران: جاویدان.
۵۰. احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۲۹ـ۳۷، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۵۱. محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۴۸ـ ۵۸، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
۵۲. محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۵۳. محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۰۸، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
۵۴. احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۵۵. احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۲۸، تهران: جاویدان.
۵۶. احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۳۸، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۵۷. احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۴۰، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۵۸. محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۰، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
۵۹. احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، تهران: جاویدان.
۶۰. محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۶۱. محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۴، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
۶۲. احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۶۳. احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۳۶، تهران: جاویدان.
۶۴. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۵۸ ـ۶۰، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۶۵. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۶۶، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۶۶. محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۱، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
۶۷. احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۳۱، تهران: جاویدان.
۶۸. احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، تهران: جاویدان.
۶۹. محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۶، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
۷۰. ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۳۲۶، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر ۷، ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱، سفر ۱۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
۷۱. احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۳۸ـ۴۰، تهران: جاویدان.
۷۲. مسعودبن عیسی وَرّام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج۱، ص۹۴ـ۹۶، (چاپ علی اصغر حامد)، تهرا ن (۱۳۷۶).
۷۳. محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۵۴، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ ش.
۷۴. احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، ج۵، ص۷۲۸، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش.
۷۵. احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۱۸، تهران: جاویدان.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تهذیب»، شماره۴۱۰۹.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار