• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قیام توابین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قیام توابین، ‌یکی از قیام‌های بعد از واقعه کربلا به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی است که به‌جهت پشیمانی کوفیان از یاری نکردن امام حسین (علیه‌السّلام) و در نتیجه شهادت آن حضرت همراه با یاران‌ اندکش با آن وضعیت فجیع در بیابان کربلا است.
توابین با جمع‌آوری نیرو در شامگاه پنجم ربیع الاول به‌سوی کربلا و از آنجا به‌سمت شام حرکت کردند و در منطقه‌ای به نام عین الورده با امویان روبرو شدند، جنگ سه روز به درازا کشید و توّابین با شمار اندک خود جنگیدند و رهبران آنان یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و عاقبت رفاعة بن شداد با گروهی اندک از توّابین شبانگاه عقب‌نشینی کردند و به‌سوی کوفه برگشتند و به مختار ثقفی پیوستند.



‌یکی از مهم‌ترین قیام‌های شیعی پس از واقعه کربلا «قیام توابین» به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی می‌باشد. این قیام در روز اول یا پنجم
[۲] طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ص۸۱-۸۰.
ربیع الثانی سال ۶۵ هجری در محلی به نام «عین الورده» صورت گرفت و به‌ شکست قیام کنندگان منجر شد هرچند گام مهمی در پیشبرد مذهب تشیع بود و قوام این مذهب را به‌مرحله‌ی ثبوت رساند.
[۳] محمد جعفری، سیدحسین، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سید محمدتقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص۲۶۲.

در مورد اینکه چرا این قیام بلافاصله پس از حادثه عاشورا صورت نگرفت محمد سهیل طقوش می‌نویسد: «اهالی کوفه در طول حکومت عبیدالله بن زیاد ناچار شدند به آرامش تمایل پیدا کنند و علت آن این بود که فضای سیاسی، هرگونه اقدامی را در برابر نظام اجازه نمی‌داد ... اما هنگامی که یزید مرد و عبیدالله بن زیاد به شام فرار کرد ... یاران حسین (علیه‌السّلام) با هدف خون‌خواهی او به یکدیگر پیوستند».
[۴] طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ص۷۹.

بدون شک پشیمانی کوفیان از یاری نکردن امام حسین (علیه‌السّلام) و در نتیجه شهادت آن حضرت همراه با یاران‌ اندکش با آن وضعیت فجیع در بیابان کربلا از علل اصلی قیام می‌باشد.
الف) در این خصوص ابن اثیر می‌نویسد: «پس از آنکه کوفیان امام حسین (علیه‌السّلام) را دعوت کردند و از یاری و اجابت او خودداری کردند، پشیمان شدند. آن‌ها گفتند: این ننگ هرگز زائل نمی‌شود مگر اینکه با خون خود شسته و قاتلین کشته شوند».
[۵] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۳۱۳-۳۱۲، ترجمه ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی، مؤسسه مطبوعاتی علمی.

ب) سیدجعفر شهیدی نیز می‌نویسد: «خواندن حسین (علیه‌السّلام) با چنان شور و اصراری و پذیرفتن نایب وی با چنان گرمی و هیجان و رها کردن وی در چنگ دشمن با چنان ناجوانمردی و نامردی و از همه مهم‌تر زبونی عراق در مقابل شام، خاطر احساساتی مردم این سرزمین را آسوده نمی‌گذاشت. مردم کوفه همین که شنیدند یزید مُرده و می‌توانند نفسی بکشند از نو دست به‌کار شدند».
[۶] شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص۲۰۶-۲۰۵.



رهبری قیام بر عهده سلیمان بن صرد خزاعی گذاشته شد.
[۷] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۳۱۵، ترجمه ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی، مؤسسه مطبوعاتی علمی.
سیدحسین‌محمد جعفری در معرفی رهبران قیام علاوه بر سلیمان بن صرد خزاعی به مسیب بن نجبه فزاری، عبدالله بن سعد بن نوفل ازدی، عبدالله بن وال تمیمی و رفاعة بن شداد بجلی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «اینان همیشه در صف مقدم فعالیت شیعیان کوفه بوده‌اند».
[۸] محمد جعفری، سیدحسین، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سید محمدتقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص۲۶۲.

سلیمان پسر صرد از تیره‌ی خزاعه که شیخ شیعیان بود گفت: «با این گناه که ما کردیم خدا را به خشم آوردیم. کسی نزد زن و فرزند خود نرود، تا خدا را خشنود سازد».
[۹] شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص۲۰۶.
سلیمان بن صرد و سایر قیام کنندگان نام «توابین» را بر خود نهادند و در تاریخ به توّابین شهرت یافتند
[۱۱] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۳.
[۱۲] مسعودی، علی بن حسین،مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۵.
و شعارشان خون‌خواهی امام حسین (علیه‌السّلام) بود. هرچه توابین مقدمات کار را قبل از مرگ یزید آغاز کردند امام قیام را به‌دستور سلیمان به تاخیر‌ انداختند.


نهضت توّابین را به دو دوره پنهانی و آشکار می‌توان تقسیم کرد:

۳.۱ - دوره پنهانی

چند ماه پس از فاجعه کربلا و به دنبال کاهش سیطره نظامی عبیداللّه بن زیاد در کوفه، حدود صد تن از شیعیان در خانه سلیمان بن صرد خُزاعی گرد آمدند.
شخصیت‌های برجسته این جمع، از جمله سلیمان، مُسَیّب بن نَجَبه فَزاری، عبداللّه بن وال تمیمی، سعد بن عبداللّه و رِفاعة بن شَدّاد بَجَلی، همگی از یاران امام علی (علیه‌السلام)، بودند.
در این جلسه، سلیمان بن صرد، به‌سبب سبقت در اسلام و مصاحبت با امام علی (علیه‌السلام)، به رهبری برگزیده شد. سلیمان با استناد به آیه ۵۴ سوره بقره راه توبه را پیروی از توبه قوم موسی بیان کرد و از شیعیان خواست تا خود را برای قیام مسلحانه آماده کنند.
خالد بن سعد بن نُفیل استناد به این آیه را (که اندیشه خودکشی جمعی را القا می‌کرد) تصحیح کرد.
سلیمان، عبداللّه بن وال را مأمور کرد تا هدایای شیعیان را برای تهیه سازوبرگ نظامی به‌کار گیرد.
[۱۴] ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۲، ص۹۶، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.

تلاش‌های مخفیانه برای گسترش دعوت آغاز شد. سلیمان با نامه، شیعیان مدائن و بصره را از تصمیمات خود آگاه کرد و رهبران شیعیان این دو شهر به وی پاسخ مثبت دادند.

۳.۲ - دوره آشکار

مرگ یزید بن معاویه در سال ۶۴ و نزاع بر سر جانشینی وی در شام، مخالفان امویان را در عراق و حجاز به قیام برانگیخت. کمی بعد عبداللّه بن زبیر در مکه مدعی خلافت شد. عبیداللّه بن زیاد، کارگزار امویان در عراق، به شام گریخت و عمّال عبداللّه بن زبیر به‌سهولت بصره و کوفه را به چنگ آوردند.در این تحولات سیاسی، توّابین مجال یافتند تا دعوت خود را گسترده‌تر کنند.
برخی از آنان، با توجه به اوضاع متزلزل و آشفته سیاسی، می‌خواستند دارالاماره کوفه را تصرف کنند و مانعِ حاکمیت زبیریان در این شهر شوند، اما سلیمان معتقد بود که، به‌سبب پایگاه و نفوذ اشراف کوفه که در قتل امام حسین (علیه‌السلام) شرکت داشتند، هنوز زمان مناسب برای قیام فرا نرسیده و شیعیان باید به تلاش‌های خود برای گسترش دعوت بیافزایند.
مبلّغ مشهور دعوت در مصر، عبیداللّه بن عبداللّه مُرّی، از جمله کسانی بود که تلاش بسیار می‌کرد. بزودی شمار توّابین به شانزده هزار تن رسید و امید می‌رفت که در موعد مقرر قیام کنند،
[۲۰] ابن اعثم کوفی، احمد بن محمد، الفتوح، ج۶، ص۵۱-۵۳، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۲۱] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۲۵۰-۲۵۱، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
[۲۲] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
اما حوادث بعدی و حضور مختار ثقفی و زبیریان در کوفه، پیامدهای ناخوشایندی برای توّابین داشت.

مختار (که در اندیشه خونخواهی امام حسین (علیه‌السلام) بود) پیش از مرگ یزید به عبداللّه بن زبیر پیوست، ولی به‌سرعت از او جدا شد و در نیمه رمضان سال ۶۴ به کوفه رفت. وی سعی می‌کرد تا شیعیان کوفه را به‌سوی خود جلب کند.
او خود را نماینده امام و مهدی امت، محمد بن حنفیه فرزند علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)، خواند و از سوی دیگر شایستگی سلیمان را برای رهبری قیام مخدوش کرد و وی را به ناآگاهی در امور نظامی و سیاسی متهم نمود.
[۲۵] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، ج۴، جزء۸، ص۲۵۱ـ۲۵۳، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).

تبلیغات مختار در میان شیعیان کوفه دو دستگی پدید آورد و نزدیک به دو هزار تن از توّابین جدا شدند و به او پیوستند، و بدین‌ترتیب در شیوه مبارزه با قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) در میان توّابین تردید راه یافت.
[۲۸] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۱، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).



برخی معاصران معتقدند که موضع‌گیری مختار در سرنوشت توّابین تأثیری نداشت و مسائل دیگری عامل ناکامی این نهضت بود، از جمله مرگ‌طلبی صِرف، شمار اندک ایشان در برابر سپاه اموی و تلاش‌های مزورانه زبیریان و اشراف کوفه.
همچنین جان نثاری و شهادت‌خواهی در راه آرمان و عقیده، که هدف توّابین بود، در کوفه طرفداران فراوانی نداشت.
[۲۹] معروف حسنی، هاشم، جنبش‌های شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۴۴ ـ ۵۴۵، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.

سیاست‌های دوگانه حاکمان زبیری در کوفه و فریبکاری متحدانشان در میان سران قبایل و اشراف نیز در سست شدن نهضت توّابین مؤثر بود.


توّابین و زبیریان دشمن مشترکی (امویان) داشتند و این امر مانع رویارویی آنان شده بود، ولی آن‌ها در حقیقت همدیگر را دشمن می‌داشتند.
[۳۰] معروف حسنی، هاشم، جنبش‌های شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۳۶، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
[۳۱] معروف حسنی، هاشم، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۴۵، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
[۳۲] معروف حسنی، هاشم، جنبش‌های شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۳۹-۵۴۰، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
زبیریان از عواقب نهضت توّابین در کوفه سخت بیمناک بودند و خواهان نبرد توّابین با امویان در خارج از کوفه بودند.
عبداللّه بن یزید، حاکم زبیری کوفه، پیش از خروج توّابین از کوفه سیاست دوگانه‌ای پیشه کرده بود؛ از یک‌سو، از قصاص قاتلان اصلی امام حسین (علیه‌السلام) حمایت می‌کرد و از دیگر سو، تهدید می‌کرد که اگر توّابین در کوفه بر ضد او بشورند، با آنان خواهد جنگید.
پس از خروج توّابین از کوفه، عبداللّه بن یزید توّابین را به اتحاد بر ضد دشمن مشترک تشویق می‌کرد، اما سلیمان بن صرد درخواست‌های وی را رد کرد و معتقد بود که همراهی زبیریان با ایشان موجب انحراف نهضت و پذیرفتن خلافت ابن زبیر خواهد شد.


آن‌ها سرانجام در سال ۶۵ هجری تصمیم به قیام گرفتند و آغاز ماه ربیع الاول را زمان قیام خروج تعیین کردند
[۳۵] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۱۶، ترجمه ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی، مؤسسه مطبوعاتی علمی..
[۳۶] ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۲، ص۱۰۰، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
و در اردوگاه نُخَیله (بیرون کوفه) گرد آمدند.
از شانزده هزار تا بیست هزار
[۳۷] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
عضو ثبت نام شده تنها چهار هزار تن حاضر شدند و از شیعیان بصره و مدائن خبری نبود.
سلیمان به کوفه مأمورانی فرستاد تا با شعار « یالَثارات الحسین» (ای خون‌خواهان حسین)، بازماندگان را به خروج بر انگیزند. با این‌همه، پس از سه روز انتظار تنها اندکی از شیعیان به توّابین پیوستند. سلیمان درنگ بیش‌تر را روا ندید و سپاهیان را توجیه کرد که جنگ در کوفه به فتنه و برادرکشی خواهد انجامید، اما اگر بر سپاه عبیداللّه چیره شوند، پیروزی بر قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) در کوفه سهل خواهد بود.
[۴۰] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۴-۲۵۵، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).



توّابین در شامگاه پنجم ربیع الاول به سوی کربلا حرکت کردند. در میان راه عده‌ای از ایشان جدا شدند، اما بقیه درکربلا بر مزار امام حسین (علیه‌السلام) به عزا نشستند و از گناهان خویش پوزش طلبیدند، سپس به سوی شام حرکت کردند.
در پایان راه عراق به شام، در کنار رود فرات به قرقیسیا رسیدند.حاکم آنجا، زُفَر بن حارث، از مخالفان امویان بود.او آذوقه فراوانی در اختیار توّابین گذاشت و برای اتحاد با آنان پیشنهادهای گوناگون داد؛ اما سلیمان نپذیرفت، زیرا زفر بن حارث، پیش از مرگ یزید، از کارگزاران او در قنّسرین (فلسطین) بود و پس از مرگ او در جنگ مَرْج راهِط به طرفداری از عبداللّه بن زبیر با مروانیان جنگیده بود.


اطلاعاتی که زفراز منطقه جنگی عین الورده (رأس العین، از شهرهای جزیره در شمال) در اختیار سلیمان قرار داد، در شیوه پیکار با سپاه عبیداللّه بن زیاد بسیار سودمند واقع شد.
[۴۷] ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۲، ص۱۰۶-۱۰۸، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
توّابین در عین الورده فرود آمدند. سلیمان پیش از شروع نبرد، آداب اخلاقی جنگ را که از امام علی (علیه‌السلام) آموخته بود، یادآور شد و سپس جانشینان خود را در سپاه معرفی کرد.
طلایه داران لشکر توّابین به فرماندهی مسیّب بن نجبه بر دشمن تاختند و غنایمی به‌چنگ آوردند.
[۴۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۱۰،، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد (بی تا).

لشکر امویان در این‌زمان مشکل فرماندهی داشت. مروان بن حکم در شام مرده بود و عبدالملک به‌خلافت رسیده بود. عبیداللّه بن زیاد به‌سرعت بر این مشکل غلبه کرد و در سه نوبت لشکری بین بیست تا سی هزار تن برای جنگ با توّابین گسیل داشت.
[۵۰] ابن اعثم کوفی، احمد بن محمد، الفتوح، ج۶، ص۸۱، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۵۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۴.

دو سپاه در ۲۵ جمادی الاولی ۶۵ در برابر هم صف‌آرایی کردند و فرماندهان دو سپاه یکدیگر را به اطاعت از خود فرا خواندند. سلیمان از سپاه اموی خواست تا عبدالملک را خلع کنند و عبیداللّه بن زیاد را به توّابین سپارند و آنگاه هر دو سپاه، زبیریان را از عراق بیرون رانند و حکومت را به یکی از اهل‌بیت پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم)، یعنی امام علی بن حسین (علیه‌السلام)، سپارند.
جنگ سه روز به درازا کشید و توّابین با شمار اندک خود جنگیدند و رهبران آنان یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و عاقبت رفاعة بن شداد با گروهی اندک از توّابین شبانگاه عقب نشستند.
[۵۴] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۴۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۵۵] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۷، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).

توّابین در راه بازگشت با گروهی از شیعیان بصره و مدائن که برای یاری آنان آمده بودند، برخورد کردند و همگی با اندوه فراوان به شهرهای خود بازگشتند.
[۵۸] ابن اعثم کوفی، احمد بن محمد، الفتوح، ج۶، ص۸۶، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۵۹] اخطب خوارزم، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۹۹، چاپ محمد سماوی، نجف ۱۳۶۷.



شکست توّابین در عین الورده توان تجدید سازماندهی را از ایشان گرفته بود، بنابراین بازماندگان این واقعه به نهضت مختار پیوستند. مختار ثقفی که در این زمان در زندان کوفه بود، برای رفاعة بن شدّاد و توّابین پیام تسلیت فرستاد.
وی از سلیمان و دیگر شهیدان تجلیل کرد و از بازماندگان توّابین خواست تا با او بر کتاب خدا و سنّت پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) و خونخواهی اهل‌بیت و جهاد با دشمنان بیعت کنند.
اگرچه توّابین به‌ظاهر در برابر سپاه اموی شکست خوردند، توانستند برای نخستین بار تشکل منسجمی از شیعیان به‌وجود آورند و چون قیام آنان بر پایه تفکر شیعی و تحت تأثیر شهادت امام حسین (علیه‌السلام) شکل گرفته بود، توانست موجب پیشرفت تشیع شود.


مورخان از دیرباز با نگارش رساله‌هایی درباره توّابین، اهتمام خود را به این نهضت نشان داده‌اند.
قدیمی‌ترین مأخذ، رساله‌ای است به نام سلیمان بن صُرَد و عَیْن الورده نوشته ابومِخْنَف اَزْدی (متوفی ۱۷۵)، اخباری کوفه.
[۶۱] ابن ندیم، محمد بن إسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۰۵.
[۶۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۵، مروج (بیروت)، اخبار التوّابین بِعَیْن الورده، .
روایات ابومخنف منبع مهم مورخان بعدی، از جمله طبری، گردید.
عبدالعزیز جَلوُدی ، صحابی امام باقر (علیه‌السلام) و از اخباریان بصره، نیز رساله‌ای به نام اخبار التوّابین و عین الورده داشته است.


(۱) ابن‌اثیر، على بن محمد، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن اعثم کوفی، احمد بن محمد، الفتوح، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۳) ابن‌سعد، الطبقات الکبرى.
(۴) ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
(۵) ابن ندیم.
(۶) اخطب خوارزم، موفق بن احمد، مقتل الحسین، چاپ محمد سماوی، نجف ۱۳۶۷.
(۷) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد (بی تا).
(۸) هاشم معروف حسنی، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
(۹) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰) طبری، محمد بن جریر، تاریخ (بیروت).
(۱۱) مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب (بیروت).
(۱۲) ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۳) نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهرب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷؛


۱. نمازی، شیخ علی، مستدرک سفینةالبحار، مؤسسة النشرالاسلامی التابعة لجماعة المدرسین قم، ج۴، ص۶۸.    
۲. طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ص۸۱-۸۰.
۳. محمد جعفری، سیدحسین، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سید محمدتقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص۲۶۲.
۴. طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ص۷۹.
۵. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۳۱۳-۳۱۲، ترجمه ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی، مؤسسه مطبوعاتی علمی.
۶. شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص۲۰۶-۲۰۵.
۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۳۱۵، ترجمه ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی، مؤسسه مطبوعاتی علمی.
۸. محمد جعفری، سیدحسین، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سید محمدتقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص۲۶۲.
۹. شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص۲۰۶.
۱۰. ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۱۹.    
۱۱. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۳.
۱۲. مسعودی، علی بن حسین،مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۵.
۱۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۵۴-۵۵۵، (بیروت).    
۱۴. ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۲، ص۹۶، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۵۵-۵۵۸، (بیروت).    
۱۶. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۱۱۶۲.    
۱۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۵۹-۵۶۰، (بیروت).    
۱۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۸۴، (بیروت).    
۱۹. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۲ ۱۶۳.    
۲۰. ابن اعثم کوفی، احمد بن محمد، الفتوح، ج۶، ص۵۱-۵۳، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۲۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۲۵۰-۲۵۱، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۲۲. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۲۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۸۰، (بیروت).    
۲۴. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۳.    
۲۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، ج۴، جزء۸، ص۲۵۱ـ۲۵۳، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۸۰، (بیروت).    
۲۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۸۴، (بیروت).    
۲۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۱، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۲۹. معروف حسنی، هاشم، جنبش‌های شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۴۴ ـ ۵۴۵، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
۳۰. معروف حسنی، هاشم، جنبش‌های شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۳۶، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
۳۱. معروف حسنی، هاشم، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۴۵، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
۳۲. معروف حسنی، هاشم، جنبش‌های شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۳۹-۵۴۰، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
۳۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۶۱-۵۶۲، (بیروت).    
۳۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۹۱-۵۹۲، (بیروت).    
۳۵. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۱۶، ترجمه ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی، مؤسسه مطبوعاتی علمی..
۳۶. ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۲، ص۱۰۰، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
۳۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۳۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۸۳-۵۸۴، (بیروت).    
۳۹. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۵۱۷۷.    
۴۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۴-۲۵۵، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۴۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۸۹-۵۹۰، (بیروت).    
۴۲. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۷ ۱۷۸.    
۴۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۵۹۳-۵۹۶، (بیروت).    
۴۴. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۵.    
۴۵. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۹.    
۴۶. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۹۱۸۰.    
۴۷. ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۲، ص۱۰۶-۱۰۸، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
۴۸. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۸۰۱۸۱.    
۴۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۱۰،، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد (بی تا).
۵۰. ابن اعثم کوفی، احمد بن محمد، الفتوح، ج۶، ص۸۱، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۵۱. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۸۲.    
۵۲. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۴.
۵۳. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۸۲.    
۵۴. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۴۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۵۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۷، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۵۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۶۰۰-۶۰۱، (بیروت).    
۵۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۶۰۴-۶۰۵، (بیروت).    
۵۸. ابن اعثم کوفی، احمد بن محمد، الفتوح، ج۶، ص۸۶، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۵۹. اخطب خوارزم، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۹۹، چاپ محمد سماوی، نجف ۱۳۶۷.
۶۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۵، ص۶۰۶، (بیروت).    
۶۱. ابن ندیم، محمد بن إسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۰۵.
۶۲. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۵، مروج (بیروت)، اخبار التوّابین بِعَیْن الورده، .
۶۳. نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهرب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۲، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توابین»، شماره۳۹۷۸.    






جعبه ابزار