• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توصیف فقر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌فقر، يكى از گسترده‌ترين مشكلات جوامع انسانى است و عمرى به درازاى زندگى بشر دارد. از زمانى كه بشر، پا به عرصه گيتى نهاده است، خويش را با اين پديده فراگير، روبه‌رو ديده است. فقر در اشكال مختلف و به درجات متفاوت، در همه جوامع انسانى يافت مى‌شود و در جوامع توسعه يافته، از دامنه گسترده‌ترى برخوردار است. از سوى ديگر، وجود فقر (خصوصاً اگر گستردگى زيادى نيز داشته باشد)، غالباً زمينه‌ساز بروز انحرافات اجتماعى و بستر مناسبى براى وقوع جرم و جنايت است.

فهرست مندرجات

۱ - توصیف فقر
       ۱.۱ - مرگی بزرگ‌تر از مرگ حقیقی
       ۱.۲ - خوشا به حال فقیران
       ۱.۳ - غربت در وطن
       ۱.۴ - معنای فقر
       ۱.۵ - بزرگ‌ترین فقر
       ۱.۶ - نتیجه سلامت تن
       ۱.۷ - زیور فقر
       ۱.۸ - باعث بی دینی
       ۱.۹ - فقر زیرکان
       ۱.۱۰ - او فقیر نیست
       ۱.۱۱ - نیازمندی بلاست
       ۱.۱۲ - توانگری و فقر حقیقی
۲ - مصرف زکات برای فقرا و مساکین از دیدگاه امام خمینی
       ۲.۱ - فقرا و مساکین
              ۲.۱.۱ - آغاز سال فقر و غنا
              ۲.۱.۲ - عدم کفایت منافع سرمایه
              ۲.۱.۳ - عدم پرداخت زکات یش از مخارج یک سال
              ۲.۱.۴ - مانع زکات گرفتن نبودن خانه و لوازم مطابق شان
              ۲.۱.۵ - کار دون شان
              ۲.۱.۶ - قدرت یادگرفتن حرفه مطابق شان
              ۲.۱.۷ - زکات گرفتن محصل علم
              ۲.۱.۸ - شک در به‌اندازه خرج سال بودن دارایی
              ۲.۱.۹ - محاسبه زکات بابت طلب از فقیر
              ۲.۱.۱۰ - ادعای فقیر بودن
              ۲.۱.۱۱ - استحباب عدم اعلام زکات بودن
              ۲.۱.۱۲ - کشف عدم فقر
۳ - پانویس
۴ - منبع


فقر از دیدگاه امام علی (علیه‌السلام) بدین‌گونه توصیف می‌شود:

۱.۱ - مرگی بزرگ‌تر از مرگ حقیقی


«الفقر الموت الاکبر؛ فقر و بی‌چیزی مرگی است بزرگ‌تر از مرگ حقیقی!».

۱.۲ - خوشا به حال فقیران


«و قال (علیه‌السلام) فی صفة الانبیا -: و ان شئت ثنیت بموسی کلیم الله (صلي‌الله‌عليه‌وآله) حیث یقول: (رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر) و الله ما ساله الا خبزا یاکله؛ امام در صفت پیامبران (علیهم‌السلام) این‌گونه فرمودند: اگر بخواهی دومین مثل موسی کلیم الله (علیه‌السلام) را بیاورم، آن‌گاه که عرض کرد: خداوند ! به آن خیری که برای من فرستادی محتاجم، سوگند به خدا، او از خدا، جز نانی که بخورد چیزی سؤال نکرده بود»!

۱.۳ - غربت در وطن


«الفقر فی الوطن غربة؛
فقر و بی‌چیزی در وطن به منزله غربت است».

۱.۴ - معنای فقر


«لا فقر کالجهل؛
هیچ نیازمندی و احتیاجی مانند جهل نیست».

۱.۵ - بزرگ‌ترین فقر


«اکبر الفقر الحمق؛
بزرگ‌ترین بی‌نوایی‌ها و نیازمندی‌ها، حمق و نادانی است».

۱.۶ - نتیجه سلامت تن


«الا و ان من البلا الفاقة، و اشد من الفاقة مرض البدن، و اشد من مرض البدن مرض القلب. الا و ان من النعم سعة المال. و افضل من سعة المال سحة البدن، و افضل من صحة البدن تقوی القلب؛ آگاه باشید نداری از جمله بلاهاست و سخت‌تر از ان بیماری تن است و از ان سخت‌تر، بیماری دل است. بدانید که تقوای دل، از سلامتی بدن است».

۱.۷ - زیور فقر


«العفاف زینة الفقر؛
پاک‌دامنی و عزت نفس، موجب زیبایی فقر است».

۱.۸ - باعث بی دینی


«عنه (علیه‌السلام) لابنه محمد بن الحنفیة -:یا بنی! انی اخاف علیک الفقر فاستعذ بالله منه، فان الفقر منقصة للدین! مدهشة للعقل، داعیة للمقت؛ به فرزندش محمد بن حنفیه فرمود: فرزند عزیزم! برای تو از فقر می‌ترسم، زیرا فقر عامل کاهش دین است و عقل را به دهشت می اندازد و باعث دشمنی می‌گردد».

۱.۹ - فقر زیرکان


«الفقر یخرس الفطن عن حجته، و المقل غریب فی بلدته؛ فقر، زیرک را از بیان دلیل خود باز می‌دارد و بیچاره در شهر خود غریب است».

۱.۱۰ - او فقیر نیست


«لا یقع اسم الا ستصعاف علی من الحجة فسمعتها اذنه و وعاها قلبه. عنوان استضعاف (قصور حجت‌شناسی) بر کسی که حجت به او رسیده و گوشش آن را شنیده و قلبش آن را دریافته است، صدق نمی‌کند».

۱.۱۱ - نیازمندی بلاست


«الا و ان من البلا الفاقة، و اشد من الفاقة مرض البدن، و اشد من مرض ‌ آلبدن مرض القلب؛ آگاه باشید! نیازمندی بلاست و سخت‌تر از ان بیماری تن است و از آن بدتر بیماری قلب است».

۱.۱۲ - توانگری و فقر حقیقی


«الغنی و الفقر بعد العرض علی الله؛
توانگری و بی‌نوایی بعد از عرضه (اعمال) بر خدا معلوم می‌شود».


مستحقین زکات و مصارف آن هشت مورد است:

۲.۱ - فقرا و مساکین

اول و دوم: «فقرا و مساکین»؛ و دومی (مساکین) حالش از اوّلی بدتر است (یعنی نیازش بیشتر است) و آن‌ها کسانی هستند که مخارج سال خود و کسانی که عهده‌دار خرج آنان‌اند را به‌نحوی‌که شایسته آن‌ها است، نه فعلاً و نه تدریجاً ندارند، پس کسی که دارای کسب و کاری‌ است که با آن مخارج خود و عیالاتش را به‌نحوی‌که لایق حال او است به دست می‌آورد جزء فقرا و مساکین نیست و زکات برای او حلال نمی‌باشد. و همچنین است کسی که دارای صنعت و ملک و مانند آن است که به وسیله آن مخارج خود را تامین می‌کند. و اگر کسی قدرت بر کسب و کار دارد لیکن از روی تنبلی کار نکند، احتیاط به اینکه از گرفتن زکات پرهیز کند و دیگران هم از دادن زکات به او اجتناب کنند ترک نشود؛ بلکه جایز نبودن آن خالی از قوّت نیست.

۲.۱.۱ - آغاز سال فقر و غنا

آغاز سالی که فقر و غنای شخص بستگی به داشتن یا نداشتن مخارج آن سال دارد، زمان دادن زکات است؛ پس داشتن و نداشتن به مقدار کفایت یک سال در این زمان ملاحظه می‌شود، پس هر زمان که به مقدار کفایت مخارج سالش را داشته باشد بی‌نیاز است، و اگر بعد از صرف قسمتی از آن از مقدار کفایت مخارج سالش کم شود فقیر است.

۲.۱.۲ - عدم کفایت منافع سرمایه

اگر سرمایه‌ای داشته باشد که خود آن برای مخارج سالش کافی است ولی سود و یا منافع آن کفایت مخارجش را نمی‌کند، یا ملکی داشته باشد که قیمت آن برای مخارج یک سال یا چند سال کفایت کند ولی درآمد و محصول آن کافی نباشد، چنین کسی بی‌نیاز نیست و جایز است که اصل سرمایه و ملک را نگه دارد و کسری مخارج را از زکات بگیرد.

۲.۱.۳ - عدم پرداخت زکات یش از مخارج یک سال

احتیاط (واجب) آن است که به فقیر بیش از مخارج یک سالش (زکات) ندهند، چنان که احتیاط (واجب) آن است که فقیر هم بیش از مخارج یک سال نگیرد. و همچنین احتیاط (واجب) در مورد کاسب و صاحب ملک و تاجری که کسب و یا درآمد ملک و یا ربح آنان کفایت خرجشان را نمی‌کند آن است که هم در دادن دیگران به آن‌ها و هم در گرفتن آن‌ها به مقدار جبران‌کننده کمبود بسنده شود.

۲.۱.۴ - مانع زکات گرفتن نبودن خانه و لوازم مطابق شان

خانه مسکونی و خادم و اسب‌سواری که به حسب حالش ولو به خاطر عزّت و شرافتش به آن نیاز داشته باشد و لباس‌های تابستانی و زمستانی و لباس مسافرت و لباس وطن اگر چه برای تجمّل باشد و فرش و ظروف و مانند آن، مانع از دادن زکات (به شخص) و گرفتن آن (برای او) نیست، البته اگر بیشتر از مقداری را که به حسب حال و شانش به طور متعارف نیاز دارد، داشته باشد به‌طوری که اگر مقدار زاید را بفروشد برای مخارج سالش کفایت کند، جایز نیست زکات بگیرد.

۲.۱.۵ - کار دون شان

اگر قادر بر کسب درآمد ولو با جمع‌آوری هیزم و گیاه باشد لیکن با شان او منافات داشته یا به خاطر پیری یا مرض و مانند آن مشقّت شدید داشته باشد برای او جایز است زکات بگیرد. و همچنین است اگر دارای صنعت یا حرفه‌ای باشد که به خاطر نداشتن ابزار کار یا نبودن مشتری نتواند مشغول کار شود.

۲.۱.۶ - قدرت یادگرفتن حرفه مطابق شان

اگر در حال حاضر حرفه یا صنعت مناسب شانش نداشته باشد لیکن می‌تواند بدون مشقّت زیاد بیاموزد، پس در اینکه بتواند یاد نگیرد و زکات بگیرد اشکال است، بنابراین احتیاط را نباید ترک کند، البته وقتی که مشغول یاد گرفتن شد، مدّتی که مشغول فراگرفتن صنعت و حرفه است گرفتن زکات اشکالی ندارد.

۲.۱.۷ - زکات گرفتن محصل علم

برای کسی که مشغول تحصیل علم است و توانایی اشتغال به کسبی که مناسب شانش هست دارد گرفتن زکات از سهم «سبیل اللَّه» جایز است، به شرط آنکه اشتغال به کار مانع اشتغال به تحصیل و یا موجب سستی در آن گردد، چه تحصیل علمی باشد که بر او واجب عینی یا کفایی است و چه تحصیل علمی باشد که تحصیل آن مستحب است.

۲.۱.۸ - شک در به‌اندازه خرج سال بودن دارایی

اگر شک کند که آنچه را دارد برای مخارج سالش کفایت می‌کند یا نه، برای او جایز نیست زکات بگیرد، مگر آنکه قبلاً مخارج سال را نداشته سپس مقداری به دست آید که نمی‌داند کفایت می‌کند یا نه.

۲.۱.۹ - محاسبه زکات بابت طلب از فقیر

اگر از فقیر، طلبی دارد می‌تواند آن را زکات حساب کند اگر چه فقیر مرده باشد، به شرط آنکه ترکه‌ای که برای ادای دینش کفایت کند نداشته باشد، وگرنه جایز نیست. البته اگر ترکه‌ای داشته باشد اما پرداخت دین از ترکه به خاطر امتناع ورثه یا غیر آن ممکن نباشد ظاهراً جایز است که زکات حساب کند.

۲.۱.۱۰ - ادعای فقیر بودن

اگر کسی ادعا کند که فقیر است پس اگر راست و دروغ بودنش معلوم شود بر طبق آن عمل می‌شود، و اگر حالش نامعلوم باشد و در سابق فقیر بوده بدون اینکه (بر فقیر بودنش) قسم بخورد جایز است به او زکات داده شود، وگرنه بنابر احتیاط (واجب) معتبر است که از ظاهر حالش گمان به راست‌گویی او پیدا شود مخصوصاً اگر در سابق بی‌نیاز بوده است.

۲.۱.۱۱ - استحباب عدم اعلام زکات بودن

واجب نیست به فقیر اعلام کند که آنچه را به او داده زکات است، بلکه اگر از کسانی است که شان خود را برتر از آن می‌بیند که زکات بگیرد و از گرفتن آن شرم دارد مستحب است در ظاهر به عنوان صله (هدیه) بدهد و در واقع زکات حساب کند.

۲.۱.۱۲ - کشف عدم فقر

اگر زکات را به شخصی بدهد به حساب اینکه او فقیر است و بعد معلوم شود که بی‌نیاز بوده در صورت باقی بودن عین زکات، از وی پس گرفته می‌شود، بلکه درصورتی‌که تلف شده و (گیرنده) می‌دانسته که زکات است ضامن است، اگر چه نداند که گرفتن زکات بر شخص بی‌نیاز حرام است، بلکه درصورتی‌که احتمال زکات بودنش را می‌داده ظاهر آن است که ضامن است. البته درصورتی‌که به عنوان دیگری غیر از زکات داده باشد ضامن نیست، چنان که اگر گیرنده، یقین داشته که زکات نیست ضامن نمی‌باشد، و در این حکم بین زکاتی که کنار گذاشته شده است و غیر آن فرقی نیست. و همچنین است اگر مالک، زکات را به شخص بی‌نیازی بدهد و نداند که زکات بر او حرام است. و در هر دو صورت اگر پس گرفتن عین زکات ممکن نباشد و یا به نحوی تلف شود که ضامن نباشد یا ضامن باشد و گرفتن عوض امکان نداشته باشد، مالک ضامن است و بر او واجب است (بار دیگر) زکات را بپردازد مگر آن‌که با اذن شرعی زکات را داده باشد مثل اینکه (گیرنده) ادّعای فقر کند - بنابراین که ادّعای او را معتبر بدانیم - که در این حال بنابر اقوی ضامن نیست؛ ولی اگر احراز فقر به اماره عقلی باشد مثل اینکه قطع (به فقیر بودن گیرنده) پیدا کند، ظاهر آن است که ضامن است. و اگر کسی که زکات را (به فقیر) می‌دهد مجتهد یا وکیل او باشد و کوتاهی نکرده باشد، ضامن نیست؛ بلکه بر مالک هم چیزی نیست اگر به مجتهد یا وکیل او به عنوان اینکه ولیّ عام فقرا می‌باشد زکات را پرداخته باشد و اما اگر به عنوان وکالت از طرف مالک باشد ظاهر آن است که مالک ضامن است و بر او واجب است دوباره زکات را بدهد.


۱. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۸۱۵، حکمت۱۵۳.    
۲. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۳۴۶، خطبه۱۵۹.    
۳. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۷۸۳، حکمت۵۱.    
۴. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۷۸۳، حکمت۴۹.    
۵. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۷۷۹، حکمت۳۴.    
۶. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۸۷۴، حکمت۳۷۸.    
۷. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۷۸۴، حکمت۶۳.    
۸. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۸۵۳، حکمت۳۱۰.    
۹. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۷۶۹، حکمت۲.    
۱۰. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۴۳۶، خطبه۱۸۹.    
۱۱. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۸۷۴، حکمت۳۷۸.    
۱۲. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۸۸۸، حکمت۴۴۴.    
۱۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۱، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۱، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۲، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۲، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۲، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۲، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۳، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۳، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۳، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۳، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۳، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۳، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۳، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، مسالة۱۲ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «توصیف فقر».    .
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار