• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جابر بن افلح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جابر بن اَفلَح، کنیه‌اش ابومحمد، منجم و ریاضیدان مشهور اندلسی در قرن ششم است.




در باره زندگی وی اطلاع چندانی در دست نیست.
احتمالاً در سِویل ( اشبیلیه ) به دنیا آمده زیرا برخی مؤلفان، به خصوص موسی بن میمون (۵۲۹ ـ۶۰۰) که به گفته خودش با پسر جابر آشنا بوده است و بطروجی، او را اشبیلی نامیده‌اند.
[۱] لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۵.

از سوی دیگر، این موضوع که ابن میمون پسر جابر را می‌شناخته حاکی از آن است که جابر در قرن ششم یا در اواخر قرن پنجم می‌زیسته است.
نام جابر در کتاب تلخیص المجسطی، منسوب به ابن رشد (۵۲۰ ـ ۵۹۴)، آمده است.
در این اثر ــ که اصل عربی آن در دسترس نیست اما نسخه‌هایی از ترجمه عبری آن، اثر ژاکوب (یعقوب) آناتولی موجود است ــ آمده که جابر در همان قرن مؤلف (احتمالاً ابن رشد) می‌زیسته است؛ بنابراین، به احتمال بسیار جابر در نیمه اول قرن ششم می‌زیسته است.
[۲] لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۵ ـ۸۶.




افسانه‌هایی در باره ارتباط جابر با سویل وجود دارد که نادرستی آن‌ها به اثبات رسیده است.
مثلاً اینکه وی سازنده برج زرین و مناره خیرالْدا ــ که امروزه جزئی از کلیسای جامع سویل است ــ بوده و از این مناره برای رصدهای
نجومی استفاده می‌کرده است.
[۳] لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۷.




خطای معمول دیگر این بود که تصور می‌شد واژه الجبرا ( علم جبر ) از صورت لاتینی نام جابر (Geber) مشتق شده، در حالی که از ریشه ج ب ر (به معنای جبران یا ترمیم کردن) است.
علاوه بر این، گاهی نام جابر بن افلح با اشخاص دیگری اشتباه شده است، از جمله با شاعر تقریباً معاصرش، ابوالقاسم
علی بن اَفْلَح اهل بغداد؛ ابوافلح سَرَقُسطی، که احتمالاً در قرن هفتم یا هشتم می‌زیسته؛ منجم مشهور محمد بن جابر بَتّانی؛ و جابر بن حیّان ، عالم کیمیا ، که نام لاتینی او نیز Geber است.
[۴] لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۶.




چندین ترجمه عبری از متون منسوب به جابر سراغ داریم: تفسیری کوتاه بر رساله ثابت بن قُرّه در باره قضیه مِنِلائوس
و بر اُکَر منلائوس و گزیده‌های شرحی بر اصول اقلیدس.
[۵] لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۳ـ۹۴.

اما شهرت جابر بن افلح به سبب پژوهشهای او درباره مَجِسْطی بطلمیوس، و انتقادهای وی از این کتاب است.
مسلمانان از طریق دو ترجمه عربی با مجسطی آشنا شدند.
جابر برخی روابط مثلثاتی را عرضه کرد که در مجسطی وجود ندارد و همچنین تردیدهایی درباره بعضی از جنبه‌های نجوم بطلمیوس، به ویژه در مورد دو سیاره عطارد و زهره، ابراز کرد.
[۶] لورچ، ۱۹۷۵، ص ۸۵.
[۷] زندگینامه علمی دانشوران، ذیل مادّه.




مهم ‌ترین اثر جابر، نقد او بر مجسطی، در نُه مقاله است.
عنوان یکی از نسخه‌های موجود از این اثر
[۸] کتابخانه سلطنتی برلین، ش۵۶۵۳.
رساله اصلاح المجسطی است.
[۹] آلوارت، ج ۵، ص۱۴۱.

در این رساله، که بازنگاری مجسطی بطلمیوس است، جابر در مقدمه تفاوتهای عمده اصلاح و مجسطی را بر شمرده است.
اصلاح المجسطی را احتمالاً نخستین بار گراردوس کرمونایی (۵۰۷ـ۵۸۳/۱۱۱۴ـ۱۱۸۷) به لاتینی ترجمه کرد.
[۱۰] لورچ، ۱۹۷۵، ص ۸۸ ـ۹۰.
[۱۱] لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۷، ص۱ـ۲.
غربیها عمدتاً از طریق این ترجمه با جابر آشنا شدند.
[۱۲] زندگینامه علمی دانشوران، ذیل مادّه.




قضیه منلائوس (شکل قطاع، دستور مقادیر شش گانه)، که بطلمیوس آن را به کار می‌بُرد، بعدها در نجوم دوره اسلامی جای خود را به قضیه مثلثات کروی ساده تری به نام «شکل مُغْنی» داد که در آن چهار کمّیت به میان می‌آید.
این قضیه حاصل مستقیم یا غیرمستقیم انقلاب مثلثاتی بوزجانی، ابونصر عراق، خجندی یا بیرونی در قلمرو شرقی جهان اسلام ، در دو قرن چهارم و پنجم/ دهم و یازدهم بوده است.



جابر از توابع ظلّی (تانژانت و کُتانژانت) استفاده نمی‌کرد؛ بنابراین، کار وی در این زمینه از بسیاری از منجمان پیشین، ابتدایی‌تر به شمار می‌آید.
[۱۳] لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۱ـ۳.
[۱۴] لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۹.

البته ریاضیدانان اندلسی از آغاز قرن پنجم (یعنی از زمانی که ابن معاذ این قضایا را تبیین کرد و زرقالی آن‌ها را به کار برد) با این قضایا آشنا بودند.
عجیب اینجاست که ظاهراً مثلثات کروی جابر، با ابن معاذ ارتباطی ندارد.
به علاوه، جابر هیچگاه از دیگر مؤلفان عربی زبان، حتی از مؤلفان اندلسی، مطلبی نقل نکرده است.
[۱۵] سامسو، ۱۹۹۲، ص۱۳۹ـ۱۴۴.




روشهای جابر در مثلثاتِ مسطحه، بطلمیوسی است، اما بر خلاف بطلمیوس ــ که فقط در موارد ضروری روشهای ریاضی را به کار می‌بُرد ــ جابر این روشها را از لحاظ ریاضی اثبات می‌کرد.
[۱۶] لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۱.




علاوه بر بحثهای مثلثاتی، مهم ‌ترین تفاوت میان مجسطی و اصلاح المجسطیِ جابر، بحث موقعیت سیارات سِفلی (عطارد و زهره) است.
بطلمیوس این سیارات را زیر فلک خورشید (میان ماه و خورشید) در نظر گرفته است.
بدین منظور بطلمیوس می‌بایست مشاهده نشدن عبور این سیارات از مقابل خورشید را توجیه می‌کرد.
بطلمیوس قرارگیری این سیارات را برخطِ میانِ ناظر زمینی و خورشید، امری محال می‌دانست.
جابر در مقاله هفتم کتابش به این موضوع پرداخته و بحث بطلمیوس را نامعتبر دانسته و این دو سیاره را در فلکهای بالاتر (دورتر) از خورشید قرار داده است.
[۱۷] سوردلو، ص۵۰۴ ـ۵۱۰.

در اندلس، جابرنخستین فردی بود که از دستگاه بطلمیوسی حرکت عطارد کاملاً انتقاد کرد.
اثر مهم دیگر در این زمینه کتاب الشکوک علی بطلمیوس از ابن هیثم بود که از اواخر قرن پنجم/ یازدهم در اندلس فراگیر شد.
امروزه مشخص شده که جابر بن افلح در تألیف کتابش از ابن هیثم تأثیر نگرفته است.
[۱۸] سامسو، ۲۰۰۱، ص۲۰۲ـ۲۲۴.

به عقیده جابر، مبانی ریاضی مجسطی باید اصلاح می‌شد.
[۱۹] بهلورچ، ۱۹۷۵، ص۹۵ـ۹۶.

اصلاح المجسطی به وضوح اثری نظری است، بیان مطالب هیچگاه شامل مثالهای عددی و جدول نیست و در آن جابر مهارت فوق‌العاده خود را در ریاضیات نشان داده، اما از سوی دیگر از نوشته‌هایش چنین برمی‌آید که وی اصلاً منجمی رصدگر نبوده است.



جابر از روش بطلمیوس در گزینش رصدهایش انتقاد کرده اما خود رصدهای جدیدی عرضه نکرده است.
[۲۰] بهلورچ، ۱۹۷۵، ص۹۴.

در مقاله پنجم اصلاح المجسطی، جابر ابزاری رصدی را شرح داده که به ادعای وی قادراست در رصدهای نجومیِ گوناگون، جانشین چهار ابزار نجومی بطلمیوس (که در مجسطی آمده، یعنی اسطرلابون، ذات الحلقِ نصف النهاری، ذات الحلقِ استوایی و ذات الشُعبَتَیْن) شود، اما اساساً فقط جانشین مناسبی برای اسطرلابون است.
[۲۱] لورچ، ۱۹۷۶، ص۱۵.
[۲۲] لورچ، ۱۹۷۶، ص۱۶.

گذشته از یک ذاتُالحِلَق، که فقط زرقالی درباره آن توضیح داده و ترجمه لاتینی کهنی از آن باقی است، در این اثر برای نخستین بار یک ابزار رصدی در اندلس وصف شده است.
این ابزار، همچون ذات الحلق، بزرگ بوده است و گونه اولیه تورکیتم ــ که بعدها در اروپا به کار رفت ــ فرض می‌شود.
ابزار اخیر را برناردِ وردونی و فرانکوِ لهستانی نخستین بار در قرن هفتم/ سیزدهم در یک متن لاتینی وصف کرده‌اند که ترکیبی از اسطرلابونِ (نوعی ذات الحلق) بطلمیوس و اسطرلاب مسطح است، اما ابزاری که در متن عربیِ اصلاح المجسطی وصف شده با ابزاری که در ترجمه‌های لاتینی وصف گردیده، متفاوت است.
شگفت این‌که ابزار وصف شده در متن عربی به تورکیتم شباهت بیشتری دارد.
[۲۳] لورچ، ۱۹۷۶، ص۱۱.




تشابه ابزار نجومی جابر با تورکیتم، در جانشینی قطعاتی ساده‌تر به جای حلقه‌های تودرتو با حفظ همان زاویه‌بندی است، اگر چه فاقد درجه‌بندی ساعت و دایره مدرج (در کنار عِضادِه) است که معمولاً در تورکیتم وجود دارد.
[۲۴] لورچ، ۱۹۷۶، ص۱۵.




ابزار رصدی جابر ظاهراً در جهان اسلام مورد توجه قرار نگرفته است.
رگیومونتانوس (ریاضیدان ایتالیایی ۸۳۹ ـ۸۷۹/ ۱۴۳۶ـ۱۴۷۴) در ۸۷۳ ـ۸۷۴/ ۱۴۶۹، برای نخستین بار، از این ابزار در فهرست ابزارهای نجومی غیرقابل حمل یاد کرده است.
احتمال دارد که مخترعان تورکیتم از نوشته جابر در باره ابزار ابداعی‌اش آگاه بوده باشند ولی شواهدی در این باره در دست نیست.
[۲۵] لورچ، ۱۹۷۶، ص۳۲ـ۳۳.




احتمالاً جابر خود متن رساله اصلاح، یا دست کم مباحث مثلثاتی آن، را پیش از آن‌که موسی بن میمون این اثر را در مصر معرفی کند، بازنویسی کرده است.
[۲۶] لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۰.
به نوشته قِفْطی،
[۲۷] قِفْطی، ص۳۹۲ـ۳۹۳.
ابن میمون و یکی از شاگردانش، یوسف بن یحیی معروف به ابن شمعون (ابن سَمعون)، اصلاح را ظاهراً در حدود ۵۸۱/ ۱۱۸۵
[۲۸] زندگینامه علمی دانشوران، ذیل مادّه.
بازنویسی کردند.
نسخه اسکوریال (ش۹۱۰ و ۹۳۰) که در قرن هشتم/ چهاردهم در مغرب ( مراکش ) استنساخ شده است باید از روی بازنویسی اخیر باشد که اندکی با نسخه برلین تفاوت دارد.
[۲۹] لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۹ ـ۹۰.

در قرن نهم/ پانزدهم، اصلاح در بخش شرقی قلمرو اسلامی اشاعه یافت.
در واقع، نسخه برلین در ۱۲۲۹ در دمشق استنساخ شد و قطب الدین شیرازی (۶۳۴ـ۷۱۰) گزیده‌ای از اصلاح المجسطی را فراهم کرد.
[۳۰] لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۹.




کتاب جابر در غرب تأثیری بسیار فراتر داشت.
در اندلس آثار ابن رشد و بطروجی (قرن ششم/ دوازدهم) بوضوح از نقد جابر بر مجسطی تأثیر گرفتند.
بطروجی در مقدمه اثر معروفش، کتاب الهیئة، از جابر و زرقالی به عنوان منجمانی یاد کرده که با آرای بطلمیوس مخالفت کرده اند.
[۳۱] لورچ، ۱۹۷۵، ص۱۰۰.
گذشته از موسی بن میمون، دیگر مؤلفان یهودی نیز به این اثر علاقه‌مند بودند.
دو ترجمه عبری از اصلاح موجود است: اولی از موسی بن تبّون در ۶۷۲ـ۶۷۳/ ۱۲۷۴ که نسخه خطی آن احتمالاً به خط مؤلف است و دومی ترجمه‌ای از برادرزاده او یعقوب بن ماحر که ساموئل بن یهودا اهل مارسی در ۷۳۵ـ ۷۳۶/ ۱۳۳۵ (با استفاده از نسخه‌ای عربی که خود مدتی قبل در آرل رونویسی کرده بود) آن را بازنویسی کرد.
نظریات جابر را دیگر مؤلفان یهودی از قرن هفتم تا یازدهم/ سیزدهم تا هفدهم نقل کرده‌اند.
[۳۲] لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۲ـ۹۳.
[۳۳] لورچ، ۱۹۷۵، ص۱۰۰ـ۱۰۱.
علاوه بر این، حدود بیست نسخه خطی از ترجمه‌های لاتینی اصلاح سراغ داریم که دوتای آن‌ها به خط رگیومونتانوس است.
همه این ترجمه‌ها و همچنین چاپ اصلاح به وسیله پتر آپیان (نورنبرگ ۱۵۳۴)، در انتشار این اثر در اروپا سهیم بوده است.
[۳۴] لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۱.




منجمان مشهور، مانند موسی بن میمون، هنری بیتس، راجر بیکن، رگیومونتانوس و کپرنیک، مطالبی از جابر نقل کرده‌اند.
تیریِ فرایبرگی (متولد ۷۱۱/۱۳۱۱) اظهار تعجب کرده که چرا همه هیئت بطلمیوسی سیارات را می‌پذیرند، در حالی که نظر جابر منطقی‌تر است.
[۳۵] لورچ، ۱۹۷۵، ص۱۰۳.
کپرنیک در صفحه عنوان نسخه‌اش از کتاب هیئت جابر، وی را « بهتان زننده‌ای استثنایی به بطلمیوس» نامیده است.
[۳۶] لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۵.




طی قرن هفتم/ سیزدهم منجمان دربار آلفونسی (سلسله پادشاهان اسپانیا ) قضایای مثلثات کروی جابر را به کار بردند.
نظریات جابر در مثلثات، منشأ بخش عمده‌ای از رساله مثلثاتی رگیومونتانوس با عنوان «پنج کتاب درباره همه انواع مثلثها» (که نقطه اوج مثلثات در سده‌های میانی در غرب بوده است)، به شمار می‌آید، اگر چه نام جابر در آن نیامده است.
همچنین احتمالاً منشأ بخش مثلثات کتاب کپرنیک با نام «در باره گردش افلاک آسمانی» و کتاب مشتق شده از آن به نام «در باره اضلاع و زوایای مثلثها» نظریات جابر است.
[۳۷] لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۱ـ۲.
[۳۸] لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۱۰ـ۱۱.
[۳۹] زندگینامه علمی دانشوران، ذیل مادّه.




آثار جابر سرآغاز انتقاد از مجسطیِ بطلمیوس در قلمرو غربی اسلامی بوده است.
دیدگاه وی بدیع و‌ به‌طور چشمگیری با نظریات فلاسفه ارسطویی مکتب اندلس ــ که آرایی فلسفی بر خلاف نظریات بطلمیوس داشتند ــ متفاوت است.
نقدهای او با انتقادهای منجمان مکتب مراغه در قرن هفتم نیز تفاوت دارد.



(۱) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۲) W Ahlwardt, Handschriften-Verzeichnisse Kخniglichen Bibliothek zu Berlin: Verzeichniss der arabischen Handschriften vol ۵, Berlin ۱۸۹۳;.
(۳) Dictionary of scientific biography , ed Charles Coulston Gillispie, New York: Charles Scribner , s Sons, ۱۹۸۱, sv "Ja ¦bir ibn Aflah ¤ A l - Ishb ¦l ¦, Abu ¦Muh ¤ammad" (by R P Lorch) ;.
(۴) Richard P Lorch, Arabic mathematical sciences: instruments, texts, transmission, Adershot, Gt Brit ۱۹۹۵;.
idem, " The astronomical instruments of Ja ¦bir ibn Aflah ¤and the
(۵) torquetum", Centaurus , ۲۰ (۱۹۷۶) ;.
(۶) idem, "The astronomy of Ja ¦bir ibn Aflah ¤", ibid, ۱۹ (۱۹۷۵) ;.
(۷) Julio Samsئ, Las ciencias de los antiguos en al-Andalus , Madrid ۱۹۹۲;.
(۸) idem, "Ibn al-Haytham and Ja ¦bir b Aflah ¤, s criticism of Ptolomy , s determination of the parameters of Mercury", Suhayl , ۲ (۲۰۰۱) ;.
(۹) Noel M Swerdlow, "Ja ¦bir ibn Aflah ¤, s interesting method for finding the eccentricities and direction of the apsidal line of a superior planet", in From deferent to equant: a volume of studies in the history of science in the ancient and medieval Near East in honor of E S Kennedy , ed David A King and George Saliba, New York: The New York Academy of Sciences, ۱۹۸۷.


 
۱. لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۵.
۲. لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۵ ـ۸۶.
۳. لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۷.
۴. لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۶.
۵. لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۳ـ۹۴.
۶. لورچ، ۱۹۷۵، ص ۸۵.
۷. زندگینامه علمی دانشوران، ذیل مادّه.
۸. کتابخانه سلطنتی برلین، ش۵۶۵۳.
۹. آلوارت، ج ۵، ص۱۴۱.
۱۰. لورچ، ۱۹۷۵، ص ۸۸ ـ۹۰.
۱۱. لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۷، ص۱ـ۲.
۱۲. زندگینامه علمی دانشوران، ذیل مادّه.
۱۳. لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۱ـ۳.
۱۴. لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۹.
۱۵. سامسو، ۱۹۹۲، ص۱۳۹ـ۱۴۴.
۱۶. لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۱.
۱۷. سوردلو، ص۵۰۴ ـ۵۱۰.
۱۸. سامسو، ۲۰۰۱، ص۲۰۲ـ۲۲۴.
۱۹. بهلورچ، ۱۹۷۵، ص۹۵ـ۹۶.
۲۰. بهلورچ، ۱۹۷۵، ص۹۴.
۲۱. لورچ، ۱۹۷۶، ص۱۵.
۲۲. لورچ، ۱۹۷۶، ص۱۶.
۲۳. لورچ، ۱۹۷۶، ص۱۱.
۲۴. لورچ، ۱۹۷۶، ص۱۵.
۲۵. لورچ، ۱۹۷۶، ص۳۲ـ۳۳.
۲۶. لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۰.
۲۷. قِفْطی، ص۳۹۲ـ۳۹۳.
۲۸. زندگینامه علمی دانشوران، ذیل مادّه.
۲۹. لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۹ ـ۹۰.
۳۰. لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۹.
۳۱. لورچ، ۱۹۷۵، ص۱۰۰.
۳۲. لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۲ـ۹۳.
۳۳. لورچ، ۱۹۷۵، ص۱۰۰ـ۱۰۱.
۳۴. لورچ، ۱۹۷۵، ص۹۱.
۳۵. لورچ، ۱۹۷۵، ص۱۰۳.
۳۶. لورچ، ۱۹۷۵، ص۸۵.
۳۷. لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۱ـ۲.
۳۸. لورچ، ۱۹۹۵، بخش ۸، ص۱۰ـ۱۱.
۳۹. زندگینامه علمی دانشوران، ذیل مادّه.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جابر بن افلح»، شماره۴۲۹۱.    






جعبه ابزار