• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جمع کننده قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم، معجزه جاویدان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در طول ۲۳ سال رسالت آن حضرت، بر ایشان نازل گردید؛ درباره جمع کننده قرآن و زمان آن، بین علما اختلاف وجود دارد. این مقاله در صدد آن است که اقوال مختلف مورد بررسی و مداقّه قرار گرفته و قول صحیح روشن گردد.

فهرست مندرجات

۱ - اختلاف در زمان جمع قرآن
۲ - قائلین نظریه صحیح
       ۲.۱ - علمای متاخر
              ۲.۱.۱ - آیت‌الله خویی
              ۲.۱.۲ - علامه رافعی
              ۲.۱.۳ - شیخ مناع قطان
              ۲.۱.۴ - زرقانی
       ۲.۲ - علمای متقدم
              ۲.۲.۱ - سیدمرتضی
              ۲.۲.۲ - سیوطی
              ۲.۲.۳ - قاضی ابوبکر
              ۲.۲.۴ - بغوی
       ۲.۳ - نتیجه عقیده به جمع‌آوری قرآن در زمان ابوبکر
۳ - دلایل جمع‌آوری قرآن در زمان پیامبر
       ۳.۱ - عقل
       ۳.۲ - حدیث ثقلین
       ۳.۳ - نوشتن قرآن به دست کاتبان وحی
       ۳.۴ - علمای قائل به نظریه صحیح
۴ - معارضه روایات با جمع قرآن در زمان پیامبر
       ۴.۱ - مقصود از جمع قرآن در زمان ابوبکر
       ۴.۲ - مقصود از جمع قرآن در زمان عمر
       ۴.۳ - مقصود از جمع قرآن در زمان عثمان
       ۴.۴ - مقصود از جمع قرآن توسط امیرمومنان
       ۴.۵ - خلاصه کلام
۵ - نتیجه و پایان بحث
۶ - پانویس
۷ - منبع


در مورد جمع قرآن و اینکه در چه زمانی جمع‌آوری شده و چه کسی به این کار دستور داد در بین علما اختلاف بوده و چند نظر در مورد آن وجود دارد:
۱- در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع‌آوری شده است.
۲- در زمان ابوبکر جمع‌آوری شده است.
۳- در زمان عمر بن خطاب جمع‌آوری شده است.
۴- شروع جمع‌آوری آن در زمان ابوبکر بوده و اتمام آن در زمان عمر بوده است.
۵- در زمان عثمان جمع‌آوری شده است.


نظر درست همان نظر اول است که بیشتر علما نیز همان نظر را قبول کرده‌اند؛ از ایشان می‌توان علمای ذیل اشاره کرد:

۲.۱ - علمای متاخر

عده‌ای از متاخرین علما که قول اول را قبول کرده‌اند:

۲.۱.۱ - آیت‌الله خویی

آیت‌الله خویی (رحمةالله)، که در این زمینه و در رد سیر اقوال بسیار تلاش کرده‌اند و آن‌ها را مخالف با کتاب و سنت و عقل می‌دانند.
[۱] خویی، ابوالقاسم، تفسیر البیان، ص۱۶۲.


۲.۱.۲ - علامه رافعی

علامه رافعی، که می‌گوید: وللنبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صحابة کانوا یکتبون القرآن اذا انزل، اما بامره او من عند انفسهم تاما وناقصا. واما الذین جمعوا القرآن بتمامه بالاتفاق فهم خمسة.
[۲] رافعی، مصطفى صادق، اعجاز القرآن، ص۳۶.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صحابه‌ای داشتند که وقتی قرآن نازل می‌شد آن را می‌نوشتند و این کار را یا به دستور رسول خدا و یا از جانب خودشان و به صورت ناقص یا کامل انجام داده بودند؛ اما کسانی که قرآن را به‌طور کامل جمع‌آوری کرده‌اند پنج نفرند. و سپس ایشان را نام می‌برد.

۲.۱.۳ - شیخ مناع قطان

شیخ مناع قطان، وی می‌گوید: قد عرفنا ان القرآن کان مکتوبا من قبل، فی عهد النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ولکنه کان مفرقا فی الرقاع والاکتاف والعسیب، فامر ابو بکر بجمعه فی مصحف واحد - الی ان قال: - فکان ابو بکر اول من جمع القرآن بهذه الصفة فی مصحف.

دانستیم که قرآن در همان زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نوشته شده است ولی به صورت جدا جدا و در کاغذ‌ها و استخوان‌ها و پوست درخت خرما بود؛ پس ابوبکر دستور داد که همه آنها را در یک کتاب بنویسند تا اینکه می‌گوید: ابوبکر اولین کسی است که این چنین قرآن را در یک کتاب جمع‌آوری کرده است.
کلام وی به خوبی نشان می‌دهد که قرآن‌های متعددی موجود بوده است ولی قرآن وی بر روی ورقه و به صورت کتاب‌های کنونی بوده است، و این کلام مخالف کلام کسانی است که می‌گویند او قرآن را از عده‌ای از صحابه که قرآن را حفظ کرده بودند - با شهادت‌دادن دو شاهد - جمع‌آوری کرد.

۲.۱.۴ - زرقانی

زرقانی عقیده دارد که جمع آوردن قرآن از اموری نیست که در زمان رسول خدا انجام نشده باشد و بعد از ایشان صحابه آن را از خود ابداع کرده باشند؛ بلکه در این کار از همان قواعد و دستوراتی استفاده شده بود که رسول خدا در هنگام نزول قرآن و نیز در هنگام نوشتن آن آیات تا زمان رحلت ایشان، آن قواعد را بیان فرموده بودند؛ سپس می‌گوید:
قال الامام ابو عبدالله المحاسبی فی کتاب فهم السنن ما نصه: کتابة القرآن لیست بمحدثة، فانه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کان یامر بکتابته، ولکنه کان مفرقا فی الرقاع والاکتاف والعسب، فانها امر الصدیق بنسخها من مکان الی مکان مجتمعا، وکان ذلک بمنزلة اوراق وجدت فی بیت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فیها القرآن منتشرا، فجمعها جامع وربطها بخیط، حتی لا یضیع منه شئ.

امام ابوعبدالله محاسبی در کتاب خود "فهم السنن" می‌گوید: نوشتن قرآن کار جدیدی نبود، پس بدرستیکه خود حضرت دستور به نوشتن آن داده بودند، ولی این نوشته‌ها جدا جدا و در کاغذ‌ها و استخوان‌ها و پوست درخت خرما بود، و همین‌ها بود که ابوبکر دستور به رونویسی از آنها از یک‌جا به جای دیگر به صورت یکپارچه کرد، و آن‌ها به صورت ورقه‌های جدا جدایی بود که در خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود و قرآن در آن‌ها تقسیم شده بود، اما ابوبکر آن‌ها را در یک‌جا گرد آورده و آن را با نخ به هم متصل ساخت تا اینکه چیزی از آن گم نشود.
این‌ها متن کلام عده‌ای از متاخرین بود که نظر اول را قبول کرده بودند.

۲.۲ - علمای متقدم

عده‌ای از متقدمین علما که قول اول را قبول کرده‌اند:
اما متقدمین و علمای دوره‌های اولیه، از ایشان می‌توان به علمای ذیل اشاره نمود:

۲.۲.۱ - سیدمرتضی

سیدمرتضی علم‌الهدی، طبق آنچه مرحوم طبرسی از ایشان نقل کرده است، ایشان می‌فرماید:
ان العلم بصحة نقل القرآن کالعلم بالبلدان والحوادث الکبار مما توفرت الدواعی علی نقله... ان القرآن کان علی عهد رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مجموعا مؤلفا علی ما هو علیه الآن... ان جماعة من الصحابة مثل عبدالله بن مسعود وابی بن کعب وغیرهما ختموا القرآن علی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عدة ختمات، وهو یدل بادنی تامل علی انه کان مجموعا مرتبا غیر منشود ولا مبثوث.

به درستیکه علم به درست بودن قرآن، مانند علم به شهرها و حادثه‌های بزرگی است که غرض و نیت برای نقل آن زیاد است؛ ... قرآن در زمان رسول خدا به صورت جمع‌آوری شده و تالیف شده مانند الان بوده است، ... عده‌ای از صحابه مانند عبدالله بن مسعود و ابی بن کعب و غیر آن دو قرآن را به‌طور کامل در زمان رسول خدا چندین بار ختم کرده بوند، و این مطلب با کوچکترین توجهی دلالت می‌کند که قرآن گردآوری شده و به ترتیب بوده است و اینطور نبوده که بخواهند به دنبال جزء جزء آن بگردند و پراکنده نیز نبوده است.

۲.۲.۲ - سیوطی

سیوطی از علمای بزرگ اهل‌سنت می‌نویسد:
الاجماع والنصوص علی ان ترتیب الآیات توقیفی لا شبهة فی ذلک. اما الاجماع فنقله غیر واحد منهم الزرکشی فی البرهان وابو جعفر بن زبیر فی مناسباته وعبارته: ترتیب الآیات فی سورها واقع بتوقیفه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وامره من غیر خلاف فی هذا بین المسلمین... واما النصوص فمنها حدیث زید السابق: کنا عند النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نؤلف القرآن من الرقاع.

اجماع و روایات وجود دارد که ترتیب آیات قرآن توقیفی است (تعیین آن باید ازسوی پیامبر اکرم باشد) و این قضیه قطعی است و شکی در آن نیست، اما اجماع را عده‌ای زیادی از علماء مانند "زرکشی" در "البرهان" و "ابوجعفر بن زبیر" در "المناسبات" نقل کرده‌اند که عبارت وی چنین است:
ترتیب آیات و سوره‌ها طبق دستور حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صورت گرفته است و در این امر هیچ خلافی در بین مسلمانان نیست؛ ...
اما روایات از آن‌ها می‌توان به روایت زید اشاره کرد که می‌گوید: نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودیم و قرآن را در کاغذ‌هایی جمع‌آوری می‌نمودیم.
این عبارت به خوبی نشان می‌دهد که جمع‌آوری و ترتیب آیات در سوره‌ها به دستور خود حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده است، همانطور که اجماع نیز بر این مطلب اقامه شده است.

۲.۲.۳ - قاضی ابوبکر

سیوطی در الاتقان کلام قاضی ابوبکر در الانتصار را نقل می‌کند که می‌گوید: الذی نذهب الیه ان جمع القرآن الذی انزله الله وامر باثبات رسمه ولم ینسخه ولا رفع تلاوته بعد نزوله هذا بین الدفتین. وان ترتیبه ونظمه ثابت علی ما نظمه الله تعالی ورتبه علیه رسوله من آی السور.
آن چیزی که ما آن را قبول داریم آن است که کسی قرآن را جمع‌آوری کرده است که خدا قرآن را بر نازل کرده است و ایشان دستور به نوشتن آن نموده اما با دست خود آن را ننوشتند و بعد از آنکه آنچه بین دو جلد است (متن قرآن) کامل شد، چیزی از آن از دست نرفت، و نیز ترتیب و نظم آن بر همان نظمی است که خداوند آن را قرار داده است و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن را به صورت آیه‌های سوره‌ها مرتب نموده‌اند.

۲.۲.۴ - بغوی

سیوطی کلام او را در کتاب شرح السنه نقل می‌کند که گفته است:
الصحابة رضی الله عنهم جمعوا بین الدفتین القرآن الذی انزله الله علی رسوله من غیر ان یکونوا زادوا او نقصوا، انتهی.
صحابه (رضی‌الله‌عنهم) قرآن را که خداوند بر رسولش نازل فرمود بین دو جلد جمع‌آوری نموده بدون آن‌که در آن زیاده و نقصانی صورت دهند.
و اگر بخواهیم تمام کسانی را که این نظر را قبول کرده‌اند ذکر بنماییم از مجال این مقال خارج است، زیرا عده ایشان بسیار زیاد است.

مقصود از جمع قرآن در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چیست؟
آیا معنی این قول آن است که تمامی قرآن در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به صورت یک کتاب در آمده بود؟
خیر؛ زیرا مهم و آنچه سبب دفع بسیاری از شبهات از قرآن می‌شود آن است که حضرت دستور به جمع قرآن داده باشند، حتی اگر این جمع‌آوری در ضمن کاغذ‌های پراکنده پاشد اما به صورتی که تحریف و یا نقصان و گم شدن در مورد آن‌ها احتمال نداشته باشد، و بتواند مرجعی برای تمام نسخه‌هایی باشد که از روی آن نوشته خواهد شد. اما اگر چنین نگوییم معنای کلام ما آن خواهد شد که مردم در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرآنی به عنوان مرجع نداشته‌اند.

۲.۳ - نتیجه عقیده به جمع‌آوری قرآن در زمان ابوبکر

اگر بخواهیم کلام کسانی را که می‌گویند زید بن ثابت، قرآن را - از سینه‌های مردمان و در زمان ابوبکر و به امر او و به شهادت دو شاهد - جمع‌آوری کرده است بپذیریم باید فاتحه قرآن را بخوانیم، زیرا معنی این کلام آن است که برخی آیات قرآن ِ موجود در دست ما از طریق خبر واحد (نقل یک نفر) به دست ما رسیده است، با اینکه همه می‌دانند که باید قرآن از طریق خبر متواتر باید رسیده باشد هیچ‌کس در این مطلب شک ندارد که قرآن به‌صورت متواتر به ما رسیده و ارتباط بین ما و رسول خدا به صورت متواتر صورت گرفته است، و در این مطلب هیچ شکی نیست.
و نمی‌دانیم علت پافشاری عده‌ای بر این نظر چیست؟ که البته بعید نیست علت آن تعصب برای تراشیدن فضیلت‌هایی برای عده‌ای خاص باشد، هرچند به ضرر اسلام و عقاید مسلمانان تمام شود.


به علل مختلفی قرآن در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع‌آوری شده است.

۳.۱ - عقل

عقل یکی از ادله ایست که دلالت دارد بر اینکه قرآن مجید در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع‌آوری شده است و سایر اقوال صحیح نمی‌باشد، آیا معقول است که رسول خدا که آنقدر در نگهداری و فهم دقیق آیات کوشا بودند به حدی که قبل از نزول برخی آیات خود را به سختی آماده دریافت آن می‌نمودند و لذا خداوند آیه ذیل را نازل فرمود:«لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ، انَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ؛ زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن (قرآن) حرکت مده، چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست.»
و کسی که می‌داند که قرآن به زودی محور فرهنگ اسلامی تا روز قیامت خواهد شد، چگونه می‌توان تصور کرد که او قرآن را به صورت پراکنده و تنها به صورت حفظ شده در سینه برخی از افراد، رها کند؟

۳.۲ - حدیث ثقلین

مجموعه روایات معروف به "ثقلین" نزد تمامی مسلمانان معروف و مشهور است، در این روایات رسول خدا فرمایند من نزد شما دو شیء با ارزش باقی گذاشتم ۱- کتاب خدا ۲- عترت من یعنی اهل بیتم.
از راویان این روایت می‌توان به علمای ذیل اشاره کرد.
ترمذی در سنن، احمد در مسند، حاکم در المستدرک، با چند سند و می‌گوید که این روایات طبق نظر بخاری و مسلم صحیح می‌باشند. ذهبی نیز در تلخیص خویش آن را نقل کرده و اشکالی به آن نگرفته است.
فاضل وشنوی سند‌های روایت ثقلین را در یک رساله مخصوص جمع‌آوری نموده است که دار التقریب بین المذاهب الاسلامیة قاهره آن را نشر داده است.
و طبق آنچه که از عرف عرب به دست می‌آید، کتاب به نوشته‌ای گفته می‌شود که خصوصیت معینی داشته باشد، پس بر آنچه مردم در سینه‌های خود حفظ داشتند کتاب گفته نمی‌شود، اما رسول خدا در روایت خویش به چیزی اشاره می‌کنند که می‌توان به آن گفت که این کتابی است که برای امتش باقی گذارده است، همانطور که به اشعاری که مردم در سینه‌های خود حفظ می‌کنند نمی‌گویند که این کتاب شعر است، بلکه می‌گویند این اشعار فلانی است و حتی کلمه دیوان هم به آن گفته نمی‌شود، و لازمه این روایت، مکتوب بودن تمام قرآن در زمان ابلاغ این روایت بوده است.

برخی از محققین در این زمینه می‌فرمایند: ان لفظ الکتاب لا یطلق حتی علی مکتوبات متفرقة فی اللخاف والعسب والاکتاف الا علی نحو المجاز والعنایة، فان لفظ الکتاب ظاهر فیما کان له وجود واحد.
به درستیکه لفظ کتاب حتی بر نوشته‌ها ی پراکنده در روی سنگ‌های نازک و پوست درخت خرما و استخوان گفته نمی‌شود، مگر به‌صورت مجاز و با عنایت و توجه، پس بدرستیکه لفظ کتاب ظهور در چیزی دارد که یک وجود داشته باشد (و الا به آن کُتُب گفته می‌شود)

۳.۳ - نوشتن قرآن به دست کاتبان وحی

همین مطلب دلالت دارد بر اینکه قرآن در زمان زندگانی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بدون توجه به آن رها نشده و به آن توجه خاص مبذول می‌شده است، و همین روش از رهبری معصوم مانند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انتظار می‌رود.
روایاتی که بر جمع قرآن در زمان رسول خدا دلالت می‌کنند:
بخاری روایت کرده است که: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا یَحْیَی، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ اَنَسٍ رضی الله عنه قَالَ جَمَعَ الْقُرْآنَ عَلَی عَهْدِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم اَرْبَعَةٌ، کُلُّهُمْ مِنَ الاَنْصَارِ اُبَیٌّ، وَمُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ، وَاَبُو زَیْدٍ، وَزَیْدُ بْنُ ثَابِتٍ. قُلْتُ لاَنَسِ مَنْ اَبُو زَیْدٍ قَالَ اَحَدُ عُمُومَتِی.
انس گفته است که: قرآن را در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چهار نفر از اصحاب به‌طور کامل جمع کردند که همگی از انصار بودند: ابی و معاذ بن جبل و ابوزید و زید بن ثابت، به انس گفتم ابوزید کیست؟ گفت یکی از عموهای من.

ابن‌حجر گفته است: واخرج النسائی باسناد صحیح عن عبدالله بن عمرو (بن العاص) قال: جمعت القرآن، فقرات به کل لیلة، فبلغ النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فقال: اقراه فی شهر. الحدیث، واصله فی الصحیح.
نسایی با سند صحیح از عبدالله بن عمرو روایت کرده است که گفت: (تمام) قرآن را جمع کردم، پس آن را هر شب می‌خواندم، پس این خبر به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید، پس فرمودند: آن را در هر ماه بخوان... و اصل این روایت در صحیح (بخاری آمده است).

حاکم نیشابوری از زید بن ثابت روایت می‌کند که گفت: کنا عند رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نؤلف القرآن من الرقاع.
نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودیم و قرآن را از روی تکه پارچه‌ها جمع آوری می‌کردیم.
سپس گفته است: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه.
این روایت طبق نظر بخاری و مسلم صحیح است ولی آن را (در کتاب‌های خویش) نیاورده‌اند.
این دلیل واضحی است بر اینکه قرآن در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع‌آوری شده است.
سیوطی نیز روایات بسیاری را نقل می‌کند که بر این مطلب دلالت دارد که قرآن در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع‌آوری شده است. در صورت تمایل می‌توانید به آدرس ذیل مراجعه نمایید.
[۲۶] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بكر، الاتقان في علوم القرآن، ج۱، ص۶۲ - ۶۳.


۳.۴ - علمای قائل به نظریه صحیح

در این زمینه علمای بسیاری از متقدمین و متاخرین نظر به صحت قول اول داشته‌اند که در ابتدا کلمات ایشان را ذکر نمودیم و در این قسمت تنها نام ایشان را ذکر می‌نماییم:
سیدمرتضی علم‌الهدی، سیوطی، قاضی ابوبکر در انتصار، بغوی، آیت‌الله خوئی، علّامه رافعی، مناع قطان، زرقانی و...


روایاتی که با جمع قرآن در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) معارضه دارند:
وقتی که با روایات صحیح و عقل ثابت شد که قرآن در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع‌آوری شده است؛ پس باید روایاتی را که با این مطلب معارضه دارند، با این روایت جمع نمود، این روایات چند دسته‌اند:
۱ - روایاتی که دلالت دارند زید قرآن را در زمان ابوبکر جمع‌آوری نموده است.
۲ - روایاتی که دلالت دارند که قرآن در زمان عمر جمع‌آوری شده است.
۳ - روایاتی که دلالت دارند قرآن در زمان عثمان جمع‌آوری شده است.
۴ - روایاتی که دلالت دارند امیرمومنان علی (علیه‌السّلام) بلافاصله بعد از رحلت رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرآن را جمع‌آوری نموده‌اند.

در کتاب سلیم بن قیس از سلمان (رضی‌الله‌عنه) روایت شده است که:
ان علیا (علیه‌السّلام) بعد وفاة النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لزم بیته واقبل علی القرآن یؤلفه ویجمعه، فلم یخرج من بیته حتی جمعه، وکان فی الصحف والشظاظ والاسیار والرقاع - الی ان قال: - فجمعه فی ثوب واحد وختمه.
علی (علیه‌السّلام) بعد از وفات رسول خدا خانه‌نشین شده به قرآن رو آورد و آن را جمع‌آوری نمود، پس از خانه بیرون نیامد تا آنکه آن‌را جمع کرد، و قرآن در کاغذ‌ها و چوب‌ها و پوست و پارچه بود، پس همه را در یک پارچه جمع‌آوری کرده و بر آن مهر زد.
ما در این چهار گونه روایت دلیلی بر خلاف نظر اول نداریم و یک یک به توضیح آن‌ها می‌پردازیم.

۴.۱ - مقصود از جمع قرآن در زمان ابوبکر

در ابتدا باید گفت که روایات جمع‌آوری قرآن در زمان ابوبکر با روایات دیگری تعارض دارند:
تعارض داشتن روایات جمع قرآن در زمان ابوبکر با یکدیگر:
بخاری در یک جا روایت می‌کند که عمر به نزد ابوبکر رفته و به وی گفت: انی اری ان تامر بجمع القرآن، فقال له ابو بکر: کیف تفعل شیئا لم یفعله رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) الی ان قال: - قال ابو بکر لزید: «انک رجل شاب لا نتهمک... قال زید: فتتبعت القرآن اجمعه من العسب واللخاف وصدور الرجال».
چنین به نظر من می‌رسد که دستور دهی تا قرآن را جمع‌آوری کنند، پس ابوبکر به او گفت: چگونه کاری را انجام دهیم که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن را انجام نداده است؟. .. پس ابوبکر به زید گفت: تو مرد جوانی هستی که کسی تو را متهم به بدی نمی‌داند، ... زید گفت: پس به دنبال تمام قرآن رفته آن را از پوست خرما و سنگ‌ها نازک و سینه‌های مردمان جمع‌آوری نمودم.

و گاهی از انس مخالف این روایت را نقل می‌کند: «مات النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ولم یجمع القرآن غیر اربعة: ابو الدرداء، ومعاذ بن جبل، وزید بن ثابت، وابو زید، ونحن ورثناه».
رسول خدا از دنیا رفت در حالیکه هیچ کس از صحابه غیر از چهار نفر تمام قرآن را جمع‌آوری نکرده بودند: ابودرداء معاذ بن جبل و زید بن ثابت و ابوزید که ما از وی آن را ارث برده‌ایم.

چگونه می‌توان بین این دو روایت جمع کرد؟
ما همان نظر سابق خود را حفظ نموده و می‌گوییم که وی قرآن را از اوراق باقی مانده به صورت کامل در زمان رسول خدا جمع‌آوری نموده است اما آیا زید و همراهان او قرآن را از اوراقی که در زمان رسول خدا در خانه ایشان جمع‌آوری شده بود، بر روی مصحف دیگری منتقل کرده‌اند؟ همانطور که "حارث محاسبی" در "فهم السنن" می‌گوید:
انما امر الصدیق بنسخها من مکان الی مکان مجتمعا وکان ذلک بمنزلة اوراق وجدت فی بیت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فیها القرآن فجمعها جامع.
سیوطی این مطلب را از وی در الاتقان، نقل نموده است.
ابوبکر دستور داد که قرآن را از جایی به جای دیگر رونویسی نمایند - زیرا آنها به صورت ورقه‌های پراکنده در خانه رسول خدا بود - پس شخصی تمام آن را در یک‌جا گرد آورد.
و یا از خانه‌های صحابه؟
زیرا عده‌ای می‌گویند که وی مصحف ابوبکر را از ورقه‌هایی که در دست صحابه‌ای بود که قرآن را الاتقان، کرده بودند گرفت، زیرا از قرآن چند نسخه موجود بود، نویسندگان وحی نسخه‌ای از آنچه را که نوشته بودند به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌دادند و حضرت آن را در خانه خویش (و ظاهرا به دست امیرمومنان) نگاه می‌داشته و خود کاتبان نیز نسخه‌ای شبیه آن را برای خویش نگاه می‌داشتند.
[۳۱] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۷۱.

ما این در مقابل این دو احتمال هستیم و فرصت برای بحث در مورد این دو‌ اندک است، لذا تنها روایتی را می‌آوریم که موید همین احتمال دوم است.
طلحه به امیرمومنان گفته است:
ما اراک یا ابا الحسن اجبتنی عما سالتک عنه من القرآن، الا تظهره للناس؟ قال: یا طلحة عمدا کففت عن جوابک فاخبرنی عما کتب عمر وعثمان اقرآن کله‌ام فیه ما لیس بقرآن؟ قال طلحة: بل قرآن کله، قال: ان اخذتم بما فیه نجوتم من النار ودخلتم الجنة... الخ.
‌ای ابا الحسن، پاسخ من را ندادی که آیا قرآن (ـی را که الاتقان، کرده‌ای) را به مردم نشان نمی‌دهی؟ حضرت فرمودند: ‌ای طلحه، من از روی عمد پاسخ تو را ندادم، به من خبر بده که آیا آنچه که عمر و عثمان نوشته‌اند تمام آن قرآن است یا در آن چیزی است که از قرآن نباشد؟ طلحه گفت: نه، تمامش قرآن است، حضرت فرمودند: اگر به آنچه در آن است عمل نمودید از آتش نجات یافته و به بهشت وارد می‌شوید.
زیرا قطعا قرآن رسول خدا به دست ورثه ایشان یعنی اهل‌بیت ایشان می‌افتاد و حتی همسران رسول خدا نیز به آن دسترسی نداشته‌اند، و اگر چنین نبود ابوبکر دستور رونویسی از روی همان را می‌داد، و نیاز به الاتقان، آن از نقاط مختلف نبود، و نسخه که امیرمومنان تهیه کرده‌اند نیز از روی همان نسخه رسول خدا بوده است، لذا طلحه چنین رغبتی به دیدن آن داشته است، بنابراین چنین می‌توان گفت که مقصود از روایاتی که دلالت می‌کنند قرآن در زمان ابوبکر جمع‌آوری شده است آن است که وی زید را مامور کرد که قرآن را از روی نسخه‌های نوشته شده در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که در دست دیگر کاتبان وحی مانند ابی بن کعب و ابوالدرداء و زید بن ثابت و... بوده، رونویسی کرده و همه را به صورت یک مجموعه در آورد، ابوشامه - طبق آنچه سیوطی در الاتقان از وی نقل کرده است - به همین مطلب اشاره کرده و می‌گوید:
وکان غرضهم ان لا یکتب الا من عین ما کتب بین یدی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لا من مجرد الحفظ.
مقصود ایشان آن بود که تنها آنچه را در مقابل دیدگان و توجه رسول خدا نوشته شده است بنویسند و نه آنچه آن را حفظ کرده بودند.

۴.۲ - مقصود از جمع قرآن در زمان عمر

اما اینکه می‌گویند: اولین کسی که قرآن را در یک مصحف، اتقان کرد عمر بود،
[۳۴] ابن‌حنبل، احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد وبهامشه منتخب كنز العمال، ج۲، ص۴۵.
این نظر بسیار ضعیف‌تر از نظر دوم است، و کسی از بزرگان اهل سنت آن را قبول ننموده است و شاید مقصود از آن همان کلام سابق عمر باشد که از صحیح بخاری نقل شد که وی به ابوبکر گفت تا قرآن را به صورت یک مصحف الاتقان، نماید. نه اینکه خود وی و یا در زمان خلافت وی چنین شده باشد.

۴.۳ - مقصود از جمع قرآن در زمان عثمان

اعتقاد به الاتقان، قرآن در زمان عثمان نیز با آنچه از بیشتر روایات به دست می‌آید منافات دارد، زیرا آنچه در این روایات موجود است، آن است که عثمان تنها مردم را بر یک قرائت (یک طریق خواندن قرآن) جمع نمود و دلالتی بر جمع‌آوری خود قرآن ندارد.
عن ابن ابی داود عن سوید بن غفلة قال: قال علی: لا تقولوا فی عثمان الا خیرا، فوالله ما فعل الذی فعل فی المصاحف الا عن ملا منا، قال: ما تقولون فی هذه القراءة؟ فقد بلغنی ان بعضهم یقول: ان قراءتی خیر من قراءتک، وهذا یکاد یکون کفرا، قلنا: فما تری؟ قال: اری ان یجمع الناس علی مصحف واحد، فلا تکون فرقة ولا اختلاف، قلنا: فنعم ما رایت.
علی گفته است: در مورد عثمان جز به نیکی نگویید، قسم به خدا که کاری که در مورد قرآن‌ها انجام داد با اطلاع ما بوده است، و سپس گفت: در مورد این قرائت چه می‌گویید؟ به درستیکه به من خبر رسیده است که بعضی از شما به دیگری می‌گوید: قرائت من بهتر از قرائت تو است، و این شبیه کفر می‌باشد. گفتند: پس نظر شما چیست؟ پاسخ داد: نظر من است که مردم را بر قرائت از روی یک قرآن وادار کنند تا جدایی و اختلافی نباشد. ما گفتیم: پس چه خوب نظری داشتی.

و موید این مطلب روایتی است که از حارث محاسبی نقل شده است که گفت: المشهور عن الناس ان جامع القرآن عثمان، ولیس کذلک انما حمل عثمان الناس علی القراءة بوجه واحد علی اختیار بینه وبین من شهد من المهاجرین والانصار لما خشی الفتنة عند اختلاف اهل العراق والشام فی حروف القراءات.
این روایت را سیوطی از او در الاتقان نقل می‌کند.
مشهور آن است که جمع‌کننده قرآن عثمان بوده است، و این چنین نیست، و بدرستیکه او مردم را به قرائت به یک صورت وادار ساخت، و این تصمیم را او با حاضرین از مهاجر و انصار انجام داد، زیرا از درگیری - در هنگام اختلاف قرائت اهل عراق و شام در طریقه خواندن - نگران بودند.
عن اَنَسَ بْنَ مَالِکٍ، حَدَّثَهُ اَنَّ حُذَیْفَةَ بْنَ الْیَمَانِ قَدِمَ عَلَی عُثْمَانَ وَکَانَ یُغَازِی اَهْلَ الشَّاْمِ فِی فَتْحِ اِرْمِینِیَةَ وَاَذْرَبِیجَانَ مَعَ اَهْلِ الْعِرَاقِ فَاَفْزَعَ حُذَیْفَةَ اخْتِلاَفُهُمْ فِی الْقِرَاءَةِ فَقَالَ حُذَیْفَةُ لِعُثْمَانَ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اَدْرِکْ هَذِهِ الاُمَّةَ قَبْلَ اَنْ یَخْتَلِفُوا فِی الْکِتَابِ اخْتِلاَفَ الْیَهُودِ وَالنَّصَارَی فَاَرْسَلَ عُثْمَانُ اِلَی حَفْصَةَ اَنْ اَرْسِلِی اِلَیْنَا بِالصُّحُفِ نَنْسَخُهَا فِی الْمَصَاحِفِ ثُمَّ نَرُدُّهَا اِلَیْکِ فَاَرْسَلَتْ بِهَا حَفْصَةُ اِلَی عُثْمَانَ فَاَمَرَ زَیْدَ بْنَ ثَابِتٍ وَعَبْدَ اللَّهِ بْنَ الزُّبَیْرِ وَسَعِیدَ بْنَ الْعَاصِ وَعَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ الْحَارِثِ بْنِ هِشَامٍ فَنَسَخُوهَا فِی الْمَصَاحِفِ وَقَالَ عُثْمَانُ لِلرَّهْطِ الْقُرَشِیِّینَ الثَّلاَثَةِ اِذَا اخْتَلَفْتُمْ اَنْتُمْ وَزَیْدُ بْنُ ثَابِتٍ فِی شَیْ ءٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَاکْتُبُوهُ بِلِسَانِ قُرَیْشٍ فَاِنَّمَا نَزَلَ بِلِسَانِهِمْ فَفَعَلُوا حَتَّی اِذَا نَسَخُوا الصُّحُفَ فِی الْمَصَاحِفِ رَدَّ عُثْمَانُ الصُّحُفَ اِلَی حَفْصَةَ وَاَرْسَلَ اِلَی کُلِّ اُفُقٍ بِمُصْحَفٍ مِمَّا نَسَخُوا وَاَمَرَ بِمَا سِوَاهُ مِنَ الْقُرْآنِ فِی کُلِّ صَحِیفَةٍ اَوْ مُصْحَفٍ اَنْ یُحْرَقَ.

حذیفة بن یمان به نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده - در حالیکه بر ضد اهل شام در فتح ارمنستان و آذربایجان به همراه اهل عراق - می‌جنگید. پس حذیفه از اختلاف ایشان در مورد قرائت نگران بود، پس حذیفه به عثمان گفت: ‌ای امیرمومنان؛ این امت را دریاب قبل از آنکه در مورد کتاب (خدا) مانند اختلاف یهود و نصاری اختلاف کنند، پس عثمان به نزد حفصه فرستاده تا قرآن را به نزد ما بفرست تا از روی آن در قرآن‌های دیگر نسخه برداریم، سپس آن را به تو باز می‌گردانیم، پس حفصه قرآن خویش را به نزد عثمان فرستاده پس به زید بن ثابت و عبدالله بن زبیر و سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشام دستور داد تا از روی آن رونویسی کردند، و عثمان به این گروه سه نفره قریش گفت: اگر شما و زید بن ثابت در چیزی اختلاف کردید آن را به لهجه قریش بنویسید، زیرا قرآن با لهجه ایشان نازل شده است، تا اینکه وقتی قرآن‌ها را از روی آن رونویسی کردند آن را به نزد حفصه فرستاده و هر کدام از قرآن‌ها را به منطقه‌ای فرستاد و دستور داد تا سایر قرآن‌ها را بسوزانند.

عسقلانی در شرح این روایت می‌گوید: وفی روایة عمارة بن خزیة: ان حذیفة قدم من غزوة فلم یدخل بیته حتی اتی عثمان، فقال: یا امیرالمؤمنین ادرک الناس، قال: وما ذاک؟ قال: غزوت فرج ارمینیة فاذا اهل الشام یقراون بقراءة ابی ابن کعب فیاتون بما لم یسمع اهل العراق، واذا اهل العراق یقراون بقراءة عبدالله ابن مسعود فیاتون بما لم یسمع اهل الشام، فیکفر بعضهم بعضا.
در روایت عمارة بن خزیه آمده است: حذیفه از جنگی بازگشت پس به خانه خود نرفته و به نزد عثمان رفت، پس گفت: ‌ای امیرمومنان مردم را دریاب، گفت: چه شده است؟ پاسخ داد داخل ارمنستان جنگ می‌کردیم، پس عده‌ای از اهل شام به قرائت ابی بن کعب می‌خواندند، پس به روشی قرائت می‌کردند که اهل عراق نشنیده بودند، و اهل عراق با قرائت عبدالله بن مسعود می‌خوانند پس به روشی قرائت می‌کنند که اهل شام نشنیده‌اند، پس (به همین سبب) عده‌ای از ایشان سایرین را تکفیر می‌کنند.
از این روایات چنین به دست می‌آید که عثمان تنها مردم را به یک طریق خواندن وادار کرد، پس الفاظ هم معنایی را که ابن‌مسعود و عده‌ای دیگر طبق نظر خویش به جای الفاظ قرآن نقل می‌کردند از بین برده و چیزی از آن‌ها باقی نماند، و ظاهرا این نظریه (جایگزینی الفاظ قرآن با الفاظ هم معنی) خطرناک‌ترین چیزی بود که قرآن را تهدید می‌کرد، زیرا نص کلمات قرآن را با نظریات شخصی افراد در مورد معنی کلمات تغییر می‌داد. در این زمینه به کتاب ذیل مراجعه فرمایید.
[۳۹] صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص۱۰۷.


۴.۴ - مقصود از جمع قرآن توسط امیرمومنان

مقصود از اینکه می‌گویند امیرمومنان علی (علیه‌السّلام) قرآن را جمع‌آوری نموده است آن است که:
انه کتبه عما کان عند النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، واضاف الیه التنزیل والتاویل، کما فی الروایة: ما کان فی بیت النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فاخذه علی (علیه‌السّلام) بامر الرسول حیث قال له: یا علی هذا کتاب الله خذه الیک، فجمعه علی (علیه‌السّلام) فی ثوب ومضی الی منزله، فلما قبض النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جلس علی فالفه کما انزل الله، وکان به عالما.
التمهید فی علوم القرآن، این روایت را از ابن شهرآشوب نقل می‌نماید.
او آن را از روی آن‌چه در نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود نوشته و شان نزول و معنای آیات را نیز در آن آورده است، همانطور که در روایت آمده است که: آنچه در خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود، امیرمومنان به دستور ایشان جمع‌آوری نموده، زیرا ایشان به حضرت فرمودند: ‌ای علی کتاب خدا را بگیر، پس علی آن را در لباس خویش گرفته و به منزل خود رفت، وقتی که رسول خدا از دنیا رفتند حضرت نشسته و آن را طبق نزول رونویسی نمود و او بدین مطالب آگاهی داشت.
یعنی او در واقع اولین تفسیر کتاب خدا را نگاشت و علاوه بر متن قرآن (طبق ترتیب نزول) هرچه در مورد این آیات بود در آن آورد، زیرا ایشان از سایرین به این مطلب آگاه‌تر بودند.
همانطور که از کلبی نقل شده است که گفت: لما توفی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قعد علی بن ابی طالب فی بیته فجمعه علی ترتیب نزوله، ولو وجد مصحفه لکان فیه علم کبیر.
التمهید فی علوم القرآن، این مطلب را در التسهیل لعلوم التنزیل از وی نقل نموده است.
وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از دنیا رفتند، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) در خانه خود نوشته و قرآن را طبق ترتیب نزول گردآوری نمود، و اگر این کتاب یافت شود در آن علم فراوانی خواهد بود.
و از محمد بن سیرین نقل شده است که گفت: ولو اصیب ذلک الکتاب لکان فیه العلم.
اگر به این کتاب دست یابیم در آن علم را خواهیم یافت.

۴.۵ - خلاصه کلام

منافاتی بین قول به اینکه قرآن در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع‌آوری شده است با اینکه امیرمومنان و باب علم ایشان آن را گردآوری کرده است و در آن مهم‌ترین نکات و ظرایف تفسیری را آورده است نمی‌باشد.
البته علت اینکه حضرت قرآن را طبق ترتیب نزول در کتاب خویش آوردند آن است که بدین‌ترتیب ناسخ و منسوخ و مطلق و مقید آن به خوبی مشخص می‌گردید.


وجه جمع بین تمامی روایات آن است که بگویین: قرآنی که در دست ماست در همان زمان رسول خدا و به دست صحابه در مقابل دیدگان ایشان بر روی کاغذ‌ها گردآوری شده است و بدین‌گونه نبوده است که عده‌ای بعد از رحلت رسول گرامی اسلام آن را از سینه‌های مهاجر و انصار جمع‌آوری بنمایند، و بعد از رحلت رسول خدا چون قرآن ایشان در دست امیرمومنان بود و لذا ابوبکر نمی‌توانست آن‌را به چنگ آورد، لذا دستور داد تا قرآن را از روی مصحف‌های سایر نویسندگان وحی (که در زمان رسول خدا آن‌ها را جمع‌آوری نموده و به رسول خدا نشان داده بودند) رونویسی کرده به صورت یک کتاب در آورند، زیرا تا آن موقع، قرآن با وجود کامل بودن به صورت ورقه‌های جدا جدا بود و همه ورقه‌ها را در یک پارچه جمع‌آوری می‌نمودند، اما وی دستور داد تا آن‌را به صورت یک کتاب در آوردند، و نیز در مورد جمع قرآن در زمان عثمان باید گفت که مقصود آن است که وی دستور داد تا تمامی مردم قرآن را به یک ترتیب و یک لهجه بخوانند.


۱. خویی، ابوالقاسم، تفسیر البیان، ص۱۶۲.
۲. رافعی، مصطفى صادق، اعجاز القرآن، ص۳۶.
۳. قطان، مناع بن خلیل، مباحث فی علوم القرآن، ص۱۲۸.    
۴. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۲۵۰.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۳.    
۶. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۱۱.    
۷. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۱۵.    
۸. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۱۵.    
۹. قیامت/سوره۷۵، آیه۱۶ و ۱۷.    
۱۰. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۵، ص۶۶۳، باب مناقب اهل بیت النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).    
۱۱. ابن‌حنبل، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۷، ص۱۶۹. و ۱۷ و ۲۶ و ۵۹    
۱۲. ابن‌حنبل، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۲، ص۶۴.    
۱۳. ابن‌حنبل، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۵، ص۴۵۶.    
۱۴. ابن‌حنبل، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۷، ص۳۰۸.    
۱۵. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۰.    
۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۰۷.    
۱۷. خویی، ابوالقاسم، تفسیر البیان، ص۲۵۲.    
۱۸. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۳۷.    
۱۹. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۵۲.    
۲۰. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۲۷۶.    
۲۱. ابن‌حنبل، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۱، ص۶۷.    
۲۲. ابن‌حبان، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، ج۳، ص۳۳.    
۲۳. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۴۹.    
۲۴. ابن‌حنبل، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۵، ص۴۸۳.    
۲۵. البانی، محمد ناصرالدین، صحیح الترمذی، ج۸، ص۴۵۴.    
۲۶. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بكر، الاتقان في علوم القرآن، ج۱، ص۶۲ - ۶۳.
۲۷. هلالی عامری، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ص۱۴۶.    
۲۸. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۷۱.    
۲۹. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۸۷.    
۳۰. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۶.    
۳۱. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۷۱.
۳۲. هلالی عامری، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ص۲۱۲.    
۳۳. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۶.    
۳۴. ابن‌حنبل، احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد وبهامشه منتخب كنز العمال، ج۲، ص۴۵.
۳۵. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۱۰.    
۳۶. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۱۱.    
۳۷. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۸۳.    
۳۸. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۸.    
۳۹. صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص۱۰۷.
۴۰. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۹۲.    
۴۱. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۹۰.    
۴۲. سیوطی، جلال‌الدین، تاریخ الخلفاء، ص۱۴۲.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «قرآن کریم در چه زمانی و توسط چه کسی جمع آوری شده است؟»    






جعبه ابزار