• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حج نیابتی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حج نیابتی حج گزاردن به نیابت از دیگری است و از آن در باب حج سخن گفته‌اند.



نایب گرفتن در حج استحبابی، خواه برای مرده یا زنده، مستحب و در حج واجب از طرف میتی که حج بر او استقرار یافته، بر ورثه واجب است و هزینه آن از اصل ترکه برداشت می‌شود و نیز بنابر قول مشهور، نایب گرفتن زنده‌ای‌ که حج بر او استقرار یافته، امّا به دلیل پیری یا بیماری توانایی جسمی خود را برای همیشه از دست داده، واجب است؛ بلکه بنابر قول برخی در صورت عدم استقرار حج نیز با داشتن تمکن مالی برای نایب گرفتن، حکم چنین است. در اینکه وجوب نیابت به حَجّة الاسلام ( حجة الاسلام) اختصاص دارد یا شامل حج واجب با نذر یا به سبب باطل شدن حج پیشین هم می‌شود، اختلاف است. بنابر تصریح برخی، وجوب نیابت، فوری است و تأخیر آن جایز نیست.
[۴] مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۳۲.


۱.۱ - شرایط نایب

عقل، ایمان (دوازده امامی بودن)، مشغول نبودن ذمّه نایب به حج واجب و بنابر قول مشهور، بلوغ در نایب شرط است. بنابر این، نیابت دیوانه، کودک یا کافر یا مخالف و یا کسی که حج واجب بر ذمّه دارد، صحیح نیست. البته کسی که حج واجب بر ذمّه او است، چنانچه به سبب نداشتن مال، توان انجام دادن آن را نداشته باشد، می‌تواند حج نیابتی به جا آورد، لیکن در صورت وجوب حج بر او، اگر حج نیابتی بگزارد، بنابر مشهور باطل است. برخی، در این صورت حج را صحیح و تنها اجاره را باطل دانسته‌اند. در نتیجه با انجام دادن حجّ، ذمّه منوب عنه بری می‌شود، لیکن نایب مستحق اجرت نخواهد بود.
[۶] مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۳۴.

بنابر قول مشهور، همسان بودن نایب و منوب عنه از نظر جنسیت شرط صحّت نیابت نیست. از برخی قدما عدم جواز نیابت زن صروره (زنی که نخستین بار حج می‌گزارد) مطلقا یا تنها برای مردان، نقل شده است. البته نیابت صروره، بویژه زن بنابر مشهور مکروه است.
[۸] مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۳۷-۲۳۸.


۱.۲ - شرایط منوب عنه

در منوب عنه اسلام شرط است. از این رو، نیابت از کافر صحیح نیست. و نیز در حج واجب شرط است که منوب عنه، مرده یا زنده ناتوان از به جا آوردن حج باشد. بنابر این، نیابت از انسان زنده توانا بر انجام دادن حج، صحیح نیست. برخی، ایمان (دوازده امامی بودن) را نیز در منوب عنه شرط صحّت نیابت دانسته‌اند، مگر اینکه منوب عنه پدر نایب باشد که از نظر برخی، پدر از شرط ایمان مستثنا است. در نیتجه حج نیابتی فرزند از پدر غیر مؤمن صحیح است.


قصد نیابت و تعیین منوب عنه در نیت، هرچند به اجمال، شرط صحّت نیابت است؛ لیکن ذکر نام منوب عنه شرط نیست، هرچند مستحب است.
نایبی که پس از احرام و دخول در حرم فوت کرده، ذمّه‌اش بری می‌شود و عملش از حج منوب عنه کفایت می‌کند. از برخی، حتّی کفایت صِرف احرام نقل شده است، هرچند در بیرون حرم درگذشته باشد.
اگر در حج نیابتی شرط شده باشد که نایب از راهی معین به مکه رود، در صورت تعلّق غرضی به آن، بنابر مشهور، تخلّف جایز نیست، هرچند در صورت تخلّف، حج صحیح است.
نایبی که برای گزاردن حج در سالی معین اجیر شده، نمی‌تواند در همان سال برای دیگری اجیر شود و در صورت اجیر شدن، اجاره دوم باطل است و اگر هم زمان باشند، هر دو باطل خواهند بود.
اگر نایب مرتکب موجبات کفاره شود، کفّاره بر عهده خود او است، نه منوب عنه.
اگر نایب حج نیابتی را باطل کند، باید سال بعد آن را تدارک نماید؛ لیکن در بطلان و عدم بطلان اجاره اختلاف است. بنابر قول نخست نایب مستحق اجرت نمی‌باشد و مستأجر می‌تواند اجرت را از او پس بگیرد و بر نایب واجب است در سال بعد بدون دریافت اجرت حج بگزارد. البته این اختلاف مبتنی بر این است که آیا واجب، حج اوّل است و حج دوم عقوبت می‌باشد یا اینکه واجب، حج دوم است و اتمام حج اوّل عقوبت به شمار می‌رود؟ قول نخست بنابر مبنای دوم است.
برخی بین اجاره معین و مطلق تفصیل داده و در صورت دوم قائل به عدم بطلان اجاره و در نتیجه استحقاق نایب نسبت به اجرت شده و گفته‌اند: بر نایب واجب است سال آینده حج نیابتی را به جا آورد. در مسئله اقوال دیگری نیز وجود دارد.
[۱۷] مهذّب‌الاحکام، ج۱۲، ص۲۵۹.

مقتضای اطلاق اجاره در صورت عدم ذکر اجل، تعجیل و عدم جواز تأخیر حج است.
چنانچه نایب به سبب بیماری از اتمام مناسک باز بماند با قربانی از احرام‌ خارج می‌شود و اجاره در صورت مقید بودن آن به همان سال باطل می‌گردد و نتیجه آن عدم وجوب تدارک حج فوت شده بر نایب در سال بعد است؛ لیکن در صورت مطلق بودن اجاره در اینکه قضای آن در سال بعد بر نایب واجب است یا نه، اختلاف است.
[۲۰] مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۵۶-۲۵۸.

حج نیابتی با تداوم عذر منوب عنه تا پایان عمر، کفایت می‌کند؛ لیکن چنانچه بر حسب اتفاق، عذرش بر طرف گردد، بنابر مشهور باید حج بگزارد و حجّ نایب کفایت نمی‌کند و در صورت ترک آن، حج بر وی استقرار می‌یابد و اگر بدون آنکه حج بگزارد بمیرد، بر ورثه واجب است از طرف او حج بگزارند. برخی در فرض بر طرف شدن عذر نیز قائل به کفایت حج نیابتی شده‌اند.


نیابت از میت در هر صورت و از شخص زنده در حج مستحبی و در بعضی از صورت‌های حج واجب، صحیح است.

۱.۱ - شرایط نایب

درباره شرایط نایب در تحریرالوسیله چنین آمده است.
از شرایط نایب شدن در حج «بلوغ است بنابر احتیاط (واجب) و بین حج استیجاری و تبرعی، با اذن ولی یا بدون آن، فرقی نیست، و در اینکه نیابت (نابالغ) در حج مستحبی صحیح باشد تامل است.»
کسی که نایب می‌شود باید عاقل باشد «بنابراین از دیوانه ولو اینکه ادواری باشد، در زمان دیوانگی‌اش صحیح نیست و نیابت شخص سفیه مانعی ندارد.»
از جمله شرایط نایب «ایمان» است.
نایب باید مورد اطمینان باشد، یعنی «اطمینان به اینکه انجام می‌دهد، ولی معتبر نیست که بعد از احراز اصل انجام دادن، اطمینان به صحیح انجام دادن آن داشته باشد، پس اگر بداند که انجام می‌دهد ولی شک کند که صحیح انجام می‌دهد یا نه، نایب گرفتن او ولو اینکه قبل از عمل باشد - بنابر ظاهر- صحیح است، ولی احتیاط (مستحب) آن است که در این صورت اطمینان به صحیح انجام دادن او لازم باشد.»
نایب باید «افعال و احکام حج را بداند ولو اینکه دانستن به وسیله ارشاد و هدایت معلمی در هنگام انجام هر عملی باشد.»
نایب باید در سالی که نایب در حج می‌شود حج واجب بر ذمه نداشته باشد.
نایب باید «در ترک بعضی از اعمال حج معذور نباشد، و اکتفا به تبرع شخص معذور هم دارای اشکال است.»

۱.۲ - شرایط منوب عنه

اسلام در منوب عنه شرط است، پس حج به نیابت از کافر صحیح نیست، ولی اگر فرض شود که کافر از حج، به نحو هدیه کردن ثواب آن، سود می‌برد بعید نیست که اجیر گرفتن برای این جهت جایز باشد. و اگر کافر مستطیع بمیرد، اجیر گرفتن از طرف او بر وارث مسلمان او واجب نیست.
و شرط است که در حج واجب، منوب عنه، فوت کرده باشد یا زنده‌ای باشد که توانایی ندارد. و در او (منوب عنه) بلوغ و عقل شرط نیست، پس اگر بر دیوانه در وقتی که حالش خوب است حج استقرار یافته باشد سپس در حال دیوانگی بمیرد اجیر گرفتن از او واجب است. و شرط نیست که نایب و منوب عنه در مرد بودن و زن بودن مثل هم باشند و نایب گرفتن کسی که صروره است (برای اولین بار به حج می‌رود) چه مرد باشد چه زن و چه برای مرد باشد و چه برای زن، صحیح است.

۳.۳ - شرط صحت حج نیابتی

در صحت حج نیابتی شرط است که قصد نیابت کرده و منوب عنه را ولو اجمالاً در نیّت مشخص کند و نام بردن او شرط نیست؛ اگر‌چه در تمام مواطن و مواقف مستحب است. و نیابت به نحو جعاله صحیح است، چنان که با اجاره و تبرع صحیح می‌باشد.


۱. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۸۱-۲۸۶.    
۲. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۱۳.    
۳. العروة الوثقیٰ، ج۴، ص۴۳۴-۴۳۵.    
۴. مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۳۲.
۵. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۵۶-۳۶۳.    
۶. مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۳۴.
۷. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۶۴-۳۶۶.    
۸. مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۳۷-۲۳۸.
۹. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۵۷-۳۵۹.    
۱۰. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۶۲-۳۶۳.    
۱۱. العروة الوثقیٰ، ج۴، ص۵۳۸.    
۱۲. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۶۶-۳۷۱.    
۱۳. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۷۴.    
۱۴. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۷۷-۳۷۸.    
۱۵. جواهر الکلام،ج۱۷، ص۳۸۹.    
۱۶. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۸۹-۳۹۲.    
۱۷. مهذّب‌الاحکام، ج۱۲، ص۲۵۹.
۱۸. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۹۲.    
۱۹. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۹۴.    
۲۰. مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۵۶-۲۵۸.
۲۱. العروة الوثقیٰ، ج۴، ص۴۳۵-۴۳۶.    
۲۲. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۸۶.    
۲۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۲، کتاب الحج، القول:فی النیابة.    
۲۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۲، کتاب الحج، القول:فی النیابة، مسالة ۱.    
۲۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۲، کتاب الحج، القول:فی النیابة، مسالة ۱.    
۲۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۲، کتاب الحج، القول:فی النیابة، مسالة ۱.    
۲۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۲، کتاب الحج، القول:فی النیابة، مسالة ۱.    
۲۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۲، کتاب الحج، القول:فی النیابة، مسالة ۱.    
۲۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۲، کتاب الحج، القول:فی النیابة، مسالة ۱.    
۳۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۲، کتاب الحج، القول:فی النیابة، مسالة ۱.    
۳۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۲، کتاب الحج، القول:فی النیابة، مسالة ۲.    
۳۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۱۳، کتاب الحج، القول:فی النیابة، مسالة ۳.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۲۳۸-۲۴۱.    
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.






جعبه ابزار