• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حج و عمره در سیره نبوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از عبادت‌هایی که در سیره و بیان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از شکوه و جلوه خاصی برخوردار است، انجام مناسک حج و عمره می‌باشد. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حج و عمره، را "دور کننده و زایل کننده فقر و گناهان" عنوان کرده آن را "مایه توانگری" مردم بیان کردند.
[۴] صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۵، ص۱۱.
[۵] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۷۰.
ایشان بهشت را پاداش حج پذیرفته شده
[۱۰] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۴۶.
[۱۱] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۱۹۸.
[۱۲] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۰۷.
و عمره را کفاره گناهان ذکر کردند.



در سیره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انجام مناسک حج از عبادات مورد علاقه ایشان بر شمرده می‌شد. آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اشتیاق زیادی نسبت به آن از خود نشان می‌داد به گونه‌ای که زمانی که در مدینه به سر می‌بردند، علاقمند بود که زائران بیت الله الحرام از مکه برایش آب زمزم هدیه بیاورند. نقل شده ایشان در زمان انجام حج آداب و سنت‌هایی را مورد توجه قرار می‌دادند، از جمله این که از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده: «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در هر شبانه روز ده بار و در هر مرتبه هفت بار دور خانه کعبه طواف می‌نمود، سه بار اول شب، سه بار آخر شب، دو مرتبه صبح و دو مرتبه بعد از ظهر و حد فاصل بین آن‌ها را استراحت می‌نمود.» «حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زمان انجام حج سوره معارج را زیاد می‌خواند. و هر وقت سواره‌ای را می‌دید و یا از تلی بالا می‌رفت و یا سرازیر می‌شد و در آخر شب و در تعقیب نمازها تلبیه می‌گفت...» و «در هر طواف واجب و مستحبی «حجر الاسود» را با کف دست مسح می‌کرد.»
از امام باقر (علیه‌السّلام) نیز روایت شده که فرمودند: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دو رکن «حجر الاسود» و «رکن یمانی» را مسح می‌کرد، و پس از مسح آن‌ها را می‌بوسید و صورت مبارکش را بر آن‌ها می‌نهاد، و در مناسک حج این گونه تلبیه می‌گفت: لبیک اللهم لبیک، لا شریک لک لبیک، ان الحمد و النعمة لک و الملک، لا شریک لک.
[۳۱] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۷.
[۳۲] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۷، ص۵۹.



از تعداد حج‌هایی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل از بعثت و بعد آن تا زمان هجرت به جا آوردند اطلاعی در دست نیست.
[۳۴] عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۸، ص۸۰.
بسیاری از علمای اهل سنت بر این عقیده‌اند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از بعثت و قبل از هجرت تنها یک بار
[۳۶] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۵۵.
و به نقلی دیگر دو بار
[۳۸] عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۳۴۰.
حج به جا آورده است، لیکن آن چه را که واقدی ترجیح داده و آن را معروف و مورد اتفاق مردم شهر خود دانسته، این است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از بعثت فقط یک مرتبه حج گزارده آن هم از مدینه و همان است که مردم به آن حجة الوداع می‌گویند.
[۴۰] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۱۰۸۹، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹.

اما پس از هجرت؛ تقریبا همه سیره نویسان اعم از شیعه و سنی بالاتفاق بر این نظرند که پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از هجرت به مدینه، تنها یک بار حج به جا آوردند و آن حجة الوداع است.
[۴۴] عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۸، ص۸۰.

در برخی روایات شیعی تعداد حج‌هایی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به جا آورده‌اند تا بیست و به نقلی دیگر یازده و به روایت دیگر تا ده یا هفت حج هم رسیده است.
هم چنین بنا بر برخی روایات رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سه عمره بجا آورده بودند، عمره حدیبیه، عمره قضا و عمره‌ای که پس از بازگشت از جنگ حنین و طائف در جعرانه احرام بسته بود.
[۵۱] بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۵، ص۱۲.
در روایات دیگر عمره دیگری نیز بر این جمع اضافه شده و تعداد آن را به چهار رسانده است، و آن عمره‌ای بود که حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همراه با حج خود (حجة الوداع) به جا آورده بودند.
[۵۵] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۳۴.
[۵۷] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۶۰.
همه عمره‌های جداگانه پیامبر در ماه ذی القعده انجام گرفته بود.
[۵۹] بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۵، ص۱۲.



از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده: «رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدت ده سال که در مدینه بود، حج بجا نیاورد تا اینکه آیه کریمه: «و اذن فی الناس... نازل شد. پس رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عازم حج شده، به منادیان دستور داد با صدای رسا به مردم مدینه و حومه آن اعلان کنند که امسال پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌خواهد به مکه رود و حج کند. این خبر به اطلاع همه مردم مدینه و اهل جبال و بادیه نشینان رسید و پس همه گرد آمدند.

۳.۱ - احرام پیامبر

رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چهار روز به آخر ذیقعده مانده حرکت کرد هنگامی که به «ذی الحلیفه» رسید، ظهر شد. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آن جا غسل کرد و حرکت کرد تا به مسجد شجره رسید در آن جا نماز ظهر را خواند و برای حج احرام بست.
سپس به راه افتاد، تا به بیداء رسید، نزدیک میل اول. مردم، در دو ردیف، برای او صف کشیدند. لبیک حج افراد را گفت و شصت و شش یا شصت و چهار شتر به عنوان قربانی همراه آورد، تا آن که ساعات آخر روز چهارم ذی حجه به مکه رسید. هفت دور، کعبه را طواف کرد و پشت مقام ابراهیم (علیه‌السّلام) دو رکعت نماز خواند. سپس به طرف حجر الاسود بازگشت و بر آن، دست کشید. در آغاز طواف خود نیز آن را لمس کرده بود.

۳.۲ - شان صفا و مروه

سپس فرمود: "صفا و مروه، از شعائر خدا هستند. از جایی آغاز کنید که خداوند، آغاز کرده است. "
مسلمانان می‌پنداشتند سعی میان صفا و مروه، از ساخته‌های مشرکان است. خداوند متعال، این آیه را نازل فرمود: "صفا و مروه، از شعائر خداوند هستند. پس کسی که به حج یا عمره می‌رود، اشکالی بر او نیست که میان آن دو را طواف کند. " [پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)] سپس به صفا آمد و بر بالای آن رفت و رو به رکن یمانی نمود. خدا را حمد و ثنا گفت و دعا کرد، به اندازه‌ای که سوره بقره با آرامش خوانده شود. سپس به سوی مروه روان شد و در آن جا نیز به اندازه توقف در صفا، ایستاد، تا آن که از سعی خود، فارغ شد. پس از فراغت از سعی بین صفا و مروه حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مروه ایستاد و رو به مردم کرد حمد و ثنای الهی بجا آورد. پس از حمد و ثنای خداوند، فرمود: "این، جبرئیل است و با دست، به پشت سر خود اشاره کرد که فرمانم می‌دهد که دستور دهم: هر که قربانی همراه نیاورده، از احرام در آید. اگر من نیز این را پیش‌تر می‌دانستم، آن چنان می‌کردم که به شما دستور می‌دهم؛ ولی من، قربانی همراه آورده‌ام و برای کسی که قربانی آورده، روا نیست که از احرام در آید، تا آن که قربانی به محل خود برسد".
مردی گفت: آیا از احرام در آییم، در حالی که هنوز از عبادات خویش، فراغت نیافته‌ایم؟! فرمود: " آری"
پس مردی از میان جمعیت برخاست و از روی انکار عرض کرد آیا ما به عنوان حاجیان بیرون آییم در حالی که از سر ما آب بچکد؟ (یعنی غسل جنابت کرده باشیم).
حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده تو پس از این گفته هرگز ایمان نخواهی آورد! سپس سراقة بن مالک از جا برخاسته عرض کرد یا رسول الله احکام دین را به ما چنان بیاموز که گویی امروز آفریده شده‌ایم [و هیچ نمی‌دانیم] اینک بما بگو این حکم مخصوص همین سال است یا برای آینده هم هست؟
رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود این حکم، ابدی است تا روز قیامت سپس انگشتان خود را در یکدیگر جفت کرد، فرمود: عمره و حج این چنین باهم‌اند و عمره داخل حج شد تا روز قیامت.

۳.۳ - احرام برای حج

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: بعد، رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و یارانش وقتی به مکه رسیدند به منزل هیچ کس نرفته و در بیرون شهر مکه منزل کردند تا روز هشتم موقع ظهر که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور داد تا مردم غسل کنند و برای حج احرام بسته و تلبیه گویند.
رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و یارانش لبیک گویان حرکت کردند برای حج تا رسیدند به «منی» در آن جا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و نیز نماز صبح را خواندند و صبح کردند در حالی که مردم بدور آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع بودند.

۳.۴ - تصور غلط قریش

عادت قریش این بود که در عرفات با مردم وقوف نمی‌کردند و در مزدلفه می‌ماندند و از آن جا حرکت می‌کردند و دیگران را مانع می‌شدند، زیرا آنان از مساوات با مردم دیگر ننگ داشتند و در مشعر نیز از راهی دیگر باز می‌گشتند تا خداوند این آیه را نازل کرد:
ثم افیضوا من حیث افاض الناس... (هم چنان که مردم حرکت می‌کنند شما نیز حرکت کنید). بدنبال نزول آیه رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور حرکت از مزدلفه به عرفات داد و این امر مخالف تصور قریش بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مانند آن‌ها حرکت کند.

۳.۵ - پیامبر در عرفات

رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد صحرای عرفات شد و در مکانی بنام «غره» که وسط آن صحرا بود نزدیک کوه‌های اراک خیمه خود را برپا کرد و مسلمین نیز گرد آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خیمه زدند. وقتی ظهر شد حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) غسل کرد و تلبیه را ترک گفت تا به محل نماز آمد و در آن جا مردم را موعظه کرد احکام و اوامر و نواهی الهی را بیان نموده سپس نماز ظهر و عصر را با یک اذان و دو اقامه خواند.
از آن جا حرکت کرد، به موقف عرفات رسید و در آن جا ایستاد مردم همه دور آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایستادند و شترها را خواباندند. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آنها فرمود همه این بیابان و صحرا موقوف است و تنها محل وقوف این جا نیست که من ایستاده و شترم را خواباندم، مردم متفرق شدند تا وقتی که خورشید غروب کرد.

۳.۶ - پیامبر در منی

رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن گاه دستور حرکت داد تا به مزدلفه که همان مشعر الحرام است، رسیدند. در آن جا نماز مغرب و عشاء را باز بیک اذان و اقامه خواندند و در آن جا ماند تا وقتی نماز صبح را نیز بجا آورد.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور داد افراد ناتوان بنی هاشم عجله کنند و در شب جلوتر از دیگران بسوی منی حرکت نمایند؛ ولی فرمود که تا خورشید طلوع نکند رمی جمره عقبه ننمایند.
وقتی هوا روشن شد، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مسلمانان بسوی منی کوچ کرده وارد منی شدند و جمره عقبه را رمی کردند و قربانی‌هایی را که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورده بود، شصت و چهار یا شصت و شش راس بود و علی (علیه‌السّلام) سی و چهار یا سی و شش راس در آن جا همه قربانی‌ها را کشتند و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود از هر قربانی کمی بگیرند و آن‌ها را در دیگ پخته و حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با علی (علیه‌السّلام) خوردند و گوشت و پوست همه قربانی‌ها را صدقه دادند.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سپس به زیارت بیت الله رفت و بعد، به سوی منی بازگشت و تا آخر روزهای تشریق (سیزدهم ماه) در آن جا ماندند و هر روز سه جمره را رمی کردند و از آن جا حرکت کردند تا به بیابان اطراف مکه رسیدند.

۳.۷ - حج عایشه

در این هنگام عایشه جلو آمد، عرض کرد سایر زنان شما حج و عمره را انجام دادند و من حج را انجام داده‌ام پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را با برادرش عبدالرحمن بن ابی بکر به «تنعیم» (محلی است خارج مکه که برای احرام عمره بدان جا می‌روند) فرستاد و از آن جا برای عمره مفرده محرم شد و به خانه رفت و طواف کرده و دو رکعت نماز طواف خواند در مقام ابراهیم و بین صفا و مروه سعی کرد نزد رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و همان روز از مکه حرکت کردند و حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داخل مسجد الحرام نشد و طواف نکرد از بالای مکه وارد شد و از پائین مکه محله «ذی طوی» خارج گشت...»


اسرار کلی حج و عمره؛ آیه حج؛ سیره نبوی؛ سیره پیامبر در قرآن.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۴.    
۲. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، ص۶۶.    
۳. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۱۱۵.    
۴. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۵، ص۱۱.
۵. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۷۰.
۶. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۵، ص۱۰.    
۷. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۶۵.    
۸. قاضی نعمان، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۴۲.    
۹. امام مالک، مالک بن انس، الموطا، ج۱، ص۳۴۶.    
۱۰. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۴۶.
۱۱. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۱۹۸.
۱۲. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۰۷.
۱۳. ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، ج۱، ص۴۲۷.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۳.    
۱۵. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۱.    
۱۶. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹۶.    
۱۷. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۰۸.    
۱۸. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۲، ص۵۷۴.    
۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۲۸.    
۲۰. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۱۱.    
۲۱. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۳۰۷.    
۲۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۰.    
۲۳. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۵.    
۲۴. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۲۴.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۵.    
۲۶. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۹۴.    
۲۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۸.    
۲۸. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۰۵ - ۱۰۶.    
۲۹. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۲۱۷.    
۳۰. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۵.    
۳۱. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۷.
۳۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۷، ص۵۹.
۳۳. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، ص۶۴.    
۳۴. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۸، ص۸۰.
۳۵. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۱۵۲.    
۳۶. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۵۵.
۳۷. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۵، ص۴۵۴.    
۳۸. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۳۴۰.
۳۹. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۱، ص۱۵۲.    
۴۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۱۰۸۹، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹.
۴۱. ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، ج۵، ص۴۱۱.    
۴۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۴۵.    
۴۳. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۴۳.    
۴۴. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۸، ص۸۰.
۴۵. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۸.    
۴۶. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۴۳.    
۴۷. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۴۳.    
۴۸. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۱، ص۱۵۲.    
۴۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۴۴.    
۵۰. حلی، محمد بن ادریس، مستطرفات السرائر، ص۵۷۵، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۱.    
۵۱. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۵، ص۱۲.
۵۲. ابن کثیر، اسماعیل، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۱۳، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۹۷۶.    
۵۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۱.    
۵۴. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۰ - ۴۵۱.    
۵۵. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۳۴.
۵۶. ابن کثیر، اسماعیل، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۱۳، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۹۷۶.    
۵۷. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۶۰.
۵۸. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۱، ص۱۵۲.    
۵۹. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۵، ص۱۲.
۶۰. ابن کثیر، اسماعیل، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۱۳، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۹۷۶.    
۶۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۱.    
۶۲. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۰ - ۴۵۱.    
۶۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۴۵ - ۲۴۸.    
۶۴. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۵۴ - ۴۵۷.    
۶۵. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۱۳ - ۲۱۷.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبادات در سیره و قول نبوی(ص)» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۲/۰۷.    






جعبه ابزار