• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انبیاء

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: نبی.
دیگر کاربردها: انبیاء (ابهام‌زدایی).


انبیاء یا ‌پیامبران به برگزیدگان الهی و صاحبان منصب نبوت می‌گویند و از این عنوان در بابهای طهارت، صلات، صوم، تجارت، نکاح و حدود سخن گفته شده است.



انبیا جمع «نبی» است و کلمه نبی بنابر یک احتمال از ریشه «نبأ» به معنای خبر است و به کسی گفته می‌شود که دارای خبر است و دیگران را اخبار می‌کند
[۱] لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم،ج۱۴، ص۹، قم، ادب الحوزه.
[۲] ج۲۰، تاج العروس، زبیدی حنفی، سید محمد، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر.
[۳] تاج العروس، زبیدی حنفی، ج۱، ص۲۱۳، سید محمد، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر.
البته «نبا» به هر خبری گفته نمی‌شود بلکه خبری را نبأ می‌گویند که فایده عظیمی داشته و مفید علم یا ظن غالب باشد.
[۴] المفردات، راغب، ج۱، ص۴۸۱، حسین بن محمد، بیروت، دارالمعرفة.
و احتمال دیگر اینکه
ریشه نبی، نبوه به معنای بلندی و ارتفاع باشد و نبی کسی است که از شأنی والا و مقامی بلند برخوردار است.
[۵] معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، ج۵، ص۳۸۵، مکتبة الاعلام الاسلامی.
[۶] الصحاح، جوهری، اسماعیل بن حماد،ج۶، ص۲۵۰۰، بیروت، دارالعلم للملایین.
[۷] لسان العرب، ابن منظور، ج۱۴، ص۳۰، محمد بن مکرم، قم، ادب الحوزه.

احتمال دیگراین است که «نبی» به معنای طریق باشد و پیامبران را از آن جهت نبی خوانند که راه های هدایت بشری به سوی خداوند می‌باشند.
[۸] لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم،ج۱۴، ص۳۰، قم، ادب الحوزه.
[۹] معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، ج۵، ص۳۸۵، مکتبة الاعلام الاسلامی.

احتمال دیگر که غیر مشهور است این است که نبی از «النباه» و به معنای صوت خفی است و شاید اطلاق نبی بر پیامبر به این معنا به خاطر سخنگوی خداوند بودن پیامبر باشد.
[۱۰] الصحاح، جوهری، ج۱، ص۷۴، اسماعیل بن حماد، بیروت، دارالعلم للملایین.
[۱۱] المفردات، راغب، ج۱، ص۲۶۰، حسین بن محمد، بیروت، دارالمعرفة.
[۱۲] لسان العرب، ابن منظور، ج۹، ص۱۰، محمد بن مکرم، قم، ادب الحوزه.



کلمه دیگری که در متون اسلامی برای اشاره به پیامبران الهی به کار رفته است «رسول» به معنای فرستاده است.
[۱۳] المفردات، راغب، حسین بن محمد،ج۱، ص۳۵۳، بیروت، دارالمعرفة.
البته این کلمه در قرآن درباره غیر پیامبران هم به کار رفته است همانند: (انّ رسلنا یکتبون ما تمکرون) که منظور از «رسل»، فرشتگان الهی است.


از ظاهر برخی آیات قرآن برمی آید که اختلافی میان مصادیق این دو مفهوم (رسول و نبی) وجود دارد همچون آیه (وما أرسلنا من قبلک من رسول ولا نبیّ) اگر رسول و نبی بر مصادیق واحدی دلالت کنند ذکر آن دو لغو خواهد بود، بنابراین نسبت میان نبی و رسول تساوی نیست.


اما این‌که چه نسبتی برقرار است چهار قول وجود دارد که در سه قول نبی اعم از رسول به شمار آمده است، زیرا:
الف. نبی عبارت است از انسان مخبری که از جانب خداوند خبر آورده است اعم از آن‌که مأمور به تبلیغ باشد یا نباشد ولی رسول، مأمور به تبلیغ است.
[۱۶] النکت الاعتقادیه، شیخ مفید، محمد بن محمد،ص ۴۷، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
[۱۷] اوائل المقالات، شیخ مفید، ج۱، ص۴۵، محمد بن محمد، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
[۱۸] مجمع البیان، طبرسی، ج۹، ص۹۱، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
[۱۹] تفسیر المنار، ج۹، ص ۲۲۵.
[۲۰] تفسیر التبیان، ج۷، ص ۳۳۱.
[۲۱] المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۲، ص۲۰۹، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.

ب. نبی کسی است که تبلیغ احکام الهی را به عهده دارد ولی کتاب آسمانی ندارد لکن رسول واجد کتاب آسمانی است.
[۲۲] اسرار الحکم، سبزواری، ج۱، ص۳۹۵، هادی، تهران، المکتبة الاسلامیه، ۱۳۶۲ش.
[۲۳] التعریفات، جرجانی، علی بن محمد،ج۱، ص۳۰۷، بیروت، دارالکتاب العربی.

ج. نبی انسانی است که از طرف خداوند برای تبلیغ اوامر و نواهی الهی مبعوث شده است چه واجد کتاب و یا شریعت خاص باشد و یا نباشد و رسول کسی است که واجد کتاب و شریعت خاص باشد..
[۲۴] شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین، مسعود، ج۵، ص۶، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹ق.
[۲۵] شرح العقائد النسفیه، تفتازانی، سعدالدین، مسعود بن عمر، ج۱، ص۶۵، مطبعه مولوی محمد عارف، ۱۳۶۴ش.
[۲۶] سرمایه ایمان، لاهیجی، عبدالرزاق،ج۱، ص۸۵ـ ۸۶، انتشارات الزهراء، قم، ۱۳۶۲ش.
[۲۷] مجمع البیان، طبرسی، فضل بن حسن،ج۱، ص۴۰۵، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.

د. منظور از نبوت و رسالت دو گروه جدا از پیامبران الهی نیستند بلکه هر کدام به یک حیثیت و جهت خاص و شأنی خاص اشاره دارند پس نبوت ناظر است به جهت گرفتن اخبار و احکام الهی و رسالت ناظر است به جهت ابلاغ آن‌ها به مردم. این شئون مختلف از بعضی از آیات قرآنی قابل استفاده است، در آیه (إِنّا أوحینا إلیک کما أوحینا إلی نوح والنبیّین من بعده) به شأن نبوت و در آیه (وما علی الرسول إلاّ البلاغ) به شأن رسالت اشاره دارد.
طبق این معنا، مقام رسالت و نبوت در یک نفر قابل جمع است.
[۳۰] المیزان، طباطبایی، محمدحسین، ج۲، ص۲۱۷، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
[۳۱] المیزان، طباطبایی، محمدحسین، ج۳، ص۳۱۱، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.

گواه این مطلب آن است که در آیات نبوت عامه گاهی واژه «نبیین» به کار رفته است (وکان الناس أُمّة واحدة فبعث النبیین...) و گاهی واژه «رسل» به کار رفته است: (لقد أرسلنا رسلنا بالبینات...)


بنابراین نسبت میان رسول و نبی از منظر کلامی تساوی است. یعنی همه پیامبران هم شأن نبوت داشته‌اند و هم شأن رسالت.

با این حال از آیات و روایات به دست می‌آید که رسول اخص از نبی است. در روایات آمده است که نبی کسی است که فرشته وحی را در بیداری نمی‌بیند و فقط صدای او را می‌شنود ولی در خواب هم صدای او را می‌شنود و هم او را مشاهده می‌کند، اما رسول کسی است که در بیداری نیز فرشته وحی را مشاهده می‌کند.


این گونه تفاوت‌ها مربوط به مقامات و مراتب کمال پیامبران است نه شأن نبوت و رسالت آنان چنان‌که در قرآن تصریح شده است که برخی پیامبران بر برخی دیگر برتری دارند: (لقد فضلنا بعض النبیین علی بعض) و (تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض) در دو آیه یاد شده که سخن از تفاضل پیامبری است، هم واژه «نبیین» و هم واژه «رسل» به کار رفته است. بنابراین صاحب کتاب یا شریعت بودن نیز می‌تواند از مزایای برخی پیامبران باشد. که به این جهت به آنان رسول گفته می‌شود. اختصاص واژه رسول به برخی از پیامبران به لحاظ جهات یاد شده با برابری آن با واژه نبی از منظر کلامی منافات ندارد
[۳۸] ایضاح المراد، ربانی، علی، ص ۳۴۰ـ ۳۴۱، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲ش.

امام خمینی سرّ تفاضل و تفاوت انبیاء را تفاوت اسمای الهی می‌داند، از همین روی انبیاء (علیهم‌السّلام) که صورت و تجلی عینی مظاهر اسمای الهی هستند متفاوت از یکدیگرند چنانکه بعضی مظهر اسمی خواص مثل «الرحمن» هستند و این اسم بر آنها حاکم می‌باشد و سفر سلوکی آنها با مشاهده فنای اشیاء در اسم «الرحمن» پایان می‌پذیرد و این نبی با رحمت و مظهر رحمانیت حق برای هدایت خلق از سفر صقع ربوبی برمی‌گردد و از آنجا که سلطنت اسمای خاص محدود است، دوره نبوت انبیایی که مظهر این اسم هستند نیز محدود است؛ اما پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چون مظهر تمام اسامی الهی و اسم جامع «الله» است، از این‌رو سلطنت او دائمی است، نبوت نبی‌ای که مظهر این اسم می‌باشد نیز محدود نخواهد بود و ازلی و ابدی است، از این‌رو نبود ختمی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر همه نبوت‌های پیشین برتری و احاطه دارد و از همه آنها جامع‌تر و کامل‌تر است. همچنین کتاب نبی بر اساس عین ثابت آن نبی نازل شده است و از آن جهت که حقیقت پیامبر ختمی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صورت و مظهر اسم اعظم «الله» است، قرآن که آخرین کتاب آسمانی است، جلوه و مظهر اسم اعظم است و دارای جامعیت و احدیت جمع و تفصیل است و به همین دلیل به آن «جوامع الکلم» گویند.


قرآن کریم در صدد بیان نام همه پیامبران الهی نبوده است چنان‌که فرموده است: (ولقد أرسلنا رسلاً من قبلک منهم من قصصنا إلیک ومنهم من لم نقصص علیک) در قرآن کریم نام بیست و شش پیامبر الهی آمده است که عبارتند از: آدم، نوح، ادریس، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، یسع، ذوالکفل، الیاس، یونس، اسحاق، یعقوب، یوسف، شعیب، موسی، هارون، داود، سلیمان، ایوب، زکریا، یحیی، عیسی و محمد.
البته در آیات دیگری از پیامبرانی نه به اسم بلکه با وصف و کنایه یاد شده است مانند پیامبرانی از بنی اسرائیل پس از موسی (علیه‌السلام که نام او را شمعون یا یوشع ابن نون یا اشموئیل (اسماعیل) گفته اند.
[۴۶] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۳۵۰، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.

و پیامبری که بر آبادیی گذر کرد که ویران شده بود و او را عزیز یا ارمیا نامیده اند.
[۴۸] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۳۷۰، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.

در روایات تعداد انبیاء متفاوت ذکر شده است.
[۴۹] تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۹، ص۲۱۴، اسماعیل، دارالاندلس، بیروت، ۱۴۱۶هـ.

ولی در حدیث مشهور ابوذر از رسول خدا که شیعه و اهل سنت روایت کرده‌اند و روایات متعدد دیگری شمار انبیاء یکصد و بیست و چهار هزار نفر بیان شده است که سیصد و سیزده نفر از آن‌ها رسول بوده اند
[۵۱] خصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۵۲۴، محمد بن علی، قم، منشورات جامعه مدرسین.
[۵۲] الکافی، الأصول، کلینی رازی، محمد بن یعقوب،ج۱، ص ۱۷۴، المکتبة الإسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.
[۵۳] ۷۶، کنزالعمال، ج۱، ص۳۲۲، متقی هندی، علی بن حسام الدین، مؤسسه الرسالة، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۵۵] نورالثقلین، حویزی، ج۵، ص۲۳، عبدعلی بن جمعه، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، حکمت، قم.
[۵۶] تفسیر کنزالدقائق، ج۹، ص ۱۲۵ .

گروهی از انبیا به اولوالعزم توصیف شده اند درباره تعداد و اوصاف آنان اقوال مختلفی مطرح شده است (اولوالعزم).


یکی از مهم ‌ترین ویژگی های انبیا برخورداری از وحی است. پیامبران از طریق وحی الهی بر حقایق و معارف دینی واقف می‌شوند بدون آن‌که در این دریافت دچار خطا و یا تردید گردند.
یکی دیگر از مهم ‌ترین صفات انبیاء که موجب امتیاز و برتری ایشان بر انسان های عادی است «عصمت» است. متکلمان اسلامی بر این مسئله که پیامبران از عصمت برخوردارند اتفاق نظر دارند هر چند در تعیین حدود و ثغور آن اختلافاتی هست.
ویژگی دیگر پیامبران بشر بودن آنان است. قرآن کریم بر این ویژگی تأکید دارد و غالباً این مطلب را در جواب بهانه گیری های منکران و مخالفان مطرح می‌کند که می‌گفتند چرا انبیا از جنس بشرند و فرشته نیستند
[۶۳] [۲۷]    .

مفسرین شیعه و سنی ذیل آیات شریفه فوق استدلال‌هایی را بر لزوم بشر بودن انبیا بیان کرده اند
[۸۰] تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۲۲۴، ملامحسن، تحقیق حسن اعلمی، انتشارات صدر، تهران، ۱۴۱۵ق.
[۸۲] الکاشف، مغنیه، ج۵، ص۸۷، محمدجواد، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۲۴ق.
[۸۳] کنزالدقائق، قمی، ج۷، ص۵۲۰، مشهدی، محمد بن محمدرضا، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۸۴] فتح القدیر، شوکانی، ج۳، ص۳۰۹، محمد بن علی، عالم الکتب.
که ما در این جا تنها به نقل یکی از آن‌ها اکتفا می‌کنیم، و آن این‌که در دعوت دینی و الهی، حکمت اقتضا می‌کند که اختیار انسان در فعل و ترک محفوظ باشد و اگر فرشته به همان صورت ملکوتی و آسمانی خود نازل شود و در نتیجه عالم غیب مبدل به عالم شهود شود پای اجبار به میان آمده و دعوت اختیاری از بین خواهد رفت.
[۸۵] المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۷، ص۲۹، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
[۸۶] المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۷، ۳۰، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.

مرد بودن از ویژگی های دیگری است که قرآن برای انبیا ذکر می‌کند.
از دیگر اوصاف عمومی پیامبران در قرآن این است که هر پیامبری به زبان امت خویش سخن می‌گفته است. حتی پیامبرانی که دارای رسالت عمومی و جهانی‌اند به زبان آن قومی که از میان آنان برخاسته و در بین آنان می‌زیسته‌اند تکلم می‌کرده اند دلیل این مطلب طبق آیه چهارم سوره ابراهیم آن است که هدف از ارسال پیامبر تبیین اهداف الهی رسالت به واسطه اوست اگر زبان پیامبر که اصیل ‌ترین ابزار مفاهمه اوست با زبان قومش تفاوت داشته باشد در تبیین کامل رسالت و تحقق بخشیدن اهداف بعثت خویش کامیاب نخواهد بود.
[۹۳] المیزان، طباطبایی، محمدحسین، ج۱۲، ص۱۵، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
[۹۴] تفسیر مراغی، مراغی، ج۱۳، ص۱۲۶، احمد بن مصطفی، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
این نکته در روایات مختلف مورد تأکید قرار گرفته است..
[۹۶] کنزالعمال، متقی هندی، ج۱، ص۳۲۲۸، علی بن حسام الدین، مؤسسه الرسالة، بیروت، ۱۴۰۵ق.

امام خمینی ویژگی‌های متعددی برای انبیا (علیه‌السّلام) برشمرده است؛ از جمله: ۱- عصمت: به اعتقاد امام خمینی عصمت انبیاء ناشی از باور یقین و ایمان کامل آنان است و این چنین نیست که آنان در ترک گناه مجبور باشند. ۲- فنا و بقا: انبیاء (علیه‌السّلام) به مقام فنا و بقای بعد از فنا رسیده‌اند. ۳- شرح صدر: انبیاء دارای شرح صدر و قوت قلبی خاص هستند که هم به جهت کثرت و بشری و هم از جهت وحدت و عالم غیب توجه دارند. ۴- انبیاء در دعوت خود از زبان فلسفه و برهان استفاده نمی‌کنند بلکه آنان با جان و دل مردم کار دارند و حقایق را از درون جان و دل به قلب مردم می‌رسانند.
[۱۰۲] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



پیامبران الهی با وجود این‌که هر یک متناسب با شرایط مکانی و زمانی و مقتضیات عصر خود وظایفی برعهده داشتند لکن از سنت های ثابتی پیروی می‌کردند و اصول مشترکی در دعوت ایشان حاکم بود. این اصول کلی و مشترک از یک سو ما را به خطوط اساسی ادیان الهی آشنا می‌سازد و از سوی دیگر حقانیت دعوت آنان را آشکار می‌کند. در آیاتی از قرآن کریم به این مطلب اشاره شده است مانند: (لا نفرّق بین أحد منهم ونحن له مسلمون) یا (لا نفرّق بین أحد من رسله) که تأکید می‌کند مؤمنان واقعی کسانی هستند که میان پیامبران الهی تفاوتی نمی‌گذارند و به تعلیمات همه آنان ایمان دارند و این گواه روشنی است بر یگانگی اصول کلی تعلیمات انبیا و به همین دلیل کسی که نبوت یک پیامبر را انکار کند مثل آن است که نبوت همه انبیا را نپذیرفته است. قرآن در مورد قوم ثمود و لوط می‌فرماید همه رسولان را تکذیب می‌کردند با این‌که این دو قوم هر کدام بیش از یک پیامبر نداشتند و این به آن دلیل است که دعوت یک پیامبر دعوت همه انبیا است. در این جا به بعضی از این اصول مشترک اشاره می‌کنیم:

۱۰.۱ - توحید و نفی شرک

اصل توحید و نفی شرک یکی از مهمترین اصول دعوت انبیا است و به شهادت آیات مختلف قرآن هر یک از آن‌ها که مبعوث به نبوت می‌شوند نخستین گفتارشان توحید بود و به خاطر تحقق این اصل مهم است که آیات قرآن مکرراً بیان می‌کند که مبارزه با طاغوت‌ها و تخصیص پرستش به خداوند در سرلوحه تعلیمات همه انبیا بود چرا که تا انسان بنده طاغوت است در اسارت است و آن گاه آزاد می‌شود که تنها بنده خداوند باشد..
[۱۰۹] المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۳، ص۳۸۹، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
[۱۱۰] المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۳، ۳۹۱، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
[۱۱۱] تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۷، ص۲۱۱، اسماعیل، دارالاندلس، بیروت، ۱۴۱۶هـ.
[۱۱۲] روح البیان، حقی بروسوی، ج۸، ص۲۴، اسماعیل، دارالفکر، بیروت، بی تا.


۱۰.۲ - معاد

اعتقاد به معاد یکی دیگر از اصول دعوت انبیا است، آیه ۱۳۰سوره انعام نشان می‌دهد که تمام پیامبرانی که مبعوث شدند مردم را از روز رستاخیز، مجازات‌ها و کیفرهای آن برحذر داشتند و همه در این اصل اساسی مشترک بودند.
[۱۱۳] المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۷، ص۳۵۴، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
[۱۱۴] تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص ۳۰۵.

دعوت به تقوا نیز از اصول کلی دعوت انبیا است چرا که هدف نهایی آفرینش بشر و نظم زندگی فردی و اجتماعی او بدون این امر ممکن نیست
[۱۱۶] تفسیر قرطبی، قرطبی، ج۳، ص۱۹۷۸، محمد بن احمد، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۲۳ق.
در قرآن کریم به صورت مکرر از زبان انبیا، مردم به رعایت تقوا دعوت شده اند..
دعوت به عدالت اجتماعی یکی دیگر از این اصول اساسی است چرا که بدون اقامه قسط و عدالت اجتماعی هرگز جامعه بشری به اهداف نهایی خود یعنی تکامل معنوی نخواهد رسید..
[۱۲۲] المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۱۹، ص۱۷۱، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.


۱۰.۳ - شکستن سنت های غلط

شکستن سنت های غلط که مایه انحراف و عقب ماندگی جوامع بشری است نیز از اصول کلی دعوت انبیا بوده است. چون برنامه اصلی همه انبیا تعلیم کتاب و حکمت و تحقیق درباره معارف آنهاست و جهل زدایی و رفع تقلید مقدمه ضروری هرگونه تعلیم و تحقیق به شمار می‌رود ازاین‌رو پیامبران با تقلید باطل و جهل و سنت های نادرست مبارزه کردند آیات متعدد قرآن نشان می‌دهد مبارزه با تقلید کورکورانه سیره قطعی هر پیامبر بوده و از لوازم رسالت عامه به شمار می‌رود. قرآن کریم از پیامبران نقل می‌کند که به قوم خویش می‌گفتند سخن ما را بسنجید اگر بهتر از سخن پیشینیان شما بود آن گاه بپذیرید و این نشان می‌دهد که دعوت به عقل و برهان و پرهیز از وهم و گمان، سنت مشترک همه انبیا بوده است.


علاوه بر بحث تفاضل میان پیامبران الهی بحث دیگری که متکلمان اسلامی مطرح کرده‌اند تفاضل پیامبران و فرشتگان است. آراء آنان در این باره مختلف است:
متکلمان امامیه و اشاعره به برتری انبیا معتقدند ولی در مقابل، معتزله فرشتگان را از پیامبران برتر می‌دانند.
[۱۳۰] اوائل المقالات، شیخ مفید، ج۱، ص۴۹، محمد بن محمد، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
برخی نیز در این باره به تفصیل قائل شده‌اند بدین نحو که انبیای مرسل افضل از ملائکه‌اند و خواص ملائکه افضل از انبیای غیر مرسل می‌باشند و انبیای غیر مرسل افضل از ملائکه عام اند.
[۱۳۱] الحبائک فی اخبار الملائک، سیوطی، ج۱، ص۸۰، عبدالرحمن.


۱۱.۱ - ادله نقلی برتری انبیا بر فرشتگان

گروه نخست برای اثبات ادعای خویش به آیات مختلفی از قرآن کریم استدلال کرده‌اند که از جمله می‌توان به آیه ۳۱ سوره آل عمران اشاره کرد که می‌فرماید: (إنّ اللّه اصطفی آدم ونوحاً وآل إبراهیم وآل عمران علی العالمین) زیرا عبارت (علی العالمین) شامل فرشتگان نیز می‌شود و از آن‌جا که معنای «اصطفی» در این جا متضمن برتری و افضلیت است از آیه بدست می‌آید که انبیا بر فرشتگان برتری دارند.
[۱۳۲] الاعتقادات، صدوق، ج۱، ص۸۹، محمد بن علی، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
[۱۳۳] ارشاد الطالبین، فاضل مقداد، ج۱، ص۳۲۱ـ ۳۲۴، جمال الدین مقداد بن عبد اللّه، مکتبة المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.
[۱۳۴] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۶۲ـ ۷۹، سعدالدین، مسعود، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹ق.
[۱۳۵] سرمایه ایمان، لاهیجی، ج۱، ص۱۰۳ و ۱۰۴، عبدالرزاق، انتشارات الزهراء، قم، ۱۳۶۲ش.
[۱۳۶] روح المعانی، آلوسی، ج۲، ص۱۲۷، سید محمود، بیروت، دارالکتب.
[۱۳۸] مجمع البیان، طبرسی، ج۴، ص۴۲، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
[۱۳۹] مجمع البیان، طبرسی، ج۶، ص۱۴۷، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.

از دیگر آیاتی که بر این مطلب استدلال شده است آیه ۳۵ سوره بقره است: (وإذ قلنا للملائکة اسجدوا). در این آیه فرشتگان مأموریت یافته‌اند که در برابر آدم سجده کنند و مقتضای این مطلب تقدیم و تفضیل حضرت آدم به عنوان پیامبر الهی بر فرشتگان است، پس نبی بر فرشته برتری دارد
[۱۴۰] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۱۶۱، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
[۱۴۱] کشاف، زمخشری، محمود،ج۴، ص ۱۰۶، بیروت، دارالکتاب العربی.
[۱۴۲] فتح القدیر، شوکانی، ج۱۳، ص۳۳، محمد بن علی، عالم الکتب.

در برخی روایات نیز به برتری پیامبران بر فرشتگان تصریح شده است. برای نمونه شخصی از امام رضا (علیه‌السلام) پرسید آیا پیامبر افضل است یا فرشته ای که به سوی او فرستاده می‌شود؟ امام در جواب فرمودند پیامبر افضل است
[۱۴۵] احتجاج، طبرسی، احمد بن علی،ج۲، ص ۳۴۸، نجف اشرف، دارالنعمان.
[۱۴۶] تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ملامحسن، تحقیق حسن اعلمی،ج۳، ص ۱۹۸، انتشارات صدر، تهران، ۱۴۱۵ق.



علاوه بر ادله نقلی برای اثبات افضلیت انبیا بر فرشتگان دلیل عقلی هم اقامه شده است و آن عبارت است از این‌که انبیا دارای قوه شهوت و غضب و نیز سایر قوای جسمانی همچون قوه خیالیه و وهمیه و... هستند و اکثر احکام این قوا با حکم عقل در تضاد می‌باشند با این حال انبیا قوای مذکور را به کنترل خود درآورده و پیوسته بر اساس حکم عقل رفتار کرده اند. بنابراین افعال و عبادات انبیا سخت تر از افعال و عبادات فرشتگان است و هر عمل سختی فضیلتش بیش‌تر است.
[۱۴۷] کشف المراد، حلّی، حسن بن یوسف، ص ۳۸۷، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
[۱۴۸] المستمسک فی اصول الدین، محقق حلّی، ج۱، ص۲۸۰، جعفر بن حسن، مشهد، مجمع البحوث الاسلامی.
[۱۴۹] الحبائک فی اخبار الملائک، سیوطی، ج۱، ص۷۵، عبدالرحمن.



گروه دوم نیز برای اثبات مدعای خود به دلائل گوناگون استناد جسته‌اند از جمله آنها، ادله ذیل است:
گفته شده است که عبادات ملائکه حداقل از نظر کمیت از عبادات بشر از جمله انبیا بیش‌تر است چرا که از آیاتی نظیر (یسبحون اللیل والنهار لا یفترون) استفاده می‌شود که ملائکه در تمام حالات در حالت عبادت خداوند به سر می‌برند همچنین به دلیل آیاتی همچون (یخافون ربّهم من فوقهم)، (لا یسبقونه بالقول وهم بأمره یعملون)، (وهم من خشیته مشفقون) و (حتی إذا فزع عن قلوبهم) خشوع و خضوع ایشان در عبادت اگر بیش‌تر از بشر نباشد کمتر نیست پس عبادت ایشان از نظر کیفی از عبادت بشر پایین تر نیست و این دو ویژگی کمی و کیفی موجب می‌شود ملائکه بر تمام انسان‌ها و از جمله انبیا افضل باشند، زیرا اگر طاعات ملائکه حتی اگر از نظر کیفیت (خضوع و خشوع) با طاعات بشر مساوی باشد اما از نظر کمی بیش‌تر است لذا ثواب ایشان از عبادات هم بیش‌تر خواهد بود.
همچنین تقوای ملائکه بیش‌تر است و آن‌که با تقواتر است برتر است، دلیل بر بیش‌تر بودن تقوای فرشتگان این است که آیاتی همچون (یخافون ربّهم من فوقهم) و (وهم من خشیته مشفقون) بیانگر این است که آنان دارای خوف و شوق دائمی نسبت به خداوند می‌باشند و این موجب می‌شود که فرشتگان همواره از لغزش‌ها و میل به سوی لغزش‌ها ایمن باشند در حالی که انبیا از لغزش‌هایی گرچه کوچک ایمن نبودند و یا ترک اولاهایی از ایشان سر می‌زده است، کما این‌که در زندگی ایشان کمابیش مشهود است..
[۱۵۷] الحبائک فی اخبار الملائک، سیوطی، ج۱، ص۶۱ـ ۶۸، عبدالرحمن.
با توجه به ادله نقلی و عقلی که بر افضلیّت انبیا بر ملائکه اقامه شد، ضعف استدلال افضلیت ملائکه بر انبیا آشکار است و نیاز به تکرار نمی‌باشد.


بنابر قول به بطلان روزه با دروغ بستن بر حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله، برخی سایر انبیا علیهم السّلام را در حکم فوق به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله ملحق کرده‌اند.


انبیا علیهم السّلام به جهت منزلت والایی که نزد خدا و حقوقی که بر خلق خدا دارند، شایسته احترامی ویژه هستند و تعظیم و تکریم آنان از شعائر الهی به شمار می‌رود و مس ّ نام آنان بدون طهارت (وضو یا غسل) بنابر مشهور، حرام است.


دشنام دادن به پیامبران موجب ارتداد است؛ بلکه بنابر تصریح برخی کشتن دشنام دهنده واجب است. چنان‌که دشنام‌دهنده پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، محکوم به همین حکم است.


فرستادن سلام و صلوات بر پیامبران علیهم السّلام هنگام ذکر نام آنان، مستحب است.
افضل آن است که بدین‌گونه باشد: نخست بر پیامبر اسلام و آل او صلوات اللّه علیهم سپس بر آنان، سلام یا صلوات فرستاده می‌شود(مثلا این‌گونه: علی نبینا و آله و علیه السّلام) مگر در مورد حضرت ابراهیم علیه السّلام که برخی گفته‌اند: ابتدا بر او، سپس بر رسول خدا و خاندان او صلوات اللّه علیهم، صلوات فرستاده می‌شود (مثلا این‌گونه: علیه و علی نبینا و آله السّلام).


فرستادن صلوات بر انبیا علیهم السّلام پس از صلوات بر پیامبر و آل او صلوات اللّه علیهم در تکبیر دومِ نماز میت ، همچنین زیارت آنان
[۱۶۵] التحفة السنیة، ص۱۹۶.
و غسل زیارت
[۱۶۶] کشف الغطاء ج۲، ص۳۰۹.
و نیز نماز خواندن در حرمشان،مستحب است.


تجدید بنای قبر و ساختن بنا بر آن کراهت دارد، مگر قبور پیامبران علیهم السّلام، اوصیای ایشان و عالمان ربّانی.همچنین، محلّ قبور را مسجد و مرکز عبادت قرار دادن و بیتوته کردن نزد قبرها جز قبور انبیا و جانشینان ایشانمکروه است.


قداست، عظمت و اهمیت مقام نبوّت در شرع مقدّس به حدّی است که اگر فردی به دروغ ادّعایِ نبوّت کند و به ناحق خود را در این جایگاه قرار دهد، کشتنش واجب می‌شود.


بنابر تصریح برخی، فراگیری سحر به منظور ابطال ادّعای مدّعیِ دروغین نبوّت، جایز است.


• ارشاد الطالبین، فاضل مقداد، جمال الدین مقداد بن عبد اللّه، مکتبة المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.
• اسرار الحکم، سبزواری، هادی، تهران، المکتبة الاسلامیه، ۱۳۶۲ش.
• ایضاح المراد، ربانی، علی، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲ش.
• احتجاج، طبرسی، احمد بن علی، نجف اشرف، دارالنعمان.
• اوائل المقالات، شیخ مفید، محمد بن محمد، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
• الاعتقادات، صدوق، محمد بن علی، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
• بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، المکتبة الاسلامیه، تهران.
• تاج العروس، زبیدی حنفی، سید محمد، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر.
• التعریفات، جرجانی، علی بن محمد، بیروت، دارالکتاب العربی.
• تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ملامحسن، تحقیق حسن اعلمی، انتشارات صدر، تهران، ۱۴۱۵ق.
• تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، اسماعیل، دارالاندلس، بیروت، ۱۴۱۶هـ.
• تفسیر قرطبی، قرطبی، محمد بن احمد، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۲۳ق.
• تفسیر مراغی، مراغی، احمد بن مصطفی، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
• الحبائک فی اخبار الملائک، سیوطی، عبدالرحمن.
• خصال، شیخ صدوق، محمد بن علی، قم، منشورات جامعه مدرسین.
• روح المعانی، آلوسی، سید محمود، بیروت، دارالکتب.
• الصحاح، جوهری، اسماعیل بن حماد، بیروت، دارالعلم للملایین.
• روح البیان، حقی بروسوی، اسماعیل، دارالفکر، بیروت، بی تا.
• سرمایه ایمان، لاهیجی، عبدالرزاق، انتشارات الزهراء، قم، ۱۳۶۲ش.
• شرح العقائد النسفیه، تفتازانی، سعدالدین، مسعود بن عمر، مطبعه مولوی محمد عارف، ۱۳۶۴ش.
• شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین، مسعود، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹ق.
• فتح القدیر، شوکانی، محمد بن علی، عالم الکتب.
• الکاشف، مغنیه، محمدجواد، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۲۴ق.
• الکافی، الأصول، کلینی رازی، محمد بن یعقوب، المکتبة الإسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.
• کنزالدقائق، قمی، مشهدی، محمد بن محمدرضا، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، ۱۳۶۸ش.
• کنزالعمال، متقی هندی، علی بن حسام الدین، مؤسسه الرسالة، بیروت، ۱۴۰۵ق.
• کشف المراد، حلّی، حسن بن یوسف، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
• کشاف، زمخشری، محمود، بیروت، دارالکتاب العربی.
• لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم، قم، ادب الحوزه.
• مجمع البیان، طبرسی، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
• المستمسک فی اصول الدین، محقق حلّی، جعفر بن حسن، مشهد، مجمع البحوث الاسلامی.
• معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، مکتبة الاعلام الاسلامی.
• المفردات، راغب، حسین بن محمد، بیروت، دارالمعرفة.
• المیزان، طباطبایی، محمدحسین، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
• نورالثقلین، حویزی، عبدعلی بن جمعه، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، حکمت، قم.
• النکت الاعتقادیه، شیخ مفید، محمد بن محمد، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر


۱. لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم،ج۱۴، ص۹، قم، ادب الحوزه.
۲. ج۲۰، تاج العروس، زبیدی حنفی، سید محمد، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر.
۳. تاج العروس، زبیدی حنفی، ج۱، ص۲۱۳، سید محمد، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر.
۴. المفردات، راغب، ج۱، ص۴۸۱، حسین بن محمد، بیروت، دارالمعرفة.
۵. معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، ج۵، ص۳۸۵، مکتبة الاعلام الاسلامی.
۶. الصحاح، جوهری، اسماعیل بن حماد،ج۶، ص۲۵۰۰، بیروت، دارالعلم للملایین.
۷. لسان العرب، ابن منظور، ج۱۴، ص۳۰، محمد بن مکرم، قم، ادب الحوزه.
۸. لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم،ج۱۴، ص۳۰، قم، ادب الحوزه.
۹. معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، ج۵، ص۳۸۵، مکتبة الاعلام الاسلامی.
۱۰. الصحاح، جوهری، ج۱، ص۷۴، اسماعیل بن حماد، بیروت، دارالعلم للملایین.
۱۱. المفردات، راغب، ج۱، ص۲۶۰، حسین بن محمد، بیروت، دارالمعرفة.
۱۲. لسان العرب، ابن منظور، ج۹، ص۱۰، محمد بن مکرم، قم، ادب الحوزه.
۱۳. المفردات، راغب، حسین بن محمد،ج۱، ص۳۵۳، بیروت، دارالمعرفة.
۱۴. یونس/سوره۱۰، آیه۲۱.    
۱۵. حج/سوره۲۲، آیه۵۲.    
۱۶. النکت الاعتقادیه، شیخ مفید، محمد بن محمد،ص ۴۷، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
۱۷. اوائل المقالات، شیخ مفید، ج۱، ص۴۵، محمد بن محمد، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
۱۸. مجمع البیان، طبرسی، ج۹، ص۹۱، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
۱۹. تفسیر المنار، ج۹، ص ۲۲۵.
۲۰. تفسیر التبیان، ج۷، ص ۳۳۱.
۲۱. المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۲، ص۲۰۹، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۲۲. اسرار الحکم، سبزواری، ج۱، ص۳۹۵، هادی، تهران، المکتبة الاسلامیه، ۱۳۶۲ش.
۲۳. التعریفات، جرجانی، علی بن محمد،ج۱، ص۳۰۷، بیروت، دارالکتاب العربی.
۲۴. شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین، مسعود، ج۵، ص۶، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹ق.
۲۵. شرح العقائد النسفیه، تفتازانی، سعدالدین، مسعود بن عمر، ج۱، ص۶۵، مطبعه مولوی محمد عارف، ۱۳۶۴ش.
۲۶. سرمایه ایمان، لاهیجی، عبدالرزاق،ج۱، ص۸۵ـ ۸۶، انتشارات الزهراء، قم، ۱۳۶۲ش.
۲۷. مجمع البیان، طبرسی، فضل بن حسن،ج۱، ص۴۰۵، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
۲۸. نساء/سوره۴، آیه۱۶۳.    
۲۹. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۸.    
۳۰. المیزان، طباطبایی، محمدحسین، ج۲، ص۲۱۷، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۳۱. المیزان، طباطبایی، محمدحسین، ج۳، ص۳۱۱، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۳۳. حدید/سوره۵۷، آیه۲۵.    
۳۴. الکافی، الأصول، ج۱، ص۱۷۴، کلینی رازی، محمد بن یعقوب،ج۱۱، ص۳۲، المکتبة الإسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.    
۳۵. بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، المکتبة الاسلامیه، تهران.    
۳۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۵.    
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۳.    
۳۸. ایضاح المراد، ربانی، علی، ص ۳۴۰ـ ۳۴۱، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲ش.
۳۹. خمینی، روح الله، مصباح الهدایه، ص۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۴۰. خمینی، روح الله، مصباح الهدایه، ص۸۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۴۱. خمینی، روح الله، مصباح الهدایه، ص۸۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶    
۴۲. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۳۱۰-۳۰۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۳. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۳۱۰-۳۰۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۴. غافر/سوره۴۰، آیه۷۸.    
۴۵. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۴۶. مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۳۵۰، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
۴۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۴۸. مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۳۷۰، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
۴۹. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۹، ص۲۱۴، اسماعیل، دارالاندلس، بیروت، ۱۴۱۶هـ.
۵۰. بحارالانوار، مجلسی، ج۱۱، ص۳۲، محمدباقر، المکتبة الاسلامیه، تهران.    
۵۱. خصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۵۲۴، محمد بن علی، قم، منشورات جامعه مدرسین.
۵۲. الکافی، الأصول، کلینی رازی، محمد بن یعقوب،ج۱، ص ۱۷۴، المکتبة الإسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.
۵۳. ۷۶، کنزالعمال، ج۱، ص۳۲۲، متقی هندی، علی بن حسام الدین، مؤسسه الرسالة، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۵۴. بحارالانوار، مجلسی، ج۱۱، ص۲۸، محمدباقر، المکتبة الاسلامیه، تهران.    
۵۵. نورالثقلین، حویزی، ج۵، ص۲۳، عبدعلی بن جمعه، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، حکمت، قم.
۵۶. تفسیر کنزالدقائق، ج۹، ص ۱۲۵ .
۵۷. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۵.    
۵۸. انعام/سوره۶، آیه۸.    
۵۹. انعام/سوره۶، آیه۹.    
۶۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۶۱. حجر/سوره۱۵،آیه۷.    
۶۲. حجر/سوره۱۵، آیه۸.    
۶۳. [۲۷]    .
۶۴. اسرا/سوره۱۷،آیه۹۵.    
۶۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۷.    
۶۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۸.    
۶۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۱.    
۶۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۳.    
۶۹. تغابن/سوره۶۴، آیه۶.    
۷۰. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۴.    
۷۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۵.    
۷۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳۳.    
۷۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۳.    
۷۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۴.    
۷۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۵.    
۷۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۶.    
۷۷. یس/سوره۳۶، آیه۱۴.    
۷۸. یس/سوره۳۶، آیه۱۵.    
۷۹. بقره/سوره۲، آیه۲۱۰.    
۸۰. تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۲۲۴، ملامحسن، تحقیق حسن اعلمی، انتشارات صدر، تهران، ۱۴۱۵ق.
۸۱. بحارالانوار، مجلسی، ج۱۱، ص۳۰۰، محمدباقر، المکتبة الاسلامیه، تهران.    
۸۲. الکاشف، مغنیه، ج۵، ص۸۷، محمدجواد، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۲۴ق.
۸۳. کنزالدقائق، قمی، ج۷، ص۵۲۰، مشهدی، محمد بن محمدرضا، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، ۱۳۶۸ش.
۸۴. فتح القدیر، شوکانی، ج۳، ص۳۰۹، محمد بن علی، عالم الکتب.
۸۵. المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۷، ص۲۹، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۸۶. المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۷، ۳۰، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۸۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۹.    
۸۸. نحل/سوره۱۶، آیه۴۳.    
۸۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷.    
۹۰. دخان/سوره۴۴، آیه۵۸.    
۹۱. شعرا/سوره،آیه۱۹۵.    
۹۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴.    
۹۳. المیزان، طباطبایی، محمدحسین، ج۱۲، ص۱۵، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۹۴. تفسیر مراغی، مراغی، ج۱۳، ص۱۲۶، احمد بن مصطفی، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۹۵. الکافی، الأصول، ج۸، ص۲۶۸، کلینی رازی، محمد بن یعقوب، المکتبة الإسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق.    
۹۶. کنزالعمال، متقی هندی، ج۱، ص۳۲۲۸، علی بن حسام الدین، مؤسسه الرسالة، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۹۷. خمینی، روح الله، تفسیر سوره حمد، ص۱۰۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸    
۹۸. خمینی، روح الله، جهاد اکبر، ص۴۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۷.    
۹۹. خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۴۵، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۱۰۰. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۳۵۱-۳۵۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۰۱. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۰-۲۱۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹    
۱۰۲. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۰۳. بقره/سوره۲، آیه۱۳۶.    
۱۰۴. بقره/سوره۲، آیه۲۸۵.    
۱۰۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴۱.    
۱۰۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۰.    
۱۰۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۵.    
۱۰۸. نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.    
۱۰۹. المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۳، ص۳۸۹، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۱۱۰. المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۳، ۳۹۱، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۱۱۱. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۷، ص۲۱۱، اسماعیل، دارالاندلس، بیروت، ۱۴۱۶هـ.
۱۱۲. روح البیان، حقی بروسوی، ج۸، ص۲۴، اسماعیل، دارالفکر، بیروت، بی تا.
۱۱۳. المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۷، ص۳۵۴، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۱۱۴. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص ۳۰۵.
۱۱۵. نساء/سوره۴، آیه۱۳۱.    
۱۱۶. تفسیر قرطبی، قرطبی، ج۳، ص۱۹۷۸، محمد بن احمد، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۲۳ق.
۱۱۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۳۰۱۳۲.    
۱۱۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴۱ ۱۴۴.    
۱۱۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۰.    
۱۲۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۶ ۱۷۹.    
۱۲۱. حدید/سوره۵۷، آیه۲۵.    
۱۲۲. المیزان، طباطبایی، محمدحسین،ج۱۹، ص۱۷۱، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
۱۲۳. بقره/سوره۲، آیه۱۷۰.    
۱۲۴. مائده/سوره۵، آیه۱۰۴.    
۱۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۲۸.    
۱۲۶. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۱.    
۱۲۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۰ ۲۴.    
۱۲۸. انعام/سوره۶، آیه۵۷.    
۱۲۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۸.    
۱۳۰. اوائل المقالات، شیخ مفید، ج۱، ص۴۹، محمد بن محمد، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
۱۳۱. الحبائک فی اخبار الملائک، سیوطی، ج۱، ص۸۰، عبدالرحمن.
۱۳۲. الاعتقادات، صدوق، ج۱، ص۸۹، محمد بن علی، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر.
۱۳۳. ارشاد الطالبین، فاضل مقداد، ج۱، ص۳۲۱ـ ۳۲۴، جمال الدین مقداد بن عبد اللّه، مکتبة المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.
۱۳۴. شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۶۲ـ ۷۹، سعدالدین، مسعود، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹ق.
۱۳۵. سرمایه ایمان، لاهیجی، ج۱، ص۱۰۳ و ۱۰۴، عبدالرزاق، انتشارات الزهراء، قم، ۱۳۶۲ش.
۱۳۶. روح المعانی، آلوسی، ج۲، ص۱۲۷، سید محمود، بیروت، دارالکتب.
۱۳۷. بحارالانوار، مجلسی، ج۱۱، ص۱۲، محمدباقر، المکتبة الاسلامیه، تهران.    
۱۳۸. مجمع البیان، طبرسی، ج۴، ص۴۲، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
۱۳۹. مجمع البیان، طبرسی، ج۶، ص۱۴۷، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
۱۴۰. مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۱۶۱، فضل بن حسن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
۱۴۱. کشاف، زمخشری، محمود،ج۴، ص ۱۰۶، بیروت، دارالکتاب العربی.
۱۴۲. فتح القدیر، شوکانی، ج۱۳، ص۳۳، محمد بن علی، عالم الکتب.
۱۴۳. بحارالانوار، مجلسی، ج۲۶، ص۳۴۸، محمدباقر، المکتبة الاسلامیه، تهران.    
۱۴۴. بحارالانوار، مجلسی، ج۱۰، ص۱۸۳، محمدباقر، المکتبة الاسلامیه، تهران.    
۱۴۵. احتجاج، طبرسی، احمد بن علی،ج۲، ص ۳۴۸، نجف اشرف، دارالنعمان.
۱۴۶. تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ملامحسن، تحقیق حسن اعلمی،ج۳، ص ۱۹۸، انتشارات صدر، تهران، ۱۴۱۵ق.
۱۴۷. کشف المراد، حلّی، حسن بن یوسف، ص ۳۸۷، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
۱۴۸. المستمسک فی اصول الدین، محقق حلّی، ج۱، ص۲۸۰، جعفر بن حسن، مشهد، مجمع البحوث الاسلامی.
۱۴۹. الحبائک فی اخبار الملائک، سیوطی، ج۱، ص۷۵، عبدالرحمن.
۱۵۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۰.    
۱۵۱. نحل/سوره۱۶، آیه۵۰.    
۱۵۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۷.    
۱۵۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۸.    
۱۵۴. سبأ/سوره۳۴، آیه۲۳.    
۱۵۵. نحل/سوره۱۶، آیه۵۰.    
۱۵۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۸.    
۱۵۷. الحبائک فی اخبار الملائک، سیوطی، ج۱، ص۶۱ـ ۶۸، عبدالرحمن.
۱۵۸. جواهر الکلام، ج۱۶، ص۲۲۶.    
۱۵۹. العروة الوثقی، ج۳، ص۵۵۰.    
۱۶۰. جواهر الکلام، ج۳، ص۲۱۷.    
۱۶۱. مستمسک العروة، ج۳، ص۴۵.    
۱۶۲. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۳۶-۴۳۷.    
۱۶۳. العروة الوثقی، ج۲، ص۶۲۰.    
۱۶۴. الروضة البهیة، ج۱، ص۴۲۸.    
۱۶۵. التحفة السنیة، ص۱۹۶.
۱۶۶. کشف الغطاء ج۲، ص۳۰۹.
۱۶۷. العروة الوثقی، ج۲، ص۴۰۲.    
۱۶۸. العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۸.    
۱۶۹. مستند الشیعة، ج۳، ص۲۸۰.    
۱۷۰. العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۸.    
۱۷۱. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۴۰.    
۱۷۲. جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۷.    



دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیه‌السلام، برگرفته از مقاله «انبیا»، شماره ۸۶    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۲۹۵-۲۹۶.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار