• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حدیث ناقص‌العقل بودن زنان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برخی از سایت‌های اهل سنت و شبکه‌های وهابی با استناد به خطبه ۸۰ نهج‌البلاغه، از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) ادعا می‌کنند که آن حضرت زنان را «ناقص العقل و ناقص الایمان» معرفی کرده است. این مقاله به بررسی دیدگاه امیرمؤمنان در مورد زنان و شبهات در این زمینه می‌پردازد.



اولا: امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در این خطبه هدفش اهانت به شخصیت زنان نیست؛ بلکه بیان تفاوت‌هایی است که زنان در انجام عبادات، ارث بردن و شهادت در دادگاه، با مردان دارند.
ثانیا: در منابع اهل سنت همین مطلب از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز نقل شده که کاملا سخنان امیر مؤمنان منطبق با سخن رسول خدا است.
ثالثا: در روایات صحیح اهل سنت، وجود زن را شر دانسته و زن را در ردیف سگ سیاه، الاغ، یهودی و مجوسی قلمداد کرده و عبور زن را از جلوی نماز باعث بطلان نماز می‌دانند.
قبل از بیان پاسخ تفصیلی لازم است متن خطبه را ذکر کرده و به تاریخ و موضوع آن اشاره شود.


امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در خطبه ۸۰ نهج‌البلاغه در باره زنان فرمایشاتی دارند که متن کلامش این است:
مَعَاشِرَ النَّاسِ اِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْاِیمَانِ. نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ. نَوَاقِصُ الْعُقُولِ.
فَاَمَّا نُقْصَانُ اِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی اَیَّامِ حَیْضِهِنَّ.
وَاَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَاَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ.
وَاَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَی الْاَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ.
فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ کُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَی حَذَرٍ.
وَلَا تُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّی لَا یَطْمَعْنَ فِی الْمُنْکَرِ.
‌ای مردم همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان، و بهره‌وری از اموال، و عقل متفاوتند،
اما تفاوت ایمان بانوان، بر کنار بودن از نماز و روزه در ایّام «عادت حیض» آنان است،
و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است،
و علّت تفاوت در بهره‌وری از اموال آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است.
پس، از زنان بد، بپرهیزید و مراقب نیکانشان باشید،
در خواسته‌های نیکو، همواره فرمانبردارشان نباشید، تا در انجام منکرات طمع ورزند.
مشاهده سخن فوق و مشابه آن که در قالب خطبه و یا نامه (بنا به اشاراتی که بعضی از شارحان نهج البلاغه دارند) و همچنین برخی از کلمات کوتاه که به نقل از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در نهج البلاغه و دیگر کتب روائی و تاریخی آمده است این سؤال و شبهه را بلا فاصله به ذهن منتقل می‌کند که آیا به شخصیت و مقام انسانی زن جسارت و اهانت نشده است؟ و اصولا چرا زن را موجودی «ناقص العقل» معرفی می‌کند؟
هرچند شیعیان و پیروان اهل بیت (علیهم‌السّلام) معنای دقیق این‌گونه سخنان را می‌دانند و مطمئنا این شبهات در ذهن‌شان نیست؛ اما دشمنان اهل‌بیت به ویژه شبکه‌های وهابی هر روز این خطبه را دستاویز قرار داده و همواره روی آن مانور می‌دهند.
علت مانور دادن آنها روی این‌گونه کلمات که معانی روشنی دارند، این است که می‌خواهند امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را مخالف قشر زنان که نصف جامعه بشریت را تشکیل می‌دهد، نشان دهند و در نتیجه محبت و ولایت آن حضرت را از دل این قشر بیرون سازد.


بیان کاستی‌ها و سرزنش‌های عام امیرمؤمنان از گروه و جامعه زنان پس از حادثه خونین و کمرشکن جمل است که در این حادثه چهره‌هائی سرشناس از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مانند طلحه و زبیر پس از پیمان و بیعت با امام علی (علیه‌السّلام) و نرسیدن به آرزوهای دنیوی با همراه نمودن همسر پیامبر یعنی عائشه و با شعار خون‌خواهی از عثمان گروه زیادی از مسلمانان را به کام مرگ کشاندند.
نکته مهم و لازم به ذکر این است که حرکت عائشه با طلحه و زبیر برای بر پا کردن غائله جمل به سود جوامع اسلامی تمام نشده است، و توصیه‌های پیامبر در باره زنان آن حضرت، به وسیله طلحه و زبیر زیر پا گذاشته شد، و عائشه می‌بایست فریب آن پیمان‌شکنان را نمی‌خورد و به نوبت خود به نگهبانی دین در حدود وظائف الهی خود می‌پرداخت.
برخی از افراد مایلند صحت انتساب این سخن را به امیرالمؤمنین رد کنند، و برخی دیگر به توجیه و تفسیر کلماتش می‌پردازند، و برخی دیگر آن کلمات و اصطلاحات را به همان مفهوم که در حال حاضر در میان ما وجود دارد بیان می‌کنند.
گردآورنده خطبه‌ها ونامه‌ها و سخنان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام)، مرحوم سیّد رضیّ (رحمة‌الله‌علیه) قبل از ذکر متن سخنان امام می‌نویسد:
ومن خطبة له (علیه‌السّلام) بعد حرب الجمل فی ذم النساء
امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) این خطبه را پس از جنگ جمل ایراد نموده است.
سبط بن جوزی نیز می‌گوید: امیرالمؤمنین این سخن را پس از جنگ جمل گفته است،
و در باره تاریخ و زمان ایراد این سخنان گفته‌اند که در ماه جمادی الثانی سال ۳۶ بوده است.
ولی در منابع تاریخی و حدیثی دیگر، این خطبه را بخشی از نامه‌ای مفصّل دانسته‌اند که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) آن را پس از سقوط مصر به وسیله عمرو بن عاص و شهادت محمد بن ابی‌بکر نوشته است، بنابراین تاریخ نوشتن این نامه و یا ایراد خطبه بعد از ماه صفر سال ۳۸ بوده است.


این خطبه یکی از معدود سخنانی است که از زوایای گوناگونی مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است، برخی گفته‌اند:
نگاه امام به شخصیت زن از ورای حادثه جمل است، چون عائشه جنگی خونینی را با هدف مخالفت با حکومت و خلافت علی (علیه‌السّلام)، سبب شد؛ لذا امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) کل جامعه زنان را هدف قرار داد.
در پاسخ به این تفسیر باید بگوئیم:
اولا: تخلف و نافرمانی عائشه از نافرمانی و بیعت‌شکنی طلحه و زبیر شکننده‌تر نبود؛ بلکه این دو نفر بودند که او را به خون‌خواهی عثمان تحریک کرده و به میدان جنگ آوردند، همچنین موضع‌گیری عائشه در برابر علی (علیه‌السّلام) سنگین‌تر از مخالفت‌ها و کارشکنی معاویه و عمرو عاص و خوارج نبود، بنابراین اگر گفته شود که این سخن علی (علیه‌السّلام) به جهت حضور عائشه در صحنه جنگ بوده است، پس باید به همان میزان در مذمت مردان نیز سخن می‌گفت.
ثانیا: همیشه انسان احساسات تند و کینه‌جویانه‌اش را نسبت به کسانی ابراز می‌دارد که طرف مقابل را در جایگاهی برتر و موقعیت پیروزمندانه ببیند، نه اینکه این احساسات را به کسی نشان دهد که در حالتی از ضعف و شکست قرار دارد.
ثالثا: منطق انسانی و اسلامی اقتضا دارد که خطای یک فرد را به عموم سرایت ندهیم، و آیا به شخصی مانند امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) که دروازه مدینه دانش پیامبر است می‌توانیم چنین نسبتی بدهیم؟
رابعا: این خطبه را اگر چه امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در باره عایشه و شرکت او در جنگ جمل که حالتی سرزنش‌گونه دارد ایراد فرموده است، ولی مخاطبش همه زنان و برای همیشه تاریخ ایراد شده که تفاوت‌های اساسی بین زنان و مردان را بیان می‌کند.


استفاده از کلمات و تعابیری مانند «نقص» و مشابه و مترادف با آن، شاید برای بعضی از اذهان ایهام‌آور و موجب خطا در فهم مراد باشد و لذا استفاده از کلمه تفاوت، بار منفی این نگاه را کمتر می‌کند، و بهتر است بگوئیم فقط جابجائی کلمه صورت پذیرفته است.
اما حقیقت امر این است که وجود این تفاوت‌ها موضوعی غیر قابل انکار است؛ زیرا تفاوت‌های جسمی و روحی زن مانند تفاوتی است که در اعضای بدن انسان وجود دارد؛ یعنی هر عضوی وظیفه و مسئولیت خاصی را به عهده دارد؛ ولی در عین حال مرتبط به یکدیگر هستند، مثلا چشم انسان عضوی حساس و ظریف و لطیف است که وظیفه‌اش آگاهاندن انسان از اطراف و جهان بیرون است؛ ولی عضو دیگری مانند پای انسان، عضوی خشن است که کار چشم را انجام نمی‌دهد و هیچ نقصی برای وی محسوب نمی‌شود، پس تفاوت‌ها نمی‌تواند دلیل نقص باشد.
بنابراین امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) این تفاوت‌ها را در سه محور همراه با بیان فلسفه و علل آن توضیح می‌دهد.


برای بیان پاسخ حلی باید گفت که این خطبه به چند محور اصلی تقسیم می‌شود که باید به صورت جداگانه توضیح داده شده و پاسخ ارائه گردد.

۶.۱ - نقصان یا تفاوت درایمان

اسلام با صراحت کامل و قاطعانه هویت انسانی زن و مرد را متحد می‌داند.
نصوص قاطعانه قرآن در بیان وحدت هویت انسانی مرد و زن قابل خدشه و تردید نیست. از جمله نصوص روشن‌گر این وحدت آیات ذیل است:

۶.۱.۱ - تساوی در خلفت

«یا اَیُّهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاکُمْ؛ ‌ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبائل قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید و با همدیگر زندگی هماهنگ داشته باشید، با ارزش‌ترین شما نزد خداوند باتقوی‌ترین شما است.»

۶.۱.۲ - تساوی در گرفتن پاداش بر اساس عمل

«فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ اَنِّی لا اُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی؛ خداوند آنان را چنین اجابت کرد که من عمل هیچ یک از عمل کنندگان شما را از مرد و زن ضایع نمی‌کنم.»

۶.۱.۳ - تساوی زن و مرد در کسب ارزش‌ها

«اِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ اَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اَجْراً عَظِیماً؛ مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و زنان مؤمنه مردان عبادت‌کننده و زنان عبادت‌کننده، مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان خشوع‌کننده در برابر عظمت الهی، مردان و زنان بخشاینده، مردان و زنان روزه‌گیر، مردان و زنانی که عفت خود را حفظ می‌نمایند، مردان و زنانی که خدا را فراوان بیاد می‌آورند، خداوند بر همه آنان مغفرت و پاداش بزرگی را آماده ساخته است.»
با وجود سه آیه فوق و آیات دیگر که صریحا و بدون کمترین ابهام، مرد و زن را از نظر شخصیت و عناصر و اوصاف عالی و ارزشمند آن، متحد معرفی میکند. اهانت و تحقیر زن یا اسناد اهانت و تحقیر زن به اسلام ناشی از بی‌اطلاعی از مفاد آیات فراوانی است که در قرآن آمده است. این است بعد انسانی و هویت شخصیتی زن از دیدگاه اسلام.
بنابراین مقصود از عبارت «نواقص الایمان» در کلام حضرت، تفاوت در ایمان به معنای ایمان و اعتقاد به خدا و پیغمبر و دیگر اصول و فروع اعتقادی نیست؛ زیرا آن ایمان در زن و مرد یکسان است و میزان آن را تنها خدا می‌تواند تعیین کند؛ بلکه ایمان مورد اشاره امیرمؤمنان، بهره بردن از عمل و عبادات و کم شدن نصیب زن بطور قهری در روزهای قاعدگی است.
به بیان دیگر، زن در دوران قاعدگی نماز و روزه را ترک می‌کند. نه این که زن در دوران قاعدگی فاسق است و عادل نیست، دروغگو است و راستگو نیست، و نه این که شخصیت اعتقادی او مختل شده است، بلکه به جهت وضع روانی خاصی که پیدا می‌کند (و روان‌پزشکان این وضع روانی را مشروحا مطرح می‌کنند) به جهت لزوم رهائی روان زن از توجه دقیق، که در حال نماز پیش می‌آید و لزوم آزاد ساختن دستگاه گوارش و معده در غذا و آشامیدنی‌ها که در دوران قاعدگی خیلی اهمیت دارد، تکلیف نماز و روزه از زن برداشته می‌شود.
در عین حال رابطه زن با خدا به وسیله ذکر در نماز بدون احساس فشار از تکلیف معین، محفوظ و دائمی است و او می‌تواند در اوقات نماز در حال ذکر خداوندی باشد و روزه‌هایی را که در روزهای قاعدگی ترک کرده است، در غیر آن روزها قضا نماید.
به توضیحی که خود حضرت در این خطبه دارد توجه فرمایید:
فَاَمَّا نُقْصَانُ اِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی اَیَّامِ حَیْضِهِنَّ.

۶.۱.۴ - نتیجه

از این بحث و تحقیق روشن می‌شود که مقصود از نقص ایمان زن، نقص رابطه زن با خدا نیست، بلکه مقصود حالت استثنائی موقت است که زن به‌جهت حالت عارضی جسمانی که اغلب با دگرگونی‌های روانی توام می‌باشد، از فشار تکلیف معین و مقرر رها می‌گردد.

۶.۲ - تفاوت یا نقصان در ارث

عبارت: «نواقص الحظوظ» در فرمایش امام ناظر به تفاوت سوم میان زن و مرد در سهم الارث است که بر گرفته از این شریفه است:
«یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ؛ خداوند در باره فرزندانتان به‌شما توصیه می‌کند که سهم مرد را برابر سهم دو زن باشد.»
یا در آیه دیگر آمده است:
«فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ یُبَیِّنُ اللَّهُلَکُمْ اَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ.»
و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در تفصیل مطلب فرمود:
«وَاَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَی الْاَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ.»
البته این قانون در همه مسائل ارث کلیت ندارد از آن جمله:
۱. اگر وارث میت فقط پدر و مادر و یک پسر باشد، مال شش قسمت می‌شود، چهار قسمت را پسر و هر یک از پدر و مادر یک قسمت می‌برند؛
۲. اگر میت چند برادر و خواهر مادری داشته باشد، مال به‌طور مساوی میان آنان تقسیم می‌شود؛
۳. سهم الارث فرزندان برادر و خواهر مادری میان زن و مرد مساوی تقسیم می‌شود؛
۴. اگر وارث میت منحصر به جد و جده مادری باشد، مال میان آن دو مساوی تقسیم می‌شود؛
۵. اگر وارث میت هم دائی و هم خاله باشد و همه آنها پدر و مادری یا پدری، یا مادری باشند مال به طور مساوی میان آنان تقسیم می‌شود. و در آن موارد که مرد دو برابر زن ارث می‌برد، بدان جهت است که معمولا زن‌ها که اداره شئون خانواده را به عهده می‌گیرند از شرکت دائمی در مسائل اقتصادی جامعه و ورود در انواع گوناگون آن مسائل معذور می‌باشند، لذا تهیه وسایل معیشت آنان برای مردان واجب است، از طرف دیگر مردان در معرض نوسانات اقتصادی از نظر سود و زیان بیشتر قرار می‌گیرند، در صورتی که صنف زن مانند مرد در معرض زیان و آسیب اقتصادی نیست و او همواره از نظر معاش تامین است. به اضافه این که مهریه‌ای که زن به‌مقدار عادلانه از مرد می‌گیرد، می‌تواند نوعی جبران سهم الارث او بوده باشد.

۶.۳ - نقصان یا تفاوت درعقل

محور سوم کلام امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) (نواقص العقول) است. در توضیح این جمله می‌گوییم:
اولا: چنانکه در مبحث گذشته گفتیم: مقصود از نقص، کاهش ارزشی نیست؛ بلکه عدم تساوی شهادت مرد و زن که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بیان فرموده‌اند، با نظر به محدودیت طبیعی ارتباطات زن با حوادث و رویدادهای بسیار گوناگون است که مرد در آنها غوطه‌ور است و توانائی دقت و بررسی عوامل و مختصات و نتائج آنها را بیش از زن دارا می‌باشد و کنجکاوی مرد و نفوذ فکری او در ریشه‌های حوادث یک امر طبیعی است که در نتیجه قرار گرفتن مرد در امواج گوناگون و تلاطم‌های متنوع زندگی، به وجود می‌آید.
لذا اگر مردی را فرض کنیم که از قرار گرفتن در امواج و خطوط پر پیچ و خم حوادث زندگی برکنار بوده باشد و این برکنار بودن ارتباطات عادی وی را با جهان عینی و زندگی محدود نماید، بدون تردید شهادت او هم در باره اموری که معمولا از آنها برکنار است، دچار اشکال می‌گردد.
به همین جهت است که شهادت زن‌ها در موارد زیادی حتی بدون تعدد، مساوی شهادت مردها می‌باشد و آن موارد عبارتند از موضوعاتی که با شهادت و گواهی و اعتراف خود زن‌ها دانسته می‌شود.
مانند شهادت زن به این که در روزهای قاعدگی است یا در روزهای طهر و این که بچه‌ای که در شکم او است مربوط به کدام مرد است و غیر ذلک.
با توجه به توضیح فوق سخن امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نیز این است:
«وَاَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَاَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ.»
نکته قابل تذکر این که از آن جهت که زن نگهبان طبیعی و اولی حیات است، خداوند متعال عواطف و احساسات او را خیلی قوی‌تر و متنوع از مرد قرار داده است، زیرا:
اولا: بزرگ‌ترین مسئولیت زن آماده کردن محیط زندگی سالم و بسترسازی فضای مناسب و شایسته جهت تربیت نسل‌های بعدی است که ظرافت خاص خودش را دارد و مردها از چنین ظرافتی کم بهره‌اند.
ثانیا: نشاط روحی حرف اول سلامت روحی و به تبع آن جسمی است که مرد این نشاط را از محیط خانه گرفته و در ادامه شغل و زندگی‌اش از آن کمک می‌گیرد.
ثالثا: سیاست شوهرداری که در نهایت تملک شوهر به وسیله زن است از مسائل ظریفی است که روح لطیف و ظریف توانائی آن را دارد.

۶.۴ - نتیجه کلی

نتیجه کلی از مباحث فوق این است که هدف امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) بیان تفاوت‌های شخصیت زن و مرد نیست بلکه اشاره به مختصات رو بنائی زندگی آنها است.
به عبارت دیگر: اشاره به تفاوت‌هایی دارد که زنان در انجام عبادت، شهادت در دادگاه، و سهم ارث در برخی از موارد است که این تفاوت‌ها در قرآن کریم نیز ریشه دارد.


در این زمینه به دو پاسخ نقضی می‌توان اشاره کرد:

۷.۱ - پاسخ اول

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) زنان را ناقص العقل و دین دانسته است.
اگر اهل سنت و شبکه‌های وهابی این فرمایش امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را در برابر حقوق زنان علم کرده و بر ضد شیعه و اهل بیت سخن می‌گویند، در صحیح‌ترین کتاب‌های آنها یعنی صحیح بخاری نیز رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) زنان را «ناقص العقل و الدین» معرفی کرده است.
بخاری در کتاب صحیش این حدیث را از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این‌گونه نقل کرده است:
«حدثنا سَعِیدُ بن ابی مَرْیَمَ قال اخبرنا محمد بن جَعْفَرٍ قال اخبرنی زَیْدٌ هو بن اَسْلَمَ عن عِیَاضِ بن عبد اللَّهِ عن ابی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قال خَرَجَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فی اَضْحَی او فِطْرٍ الی الْمُصَلَّی فَمَرَّ علی النِّسَاءِ فقال یا مَعْشَرَ النِّسَاءِ تَصَدَّقْنَ فَاِنِّی اُرِیتُکُنَّ اَکْثَرَ اَهْلِ النَّارِ فَقُلْنَ وَبِمَ یا رَسُولَ اللَّهِ قال تُکْثِرْنَ اللَّعْنَ وَتَکْفُرْنَ الْعَشِیرَ ما رایت من نَاقِصَاتِ عَقْلٍ وَدِینٍ اَذْهَبَ لِلُبِّ الرَّجُلِ الْحَازِمِ من اِحْدَاکُنَّقُلْنَ وما نُقْصَانُ دِینِنَا وَعَقْلِنَا یا رَسُولَ اللَّهِقال اَلَیْسَ شَهَادَةُ الْمَرْاَةِ مِثْلَ نِصْفِ شَهَادَةِ الرَّجُلِ قُلْنَ بَلَی قال فَذَلِکِ من نُقْصَانِ عَقْلِهَا اَلَیْسَ اذا حَاضَتْ لم تُصَلِّ ولم تَصُمْ قُلْنَ بَلَی قال فَذَلِکِ من نُقْصَانِ دِینِهَا»
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جهت اقامه نماز عید فطر یا قربان از منزل خارج شد، در بین راه به جمعی از زنان برخورد نمود، فرمود: ‌ای گروه زنان صدقه بدهید چون شما را از بیشترین افراد جهنم می‌بینم، سؤال کردند: چرا چنین هستیم‌ ای رسول خدا؟ فرمود: فراوان لعن و نفرین می‌کنید و نسبت به زحمات و خدمات همسرانتان ناسپاس هستید، ناقص در عقل و دین غیر از شما ندیده‌ام، گفتند: چرا ما زنان از جهت عقل و دین نقص داریم؟ فرمود: مگر شهادت یک زن نصف شهادت یک مرد نیست (شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد)؟ عرض کردند: آری، چنین است، فرمود: این بدلیل نقصان در عقل است، سپس فرمود: مگر زن در وقت حیض نماز و روزه را ترک نمی‌کند؟ گفتند: آری، چنین است، فرمود: این بجهت نقصان در دین او است.
همانگونه که در این روایت می‌بینیم خود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقصان دین و عقل زنان را تفسیر کرده و توضیح داده است.
در خطبه فوق نیز امیرمؤمنان منظورش را همانند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) توضیح داده است.
سؤال ما از وهابیت و شبهه‌افکنان این است که شما این توضیحات را نادیده می‌گیرید آنگاه در صدد شبهه‌پراکنی هستید و کلام آن حضرت را بریده، در سایت‌ها و شبکه‌ها مطرح می‌کنید؟

۷.۲ - پاسخ دوم

با توجه به توضیحاتی که در باره این خطبه و فرمایش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیان شد، روشن گردید که رسول خد و نیز امیرمؤمنان به شخصیت زنان توهین نکرده‌اند؛ بلکه تفاوت‌های که ریشه قرآنی دارد بیان کرده است.
اما در منابع اهل سنت روایاتی یافت می‌شود که حقیقتا به شخصیت زنان توهین محسوب می‌شود که ما از بیان و نقل آن شرم می‌کنیم. ولی هدف از ذکر آن تنها پاسخ شبهاتی است که این سخن امیرمؤمنان را توهین به زنان امت اسلام تلقی کرده‌اند؛ اما بدانند که روایات ذیل توهین است نه آنچه را که آنها بدان استدلال می‌کنند.

۷.۲.۱ - روایت اول

زن، کافر، سگ سیاه و الاغ نماز را باطل می‌کنند
اهل سنت روایت دارند که رسول خدا فرموده است: اگر از جلوی نماز الاغ، کافر، سگ و زن عبور کند، نماز باطل می‌شود. این روایت از چند طریق از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است:

۷.۲.۱.۱ - از طریق عایشه

۲۴۵۹۰ «حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی ابی قال ثنا ابو الْمُغِیرَةِ قال ثنا صَفْوَانُ قال ثنا رَاشِدُ بن سَعْدٍ عن عَائِشَةَ زَوْجِ النبی صلی الله علیه وسلم قالت قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم لاَ یَقْطَعُ صَلاَةَ الْمُسْلِمِ شیء اِلاَّ الْحِمَارُ وَالْکَافِرُ وَالْکَلْبُ وَالْمَرْاَةُفقالت عَائِشَةُ یا رَسُولَ اللَّهِ لقد قُرِنَّا بِدَوَابِّ سُوءٍ‌.»
ابوبکر هیثمی این روایت را و تصریح کرده است که رجال سندش موثق هستند:
«عن عائشة زوج النبی صلی الله علیه وسلم قالت قال رسول الله صلی الله علیه وسلم لا یقطع صلاة المسلم شیء الا الجماد والکافر والکلب والمراة فقالت عائشة یا رسول الله صلی الله علیه وسلم لقد قرنا بدواب سوء رواه احمد ورجاله موثقون.»

۷.۲.۱.۲ - از طریق ابوذر غفاری

در روایت ابوذر غفاری، الاغ، زن و سگ سیاه ذکر شده و این روایت در صحیح مسلم این گونه آمده است:
«حدثنا ابو بَکْرِ بن ابی شَیْبَةَ حدثنا اسماعیل بن عُلَیَّةَ ح قال وحدثنی زُهَیْرُ بن حَرْبٍ حدثنا اسماعیل بن ابراهیم عن یُونُسَ عن حُمَیْدِ بن هِلَالٍ عن عبد اللَّهِ بن الصَّامِتِ عن ابی ذَرٍّقال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم اذا قام احدکم یُصَلِّی فانه یَسْتُرُهُ اذا کان بین یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فاذا لم یَکُنْ بین یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فانه یَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْحِمَارُ وَالْمَرْاَةُ وَالْکَلْبُ الْاَسْوَدُقلت یا اَبَا ذَرٍّ ما بَالُ الْکَلْبِ الْاَسْوَدِ من الْکَلْبِ الْاَحْمَرِ من الْکَلْبِ الْاَصْفَرِ قال یا بن اَخِی سَاَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم کما سَاَلْتَنِی فقال الْکَلْبُ الْاَسْوَدُ شَیْطَانٌ.»
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: زمانی که یکی از شما برای نماز ایستاد اگر در جلویش چیزی مثل عصا بود نمازش را می‌پوشاند زمانی که بین او دستانش امثال عصا نبود پس در این هنگام نمازش را الاغ، زن و سگ سیاه باطل می‌کند راوی گوید از اباذر پرسیدم: چه فرقی بین سگ سیاه و سگ قرمز و سگ زرد است؟ گفت ای برادرزاده همین سوال را من از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسیدم فرمودند: سگ سیاه، شیطان است.

۷.۲.۱.۳ - از طریق عبدالله بن مغفل

ابن ماجه قزوینی و احمد بن حنبل همین روایت را از عبدالله بن مغفل از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده‌اند:
«حدثنا جَمِیلُ بن الْحَسَنِ ثنا عبد الاعلی ثنا سَعِیدٌ عن قَتَادَةَ عن الْحَسَنِ عن عبد اللَّهِ بن مُغَفَّلٍ عن النبی صلی الله علیه وسلم قال یَقْطَعُ الصَّلَاةَ الْمَرْاَةُ وَالْکَلْبُ وَالْحِمَارُ؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: عبور زن، سگ و الاغ از مقابل نمازگزار، نماز را قطع می‌کند.»

۷.۲.۱.۴ - از طریق ابن عباس

(سگ، الاغ، خوک، یهودی، مجوسی و زن، نماز را باطل می‌کنند)
ابوداود سجستانی نیز در سنن خود نقل می‌کند که اگر سگ، الاغ، خوک، یهودی، مجوسی و زن از جلوی نمازگذار عبور کنند، نماز قطع می‌شود:
«حدثنا محمد بن اسماعیل الْبَصْرِیُّ ثنا مُعَاذٌ ثنا هِشَامٌ عن یحیی عن عِکْرِمَةَ عن بن عَبَّاسٍ قال اَحْسَبُهُ عن رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قال اذا صلی احدکم الی غَیْرِ سُتْرَةٍ فانه یَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْکَلْبُ وَالْحِمَارُ وَالْخِنْزِیرُ وَالْیَهُودِیُّ وَالْمَجُوسِیُّ وَالْمَرْاَةُوَیُجْزِئُ عنه اذا مَرُّوا بین یَدَیْهِ علی قَذْفَةٍ بِحَجَرٍ؛ پیامبر فرمودند: هنگامی که یکی از شما نماز می‌خوانید؛ ولی در مقابلش حائلی نباشد، همانا الاغ، خوک، یهودی، مجوسی و زن نماز را قطع می‌کند و زمانی که آنها در مقابل نمازگزار رفت آمد کردند،‌ انداختن یک سنگ از قطع شدن نماز کفایت می‌کند.»

۷.۲.۲ - روایات دیگر

روایات دیگری نیز در منابع اهل سنت آمده است که وجود زنان را شر دانسته و آنها را شیطان، ریسمان شیطان می‌داند و حتی عمر بن خطاب و شافعی رئیس مذهب شافعی زنان را شیطان معرفی کرده‌اند.
این روایات را می‌توانید در آدرس ذیل مطالعه فرمایید:
[۱۷] http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۷۲

حال سؤال ما از اهل سنت این است که اگر شما بیان تفاوت‌های را که قرآن هم تایید کرده، توهین به قشر زنان می‌دانید، از روایات فوق که در صحیح‌ترین منابع شما آمده و زنان را مساوی با حیوانات نجس‌العین همانند سگ سیاه و یا الاغ و یهود و مجوسی می‌داند چه جوابی دارید؟
آیا زن آن قدر شخصیتش پایین است که در ردیف این حیوانات و دشمنان اسلام همانند یهودی و مجوسی، نماز را باطل کند؟


۱. امام علی، نهج البلاغة، خطبه ۸۰.    
۲. نهج البلاغة، خطب الامام علی (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۰۵.    
۳. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۷۹.    
۴. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.    
۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۵.    
۷. نساء/سوره۴، آیه۱۷.    
۸. نساء/سوره۴، آیه۱۷۶.    
۹. صحیح البخاری، ج۱، ص۶۸، کتاب الحیض، بَاب تَرْکِ الْحَائِضِ الصَّوْمَ    
۱۰. مسند احمد بن حنبل، ج۴۱، ص۹۸.    
۱۱. الهیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد، ج۲، ص۶۰.    
۱۲. النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱ه)، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۶۵، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت.    
۱۳. القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفای۲۷۵ه)، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۳۰۶، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر:دار الفکر - بیروت.    
۱۴. الشیبانی، ابوعبدالله احمد بن حنبل (متوفای۲۴۱ه)، مسند احمد بن حنبل، ج۴۱، ص۹۸.    
۱۵. السجستانی الازدی، ابوداود سلیمان بن الاشعث (متوفای ۲۷۵ه)، سنن ابی داود، ج۱، ص۱۸۷، تحقیق:محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر:دار الفکر.    
۱۶. ابن رجب البغدادی، زین الدین ابی الفرج عبد الرحمن ابن شهاب الدین (متوفای۷۹۵ه)، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۴، ص۱۲۲.    
۱۷. http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۷۲



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا زنان ناقص العقل هستند؟».    


رده‌های این صفحه : مقالات مؤسسه ولیعصر




جعبه ابزار