• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: حسم (ابهام‌زدایی).

بند آوردن خون موضع قطع شده با داغ کردن و مانند آن را حَسْم گویند. از این عنوان در باب حدود سخن گفته‌اند.



حسم در لغت به معنای قطع و منع و در اصطلاح عبارت است از اینکه موضع قطع شده از دست یا پای بزهکار به سبب اجرای حد، در روغن جوشیده فروبرده و یا با آهن گداخته داغ شود تا رگها بسته و جریان خون قطع گردد.


حسم، پس از قطع دست دزد مستحب است و هزینۀ آن از بیت‌المال پرداخت می‌گردد.


در اجرای حد محارب پس از قطع هر یک از دست راست و پای چپ وی حسم انجام می‌گیرد.


۱. لسان العرب، واژۀ «حسم» ج۱۲، ص۱۳۴.    
۲. کتاب السرائر ج۳، ص۵۰۴.    
۳. کتاب السرائر ج۳، ص۵۰۴.    
۴. جواهرالکلام ج۴۱، ص۵۹۶.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۳۰۰.    


رده‌های این صفحه : حدود | فقه | واژه شناسی




جعبه ابزار