• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم ذبح (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در شریعت اسلام در صورتی خوردن گوشت حیوانات حلال گوشت جایز است که طبق دستور اسلام ذبح شده باشد.



ذکر نام خدا هنگام ذبح و نحر حیوانات برای استفاده از آنها واجب است.
«انما حرم علیکم... و ما اهل به لغیر الله فمن...؛ خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است....»
«حرمت علیکم المیتة... وما اهل لغیر الله..؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند....(همه) بر شما حرام شده است...»
«فکلوا مما ذکر اسم الله علیه..؛ از (گوشت) آنچه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده، بخورید (و غیر از آن نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید!»
«وما لکم الا تاکلوا مما ذکر اسم الله علیه..؛ چرا از چیزها (گوشتهایی) که نام خدا بر آنها برده شده نمی‌خورید؟!...»
«ولا تاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه..؛ و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.»
«وقالوا... وانعـم لا یذکرون اسم الله علیها افتراء علیه سیجزیهم بما کانوا یفترون؛ و گفتند: این قسمت از چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتهاست، برای همه) ممنوع است و جز کسانی که ما بخواهیم- به گمان آنها- نباید از آن بخورند! و (اینها) چهارپایانی است که سوارشدن بر آنها (بر ما) حرام شده است! و (نیز) چهارپایانی (بود) که (هنگام ذبح،) نام خدا را بر آن نمی‌بردند، و به خدا دروغ می‌بستند (و می‌گفتند: این احکام، همه از ناحیه اوست.) بزودی (خدا) کیفر افتراهای آنها را می‌دهد!»
«قل لا اجد فی ما اوحی الی محرمـا علی طاعم یطعمه الا ان یکون... او فسقـا اهل لغیر الله به..؛ بگو: در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمی‌یابم بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک- که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا (نام بتها) بر آن برده شده است. اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست) زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.»
«انما حرم علیکم... وما اهل لغیر الله به..؛ خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده‌اند، بر شما حرام کرده است اما کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدی از حد ننمایند، (خدا آنها را می‌بخشد چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.»
«ولکل امة جعلنا منسکـا لیذکروا اسم الله علی ما رزقهم من بهیمة الانعـم..؛ برای هر امتی قربانگاهی قرار دادیم، تا نام خدا را (به هنگام قربانی) بر چهارپایانی که به آنان روزی داده‌ایم ببرند، و خدای شما معبود واحدی است در برابر (فرمان) او تسلیم شوید و بشارت ده متواضعان و تسلیم شوندگان را.»
«والبدن جعلنـها لکم من شعـئر الله لکم فیها خیر فاذکروا اسم الله علیها صواف فاذا وجبت جنوبها فکلوا منها..؛ و شترهای چاق و فربه را (در مراسم حج) برای شما از شعائر الهی قرار دادیم در آنها برای شما خیر و برکت است نام خدا را (هنگام قربانی کردن) در حالی که به صف ایستاده‌اند بر آنها ببرید و هنگامی که پهلوهایشان آرام گرفت (و جان دادند)، از گوشت آنها بخورید، و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید! این گونه ما آنها را مسخرتان ساختیم، تا شکر خدا را بجا آورید.»


خوردن گوشت حیوان غیر مذکی حرام است.
«حرمت علیکم المیتة... وما اهل لغیر الله به والمنخنقة والموقوذة والمتردیة والنطیحة وما اکل السبع الا ما ذکیتم وما ذبح علی النصب..؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده- مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح می‌شوند، (همه) بر شما حرام شده است و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‌های تیر مخصوص بخت آزمایی تمام این اعمال، فسق و گناه است- امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند بنا بر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- اما آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند) خداوند، آمرزنده و مهربان است.»


گوشت حیوان ذبح شده با نام غیر خدا حرام است.
«انما حرم علیکم... وما اهل به لغیر الله..؛ خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است....»
«حرمت علیکم... وما اهل لغیر الله به..؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند....»
«قل لا اجد فی ما اوحی الی محرمـا علی طاعم یطعمه الا ان یکون... او فسقـا اهل لغیر الله به..؛ بگو: در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمی‌یابم بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک- که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا (نام بتها) بر آن برده شده است. اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست) زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.»
«انما حرم... وما اهل لغیر الله به..؛ خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده‌اند، بر شما حرام کرده است اما کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدی از حد ننمایند، (خدا آنها را می‌بخشد چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.»


ذبیحه تقسیم شده با تیرهای قمار حرام است.
«حرمت علیکم... وان تستقسموا بالازلـم..؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند....»

۴.۱ - علت حرمت ذبیحه قمار

نوع دیگری از حیواناتی که تحریم آن در آیه فوق آمده آنها است که بصورت "بخت‌آزمایی" ذبح و تقسیم میگردیده و آن چنین بوده که: ده نفر با هم شرط‌بندی میکردند و حیوانی را خریداری و ذبح نموده سپس ده چوبه تیر که روی هفت عدد از آنها عنوان "برنده" و سه عدد عنوان "بازنده" ثبت شده بود در کیسه مخصوصی می‌ریختند و به صورت قرعه‌کشی آنها را بنام یک یک از آن ده نفر بیرون می‌آوردند، هفت چوبه برنده بنام هر کس می‌افتاد سهمی از گوشت بر می‌داشت، و چیزی در برابر آن نمی‌پرداخت، ولی آن سه نفر که تیرهای بازنده را دریافت داشته بودند، باید هر کدام یک سوم قیمت حیوان را بپردازند، بدون اینکه سهمی از گوشت داشته باشند، این چوبه‌های تیر را "ازلام" جمع "زلم" (بر وزن قلم) می‌نامیدند، اسلام خوردن این گوشتها را تحریم کرد، نه بخاطر اینکه اصل گوشت حرام بوده باشد بلکه بخاطر اینکه جنبه قمار و بخت‌آزمایی دارد و می‌فرماید: (و ان تستقسموا بالازلام).


گوشت حیوان ذبح شده، بر آستانه بتها حرام است.
«حرمت علیکم... وما ذبح علی النصب..؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند....»


گوشت حیوان ذبح شده، بدون ذکر نام خدا حرام است.
«ولا تاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه..؛ و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.»


جواز ذکر هر یک از نامهای خدا، هنگام ذبح یا نحر جایز است.
«فکلوا مما ذکر اسم الله علیه... • وما لکم الا تاکلوا مما ذکر اسم الله علیه وقد فصل لکم ما حرم علیکم... • ولا تاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه..؛ از (گوشت) آنچه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده، بخورید (و غیر از آن نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید! • چرا از چیزها (گوشتها) یی که نام خدا بر آنها برده شده نمی‌خورید؟! در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است..... • و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.»
«ولکل امة جعلنا منسکـا لیذکروا اسم الله علی ما رزقهم من بهیمة الانعـم..؛ برای هر امتی قربانگاهی قرار دادیم، تا نام خدا را (به هنگام قربانی) بر چهارپایانی که به آنان روزی داده‌ایم ببرند، و خدای شما معبود واحدی است در برابر (فرمان) او تسلیم شوید و بشارت ده متواضعان و تسلیم شوندگان را.»
(بر این اساس که اضافه اسم به الله، اضافه لامیه باشد که طبق آن ذکر نامهای دیگر هم موقع ذبح جایز و موجب حلیت خواهد بود.)


خوردن حیوان غیر مذکی، در صورت ضرورت و اضطرار جایز است.
«حرمت علیکم المیتة... وما اهل لغیر الله به والمنخنقة والموقوذة والمتردیة والنطیحة وما اکل السبع الا ما ذکیتم وما ذبح علی النصب... ذلکم فسق... فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لاثم فان الله غفور رحیم؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده- مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح می‌شوند، (همه) بر شما حرام شده است و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‌های تیر مخصوص بخت آزمایی تمام این اعمال، فسق و گناه است- امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند بنا بر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- اما آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند) خداوند، آمرزنده و مهربان است.»

۸.۱ - مفهوم اضطرار

(فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لاثم فان الله غفور رحیم). مخمصه از ماده "خمص" (بر وزن لمس) به معنی "فرورفتگی" است، و به معنی گرسنگی شدید که باعث فرورفتگی شکم می‌شود نیز آمده است خواه به هنگام قحطی باشد یا بهنگام گرفتاری شخصی.
غیر متجانف لا ثم به معنی آن است که تمایل به گناه نداشته باشد، و آن یا به عنوان تاکید مفهوم اضطرار آمده، و یا به منظور آن است که به هنگام ضرورت زیاده روی در خوردن گوشت حرام نکند، و آن را حلال نشمرد، و یا آنکه مقدمات اضطرار را خودش فراهم نساخته باشد، و یا آنکه در سفری که برای انجام کار حرامی در پیش گرفته، گرفتار چنان ضرورتی نشود، ممکن است همه این معانی از این عبارت منظور باشد.


تذکیه حیوان حلال گوشت پرت شده از بلندی، خفه شده، زده شده، شاخ خورده از حیوان دیگر و دریده شده به وسیله درندگان، قبل از مردن‌شان، موجب حلیت آنها می‌شود.
«حرمت علیکم... والمنخنقة والموقوذة والمتردیة والنطیحة وما اکل السبع الا ما ذکیتم... ذلکم فسق..؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده- مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح می‌شوند، (همه) بر شما حرام شده است و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‌های تیر مخصوص بخت آزمایی تمام این اعمال، فسق و گناه است- امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند بنا بر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- اما آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند) خداوند، آمرزنده و مهربان است.»


حلیت جنین در شکم حیوان ذبح شده، مشروط به داشتن مو و کرک است.
«یـایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود احلت لکم بهیمة الانعـم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید وانتم حرم ان الله یحکم ما یرید؛‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به پیمانها (و قراردادها) وفا کنید! چهارپایان (و جنین آنها) برای شما حلال شده است مگر آنچه بر شما خوانده می‌شود (و استثنا خواهد شد). و به هنگام احرام، صید را حلال نشمرید! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حکم می‌کند.»
(امام باقر یا امام صادق (علیهما السلام) در پاسخ از معنای آیه فرمود: «الجنین فی بطن امه اذا اشعر و اوبر فذکاته ذکاة امه...» هرگاه جنین در شکم مادرش مو و کرک در آورد تذکیه (ذبح شرعی) آن همان تذکیه مادرش است.)


ذبح و نحر انعام با نام خدا، سبب جواز خوردن از گوشت آنها می‌شود.
«... ویذکروا اسم الله فی ایام معلومـت علی ما رزقهم من بهیمة الانعـم فکلوا منها واطعموا البائس الفقیر؛ تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند و در ایام معینی نام خدا را، بر چهارپایانی که به آنان داده است، (به هنگام قربانی کردن) ببرند پس از گوشت آنها بخورید و بینوای فقیر را نیز اطعام نمایید.»

۱۱.۱ - خلاف عمل مشرکین

مراد از "ذکر نام خدا بر بهیمه" ذکر آن در هنگام ذبح گوسفند و یا نحر شتر است. و این عمل بر خلاف عمل مشرکین است که گوسفند و شتر را در راه بتهای خود قربانی می‌کردند.


گوشت حیوان، در صورت ذبح شرعی آن حلال است.
«حرمت علیکم... الا ما ذکیتم..؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده- مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید....»


گوشت ذبح شده با ذکر نام خدا حلال است.
«فکلوا مما ذکر اسم الله علیه..؛ از (گوشت) آنچه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده، بخورید (و غیر از آن نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید!»
«وما لکم الا تاکلوا مما ذکر اسم الله علیه..؛ چرا از چیزها (گوشتها) یی که نام خدا بر آنها برده شده نمی‌خورید؟! در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است.....»
«ولا تاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه..؛ و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.»
«ولکل امة جعلنا منسکـا لیذکروا اسم الله علی ما رزقهم من بهیمة الانعـم..؛ برای هر امتی قربانگاهی قرار دادیم، تا نام خدا را (به هنگام قربانی) بر چهارپایانی که به آنان روزی داده‌ایم ببرند، و خدای شما معبود واحدی است در برابر (فرمان) او تسلیم شوید و بشارت ده متواضعان و تسلیم شوندگان را.»
«والبدن جعلنـها لکم من شعـئر الله لکم فیها خیر فاذکروا اسم الله علیها صواف فاذا وجبت جنوبها فکلوا منها..؛ و شترهای چاق و فربه را (در مراسم حج) برای شما از شعائر الهی قرار دادیم در آنها برای شما خیر و برکت است نام خدا را (هنگام قربانی کردن) در حالی که به صف ایستاده‌اند بر آنها ببرید و هنگامی که پهلوهایشان آرام گرفت (و جان دادند)، از گوشت آنها بخورید، و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید! این گونه ما آنها را مسخرتان ساختیم، تا شکر خدا را بجا آورید.»


ذبیحه اهل کتاب حلال است.
«الیوم احل لکم الطیبـت وطعام الذین اوتوا الکتـب حل لکم... ومن یکفر بالایمـن فقد حبط عمله وهو فی الاخرة من الخـسرین؛ امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است و طعام شما برای آنها حلال و (نیز) آنان پاکدامن از مسلمانان، و آنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید نه زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید. و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه می‌گردد و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.»
(مقصود از «طعام الذین اوتوا الکتاب» طبق قول اکثر مفسران و فقهاء ذبایح اهل کتاب است.)

۱۴.۱ - حکم طیبات

در این آیه حکم طیبات اعاده شده، با اینکه قبلا یعنی در آیه قبلی فرموده بود که حکم طیبات حلیت است، و آیه با کلمه" الیوم" آغاز شده تا دوباره این منت را به رخ بندگان مؤمن خود بکشد، که طیبات را برای آنان حلال کرده آن گاه فرموده طعام اهل کتاب و زنان پاکدامن ایشان نیز از طیبات است.
و گویا ضمیمه کردن جمله: "احل لکم الطیبات" به جمله: "و طعام الذین اوتوا الکتاب... "، از قبیل ضمیمه کردن یک امر قطعی و مسلم است، به امری مورد شک، تا در شنونده ایجاد آرامش خاطر نموده، قلق و اضطراب او را بر طرف سازد، نظیر اینکه یک اربابی به خادم خود بگوید: همه آن اموالی که در اختیارت گذاشتم مال تو باشد به اضافه فلان چیز، تا اگر خادم تردید داشته باشد در این که ارباب واقعا فلان چیز را ملک او کرده به یاد چیزهای دیگر که قبلا تملیک او کرده بود بیفتد، و شک و تردیدش از بین برود، و اطمینان پیدا کند که فلان چیز و بهمان چیز را واقعا تملیک او کرده، آیه شریفه: "للذین احسنوا الحسنی و زیادة"، نیز به وجهی از این باب است، و همچنین آیه زیر که می‌فرماید: " لهم ما یشاؤن فیها و لدینا مزید".
تو گویی نفوس مردم با ایمان از تشویش و اضطراب شکی که نسبت به حلال بودن طعام اهل کتاب داشتند آرام نمی‌گرفته، چون قبلا از ناحیه خدای تعالی از معاشرت و آمیزش و تماس گرفتن و دوستی کردن با اهل کتاب شدیدا نهی شده بودند لذا برای رفع این اضطرابشان داستان حلیت طیبات را هم ضمیمه حلیت طعام اهل کتاب کرد، و مؤمنین فهمیدند که طعام اهل کتاب خود یکی از مصادیق طیبات حلال و از سنخ آنها است، و در نتیجه اضطرابشان زایل و دلشان آرامش یافت.


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۷۳.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۳. انعام/سوره۶، آیه۱۱۸.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۱۱۹.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.    
۶. انعام/سوره۶، آیه۱۳۸.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۱۴۵.    
۸. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۵.    
۹. حج/سوره۲۲، آیه۳۴.    
۱۰. حج/سوره۲۲، آیه۳۶.    
۱۱. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۱۷۳.    
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۱۴. انعام/سوره۶، آیه۱۴۵.    
۱۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۵.    
۱۶. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۶۰.    
۱۸. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۱۹. انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.    
۲۰. انعام/سوره۶، آیه۱۱۸.    
۲۱. انعام/سوره۶، آیه۱۱۹.    
۲۲. انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.    
۲۳. حج/سوره۲۲، آیه۳۴.    
۲۴. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۷۲.    
۲۶. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۲۷. مائدة/سوره۵، آیه۱.    
۲۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۲۳۴، ح ۱.    
۲۹. حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۵۸۳، ح ۱۰.    
۳۰. حج/سوره۲۲، آیه۲۸.    
۳۱. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۲۳.    
۳۲. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۳۳. انعام/سوره۶، آیه۱۱۸.    
۳۴. انعام/سوره۶، آیه۱۱۹.    
۳۵. انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.    
۳۶. حج/سوره۲۲، آیه۳۴.    
۳۷. حج/سوره۲۲، آیه۳۶.    
۳۸. مائده/سوره۵، آیه۵.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ذیل آیه.    
۴۰. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۲۶.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم ذبح».    



جعبه ابزار