• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم شطرنج

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شترنگ، با (گاف)، فارسی و بر وزن و معنای شطرنج، بازی است معروف و مشهور، ساخته حکیم داهر هندی، یا پسر او می‌باشد.
[۱] خطیب تبریزی، برهان قاطع، ج۳، ص۱۲۵۴، امیرکبیر.
شطرنج بازی فکری است که در آن به وسیله مهره‌هایی به نام: شاه، وزیر، اسب، رخ، فیل، پیاده یا بیدق، روی صفحه هشت در هشت چهار خانه ای حرکت می‌کنند.
[۲] فرهنگ زبان فارسی، ج۱، ص۶۴۳.




برخی این واژه را مرکب از (شت) و (رنگ) دانسته اند، یعنی شش رنگ.
[۳] المنجد، ج۱، ص۴۸۷.

برای (شت) دو معنی ذکر کرده اند:
۱. (شَتْ) به فتح اول و سکون ثانی، مخفف (شتل) زری باشد که در آخر قمار ، به حاضران بدهند.
۲. لفظی است فارسی، ترجمه لفظی که در عربی (حضرت) گویند.
[۴] خطیب تبریزی، برهان قاطع، ج۳، ص۱۲۵۱، امیرکبیر.

برای (رنگ) نیز، سی و سه معنی ذکر کرده‌اند که از جمله آن، قمار و حاصل قمار است.
گفته اند: (شت) واژه ای است هندی.
به معنای (حضرت) در نوشته‌های قدیم فارسی نیامده و در فرهنگ جهانگیری که در هند نوشته شده نیز به این معنی نیامده است.
در همه فرهنگها (شت) مخفف (شتل) مصطلح در قمار یاد شده است.
[۵] خطیب تبریزی، برهان قاطع، امیرکبیر، ج۳، ص۱۲۵۱.



(بعضی از دانایان هند، گویند: مرگ بر کشور هند، فزونی یافت دانشمند ان مردند و حکومت ، ناتوان شد مرد خردمندی، به نام (قفلان)، نزد پادشاه رفت و گفت: (انسان‌ها جزئی از حیوانات هستند و حیوانات کوچک و ناچیزترند از آن‌که خالقی امور آن‌ها را تدبیر کند، بلکه امور آن‌ها، به فلک مربوط است.) پادشاه از او خواست، تا تصویر و دلیل این سخن را بیاورد.
وی، ( نرد ) را طراحی کرد که بر اساس گردش زمان، که یک سال است، مطابق با دوازده ماه در دوازده برج و سی روز درسی درجه و ایّام هفته و سیّارات هفتگانه ساخته شده است.
برای این ( بازی )، تخته ای قرار داد شبیه سال و در آن، ۲۴ خانه در نظر گرفت، به عدد ساعات شب و روز که در هر طرف دوازده خانه می‌باشد و در آن خانه‌ها سی نگهبان، قرار دارد، تشبیه به قرار گرفتن روزها در برج‌ها و دو مهره، تشبیه به شب و روز، که شش جهت دارد.
عدد شش، کامل ‌ترین عدد است که نصف و یک سوم و یک ششم دارد.
و در هرمهره، نقطه‌هایی تعبیه کرد که چگونگی قرار گرفتن این مهره بر روی تخته، وضعیت بازی را تعیین می‌کند.
وقتی (قفلان)، این بازی را اختراع کرد و به شاه ارائه داد، وی خوشحال شد.
و امور اهل هند ، به گونه ای گذشت که گویی، گردش ایّام و افلاک، آن را تعیین و تدبیر می‌کنند و آدمی در سرنوشت خود، دخالتی ندارد.
زمان به همین منوال گذشت و مردم، امورشان را مربوط به فلک می‌دانستند، تا (بلهیت) زمام کشور را به دست گرفت.
وی، از چنین شیوه ای، خوشش نیامد.پرسید: از دین (برهمن) کسی باقی‌مانده است؟
مردم، شخصی را که دین و خرد داشت، به وی معرفی کردند و (بلهیت) او را خواست و موضوع را در میان گذاشت. او گفت: من دلیلی ارائه می‌دهم که به وسیله آن، خردمند و ناتوان و دانا و جاهل و...شناخته شوند. وی، شطرنج را ساخت که در فارسی، هشت رنج گویند هشت یعنی ثمانیه و رنج یعنی صفحه.
این صفحه را هشت در هشت قرار داد که حاصل ضرب آن‌ها، شصت و چهار خانه می‌شود.
و جمعاً، سی و دو مهره قرار داد، که بین دو رنگ تقسیم می‌شوند و شانزده را بر شش صورت تقسیم کرد: شاه و وزیر (در هرکدام یک عدد) دو رأس فیل، دو عدد رخ، دو رأس اسب و دیگر سربازان.
حکیم گفت: چیزی ارجمندتر از جنگ نیست؛ چرا که در جنگ ، برتری صاحب اراده و خردمند و...دانسته می‌شود.
پادشاه، بسیار خوشحال شد و مردم را جمع کرد و گفت: در جهان ، اندیشمند و عاقل تر از انسان نیست و جهان، بر مدار انسان می‌چرخد.
خداوند ، فلک و آنچه در آن است، برای انسان آفریده است.
انسان، مالک همه چیز و همه در تصرف انسان هستند و برتری انسان‌ها بر یکدیگر، به دانایی و عقل است.
[۶] احمد بن ابی یعقوب بن جعفر، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۸۹-۹۳.
)

۲.۱ - دیدگاه بزرگان

یعقوبی ، این نقل را استوار می‌داند و داستان دیگری که در باره پیدایش شطرنج، مورخان ذکر کرده اند، مردود می‌شمارد.
[۷] احمد بن ابی یعقوب بن جعفر، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۸۹-۹۳.

مسعودی در باره پیدایش شطرنج می‌نویسد:
(شطرنج در زمان بلهیت اختراع شد و این بازی بر بازی با ( نرد ) چیره گشت.
مهره‌های شطرنج، بر اساس صورت انسان و حیوانات ساخته شده‌اند که دارای مراتب هستد و تدبیر به شاه و پس از او، برحسب مراتب، به افراد دیگر سپرده شده است.
این، نمودی است از اجرام علوی آسمانی هفت و دوازده.
اساس اداره کشور، بر همین گونه تدبیر نهاده شده است و این‌که دشمن از کجا و چگونه و چه زمانی می‌آید برای هند ، در بازی شطرنج، اسراری است که در دو چندان ساختن حساب خانه‌ها، نهفته است.
حساب‌ها بالا می‌روند، تا به علت اولیه منتهی می‌شوند و هرچه از یکی دورتر شویم، تأثیر گذاردن عالم بیش‌تر می‌شوند.
[۸] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۸۱.
)
بر حسب این نظریه، اهل هند، شطرنج را رمز جهان خلقت و چگونگی کثرت و وحدت و نقش هرکدام در تدبیر امور جهان می‌دانند که کثرت به وحدت، منتهی می‌شود و در نهایت، خالق و مدبر جهان، یکی بیش‌تر نیست.
اگر این نظریه درست باشد، باید گفت: اعتقاد به یگانگی خداوند و چگونگی تدبیر امور جهان، در متن بازی شطرنج قرار داده شده است، تا مردم، اعتقاد به یگانگی خداوند را حفظ کنند و بر این باور باشند که جهان، با خرد و تدبیر اداره می‌شود و تقدیر امور با افلاک و خارج از اراده خدا و انسان ، امری است باطل و در نهایت، انسان در زندگی خود مختار است.
بالآخره، تاریخچه شطرنج به درستی معلوم نیست و اختراع آن را به یونانیان، رومیان، بابلی‌ها، سکاها، مصریان، یهودیان، ایرانیان، چینی‌ها و اعراب نسبت داده اند.
آنچه که امروز مقبول است این‌که شطرنج، در اصل، هندی بوده و از آن‌جا به ایران آمده و از ایران به اعراب منتقل شده و از آن‌جا به اروپا رفته است.
منشأ شطرنج را بازی (چترنگه) دانسته‌اند که هنوز هم در هند معمول است.
[۹] دائرة المعارف مصاحب، ج۲ ص۱۴۷۵.



در بازی شطرنج، دو نفر، با سی و دو مهره، برای هرکدام ۱۶ مهره، بر روی صفحه ای به شکل مربع و منقسم بر شصت و چهار مربع کوچک بر طبق قواعد مقرر، به هماوردی می‌پردازند.
ردیف خانه‌های افقی، (سطر) و عمودی (ستون) و قطر، همان قطر نامیده می‌شوند.
بازی شطرنج، مقرراتی دارد که امروز، در بیش‌تر ممالک، مقررات موضوعه فدراسیون بین المللی پیروی می‌شود.
بازی، با زدن مهره رقیب و بر جای آن نشستن، انجام می‌شود.
مهره‌ها، هشت سوار، شامل: یک شاه، یک وزیر، دو فیل، دو اسب و دو رخ و هشت پیاده می‌باشند.
رخ، به هریک از امتداد (سطر)، یا (ستون)، تا آن‌جا که مهره ای نباشد، می‌تواند، پیش برود.
فیل، در امتداد (قطر) خانه‌هایی که در آن قرار دارد می‌تواند برود.
وزیر، قوی ‌ترین مهره است در امتداد (سطر) و (ستون) و (قطر) می‌تواند برود.
اسب، دو خانه در امتداد (ستون) می‌رود و در صورت نبودن مانع، در اولین خانه سمت راست، یا چپ می‌نشیند و یا دو خانه در امتداد (سطر) می‌رود و سپس در بالا و یا پایین می‌نشیند.
پیاده، فقط جلو و آن هم یک خانه می‌رود.
[۱۰] دائرة المعارف مصاحب، ج۲ ص۱۴۷۵.
بازی شطرنج، تکیه بر فکر و اراده دارد.
در بازی شطرنج، توانایی فکری افراد ارزیابی می‌شود.
زیرا شطرنج باز، باید حرکت‌ها و توانایی‌های بالفعل و بالقوه خود و رقیب را ارزیابی و پیش بینی کند.
هرچه این ارزیابی، دقیق تر باشد، در بازی برنده تر است.
شطرنج، درست در مقابل ( نرد ) قرار دارد. (نرد)، متکی بر (جبر) و به اصطلاح عامیانه، متکی بر ( شانس ) است و برد و باخت، در اختیار بازی کننده نیست.
بدین خاطر (نرد) به مسابقات بین المللی راه نیافت ولی شطرنج چون متکی بر فکر بازی کننده بود، به مسابقات بین المللی راه یافت.
در این مسابقات هم، واضح است که برد و باختی وجود ندارد و به کسانی در مسابقه پیروز می‌شوند، جوایزی از طرف برگذارکنندگان تعلق می‌گیرد مثل سایر ورزش‌ها و مسابقات.


در نظر شیخ، بازی با وسائل قمار و با برد و باخت، بدون اشکال حرام است.

۴.۱ - دلیل اول

اجماع و خبر متواتر بر آن دلالت می‌کنند.
بازی با وسائل قمار، بدون رهن، اظهار می‌دارد:
(در صدق قمار، به بازی با وسائل قمار، بدون رهن (برد و باخت) تردید است.
زیرا گفتم: قمار، یعنی (رهن) در بازی با وسائل قمار.)
کلام شیخ، بر این موضوع صراحت دارد که حکم حرمت ، دائر مدار صدق قمار می‌باشد.
قمار، بر محورگذاردن (رهن) می‌چرخد.
زیرا قمار، پولی است که برای برد و باخت، تعیین می‌شود.
وی، اشکال‌هایی که امکان دارد متوجه این حکم و استدلال آن شود، به این بیان، رد می‌کند:
(بر فرض که کلمه قمار در این مورد نیز به کار برده شود و به آن قمار بگویند.
و نیز هرچند بنا را بگذاریم بر این‌که هرکلمه ای به معنای حقیقی خود استعمال می‌شود، لیکن، صرف اطلاق قمار بر این مورد، سبب نمی‌شود که حکم کلی حرمت را بر آن جاری کنیم؛ چرا که حکم حرمت، به موردی انصراف دارد که بازی با برد و باخت باشد.)

۴.۲ - دلیل دوم

امام صادق (ع) در ذیل آیه شریفه:
(انما الخمر والمیسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه)
شراب و میسر و انصاب و ازلام ، پلید و از کارهای شیطان هستند، پس از آن‌ها دوری کنید.
می‌فرماید:
(امّا الخمر فکل مسکر من الشراب... واما المیسر فالنرد والشطرنج وکل قمار میسر و کل قمار میسر.
(الی ان قال) وکل هذا، بیعه و شرائه والانتفاع بشیء من هذا حرام محرم.
[۱۱] علی بن إبراهیم القمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۸۱.
)
خمر ، هرنوشیدنی مست کننده است... میسر، نرد و شطرنج می‌باشد.
و هرقماری، میسر است خرید و فروش و هرگونه استفاده از این‌ها، حرام است.
در این حدیث ، (میسر) به قمار تفسیر شده و شطرنج، به عنوان مصداق آن.
شیخ، برای اثبات حرمت شطرنج، براساس این حدیث، ناگزیر اظهار داشته است:
(قِمار در این جا، به آن معنایی که ذکر شد (مصدری) نیست، بلکه به معنای ابزار و وسائل قمار است.
دلیل این مطلب، واژه‌های (بیعه) و (شرائه) می‌باشند که در ذیل حدیث، ذکر شده‌اند و در مورد وسائل قمار صدق می‌کنند، نه در مورد رهنی که می‌گذارند.)

۴.۲.۱ - نقد

این حدیث، مرسل است.
واسطه بین علی بن ابراهیم قمی و ابوالجارود ، افتاده است به ابوالجارود، اعتمادی نیست وی توثیق نشده، بلکه فاسقش خوانده اند.
حدیث وی، در نزد فقها، اعتباری ندارد.
در این حدیث، شطرنج، به عنوان یکی از مصادیق قمار ذکر شده است بحثی در این نیست که اگر قمار باشد، حرام خواهد بود حث در جایی است که قمار نباشد.
آیا در چنین موردی، بازهم حرام خواهد بود، یا خیر؟
امّا این‌که شیخ ابراز داشت: مراد از قمار در حدیث، وسائل آن می‌باشد، به دلیل واژه‌های: (بیعه) و (شرائه)، باید گفت: ضمیر (بیعه) و (شرائه) به کل بر می‌گردد و مصداق (کل) نرد و شطرنج می‌باشد و جمله: (کل قمار میسر)، معترضه و تفسیر قمار است.
پس اشکالی نیست که قمار در معنای خود به کار برده شده باشد و ضمیر هم، به (کل) برگردد و مراد وسائل قمار باشد.
علاوه، در آخر آیه ، دستور به اجتناب داده که شامل معامله می‌شود.
بر فرض که بگوییم مراد از (قمار) وسائل آن است، بازهم حرمت بازی با شطرنج را ثابت نمی‌کند.
خرید و فروش، حرمت وضعی دارد، نه تکلیفی.
این حدیث، فقط معامله را تحریم می‌کند و کلمه (انتفاع) هم این مطلب را تأیید می‌کند که کاربرد آن، در امور مادی است.
امّا این‌که بازی شطرنج، بدون گذاردن رهن، حلال است یا حرام، حدیث از آن ساکت می‌باشد.
پس، با استناد به این حدیث، نمی‌شود بازی با شطرنج بدون رهن را از قانون کلی استثناء کرد.


با توجه به آنچه که گفته آمد، می‌توان این ضابطه کلی را از کلام شیخ استنباط کرد:(بازى با وسائل قمار و با برد و باخت حرام و بازى با وسائل قمار، بدون برد و باخت حلال است.)
مبانی این قاعده بدین قرار است:
۱. اطلاقاتی که دلالت دارند بر حرمت قمار.
۲. معنای قمار. (القمار، بکسر القاف، الرهن علی اللعب بشیء من الآلات المعروفه).
۳. انصراف (قمار) به موارد با برد و باخت.
اگر موارد مذکور را مبنای حکم کلی قرار دهیم، می‌توانیم بگوییم: حرمت قمار (موضوعی) است.
به این معنی که کار مکلف، حرام نیست، بلکه پولی که از این راه به دست می‌آید، حرام خواهد بود (حکم تکلیفی، حکمی است مولوی که ثواب و عقاب اخروی را بدون واسطه درپی دارد و موضوع آن، فعل و کار مکلف می‌باشد، چون واجب و حرام.
حکم وضعی ، حکمی است که بر موضوع خارجی بار می‌شود و موضوع حکم، فعل مکلف نیست.) این، مطلبی است که شیخ هم قبول دارد.

۵.۱ - نقد

هرچند کتاب تحف العقول ، مورد تأیید علمای معاصر و دارای متنی است استوار ولی برای در آوردن حکم فقهی از آن، به این مقدار نمی‌شود بسنده کرد.
زیرا احادیث کتاب مرسل و در کتاب‌های رجالی، نامی از مؤلف کتاب، به میان نیامده است.
اگر گفته شود: قانون مذکور در حدیث را، عقل هم تأیید می‌کند و حکم عقل دلیل است می‌گوییم: آیا اگر شطرنج ، فساد محض نداشته باشد بازهم این حدیث بر حرمت آن دلالت می‌کند و حکم عقل دلیل آن است.
برفرض درستی سند حدیث و وثاقت مؤلف، این مطلب ثابت می‌شود که شطرنج، در زمان صدور این حدیث، کاربردی جز فساد نداشته، اکنون که کاربردی دیگر هم دارد و بیش‌تر در غیر فساد به کار می‌رود، می‌شود حکم حرمت را بر آن بار کرد؟
در حدیث، حرمت، مبتنی شده بر فسادِ محض.
اگر فسادی نبود، حرمتی در کار نخواهد بود.
از حدیث استفاده می‌شود که فسادِ محض، در جایی و موردی تحقق می‌یابد که تمام استفاده‌های آن مورد، در جهت معصیت خدا باشد و هیچ گونه استفاده مباحی نشود از آن برد.


اینک که شطرنج، استفاده مباح یافته، آیا بازهم حرمت در آن جاری است؟
شیخ انصاری ، در آغاز کتاب، پس از نقل حدیثِ تحف العقول، احادیث دیگری را نیز به عنوان ضابطه کلی آورده است: (هرچیزی که فساد محض دارد، حرام و هرچیزی که فایده دارد، حلال است.)
در مقام تفصیل، از مصداق‌های این ضابطه کلی بحث کرده است و برحسب مورد، مواردی را از این قانون کلی و عام، براساس همین ضابطه جدا می‌سازد.
براساس همین ضابطه، در حرمت بازی شطرنج بدون رهن، تردید دارد.
شیخ، شطرنج را از این قانون کلی استثنا می‌کند و همان حدیث تحف العقول را دلیل می‌آورد.
اگر حدیث مذکور، قانون کلی را بیان می‌کند، حکم شطرنج، براساس همان قانون کلی، با رهن، حرام و بدون رهن، حلال خواهد بود.
ذکر شطرنج در حدیث ، به عنوان فساد محض، دلیل نمی‌شود که شطرنج، موضوعیت دارد، بلکه دلیل است که شطرنج در آن روزگار فساد محض بوده است.
استفاده حرمت از این حدیث، مبتنی براین است که شطرنج، موضوعیت دارد، در حالی که این طور نیست و شطرنج موضوعیت ندارد.
نمی‌شود از حدیث استفاده کرد که شطرنج موضوعیت دارد.
به این معنی که شطرنج حرام است، هرچند استفاده‌های حلال هم داشته باشد.


شیخ، چهار حدیث ذیل را به عنوان مؤید نظر خود می‌آورد:
۱. کلما ألهی عن ذکر اللّه فهو المیسر )
هرچیزی که از ذکر خدا انسان را بازدارد میسر است.
۲. (اذا میّز اللّه الحق من الباطل، مع ایّهما یکون؟ قال مع الباطل.
قال: ومالک والباطل )
هرگاه خداوند ، حق و باطل را جدا کند، با کدام یک خواهد بود؟ گفتم با باطل.
فرمود شما را با باطل چه کار.
۳. (اذا میز اللّه بین الحق والباطل، مع ایهما یکون؟ قلت مع الباطل.
قال: فلاخیر فیه. )
هرگاه خداوند، حق و باطل را جدا سازد با کدام خواهد بود، عرض کردم: باطل.
فرمود: خیری در آن نیست.
۴. (ان المؤمن لمشغول عن اللعب )
مؤمن ، بازداشته شده است از بازی.

۷.۱ - نقد احادیث


برخی از این احادیث، از حیث سند ، ضعیف هستند.
تعبیرهایی چون: (مالک والباطل)، (فلاخیر فیه) و (ان المؤمن لمشغول عن اللعب) دلالت بر حرمت ندارند.
این تعابیر، مانند این آیه شریفه اند: (والذین هم عن اللغو معرضون) که هیچ‌کس نگفته بر وجوب دلالت می‌کند. در این صورت، مؤید هم نمی‌شوند. زیرا حدیثی که بیانگر حکم مستحبی باشد، نمی‌تواند مؤید حکم حرمت باشد.
شیخ، بیش ازاین، گفته بود: (حرمت، به مورد برد و باخت، انصراف دارد که در جامعه رایج بوده است.) در این جا، پیش از آن‌که کسی به وی اشکال کند که احادیث مذکور، بر فرض دلالت بر حرمت ، به برد و باخت، انصراف دارند، اظهار می‌دارد: (این احادیث، انصراف ندارند.) ودلیلی برای عدم انصراف، ذکر نمی‌کند.


شیخ، ضابطه کلی وضع می‌کند: (بازى با وسائل قمار، با برد و باخت، حرام است.) از این روی، در حرمت بازی با وسائل قمار ، بدون برد و باخت، تردید می‌کند.
بازی با شطرنج را از ضابطه کلی خارج می‌سازد و به حرمت آن فتوا می‌دهد.
گفتیم: استثنای شیخ، شطرنج را از ضابطه کلی، بی مورد است و دلیل استواری بر آن ندارد.


(۱) قرآن کریم.
(۲) خطیب تبریزی، برهان قاطع، امیرکبیر.
(۳) فرهنگ زبان فارسی.
(۴) المنجد.
(۵) احمد بن ابی یعقوب بن جعفر، تاریخ یعقوبی.
(۶) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب.
(۷) دائرة المعارف مصاحب.
(۸) جرجی زیدان، تاریخ تمدن، ترجمه جواهر کلام/ ۶۹۹، امیرکبیر.
(۹) ابن اثیر، تاریخ کامل.
(۱۰) دکتر حسن ابراهیم حسن، تاریخ اسلام.
(۱۱) شیخ حر عاملی وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
(۱۲) ابن شعبه حرانی، تحف العقول.
(۱۳)علی بن إبراهیم القمی، تفسیر قمی.


۱. خطیب تبریزی، برهان قاطع، ج۳، ص۱۲۵۴، امیرکبیر.
۲. فرهنگ زبان فارسی، ج۱، ص۶۴۳.
۳. المنجد، ج۱، ص۴۸۷.
۴. خطیب تبریزی، برهان قاطع، ج۳، ص۱۲۵۱، امیرکبیر.
۵. خطیب تبریزی، برهان قاطع، امیرکبیر، ج۳، ص۱۲۵۱.
۶. احمد بن ابی یعقوب بن جعفر، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۸۹-۹۳.
۷. احمد بن ابی یعقوب بن جعفر، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۸۹-۹۳.
۸. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۸۱.
۹. دائرة المعارف مصاحب، ج۲ ص۱۴۷۵.
۱۰. دائرة المعارف مصاحب، ج۲ ص۱۴۷۵.
۱۱. علی بن إبراهیم القمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۸۱.
۱۲. شیخ حر عاملی وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۲۳۵، بیروت.    
۱۳. شیخ حر عاملی وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۲۴۲، بیروت.    
۱۴. شیخ حر عاملی وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۲۳۸، بیروت.    
۱۵. شیخ حر عاملی وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۲۳۹، بیروت.    
۱۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳.    



دفتر تبلیغات اسلامی قم، برگرفته از مقاله «حکم شطرنج»، ج۱، ص۱۴.    


رده‌های این صفحه : شطرنج | فقه | قمار | مسابقات




جعبه ابزار