• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حقیقت خاتمیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سخن در رد مناقشه‌هایی که در مورد دلالت آیه ۴۰ سوره احزاب بر ختم نبوت شده، این است که: در خود آیه پیامبر اسلام «خاتم النبیین» خوانده شده است، نه «خاتم الرسل»؛ پس آیه این فرض را رد نمی‌کند که پس از پیامبر اسلام، رسول دیگری از جانب خدا برانگیخته شود و شریعت جدیدی را به بشر عرضه نماید.
همانگونه که ملاحظه می‌شود در این اشکال، با تفکیک نبوت و رسالت از یکدیگر و فرق گذاردن بین آنها، سعی در توجیه این مدعا شده است که ختم نبوت با ختم رسالت تلازم ندارد و از اولی نمی‌توان دومی‌را نتیجه گرفت.
[۱] سبحانی، جعفر، الهیات، ج۲، ص۴۶۷.




به منظور تحلیل و نقد اشکال مذکور و پاسخ گفتن به سؤال فوق لازم است معنای لغوی و اصطلاحی «نبی» و «رسول» و نسبت این دو با یکدیگر مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
در مورد ماده اشتقاق کلمه نبی بین لغت شناسان اتفاق نظر کامل وجود ندارد. به اعتقاد برخی، این کلمه از «نبا» - که در لغت عرب بر خبر مهم، سودمند و صادق اطلاق می‌شود - گرفته شده و به معنای کسی است که خبری با این اوصاف آورد. و از آنجا که انبیاء پیام‌آوران وحی‌اند و حامل خبرهای مهمی‌از جانب خدا برای هدایت و سعادت انسان، می‌باشند «نبی» نامیده شده‌اند.
[۱۳] جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۸۶.

طبق نظر دیگر نبی از «نبوة» به معنای ارتفاع و بلندی مشتق شده است و چون پیامبران بر دیگر انسانها شرافت و فضیلت دارند، به این نام خوانده شده‌اند.
از این دو وجه، وجه نخست نزد‌اندیشمندان معاصر مقبولیت بیشتری یافته است.
کلمه رسول هم در لغت از ماده «رسل»، به معنای برانگیخته و روان شدن همراه با تانی و نرمی‌مشتق شده است.
[۱۵] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۷۱و ۷۲.



و اما در اصطلاح؛ از آیه شریفه: «و ما ارسلنا من قبلک من رسول و لا نبی الّا اذا عنّی القی الشیطان فی امنیّته.» اجمالاً استفاده می‌شود در فرهنگ قرآنی بین انبیاء و رسولان فرق گذاشته شده است. در توضیح تفاوت این دو با یکدیگر آراء مختلفی مطرح شده است.

۲.۱ - دیدگاه نخست

تفسیر نخست آراء در تفسیر معنای اصطلاحی نبی و رسول.
نبی انسان کامل و برگزیده‌ای است که از جانب خدا به او وحی می‌شود، هر چند مامور ابلاغ آن به مردم نباشد، ولی رسول پیامبری است که علاوه بر دریافت وحی، وظیفه ابلاغ آن را نیز برعهده دارد.
[۲۰] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۰ و ۲۶۱، به نقل از: تبیان: ۷/ ۳۳۱.
[۲۳] رشید رضا، محمد، تفسیر المنار: ۹/ ۲۲۵.
[۲۵] مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص۱۳.
طبق تفسیر فوق، مفهوم نبی در مقایسه با رسول شمول و گستردگی بیشتری دارد؛ چرا که مفهوم رسول مقید است به ماموریت ابلاغ داشتن، در حالی که این قید در تعریف نبی اخذ نشده است.
از طرفی قرآن کریم، در مدح و بزرگداشت بعضی پیامبران آنان را به ترتیب با دو وصف رسولاً و نبیاً توصیف می‌کند؛ حال آن که در این مقام مناسب است ابتدا صفت عام ذکر شود و سپس صفت خاص.
[۲۹] مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص۱۴.
به علاوه آیه «و ما ارسلنا من قبلک من رسول و لا نبی الّا...» دلالت دارد بر این که همه پیامبران، اعم از انبیاء و رسولان، مامور ابلاغ وحی بوده‌اند؛ در غیر این صورت صدر و ذیل این بخش از آیه با یکدیگر تناسب نداشته، اسناد «ارسال» به «نبی» بی‌وجه خواهد بود.
[۳۱] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۲.
و اصولاً مبعوث شدن پیامبری که وظیفه ابلاغ وحی را نداشته باشد، چگونه می‌تواند هدف از بعثت انبیاء را که همانا هدایت انسانها به راه رشد و کمال و سعادت است، جامه عمل بپوشاند؟
[۳۴] مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص۱۵.
همچنین آیه «و کذلک جعلنا لکلّ نبیّ عدوّاً من المجرمین و کفی بربّک‌هادیاً و نصیراً.» نیز می‌تواند شاهدی باشد بر این مدعا که انبیاء هم وظیفه تبلیغ دین و دعوت مردم را بر عهده داشته‌اند؛ در غیر این صورت دلیلی ندارد که گناهکاران به دشمنی و مخالفت با آنان برخیزند.
[۳۷] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۱و ۲۶۲.


۲.۲ - دیدگاه دوم

تفسیر دوم: رسول تنها شامل آن دسته از انبیاء که کتاب آسمانی با خود همراه داشته‌اند، می‌شود.
[۳۹] منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۳، به نقل از: کشاف: ۲/ ۱۶۵ و ۳۵۲.
این تفسیر نیز به دلایلی چند مخدوش است: اولاً هیچ ملازمتی بین رسول بودن و کتاب آسمانی داشتن نیست. بهترین گواه بر این امر نیز این است که بعضی از پیامبرانی که کتاب آسمانی نداشته‌اند، در قرآن «رسول» خوانده شده‌اند؛ مانند حضرت لوط و شعیب. روایات اسلامی‌نیز رسولان را ۳۱۳ نفر و کتابهای آسمانی را ۱۰۴ کتاب شمرده‌اند
ثانیاً، تفسیر یاد شده ادعایی است بدون دلیل. اگر در تایید آن به این آیه از قرآن استشهاد شود که: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان.»، در پاسخ باید گفت: این شاهد تضعیف می‌شود با آیه دیگر قرآن که می‌فرماید: «فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب.» که به موجب آن خداوند همراه انبیاء کتاب نازل کرد با این که به یقین همه پیامبران صاحب کتاب نبوده‌اند؛ لذا در مقام تفسیر باید این دو آیه را بر این معنا حمل نمود که اجمالاً بعضی از انبیاء و رسولان کتاب آسمانی داشته‌اند، نه این که فرد فرد آنها با خود کتابی به همراه آورده باشد.
[۵۱] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۳و ۲۶۴.


۲.۳ - دیدگاه سوم

تفسیر سوم: رسول پیامبری است که صاحب شریعت باشد، نه هر پیامبری.
[۵۳] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۴، به نقل از: تفسیر مراغی: ۱۷/ ۱۲۷.
این تفسیر نیز به دلیل عدم تطابق تعداد رسولان که ۳۱۳ نفرند و پیامبران صاحب شریعت که ۵ نفر ذکر شده‌اند. قابل قبول نیست.
[۵۸] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۴.
علاوه بر این که قرآن در مواردی به پیامبرانی که صاحب شریعت نیستند «رسول» اطلاق کرده است.

۲.۴ - دیدگاه چهارم

تفسیر چهارم: رسول تنها بر پیامبرانی اطلاق می‌شود که جبرئیل - «رسول کریم» وحی- در بیداری بر آنان متمثّل و ظاهر شده و با آنان سخن می‌گفته است، ولی نبی در مورد پیامبرانی به کار می‌رود که از طریقی دیگر- غیر از آنچه گفته شد؛ مانند الهام، وحی از پس حجاب، و یا تنها با شنیدن صدای فرشته وحی و... -سروش غیبی را تلقی و دریافت می‌کرده‌اند.

۲.۵ - دیدگاه پنجم

تفسیر پنجم: نبی پیامبری است که در خواب به او وحی می‌شود و از امور غیبی آگاهی می‌یابد، در حالی که رسول فرشته وحی را می‌بیند و با او سخن می‌گوید. این دو تفسیر که برگرفته از روایاتند، در تعریفی که از رسول ارائه می‌کنند، شبیه همند و تفاوتی اگر بین آنها باشد، تنها در تعریف نبی است. در همین روایات تصریح شده است که بعضی از پیامبران هم نبی بوده‌اند و هم رسول و نبوت و رسالت در آنها با یکدیگر جمع شده است. ناگفته نیز نماند که فرقه بهائیت در توجیه نظر خود مبنی بر ختم نبوت و استمرار رسالت، به تفسیر اخیر تمسک جسته‌اند؛ هرچند از دلایلی که برای اثبات مدعای خویش آورده‌اند - که به تفصیل در فصل آینده مطالعه و بررسی خواهد شد - به دست می‌آید تفاوت عمده‌ای که بین نبی و رسول قائلند، از نظر صاحب شریعت بودن است. در مقام نقد باید گفت: اگر چه در بدو امر ممکن است احتمال داده شود که نبی و رسول مصداقاً با یکدیگر رابطه عموم و خصوص من وجه دارند - که در این صورت نمی‌توان از ختم نبوت، ختم رسالت را نتیجه گرفت - ولی فرض رسولی که نبی نباشد مردود است به دلیل روایاتی که از مجموع ۱۲۴۰۰۰ نبی تنها ۳۱۳ تن از آنان را رسول معرفی می‌کنند. براساس این روایات بعضی از پیامبران نبوت و رسالت را با یکدیگر جمع کرده‌اند و بعضی دیگر تنها نبی بوده‌اند. به علاوه برخی از احادیث - هر چند بسیار‌اندک - صریحاً بر ختم رسالت دلالت دارند؛ مانند این دو حدیث شریف از امام علی (علیه‌السّلام) در وصف رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): «ارسله علی حین فترة من الرسل و تنازع من الالسن فقفّی به الرسل و ختم به الوحی» و «امن وحیه و خاتم رسله و بشیر رحمته و نذیر نقمته». شایان ذکر است به نظر علامه طباطبایی، روایاتی که این دو تفسیر مستند به آنها می‌باشند، در مقام توصیف مصداق نبی و رسولند و نه تحدید معنا و مفهوم آن دو. توضیح مطلب در شرح دیدگاه علامه طباطبایی از نظر خواهد گذشت.
[۷۰] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، صص ۲۶۵ و ۲۶۶.


۲.۶ - دیدگاه ششم

تفسیر ششم: نبی کسی است که به او از سوی خدا به وسیله یکی از راه‌های شناخته شده وحی می‌شود، در حالی که رسول انسانی - و بلکه هر موجودی - است که از جانب شخصی - خدا یا غیر او - ماموریت ابلاغ پیام یا انجام کاری را بر عهده داشته باشد. گواه بر این تفسیر، ماده اشتقاق این دو کلمه و کاربرد قرآنی آنها است. «نبی» بنا بر رای اکثر لغویین از نبا مشتق شده است و هر جا در آیات و روایات استعمال شده، مقصود از آن کسی است که شرافت آگاهی از غیب و مخاطب وحی بودن را یافته است. به همین دلیل در اغلب موارد در قرآن کلمه وحی و مشتقات آن با کلمه نبی و نبیین قرین و همنشین شده است؛ مانند آیه «انّا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النّبیین من بعده....» همچنان که هر جا در مقام تحدید و برشمردن وظایف پیامبران است، کلمه رسول و یا کلمات هم خانواده با آن را برمی‌گزیند؛ مانند «و ما علی الرسول الّا البلاغ المبین.» و «ابلّغکم رسالات ربّی و انصح لکم.». از آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت نبی و رسول به دو بعد از یک مقام اشاره دارند: اولی به بعد خبر گرفتن و دریافت وحی که لازمه آن تعالی روح و آمادگی ضمیر انسان برای شنیدن ندای غیبی است و دومی‌به بعد خبرآوردن و ابلاغ وحی؛ بنابراین این دو لفظ با یکدیگر مترادف نیستند و از نظر مفهوم بین آنها بینونیت و جدایی برقرار است. و اما از نظر مصداق، قرآن کریم واژه رسول را بر هر کس که از جانب دیگری ماموریت انجام کاری را داشته باشد اطلاق می‌کند، اعم از این که فرشته باشد؛ مانند «انّما انا رسول ربّک لاهب لک غلاماً زکیاً.» و یا انسانی که از سوی انسان دیگری عهده دار ماموریتی شده باشد؛ چنان که در داستان حضرت یوسف می‌خوانیم: «فلمّا جاءه الرّسول قال ارجع الی ربّک.»، و یا پیامبری که از طرف خدا مامور دعوت مردم به یکتاپرستی و انذار و تبشیر باشد. لفظ رسول در این کاربرد وسیع اعم مطلق است از نبی. اما اگر معنای مصطلح کلمه رسول را لحاظ کنیم - که به اقتضای موضوع بحث که کلامی‌است باید چنین کرد -؛ یعنی، رسالت انسان از جانب خدا را، و با قطع نظر از شمار‌اندکی از انبیاء که طبق برخی روایات دایره نبوت آنها به خودشان محدود بوده و به دیگران تجاوز نمی‌کرده، نسبت بین نبی و رسول تساوی است.از ظاهر کلام بعضی دیگر از بزرگان نیز استفاده می‌شود که نبی و رسول با هم نسبت تساوی داراند.
[۷۶] عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۱۸۶،

از آنچه گفته شد می‌توان نتایج زیر را به دست آورد: ۱- نبوت و رسالت مفهوماً با یکدیگر مبایند؛ ۲- مقام نبوت بالاتر و برتر از مقام رسالت است و به همین دلیل، در برخی آیات که دو صفت نبی و رسول با یکدیگر جمع شده، ابتدا رسول ذکر شده است و سپس نبی؛ ۳- نبوت اساس رسالت انسان از جانب خداست؛ ۴- نبی و رسول از نظر مصداق با یکدیگر مساویند. طبق این تفسیر، تلازم ختم نبوت با ختم رسالت را از دو طریق می‌توان نشان داد: یکی با استناد به نسبت تساوی که بین مصادیق نبی و رسول برقرار است و دیگر با استناد به این امر که نبوت رکن رسالت است و با انقطاع وحی و بسته شدن دفتر نبوت، موضوع رسالت نیز منتفی می‌شود؛ چون تنها کسی می‌تواند حامل رسالتی از جانب خدا برای انسانها باشد که در مرتبه نخست بتواند پیام او را از طریق وحی دریافت نماید. دلیل اینکه در آیه ۴۰ سوره احزاب تعبیر «خاتم النبیین» به کار رفته و نه «خاتم الرسل» همین است که نبوت سنگ بنای رسالت و رکن آن است.
[۷۹] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، صص ۲۷۳- ۲۶۶.

تفسیر فوق از دو جهت قابل تامل است: اولاً، آیه «و ما ارسلنا من قبلک من رسول و لا نبی الّا اذا تمنّی القی الشیطان فی امنیّته.» به وضوح بر تغایر مصداقی نبی و رسول دلالت دارد؛ ثانیاً، همچنان که قبلاً نیز گفته شد از روایات، شمول مصداقی نبی نسبت به رسول استفاده می‌شود.

۲.۷ - دیدگاه برگزیده

تفسیر برگزیده: از آیه «و ما ارسلنا من قبلک من رسول و لا نبی الّا...» استفاده می‌شود نبی و رسول، هر دو، برای هدایت و ارشاد انسانها فرستاده شده‌اند، با این تفاوت که نبی برانگیخته می‌شود تا مردم را از اخبار غیبی که نزدش است آگاه و مطلع نماید و «بنا به اقتضای عنایت خداوند به هدایت انسانها به سوی سعادتشان، صلاح زندگی مادی و معنوی‌شان، از اصول و فروع دین را برای آنان بیان کند.» اما رسول علاوه بر اصل خبر غیب، رسالت خاصی از جانب خدا نیز بر عهده دارد که یکی از ابعاد آن که در قرآن به آن اشاره شده است، اتمام حجت بر مردم است به گونه‌ای که از آن پس عذر و بهانه‌ای برای آنان نماندلئلّا یکون للنّاس علی الله حجة بعد الرسل. و در صورتی که مردم از سر عناد و لجاجت به مخالفت برخیزند، مجوز عذاب و هلاک آنان باشد و ما کنّا معذّبین حتّی نبعث رسولاً.؛ همچنان که گفتگوهای رسولان الهی - همچون نوح، هود، صالح، و... - با امتهایشان مؤید بلکه دلیل بر آن است. با مطالعه و بررسی آیات قرآن تفاوتی بیش از آنچه معنای لغوی این دو کلمه افاده می‌کند، ظاهر و آشکار نمی‌گردد که رسول شرافت واسطه بودن بین خدا و بندگانش را دارد و نبی، شرافت علم به خدا و آنچه نزد اوست. ولی در عین حال روایات اسلامی‌دلالت دارند بر این که بین نبی و رسول از نظر مصداق نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است. در بعضی روایات تصریح شده است که انبیاء ۱۲۴۰۰۰ نفر بوده‌اند که از این تعداد ۳۱۳ تن رسول می‌باشند. برخی از روایات، تفاوت نبی و رسول را در نحوه تلقی وحی معرفی می‌کنند، به این ترتیب که به نبی درخواب وحی می‌شود، ولی رسول فرشته وحی را می‌بیند و با او سخن می‌گوید.
البته این روایات در صدد تحدید و تعیین معنا و مفهوم نبی و رسول نیستند، بلکه مقصود از آنها این است که نبوت و رسالت دو مقامند که ویژگی یکی رؤیاست و ویژگی دیگری مشاهده فرشته وحی. گاه این دو مقام و در نتیجه این دو ویژگی در یک فرد جمع می‌شوند و گاه نبوت بدون رسالت تحقق می‌یابد. از اینجا پاسخ اشکال کسانی که دلالت آیه ۴۰ سوره احزاب بر ختم رسالت را زیر سؤال برده‌اند دانسته می‌شود: نبوت از نظر مصداق اعم از رسالت است و نفی اعم مستلزم نفی اخص است.
از عبارات فوق می‌توان دریافت که علامه طباطبایی (رحمة‌الله‌علیه) نحوه تلقی وحی را از خصوصیات مصداق نبی و رسول می‌داند و نه مقوّم مفهوم آن. و همان طور که توضیح داده شد به نظر ایشان کاربرد قرآنی نبی و رسول در امتداد معنای لغوی این دو واژه است: «رسول کسی است که حامل رسالتی از جانب خدا برای انسانهاست و نبی کسی است که حامل خبر غیب که همانا دین و حقایق آن است، می‌باشد. لازمه این تعریف این است که با منتفی شدن نبوت، رسالت نیز منتفی گردد؛ زیرا خود رسالت جزء خبرهای غیب است. در نتیجه با قطع شدن این قبیل خبرها، رسالت نیز قطع می‌شود.» و این بیانی دیگر از علامه طباطبایی است در توضیح چگونگی دلالت آیه ۴۰ سوره احزاب بر ختم رسالت. در بیان نخست، ایشان به مصداق نبی و رسول نظر داشتند و در بیان دوم، به مفهوم نبی و رسول.


خاتمیت - برخلاف پندار مخالفان - نه فقط نبوت، بلکه رسالت را نیز شامل می‌شود؛ به دو دلیل: اولاً از روایات استفاده می‌شود نبی از نظر مصداق، اعم مطلق است از رسول و نفی اعم، نفی اخص را به همراه دارد؛ ثانیاً، نبوت رکن و پایه رسالت است. تا روح انسان به درجه‌ای از کمال و تعالی نرسد که محل هبوط وحی شود، شخص نمی‌تواند از جانب خدا به رسالت برانگیخته شود و انجام ماموریتی به او محوّل گردد.


۱. سبحانی، جعفر، الهیات، ج۲، ص۴۶۷.
۲. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۲۷.    
۳. مطهری، مرتضی، خاتمیت، ص۴۱.    
۴. مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۶.    
۵. مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۵.    
۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۵، ص۲۹۸.    
۷. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۶۸.    
۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۳۹.    
۹. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۶، ص۳۲۵.    
۱۰. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۲۷۱.    
۱۱. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، صص ۳۷۰- ۳۶۸.    
۱۲. مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۵.    
۱۳. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۸۶.
۱۴. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۶۹.    
۱۵. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۷۱و ۷۲.
۱۶. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۶۹و ۳۷۰.    
۱۷. مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۵.    
۱۸. حج/سوره۲۲، آیه۵۲.    
۱۹. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۴۴.    
۲۰. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۰ و ۲۶۱، به نقل از: تبیان: ۷/ ۳۳۱.
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۱۶۳.    
۲۲. سیوطی، جلال الدین، تفسیر جلالین، ج۱، ص۴۴۰.    
۲۳. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار: ۹/ ۲۲۵.
۲۴. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۳۹.    
۲۵. مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص۱۳.
۲۶. مریم/سوره۱۹، آیه۵۱.    
۲۷. مریم/سوره۱۹، آیه۵۴.    
۲۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۴۰.    
۲۹. مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص۱۴.
۳۰. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۴۸.    
۳۱. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۲.
۳۲. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۴۰.    
۳۳. طباطبایی، محمد حسین، المیزان،ج۱۴، ص۳۹۱.    
۳۴. مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص۱۵.
۳۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۱.    
۳۶. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۴۶ و ۳۴۷.    
۳۷. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۱و ۲۶۲.
۳۸. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۴۹.    
۳۹. منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۳، به نقل از: کشاف: ۲/ ۱۶۵ و ۳۵۲.
۴۰. قمی، نظام الدین، تفسیر نیشابوری، ج ۲، ص ۵۱۳.    
۴۱. بیضاوی، ناصر الدین، تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۷۵.    
۴۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۱، ص ۳۲.    
۴۳. رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب، ج۲۳، ص۴۹.    
۴۴. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۹۲.    
۴۵. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۵۰ و ۳۵۱.    
۴۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۴، ص۳۹۱ و ۳۹۲.    
۴۷. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۵۲ و ۳۵۳.    
۴۸. حدید/سوره۵۷، آیه۲۵.    
۴۹. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۵۰. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۴۹و ۳۵۰.    
۵۱. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۳و ۲۶۴.
۵۲. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۵۳.    
۵۳. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۴، به نقل از: تفسیر مراغی: ۱۷/ ۱۲۷.
۵۴. بیضاوی، ناصر الدین، تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۷۵.    
۵۵. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۴، ص۳۹۱.    
۵۶. مطهری، مرتضی، خاتمیت، ص۴۴.    
۵۷. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۴، ص۳۹۱.    
۵۸. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص۲۶۴.
۵۹. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، صص ۳۵۷ - ۳۵۴.    
۶۰. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۴، ص۳۹۱ و ۳۹۲.    
۶۱. مطهری، مرتضی، خاتمیت، ص۴۴.    
۶۲. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۵۹ - ۳۶۰.    
۶۳. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۶۴.    
۶۴. مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۶.    
۶۵. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۳۶۶.    
۶۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۴۴ و ۱۴۵.    
۶۷. نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۳۳.    
۶۸. نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۷۳.    
۶۹. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص ۳۵۹.    
۷۰. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، صص ۲۶۵ و ۲۶۶.
۷۱. نساء/سوره۴، آیه۱۶۳.    
۷۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۸.    
۷۳. اعراف/سوره۷، آیه۶۲.    
۷۴. مریم/سوره۱۹، آیه۱۹.    
۷۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۰.    
۷۶. عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۱۸۶،
۷۷. مطهری، مرتضی، خاتمیت، ص۴۳ و ۴۴.    
۷۸. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، صص ۳۸۷- ۳۶۸.    
۷۹. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، صص ۲۷۳- ۲۶۶.
۸۰. حج/سوره۲۲، آیه۵۲.    
۸۱. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۴۰.    
۸۲. نساء/سوره۴، آیه۱۶۵.    
۸۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۵.    
۸۴. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۴۰.    
۸۵. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۳، ص۱۹۸ و ۱۹۹.    
۸۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۴۰.    
۸۷. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۴۴، به نقل از:معانی الاخبار و خصال.    
۸۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۲۷۷.    
۸۹. طباطبایی، محمد حسین، المیزان،ج۱۳، ص۲۰۸.    
۹۰. طباطبایی، محمد حسین، المیزان،ج۱۴، ص۳۹۱.    
۹۱. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۴۴ و ۱۴۵.    
۹۲. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۶۷ و ۳۸۰.    
۹۳. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۶، ص۳۲۵    




سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «خاتمیت در نبوت یا رسالت» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۳/۲۲    

رده‌های این صفحه : مقالات اندیشه قم




جعبه ابزار